|
آریانا
فهرست مندرجات
◉ واژهشناسی
◉ موقعیت جغرافیایی
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
نامهای تاریخی افغانستان خراسان
آريانا (به زبان انگليسی: Ariana يا Aryana) بههمين صورت (Aria'na) لاتینشـدهی واژهی یونانی Αρειανή يا Arianē است که نام سرزمينهای شرقی قلمرو امپراتوری پارس باستان بود که در کنار هند موقعيت داشت و شامل بخش شرقی ايران کنونی، کشور افغانستان و شمال غرب هند تا رود سند (پاکستان امروزی) میشد[۱].
▲ | واژهشناسی |
آریانا با آوایش Ariyânâ/Aryânâ/Ariânâ، در زبان يونانی Arianē، در لاتين Ariana، در زبان اوستايی ائیرییانا (Airiiana) و در فارسی باستان آریانا (Āryana)، نامیاست که برخی از تاریخدانان و جغرافینگاران یونانی سرزمینهای شرقی ایران را که در همسایگی هند قرار داشتند مینامیدند. این محدودهی جغرافیایی امروزه شامل تمامی کشور افغانستان میشود.[٢] ویکیواژه به نقل از دانشنامه ایرانیکا و دائرةالمعارف آریانا میافزايد: «آریانا یکی از نامهای تاریخی افغانستان یاد میشود و کاربرد آن توسط افغانها بسیار متداول است.»[٣]
▲ | موقعیت جغرافیایی |
آريانا، از نظر جغرافيايی، همان خطهی باستانی است که از آن بهعنوان «اصلیترين پايگاه تمدن آريايی» نام برده شده است و امروزه قسمت عمدهی آن افغانستان ناميده میشود و حدود تاریخی آن تقریباً با حدود تاریخی خراسان بزرگ یکی بود[۴].
اراتستن [(٢٧۶-۱٩۶ ق.م.) Eratosthene]، اولين نويسـندهی يونانی اســت که اسم آريانا را برای ســراسر ســرزمينهای ميان بيابان مرکزی ايران تا رود ســند بهاســتثنای باختر (بلخ) و ســرزمينهای شــمالی اطلاق کرده اســت.[۵] به گفتهی ريچارد ن. فرای، بهکاربردن نام آريانا توسط اراتستن و نويسندگان بعد از او، برای بيشتر بخشهای مشرق ايران [يعنی افغانستان و سرزمينهای پيرامونش] جز باختر نشان میدهد که اين اصطلاح را برای نماياندن سرزمينهای غيريونانی استعمال کردهاند.[٦]
نقشهای بازسازیشده از سدهی ۱۹ میلادی از جغرافیای اراتوستن، از جهان شناختهشدهی آن روزگار، نام آریانا در این نقشه دیده میشود.
اما، استزابو [(حدود ۶۳/۶٤ ق.م-٢۱ م) Strabo]، جغرافیدان معروف عهد قديم يونان، که اندکی بعد از سقوط دولت يونانی باختر میزيست و از افغانستان امروزی با نام آريانا ياد کرده، باختر (بلخ) و سغد را هم جزئی از آريانا بهشمار آوردهاست.[٧] او در کتاب پانزدهم جغرافيای خود، حدود آریانا را به این صورت توصیف میکند:
- بعد از هندوستان آریانا قرار دارد. نخستین بخش از سرزمینهای تحت تصرف ایرانیان بعد از رود سند و ساتراپیهای علیا که در آن سوی کوههای تاروس واقعاند. آریانا از جنوب و شمال با همان دریا و کوههایی که هندوستان جریان دارد. مرز آریانا از این رود، در سمت مغرب، تا خط فرضی که از دورازههای کاسپین تا کرمانیا کشیده شود، ادامه دارد. بنابراین به شکل چهار ضلعی است. ضلع جنوبی آن از مصب سند و پاتالنه آغاز شده و در کرمانیا و خلیج فارس پایان میبابد. در اینجاست که خشکی برجستگی شدیدی بهصورت دماغهای رو به جنوب پیدا میکند. آنگاه کرانه، در درون خلیج رو، به فارس انحنا میپذیرد. آریانا نخست زیستگا اربیها است. اسم آنان همانند اسم رودخانه اربیس است. رودی که حد فاصل میان آنان و قوم بعدی، یعنی اوریتهها، است. نئارخوس میگوید: کرانه سرزمین اریها هزار استادیا طول دارد. اما این ناحیه را هنوز باید جزو هندوستان حساب کرد. آنگاه به طایفه خود مختار اوریتیه میرسیم. در ازای ساحل دریای سرزمین متصرفی این قوم ۱٨۰۰ استادیا است. سپس ایختوفاکیه است که ٧٤۰۰ در ازای این کرانه روی هم رفته ۱٢٩۰۰ استادیا است.[٨]
سپس دربارهی آریانا چنین میگوید:
- بعضی مورخین، آریانا را بر بخشی از پارس و ماد و همچنین قسمتهایی از باکتریا و سغدیانا در شمال اطلاق مینمایند، زیرا مردم این نواحی با زبانی واحد که لهجههای آن تفاوتهای اندک با هم دارند سخن میگویند.[۹]
بعدها پلینی (Pliny)، فیلسوف و نویسندهی رومی سدهی اول میلادی در «دانشنامهی تاریخ طبیعی» (Naturalis Historia) خود، از اصطلاحات «سرزمین آریانا» (Ariana Regio) و «آریانا» (Ariana؛ در کتاب ششم، فصلهای ۲۳[۱٠] و ۲۵[۱۱])، و صفت «آریانوس» (Arianus؛ بهمعنای «از آریانا» و «مربوط به آریانا»[۱٢]؛ در کتاب ششم، فصلهای ۲۳، ۲۵، و پاراگراف ۹۳) یاد کرده و همچنین در کتاب ششم، فصلهای ۲۳، ۲۵، و پاراگراف ۱۱۶، باشندگان آریانا را «آریانی» (Ariani؛ یونانی: Αρειανοί / آرِیانُوی) خوانده[۱٣]. بهنظر میرسد وی کشور آریانا را با ساتراپی کوچک هریوه (Aria) اشتباه گرفته باشد.[۱۴]
بهخاطر دست بهدست شدن کشور آریانا بین پارسها، مقدونیها و گاه هندیها، نویسندگانی دیگری چون کلاودیوس ائلیانوس (Claudius Aelianus)، نویسندهی رومی سدهی دوم میلادی، در مجموعهی «طبیعت جانداران» (De natura animalium) خود (در کتاب ۱۶، فصل ۱۶) اصطلاح «هندیان باشندهی آریانا» (Arianos Indos) را بهکار بردهاند.[۱۵]
موسی خورنی، مورخ مشهور ارمنی که در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم ميلادی میزيسته است، در کتاب جغرافيای خود از آريانا بهصورت آريان نام میبرد و در باره آن گويد:
- «آريان» که از سوی باختر [محدود به قلمرو] «مادا» و «پارس» است تا «هندوستان» گسترده است و نزديک «هيرکانا» اســت و قســمتی از «سگســتان». اين ســرزمين يازده ناحيه دارد که از آنجمله اســت: «اســکورپيوفر» و «دمن» و «کرمانيای گرم» و «کراناپات» که پارســيان آن را «کرمانيای ســرد» مینامند. از ســوی شــمال «پارتيا» اســت، چنانکه بطليمــوس گفته اســت و در ميان «کرمانيای ســرد» و «هيرکانيا»ســت. اما پارســيان امروز بهســبب شــهر «بهل» آن را «بهلــی باميک» نامنــد يعنی متعلق به «بهليان» (مــردم بلخ) «بهلرودين» (بهل بامداد). کتــاب مقدس تمام «آريــان» را نام «پارتيا» داده اســت، گمــانم بهســبب قلمــروی اســت که بهدســت پارتها بود. اين ناحيــه را پارســيان «خراســان» مینامنــد يعنی «شرقی» و در آن اين ولايات است: «کسمه»، «ورکان»، «اپرشهر»، «امر»، «مرد»، «هرو»، «گچان»، «گزگان» که اسپ پادشاهی در آنجاست، «گزين» تا رودی که «ارنگ» نام دارد. از اين رو گويند که در بستر آن گوگرد است و بسيار فراخ و ژرف است، چون رود «فيرون» که پارسيان آن را «وهرود» نامند. اين رود را ژرف و بیگدار لقب نهادهاند، زيرا که اقوام بزرگ پارسی و هندی از آن نتوانند گذشت و بعد دشت «هرو» که در اقصای هيرکاناست. آنجا ايالت «وردکس» باشد که کشيشان مقدس ما در آن شهيد شدند.[۱٦]
افزون بر اين، بطلمیوس و دیگر جغرافیدانان باستان نيز از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک ایران در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، بهنام «آریانا» یاد کردهاند.[۱٧] بيلو به نقل از بطلیموس، آريانا را در هفت ولایت چنین مشخص میسازد:
- ۱- مارجیانا (حوزهی مرغاب)
٢- بکتریانا (بلخ و بدخشان)
۳- هریوا (حوزهی هرات)
۴- پاروپامیزاس (حوزهی کابل و هزاره جات)
۵- درانجیانا (حوزهی سیستان)
۶- اراکوزیا (حوزهی ارغنداب)
٧- گدروزیا (حوزهی بلوچستان)[۱٨]
دانشنامهی آزاد «ويکیپديا» تحت عنوان «تاريخ افغانستان» میافزايد:
- «حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از درههای پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریاییها چه کسانی در این سرزمین ساکن بودهاند.»[۱۹]
اما «اينکه آيا آريايیها از سرزمينهای ديگر وارد افغانستان شدهاند و يا اين سرزمين خاستگاه اصلی قوم آريايی بوده، هنوز جای بحث است. ولی آنچه از مطالعات تاريخی بر میآيد، آريايیها در هزارههای دوم و اول پيش از ميلاد مسيح در افغانستان میزيستند»[٢٠] و برای نخستينبار، اين قوم نام خود را روی اين سرزمين نهادند.
رودیگر شـميت (Rüdiger Schmitt) در دانشـنامهی ايرانيکا تحت سـرواژهی «آريا» (Aria) مینويسد:
- آریـانـا (Ariana)، لاتیـنشــــدهی واژهی یـونـانـی آریـانـِه (Αρειανή) يـا آریـانـی (Arianē)، نامی اســت که برای معرفی ســرزمينهای شــرق ايران که در همسايگی هند قرار داشته و در تصرف پارسها و مقدونیها بودند و سپس بخشی از آن بهدست هندیها افتاد، به کار میرفت.[٢۱]
احمدعلی کهزاد، مؤرخ نامور افغانستان، با ذکر چند مثال بهدرستی آشکار میسازد که نويسندگان جديد اروپايی نيز نام آريانا را در مورد افغانستان امروزی بهکار بردهاند. بهطور نمونه:
اچ. ولسن در اثر خويش بهنام «آريانا انتیکوا» (آريانای عتيق)، پيرامون اين نام و حدود ولايات آن سخن میگويد. جالب اينجاست که او روی جلد کتاب نام افغانستان و آريانا را باهم [مترادف] ذکر کرده است.
بيلو در کتاب «تجسس در باب نژاد افغانستان» خيلی مفصل در مورد کلمهی آريانا صحبت میکند و با استناد به منابع کلاسيک يونان، حدود و ولايات و قبايل اين سرزمين را متذکر میشود. او در صفحهی ۵۹ اثر خود مینويسد که، بهتر است اول نگاهی به وضعيت جغرافيايی قديم کشوری بياندازيم که نزد فارسیها بهاسم آريا ورته[٢٢]، نزد يونانیها به اسم آريانا و بعدها بهاسم خراسان معروف بود و [اکنون] بهنام افغانستان شهرت يافته است.[٢٣]
راولنسن در کتاب بکتريا کلمهی آريانا را از زبان استرابو نقل میکند و میافزايد که او باختر (بلخ) را فخر آريانا خوانده است.[٢۴]
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
آریانا، از ویکیواژه
...
[▲] پینوشتها
[۱]- «Ariana»، ويکیپديا انگليسی، دانشنامهی آزاد
[٢]- سرواژهی آريانا، از ویکیواژه به نقل از: وبگاه دانشنامهی ایرانیکا، سرواژهی .«ARIA»
[٣]- همانجا؛ نگاه شود به: وبگاه دانشنامهی ایرانیکا، سرواژهی «ĀRYĀNĀ» و دائرةالمعارف آریانا، ص ۱۷
[۴]- کسانی که ادعا میکنند «آريانا از خليج فارس تا به سرحد چين مىرسيد»، با این ادعای مبالغهآمیز فقط ناآگاهی خود را از جغرافیایی تاریخی به اثبات میرسانند. آریانایی که یونانیان حدود آن را مشخص کردهاند، هرگز - بهطور کامل - غرب و جنوب ایران کنونی را شامل نمیشود.
[۵]- درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۶؛ همچنين آقای حسن پيرنيا مینويسد: «اراتُستن (Eratosthene) نخستين نويسندهی خارجی است که اين اسم را استعمال کرده و قسمتی از ايران را آريانا (Ariana) ناميده» است.[تاريخ ايران باستان، ج ۱، ص ۱۳٨]
[٦]- میراث باستانی ایران، ص ۲۹۶
[٧]- درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۶
[٨]- جغرافيای استرابو، ص ۳۰۶
[۹]- همانجا، ص ۳۱۱
[۱٠]- Perseus Digital Library, Pliny the Elder, The Natural History, CHAP. 23. (20.) - THE INDUS.[۱٣]- همانجا
[۱۱]- Perseus Digital Library, Pliny the Elder, The Natural History, CHAP. 25. - THE ARIANI AND THE ADJOINING NATIONS.
[۱٢]- Perseus Digital Library, Ărĭāna, ae, f.,
[۱۴]- William Smith, Dictionary of Greek and Roman geography, 1870, pp. 210, Aria'na[۱۵]- ائلیانوس، کتاب شانزدهم از «طبیعت جانداران»، تارنمای دانشگاه شیکاگو
[۱٦]- احوال و اشعار ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی، ج ۱، صص ۱٤٩-۱۵۰؛ به نقل از جغرافيای موسی خورنی، چاپ ۱٨٨٨ ميلادی، صص ۵۵-۵۶
[۱٧]- «تاريخ افغانستان»، دانشنامهی آزاد ويکیپديا
[۱٨]- یمین، محمدحسین (دکتر)، افغانستان تاریخی، چاپ پيشاور سال ۱۳٨۰، ص ۱۰
[۱۹]- همانجا، دانشنامهی آزاد ويکیپديا
[٢٠]- خوراسان بزرگ مهد آيين زرتشت، صفحه هشت پيشگفتار
[٢۱]- دانشنامهی ايرانيکا تحت سرواژهی «آريا» (Aria) به نقل از جغرافيای استرابو ۱۰.۱.۱۵؛ ٩.۲
[٢٢]- به کار بردن واژهی «آریا ورتا» (Arya Verta) از زبان فارسها توسط بيلو ظاهراً یک اشتباه است. زيرا در ريگ ودا، که به زبان سانسکريت میباشد، آريا ورتا ياد شده است که بهمعنای جايگاه و چراگاه آرياهاست. اين نام بهزبان اوستايی «ايريانه ويجه» (Aryana Vaeja) میشود. اين واژه در زبان پارسی باستان (زبان دورهی هخامنشيان) بايستی بهصورت «آریانام خشَثره» (Aryānām Xšaθra) که بهمعنای سرزمين آرياهاست، میبود؛ اما به گفتهی دانشنامهی ايرانيکا، ترکیب «آریانام خشثره» در هیچیک از سنگنوشتههای پارسی باستان هخامنشی یافته نشده است.[سرواژهی اران و ارانشهر، دانشنامهی ايرانيکا]
[٢٣]- کهزاد، احمدعلی، آريانا، کابل: مطبعهی عمومی، چاپ ۱۳۲۱ خ، ص ۱۴٨
[٢۴]- پوهنمل شاهمحمود محمود، «مباحث جغرافيای تاريخی در آثار شادروان احمدعلی کهزاد»، يادنامه کهزاد، انتشارات پوهنتون کابل - ۱۳۶۷، صص ۱۴۳-۱۴۴
[▲] جُستارهای وابسته
□ نامهای تاريخی افغانستان
□ نامهای تاريخی ايران
□ آريا
□ ايرينه ويجه
□ ايران
□ خراسان
□ افغانستان
[▲] سرچشمهها
■ جغرافیای استرابو، ترجمهی همایون صنعتیزاده، تهران: موقوفات دکتر محمود افشار، چاپ اول - ۱۳٨۳ شمسی
■ نفیسی، سعید؛ احوال و اشعار ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی (جلد اول)، تهران: انتشارات فرهمند ناصریه، ۱۳۰٩ خورشیدی
■ ریچارد ن فرای، میراث باستانی ایران، ترجمهی مسعود رجب نیا، چاپ سوم - ۱۳۶۸ خورشیدی
■ مهدیزاده کابلی، درآمدی بر تاریخ افغانستان، قم: چاپخانه نهضت، چاپ اول - ۱۳۷۶ خورشیدی
■ پيرنيا، حسن، تاريخ ايران باستان (جلد اول)، تهران: مؤسسهی انتشارات نگاه، چاپ ششم - ۱۳٨٨ خورشيدی
[▲] پيوند به بیرون
□ □ تاجیکهای افغان و انقلاب اسلامی ایران
□ آيا کشوری بهنام آريانا و خراسان وجود داشته است؟
□ [۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ٦ ۷ ۸ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ ...