در نيمه دوم قرن بيستم پس از پشت سر نهادن تكرار تجربه دهشتناك جنگ جهانی اول در مقياسی وسيع تر در قالب جنگ جهانی دوم، و گذر از آن همه فاجعه با جريحهدار شدن احساس جامعه جهانی از اين حجم عظيم آتش و خون، شاهد شكلگيری و تاسيس نهادهايی به منظور ممانعت از تكرار تاريخ جنگسالار اين نيمه و تجاوز به حقوق انسانی بوديم. ظهور حكومتهای توتاليتر پس از جنگ اول و به دنبال آن وقوع جنگ دوم ابعاد ددمنشانه سرشت برساختههای بشری را آشكار ساخت و كسانی را كه نگران "آينده انسان" بودند به فكری عميق فرو برد. پاسخ به اين پرسش كه چگونه میتوان نوع بشر را از شر شرارتهای دامنگستر آن روزگار رهانيد، راههای گوناگونی را تا كنون پيش پای ما نهاده است. آزمودن و پيمودن مسيرهای پيشنهادی اينك ير خزانه تجربه ما در دفاع از حقوق انسانها افزوده است و خود پديد آورنده شيوههای جديدی در نقاطی از جهان شده است كه نيم قرن پيش كسی را گمان آن در سر نمیآمد.
تاريخ اوليه (۱٩۶۱-۱٩٧٩)
عفو بينالملل بوسيله يك وكيل انگليسی به نام "پيتر بنسون" در جولای ۱٩۶۱ در شهر لندن پايهگذاری شد. براساس شرحی كه بنسون داده او در نوامبر ۱٩۶۰ در شبكه راه آهن زير زمينی لندن در حال رفتن بوده است وقتی كه خبری را میخواند كه دو دانشجوی پرتغالی به خاطر "نوشيدن مشروب به سلامتی آزادی" به هفت سال حبس محكوم شدهاند. بنسون بعدها در مقاله مشهورش در روزنامه آبزرور به نام "زندانيان فراموش شده" واكنش خود را به اين موضوع اينگونه توصيف میكند: "هر روز هفته روزنامه را كه باز میكنی داستانی از يك جايی و درباره يك كسی پيدا میكنی كه كه حبس شده يا مورد شكنجه قرار گرفته يا به دار آويخته شده است چرا كه عقايد او برای حكومتش غير قابل پذيرش بوده است ... در اين هنگام خواننده روزنامه دچار يك حس تهوعآور ناتوانی میشود. با اين حال اگر اين حس انزجار بتواند به صورت واحد و در قالب يك اقدام مشترك در آيد كارهای موثری میتواند انجام بگيرد". بنسون و دوستش اريك بيكر پس از مشاوره با ديگر نويسندگان، دانشگاهيان و حقوقدانان و بويژه الك ديگز – يك عضو منظم و كارورزيده حزب كمونيست – از طريق لوييس بلوم كوپر به ديويد استر –ويراستار روزنامه آبزرور – كه در ٢٨ مه ۱٩۶۱ مقاله بنسون را منتشر كرد، نا مهای نوشت. مقاله مذكور توجه خوانندگان را به "آنهايی كه زندانی شده، تحت شكنجه قرار گرفته يا اعدام شدهاند چرا كه عقايد يا مذهبشان برای حكومتشان قابل پذيرش نيست"، يا نحوه ديگری از نقض مواد ۱٨ و ۱٩ اعلاميه جهانی حقوق بشر به وسيله حكومتها، جلب میكرد.
اين مقاله نقض حقوق بشر در مقياس جهانی در زمينههايی چون محدوديتهايی برای آزادی مطبوعات، احزاب سياسی اپوزيسيون، دادرسی عمومی بموقع قبل از محاكمه عادلانه و حق پناهندگی سياسی را به تصوير كشيد. اين مقاله كمپين "درخواست برای عفو، ۱٩۶۱" را به راه انداخت كه هدف آن بسيج افكار عمومی به نحوی سريع و وسيع برای دفاع از افرادی كه بنسون آنها را زندانیان عقيدتی "Prisoners of Conscience" میناميد بود.
"درخواست برای عفو، ۱٩۶۱" در روزنامههای بينالمللی ديگر در شماری وسيع تجديد چاپ شد. در همان سال بنسون يك كتاب به نام "شكنجه ۱٩۶۱" كه مواردی از چندين تحقيق و گردآوری توسط بنسون و بيكر درباره زندانيان عقيدتی را در برداشت، منتشر نمود. به دنبال تلاشهای بنسون و بيكر، نخستين نشست بينالمللی در ماه جولای برگذار شد كه نمايندگانی از بلژيك، بريتانيای كبير، فرانسه، آلمان، ايرلند، سوئيس و ايالات متحده در آن حضور داشتند. در اين نشست رهبری تصميم گرفت كه "درخواست" بايد پايههای يك سازمان دائمی را شكل بدهد. كه در ۳۰ سپتامبر ۱٩۶٢ رسما به نام "عفو بين الملل" نامگذاری شد.
آنچه كه به عنوان يك درخواست كوچك آغاز شده بود به زودی به يك جنبش دائمی بينالمللی مبدل شد كه به منظور حمايت از كسانی كه به خاطر بيان غير خشونتبار ديدگاههایشان زندانی شدهاند و همچنين تامين تصديق جهانی مواد ۱٨ و ۱٩ اعلاميه جهانی حقوق بشر ملل متحد، كوشش مینمود.
از همان آغاز تحقيقات و كمپين در فعاليتهای عفو بينالملل جای داشت. يك كتابخانه به منظور اطلاع از وضعيت زندانيان عقيدتی تاسييس شد و شبكه گروههای محلی –كه گروههای "سه تايی" ناميده شد– آغاز به كار كرد. هر گروه به نيابت از طرف سه زندانی، از هر كدام از مناطق ايدئولوژيك جهان آن موقع -كمونيست، كاپيتاليست و در حال توسعه- كار میكرد.
در ميانه ده ۱٩۶۰ حضور جهانی عفو بينالملل رو به رشد بود و دبيرخانه بينالمللی و كميته اجرايی بينالمللی به منظور مديريت سازمانهای ملی عفو بينالملل –كه section ناميده میشد و در چندين كشور ايجاد شده بود- تاسيس شد. نهضت بينالمللی به منظور توافق بر سر اصول و تكنيكهای بنيادين خود شروع به كار كرد. برای نمونه مسئله اينكه آيا زندانيانی كه از خشونت طرفداری كردهاند –مانند نلسون ماندلا- را میتوان به عنوان زندانی عقيدتی قبول نمود يا نه، مطرح شد و همگی متفقالقول بر آن بودند كه نمیتوان به چنين زندانيانی عنوان "زندانی عقيدتی" را داد. گذشته از كار كتابخانه و گروههای نامبرده، فعاليتهای عفو بينالملل به منظور كمك به خانوادههای زندانيان؛ فرستادن ناظرانی به محاكمات، تاسيس نمايندگی در نزد حكومتها، و پيداكردن پناهندگی و كار در خارج از كشور برای آنان، گسترش يافت. عفو بينالملل در سال ۱٩۶۵ نخستين گزارشات خود درباره وضعيت زندانيان در پرتغال، آفريقای جنوبی و رومانی را منتشر كرد و از قطعنامه ملل متحد برای تعليق و برانداختن نهايی مجازات اعدام برای جرائم سياسی در زمان صلح حمايت كرد. فعاليت و نفوذ عفو بينالملل به نحو فزايندهای در ميان سازمانهای بين دولتی افزايش يافت. تا پيش از پايان دهه ۱٩۶۰ بوسيله سازمان ملل، شورای اروپا و يونسكو به عفو بينالملل "مقام مشورتی" اهدا شد.
هدايت عفو بينالملل در دهه ۱٩٧۰ در دست سين مك برايدSean McBride و مارتين انالس martin ennals قرار داشت. هنگام كار برای زندانيان عقيدتی، دامنه شمول موضوعات پيگير توسط سازمان به مسائلی چون "محاكمات عادلانه" و مخالفت با بازداشت طولانی مدت بدون محاكمه (ماده ٩ اعلانيه جهانی حقوق بشر)، و بويژه شكنجه زندانيان (ماده ۵ اعلانيه جهانی حقوق بشر) گسترش يافت. عفو بينالملل معتقد بود كه دلايل اساسی حكومتها برای شكنجه زندانيان، كسب اطلاعات و يا سركوب مخالفت بوسيله استفاده از ترور يا هر دو است. بعلاوه آنچه كه موجب نگرانی میشد صدور روشهای پيچيدهتر، تجهيزات و آموزشهای شكنجه به كشورهای دست نشانده بود. عفو بينالملل از كشورهايی كه به نظر میرسيد ادعاهای مربوط به شكنجه زندانيان در آن رايج است گزارشاتی جمعآوری كرد و كنفرانسهای بينالمللی را درباره شكنجه سامان داد. سازمان همچنين خواستار نفوذ افكار عمومی به منظور وارد آوردن فشار به حکومتهای ملی با سازمان دادن به كمپينهايی برای "لغو شكنجه" شد كه چندين سال ادامه يافت. اعضای عفو بينالملل از ۱۵۰۰۰ نفر در سال ۱٩۶٩ به ٢۰۰۰۰۰ در سال ۱٩٧٩ رسيد. اين رشد منابع سازمان را قادر ساخت تا برنامهاش –بيرون از ديوارهای زندان– كه شامل كار بر روی موضوعاتی چون مفقودين، مجازات اعدام و حقوق پناهندگان بود را توسعه دهد. يك تكنيك جديد تحت عنوان " اقدام فوری" با هدف بسيج سريع اعضا پيش رو گذاشته شد. اولين اقدام فوری در ۱٩ مارس ۱٩٧۳ به نيابت از "پروفسور لوئيز باسيليو روسی"، يك برزيلی آكادميك كه بنا به دلايل سياسی دستگير شده بود صورت گرفت. لوئيز شخصا معتقد بود كه درخواست عفو بينالملل بسيار مهم بود: "من میدانستم كه مورد من همگانی شده است، من میدانستم آنها ديگر نخواهند توانست كه مرا بكشند. پس از فشار روی من كاسته شد و شرايط بهبود يافت".
عفو بينالملل در سطح بين دولتی به منظور كاربست "حداقل استانداردهای قانونی ملل متحد در رفتار با زندانيان "و كنوانسيونهای بشردوستانه موجود، به منظور تضمين تصويب دو ميثاق حقوق بشر ملل متحد -كه در سال ۱٩٧۶ به اجرا در آمد و در حصول به قطعنامه ۳۰۵٩ ملل متحد كه رسما شكنجه را محكوم كرد مفيد واقع شد و حكومتها را به وفاداری به ابزارها و مقررات موجود كه اين اعمال را ممنوع میكرد فرا خواند- پافشاری كرد. در سال ۱٩٧٢ و در كميسيون حقوق بشر بين آمريكايی، "مقام مشورتی" به عفو بينالملل اهدا شد. در سال ۱٩٧۴ سين مك برايد Sean McBride، رييس كميته اجرايی بينالمللی عفو بينالملل، به خاطر تخصيص تلاش طولانی مدتش برای حقوق بشر جايزه نوبل صلح را دريافت نمود.
تاريخ متاخر (۱٩٨۰-٢۰۰٨)
در دهه ۱٩٨۰ عفو بينالملل به عنوان يك جايزه دار صلح نوبل و برنده جايزه حقوق بشر ملل متحد انتقادات بيشتری از حكومتها كرد. اتحاد جماهير شوروی ادعا كرد كه عفو بينالملل كارهای جاسوسی را هدايت میكند، حكومت مراكش عفو بينالملل را به عنوان مدافع ياغيان و قانونشكنان محكوم كرد و حكومت آرژانتين گزارش سالانه عفو بينالملل در سال ۱٩٨۳ را مردود شمرد. در طول دهه ۱٩٨۰، عفو بينالملل به كارزار برای زندانيان عقيدتی و شكنجه ادامه داد. مسايل جديدی شامل كشتارهای خودسرانه و خارج از صلاحيت قضايی دادگاه، نقل و انتقالات نظامی، امنيتی و پليسی؛ قتلهای سياسی و ناپديد شدن برخی افراد مطرح شدند.
در سالهای پايانی اين دهه، شمار رو به افزايش پناهندگان در گستره جهان يك موضوع نگران كننده مشهود برای عفو بينالملل بود. زمانی كه بسياری از پناهندگان جهانی آن موقع به خاطر جنگ و قحطی جابجا شده بودند عفو بينالملل، به تبعيت از قيموميت آن، فعاليت خود را بر روی كسانی كه فرار كرده بودند متمركز ساخت، چرا كه نقض حقوق بشر اقتضا میكرد كه از آن ممانعت به عمل آيد. اين بحث مطرح شد كه حكومتها بيش از متمركز شدن روی محدوديتهای جديد برای ورود پناهجويان، نقض حقوق بشر را كه موجب تبعيد و جلای وطن مردم شده است مورد توجه قرار بدهند. صرف نظر از كمپين دوم درباره شكنجه در طول نيمه اول اين دهه، بزرگترين كمپين دهه ۱٩٨۰ تور "اينك حقوق بشر!" بود كه بسياری از نوازندگان مشهور و دستههای نمايش، كنسرتهايی برای چهلمين جشن ساليانه اعلاميه جهانی حقوق بشر برگذار كردند.
سراسر دهه ۱٩٩۰ عفو بينالملل با هدايت دبير كل سنگالی خود پير سينpierre sane به افزايش تعداد اعضای خود به ٢.٢ ميليون نفر در ۱۵۰ كشور و منطقه ادامه داد. عفو بينالملل به كار بر روی طيف وسيعی از موضوعات و وقايع جهانی ادامه داد. برای نمونه گروههای آفريقای جنوبی در سال ۱٩٩٢ به عفو بينالملل پيوستند و ميزبان پير سين برای ملاقات با حكومت آپارتايد به منظور وارد كردن فشار برای انجام بازرسی در باره ادعايی راجع به تجاوز و بد رفتاری پليس، پايان بخشيدن به فروش اسلحه به مناطق درياچه بزرگ (great lake) و لغو مجازات اعدام شدند.
در دهه ۱٩٩۰ ميلادی عفو بين الملل وادار به انجام واكنش نسبت به وقوع نقض حقوق بشر در زمينه گسترش منازعات مسلحانه در مناطقی نظير: آنگولا، تيمور شرقی، خليج فارس، سومالی و يوگوسلاوی سابق شد. عفو بين الملل نسبت به مداخلات نظامی خارجی در اين منازعات مسلحانه موضعی از سر مخالفت يا حمايت اتخاذ نكرد .عفوبين الملل استفاده از زور ، حتی نيروی زورمرگبار، را رد نكرد (و نميكند) يا از طرف های درگير تقاضا نكرد تا سلاح های خود را زمين بگذارند. در عوض ، انگيزه های پشت مداخله خارجی و گزينشگری اقدامات بين المللی نسبت به منافع استراتژيك آنهايی كه قشون و نيروهايی را فرستاده بودند مورد پرسش قرار داد. اينگونه استدلال شد كه می بايست اقدامات به موقعی به منظور جلوگيری از تبديل شدن "مسائل حقوق بشر" به "فجايع حقوق بشر" و پيش آمدن وضعيتی كه در آن هم مداخله و هم انفعال نشان دهنده شكست جامعه بين المللی باشد، صورت بگيرد.
هر فدر هم كه عفو بين الملل در جلو بردن مسئله به رسميت شناختن جهانشمولی حقوق بشر پيش رونده بود ،اين كمپين Get Up, Sign Up""بود كه۵۰امين سال اعلاميه جهانی حقوق بشر را نشان داد. ۱۳ ميليون امضا در حمايت از اعلاميه جمع آوری شد و در ۱۰ دسامبر ۱٩٩٨ (روز جهانی حقوق بشر) در شهر پاريس يك كنسرت موسيقی برگذار شد.
عفو بین الملل به طور ويژه توجه خود را به تجاوزات صورت گرفته در حق گروه های خاص شامل : پناهندگان ، اقليت های نژادی ، قومی و مذهبی ؛ زنان و كسانی كه اعدام شدند يا در رديف مرگ قرار داشتند، معطوف كرد . گزارشی راجع به مجازات اعدام به نام "when the state kills" و كمپين "حقوق زن، حقوق بشر است " ، اقدامات كليدی برای دو مسئله متاخر بودند و نشان داد كه هنوز عفو بين الملل به ميزان بالايی يك سازمان گزارشگر و كارزار كننده است.
در سطح بين دولتی، عفو بين الملل در حمايت از ايجاد كميساريای عالی ملل متحد برای حقوق بشر (تاسيس شده در سال ۱٩٩۳) و يك دادگاه جنايی بين المللی (تاسيس شده در سال ٢۰۰٢) به بحث و مذاكره پرداخت . بعد از سال ٢۰۰۰ دستور كار عفو بين الملل به چالش های برآمده از جهانی شدن و و تاثيرات حملات ۱۱ سپتامبر ٢۰۰۱ در ايالات متحده معطوف شد. مسائل مربوط به جهانی شدن منجر به يك جابجايی عمده در سياست های عفو بين الملل شد، دامنه كار سازمان با در برگرفتن حقوق فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی- حوزه ای كه در گذشته كمتر روی ان كار شده بود – گسترش يافت. عفو بين الملل احساس كرد كه اين جابجايی و تغيير رويه بسيار مهم بود، نه فقط به خاطر باور بخشيدن به اصل عمومی تقسيم ناپذيری حقوق بشر ، بلكه به خاطر قدرت فزاينده كمپانی ها و تحليل رفتن بسياری از دولت – ملت ها به عنوان يك پيامد جهانی شدن.
متعاقب حملات ۱۱ سپتامبر دبير كل جديد عفو بين الملل، آيرين كان Irene Khan گزارش داد كه يك مقام ارشد حكومتی به نمايندگان عفو بين الملل گفته است: "نقش شما با فروريختن برج های دوقلو در نيويورك فرو پاشيده شد". در سال های متعاقب حملات ، برخی از پيشرفت های حاصله بوسيله سازمان های حقوق بشری در طی دهه های گذشته، دچار فرسايش شد. عفو بين الملل استدلال ميكند كه حقوق بشر اساس امنيت همه بود نه مانعی در برابر آن. وقتی كه كان در سال ٢۰۰۵ بازداشتگاه های امريكا در خليج گوانتانامو را با "گولاگ شوروی" همانند دانست، بی درنگ با انتقاداتی از سوی حكومت بوش و واشينگتن پست مواجه شد.
در طول نيمه اول دهه جديد، عفو بين الملل توجه خود را به موضوعاتی نظير خشونت عليه زنان، كنترل تجارت جهانی اسلحه و اهميت كارايی ملل متحد معطوف داشت. اعضای سازمان كه در سال ٢۰۰۵ نزديك به دو ميليون نفر ميشدند به تلاش برای زندانيان عقيدتی ادامه دادند.
عفو بين الملل در ارتباط با جنگ عراق، در ۱٧ مارس ٢۰۰٨ گزارش داد: با وجود اينكه ادعا ميشود اوضاع امنيتی در ماه های اخير در عراق بهبود يافته است، وضعيت حقوق بشر پس ازگذشت ۵ سال از آغاز جنگ درسال ٢۰۰۳، مصيبت بار است.
كار
پنج حوزه كليدی وجود دارد كه عفو بين الملل به آنها رسيدگی ميكند: حقوق زنان، حقوق كودكان، پايان بخشيدن به شكنجه و اعدام، حقوق پناهندگان و حقوق زندانيان عقيدتی. برخی از اهداف ويژه سازمان به قرار زير می باشند: لغو مجازات اعدام ، پايان دادن به اعدام های خودسرانه و خارج از صلاحيت بررسی قضايی و ناپديد شدن افراد، تضمين محاكمه فوری و عادلانه برای همه زندانيان سياسی، تضمين آموزش رايگان برای همه كودكان در سر تا سر جهان، مبارزه با مصونيت از نظام عدالت، پايان دادن به استخدام و استفاده از كودكان به عنوان سرباز، آزاد كردن همه زندانيان عقيدتی، توسعه حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای تمامی جوامع به حاشيه رانده شده، حمايت از مدافعان حقوق بشر، بالا بردن مدارای مذهبی، توقف شكنجه و بدرفتاری، توقف كشتارهای غير قانونی در منازعات مسلحانه و حمايت كردن از حقوق پناهندگان، مهاجران و پناه جويان.
آماج عفو بين الملل تنها حكومت ها نيستند بلكه موجوديت های غير حكومتی و اشخاص خصوصی (بازيگران غير دولتی) را نيز در بر ميگيرند.
به منظور پيش بردن اين اهداف، عفو بين الملل چندين تكنيك را برای اطلاع رسانی عمومی و بسيج افكار عمومی توسعه داده است. سازمان به انتشار گزارشات بيطرفانه و دقيق رسيدگی ميكند. گزارش ها از طريق مصاحبه با زندانيان و ديگر زيان ديدگان و ديگر كسانی كه حقوقشان نقض شده و نمايندگان آنها، بازماندگان و خانواده های كسانی كه مورد تجاوز قرار گرفته اند، وكلا و روزنامه نگاران، پناهندگان، ديپلمات ها، گروه های مذهبی و انجمن های كارگري، آژانس های بشر دوستانه و ديگر سازمانهاو مدافعان حقوق بشر، مصاحبه با مقامات رسمی، نظارت بر جريان محاكمات، كار با فعالان محلی حقوق بشر و ديدبانی رسانه های گروهی بدست ميآيد. قبل از هر گونه بيان، انتشار يا صدور گزارشی، متن آن به دقت مورد بررسی قرارميگيرد تا اطمينان حاصل شود كه آن به واقع درست و صحيح است، از نظر سياسی بی طرفانه و سازگار با رسالت عفو بين الملل باشد. هنگامی كه عفو بين الملل بيش از وقايع بی چون و چرا با اظهارات و ادعا ها سرو كار دارد، اين را به طور شفاف در يافته هايش می آورد و به منظور انجام تحقيقات بيشتر از حكومت ها درخواست بازرسی ميكند.اگر عفو بين الملل دچار اشتباهی شود اصلاحيه ای صادر می نمايد. نتيجتا گزارش عفو بين الملل به خاطر قابليت اطمينان آن مورد تصديق قرار ميگيرد.
هدف سازمان انتشار بموقع جرايد و نشر اطلاعات در خبر نامه ها و ديگر وب سايت ها می باشد. عفو بين الملل همچنين مامورين رسمی ای به كشور ها به منظور انجام تحقيقات و بازرسی های مودبانه اما مصرانه و پيگير می فرستد. اگر عفو بين الملل توان دسترسی رسمی به يك كشور را نداشته باشد، تيم تحقيقاتی ممكن است برمنابع اطلاعاتی خارج از كشور شامل گزارش رسانه های خبری، كارشناسان، پناهندگان، نمايندگان ديپلماتيك و مدافعان حقوق بشر تكيه كنند . كمپين ها برای بسيج افكار عمومی ميتواند شكل فردی ، كشوری يا موضوعی بگيرد .امروزه تكنيك های بسياری نظير درخواست مستقيم (برای نمونه، نامه نگاری)، رسانه های گروهی و كارهای تبليغاتی و تظاهرات عمومي، گسترش يافته است. تبليغات از طريق رسانه های خبری و اينترنت پيام سازمان را به زبان های مختلف به ميليون ها انسان می رساند. كمپين می تواند زندگی قربانيان نقض حقوق بشر و بازماندگان آنها، فعالان و مدافعان حقوق بشر و حتی ناقضين آن را دگرگون كند.
در وضعياتی كه نياز به توجه فوری است، عفو بين الملل شبكه های اقدام فوری موجود يا شبكه های واكنش به بحران را فرا می خواند. برای بقيه موارد، اعضا را احضار ميكنند. اين مسئله نيز در نظر گرفته ميشود كه منابع انسانی بزرگ خود يك توانايی ديگر كليدی می باشد.
سازمان
عفو بين الملل تا حدود زيادی از اعضای داوطلب ساخته شده است اما شمار كمی كارمند حقوق بگير نيز در خود نگه می دارد . در كشور هايی كه عفو بين الملل حضور نيرومندی دارد، اعضا در دسته هايی به نام بخش""SECTION سازمان داده شده اند. بخش ها معمولا فعاليت های بنيادی عفو بين الملل را به وسيله تعداد قابل توجهی عضو، كه برخی از آنان گروه هايی را تشكيل ميدهند، و كارمندان تخصصی، هماهنگ ميكنند . هر كدام از آنان دارای هيئت مديره ای می باشد. در سال ٢۰۰۵ در سر تا سر جهان ۵٢ بخش وجود داشت .ساختارها "Structures"از ديگر تقسيمات سازمان می باشند. ساختار ها همچنين فعاليت های بنيادی را هماهنگ ميكنند اما اعضای كمتر و تعداد كارمندان محدودی دارند .در كشور هايی كه در آن بخش ها يا ساختار ها حضور ندارند، مردم ميتوانند به عنوان " اعضای بين المللی" حضور داشته باشند . دو مدل سازمانی ديگر نيز وجود دارد: "شبكه های بين المللی" كه موضوعات خاصی را ترويج ميكند يا يك شخصيت خاص دارد و "گروه های وابسته"، كه كارهايی مانند گرو های بخشی انجام ميدهند، اما در حالتی ايزوله.
سازمانهايی كه در بالا از آنها نام برده شد بوسيله يك شورای بين المللی (international council)، كه بوسيله يك رييس شورای بينالمللی هدايت میشود، نمايندگی ميشوند. اعضای بخش ها و ساختارها برحسب تعداد اعضايشان حق منصوب كردن يك يا شمار بيشتری نماينده در شورا را دارند. شورای بين المللی ممكن است نمايندگانی از شبكههای بين المللی و ديگر شخصيت ها به جلسات خود دعوت نمايد، اما تنها نمايندگان بخش ها و ساختارها حق شركت در رای گيریها را دارند. كاركرد شورای بين المللی گماشتن و پاسخگو نگه داشتن هيئت حاكمه داخلی و تعيين مسير حركت نهضت است. شورای بين المللی هر دو سال يكبار تشكيل جلسه میدهد.
كميته اجرايی بينالمللی (IEC) كه توسط رييس كميته اجرايی بينالمللی اداره ميشود، شامل هشت عضو و يك صندوقدار است. اين اعضا توسط شورای بين المللی و به نمايندگی از آن انتخاب ميشوند و سالی دو بار تشكيل جلسه ميدهند. وظيفه كميته اجرايی بين المللی تصميم گيری به نمايندگی از عفو بين الملل، اجرای استراتژی طرح شده توسط شورای بين المللی، و تضمين مطابقت آن با اساسنامه و قوانين موضوعه سازمان است.
دبيرخانه بينالمللی مسئول هدايت و انجام امور روزانه عفو بينالملل طبق دستورالعمل كميته اجرايی بينالمللی و شورای بينالمللی است. اين دبيرخانه تقريبا توسط ۵۰۰ كارمند تخصصی عضو و در راس آن يك دبير كل اداره میشود. دبيرخانه بينالمللی چندين برنامه كاری را اداره میكند: سازمانها و حقوق بينالملل، تحقيقات، كمپينها، بسيج نيروها؛ و ارتباطات.
دفتر دبيرخانه از زمان تاسيس در نيمه دهه ۱٩۶۰ در لندن واقع شده است.
عفو بينالملل تا حدود زيادی بوسيله كمك بلاعوض و حقالزحمهای كه اعضای آن در سر تا سر جهان میپردازند تامين مالی میشود. اين سازمان هيچ گونه كمك و بخششی را از جانب حكومتها و سازمانهای حكومتی نمیپذيرد. اين هدايای شخصی و غير منتسب اين اجازه را میدهد تا اين سازمان استقلال كامل خود را از هر دولتی و همه ايدئولوژیهای سياسی، علايق اقتصادی و مذهبی حفظ كند.
در پايان به منظور اطلاع بيشتر از بخشهای عفو بينالملل در كشورها و مناطق جهان به همراه اسامی دبيران كل سازمان از آغاز تا كنون آورده شده است:
- ● بخشهای عفو بينالملل Amnesty International Sections در سال ٢۰۰۵: الجزاير، آرژانتين، اتريش، بلژيك (فلمنگی زبان)؛ بلژيك (فرانسوی زبان)، بنين، برمودا، كانادا(انگليسی زبان)؛ كانادا (فرانسوی زبان)، شيلی، Côte d’Ivoire، دانمارك، جزاير فارو، فنلاند، فرانسه ، آلمان، يونان، گويان، هنگ كنگ، اسلند، ايرلند، اسرائيل، ايتاليا، ژاپن، جمهوری كره، لوگزامبورگ، Mauritius، مكزيك، مراكش، نپال، هلند، نيوزيلند، نروژ، پرو، فيليپين، لهستان، پرتغال، پورتوريكو، سنگال، سيرالئون، اسلوونی؛ اسپانيا، سوئد، سوئيس، تايوان، توگو، تونس، UK، ايالات متحده امريكا، ارو گوئه، ونزوئلا.
● سارختارهای عفو بينالملل Amnesty International Structures در سال ٢۰۰۵: بلاروس، بوليوی، بوركينافاسو، كرواسی، Curaçao، جمهوری چك، گامبيا، مجارستان، مالزی، مالی، مول داوی، مغولستان، پاكستان، پاراگوئه، اسلاواكی، آفريقای جنوبی، تايلند، تركيه، اوكراين، زامبيا، زيمباوه.
● دبيران كل: پيتر بنسون (۱٩۶۱-۱٩۶۶)، اريك بيكر (۱٩۶۶-۱٩۶٨)، مارتين اينالس (۱٩۶٨-۱٩٨۰)، توماس همربرگ (۱٩٨۰-۱٩٨۶)، ايان مارتين (۱٩٨۶-۱٩٩٢)، پير سين (۱٩٩٢-٢۰۰۱)، آيرين كان (٢۰۰۱ تا كنون)
جُستارهای وابسته
__________________________________________
□
□
منابع
__________________________________________
پيوند به بیرون
__________________________________________