دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۷ دی ۳, سه‌شنبه

عيسی مسيح

از: مهدیزاده کابلی (استاد پيشين دانشگاه کابل)

عيسی مسيح

(۲-۷ پيش از میلاد - ۲۶-۳۶ پس از میلاد)

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


عیسی مسیح یا عیسی ناصری که یک یهودی از ناحیه «جلیل» در شمال فلسطین بود، در سال ۲-۷ پيش از میلاد[۱]، در شهر بیت‌اللحم از شهرهای ایالت ناصره منطقه یهودیه به دنیا آمد. عیسی، شخصیت مرکزی مسیحیت که یکی از بزرگترین ادیان دنیاست، در باور مسیحیان، تجسم خدا در جسم انسانی، و آغازگر جریان مسیحیت است. اما مسلمانان به عیسی به عنوان یک پیامبر باور دارند و برخی از مذاهب ديگر او را شخصیت مهم و آموزگار بزرگ می‌خوانند.[٢]


[] تولد شگفت‌انگيز عيسی

زايش عیسی از مادر باکره از باورهای دینی مسیحیت و اسلام است که براساس آن مریم به نحوی معجزه‌آسا عیسی را حامله شد، بدون این که با مردی همبستر شود. در انجیل‌های متی و لوقا این ادعا مطرح شده است[٣] و نيز قرآن این دیدگاه را تأیید کرده است و در چند جا از عیسی با نام عیسی بن مریم یاد شده است[۴]. در حالی که در دو انجیل قانونی دیگر (يعنی: انجیل مرقس و انجیل یوحنا) به تولد عیسی از باکره اشاره نشده است.

يوسف زمانی که متوجه شد که نامزدش مریم، حامله است، سخت نگران شد. در ذهن او ده‌ها پرسش بی‌پاسخ پديد آمد. چه کاری می‌توانست بکند؟ سرانجام نامزدی آن‌ها چه می‌شد؟ از طرفی، او نمی‌توانست اجازه دهد تا زندگی‌اش به همین سادگی از هم بپاشد. از سوی ديگر، در شهر همه در این‌باره حرف می‌زدند که مریم «بدون عروسی و هم بستر شدن با نامزدش یوسف نجار حامله شده است» و حتی ممکن است شایعه‌ای در شهر دهان به دهان شده باشد که گويا پسر مریم، بچۀ نامشروع یک سرباز رومی است. [دکتر رالف اف ویلسون، او را عمانوئیل خواهند نامید، ترجمۀ آرش، سايت مرکز پژوهشهای مسيحی]

به‌هر حال، در چنین شرایط حساس، اگر یوسف تصميم می‌گرفت که از ازدواج با مریم سرباز زند، خطر سنگسارشدن مريم نيز حتمی بود. [در تثنیه، باب ٢٢، آيات ٢۳ و ٢٤ آمده است: «اگر دختر باکره‌ای به مردی نامزد شود و دیگری او را در شهر یافته، با او هم بستر شود، پس هر دو ایشان را نزد دروازه شهر بیرون آورده، ایشان را با سنگها سنگسار کنند تا بمیرند». بنابر اين، از نظر کتاب مقدس، نه‌تنها زن شوهردار بلکه دختر نامزدشده هم اگر زنا می‌کرد محکوم به مرگ بود.]

يوسف در همین تردید بسر می‌برد که فرشتۀ خدا در خواب به او ظاهر شد تا او را مطمئن کند که «آنچه در رحم مريم قرار گرفته است، از روح‌القدس است.» (متی ۱: ٢۰) چيزی که فرشته به يوسف گفت، او باور کرد و مریم را به زنی گرفت.

نیایش نوزاد (۱۶٢۰ م)، اثر جرالد وان حونترست (۱۵٩۰-۱۶۵۶ م)


[] عيسی کيست، خدا يا انسان؟

سی. اس. لوئیس، نویسندۀ برجستۀ مسیحی، در کتاب خود به‌نام «مسیحیت مطلق» می‌نویسد:

«تلاش من آن است که به مردم یاد دهم از به کارگیری الفاظ و عبارات احمقانه در مورد عیسی مسیح اجتناب کنند. هرگز نباید بگويیم «من حاضرم عیسی مسیح را به عنوان یک معلم اخلاق برجسته بپذیرم ولی ادعایش را مبنی بر اینکه او خداست ردّ می‌کنم.» اگر عیسی مسیح چیزی بیش از یک انسان صِرف نبود؛ و در عین حال، چنین تعلیم والائی از زبانش جاری شد، از نقطه نظر اخلاقی لیاقت نمی‌داشت حتی یک معلم خوب خوانده شود. تحت این شرایط او یا می‌بایستی یک دیوانۀ جنونی باشد و یا شیطان مُجسّم. شما باید تصمیم خود را بگیرید. این انسان حقیقی یا باید پسر خدا باشد (چنانکه هست) و یا اینکه آدمی دیوانه (و شاید بدتر). شما می‌توانید به پیام او بی‌توجه باشید، بر صورت او آب دهان انداخته، او را بخاطر پلید بودنش به قتل رسانید. و یا اینکه به پایهای او افتاده، اقرار کنید که او خدا و خداوند شماست. پس بیايید این ادعای احمقانه را که مسیح فقط یک انسان ساده بوده است کنار بگذاریم و درک کنیم که تعلیم کتابمقدس در مورد شخصیت و ماهیت عیسی مسیح این است که او خداست و نه چیزی کمتر.»[*]

عیسی مسیح در میان رهبران مذاهب جهان که در سراسر تاریخ پیروان بسیاری یافته‌اند، از این لحاظ منحصر به‌فرد است که تنها او در بدنی انسانی، ادعای خدایی کرد. یک درک نادرست از این مطلب آن است که برخی یا بسیاری از رهبران ادیان جهانی ادعاهای مشابهی نموده‌اند، اما این کل قضیه نیست.

بودا ادعای خدایی نکرد؛ موسی هرگز نگفت که او یهوه است؛... و در هیچ جا شما نمی‌بینید که زرتشت ادعا کرده باشد که اهورامزدا است. با این وجود عیسی، نجاری از ناصره، گفت: «هر که مرا (عیسی) ببيند، پدر را دیده است» (یوحنا ۱۴:‏۹).

ادعاهای مسیح بسیار و گوناگون هستند. او گفت که قبل از ابراهیم می‌زیسته است (یوحنا ۸:‏۵۸) و گفت با خدا برابر است (یوحنا ۵:‏‏۱۷ و ۱۸). عیسی ادعا کرد که قدرت آمرزیدن گناهان را دارد (مرقس ۲:‏۵-۷)؛ این گفته مطابق تعلیم کتاب‌مقدس کاری است که فقط خدا می‌تواند انجام دهد (اشعیا ۴۳:‏۲۵).

عهدجدید عیسی را مساوی آفرینندۀ عالم می‌داند (یوحنا ۱:‏۳)، و او را برابر با کسی می‌داند که عالم هستی را نگاه می‌دارد (کولسیان ۱:‏۱۷). پولس رسول می‌گوید که خدا در جسم ظاهر شد (اول تیموتائوس ۳:‏۱۶) و یوحنای انجیل‌نویس می‌گوید: «کلمه، خدا بود» (یوحنا ۱:‏۱). جمع‌بندی شهادت‌های شخص عیسی و نویسندگان عهدجدید آن است که او بیش از یک انسان بود؛ او خدا بود.

نه تنها دوستان او مشاهده کردند که او ادعای خدایی می‌کند، بلکه دشمنان او نیز شاهد این امر بودند. امکان دارد امروزه در میان شکاکانی که از بررسی مدارک امتناع می‌ورزند چنین تردیدی وجود داشته باشد، لیکن در بین مقامات یهودی هیچ‌گونه تردیدی وجود ندارد.

وقتی که عیسی از آن‌ها پرسید که چرا می‌خواهند سنگسارش کنند، جواب دادند: «به سبب عمل نیک تو را سنگسار نمی‌کنیم بلکه به سبب کفر، زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می‌دانی» (یوحنا ۱۰:‏۳۳).

این واقعیت، عیسی را از سایر شخصیت‌های مذهبی جدا می‌سازد. در دین‌های اصلی جهان، تمامی اهمیت به تعالیم داده می‌شود... نه به معلم.

آیین کنفوسیوس یک سلسله تعلیم است؛ خود کنفوسیوس اهمیتی ندارد... بودیسم بر اصول بودا تأکید می‌کند نه بر روی خود بودا. این امر خصوصاً در مورد هندوئیسم هم مصداق دارد، در حالی که هیچ‌گونه پایه‌گذار تاریخی مشخص ندارد.

با این وجود، شخص عیسی مسیح در مرکز مسیحیت قرار دارد. عیسی ادعا نکرد که فقط حقیقت را به نوع بشر تعلیم می‌دهد؛ او ادعا کرد که او همان راستی است (یوحنا ۱۴:‏۶).

آنچه که عیسی تعلیم داد جنبۀ مهم مسیحیت نیست، بلکه آنچه حائز اهمیت می‌باشد این است که عیسی که بود. آیا او پسر خدا بود؟ آیا او تنها راه رسیدن انسان به خداست؟ این ادعایی بود که او در مورد خویش داشت.

فرض کنید که همین امشب رئیس جمهور ایالت متحده بر روی تمامی شبکه‌های اصلی تلویزیونی ظاهر گردد و اعلام نماید که «من خدای قادر هستم. من قدرت دارم تا گناه را بیامرزم. من توان آن را دارم که خود را از دنیای مردگان به حیات بازگردانم.»

بلافاصله و بدون سر و صدا جلوی کارش را می‌گیرند، برکنارش می‌کنند و معاون اولش را در پست او به‌کار می‌گمارند. هر کسی که جرأت کند چنین ادعایی بنماید یا دیوانه است یا دروغگو... مگر آن‌که واقعاً خدا باشد.

این درست همان کاری است که عیسی انجام داد. او به‌وضوح تمامی این ادعاها و حتی بیشتر از این‌ها را بر زبان آورد. اگر او خداست، چنانچه ادعا کرد، باید به او ایمان بیاوریم، و اگر نیست پس نباید هیچ کاری با او داشته باشیم. عیسی یا خداوند همه است یا اینکه اصلاً خداوند نیست.

آری، عیسی ادعای خدایی کرد. چرا باید کسی این ادعا را باور کند؟ از این گذشته، صرف ادعای اینکه شخصی بگوید چیزی هست، باعث صحت ادعای او نمی‌شود. پس چه مدرکی دال بر خدا بودن عیسی وجود دارد؟

کتاب‌مقدس دلایل گوناگونی ارائه می‌دهد، از جمله معجزه‌ها و نبوت‌های انجام شده که به‌منظور متقاعد کردن ما نسبت به این امر مطرح شده‌اند تا بدانیم که او همان کسی است که ادعا می‌کرد (یوحنا ۲۰:‏۳۰ و ۳۱). قیام او از مردگان دلیل و نشانۀ اصلی ثابت کردن این ادعا بود که او می‌گفت پسر خداست.

هنگامی که رهبران مذهبی از عیسی نشانه‌ای خواستند، او جواب داد: «زیرا همچنان که یونس سه شبانه‌روز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانه‌روز در شکم زمین خواهد بود» (متی ۱۲:‏۴۰).

در جایی دیگر، زمانی که از او نشانه‌ای خواستند گفت: «این قدس را خراب کنید که در سه روز آن را بر پا خواهم نمود. لیکن او دربارۀ قدس جسد خود سخن می‌گفت» (یوحنا ۲:‏۱۹ و ۲۱). توانایی برخیزاندن حیاتش از مردگان نشانه‌ای بود که او را نه تنها از سایر رهبران مذهبی جدا می‌کرد، بلکه از هر انسان دیگری که تا کنون زیسته است متمایز می‌گرداند.

هرکه بخواهد مسیحیت را رد کند باید واقعۀ قیام مسیح از مردگان را رد نماید. بنابراین، بر طبق کتاب‌مقدس، عیسی به‌واسطۀ بازگشتن از دنیای مردگان، ثابت کرد که پسر خداست (رومیان ۱:‏۴). اینکه عیسی از قبر برخاست، مدرکی کامل و انکارناپذیر است و واقعیتی است که ثابت می‌کند عیسی خداست[۱].

اين بود، فشردۀ آنچه که مسيحيان جهان مبنی بر خدابودن عيسی مسيح ادعا می‌نمايند. با اين وصف، ببينيم که مخالفان اين باور چگونه استدلال می‌کنند:


[] عيسی کلمۀ خدا بود!

«کلمه»، که یوحنا در باب نخست از انجیل خود از آن سخن می‌گوید، برگردان واژۀ لوگوس Logos در یونانی است. لوگوس از یک سو حاوی مفهوم کلام یا پیام است و از سوی دیگر حاوی مفهوم عقل یا اندیشه. بنابراین وقتی یوحنا از تجسم لوگوس سخن می‌گوید (۱:‏۱۴) مقصودش جسم گرفتن و هیأت بشری پیدا کردن اندیشه و پیام خداست برای ما انسان‌ها. بشریتی که لوگوس به خود می‌گیرد همۀ ابعاد وجود بشر را شامل می‌شود.

موجودیت لوگوس در سیمای بشری موجودیتی بود تاریخی و فرهنگی. کلمه انسان شد و این انسان نه انسانی کلی، بلکه انسانی بود خاص که به زبانی خاص سخن می‌گفت و با بهره‌جویی از مفاهیمی خاص که برخاسته از زمینه و فرهنگ یهودی بود، می‌اندیشید.

لزوم تاریخمندی و فرهنگ‌پذیری کلمه و کلام مجسم خدا را باید در تاریخمندی و فرهنگ‌پذیری هستی بشری جستجو کرد. انسان موجودی است تاریخمند، فرهنگ‌پذیر و فرهنگ‌آفرین؛ و از همین رو خدا نیز خود را در موقعیت تاریخی و در چارچوب فرهنگی خاصی بر انسان مکشوف می‌سازد. چه در غیر این صورت انسان قادر به شناخت او نخواهد بود. مکاشفۀ خدا در طول تاریخ همیشه در قالب‌های خاص تاریخی- فرهنگی ریخته شده است. و این در مورد نقطۀ اوج این مکاشفه یعنی کلمۀ مجسم خدا، عیسی مسیح، نیز صحت دارد. مأموریت کلمه این بود که اندیشه و پیام خدا را در قالب زبان و فرهنگی خاص بریزد.[دکتر مهرداد فاتحی، در ابتدا «کلمه» نبود!، سايت ايترنتی کلمه]

اما شاهدان يهوه بر اين باور هستند که: «عیسی‌ پیش از این‌كه به زمین بیاید،‏ به‌صورت شخصی‌ روحی‌ در آسمان زندگی‌ می‌كرد. او اولین مخلوق خدا بود و از این رو،‏ پسر «نخست‌زاده» خدا نامیده می‌شود. (كولسیان ۱:‏۱۵؛ مكاشفه ۳:‏۱۴) عیسی‌،‏ تنها پسری‌ است كه خدا بدست خود خلق كرد. یَهُوَه از عیسی‌،‏ قبل از این‌كه به زمین بیاید،‏ به عنوان «معمار» خود در خلقت همه چیزهای‌ دیگر در آسمان و بر روی‌ زمین استفاده كرد. (امثال ۸:‏۲۲-۳۱؛ كولسیان ۱:‏۱۶،‏ ۱۷) خدا همچنین،‏ از او به‌عنوان سخنگوی‌ اصلی‌ خود استفاده كرد. به این دلیل،‏ عیسی‌ «كلمه» نامیده می‌شود (یوحنا ۱:‏۱-۳؛ مكاشفه ۱۹:‏۱۳).»[*]


[] مرگ و رستاخیز عیسی




[] عيسی از نظر قرآن

عیسى عبد و پیامبر خدا بود (سوره مریم، آیه ۳٠) رسول به‌سوى بنی‌اسرائیل (سوره آل‌عمران، آیه ۴۹) و یكى از انبیای اولوالعزم و صاحب شریعت بوده و كتابی به‌نام انجیل داشت (سوره احزاب، آیه ٧، سوره شورا، آیه ۱۳، سوره مائده، آیه ۴۶)، خداى تعالی نام او را مسیح نهاد (سوره آل‌عمران، آیه ۴۵) و كلمةالله و روحى از خدا خواند (سوره نسأ، آیه ۱٧۱)، داراى مقام امامت (سوره احزاب آیه ٧) و از گواهان اعمال (سوره نسأ، آیه ۱۵۹، سوره مائده، آیه ۱۱٧) و از بشارت‌دهندگان به آمدن پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) بود (سوره صف، آیه ۶)، وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود (سوره آل‌عمران، آیه ۴۵). از برگزیده شدگان (سوره آل عمران، آیه ۳۳)، و از اجتباء شدگان و از صالحان بود (سوره انعام، آیه ۸۵-۸٧)، مبارك، زكى و مهذب بود، آیتى براى مردم و رحمتى از خدا و احسانگرى به مادرش بود، و از زمره كسانى بود كه خداى تعالى به ایشان سلام كرد (سوره مریم، آیه ۱۹-۳۳) و از كسانى بود كه خدا كتاب و حكمتش آموخت. (سوره آل عمران، آیه ۴۸)[*]
در دست تهيه است...




[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱: نکاتی دربارۀ زمان تولد عیسی مسیح، از: شاهدان یَهُوَه
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]- *
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

آیا عیسی ادعای خدایی کرد؟، سايت مسيحی کلمه






[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]