دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۷ بهمن ۱۳, یکشنبه

شمعریز، محمدرفیق

محمدرفيق، شمعریز (زادۀ 1310 خورشيدی -) شاعر معاصر افغانستان

نوشته : نعمت حسینی

دکتور محمد رفیق شمعریز فرزند محمد علی در سال 1310خ در گذر درخت شنگ کابل زاده شد.در دوران کودکی آموزش های دینی رادرخانه فراگرفت.تحصیلات ابتدایی رادرمکتب ابتدایی گذرپرانچه و لیسه اسقلال خواند و متوسطه را در لیسه اسقلال فراگرفت. در سال 1333خ به دانشکده حقوق دانشگاه کابل شامل و دیپلوم لیسانس را از آنجا به دست آورد. وی مدتی بعد به فرانسه رفت و دررشته حقوق بین الملل و سازمان های بین المللی در دانشگاه پاریس در س خواند ودر همان رشته دپیلوم دکترا دریافت کرد.

دکتور شعمریز سوای شاعری دیپلومات نیز می باشد واز آغاز کارش در شعبات گونه گون وزارت خارجه ایفای وظیفه نموده است.

از آثار شمعریز می توان از اینها یاد کرد:

ــ« زمزمه های غرب» مجموعه ی شعر.
ــ « آزمون های زنده گی».
ــ « رحیق کهن» . مجموعه شعر.
ــ « طلسم شکست و شکست طلسم » رساله ی منظوم .

دکتور شمعریز پس از اشغال کشور توسط ارتش سرخ به کشور فرانسه پناهنده شده و در فرانسه زنده گی می کند.

این هم نمونه ی شهر شمعریز:

طفل در آغوش مادر

بتان سیمبر سیمین بنا گوش
نکویان گل اندام صفاجوش
نگاه برگسین آن پریزاد
که مه خم می شود درپیش ابروش
جمال لاله رنگ نازنینان
که دل را می برد روش از کف هوش
قد محشرخرام فتنه ایجاد
لب لعلی کگه باشد چشمه ی نوش
درخت پر شگوفه در گلستان
که بار عنبرینش همت بردوش
طواف مرغکان برشاخ نورس
خرام آهوان در دشت گلپوش
به روی گل سحر درگوشه ی باغ
زشبنم قطره لغزیده بیهوش
شتاب جویباران بهاری
خروش آبشاران اثر جوش
نباشد آنقدر زیبا نباشد
اگربینی کمی با دیده ی هوش
که بهر بوسه از روی محبت
بگیرد مادری طفلی در آغوش


حسینی، نعمت، سیماها و آواها،صص 431 و432 .