دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ فروردین ۱۴, جمعه

نقش حفیظ الله امین در تجاوزشوروی (قسمت دوم)

٣ – امین؛ شخصیت مستقل و ناسیونالیست:

فرضیۀ ناسیونالیزم و استقلالیت امین در بریدن از شوروی به حد اتهام رابطه و وابستگی او به C.I.A می‌تواند یکی از عوامل وسوسه‌انگیز و تحریک آمیز در لشکر کشی شوروی باشد. ادعای ناسیونالیزم و آزادیخواهی امین را بیشتر هواداران او در داخل حزب دمکراتیک خلق مطرح می‌نمایند و او را یک ناسیونالیست آزادیخواه معرفی می‌کنند که بر خلاف جناح پرچم و رهبر آن ببرک کارمل، در صدد آن بود تا حزب موصوف و دولت حزبی را از سلطه وکنترول شوروی بیرون نماید. عبدالقدوس غوربندی عضو ارشد حزب دمکراتیک خلق و از وزیران کابینۀ امین و طرفدار او می‌نویسد:«حفیظ الله‌امین حتی به قول و عقیدۀ دشمنانش یک عنصر نا سیونالیست، آزاد منش و مغرور و متکی به نفس، جسور، نیکومنظر و خوش لباس بود. نگارنده چند بار از زبانش شنیده بودم که میگفت دوستان شوروی سیاست مستقلانه ما را نمی‌پسندند و از استقلال فکری ما ناراض اند. » (٢٤)

گذشته‌از هواداران امین در داخل حزب دمکراتیک خلق، برخی از ژورنا لیستان و محققین خارجی نیز از آزادیخواهی و استقلالیت حفیظ الله‌امین در برابر نفوذ و سلطۀ شوروی نام میبرند. "سلیک هریسن" نویسنده و خبر نگار امریکایی که در تابستان ١٣٥٧ خورشیدی با امین در مسند وزارت خارجه به گفتگوی مطبوعاتی پرداخت، میگوید:« پالیسی امین این بود که به شوروی‌ها در امور افغانستان حق آنقدر نظارت را ندهد که‌اتحاد شوروی با دادان کمک‌های هنگفتی در اقمار خویش از آن برخورداربود. دو مصاحبۀ طویل باامین که یکی آن بتاریخ ٦ جون ودیگرآن بتاریخ ١٣ آگست ١٩٧٨ صورت گرفت، نشان داد که‌امین نا سیونالیست سرسخت، آزاد منش و مغرور و متکی به نفس خود بود. » ( ٢٥)

درحالیکه نا سیونالیزم و آزاد منشی حفیظ الله‌امین به عنوان انگیزۀ بریدن از شوروی و پایان دادن به نفوذ و سلطۀ روس‌ها در حزب دمکراتیک خلق و حاکمیت حزبی می‌تواند یکی از عوامل تجاوز شوروی باشد، آیا امین واقعاً شخصیت ناسیونالیست و آزادیخواه بود؟ آیا عملکرد و سیاست او در روابط و مناسبات با شوروی، چهرۀ ناسیونالیست و آزادیخواهانۀ اورا به نمایش میگذاشت؟

اگر پالیسی امین به گفتۀ نویسنده و خبر نگار امریکایی، ندادن حق نظارت به شوروی در امور افغانستان بود و این پالیسی از غرور نا سیونالیستی و آزاد منشی امین ناشی می‌شد، ولی امین در عملکرد خویش مسیر متناقض با این پالیسی را پیمود. نگاه به تحولات و دگرگرونی‌های درونی حزب دمکراتیک خلق پس از کودتای ثور ١٣٥٧ تا زمان عروج حفیظ الله‌امین در رهبری قدرت و سقوط خونین او از قدرت، پیوسته وابستگی دولت حزب دمکراتیک خلق را در تمام عرصه‌های حیات به شوروی نشان میدهد. و امین به حیث چهرۀ قدرتمند و محوری این دولت، نقش اساسی را در کشانیدن وابستگی بیشتر و گسترده تر حزب دمکراتیک خلق و دولت حزب مذکور به شوروی ایفا کرد. منازعه و کشمکش امین در درون حزب دمکراتیک خلق و دولت حزبی با جناح پرچم و راندن جناح مذکور از قدرت، وابستگی حزب و دولت حزبی را به شوروی، نه کاهش بلکه‌افزایش و گسترش بخشید. این واقعیت را به خوبی می‌توان در متن حوادث و انکشافات دوران حکومت جناح خلق برهبری تره‌کی و امین مطالعه کرد و از اسناد مخفی آن دوران و توضیحات منابع مختلف روسی در یافت. در بخشی از اظهارات زمام داران شوروی به‌این ارتباط می‌آید:« بـوریـس پـونـوماریـوBoris Ponomario رئیس بخش بین المللی کمیته مرکزی حزب کمونست اتحاد جماهیر شوروی به معاونش یک روز بعد از پیاده شدن نظامیان روسیه شوروی گفت که‌اتحاد شوروی چهارده بار درخواست اعزام نظامیان شوروی به‌افغانستان را دریافت کرد اما وی جواب منفی داد. اما با وجود همه‌ای پرابلمهایی که‌افغانستان داشت، مسکو مجبور شد تا در بارۀ آن عمیقاً توجه کند. بلا فاصله بعد از سرکوب کردن قیام هرات ، جنرال یپشف Yepishev رئیس سیاسی اردوی شوروی به کابل سفر کرد. جنرال ایـوان پـافلوفـسکـی Ivan Pavlovski رئیس قوای زمینی اردوی شوروی از مدتها قبل در کابل بود. درین میان درمسکو دربالا ترین سطح رهبری حزب کمیته مخصوصی راجع به‌افغانستان شکل گرفت. » (٢٦)

هیچ نشانی از پالیسی حفیظ الله‌امین پس از حاکمیت حزب دمکراتیک خلق که مبیین تضعیف و تقلیل نفوذ و حضور فزایندۀ شوروی در امور مختلف حاکمیت این حزب باشد، به مشاهده نرسید. حرکات امین در مورد آنچی که نا سیونالیزم و آزادیخواهی او از شوروی تعبیر می‌شود، بیشتر تظاهر و تصنعی بود. امین اینگونه حرکات را در برابر ژورنالیستان و دپلوماتهای غربی به خصوص امریکایی‌ها انجام میداد. از اظهارات آدولف دبس سفیر مقتول امریکا در مورد امین که در مبحث پیشین تذکر رفت بر می‌آید که دیپلومات‌های امریکایی نیز بسوی ژست‌های آزاد منشانۀ موصوف در برابر شوروی‌ها با بی باوری نگاه میکردند. "هنری برادشر" محقق و نویسندۀ امریکایی متخصص امور شوروی نیز تغیر موقف امین را در پشت کردن به شوروی رد می‌نماید و این ذهنیت را که‌او مارشال تیتوی بالقوه در آسیا باشد، غیر واقعی و مبالغه‌امیز تلقی می‌کند. وی می‌نویسد:« ولی چون امین یک کمونیست بود، موقف او از طرف بعضی از ناظرین به مثابۀ تیتوی بالقوه در آسیا تلقی شده‌است. ولی این تعبیر، اوضاع را بیش از حدود آن جلوه میداد. زیرا امین توصیۀ"زافرونچک" را در سیاست‌های داخلی اش، مانند ایجاد سازمان دفاع، تعقیب میکرد، ولی فاقد وحدت و استحکام داخلی بود که برای جهت یابی مجدد کشورش ضروری تلقی میگردید. همچنان او به خاطر دست‌های آغشته بخون و نداشتن محبوبیت در میان مردم، حامیان خارجی هم نداشت؛ زیرا کمتر کسی را میتوان سراغ کرد که برای حمایت و پشتبانی یک ستمکار آمادگی و علاقه نشان دهد. از این رو امین در موقعیت ضعیفی قرار داشت وامیدی نمیرفت تا بصورت فوری از حمایت شوروی به منابع دیگری تغیر موقف دهد و همان منابع بتوانند او را با کمک‌های اقتصادی، نظامی، تخنیکی و اداره چیان ماهریکه شدیداً به‌انها نیازمند بود، یاری کنند. حتی برای چین نیز فرصتی میسر نبود تا با امین کمک نماید. هکذا برای ایالات متحده هم در آنوقت انگیزه‌ای وجود نداشت تا طوریکه با تیتو کمک کرده بود، با امین مساعدت کند.» (٢٧)

مؤلف کتاب "افغانستان در پنج قرن اخیر" نیز مقایسۀ امین را با مارشال تیتو نادرست تلقی می‌کند:« بعضی‌ها حفیظ الله‌امین را کمونیست ناسیونالیست شمرده، به جوزف بروز تیتو رهبر کمونیستان یوگوسلا ویا تشبیه کرده‌اند. این ادعا پایه ندارد، زیرا که تیتو در پایان جنگ دوم جهانی نیروی نظامی‌شوروی را از یو گوسلاویا بیرون کرد، اماامین بر عکس قطعات معینی ازآنرابه کشور راه داد. دیگر اینکه تیتو پس از رسیدن به قدرت بامردم کشوربدون تفریق و تبعیض به نیکویی رفتارکرد، در حالی که روش امین مملو ازقساوت و برتری خواهی بودکه‌اکثریت مردم را از او متنفرساخت. »(٢٨)

صرف نظر از هر برداشت و دیدگاهی در مورد استقلالیت و آزادمنشی امین از نفوذ وسلطۀ شوروی، پرسش مهم این است که‌ایا او در دوران یکصد روز رهبری و زعامت در حزب و دولت حزبی، در مسیر این آزاد منشی قدم گذاشت؟ چه دگرگونی و تغیری در مناسبات امین و شوروی بوجود آمد؟ دیدگاه و ارادۀ امین در روابط با شوروی‌ها چه بود؟ سیاست و عملکرد امین در مسیر جلوگیری از نفوذ و سلطۀ شوروی شکل گرفت و یا در جهت معکوس انکشاف یافت؟

حفیظ الله‌امین و مناسبات با شوروی:
یکصد روز رهبری حفیظ الله‌امین در حزب دمکراتیک خلق و دولت حزبی همراه با فریاد شوروی دوستی و تأکید به‌این دوستی و وفاداری به نظام و آیدئولوژی شوروی بود. حتی اقدام اعتراض گونه و خشم آلود امین در نخستین روزهای حاکمیتش مبنی بر سلب اعتماد از الکزاندر پوزانف سفیر شوروی و تقاضای سفیر جدید از مسکو، از این فریاد نکاست. او یک هفته بعد از تصاحب قدرت در میان جمعی از دانشجویانی که برای تحصیل عازم شوروی بودندبه سخرانی پرداخت که محتوای اصلی آنرا توصیف و تمجید از اتحاد شوروی تشکیل میداد. او در این سخنرانی که‌از رادیو تلویزیون کابل انتشار یافت، بیش از ده بار به محصلین توصیه کرد تاهمه چیز را از برادران شوروی شان فرا بگیرند. (٢٩)

امین در تمام بیانیه‌ها، اظهار نظرها و گفتگوهای مطبوعاتی خود به تمجید از شوروی و حزب کمونیست شوروی می‌پرداخت، از دوستی و کمک‌های بی شایبه و انتر ناسیونالیستی شوروی سخن میگفت . بسیاری از صحبت‌ها و ابراز نظر‌های وی در این موارد بدون ارتباط و مناسبت ایراد می‌شد. او در بیان دوستی با شوروی لحن شگفت آوری میگرفت و با مبالغه و افراط به دوستی و برادری با شوروی تأکید میکرد. وی دوهفته بعد از احراز قدرت در مراسم افتتاح انیستوت علوم اجتماعی گفت: «این قدم بزرگ ، این عمل پر افتخار افتتاح انیستوت علوم اجتماعی کمیتۀ مرکزی حزب دمکراتیک خلق افغانستان است که تدریس و پخش فلسفه، اقتصاد وسوسیالیزم علمی‌را بدوش داشته و در آن تحقیقات و تتبعات وسیع بعمل می‌آورد. چون دراین امر تاریخی پر افتخار حزب دمکراتیک خلق افغانستان از همکاری‌های انتر نشنلیستی کارگری وبرادرانۀ حزب کمونیست اتحاد شوروی وسیعاً برخوردار است که با اطمینان و افتخار گفته می‌توانم که حزب دمکراتیک خلق افغانستان به حیث حزب برادر در پهلوی حزب مورد افتخار همۀ کارگران جهان وسایر زحمتکشان جهان، حزب لنین کبیر جای پر اطمینان وپر اعتبار دارد.» ( ٣٠)

امین کمک‌های شوروی (کمک‌های نظامی‌و مالی) را برای دولت حزب دمکراتیک خلق که در دورۀ رهبری او نه تنها ادامه یافت بلکه به میزان و مقدار آن افزوده شد، بی حد وحصر خواند:« ما یقین داریم که‌اگر کمک‌های عظیم اقتصادی و سیاسی اتحاد شوروی برای ما نمی‌رسید ما در برابر دسایس و تجاوزات امپریالیزم و متحدین چپ نمای ارتجاع بین المللی آن، دوام داده نمی‌توانستیم و در ساختمان جامعۀ سوسیالیستی کشور خویش مؤفق نمی‌شدیم. . . . .
کمک‌های اتحاد شوروی حد وحصری ندارد و آن مربوط به ما است که چقدر می‌توانیم در جلب و جذب آن استفاده بعمل آوریم. » (٣١)

روابط و مناسبات امین در دوران حکومت صد روزۀ او تنها به فریاد‌های شوروی دوستی و ابراز نظر‌های احساساتی موصوف خلاصه و محدود نمی‌شد:

- امین در این دوره علی رغم تماس‌ها و تلاش‌هایش غرض برقراری روابط با امریکا و پاکستان، به تمام خواست‌های شوروی پاسخ مثبت گفت.

- از هیئت‌های نظامی‌و امنیتی شوروی که در طول حکومت صدروزۀ موصوف بلا وقفه در رفت و آمد به‌افغانستان بودند، با گرمی‌استقبال بعمل آورد.

- هیچگونه شرایط و محدودیتی را در رفت و آمد بلا انقطاع مقامات نظامی‌و امنیتی شوروی وضع نکرد.

- گوش خود را برای شنیدن هرگونه توصیۀ شوروی‌ها باز گذاشت.

-مشورت نمایندگان شوروی و مشاورین روسی را در انتقال دفتر و مقر خود از قصر ریاست جمهوری به قصر تپۀ تاج بیک در دارالامان پذیرفت.

- به ورود قطعات نظامی‌ارتش سرخ که‌از آن به قطعات محدود تعبیر گردید، توافق کرد. او در پاسخ به پیام پرژنف و کاسگین به مناسبت اولین سالگرد معاهدۀ پنجم دسمبر ١٩٧٨ میان شوروی و افغانستان، از اهمیت و ارزش این معاهده در گسترش روابط میان دوکشور سخن گفت و از پایبندی اتحاد شوروی به معاهده و تطبیق مواد مندرج در معاهده توسط دولت شوروی اظهار امتنان و مسرت کرد:« چند روز بعد تر امین گفت اتحاد شوروی مواد مندرج معاهده را عیناً و بدون انحرافی تطبیق می‌نماید. عین مطالب را در بارۀ معاهدۀ اتحاد شوروی( معاهدۀ ٥ دسمبر ١٩٧٨) نیز سه هفته قبل از اینکه عساکر آنکشور امین را بکشند، اظهار داشت. » ( ٣٢)
نفوذ و کنترول شوروی بر ارتش و دستگاه‌های امنیتی افغانستان در دوران حاکمیت حفیظ الله‌امین بیشتر از گذشته گسترش یافت. "برادشر" متخصص امور شوروی در مورد افزایش نفوذ روس‌ها در حکومت امین می‌نویسد:« برای رژیم امین عملاً ممکن نبود تا خود را از مسکو جدا سازد. افغانها کنترول شانرا بر ساحات عمده و اساسی در برابر ١٥٠٠ مامور شوروی در وزارت‌های ملکی و بین ٣٥٠٠ و ٤٠٠٠ صاحب منصب و تکنیشن روسی در اردو از دست داده بودند. مطابق به یک تخمین نصف صاحب منصبان و منسوبین اردوی افغان که تعداد آنها به ٨٠٠٠ نفر بالغ می‌شد، از زمان کودتا تا اکتوبر ١٩٧٩ بنا بر علل سیاسی بر طرف گردیده بودند. هنگامی‌که در اواخر اکتوبر ١٩٧٩ (نخستین ماه زمام داری امین) یک تهاجم وسیع عسکری علیه چریک‌ها در ولایت پکتیا صورت گرفت، پرسونل نظامی‌شوروی امور قوماندۀ لوازم و عملیات هوایی را برای اردوی افغانستان تحت ادارۀ خود داشتند. » ( ٣٣)

در حالیکه زمان و فضای گسترش مناسبات با شوروی برای حفیظ الله‌امین نامساعد و مغشوش بود، نکتۀ قابل پرسش و کنکاش، دید و توقع امین در این فضای مغشوش گسترش روابط است. این روابط تا توافق و استقبال امین از ورود قطعات ارتش سرخ به‌افغانستان پیش رفت؛ قطعاتی که طبعاً امین از آنها نگهداری خود و حکومتش را مطالبه داشت. اما بر عکس توقع و مطالبۀ امین، این نیروها، امین را کشتند و حکومتش را سرنگون کردند. برداشت و محاسبۀ امین در گسترش روابط با شوروی علی رغم فضای غبار آلود میان او و شوروی در نتیجۀ قتل تره‌کی و اخراج سفیر شوروی، چه بود؟ نقطۀ اتکای امین را در اعتمادبه روس‌ها چه چیزی تشکیل میداد؟ آنچی که پاسخ به‌این پرسش‌ها رابا اهمیت و ازطرف دیگر پیچیده میسازد، توجه به تلاش‌های امین در برقراری روابط باامریکا و پاکستان در این دوره‌است. اگر نیروهای شوروی به دعوت امین وارد افغانستان شدند، چرا اقدام به قتل داعی و میزبان خود کردند؟ اعتماد حفیظ الله‌امین به نیروی شوروی به عنوان قوای خارجی و بیگانه‌ای که سپس دست به قتل او زدند بر چه معیار و مبنایی استوار بود؟ اگر امین به شوروی‌ها اعتمادنداشت، از آنها چگونه خواست تا برای حفاظت او و حکومتش قوای نظامی‌بفرستند؟

وفاداری و اعتماد به شوروی:

انکشاف و گسترش مناسبات حفیظ الله‌امین با شوروی در دورۀ حکومت او نشان میدهد که‌امین قبل از آنکه نا سیونالیست و آزادیخواهِ مخالف سلطۀ شوروی باشد و یا در پیوند و روابطی با سی.آی.ای به سر برد، به شوروی و دستگاه‌های قدرت در شوروی و اهداف آنها در افغانستان منقاد و وفادارا بود. در این تردیدی نیست که‌امین به خوبی می‌فهمید که‌او تره‌کی را بر خلاف خواست برژنف زمام دار شوروی به قتل رسانید و پلان او را در تشکیل حکومت مشترک تره‌کی و کارمل بر هم زد. اما دید گاه و باور امین در این نقطه متمرکز بود که‌او سر انجام اعتماد زمام دار پیر شوروی را بدست می‌آورد. امین به‌این گمان بود که شوروی‌ها دیر یا زود متقاعد می‌شوند که وی در رهبری حزب دمکراتیک خلق و دولت حزبی می‌تواند عین روابط تره‌کی را با مسکو بر قرار کند و بهتر از تره‌کی مجری تمایلات و اهداف شوروی‌ها باشد. پاسخ مثبت وی به تمام خواست‌های شوروی و گردن نهادن به توصیه‌ها و مشورت‌های مشاوران روسی در طول صد روز زمام داری اش، گام‌های عملی و صادقانۀ امین در جهت جلب اعتماد خدشه دار شدۀ زمام دار شوروی بود. حتی امین شوروی را در برقراری مناسبات گسترده و اعتماد به خود بیشتر از خویش نیاز مند احساس میکرد. او می‌پنداشت که شوروی‌ها راهی جز گزینش اعتماد و دوستی با او ندارند. امین این ذهنیت را مدت‌ها قبل از احراز رهبری در حزب و حاکمیت داشت. باری در مسند وزارت خارجه به خبر نگار امریکایی در تابستان ١٩٧٨ گفت:« شما امریکایی‌ها در مورد ما نباید تشویش داشته باشید. ما افغانانیم، ما میدانیم که با روس‌ها چطور سلوک باید داشته باشیم. بیاد داشته باشید که‌انها بما آنقدر ضرورت دارند که ما برای ایشان داریم. حتی ضرورت آنها بما بیشتر از ضرورت مابه‌انها است. روس‌هابه من آنقدر ضرورت دارند که من با ایشان آنقدر ضرورت احساس نمی‌کنم.» ( ٣٤)

علی رغم اعتماد و وفاداری امین به شوروی که در سیاست و عملکرد یکصد روز زمام داری او انعکاس یافت، این پرسش مطرح میگردد که نقطۀ اصلی اتکای امین به‌این اعتماد چه بود؟ آیا امین در عمل به توصیه‌ها و خواست‌های شوروی، تنها به گمانه‌ها و پیش فرض‌های خود اکتفا کرد؟ مسلماً پاسخ به‌این پرسش منفی است. امین در منازعه و کشمکش‌های درونی حزب دمکراتیک خلق بر سر قدرت در طول یک سال و نیم گذشته نشان داد که‌او شخص زیرک، سفاک، جسور ، عملگرا و حیله گر است. هر چند او با این خصوصیات در منازعۀ درونی حزب، نخست به جناح پرچم و رهبر آن ببرک کارمل و سپس به تره‌کی و هواداران او غلبه حاصل نمود اما سیاست دوگانۀ شوروی در این منازعه، راه را جهت پیروزی و غلبۀ وی هموار کرد. معهذا بعید به نظر می‌آید که‌امین در محاسبات خود مبنی بر اعتماد و وفاداری به شوروی تنها به حدس و گمان تکیه کرده باشد.

انگیزه‌های اصلی اعتماد امین به شوروی در فضای ناگوار و متشنج روزهای آغازین رهبری او در حزب و حاکمیت، در موضع گیریها و دیدگاه‌های شوروی‌ها نهفته‌است. علی رغم هر حدس و گمان خوشبینانۀ که‌امین در اعتماد به شوروی داشت، او بدون دریافت چراغ سبزی از سوی روس‌ها حاضر نمی‌شد تا بدون چون و چرا و هیچ قید و شرطی حتی به‌اشپز خانۀ خود، آشپز روسی بگمارد. امین این پیام و اطمینان را از برخی نمایندگان دستگاه‌های قدرت شوروی در کابل یافته بود. الکزاندر موزورف نمایندۀ کی.جی.بی در افغانستان از قول "وی پی. زپلاتین مشاور سیاسی ارتش افغانستان در سال ١٩٧٩ میگوید:« ما، در حالت دفاعی قرار داشتیم. زیرا بعضی از مشاورین و متخصیصین ما در کابل در مقابل مشکیلاتیکه در حزب دمکراتیک خلق وجود داشت عکس العمل زایدالوصفی را از خود نشان میداد. خلاصه راپور‌های شان به مسکو این بود که همه چیز رو به‌اضمحلال گذاشته و امین به ما خطری را تشکیل میدهد. مشاهده می‌شد که جنرال گورلوف ( رئیس استخبارات نظامی‌شوروی در کابل) بر آشفته و مضطرب بود. من هم در اضطراب بودم. نظر ما این بود که می‌شود با امین کار کرد! وی دشمن اتحاد شوروی نیست و ما باید از استعداد و لیاقت زیادش به نفع خود بهره برداری نمائیم.. .

زیپلاتین به‌اوستینوف وزیر دفاع مکتوبی داد که‌از طرف امین به برژنف فرستاده شده بود. امین از برژنف تقاضای ملاقات کرده و خواسته بود که سخنش سنجیده شود. " وی فکر میکرد که‌اطلاعات غیر واقعی به مسکو میرسد. متأسفانه که‌ایشان نخواستند که در چنین یک لحظۀ حساس با وی صحبت نمایند

چند هفته بعد از این مذاکرات جنرال گورلوف از مقامش در کابل برطرف گردید. به همین منوال پالو فسکی که به‌اوستینوف تلگرامی‌فرستاده بود که‌اعزام سرباز به‌افغانستان مقرون به مصلحت نخواهد بود و هم تقاضا نموده بود که با امین به سطح عالی مذاکرات صورت بگیرد درماه نوامبر از کابل احضار گردید. زمانیکه پالوفوسکی به مسکو مواصلت کرد برایش معلوم گردید که به توضیحاتش در مورد افغانستان کسی گوش نمیدهد.» ( ٣٥)

نمایندۀ استخبارات نظامی‌شوروی (جی.آر.یو) و مشاور سیاسی شوروی در ارتش افغانستان وقتی در پایتخت شوروی از امین بدفاع می‌پرداختند و به زمام داران شوروی توصیه میکردند که‌امین دشمن شوروی نیست و می‌توان با او کار کرد، مسلماً در کابل بسیار بیشتر از آن، صدای اعتماد و دوستی شوروی را به گوش امین میرساندند. حمل نامۀ حفیظ الله‌امین عنوانی برژنف توسط ژنرال "زیپلاتین" مشاور سیاسی شوروی در ارتش و تسلیمی‌نامه به وزیر دفاع، تأکید ژنرال گورلوف رئیس استخبارات نظامی‌شوروی در کابل به دوستی امین با شوروی و ارسال پیام تلگرافی جنرال پالو فسکی معاون وزارت دفاع از کابل به مارشال اوستینوف در مورد مذاکره با امین درسطح عالی و خودداری از اعزام قوای نظامی، همه مبیین اعتماد و روابط تنگاتنگ سازمان استخبارات نظامی‌ارتش شوروی (جی.آر.یو) به‌امین بود. رئیس ارکان حرب اردوی اتحادشوروی مارشال ن.اوگارکـوف N. Ogarkov و معاونش جنرال س. اخـرومـیـیـف S. Akhromeyov نیز مخالف لشکر کشی شوروی بودند. مخالفت آنها و جنرال ایـوان پـافلـوفـسـکـی I. Pavlovski به لشکر کشی که در جهت سرنگونی امین انجام می‌شد، به معنی آن بود که‌امین در رهبری حزب و دولت بماند. به هیچ صورت آنها این نظر را بدون روابط تنگاتنگ با حفیظ الله‌امین ارائه نمی‌کردند . و نمی‌توان تصور کرد که‌امین از دیدگاه‌های آنها در بی اطلاعی به سر میبرد. نقطۀ اصلی اتکای امین در اعتماد به شوروی از این جا ناشی می‌شد.

صرف نظر از اینکه چه رقابت و کشمکشی میان دو دستگاه‌اطلاعاتی ارتش و دولت شوروی یعنی کی.جی.بی و جی.آر.یو بر سر افغانستان و جود داشت و قطع نظر از این امر که چه کسانی در داخل دستگاه رهبری شوروی دیدگاه مثبت و یا منفی درمورد حفیظ الله‌امین داشتند، امین در وفاداری به شوروی صادق بود. علی رغم نشانه‌هایی از پارادوکس و تناقضی که در تمایل شدید امین به برقراری مناسبات با امریکا و پاکستان و چگونگی روابطش با شوروی در این دوره به مشاهده میرسد، او در صدد بازی کردن با شوروی‌ها نبود. بر خلاف، این شوروی‌ها بودند که با امین بازی کردند. اگر ژنرال گورولف نمایندۀ سازمان استخبارات نظامی‌شوروی در کابل از وظیفه‌اش سبکدوش گردید و اگر ژنرال پالو فسکی به مسکو احضار شد، اجنت‌ها و نمایندگان جانشین آنها در کابل هیچگاه‌از نیات و تصامیم مسکو به گوش امین چیزی نگفتند. مسلماً آنها امین را در دوستی و اعتماد به شوروی امید وار میکردند و او را به تداوم کمک‌های به قول امین"بی حد و حصر" خود اطمینان میدادند.

هرگاه نگاه خود را به روزهای پیش از حاکمیت صد روزۀ امین در طول رهبری تره‌کی و ما قبل آن ببریم و کم وکیف اعتماد و وفاداری امین را به شوروی بررسی کنیم ، به هیچ نقطه‌ای از سوء ظن و خصومت امین نسبت به شوروی بر نمی‌خوریم. حتی در منازعۀ خونین و آشتی نا جویانۀ حفیظ الله‌امین با جناح پرچم که با ستیزه جویی و خشونت به راندن این جناح از قدرت و سرکوبی آنها پرداخت، نشانه‌های اعتماد و وفاداری به شوروی مشهود بود. امین علی رغم قتل صد‌ها تن اعضای جناح پرچم، از قتل رهبران و بلند پایگان جناح مذکور خود داری کرد. او در حالیکه سلطان علی کشتمند فرد شماره دوم جناح پرچم ، جنرال محمد رفیع از رهبران نظامی‌این جناح را با شاهپور احمد زی به‌اتهام کودتا زندانی نمود، اما از میان آنها تنها شاهپور احمد زی را به کشتار گاه فرستاد. سعد الله‌احمدزی پسر موصوف می‌گوید:

« وقتی من به حیث پسرش جویای احوالش شده‌از عزیز اگسا پرسیدم که سلطان علی کشتمند و جنرال رفیع در عین زمان و به عین توطئه همراه پدرم یکجا زندانی گردیدند و جرم هر دو نفر بالآخره‌از اعدام به ٢٠ سال حبس تخفیف یافت، چرا این تخفیف به جرم پدرم داده نشد؟عزیز اگسا در جواب گفت:پدر شما شاهپور احمدزی مصئونیت حزبی نداشت.» (٣٦)

اگر وفاداری و انقیاد امین به شوروی در میان نمی‌بود، مصئونیت حزبی رهبران زندانی پرچم مانع قتل آنها از سوی امین نمی‌شد. اعتماد امین به شوروی‌ها در حدی بودکه پس از عودت تره‌کی از"هاوانا" که جنگ قدرت میان او وتره‌کی به نقطۀ غیر قابل بر گشت رسیده بود و در رفتن به مقر تره‌کی احساس خطر میکرد، با تکیه به‌اعتمادِ به قول خودش "رفیقان شوروی" بدیدار تره‌کی رفت:

«وقتیکه نورمحمد تره‌کی در تیلفون به‌او اطمینان میدهد که رفقای شوروی آمده و خواهش دارند که شما بیائید و گویا پوزانف امنیت امین را تضمین می‌نماید با وجود اینکه‌اسد الله‌امین برادر زاده و داماد امین جدی پافشاری میکرد که به هیچ صورت باید نروید؟ ولی امین بعد از تماس تیلفونی با ترون سریاور نورمحمد تره‌کی تصمیم می‌گیرد که چون رفقای شوروی موجود اند باید حتماً برود . » (٣٧)

بعداً نیز حفیظ الله‌امین در دورۀ یکصد روز حاکمیت خود هیچ نشان و شواهدی را آشکار نساخت که دلالت به بی اعتمادی و عدم وفاداری او به شوروی‌ها داشته باشد. عبدالقدوس غوربندی از وزیران کابینۀ امین در حالیکه به خصوصیات قوی ملی حفیظ الله‌امین تأکید میکند، بدون اشاره به دیدگاه و موقف امین در برابر دخالت و سلطۀ روز افزون روس‌ها و بدون توضیح این خصوصیت قوی ملی موصوف از ناگواری و ناگزیری امین و خصلت ذاتی توطئه گرانۀ شوروی‌ها سخن میگوید:« امین در مجموع از خصوصیات قوی ملی برخوردار بود. ولی مشکلات فراوان در پیش روی داشت. رژیم به کمک‌های انحصاری نظامی‌و اقتصادی (شوروی) اتکا داشت. حزب به جنبش انقلابی جهانی پابندی داشت و توهمات آیدلوژیک یاران و همراهانش نقطۀ ضعف و پاشنۀ آشیل وی را تشکیل میداد. او در جستجوی راه‌هایی بود تا خود را از دام توطئه کی.جی.بی فارغ و خارج سازد و از شک و تردیدی که نسبت به حسن نیت شورویها داشت نتیجه گیری لازم نماید و درفکر آلترنتیف‌های مساعد بود که زمان برایش مجال نداد. در عین حال شوروی‌ها که در وجود امین موقعیت آینده خود را متزلزل و نا مطمئن یافتند چون دلیلی برای رویایی مستقیم نداشتند بتأسی از خصلت ذاتی توطئه گرایانۀ خود دست به دسیسه زدند. در ظاهر پیشنهاد مساعدتهای سخاوتمندانه وسیع نظامی‌و اقتصادی را نموده و در باطن پلان محیلانه و توأم با مساعی عوامل داخلی خود را قدم به قدم تطبیق نمودند. . .

تابییف سفیر جدید شوروی در کابل از مضاعف شدن مساعدتها سخن میگفت و از اجراآت شعار‌ها و بصورت عموم از تغیر سیاسی تمجید و تعریف میکرد. اما در باطن پلان سقوط امین به سرعت در آستانۀ تطبیق بود.» ( ٣٨)

وزیر مخابرات امین که در آخرین روز حاکمیت امین غرض وداع با وزیر مخابرات شوروی عازم فرودگاه کابل بود در پاسخ به پرسش یکی از همراهان خود که‌این همه عساکر شوروی متواتر از هوا فرود می‌آیند چه خبر است، گفت:« غم نخور! این‌ها به موجب یک موافقت نامۀ کمک با ما آمده‌اند و خواهی دید که به زودی دمار از روز گار ضد انقلابیون بر خواهند آورد.» (٣٩)

حفیظ الله‌امین به برادر خود عبدالله‌امین در ولایات شمال کشور از ورود نیروی‌های شوروی بر مبنای توافقات دو جانبه‌اطمینان داد. عبدالله‌امین به‌اطلاع او رسانید که:« شوروی‌ها بالای دریای آمو پل‌های(پانتونی) به کار انداخته و قطعات موتر دار و زرهدار را از بالای آن عبور داده و به طرف کابل روان اند. و همچنان به میدان هوایی مزار شریف قطعاتی از راه هوا به زمین نشسته و ادارۀ آنجا را بدست گرفته‌اند. امین در جوابش گفت: مطمئن باش حرفی نیست این قوا به موجب یک موافقتنامۀ کمکی که در بین ما امضاء شده‌است به طرف کابل و بگرام می‌آیند و به ما تجهیزات میرسانند. »(٤٠)

امین نه تنها به برادر خود عبدالله‌امین از کمک نظامی‌شوروی اطمینان داد بلکه‌او را مؤظف ساخت تا با قوای شوروی همکاری کند. شوروی‌هاسپس همکاری عبدالله‌امین را تایید کردند:« دگروال(سرهنگ) ابرتاس کاسیناس" مشاور روسی سرفرمانده ستاد عالی یا لوی درستیز وزارت دفاع افغانستان، ژنرال یعقوب، از همکاری عام وتام عبدالله‌امین در صفحات شمال برای گذر قوا از مرز یاد آور می‌شود. »(٤١)

ژنرال محمدیعقوب رئیس ستاد مشترک ارتش دستور همکاری با قوای شوروی را از حفیظ الله‌امین در یافت داشته بود:« وقتی "تابییف" سفیر شوروی به‌امین اطلاع داد که بیروی سیاسی تصمیم گرفته‌است افغانستان را کمک نماید، در پی آن امین به ستر درستیز هدایت داد تا از قوای اتحاد شوروی در هرجایی که ممکن است حمایت بعمل آورند.» (٤٢)

از اظهارت وزیران کابینۀ امین و فرمانده‌ارتش او کاملاً آشکار است که‌امین تا آخر به شوروی در وفاداری مطلق و اعتماد کامل به سر میبرد و به نزدیک ترین رفیقان مسئول وشریک حاکمیت خود نه تنها سخنی از بی اعتمادی به شوروی نگفت بلکه‌انها را از کمک شوروی‌ها اطمینان داد. روس‌ها در دورۀ حاکمیت امین نیز که در یک بازی ماهرانه با او گام به گام برنامۀ سرنگونی حکومتش را طرح و عملی میکردند، از بی اعتمادی و کار شکنی او سخنی نگفته‌اند. ژنرال لیاخفسکی از اعتماد امین در دورۀ زمام داری او به شوروی‌ها می‌نویسد:

« امین نه تنها خود را بدست خود در محاصرۀ مشاوران نظامی‌شوروی افگند، بلکه با نمایندگان بلند پایۀ کی.جی.بی، وزارت دفاع شوروی در ارگانهای مربوط افغانستان مشوره میکرد و کاملاً به‌انها اعتماد داشت. تنها به پزشکان روسی مراجعه میکرد و در فرجام به سپاهیان ما امید بسته بود. » (٤٣)

ژنرال گروموف آخرین قوماندان نیروهای شوروی در افغانستان نیز از دستور امین به‌ارتش غرض همکاری با قوای شوروی سخن می‌گوید:« حفیظ الله‌امین به ستاد کل نیروهای مسلح افغانستان دستور داد تا با سپاهیان شوروی از هیچ گونه همکاری دریغ نشود. بامداد ٢٥ دسمبر ١٩٧٩ فرمانده سپاه چهلم، سرلشکر توخارنیف، دوبار با سر لشکر بابه جان رئیس ادارۀ عملیاتی ستاد نیروهای مسلح افغانستان و عبدالله‌امین برادر بزرگ حفیظ الله‌امین در شهر کندز در شمال افغانستان دیدار کردند. » (٤٤)

شکل گیری تجاوز :

بازی با امین و اتخاذ سیاست دوگانه‌از سوی مسکو در مورد او از نخستین فیصله‌های رهبران حزب کمونیست شوروی و نخستین گام در فرآیند شکل گیری تجاوز بود. برژنف و کاسگین در فردای زمام داری و زعامت امین (١٧ سپتمیر) به‌او پیام تبریکی فرستادند. آنها در این پیام به تداوم روابط برادرانه با جمهوری دمکراتیک افغانستان بر مبنای معاهدۀ دوستی تأکید نمودند. اعضای رهبری حزب کمونیست شوروی علی رغم نارضایتی و خشم برژنف رهبر حزب مذکور، به‌ادامۀ کمک و همکاری با امین توافق کردند تا پلان سرنگونی او را از نزدیک و به‌اسانی عملی سازند. ژنرال الکساندر لیاخفسکی از یاد داشتها و تصاویب سری حزب کمونیست در این مورد که پس از فروپاشی شوروی علنی گردید، می‌نویسد:« بعداً در یاد داشتهای کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی واضح شد که کار پیگیر با امین و در مجموع با رهبران کنونی حزب دمکراتیک خلق افغانستان را ادامه داده و بهانه در دست امین ندهیم که فکر کند ما به‌او اعتماد نداریم و نمی‌خواهیم با او سرو کار داشته باشیم. از تماس با امین برای پرده برداری از امیال نهایی وی باید بهره گرفت.» (٤٥)

اعزام هیئت‌های مختلف به ویژه هیئت‌های امنیتی و نظامی‌از سوی مسکو به کابل جهت بررسی اوضاع و گفتگوی مداوم با امین بر سر کمک‌های شوروی گسترش یافت. هنوز هیئت بلند پایۀ ارتش شوروی بریاست ژنرال ایوان جی. پافلوفسکی معاون وزارت دفاع و فرمانده نیروهای زمینی شوروی که در روزهای پایانی رهبری تره‌کی وارد کابل شده بود درکابل به سر میبردکه یک هیئت بلند رتبۀ دیگرشوروی با عضویت ژنرال ویکتور. اس.پاپوتین معین اول وزارت داخله در ٢٨ نومبر ١٩٧٩ واردکابل گردید. ریاست هیئت رادر واقع یک تن از ژنرالان کی.جی.بی به عهده داشت که درموردنام و مقام او اظهاراتی صورت نگرفت. مطبوعات کابل از جمله روزنامۀ کابل تایمز اهداف سفر هیئت مذکور رابه‌افغانستان"همکاری دوجانبه و سایر مسایل ذیعلاقه" وانمودکردند.(٤٦)

در حالیکه رفت و آمد هیئت‌های شوروی متشکل از ارگانهای مختلف دولت شوری به کابل در طول حاکمیت صد روزۀ امین ادامه یافت، بصورت رسمی‌در رسانه‌های گروهی دوطرف از این رفت وبرگشت‌ها خبر وگزارشی منتشر نمی‌گردید. از میان تمام بازدید کننده گان مختلف شوروی تنها از ژنرال پاپوتین بصورت رسمی‌و علنی نام برده شد. فقیر محمد فقیر وزیر داخله در کابینۀ امین از پاپوتین با گرمی‌پذیرایی و میزبانی کرد. پاپوتین در دوم دسمبر با حفیظ الله‌امین ملاقات بعمل آورد و سپس در سیزدهم دسمبربه مسکو برگشت. دو تن ازچهره‌های مهم که‌ازحزب کمونیست شوروی بی سرو صدا تا اوایل دسمبر ١٩٧٩ دو بار به کابل سفر کردند، "پانوماروف" رئیس روابط بین المللی حزب کمونیست شوروی و معاونش "کارین بروتینتس" karan Brutents بودند:« در اوایل دسمبر (١٩٧٩) پاماناروف در مورد افغانستان کمیته‌ای را تحت ریاست "بروتینتس" که دوبار وی به کابل رفته بود تشکیل کرد. بتاریخ هژدهم دسمبر مشاور برژنف در پالیسی خارجی "الکساندر اگنتوف "Alexandrov Agentov از بروتنیتس خواست که راپور خود را بدون معطلی بیشتر تسلیم نماید. »(٤٧)

بررسی اوضاع و ارایۀ گزارش به رهبران شوروی و آماده ساختن امین جهت توافق و پذیرش نیرو‌های شوروی از وظایف هیئت‌هایی بود که به پایتخت افغانستان می‌آمدند و با امین و مقامات دولت او گفتگو میکردند. همانگونه که در مبحث پیشین بررسی مناسبات امین با شوروی و چگونگی اعتماد او به شوروی‌ها تذکر رفت، امین به‌اسانی و بدون ایجاد هیچ مانع و مشکلی به تمایلات و خواست‌های هیئت‌های شوروی پاسخ مثبت گفت. گفته می‌شود که تیم ژنرال پاپوتین توافق امین را غرض ورود نیروهای محدود شوروی به‌افغانستان حاصل کرد. محمد صدیق فرهنگ مؤلف افغانستان در پنج قرن اخیر می‌نویسد:« ژنرال پاپوتین در مذاکره با امین مؤفق شد اجازۀ جابجا شدن دستجات معین نیروی شوروی را در بگرام، سالنگ و میدان هوایی کابل حاصل کند، اماامین به ورود نیروی شوروی به گونه‌ای که‌اومیخواست یعنی بصورت نامحدود و غیر مقید راضی نشد. چنانچه یک روز پیش از سقوطش به یک نفر خبر نگار غرب گفت:"دولت شوروی از مطالبۀ پایگاه در افغانستان منصرف شده، اما نیروی نظامی‌آن برای کمک به‌او (امین) در خاموش ساختن آتش بغاوت به‌افغانستان می‌آید" .»(٤٨)

آنچی که برای شوروی‌ها اهمیت داشت، توافق و رضایت امین به ورود نیروهای نظامی‌شوروی و اعتماد امین به‌این نیروها بود. ورود این نیروهای هر چند معدود، راه را برای سرنگونی حکومت امین هموار میکرد. اگر امین توافق به ورود نیروهای شوروی را مشروط به معدودیت این نیرو‌ها ساخت، آیا اصول و میکانیزمی‌را در نظارت به‌این معدودیت وضع کرد؟ او به‌ارتش و حتی برادرش در کندز دستور همکاری و استقبال از نیروهای شوروی را صادر کرد نه هدایت باز رسی کم وکیف این نیروهارا.

نکتۀ قابل تذکر در بررسی هیئت‌های شوروی و تهیۀ گزارش از سوی آنها برای زمام داران شوری، تفاوت و اختلاف نظر آنها در اعزام نیرو به‌افغانستان است. از این اختلاف نظر در مباحث پیشین سخن رفت که برای برخی از محققین و تحلیل گران، ریشه‌های آن به مبارزۀ درونی قدرت میان رهبران شوروی و دو دستگاه جاسوسی دولتی و ارتش(کی.جی.بی و جی.آر.یو) به عنوان دستگاه‌های مهم حاکمیت شوروی بر میگردد. این اختلاف در اغفال و تحمیق حفیظ الله‌امین در اعتماد و وفاداری به شوروی نفش مهمی‌ایفا کرد، که به‌ان نیز اشاره شد. اما علی رغم تفاوت گزارش هیئت‌ها درمورد اعزام نیرو به‌افغانستان، رهبران شوروی در مسکو تصمیم به‌اعزام قوا و در واقع تجاوز نظامی‌گرفتند. پرسش این است که‌ایا این تصمیم یک اقدام دسته جمعی ....



منبع اين مطلب ArianaNet
http://www.ariananet.com

لينك متن:
http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&file=index&op=view&sid=7107