موسیقی، به هر نوا و صدایی گفته میشود که شنیدنی و خوشآیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحولی کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات (گاهی اين احساسات، در قالب شعر، همراه با ساز و آواز سروده میشود). موسیقی هنری است دارای نوا و سکوت.[۱] در توصیف موسیقی گفته میشود که انسان برای حفظ زیبایی، نیازمند ذهن و جسمی آرام، و رها از هرگونه استرس هست و موسیقی، اکسیر شفابخش ذهن، جسم، و روح انسان میباشد.
[↑] ریشهیابی واژه موسیقی
واژهٔ موسيقى که در عربى قَى تلفظ میشود، ريشهٔ يونانى دارد.[٢] اين واژه گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان بود.[٣]
در جهان اسلام، از زمان منصور خليفهٔ عباسى توجه به آثار يونانى آغاز شد و سپس در دوران هارون رشيد، پنجمين خليفهٔ عباسى (۱۹۸-۲۱۸ ه.ق)، با تأسيس بيتالحکمه به اوج خود رسيد. مقارن همين دوران بوده است که واژهٔ موسيقى به سرزمينهای اسلامی راه يافته و بهتدريج جايگزين غناء عربى شده است.
براساس مدارک موجود واژۀ موسيقى و همخانوادههاى آن در مفاتيحالعلوم خوارزمى و رسالهٔ موسيقى اخوانالصفاء ديده میشود که هر دو متعلق به سدهٔ چهارم هجرى (دهم ميلادی) است.[۴]
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها بهگونهای که خوش آیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
[↑] تعریف موسیقی
پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کردهاند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود.
با بالا رفتن سطح فرهنگ و هنر معلوم شد صداهاى خوشايند، صداهايی هستند که از نظمى خاص پيروى میکنند و بين آنها نسبتهاى معينی وجود دارد. براى همين عدد در موسيقى داراى اهميت بسيارى است. تا جائیکه فيثاغورث معتقد است که عدد اصل وجود در آفرينش است.
پيروان او اجسام را هر يک عدد میداشتند و معتقد بودند که چون کرات آسمانى و افلاک از يکديگر فاصلههاى معينی دارند، از نسبت آنها نغمهها ساخته میشود و آوازها در اصل ناشى از حرکت افلاک هستند.
افلاطون در تعريف موسيقى میگويد: "موسيقى يک ناموس اخلاقى است که روح و جهانيان و بال به تفکر، و جهش به تصور، و ربايش به غم و شادی، و حيات به همه میبخشد."
ارسطو موسیقی را یکی از شاخههای ریاضی میدانست و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفتهاند. چنان که ابوعلی سينا، در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام بردهاست. او میگويد: موسيقى علمى است رياضى که در آن از چگونگى نغمهها، از نظر ملايمت و تنافر و چگونگى زمانهاى بين نغمهها بحث میشود تا معلوم شود که لحن را چگونه بايد تأليف کرد.
ولی از آنجا که همه ویژگیهای موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز میدانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گستردهاست که دارای بخشهای گوناگون و تخصصی میباشد.
صدا در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.
خوارزمى در تعريف موسيقى میگويد: موسيقى به معنی پيوند آهنگهاست... . تعريف سادهٔ موسيقى يا صداهاى موسيقايی، صداهاى خوشايندى میشود که انسان از شنيدن آنها احساس لذت میکند.
ابونصر فارابی در احصاءالعلوم موسيقى را علم شناسايی الحان میداند که شامل دو علم است: يکى علم موسيقى عملى و ديگرى علم موسيقى نظری. امروزه نيز اين تقسيمبندى در موسيقى وجود دارد.
خالقى در کتاب نظى به موسيقى مینويسد: "موسيقى صنعت ترکيب اصوات و صداهاست بهطوریکه خوشايند باشد و سبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد."
و بتهوون در تعريف زيباى خود میگويد: موسيقى مظهرى است عالیتر از هر علم و فلسفهای.
[↑] پيشينۀ تاريخی موسیقی
اين که چگونه شد که انسان به هنرِ موسيقی دست يافت، و چگونه شد که انسان توانست وسايلی درست کند که از آن صدای زيبا توليد شود، و يا چگونه شد که زبان موسيقی بهوجود آمد، بههر حال در مورد اين پرسشها، هر صاحبنظر عقيدهای خاص دارد و در هر کشور از جمله يونان، چين، ژاپن، آمريکا، اسپانيا، آلمان، انگلستان، فرانسه و ... داستانهايی در مورد پيدايش موسيقی میگويند؛ اما بهطور کلی هنوز مشخص نيست که چه کسی و در کجا و در چه تاريخی موسيقی را بهوجود آورد و هنوز پاسخ اين پرسش بهطور دقيق معلوم نيست[1 2] و تمامی سخنها در مورد موسيقی بهصورت فرضيات است و مدرک کاملی در مورد پيدايش موسيقی وجود ندارد.
تاریخنویسان کشورهای اروپایی در تاریخ موسیقی خود معمولاً موسیقی باستانی یونان را با موسیقی کشورهای شرقی مانند سومر، بابل و مصر را در یک فصل بررسی کردهاند.
بهعقیده یونانیان، "آپولون" ربالنوع هنرها بود و نه الهه هنر بهنام "موز" (Muse) دســتیار او بودند. نام موزها به این شــرح اســت: "کلیو" (Clio) الهه تاریخ، "پولیمنی"، (Polymnia) الهه معانی بیان، "اورانی" (Uranie) الهه اخترشناسی، "تالی" (Thalie) الهه کمدی، "کالیوپ" (Caliope) الهه شعر حماسی، "اراتو" (Erato) الهه اشعار ناپایدار و هوسانگیز، "ملپومن" (Melpomene) الهه تراژدی، "ترپسی کر" (Terpsichore) الهه رقص و "ای ترپ" (uterpe) الهه موسیقی.
واژه موزیک، که معرب آن موسیق است، از نام موز گرفته شده است. در افسانهها نام "ارفئوس" و "الیمپوس" آمده است که مقام آنها را بهالوهیت نیز رسانیدهاند. در برابر آپولون که پشتیبان هنرهای والا بود یونانیها ربالنوع دیگری بهنام "دیونیزوس" (Dionisos) داشتند.
"دیونیزوس" ربالنوع شراب و عیش و نوش بود. جشنهایی که به مناسبت بزرگداشت دیونیزوس برپا میشد با موسیقی شاد و پایکوبی برگزار میگرديد. امروزه موسیقی آپولونی موسیقی والای هنری بهشمار میرود و موسیقی "دیئونیزی" (Dionisain) منسوب به دیونیزوس موسیقی عیش و تفریح است. فیثاغورث (ythagoras) دانشمند بزرگ یونانی، نخستین فیلسوف و ریاضیدان قدیم، یعنی سده ششم قبل از میلاد است، اما متاسفانه در تاریخ از او بهعنوان موسیقیدان یاد نشده است. با وجود این، باید او را بهعنوان نخستین و بزرگترین قانونگذار موسیقی تلقی کرد. اکتشافات او در فاصلههای موسیقی آنقدر با اهمیت است که باید او را پایهگذار قوانین بعدی که به قرون هفدهم و هجدهم منتهی میشود دانست. فیثاغورت توانست نسبت فواصل صداهای موسیقی را بهصورت عددی و رابطه آنها را با یکدیگر بیابد. او از روی فاصلههای اکتاو (Octave) و پنجم درست (fifth perfect) و چهارم درست (Perfect Fourth) که قبلاً آنها را کشف کرده بود، فواصل درجههای مختلف گام را محاسبه کرد و با این کار به موسیقی که تا آن زمان یک پدیده ذوقی بود، جنبه علمی و پژوهشی با مبنای ریاضی داد. نسبتهای فواصل گام فیثاغورث، امروزه نیز مورد استفاده کلیه نوازندگان سازهای زهی مانند ویولن، ویولا، ویولونسل، کنترباس است.[*]
با اين وجود، موسیقی یونان، اگرچه پایه و اساس موسیقی کلیسایی اروپا در قرون وسطی را نیز تشکیل میداد. بهعلاوه قانونمندی در موسیقی را یونانیان آغاز کردند و بنای علمی موسیقی اروپایی امروز نیز بستگی زیادی به تئوری موسیقی باستانی یونان دارد، اما شیوهای که بعد از دوره رنسانس (تجدید حیات ادبی و هنری) در آهنگسازی و اجرای موسیقی بهوجود آمد با موسیقی باستانی یونان تفاوت بسیاری دارد.
[↑] مبانی موسيقی
[↑] سازها و ابزار موسيقی
[↑] موسيقی جهان
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 1 1 2 2 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]
_________________________
I have added cool emoticons to this message.
To see them go to http://x.exps.me?9b73aac83ddb49a2bba9685c565d33a6
_________________________
I have added cool emoticons to this message.
To see them go to http://x.exps.me?9b73aac83ddb49a2bba9685c565d33a6