دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

مادها و پارس‌ها

از: داريوش کيانی


فهرست مندرجات


[] مادها و پارس‌ها

هردوت در روايت خويش از تاريخ ماد، تصويری حاكی از وجود حكومتی كاملاً هم‌بسته و سازمان‌يافته در ماد و از زمان "ديوكس" (Deioces) - كه او را بنيادگذار پادشاهی ماد معرفی می‌كند - عرضه می‌دارد و از تشكيل گارد شخصی، تأسيس شهر و كاخ پادشاهی، برقراری تشريفات درباری و اتحاد قبايل پراكنده‌ی ماد به دست وی سخن می‌گويد [۱]. اما اين تصوير با واقعيت‌های موجود هم‌خوانی ندارد. بايد توجه نمود كه متون وقتِ آشوری، دی‌اوكو (Daiaukku) را - با فرض اين كه Deioces هردوت را منطبق بر او بدانيم - صرفاً حاكم يكی از شهرهای سرزمين مانا و هم‌دست اورارتوها می‌داند كه در پی يك لشكركشی قاطع، بازداشت گرديد و اقدامات شورش‌گرانه‌ی وی خنثا شد[٢]. هم‌چنين از ارتباط اين فرد با خاندان پادشاهی ماد (اووخشتر و ارشتی‌وييگَ) در منابع پيش از هردوت (مانند متون آشوری) اثری نيست. تنها می‌توان چنين گمان كرد كه اقدام "دی‌اوكو" (باز به فرض اين كه او با Deioces روايت هردوت منطبق باشد) بر ضد قدرت آشور و در هم‌دستی با دولت اورارتو، ده‌ها سال پس از وی، كرداری قهرمانانه به شمار آمده و پس از تعالی شخصيت وی تا حد قهرمانی ملی و اسطوره‌ای برای مادها، در نقش و مقام "سر ‌ـ‌‌ دودمان" خاندان سلطنتی ماد نهاده شده و جای گرفته است.

به نظر می‌رسد آن چه در باره‌ی نهادهای تمدنی و حكومتی مادها در متون تاريخی (هردوت و پس از وی) روايت شده است، تصويری متعلق به هخامنشيان و پارس‌ها باشد كه سپس به تن و قامت مادهايی كه روزگارشان گذشته بود، پوشانده و بازسازی شده است [٣]. آن چه از متون آشوری - كه اسنادی معاصر با دوران مادها هستند - برمی‌آيد، آن است كه مادها از سده‌ی نهم تا هفتم پ.م. نتوانسته بودند چنان پيش‌رفتی بيابند كه سبب هم‌گرايی و اتحاد و سازمان‌يافتگی قبايل و طوايف پراكنده‌ی ماد بر محور يك رهبر و فرمان‌روای برتر و واحد - كه بتوان وی را پادشاه كل سرزمين‌های مادنشين ناميد؛ آن گونه كه هردوت "ديوكس" را در همان ابتدا چنين می‌‌نمايد - شده باشد[۴]. پادشاهان آشور در ضمن لشكركشی‌های پرشمار خود به قلم‌رو سكونت مادها، همواره با شمار فراوانی از "شاهان محلی" (حاكمان مستقل شهرهای مختلف) روبه‌رو بوده‌اند و نه يك پادشاه واحد حاكم بر كل سرزمين‌های مادنشين[۵].

از سوی ديگر، ضعف تمدنی و حكومتی مادها زمانی آشكارتر می‌شود كه بدانيم حفاری‌های باستان‌شناختی انجام يافته در سرزمين‌های مادنشين چنان آثار عمده‌ای را به دست نداده است كه بتوان آن‌ها را با قاطعيت، نشان ويژه‌ی تمدن و حكومت "ماد" دانست. به سخن ديگر، از كاخ عظيم ديوكس در هگمتانه (چنان كه هردوت مدعی است)، از كاخ‌های سلطنتی شاهان مادی، از شهرها، دژ‌ها، بايگانی‌های دولتی و هر آن چه كه يك دولت توانا و يك تمدن پيش‌رفته بايد داشته باشد و می‌تواند نشانه‌ی وجود يك دولت متمركز مادی باشد،‌ تاكنون اثری به دست نيامده است. امروزه نيز بسياری از گورهای صخره‌ای واقع در كردستان و كرمانشاه و آذربايجان، مانند: دكان داوود، فخريكا، شيرين و فرهاد، قيزقاپان، كل‌داوود، كورخ و كيج و... كه در گذشته به دوران مادها منسوب شده بود، اينك متعلق به عصر سلوكيان يا اوايل اشكانيان دانسته می‌شود[٦].

اما مجموعه اقامتگاه‌های متعلق به قرن هفتم پ.م. كه در پی كاوِش‌هايی در تپه‌های "گودين"، "نوشی‌جان"، و "باباجان" (در قلم‌رو سابق مادها) شناسايی گرديده‌اند[٧] نيز تصريحی به وجود يك پادشاهی واحد و متمركز مادی نمی‌كند؛ چرا كه به نظر می‌رسد همه‌ی آن‌ها مراكزی متعلق به فرمان‌روايان محلی بوده‌اند كه در قرن ششم پ.م. به محل‌هايی فقير و دچار تصرف عدوانی تنزل كرده‌اند؛ و البته اين امر نمی‌تواند الگو يا نشانه‌ی وجود يك دولت شكوفا و قدرت‌مند مادی در آن عصر باشد. اما توسعه و تحولی كه در آغاز باعث رشد اين گونه مراكز محلی شده، در واقع معلول و نتيجه‌ی خراج‌ستانی‌های آشور و تقاضاهای بازرگانی بوده است. با اين حال، اين توسعه دقيقاً از آن رو كه به تقاضاهای آشوريان بستگی داشت، با فروپاشی امپراتوری آشور در اواخر سده‌ی هفتم پ.م. به پايان رسيد. در نتيجه معقول است نتيجه‌گيری شود كه مادها در آن عصر هرگز از حد كنفدراسيون سست قبيله‌ای فراتر نرفته‌اند؛ چون فاقد انگيزه‌های اساسی و منابع سازمان‌يافته‌ی يك امپراتوری بزرگ بودند[٨].

واقعيت آن است كه در زمان "فرورتی"‌(Khshathrita – Fravarti) [كه در تاريخ هردوت دومين پادشاه ماد دانسته می‌شود] دولتِ - فرضی - ماد چيزی جز اتحاد سياسی و نظامی چند شهر يا قبيله‌ی ماد و مانا و كيمری نبود و برای پادشاه آشور، "فرورتی" فقط سركرده‌ی شورشی شهر "كركشی / Karkashshi" (واقع در نزديكی همدان كنونی) بود كه با متحدان‌اش چند شهر وابسته به آشور را در زاگرس تهديد و غارت می‌كرد و قصد شوراندن سران ديگر شهرها را عليه دولت آشور داشت[۹] و سرانجام در ضمن يكی از نبردهای جسورانه و بلندپروازانه‌ی خود كشته شد و نيروهای‌اش تماماً پراكنده گرديد.

اما اقدام برجسته‌ی مادها در سرنگونی امپراتوری آشور (به همراه بابلی‌ها) بايسته می‌كرده است كه دولت ماد دارای منابع درخوری برای تدارك سپاهی توانا و سازمان‌يافته باشد و اين منابع نيز بی‌گمان حاصل خراج‌ستانی‌های ماد از شهرهای آباد زير فرمان آن و نيز حاصل دادوستدهای بازرگانی با آسيای ميانه و نظارت آن بر شاه‌راه تجاری خراسان بزرگ بوده است. اما با اين حال سپاه ماد كم‌تر توانايی‌های درخشانی از خود نشان داده است؛ چنان كه دست‌آوردهای آن از عمليات سرنگونی آشور بسيار كم‌تر از بابل بود و از سوی ديگر، نبردهای ماد نيز با كادوسيان و پارت‌ها[۱٠] و ليديه و پارس، بدون كسب پيروزی بوده است.

همچنين، هردوت در تاريخ خود مدعی است كه مادها از زمان "فرورتی" توانسته بودند پارس‌ها را فرمان‌بردار و باج‌گزار خود نمايند[۱۱] و نبرد پارس و ماد را نيز حاصل خيزش كورش عليه اين سلطه‌گری توصيف می‌كند. بر پايه‌ی اين روايت و چندين اشاره‌ی ديگر، برخی پژوهش‌گران سخت بر اين گمان افتاده‌اند كه پارس‌ها ديرزمانی تحت فرمان و سيطره‌ی دولت ماد بوده و بسياری از الگوها و روش‌ها و نهاد‌های فرهنگی و تمدنی و سياسی و حتا معماری خود را از مادها آموخته و برگرفته‌اند. جدای از اين كه هيچ سند باستان‌شناختی مستقلی در دست نيست كه به اين نفوذ و سلطه‌ی فرضی مادها بر پارس‌ها تصريح كند، بل كه بر اساس آن چه در بالا گفته شد، دانسته‌های صريح كنونی، برخلاف تصويرسازی و ادعای مورخان يونانی و لاتينی، نشان می‌دهد كه دولت ماد در بخش عمده‌ای از تاريخ خود، دولتی ضعيف و پراكنده و در حد اتحاديه‌ای از قبايل مادی و بومی - و به لحاظ اين ويژگی - فاقد نهادهای پای‌دار و ريشه‌دار حكومتی و تمدنی بوده است؛ بنابراين نمی‌توان تصور نمود دولت پارس – كه به شتاب، ساختارهای حكومتی و تمدنی ايلاميان را فراگرفته و نهادينه ساخته بود، و قلم‌رو آن نيز نخست در چنبره‌ی نفوذ و كشاكش ايلام و آشور و بابل قرار داشت - نهادها و سازوكارها و الگوهای حكومتی و تمدنی خود را از مادها برگرفته و ميراث‌ بُرده، و يا باج‌گزار و فرمان‌بُردار دولت ماد باشد.


[] پی‌نوشت‌ها


[۱]- هرودت: پيرنيا، ص ٢-١٨١؛ وحيد مازندرانی، ص ٨٠-٧٩
[۲]- كمرون، ص ١١۵؛ گيرشمن، ص ٨۵؛ زرين‌كوب، ص ٨٦؛ پيرنيا، ص ١٧٦
[۳]- بريان، ص ٩٣
[۴]- بريان، ص ٩۴
[۵]- بريان، ص ٩۴؛ كمرون، ص٨-١٣٧؛ زرين‌كوب، ص ٩٠-٨٧
[۶]- بويس، ١٣٧۵، ص ١٢٨-١١٧؛ كخ، ص ٣٣٨
[٧]- سرفراز و فيروزمندی، ص ٧١-۵١
[۸]- كورت، ص ۴-٣١
[۹]- كمرون، ص ١٣۵
[۱٠]- كتزياس: پيرنيا، ص ٢١۴
[۱۱]- وحيد مازندرانی، ص ٨٠



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

کيانی، داريوش، مادها و پارس‌ها، سايت اينترنتی آذرگشنسب
بريان، پير، تاريخ امپراتوری هخامنشيان، ترجمه‌ی مهدی سمسار، انتشارات زرياب، ١٣٧٨
بويس، مری، تاريخ كيش زرتشت، جلد سوم، ترجمه‌ی همايون صنعتی‌زاده، انتشارات توس، ١٣٧۵
پيرنيا، حسن، تاريخ ايران باستان، انتشارات افراسياب، ١٣٧٨
زرين‌كوب، عبدالحسين، تاريخ مردم ايران، (ايران قبل از اسلام)، انتشارات اميركبير، ١٣٧٣
سرفراز، علی‌اكبر و فيروزمندی، بهمن، مجموعه دروس باستان‌شناسی و هنر دوران تاريخی، تدوين حسين محسنی و محمدجعفر سروقدی، انتشارات مارليك ـ جهاد دانشگاهی هنر، ١٣٧٣
كخ، هايدماری، از زبان داريوش، ترجمه‌ی پرويز رجبی، انتشارات كارنگ، ١٣٧٦
كمرون، جرج، ايران در سپيده‌دم تاريخ، ترجمه‌ی حسن انوشه، انتشارات علمی و فرهنگی، ١٣٦۵
كورت، آملی، هخامنشيان، ترجمه‌ی مرتضا ثاقب‌فر، انتشارات ققنوس، ١٣٧٨
گيرشمن، رومن، تاريخ ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه‌ی محمود بهفروزی، انتشارات جامی، ١٣٧٩
وحيدمازندرانی، علی (مترجم)، تاريخ هردوت، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ١٣۵٠


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>