|
موسی
فهرست مندرجات.
موسی در ویکیپدیا
موسی (زادۀ سدهٔ ۱۳ پیش از میلاد، در سرزمین گشام، مصر - درگذشتۀ فوریه یا مارس ۱۲۷۱ پیش از میلاد، در کوه نیبو، موأب - یعنی در اردن امروزی)، از شخصیتهای کتاب مقدس و نیز قرآن است. در نظر پیروان ادیان سامی (شامل یهودیت و مسیحیت و اسلام) وی از پیامبران بزرگ است و مطابق روایات سنّتی این دینها، قوم بنیاسرائیل را از مصر بیرون برد.
در روایات سنّتی تبار وی چنین است: موسی پسر عمران پسر یصهر پسر قاهت پسر لاوی پسر یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم. مادرش یوکابد دختر لاوی و خواهرش میریام (کُلثُم) بود. برادر بزرگ ترش هارون (آرون) نام داشت. بنا به روایت تورات و قرآن، مادر موسی او را در سبدی انداخته به رود نیل سپرد و همسر فرعون آسیه او را از آب گرفت. آسیه، فرعون را راضی کرد که موسی را به فرزندی بپذیرند و موسی در دربار فرعون رشد یافت. موسی به جرم کشتن یک قبطی تحت تعقیب قرار گرفت و به مدین رفت. در آنجا هشت سال به کاهن مدین که بنا به روایت مسلمانان، شعیب، نام داشت، خدمت کرد. آنگاه باصفورا (صپوراه) دختر شعیب ازدواج کرد. بنا به اعتقاد یهودیان، مسیحیان، مسلمانان در بازگشت از مدین، بهموسی از سوی خدا وحی شد و او به پیامبری بنیاسرائیل برگزیده شد. موسی به همراهی برادرش هارون بهنزد فرعون رفت و او را به یکتاپرستی فراخواند. موسی سه سال از هارون کوچکتر بود و در زمان سخن گفتن با فرعون در مصر هشتاد سال داشت،[۱] همچنین موسی بنیاسرائیل را در خروج از مصر رهبری کرد. بنا به اعتقاد یهود، ده فرمان، در کوه طور به موسی الهام شد که پایههای شریعت قوم یهود را تشکیل میدهد. موسی در نزد مسلمانان به کلیمالله مشهور است و یکی از پنج پیامبر اولوالعزم بهشمار میآید. بر اساس روایت تورات، موسی در زمان وفات صد و بیست سال داشت،[٢] پس از موسی بنا به فرمان خدا، یوشع بن نون از یاران بسیار نزدیک او زمامدار و رهبر بنیاسرائیل شد.[٣]
▲ | نام |
نام موسی را دختر فرعون انتخاب کرده است: «او را به فرزندی خود برگزید و نامش را موسی گذاشت.» این نام مصری یا عبری است. اگر ریشه آن را مصری در نظر بگیریم، با توجه به «میس» بهمعنای «متولد شدن» و «مس» بهمعنای «یک پسر»، میتوان اینگونه نوشت: «او را به فرزندی خود برگزید و نامش را پسر گذاشت.» اما، باید نام موسی ریشهای الهی داشته باشد، و بنابرین نام او شامل نام یکی از خدایان مصری بوده است. اگر این نام از ریشهای عبری باشد، با فعل «بیرون کشیدن» در ارتباط خواهد بود. دختر فرعون میگوید، «من او را از آب بیرون کشیدم («ماشا»).» این موضوع احتمالاً بهروی آب آمدن موسی در مدین یا نقش او در نجات بنیاسرائیل در دریای سرخ مربوط میشود. بیشتر دانشپژوهان با مصری بودن این نام موافقند و معتقدند که ریشهی عبری تفسیر بعدی است.[۴]
.
▲ | پیامبر بنیاسرائیل |
قوم بنیاسرائیل در زمان یوسف و یعقوب در سرزمین گوشن مستقر بودند، اما پیامبری جدید ظهور کرد و قوم بنیاسرائیل را از مقرر خود دور نمود. در این زمان موسی فرزند عمران، فرزند قاهت از لاویان زاده شد، که به همراه خانواده یعقوب وارد مصر شده بودند. مادر او یوکابد، از خویشاوندان نزدیک قاهت بود. موسی یک خواهر بزرگتر (۷ سال) بهنام مریام، و یک برادر بزرگتر (۳ سال) بهنام هارون داشت.
فرعون دستور داده بود تمام نوزادان عبری مذکر در رود نیل غرق گردند، اما مادر موسی او را داخل یک قایق کوچک قرار داد و این قایق در حاشیه رودخانه درون نیزارها پنهان گشت، تا اینکه دختر فرعون او را پیدا و به فرزندی خود قبول کرد. موسی بعد از اینکه به بلوغ رسید، یک مصری را که در حال ضرب و شتم یک عبری بود، به قتل رساند. موسی ترسید که فرعون او را بهخاطر کشتن یک غلام مجازات کند، لذا به مدین (سرزمینی بیابانی در جنوب یهودا) گریخت. آنجا در کوه طور (که بهنام کوه سینا نیز معروف است)، خداوند خود را با نام تتراگراماتون (یا یهوه) به موسی معرفی کرد، و به او فرمان داد تا به مصر برگردد و مردم خود (بنیاسرائیل) را از بند رها کند و به سرزمین موعود (کنعان) برساند. موسی برگشت تا دستور خداوند را عملی سازد، اما فرعون از انجام آن امتناع کرد، و بعد از اینکه خدا ۱۰ فاجعه را بر سر مصر آورد، فرعون در مقابلش کوتاه آمد. موسی بنیاسرائیل را بهمرز مصر برد، اما بار دیگر فرعون بهخشم آمد و این موجب شد که او و لشگرش در عبور از دریای قرمز در هم بشکنند، تا نشانهای از قدر خدا برای اسرائیل و سایر ملتها باشد.
موسی بنیاسرائیل را از مصر به کوه سینا برد، و در آن مکان، خداوند با بزرگان قومش پیمان بست تا بنیاسرائیل به پیوران یهوه تبدیل شوند، از قوانین الهی پیروی کنند، تا یهوه خدای آنها باشد. با ابلاغ قوانین الهی بهوسیله موسی به بنیاسرائیل، فرزندان هارون، برادر موسی، مقام کشیش را ایجاد کردند تا آندسته از بنیاسرائیل را که از قوانین الهی سرپیچی نمیکنند، مجازات نمایند. در آخرین فعالیت موسی در کوه سینا، خداوند برای موسی رهنمود فرستاد تا به همراه بنیاسرائیل، به سرزمین موعود، یعنی میشکان رهسپار شود.
موسی اسرائیل را از سینا به پاران در مرز کنعان برد. فرستادگان با نمونههایی از حاصلخیزی خاک برگشتند، اما هشدار دادند که اهالی آن غول پیکرند. بنیاسرائیل وحشت کردند و خواهان بازگشت به مصر شدند، حتی برخی علیه موسی و خداوند به شورش برخاستند. موسی به بنیاسرائیل اعلام کرد که ساکن شدن در این سرزمین ارزشی ندارد. آنها به مدت ۴۰ سال در بیابان سرگردان شدند، تا زمانی که نسلی که از وارد شدن به کنعان امتناع میکردند، مردند، و فرزندشان وارث این سرزمین گشتند.
پس از گذشت آن ۴۰ سال، موسی بنی اسرائیل را به شرق دریای مرده و سرزمینهای ادوم و موأب هدایت کرد. آنها در آن مکان از وسوسه بتپرستی فرار کردند، توسط بلعم باعورا به نعمتهای خداوند دست یافتند و مدینیان را که از دشمنان خدا بودند، نابود ساختند. او در حاشیه اردن، بنیاسرائیل را جمع کرد. بعد از یادآوری سرگردان بودنشان، قوانین الهی را ابلاغ نمود که مطابق آن، آنها باید در آن سرزمین زندگی میکردند، آواز عبادت و تشکر از موسی را میخواندند، و قدرت او را به یوشع بن نون میرساندند. سپس موسی به بالای کوه نیبو و بر فراز پیسگا رفت، به سرزمین موعود بنیاسرائیل که پیش از او گسترش یافته بود، نگاه انداخت، و در سن ۱۲۰ سالگی مرد. او خاشعانهتر از هر انسان دیگری بود، «پیش از موسی هیچ پیامبری برای بنیاسرائیل فرستاده نشده بود که اینچنین ارتباط نزدیکی با یهوه داشته باشد.» (کتاب دوم تورات ۳۴:۱۰).
▲ | قانونگذار اسرائیل |
در میان یهودیان امروزی موسی بهعنوان «قانونگذار اسرائیل» شناخته میشود، و قوانین فراوانی را در قالب ۴ کتاب ابلاغ کرده است. اولین کتاب، کتاب میثاق، در سفر خروج ۱۹-۲۴ میباشد، خداوند قوانین این کتاب را در پایه سینا بیان کرده است. درون میثاق، ده فرمان (سفر خروج ۲۰: ۱-۱۷) و کتاب میثاق (سفر خروج ۲۰: ۳۳-۲۳: ۱۹) قرار دارند. کتاب سفر لاویان شامل بدنه دوم قوانین میشود، کتاب سفر اعداد نیز با مجموعهای دیگر از قوانین و سفر تثنیه با مجموعهای دیگر آغاز میشود.
بهطور سنتی، موسی به عنوان نویسنده این ۴ کتاب بهعلاوه سفر پیدایش شناخته میشود، این دو با یکدیگر اولین و برترین کتاب مقدس یهودیان را با نام تورات تشکیل میدهند.
.
جدا از برخی منابع پراکنده در سایر متون مقدس یهودی، تمام دانستهها درباره موسی از کتاب سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد و سفر تثنیه بهدست آمدهاند.[۵] بسیاری از محققان قدمت این چهار کتاب را به دوران هخامنشیان، یعنی ۵۳۸ تا ۳۳۲ قبل از میلاد نسبت میدهند.[٦]
.
نوشتههای غیرمقدس درباره یهودیان، با اشاره به نقش موسی، در ابتدا در آغاز عصر هلنیستی، دورهی طلایی یونان در جهان باستان، از ۳۲۳ تا ۱۴٦ قبل از میلاد مسیح آشکار شد. سموئیل نوشته است که «یک ویژگی این ادبیات افتخار فراوان در چیزیست که مردم شرق در عموم برخی از گروههای میان آنها را نگه میدارد.»[٧]
علاوه بر مورخان یهودی-رومی یا یهودی-هلنی مانند آرتاپانوس از اسکندریه، ایوپلموس، یوسفوس فلاویوس و فیلون اسکندرانی، برخی مورخان غیر یهودی شامل هکاتئوس از آبدرا (نقل شده ا زدیودور سیسیلی)، آلکساندر پولیهیستور، مانتو، آپیون، چارمون از اسکندریه، تاسیتوس و پورفیری، نیز به او اشاره کردهاند. میزان اعتبار این منابع به این بستگی دارد که منابع اولیه ناشناسند.[٨] همچنین در سایر متون مذهبی مانند میشنا (قرن دوم بعد از میلاد)، میدراش (۲۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی)،[۹] و قرآن (٦۱۰ تا ٦۵۳ میلادی) به موسی اشاره شده است.
تصویر یوزارسیف، در تاریخنگاری هلنیستی، یک کشیش از دین برگشته مصری میباشد که ارتشی از جذامیان را علیه فرعون فرماندهی میکند و در نهایت از مصر تبعید میشود، و نامش را به موسی تغییر میدهد.
▲ | در هکاتئوس |
اولین منبع موجود دربارهی موسی در نوشتههای یونانی در تاریخ مصری به هکاتئوس از آبدرا (قرن چهارم پیش از میلاد) باز میگردد. تمام توصیفات باقیمانده او دربارهی موسی دو منبع هستند که بهوسیله دیودور سیسیلی نقل شدهاند، که آرتور دروگ اینگونه مینویسد، «او موسی را رهبری هوشیار و شجاع توصیف میکند که مصر را ترک کرد و یهودیه را برپا ساخت.»[۱٠] مطابق دستآوردهای فراوان توصیف شده توسط هکاتئوس، موسی چند شهر را پیدا کرد، یک معبد و آیین مذهبی بنا نهاد، و قوانینی را وضع نمود:
- پس از برپایی زندگی در مصر در زمانهای قدیم، که براساس توصیفات افسانهای بهطول انجامید، در دوران خدایان و قهرمانان...، بسیاری از گروهها متقاعد شدند که قوانین مکتوب منوس (موسی) را بهکار گیرند، مردی که نه تنها روح بزرگی داشت، بلکه نامش بر فراز تمام قانونگزارانی قرار گرفت که نامهایشان ثبت شده است.[۱۱]
همچنین دروگ بیان کرد که این عبارت هکاتئوس مشابه گفتههای متعاقب ایوپلموس بود.[۱٢]
▲ | در آرتاپانوس |
تاریخنگار یهودی آرتاپانوس از اسکندریه (قرن دومم پیش از میلاد) موسی را بهعنوان قهرمانی فرهنگی و بیگانه با آیین فراعنه، به تصویر کشید. بر اساس گفتههای جان بارکلی دینشناس، موسی آرتاپانوس، «سرنوشت یهودیان را رقم زد، و با شکوه شخصی، فرهنگی و نظامی خود، برای تمام مردم یهودی اعتبار کسب نمود.»[۱٣]
آرتاپانوس دربارهی این موضوع سخن میگوید که موسی بهچه طریق به همراه هارون به مصر بر میگردد، و زندانی میشود، اما بهطور معجزهآسایی بهوسیله نام یهوه فرار میکند تا قومش را هدایت نماید. برای گواهی بر این عمل، راهی در معبد ایزیس ایجاد شده است که یادآور آن معجزه میباشد. او موسی را در سن ۸۰ سالگی اینگونه توصیف میکند: «بلند قامت، سرخ روی، با موهای سفید بلند، و باوقار». اما برخی مورخان به «طبیعت دفاعی بیشتر کارهای آرتاپانوس»[۱۴] با جزئیات فراوان از کتاب مقدس، همانند ارجاع به شعیب اشاره دارند، شعیب غیریهودی، دلاوریهای موسی را در کمک به دخترانش تحسین میکند و تصمیم میگیرد موسی را بهعنوان پسر خود معرفی نماید.[۱۵]
▲ | در استرابون |
استرابون، یک مورخ، جغرافیدان و فیلسوف یونانی بود که در کتاب جغرافیای خود (۲۴ میلادی)، با جزئیات دربارهی موسی نوشت، که در واقع او یک مصری بود که از شرایط وطنش اظهار تاسف میکرد، و در نتیجه مورد توجه بسیاری قرار گرفت که به خدای او روی آوردند. استرابون برای مثال مینویسد، موسی با به تصویر کشیدن خدا بهشکل انسان یا حیوان مخالفت میکرد، و اعتقاد داشت که خدا ریشهای است که همه چیز را در بر میگیرد - خشکی و دریا[۱٦].
یک روحانی مصری بهنام موسی، صاحب بخشی از این کشور بهنام مصر پایین، از قوانین موجود در آن ناراضی بود، آنجا را ترک کرد و با عده اعظمی از پیروانش به یهودیه آمد. او اعلام کرد که مصریان و آفریقاییها در نشان دادن خدا شبیه جانوران و گاوها سرگرم تمایلات اشتباهی هستند، همچنین یونانیان در شکل دادن به خدایانشان شبیه انسان اشتباه میکردند. زمین، دریا، بهشت، جهان و طبیعت اشیا، همگی از آن خداست...
موسی با این آموزهها افراد بسیاری را متقاعد کرد که او را تا اورشلیم امروزی همراهی نمایند...[۱٧]
در نوشتههای استرابون دربارهی تاریخ یهودیت آنگونه که درک میکند، او مراحل متنوعی از توسعه را توصیف کرده است: از اولین مرحله، شامل موسی و وارثانش؛ تا آخرین مرحله که «قلعه اورشلیم بهوسیله هالهای از تقدیس احاطه شد.» قدردانیهای مثبت و روشن استرابون درباره شخصیت موسی، از مشفقانهترین نوشتههای باستانی است.[۱٨] تصویر او از موسی مشابه توصیفات هکاتئوس میباشد که او را مردی سرآمد در هوش و شجاعت معرفی کرده است.[۱۹]
جان اسمن مصرشناس، به این نتیجه رسیده است که «استرابون مورخی بوده است که بهعنوان یک یکتاپرست به ساختار دین موسی نزدیک شده بود.» او تشخیص داد که «تنها یک منبع الهی وجود دارد و هیچ تصویری نمیتواند او را نمایش دهد... و تنها راه دستیابی به این خدا، زندگی با تقوی و عادلانه است.»
▲ | در تاسیتوس |
مورخ رومی، تاسیتوس (۵٦-۱۲۰ میلادی) با اشاره به یکتاپرستیبودن دین یهودیت و بدون تصویری روشن، به موسی اشاره میکند. کار اصلی او، که در آن فلسفه یهودیت را توصیف میکند، کتاب تاریخ او (۱۰۰ میلادی) میباشد، جایی که، بر اساس گفتههای مورفی، در نتیجه یکتاپرستی یهودیان، اسطوره پاگانیسم شکسته شد.[٢٠] تاسیتوس بیان میکند که با وجود نظرات متنوع موجود در آن عصر درباره قومیت یهودیان، تمام آنها بهطور مشترک موافقند که یک سفر خروج از مصر وجود داشت. بر اساس گفتههای او، فرعون باکنرانف، که از طاعون رنج میبرد، در پاسخ به یک الهام از سوی زئوس یهودیان را تبعید نمود.
مطابق گفتههای او، موسی و یهودیان تنها ٦ روز در بیابان سرگردان بودند و در روز هفتم به سرزمین مقدس رسیدند.[٢۱]
▲ | در لنگینوس |
هفتادگانی، ورژن یونانی کتاب مقدس عبری، لنگینوس را تحت تأثیر قرار داد، کسی که نویسندهی کتاب بزرگ نقد ادبی در عروج میباشد، البته نویسنده اصلی هنوز بهطور قطع معلوم نیست. اما، اکثر محققان موافقند که نویسنده در عصر آگوستوس یا تیبریوس، اولین و دومین امپراتور روم زندگی میکرد.
نویسنده سفر پیدایش را به این شیوه نقل میکند، که طبیعت خدا را به روشی درخور بزرگی و خالصبودنش نمایان میسازد. اما او موسی را با نام مورد خطاب قرار نمیدهد، بلکه او را «قانونگزار یهودیان» میخواند. در کنار ذکر سیسرون، موسی تنها نویسنده غیریونانی ذکر شده در این کار است، و او توصیف کرد که موسی را حتی از نویسندگان یونانی مانند هکاتئوس از اسکندریه و استریون که با احترام با او رفتار میکردند، بیشتر تحسین مینمود.[٢٢]
▲ | در یوسفوس فلاویوس |
در سراسر کتاب آثار باستانی یهودیان اثر یوسفوس فلاویوس (۳۷ تا ۱۰۰ میلادی)، به موسی اشاره شده است. برای مثال کتاب هشت چ. چهار، هیکل سلیمان را توصیف میکند، و بهعنوان اولین معبد شناخته میشود. در زمان تابوت عهد، در ابتدا وارد معبد تازه ساخت شد:
- زمانیکه سلیمان این کارها (سازههای بزرگ و زیبا) را به اتمام رساند، و دهشها را در معبد جمع کرد، و همه اینها تنها در هفت سال، نشاندهنده ثروت و قدرت او میباشد... او همچنین برای حاکمان و بزرگان عبری نامه نوشت، و از همه آنها دعوت کرد در اورشلیم گرد هم آیند، تا هم معبد ساختهشده را ببینند، و هم تابوت را در آن قرار دهند؛ و زمانیکه این دعوت در همهجا گسترش یافت... جشن سایهبانها نیز همزمان با آنها اتفاق افتاد. عبریها این جشن را مقدسترین و برترین جشن خود میدانستند؛ لذا آنها تابوت و خیمه متعلق به موسی و تمام عروقی را که برای اعطا به قربانی برای خدا بودند، حمل نمودند، و در معبد قرار دادند... اکنون در این تابوت جز دو میز سنگی که از ده فرمان محافظت میکند، چیز دیگری وجود ندارد. ده فرمان گفتههای خدا با موسی در کوه سینا است که روی آن میزها حکاکی شده است...[٢٣]
به گفته فلدمن، یوسفوس به «فضایل اصلی هوش، شجاعت، میانهروی و عدالت» که مختص موسی بودند، اهمیتی ویژه میافزاید. او تقوا را بهعنوان اصل پنجم، اضافه میکند. بهعلاوه، او «به علاقه موسی به تأکید بر تحمل رنج و اجتناب از رشوهخواری تأکید میکند. موسی مانند افلاطون یک مربیست.»[٢۴]
▲ | در نومنیوس |
نومنیوس، فیلسوف یونانی، که اهل آپامئای سوریه بود، در طول نیمه دوم قرن دوم میلادی دست بهقلم برده است. کنیس گوثری تاریخنگار مینوسید، «نومنیوس شاید تنها فیلسوف شناختهشده یونانی باشد که زندگی موسی و عیسی را به صراحت مطالعه نموده است...»[٢۵] او ذهنیت خود را توصیف میکند:
نومنیوس مردی جهانی بود؛ کار او تنها محدود به رازهای یونان و مصر نمیشود، بلکه دربارهی خدای برهماییان و مغها نیز سخن گفته است. این آگاهی او و استفاده از متون مقدس عبری است که او را از سایر فلاسفه یونانی متمایز میسازد. همانطور که او هومر را شاعر میداند، موسی را پیامبر میشمارد. افلاطون نیز بهعنوان موسی یونان توصیف شده است.[٢٦]
▲ | در ژوستین شهید |
ژوستین شهید (۱۰۳ تا ۱۶۵ میلادی)، سنت و فیلسوف دیندار مسیحی، با توجه به مطالعاتی دیگر، ادعا نومنیوس را تکرار کرد. پائول باکهام روحانی، بیان کرد که موسی «بسیار قابلاعتماد»، ژرفاندیش و راستگو بود، زیرا در زمره بزرگترین فلاسفه یونانی قرار داشت.[٢٧] او از طرف ژوستین میگوید:
- من شروع خواهم کرد، سپس، با اولین پیامبر و قانونگزارمان، موسی... شما باید بدانید که، تمام معلمان، حکما، شاعران، تاریخشناسان، فیلسوفان، قانونگزاران، و از همه قدیمیتر، تاریخ یونان به ما نشان میدهند که موسی اولین معلم دینی ما بوده است.[٢٨]
.
سنت موسی را بهعنوان قانونگذار و قهرمان فرهنگی بنیاسرائیل، میتوان در منابع تثنویه، مربوط به قرن هفتم پادشاهی یهودا نسبت داد. موسی شاکله مرکزی مکتب تثنویه از ریشههای بنیاسرائیل را تشکیل میدهد. دیدگاه اصلی این است که تثنویه بر پایه موادی استوار است که تاریخشان به زمان پادشاهی اسرائیل بر میگردد، لذا روایات کتاب مقدس بر پایه سنتی است که تقریباً به قرن دهم، یا چهار قرن بعد از زندگی موسی باز میگردد. در مقابل، مینیمالیستهای کتاب مقدس مانند فیلیپ دیویس و نیلز پیتر لمچ، به سفر خروج بهعنوان یک داستان تخیلی مینگرد که در زمان هخامنشیان یا حتی قبلتر و بدون هیچ اشارهای به موسی تاریخی، ایجاد شده است.[٢۹]
بحث پیرامون تاریخچه خروج مدتهاست که بدون هیچ نتیجه قطعی، در حال ادامه است. برای مثال مانتو در داستانی تحریف شده که توسط یوسفوس فلاویوس بیان شده است، میگوید که موسی در اصل یک کشیش از دین خارج شده بهنام یوزارسیف بود که جزام را در خارج از آواریس گسترش داد.
برخی پژوهشگران کتاب مقدس گمان میکنند، حتی اگر داستانهای کتاب مقدس چیزی را که بیشتر شبیه یک فرایند تدریجی مهاجرت و پیروزی میباشد، بهشکل اتفاقی یک دفعهای به تصویر بکشند، احتمالاً در زیر سنت خروج و سینا، هستهای تاریخی بتوان یافت. بنابرین اصل «بردهداری در مصر»، شرایط تاریخی کنترل امپریالیستی پادشاهی نوین مصر بر کنعان را بعد از فتوحات رامسس دوم بازتاب میکند، که تحت فشار مردمان دریا و فروپاشی عصر برنز بهتدریج در طول قرن ۱۲ ام کاهش یافت؛ اسرائیل فینکلشتاین بهظهور شهرکها در تپه مرکزی در حدود سال ۱۲۰۰ بهعنوان اولین شهرکهای اسرائیل اشاره میکند.[٣٠]
یک الگوی دورهای از این شهرکهای مرتفع، مربوط به فرهنگ اطراف، پیشنهاد میکند که کنعانیان امروزی، روش زندگی کشاورزی و عشایری را ترکیب کردند. زمانی که قوانین مصری با حمله مردمان دریا فروریختند، تپه مرکزی دیگر قادر به محافظت از جمعیت عظیم عشایر نبود، لذا آنها از چادرنشینی به یکجانشینی روی آوردند.[٣۱]
اما فینکلشتاین بیان میکند، در کتابی که در همان زمان بسیاری از محققان «خروج» بدان اشاره میکردند، مصر در قله شکوه خود بهسر میبرد، و دارای مجموعهای از قلعهها برای محافظت از مرزها و ایستگاههای بازرسی به مسیر کنعان بود. این بدان معناست که خروج در مقیاس ذکر شده در تورات غیرممکن بوده است.[٣٢]
در حالیکه داستان عمومی خروج و فتح سرزمین موعود ممکن است در وقایع تاریخی ریشه داشته باشد، نقش موسی بهعنوان رهبر بنیاسرائیل در این وقایع قابل اثبات نیست.[٣٣] ویلیام دور با ریشه کنعانی بنیاسرائیل موافق است، ولی محتمل میشمارد که برخی مهاجران مصری بهشکل موسی در ۱۲۵۰-۱۲۰۰ فرااردن را ترک کرده باشند.[٣۴]
مارتین نورث بیان میکند که دو گروه مختلف وقایع خروج و سینا را تجربه کردهاند، و هر یک از آنها مستقل از دیگری، داستان خود را انتقال دادهاند، او مینویسد، «داستان کتاب مقدس عبریانی از مصر به کنعان را دنبال میکند که از بافندهای مشترک که زمینهها و سنتهایی مختلف را پیرامون شخصیت موسی ایجاد میکند، ساخته شده است.»[٣۵]
«فرضیه کنیت» که در سال ۱۸۷۲ توسط کرنلیوس تیله مطرح شده است، فرض میکند که تصویر موسی بازتاب یک کشیش مدین از یهوه است، که دین او بهوسیله کنیت، از کنعان جنوبی (ادوم، موأب، مدین) به اسرائیل گسترش یافته است. این ایده بر اساس یک سنت قدیمی (ذکر شده در کتاب داوران) است که بیان میکند پدر قانونی موسی یک کشیش از یهوه بود، که یادوارهای از ریشه مدین خدا را حفظ میکرد. درحالی که نقش کنیت در انتقال فرقه بسیار قابل قبول است، دیدگاه تیل درباره نقش تاریخی موسی در تحقیقات مدرن کمتر مورد حمایت قرار گرفته است.[٣٦]
ویلیام آلبرات دیدگاه مطلوبتری درمقابل دیدگاه مربوط به موسی دارد، اساس داستانهای کتاب مقدس را پذیرفته، اما تاثیر قرنها انتقال شفاهی و کتبی را شناسایی کرده است، که موجب به دست آوردن لایههای یکپارچگی میشود.[٣٧]
.
▲ | یهودیت |
در کتب کاذبه یهودی و دسته تفاسیر خاخامی معروف به میدراش، همانند کارهای قانون شفاهی یهودی، یعنی میشنا و تلمود، داستانهای ارزشمند و اطلاعات اضافی دربارهی موسی وجود دارد. همچنین موسی در سنت یهودی چندین نام مستعار دارد. میدراش، موسی را بهعنوان یکی از هفت شخصیت مقدسی میداند که نامهای متفاوتی داشته است.[٣٨] نامهای دیگر موسی عبارت بودند از: یکوتهیل (بهوسیله مادرش)، آوی سوکو (بهوسیله دایهاش) و شمائیاه بن نتانل (بهوسیله مردم اسرائیل).[٣۹] همچنین نامهای تویاه (بهعنوان اولین نام)، و لاوی (بهعنوان نام خانوادگی)، همان،[۴٠] مچوکیک (قانونگزار)،[۴۱] و اهل گاو ایش[۴٢] نیز به موسی نسبت داده شدهاند.
مورخان یهودی مانند اپولموس که در اسکندریه زندگی میکردند، شاهکار آموزش آلفبا به فنیقیها را مشابه افسانههای تحوت به موسی نسبت دادهاند.[۴٣] آرتاپانوس از اسکندریه نه تنها موسی را با توث (هرمس) بلکه با موسائس از آتن (که او نامش را معلم اورفئوس مینامد) شناسایی میکند، و تقسیم مصر به ۳۶ منطقه را به او منسوب مینماید. او نام شاهزادهای را که موسی را بهعنوان فرزندخوانده فرعون منسوب میکند، آورده است.[۴۴]
منابع قدیمی به گمان موسی و گواهی موسی اشاره دارند. در قرن نوزدهم، فردی بهنام آنتونیو سریانی متنی لاتین را در میلان پیدا کرد و نامش را گمان موسی گذاشت، اگرچه این متن به گمان موسی یا بخشهایی از گمان که نویسندههای باستانی گفته بودند، ارتباط نداشت، و این ظاهراً یک گواهی است. این واقعه که نویسندههای باستانی گفتهاند، همچنین در نامه یهودا ذکر شده است.
یهودیان ارتدوکس موسی را موشه رابنو، اود هاشم، آوی هانویم زیا مینامند. او «رهبر ما موشه»، «بنده خداً» و «پدر تمام پیامبران» توصیف شده است. از دیدگاه آنها، موسی نه تنها تورات بلکه نسخه (کتبی و شفاهی) و مخفی را دریافت نمود. او همچنین به عنوان بزرگترین پیامبر شناخته میشود.[۴۵]
فراتر از دورهاش، با توجه به اینکه در همهجا ۱۲۰ سال بهعنوان بیشترین سن برای فرزندان نوح درنظر گرفته شده، یهودیان معتقدند موسی نیز ۱۲۰ سال عمر کرده است.
▲ | مسیحیت |
برای مسیحیان موسی – که در مقایسه با عهد عتیق بیشتر در عهد جدید مورد اشاره قرار گرفته است - همانطور که آموزههای مسیح مورد اشاره و شرح قرار گرفته است، مظهر قوانین الهی میباشد. نویسندگان عهد جدید اغلب برای شرح ماموریت مسیح، رفتار و گفتار او را با موسی مقایسه میکنند. برای مثال، در اعمال رسولان، ۷: ۳۹-۴۳، ۵۱-۵۳، طرد موسی بهوسیله یهودیانی که گوساله سامری را میپرستیدند، با طرد عیسی بهوسیله یهودیان مرتبط است.
همچنین موسی در چند پیام از عیسی به تصویر کشیده شده است. زمانی که مطابق فصل سوم انجیل یوحنا او نقودیموس فریسی را در شب ملاقات نمود، او مار برنزی موسی را که بنیاسرائیل آن را میدیدند و مورد درمان قرار میگرفتند، با مرگ و رستاخیز خود برای درمان مردم مقایسه نمود. در بخش ششم، عیسی به این ادعای مردم که موسی در صحرا برای قومش گزانگبین فراهم کرد، اینگونه پاسخ داد که او موسی نبود، بلکه خداوند بود. عیسی بیان کرد که او بهدست خدا غذای مردم را فراهم نموده است.
موسی، به همراه الیاس، در هر سه تغییر عیسی، در انجیل متی ۱۷، انجیل مرقیس ۹، و انجیل لوقا ۹، او را مشاهده نمود. مسیحیان بعدی تشابههای فراوان دیگری بین زندگی موسی و عیسی پیدا کردند، بهقدری که عیسی بهعنوان دومین موسی شناخته شد. برای مثال فرار مسیح از کشتار بیگناه (نقاشی) یا کشتار توسط هیرودیس در بیت لحم مشابه فرار موسی از کشتار نوزادان عبری توسط فرعون میباشد. این تشابهات، برخلاف آنهایی که در بالا مورد اشاره قرار گرفتهاند، در کتاب مقدس بیان نگشتهاند. این مقاله را در نوعشناسی (الهیات) مشاهده کنید.
ارتباط او با مسیسحیت مدرن کاهش نیافته است. برخی کلیساها موسی را یک قدیس میخوانند؛ و در تقویم مربوطه قدیسهای کلیسای ارتدوکس شرقی، کلیسای کاتولیک و کلیساهای لوتریانی در ۴ سپتامبر به عنوان یک پیامبر برایش جشن میگیرند.[۴٦] در تقویم قدیسان کلیسای آپوستولیک ارمنی، در ۳۰ ژوئیه بهعنوان پدر مقدس برایش جشن میگیرد.
▲ | مورمونیسم |
اعضای کلیسای عیسی مسیح (بهطور محاورهای به مورمونها مشهورند) در حالت عمومی موسی را به دید سایر مسیحیان مینگرند. اما، علاوه بر قبول تواناییهای مقدس موسی، مورمونها شامل گزیدهای از کتاب موسی بهعنوان بخشی از کتاب مقدسشان میباشند.[۴٧] اعتقاد بر این است که این کتاب ترجمه نوشتههای موسی بوده و در مروارید گرانقیمت (مورمونیسم) آمده است.[۴٨]
قدیسان بعدی بهطور منحصر بهفرد معتقدند که موسی بدون مرگ پا به بهشت گذاشته است. بهعلاوه، جوزف اسمیت و الیور کودری بیان کردند که در ۳ آوریل ۱۸۳۶، موسی را در معبد کریتلند دیدهاند.[۴۹]
▲ | اسلام |
موسی بیش از هر شخص دیگری در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است و زندگیاش بیش از هر پیامبر دیگری نقل و بازگو شده است.[۵٠] در حالت عمومی، موسی مشابه محمد پیامبر اسلام است[۵۱] و «شخصیت او برخی از موضوعات اصلی دین اسلام را نمایش میدهند»، از جمله «دستور اخلاقی که ما باید خود را تسلیم خدا کنیم.»
موسی در قرآن هم بهعنوان نبی و هم بهعنوان رسول توصیف شده است، رسول نشان میدهد که او یکی از آن پیامبرانی بود که کتاب مقدس و قانون را برای مردم آورد.
هوستون اسمیت (۱۹۹۱)، ملاقاتی بین موسی و محمد را توصیف میکند. او بیان میدارد یکی از رویدادهای مهم زندگی محمد و در نتیجه مسلمانان ۵ وعده نماز روزانه است که ناشی از او میباشد.[۵٢]
موسی ۵۰۲ بار در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است؛ آیاتی که به موسی اشاره دارند عبارتند از: بقره ۴۹ تا ۶۱، الاعراف ۱۰۳ تا ۱۶۰، یونس ۷۵ تا ۹۳، اسرأ ۱۰۱ تا ۱۰۴، طه ۹ تا ۹۷، الشعرا ۱۰ تا ۶۶، النمل ۷ تا ۱۴، قصص ۳ تا ۴۶، زخرف ۴۶ تا ۵۵، دخان ۱۷ تا ۳۱ و نازعات ۱۵ تا ۲۵ و بسیاری دیگر. اکثر رویدادهای مهم زندگی موسی که در کتاب مقدس نقل شدهاند، به طور پراکنده در سورههای قرآن یافت میشوند، فقط داستان حضرت خضر و موسی در کتاب مقدس وجود ندارد.[۵٣]
درواقع، در قرآن در روایات متعددی به موسی و بنی اسراییل اشاره شده است.[۵۴] همچنین امام زمان نیز از جهت نجات دادن مظلومان و مستضعفان به موسی تشبیه شده است.[۵۵]
در داستانهای مربوط به قرآن، خدا به یوکابد دستور میدهد تا موسی را در یک قایق کوچک قرار دهد و او را روانه نیل کند، بنابرین او موسی را بهطور کامل به خداوند سپرد.[۵٦] آسیه همسر فرعون (نه دخترش)، او را شناور در آب یافت. او فرعون را متقاعد کرد که او را به فرزندی بپذیرند، زیرا هیچ فرزند دیگری نداشتند.
قرآن بر ماموریت موسی برای دعوت فرعون بهسوی خدا[۵٧] و نجات بنیاسرائیل[۵٨] تأکید دارد. براساس قرآن، موسی بنیاسرائیل را به ورود به کنعان دعوت نمود، اما آنها علاقهای به جنگ با کنعانیان نداشتند، و از شکست خوردن میهراسیدند. موسی از خدا طلب بخشش نمود و عنوان کرد که او و برادرش هارون از بنیاسرائیل سرکش به دورند.[۵۹]
براساس سنت اسلامی، موسی در مقام نبی موسی در اریحا به خاک سپرده شده است.
▲ | بهائیت |
در بهایئت، موسی رساننده پیام حق است که به اندازه آنهایی که در سایر دورانها ارسال شدهاند، معتبر میباشد.[٦٠] یکی از القاب موسی در بهائیت، «کلیمالله» میباشد.[٦۱] موسی بهعنوان هموار کننده راه بهأالله و وحی نهاییاش، و معلم حقیقت توصیف شده است، که آموزههایش درخور مردم دوران خود بوده است.[٦٢]
.
▲ | سیاست و قانون |
▲ | در ادبیات |
رمان الواح قانون از توماس من، روایتکننده داستان خروج از مصر است که شخصیت اصلی آن موسی میباشد.
▲ | نظر فروید |
زیگموند فروید در آخرین کتاب خود، موسی و یکتاپرستی در سال ۱۹۳۹، بدیهی دانست که موسی یک اشرافزاده مصری و پیرو یکتاپرستی آخناتون بود. به دنبال تئوری مطرح شده توسط منتقدان امروزی، فروید اعتقاد دارد که موسی در صحرا به قتل رسید، و حس جمعی پدرکشی که همواره در قلب یهودیان قرار داشت، ایجاد شد. او نوشت، «یهودیت آیین پدر و مسحیت آیین پسر شده بود.» ریشه مصری موسی و پیامهایش مورد توجه پژوهشگران فراوانی قرار گرفته است.[]
بر خلاف این دیدگاه، آیین موسی در تمام جنبهها بهجز ویژگی اصلی، یعنی پرستش خدای یگانه، با آیین آتونپرستی مختلف است،[] البته این موضوع برای مثال در مناجات بزرگ با آتن و مزامیر ۱۰۴ بهطور گستردهای مورد بحث قرار گرفته است.[] تفسیر فروید از موسی تاریخی این است که او بین تاریخنگاران مورد قبول واقع نشده است، و بسیاری بهصورت شبهتاریخی به او مینگرند.[]
▲ | نقد موسی |
در اواخر قرن ۱۸ ام، توماس پین دادارباور در کتاب عصر خرد دربارهی مدت قوانین موسی اظهار نظر نموده، و اینگونه بیان کرده است که «شخصیت موسی، همانطور که در کتاب مقدس ذکر شده، بسیار ترسناک است.»[] او برای اثبات این موضوع به یکی از داستانهای کتاب مقدس اشاره میکند. در قرن ۱۹ام، رابرت اینگرسول ندانمگرا نوشت «... که تمام این ندانمکاریها، بدنامیها، سنگدلیها و کارهای زشت که در کتب پنجگانه عهد عتیق ذکر شدهاند، سخنان خداوند نیستند، بلکه، آنها اشتباهات موسی میباشند.»[] در قرن بیست و یکم، ریچارد داوکینز خدا ناباور، با توجه به روایتی از کتاب مقدس، به نتیجه رسید که، «موسی الگویی برای اخلاق مدرن نیست.»[]
▲ | هنر تجسمی |
موسی به دلیل قانونگزار بودن، در چند ساختمان دولتی در ایالات متحده به تصویر کشیده شده است. در کتابخانه ملی کنگره آمریکا یک مجسمه بزرگ از موسی در کنار مجسمه پولس قرار گرفته است. موسی یکی از ۲۳ قانونگزاریست که نقشبرجسته مرمرینش در تالار مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا در کاخ کنگره قرار دارد. سایر ۲۲ قانونگزار رو به سمت موسی هستند که تنها نقشبرجسته روبهجلوست.[]
موسی هشتبار در کندهکاری حلقه سقف تالار بزرگ دیوان عالی نمایان شده است. تصویر او همراه تصویر سایر چهرههای قدیمی مانند سلیمان، زئوس خدای یونانیان، و مینرو الهه عقل و هنر رومیان میباشد. سنگفرش شرقی ساختمان دیوان عالی موسی را در حالی نمایش میدهد که دو لوح در دست دارد. این لوحها ده فرمان حک شده بر درهای بلوطی دادگاه را نمایان میسازند، که بهوسیله چهارچوبهای برنزی احاطه شدهاند. یک تصویر بحثبرانگیز درست در بالای سر رئیس عدالت قرار گرفته است. در مرکز مجسمه ۴۰ فوتی اسپانیایی لوحی قرار دارد که اعداد رومی ۱ تا ۱۰ را با برخی اعداد مخفی نشان میدهد.[]
▲ | پیکرتراشی میکلآنژ |
مجسمه موسی اثر میکلآنژ در کلیسای سنپیترو در وینکولی رم، یکی از شاهکارهای جهانیست. شاخهای بالای سر مجسمه موسی حاصل ترجمه غلط کتاب مقدس از عبری به کتاب مقدس ولگاته لاتین است. معنی واژهی استعمالشده از کتاب خروج «شاخ» یا «تابش» میباشد. تحقیقات موسسه باستانشناسی آمریکا نشان میدهد که این واژه زمانی مورد استفاده قرار گرفت که موسی «بعد از دیدن شکوه ایزدی به سمت افرادش برگشت»، و چهرهاش «تابان گشت».[] در آثار هنری اخیر یهودی اغلب تابشهایی از سر موسی خارج میشود.[]
یک نویسنده دیگر توضیح میدهد، «زمانیکه سنت جروم عهد عتیق را به لاتین ترجمه کرد، فکر کرد که هیچکس جز مسیح نباید پرتو نور تابش کند؛ لذا از ترجمه دوم استفاده نمود.»[] اما استیفن لنگ اشاره میکند که نسخه جروم موسی را با «تابشهای شبیه به شاخ» توصیف کرد ولی بهطور ناشیانه آنگونه ترجمه کرد که گویا شاخ دارد.[] او همچنین اشاره کرد که به گفته جروم موسی بر روی یک تخت پادشاهی تکیه زده بود، در حالیکه موسی نه پادشاه بوده و نه هرگز روی چنین تختی نشده بود.[]
▲ | فیلم و تلویزیون |
موسی در فیلم صامت ده فرمان به کارگردانی دومیل، در سال ۱۹۲۳ به بازیگری تئودور روبرتز، در نقش او، به تصویر کشیده شد. در فیلم دیگری با همین نام، یعنی ده فرمان به کارگردانی سیسیل ب. دومیل در سال ۱۹۵۶ با بازی چارلتون هستون به موسی پرداخته شده است. در سال ۲۰۰۶ نیز یک سریالی تلویزیونی با نام ده فرمان تولید شد.
برت لنکستر در سریال چند قسمتی موسی قانونگزار نقش موسی را بازی کرد. در فیلم تاریخ جهان، قسمت ۱، مل بروکس نقش موسی را بازی کرده است.[] بین کینگزلی در انیمیشن ده فرمان محصول سال ۲۰۰۷ گوینده است.
در انیمیشن شاهزاده مصر از محصولات شرکت دریمورکس در سال ۱۹۹۸، موسی شخصیت اصلی است. گوینده نقش موسی ال کیلمر میباشد.[]
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
[۱]- خروج ۷: ۷
[٢]-
[٣]- اعداد ۲۷: ۱۸
[۴]-[۴۵]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢٢]-
[٢٣]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢٦]-
[٢٧]-
[٢٨]-
[٢۹]-
[٣٠]-
[٣۱]-
[٣٢]-
[٣٣]-
[٣۴]-
[٣۵]-
[٣٦]-
[٣٧]-
[٣٨]-
[٣۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴٢]-
[۴٣]-
[۴۴]-
[۴٦]-
[۴٧]-
[۴٨]-
[۴۹]-
[۵٠]-
[۵۱]-
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ ترجمه از ویکیپدیا انگلیسی؛ برگرفته از منابع زیر:
□
□
□
□
□
□