خلاصه: برخی از محققان اقامتگاه اصلی آرياها را، اروپا و جمعی ديگر آسيا و در شمال سيبری میدانستند: بررسی نظريات باستانشناسانه و زمينشناسان "هانری فيلد". سرپرسی ساكيس. "گيرشمن" و "دمورگان". برای روشن شدن زادگاه و مقر اصلی آريائیها و اينكه از كدام راه و چه وقت وارد فلات ايران شدهاند.
[↑] آرياها و چگونگی مهاجرت آنها به فلات ايران
برخی از محققان، اقامتگاه اصلی آرياها را، اروپا و جمعی، آسيا و در شمال سيبری میدانستند[۱]. باستانشناسان و زمينشناسان (كه يافتهها و دريافتهای آنان معتبرترين زمينه برای شناسايی مردم هر سامان است) صالحترين كسانی هستند كه دربارهی چگونگی اوضاع، سخن مناسبتر و درستتر میتوانند ايراد كرد. از اينرو، برای آشنايی به وضع آرياها، از نظريات ايشان كمك میگيريم.
اكثـر محققـان، مهاجـران آريـايـی را "هنـدواروپايـی" مینامنـد. ولـی هنـری فيـلد (Henry Field) در كتاب خود "مردمشناسی ايران" تحت عنوان "فهرست قبايل و گروههای نژادی" نوشته است: كلمهی آريان بطور دقيق فقط قابل اطلاق به گروه هندوايرانی است "نه هندواروپايی".
دربارهی آرياها، اصل مرافعه ابتدا بر سر نقطهی اصلی مهاجرت اين قوم بودهاست. برخی، اقامتگاه اصلی آرياها در اروپا میدانستند و جمعی در آسيا (شمال سيبری) میگفتند.[٢]
اينك، اكثر محققان، بنابر دلايلی، نقطهی مهاجرت را همان شمال سيبری میدانند، و اروپا را بهكلی كنار نهادهاند. هنری فيلد و سايكس (sykes) هر دو به نقل از محققان، موطن اصلی آرياها را بيابانهای وسيع شمال خراسان و دشتهای جنوب روسيه ذكر میكنند. و در كتاب "تاريخ ملل قديم آسيای غربی" تحت عنوان "منشأ اقوام هندواروپايی" آورده شده: كه وجود لهجههای هندواروپايی در پارهای از نقاط تركستان چين (كه تا قرون نهم و دهم ميلادی برقرار بوده) عدهای را معتقد كرده است: كه مركز اقوام هندواروپايی در تركستان چين يا تركستان روس بوده است.
و لهجههای "تخاری" در "تورفان، و قرهشهر، و كوچا" و لهجهی ايرانی شرقی در "كاشغر و ختن" مخصوص بقايای اين اقوام است (كه در سرزمين اصلی خويش باقی ماندهاند). اين نظر، با زمينههای ديگری كه در دست است، برای قبول اينكه: زادگاه و مقر اصلی آرياها، آسيا بوده است شبههای باقی نمیگذارد. ولی در اين موضوع: كه مهاجران، از راه آسيای ميانه يا قفقاز، مناطق هند و ايران را اشغال كردهاند، هر يك نظری دادهاند.
ريچارد ن. فرای (Richard N.Frye) نوشته است: چنين مینمايد كه آرياها به سرزمين بينالنهرين از راه كوهستانهای شرقی آمده باشند. فقط روشن نيست كه ايشان از كدام سوی شمال فلات ايران وارد آنجا شدهاند (از راه قفقاز يا آسيای ميانه، يا هر دو) ولی محتمل است كه از راه آسيای ميانه آمده باشند (ميراث باستانی ايران، صفحهی ۳٧).
در بارهی علت و چگونگی مهاجرت آرياها، در تاريخ ملل قديم آسيای غربی، به نقل از محققان آمدهاست:[٣] كه در اواخر عهد چهارم، سيبری از اروپا جدا بود. وسيلهی اين جدايی، وجود درياچهی بزرگ آرال و خزر، و بقايای يخچالهای روس و اسكانديناوی، و همچنين يخچالهای ايران و آلتايی بود. به محض اينكه خشكی باطلاقهای آرال-خزر، و ذوب يخچالهای اورال و هندوكش شروع شد، و هوای سيبری رو به سردی نهاد، اين اقوام به مهاجرت پرداختند، و دستهدسته به جانب روسيه و مغرب، و يا بهطرف ايران حركت كردند.
سرپرسی سايكس، در اين باره نظری جامع و آگاهی بيشتری، تحت عنوان "سرزمين اصلی آريانها" داده و نوشته است: از مسايلی كه زمينهی اختلاف عظيم است، جای طوايف آريان است (كه از كجا و از چه نقطهای خارج شدهاند). و اضافه كرده است: بديهی است كه قرائن و دلايلی طبيعی برای كشف اين حقيقت وجود دارد.
اين قوم،[۴] بهيقين در زمينی ساكن بودهاند كه آبوهوای بری داشته است، و چنانكه پيداست، دو يا سه فصل را بيشتر نديده بوده و نداشتهاند. از لغت ايشان پيداست: كه ساكن زمينهای جلگهای بوده، و كوه و جنگل نداشتهاند. اين قوم، رواياتی دارند، كه علت مهاجرت ايشان را روشن میكند، و میگويند: عامل شَّر، محل آنان را يخبندان و غير قابل سكونت كرده است (شايد، معنی اين حرف اين باشد: كه بواسطهی تغيير آبوهوا مجبور به تغيير مكان شدهاند). در داستانهای ويژهی خود (ونديداد) به يك منزل از دست داده (ايران وَ اِجَ) اشاره كردهاند. و چون به علت سرما مجبور به مهاجرت از آنجا شدهاند، به "سوغده" و "مورو" رفتهاند (كه اينك، اولی "بخارا" و دومی "مرو" خوانده میشود). و از بلخ به "نيسايه" و از آنجا به "هرای و َ" (هرات) و "وای كَرْتَ" (كابل) رفتند (و اين زمين اخير را بد سايه وصف كردهاند).
هنری فيلد به نقل از "ويلسون" (Arnold Wilson) نوشتهاست: كه در حدود دوهزار سال پيش از ميلاد، باديهنشينهای آريايی زبان شمالی (در شرق روسيه) ساكنين اصلی و بومی فلات ايران را در خود مستهلك كردند. و به نقل از "هرتسفلد" (Herzfeld) نوشته است: كه اولين گروه آريايی (كه مهاجرت كردند) هندوآريايی، و سپس ايرانيان، و پس از آنها، سكاها بودند (كه پس از دورهی كوتاهی)، از راه ارتفاعات نزديك "سرخس" در سمت هرات، وارد فلات ايران شدند. و به نقل از "ويليام وُرل" (William Worrel) نوشته است: كه حمله آريانها از شمالشرقی، و بهعلت خشكسالی و ازدياد جمعيت بود، و از ايران به بينالنهرين رفتند. و اين امر، كمی بعد از سال دوهزار پيش از ميلاد صورت گرفت. و پس از آنكه زمانی در تركستان و ايران مستقر شدند، شاخهای (كه آريان ناميده میشود) به دو گروه تقسيم شدند: يك گروه در ايران ماندند. و گروه ديگر (هنديها) به هند رفتند و با "دراويديها" مخلوط شدند. تقريباً در همان زمان، رؤسای آريانی "ميتانی" در ارمنستان استقرار يافتند، و در اواسط قرن هيجدهم پيش از ميلاد، سلسلهی آريانی "كاسی" بابل را تصرف كردند.
هنری فيلد، دربارهی زمان جدايی هندوايرانی نوشته است: كه تا سال يكهزاروسيصدوپنجاه پيش از ميلاد هنوز عناصر ايرانی و هندی قوم آريان، از هم جدا نشده بودند (مردمشناسی ايران، صفحهی ٧۱۵).
گيرشمن Ghirshman نوشته است: واقعهای كه در تاريخ آسيای غربی (طی هزارهی دوم پيش از ميلاد) مهم مینمايد، ظهور عناصری از اصل هندواروپايی است كه زادگاه خود را (به اغلب احتمال - دشتهای اوراسی - Eurasique كه در روسيهی جنوبی است) بر اثر فشار اقوام ديگر، ترك كردند، و در طی مهاجرت، ظاهراً بهدو دستهی بزرگ تقسيم شدند: دستهی غربی و شرقی.
دستهای كه آنرا غربی میناميم، دريای سياه را دور زدند، و پس از عبور از بالكان و بسفر، در داخل آسيای صغير نفوذ كردند، و بهزودی عنصر غالب و مسلط را تشكيل دادند، و اتحاديهی "ختیها يا هتیها" (Hittites) را بوجود آورند. دستهی شرقی (كه بهنام هندوايرانی معروف است) دو قسمت شدند: يك قسمت آن بهسوی[۵] شرق دريای خزر حركت كردند، و قسمت ديگر، بهسوی غرب خزر به راه افتادند. بخش عمدهی آن قسمت كه مشرق دريای خزر را پيش گرفتند، تدريجاً از ماوراءالنهر و جيحون (آمودريای كنونی) عبور كردند و پس از توقف كوتاهی در دشت بلخ، از معابر هندوكش بالا رفتند، و جادهی باستانی مهاجمان را به سوی هند تعقيب نمودند، و در طول "پندی شير" (Pandi-shir) و رودهای كابل فرود آمدند. قسمت ديگر شعبهی شرقی (كه از راه مغرب دريای خزر را پيش گرفتند) از قفقاز عبور نمودند، و تا انحنای عظيم شط فرات سرازير شدند. اين عده (كه ظاهراً بيشترشان از افراد جنگجو بودند) با "هوريان" بومی مخلوط شدند، و پادشاهی "ميتانی" را تشكيل دادند، و سلطنت خود را نهتنها در بينالنهرين شمالی توسعه دادند، بلكه ْآشور را محدود كردند، و با الحاق درههای زاگروس شمالی (مسكن قوم گوتی) به قسمت خود، قدرت خود را تثبيت كردند. بهترين دوران پادشاهی اين قوم، در حدود يكهزاروچهارصدوپنجاه پيش از ميلاد بود.
از همين سواران جنگجو، دستهای در طول چينخوردگيهای مركزی كوهستانهای زاگروس به سوی جنوبشرقی به حركت درآمدند و با ممالك "اورارتو، بينالنهرين، و ايلام" برخوردند. مردم اين ممالك، از قرنها (با هزاران سال) پيش بر اثر زندگی خانهنشينی، فرهنگی وسيع داشتند.[٦]
ايرانيان، طی چهار قرن بعد، قوم بومی و اصلی را مستهلك كردند، و تمدن مخصوص خود را بر روی تمدن مزبور (فرهنگ همسايه) بنا نهادند. گيرشمن نوشته است: نفوذ ايرانيان در فلات، در آغاز هزارهی اول پيش از ميلاد، به وضعی جز مهاجمهی نخستينبار (در هزار سال پيش) بود: مهاجمان، به زور و با امواج متوالی وارد شدند، و ظاهراً همان دو جادهی قبلی را (كه در نخستين مهاجمه طی كرده بودند "قفقاز و ماوراءالنهر") اين بار نيز طی كردند. شعبهی شرقی ايرانيان، اينبار (مهاجمهی اخير) نمیتوانستند از ماوراءالنهر به سوی جنوب هندوكش گسترده شوند. زيرا همهی نواحی "رخج و پنجاب" قبلاً بهوسيلهی هندوايرانی قبلی (هندوان آينده) در مهاجمهی پيشين اشغال شده بود. از اينرو مجبور بودند به سوی مغرب (فلات ايران) و در طول جادهی طبيعی (كه از بلخ به سوی قلب ايران پيش میرفت) حركت كنند.
دربارهی ورود آخرين دستههای ايرانی (مادها) پرسیسايكس به نقل از نظر محققان نوشته است: عقيده بر اين است كه قوم "ماد" از جنوب روسيه مهاجرت كردند و به قسمت غربی فلات ايران دست بردند.
شعبهی ديگر آخرين دستههای ايرانی (پارسها) از بيابانهای شمالی خراسان وارد مشرق ايران شدهاند، و از ناحيهی كرمان گذشته فارس را مسكن خود قرار دادند.
به دنبال پارسها، كارمانيان آمدند و در كرمان سكونت كردند. درانژيان (يا، درانگيان يا زرانكيان) و آراخوزيان در جنوب افغانستان ماندند. گدروزيان، در شمال بلوچستان اقامت كردند.
هيركانيان، در پشت سر اين دستهها ناحيهی استرآباد (گرگان كنونی) را برای سكونت اختيار كردند.
به عقيدهی دمورگان، هجوم آرياها به "باكتريا" دوهزاروپانصد سال پيش از ميلاد اتفاق افتاده است، و قوم ماد، در حدود دوهزار سال پيش از ميلاد، به شمالغربی ايران رو نهادهاند.[٧]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای مجلۀ هنر و مردم (دوره ٧، شمارۀ ۸۱، تير ۱۳۴٧، ص ٧-۱۳) توسط جليل ضياءپور برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ مجلۀ هنر و مردم
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]