[↑] آیا حضرت محمد(ص) بیسواد (امی) بوده است؟
درباره مفهوم "امی" که از ماده "ام" بهمعنی مادر یا امت بهمعنی جمعیت گرفته شده است در میان مفسران گفتگو است، جمعی آنرا بهمعنی درس نخوانده میدانند، یعنی به همان حالتی که از مادر متولد شده باقی مانده و مکتب استادی را ندیده است، و بعضی آن را بهمعنی کسی که از میان امت و توده مردم برخاسته، نه از میان اشراف، و مترفین و جباران، و بعضی بهمناسبت اینکه مکه را ام القری میگویند این کلمه را مرادف مکی دانستهاند[۱]. ولی معروفتر از همه تفسیر اول است که با موارد استعمال این کلمه نیز سازگارتر میباشد، روایات اسلامی که در منابع مختلف حدیث وارد شده نیز بعضی آنرا بهمعنی درس نخوانده و بعضی آنرا بهمعنی مکی تفسیر کردهاند.
البته هیچ مانعی ندارد که کلمه امی اشاره بههر سه مفهوم بوده باشد و استعمال یک لفظ در چند معنی، هم هیچگونه مانعی ندارد، و در ادبیات عرب هم شواهد فراوانی برای این موضوع وجود دارد[٢].
اما بههر حال باید به این نکته توجه داشت که در میان مورخان بحثی نیست که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مکتب نرفت و خط ننوشت، و قرآن نیز صریحا در آیه ۴۸ سوره عنکبوت درباره وضع پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از بعثت میگوید: "و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون": پیش از این نه کتابی میخواندی و نه با دست خود چیزی مینوشتی تا موجب تردید دشمنانی که میخواهند سخنان ترا ابطال کنند گردد.
اصولا در محیط حجاز به اندازهای باسواد کم بود که افراد باسواد کاملا معروف و شناخته شده بودند، در مکه که مرکز حجاز محسوب میشد تعداد کسانی که از مردان میتوانستند بخوانند و بنویسند از ۱٧ نفر تجاوز نمیکرد و از زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن و نوشتن داشت[٣].
مسلما در چنین محیطی اگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نزد معلمی خواندن و نوشتن را آموخته بود کاملا معروف و مشهور میشد.
و بهفرض اینکه نبوتش را نپذیریم او چگونه میتوانست با صراحت در کتاب خویش این موضوع را نفی کند؟ آیا مردم به او اعتراض نمیکردند که درس خواندن تو مسلم است، این قرینه روشنی بر امی بودن او است.
و در هر حال وجود این صفت در پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تاکیدی در زمینه نبوت او بود تا هرگونه احتمالی جز ارتباط به خداوند و جهان ماوراء طبیعت در زمینه دعوت او منتفی گردد.
این در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نیز در هیچیک از تواریخ نقل نشده است که او خواندن و نوشتن را از کسی فرا گرفته باشد، بنابراین به همان حال امی بودن تا پایان عمر باقی ماند.
ولی باید به این نکته توجه داشت که درس نخواندن غیر از بیسواد بودن است و کسانی که کلمه امی را بهمعنی بیسواد تفسیر میکنند، گویا توجه به این تفاوت ندارند.
و لذا عدهای معتقدند: هیچ مانعی ندارد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به تعلیم الهی، خواندن - یا - خواندن و نوشتن را بداند، بیآنکه نزد انسانی فرا گرفته باشد، زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کمالات انسانی است و مکمل مقام نبوت است.
شاهد این سخن آن است که در روایاتی که از امامان اهلبیت (علیهمالسلام) نقل شده میخوانیم: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میتوانست بخواند و یا هم توانايی خواندن داشت و هم توانايی نوشتن[۴].
اما برای اینکه جايی برای کوچکترین تردید برای دعوت او نماند از این توانايی استفاده نمیکرد.
و اینکه بعضی گفتهاند توانايی بر خواندن و نوشتن، کمالی محسوب نمیشود، بلکه این دو علم، کلیدی برای رسیدن به کمالات علمی هستند نه علم واقعی و کمال حقیقی، پاسخش در خودش نهفته است، زیرا آگاهی از وسیله کمالات خود نیز کمالی است روشن[۵].
البته گروهی دیگراز محققین، کمال را در این نکته میدانند که پیامبر(ص)بیسواد باشد و در عین حال معارف بلند اسلام را از طریق وحی به بشریت عرضه کند[٦]. و شاهد تاریخی این نکته، حادثهای است که در جریان صلح حدیبیۀ اتفاق افتاد.
در جریان صلح حدیبیۀ پس از مذاکراتی چند، رسول خدا(ص)علی(ع) را طلبید و به او فرمود: بنویس:
سهیل بن عمرو گفت: من این عنوان را بهرسمیت نمیشناسم، باید همان عنوان رسمی ما را بنویسی "بسمک اللهم" و علی(ع) نیز بهدستور رسول خدا(ص) همانگونه نوشت.
آنگاه فرمود: بنویس "این است آنچه محمد رسولالله با سهیل بن عمرو نسبت به آن موافقت کردند..."
سهیل گفت: اگر ما تو را بهعنوان "رسول الله" میشناختیم که این همه با تو جنگ و کارزار نمیکردیم، باید این عنوان نیز پاک شود و بهجای آن "محمد بن عبدالله" نوشته شود، پیغمبر قبول بکرد و چون متوجه شد که برای علی بن ابیطالب دشوار است عنوان "رسولالله" را از دنبال نام پیغمبر پاک کند خود آن حضرت انگشتش را پیش برده و فرمود: یا علی جای آن را به من نشان ده و بگذار من خود این عنوان را پاک کنم و بهدنبال آن فرمود:
"اکتب فان لک مثلها تعطیها و انت مضطهد".
[بنویس که برای تو نیز چنین ماجرای دردناکی پیش خواهد آمد و بهناچار بهچنین کاری راضی خواهی شد! (اشاره است به داستان جنگ صفین و صلحنامهای که میان آن حضرت و معاویه تنظیم شد که چون خواستند بنویسند: "هذا ما صالح علیه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب..." عمرو بن عاص گفت: باید این عنوان پاک شود زیرا اگر ما تو را امیرالمؤمنین میدانستیم با تو جنگ نمیکردیم[٧].)
استاد سبحانی پیرامون این نکته میفرماید:
امی بودن پیامبر(ص) قبل از بعثت مثل روز روشن است که آگاهان به تاریخ در آن شک نمیکنند واما بعد از بعثت، گرچه مفاد حدیث بدء الرساله و دو روایت صحیح از امام صادق(ع) اینست که آنحضرت میخوانده و نمینوشته است، اما حکم بهمفاد اینها متوقف بر آن است که در اینگونه مسايل اخبار آحاد را کافی بدانیم و الا حکم به بقا امی بودن پیامبر(ص) برای بعد از بعثت، اوثق و اسد میباشد، و موید این مطلب، قصهی حدیبیه و تعلیلی است که در آیه وارد شده است، چون در آیه آمده که: (إذاً لارتاب المبطلون) و توانایی بر خواندن در این زمان، منجر به شک در قبل از رسالت میشود که عدهای بگویند شاید این توانایی در زمان سابق بر رسالت هم وجود داشته است، خصوصا اگر کسی قايل باشد که آنحضرت به صناعت قرائت و کتابت تظاهر میکرده است و در مرئی و منظر مردم این کار را انجام میداده است[٨].
ممکن است گفته شود در دو روایت که از ائمه اهلبیت (علیهمالسلام) نقل شده، صریحا تفسیر امی به درس نخوانده، نفی گردیده است، و تنها بهمعنی کسی که به ام القری (مکه) منسوب است، تفسیر شده.
در پاسخ میگويیم یکی از این دو روایت به اصطلاح مرفوعه است و سند آن فاقد ارزش، و روایت دوم از جعفر بن محمد صوفی نقل شده که از نظر علم رجال شخص مجهولی است.
و اما اینکه بعضی تصور کردهاند که آیه دوم سوره جمعه "یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة" و آیات دیگری که به این مضمون است، دلیل بر آن است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرآن را از روی نوشته بر مردم میخواند کاملا اشتباه است، زیرا تلاوت هم به خواندن از روی نوشته گفته میشود و هم به خواندن از حفظ، کسانی که قرآن یا اشعار یا ادعیه را از حفظ میخوانند، تعبیر به تلاوت در مورد آنها بسیار فراوان است.
از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه میگیریم که:
۱- پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بهطور قطع، نزد کسی خواندن و نوشتن را فرا نگرفته بود، و به این ترتیب یکی از صفات او این است که نزد استادی درس نخوانده است.
٢- هیچگونه دلیل معتبری در دست نداریم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از نبوت یا بعد از آن عملا چیزی را خوانده یا نوشته باشد.
٣- این موضوع منافاتی با آن ندارد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به تعلیم پروردگار قادر بر خواندن یا نوشتن بوده باشد[۹].
البته همانطوری که بیان گردید این نکتهی اخیر از طرف عدهای از محققین مورد پذیرش قرار نگرفته است، اما بههر حال این اختلاف در محل بحث ما که نکتهی اول میباشد، خدشهای وارد نمیسازد.[۱٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- برای آگاهی بیشتر رجوع شود به: مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۳، صص ۲۲۹-۲۳۴
[۲]- تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۳۹٧
[۳]- فتوحالبلدان بلاذری، چاپ مصر، ص ۴۵۹
[۴]- تفسیر برهان، جلد ۴، ص ۳۳۲؛ ذیل آیه اول سورهی جمعه
[۵]- تفسیر نمونه، ج ٦، ص ۴٠۲-۴٠٠
[۶]- ر. ک: مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۳، صص ۲۳٧-۲۴۲
[٧]- ارشاد مفید، ٦٠، اعلام الوری ۱٠٦، بحار ج ۲٠/۳٦۸. و همچنین ر. ک: رسولی محلاتی، زندگانی حضرت محمد(ص)، ص ۴۹٠، سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج ۲، ص ۱۹۴طبری در اینجا به اشتباه نوشته است که: خود پیامبر، نام خود را نوشت. تفصیل این مطلب را میتوانید در کتاب مکتب وحی، نوشتهی آیتالله جعفر سبحانی، بخوانید.[۸]- قد أصبحت اُمّیة النبی الأعظم - صلَّی الله علیه وآله وسلَّم - قبل أن یختاره اللّه لإبلاغ رسالته أمراً واضحاً کوضوح شمس الضحی، لا یشک فیها ذو مسکة ومن له أدنی إلمام بتاریخ الجزیرة وحیاة الاُمّة العربیة، العائشة فیها وأمّا حدیثها بعد البعثة فالامعان فی ما نقلناه من حدیث بدء الرسالة والصحیحین المرویین عن الإمام الصادق - علیه السَّلام - یعطی أنّه کان یقرأ ولا یکتب، فلو جاز الرکون فی مثل المقام إلی هذه النقول المرویة بصورة الآحاد من الأخبار، فنحکم بمفادها، وإلاّ فالحکم ببقائه علی ما کان علیه من الاُمّیة قبل البعثة أوثق وأسد، ویؤید الأخیر ما نقلناه فی قصة الحدیبیة فی بعض صورها التی عرفناک، والتعلیل الوارد فی الآیة الکریمة أعنی قوله سبحانه: (إذاً لارتاب المبطلون) خصوصاً لو کان مراد القائل تظاهره - صلَّی الله علیه وآله وسلَّم - بصناعة القراءة والکتابة علی أظهر الناس، ورؤوس الأشهاد، فإنّه یجر الشک إلی ما قبل الرسالة کما لایخفی. مفاهیم القرآن، ج ۳، ص ۳۴۵.
[۹]- تفسیر نمونه، ج ٦، ص ۴٠۲و۴٠۳
[۱٠]- آیا حضرت محمد(ص) بیسواد (امی) بوده است؟، پايگاه حوزه
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ [پايگاه حوزه 2]
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]