دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

کتاب‌شناسی محمود طرزی

از: صدیق رهپو طرزی

کتاب‌شناسی محمود طرزی

(بخش نخست)


فهرست مندرجات

[محمود طرزی][بخش دوم]


به باور من برای شناخت شخصیت‌هایی که اثر پـُر توان بر روند فرهنگی و سیاسی یک همبود اجتماعی از خویش بر جای گذارده‌اند، به‌ترين آیینه تمام‌نمای اندیشه‌ها و باور‌های‌شان، اثر‌هایی خود‌شان می‌باشد.

این امر در مورد «محمود طرزی» که بیش از چاردهه پرداختن به او قدغن و ممنوع بود، بیش‌تر از همه صدق می‌نماید.

از همین رو، بر آن شدم تا جایی که در لحظه‌های کنونی امکان وجود دارد، این اثر‌ها را ردیابی نمایم.

این امر، در خط پدید آمدن اثر‌ها به روال زمان خلق این نوشته‌ها، صورت گرفته است.


[۱]- گزینه شعر‌ها یا "کلام استادن"

آن گونه که روشن است، "محمود طرزی" در میان شاعران و نویسنده‌گانی که در محفل‌ها و گردهم‌آیی‌هایی که در منزل "رحمدل"خان پدر کلان، پدرش و "مهردل" که در شعر "مشرقی" تخلص می‌نمود و کاکایش به‌حساب می‌رفت، برپا می‌گردید، بزرگ شد. او هم‌چنان از دریچه کتابخانه پـُر بار و غنی پدرش، راه به‌سوی فراگیری دانش آن زمانی باز نمود. او آرام آرام به‌گفته خودش، "چون درجه خوانائی حقیر بدرجۀ کلیات خوانی رسید" و آن هم به‌سال (۱٨٨٠/۱٢۹٨/۱٢۹۵) بود، به‌صورت طبیعی اولین شعر‌هایی را که با آن آشنا گردیده است، اثر‌های پدرش می‌باشد.

او هنگامی که از کشور با پدر تبعید گردید و با خانواده در باغ "حسن جی"، واقع بندر "کراچی"، به‌سر می‌برد، این گزینه شعری را که از "کلام استادان می‌باشد" گردهم آورد. او این کار با قلم خویش و با شیوه خط نستعلیق سر و سامان داد.

پدرش پس از بررسی این مجموعه، در مورد آن و هم چنان تاریخ این گزینه شعری، چند بیت زیر را سروده است:

قلم چونکه برداشـت، محمود طـرزیسـخن‌های مرغوب محمـود بنوشـت
به‌بـاغ حســن‌جـی و مـلک کـراچـیبوقت خوش و سال مسعود بنوشت
ورق‌هــای بــــد را از و دور افــگـــــنچه مجموعه خوب، محمود بنوشـت!

به‌حساب جمل، هرگاه از فرد آخری "ورق‌های بد" را بیرون بکشیم، برابر به ۱٣٠٠ هـ.ق. می‌گردد.

نسخه‌یی از این اثر نزد "عبدالوهاب" پسر بزرگش موجود بود.

این اثر دارای ۵٠۵ صفحه بوده و به اندازه ده در هفت سانتی می‌باشد.

سال آراستن و گردآوری: (۱٨٨٢/۱٣٠٠/۱٢٦۱)


[٢]- گزیده‌یی از شعر‌های "غلام‌محمد طرزی"

"محمـود طـرزی" این اثـر را با انتـخابی از میـان شـعرهای پدرش، ترتیـب داد. او، كار تنظیـم این اثـر را در "بغـداد"، آغـاز و در "دمشـق واقـع در شـام یا سـوریه"، در سـال (۱٨٨٦/۱٣٠۴/۵۱٢٦) به‌پایان برد

او این اثر را پس از بازگشت به‌كشورش، برای "عبدالخالق طرزی" برادرش هدیه نمود. (۱۹٠٢/۱٣٢٠/۱٢٨۱)

"عبدالخالق طرزی" كه در آغاز یکی از دبیران نشریه "سراج الاخبار" بود، و بعد کار مدیریت چاپخانه "عنایت" را پیش می‌برد، هنگام سفری به "غزنی"، آن را به ‌شهزاده "عنایت‌الله"، معین‌السلطنه، در سال (۱۹۱٢/۱٣٣۱/۱٢۹۱) تقدیم نمود.

این مجموعه با خط نستعلیق زیبا نوشته شده و دارای ۴٠٨ صفحه بوده اندازه آن هشت در سیزده سانتی‌متر می‌باشد.

این اثر در كتابخانه "عامه" كابل، نگه‌داری می‌شده است.
سال آراستن و ترتیب: (۱٨٨٦/۱٣٠۴/۵۱٢٦).


[٣]- مجموعه اخلاق

ویژه‌گی‌ها:

    مجموعۀ اخلاق
    اثر: محمود بیگ
    در شام جنت مشام ترتیب و تالیف گردیده است
    قسم اول: در عصر باهرالنصر معارف عصر حضرت همایون شهریار معرفت کردار در ولایت پنجم همایون که عبارت از سوریه دمشق است تحریر یافت - سنه ۱٣٠۵
    [ناشر:] از سوی موسسه "د چاپولو د موسسی (٣٠) خپرونه کابل - دولتی مطبعه
    یادداشت: نشر دوباره این اثر بدون تاریخ است. [اما] چنین به‌نظر می‌رسد که این اثر در دهه شصت خورشیدی به‌دست نشر سپرده شده است.

"محمود طرزی" پس از آن كه با پدرش از كـشور تبعید گردیده و وارد "دمشق" مركز "سوریه" یا به‌گفته خودش "ولایت پنجم"، مربوط به‌شاهنشاهی یا امپراتوری "عثمانی"، می‌گردد، پس از فراگیری زبان "تركی" و آشنایی با فرهنگ نوین آن‌جا، سعی بر آن دارد تا گوشه‌یی از این اخلاق یا درست‌تر گفته شود، آداب معاشرت را ترتیب نماید. او با این كار، سعی برآن داشته است تا هم میهنانش را با شگرد‌هایی از تهذیب اخلاق یا آراستن و پیراستن زنده‌گی با اخلاق جدید، آشنا ساخته و درب زنده‌گی مدنی و شیوه زیست در آن را، به‌روی ایشان، بگشاید. به‌گفته خودش به‌این منظور، دست به ‌"تالیف كتاب اخلاقیه و حكمیه" زد.

پیشگفتار یا مقدمه این اثر، با سپاس و حمد خدا به‌سبب این که، "زیور عقل را پیرایه وجود انسان ساخت تا بوسیلت آن در کسب اخلاق حمیده و اوصاف جمیله غایت بذل نماید" آغاز می‌گردد.

در آغاز فصل اول، زیر عنوان واژه اخطار می‌نویسد، "غرض از کسب علوم تهذیب اخلاق حسنه و ترک اعمال سیئه است."

او بعد به‌دسته‌بندی فضایل به‌ چار بخش حکمت، شجاعت، عفت و عدالت دست می‌زند.

او علم و حکمت را یکی دانسته برای اثبات فضیلت علم، از دلیل‌های گونه‌گونه از آن میان آیات قران، تورات، زبور، حدیث‌ها، اثر‌های حکما، کلمات حضرت علی، به‌گفته خودش حکمای متقدمین مانند: ارسطالیس (ارسطو)، بطلموس (تالمی)، دیمقراطیس نمونه می‌آورد.

در مورد فضیلت دوم که شجاعت می‌باشد نیز با استناد بر گفته‌های خدا و پیامبر اسلام دلیل‌هایی را می‌آورد.

همچنان در باره فضیلت سوم که عفت است سخن زده و یادآور می‌شود، "آن احتراز باشد از ارتکاب محرمات." او در این باره به‌این باور است که انسان در درون خویش میل مَـلـَکی و بـَهیمی (چارپایی) هر دو را دارد. به‌تر است تا جانب بهیمی کم‌تر توجه نماید.

او سپس به‌فضیلت چارم که عدالت است می‌پردازد. او به‌این باور است که آن را بایست همه خلایق به‌ویژه ملوک و سلاطین یا به‌زبان امروز فرمانراویان و زمامداران، مراعت نمایند. او عدالت را عبارت "از داد مظلومان" گرفتن می‌داند. او چنان می‌گوید،"... در خبر از سیدالمرسلین آمده است که عدل یک ساعت پادشاه بهتر از عبادت شصت سال است"

او فصل دوم به ‌"تربیت و آداب" می‌پردازد. در این‌جا به‌مدح سلطان "عبدالحمید"، شاهنشاه عثمانی دست زده و بعد از "مقطعات منثوره" سخن بمیان می‌آورد و به‌توضیح آداب گونه‌گونه تا "تربیه اولاد و اطفال" سخن می‌راند.

در پایان اثر واژه‌گان "یکشنبه ۱٨ ذی الحجه ۱٣٠۵ هـ.ق." درج شده است.

این اثر به ‌"خط" خود "محمود طرزی" در سال (۱٨٨٨/۱٣٠۵/۱٢٦٧)، با قلم پنسل نگاشته شده است.

"محمود طرزی" در بخش‌هایی سپید و در برخی موردها در كنار و حاشیه كتاب، منظره‌های طبعیت و برخی ساختمان‌ها و عمارت‌ها را رسم نموده است.

این اثر، را موسسه "چاپ كتاب" در "مطبعه دولتی كابل" بدون ذكـر تاریخ، از روی نسخه خطی كه نزد "صالح پرونتا" وجود داشته است، با پیشگفتار كوتاه و باز هم بدون ذكر نام، به‌اندازه سیزده و نیم در بیست نیم سانتی‌متر، در ۴٨ صفحه به‌دست نشر سپرده است.

سال نوشته: (۱٨٨٨/۱٣٠۵/۱٢٦٧).


[۴]- سیاحت‌نامه دَر ِ سعادة (دروازه خوشبختی یا سعادت)

این اثر، "سیاحت نامه در سعادة"، یا "سیاحت نامه دروازه خوشبختی که مراد استامبول"، می‌باشد نام دارد.

آن گاهی كه "محمود طرزی"، برای تقدیم كتاب "اخلاق حمیده" نوشته پدرش، برای سلطان "عبدالحمید" دوم، خلیفه "عثمانی" به ‌"استامبول"، مركز امپراتوری و شاهنشاهی "عثمانی" سفر می‌نماید، (۱٨٨٨/۱٣٠٦/۱٢٦٧) خاطره‌های این سفر را می‌نویسد.

تا آن جایی كه به‌نظر می‌آید، متن كامل این اثر، به‌چشم نخورده است. فصلی از آن در كتاب "از هر دهن سخنی و از هر چمن سمنی" زیر عنوان، "یك شبی در بوغاز دلنواز گذرانده‌ام"، از صفحه ٨٣ تا ۱٠۴ به‌دست نشر سپرده شده است. واژه بوغاز یک کلمه ترکی است که گلوگاه، معنا دارد. منظور از این گلوگاه، همان آبنای "با سپوروس" می‌باشد که بحیره مرمره یا سپید را به ‌بحیره سیاه، پیوند می‌دهد.

سال نوشته: (۱٨٨٨/۱٣٠٦/۱٢٦٧).


[۵]- سیاحتنامۀ سه قطعۀ روی زمین در ٢۹ روز
                   آسیا - اوروپا - افریقا


وِیژه‌گی‌ها:

    کتابخانه: مطبع عنایت
    سیاحتنامۀ سه قطعۀ روی زمین در ٢۹ روز
    آسیا - اوروپا - افریقا
    شماره (۹)
    حرکت از شام
    مولف و سیاح آن: محمود طرزی
    تاریخ تالیف و سیاحت: ۱٣٠٨
    در دارالسلطنۀ محروسۀ کابل، فی ۱٣٢٨ از مسوده بشکل کتاب در قید تحریر آمده و در سنه ۱٣٣٣ در مطبعه مبارکۀ عنایت بزیور طبع آراسته گردیده است.

در بخشی از نوشته "عنایت‌الله"، معین‌السلطنه، که در جای یادداشت ناشر آمده است، چنین می‌خوانیم، "عزیز بنیان "محمود طرزی"، در این سیاحتنامۀ خود یک اسلوب تحریر بسیار بدیعۀ بکار برده است که علم، فن، ادبیات، سیاسیات را بیکطرز ناول آسائی در سیاحت درج و مزج نموده است."

او در مورد بیان بسیار صادقانه این اثر می‌نگارد، "چون سیاح مشارالیه وقوعات یومیۀ واقعی و طبیعی خود را بدون کم و کاست در قید تحریر آورده است ... و از این سبب است که بدون حک و اصلاح هر آنچه نوشته و در قید تحریر آورده را، عیناً بطبع آن اجازه عطا کردیم."

آن‌گونه که ذکر شد است این سیاحتانمه دارای سه جلد بوده است که جلد اول آن در بر گیرنده آغاز سفر، جلد دوم رسیدن به‌استامبول و بخش سوم بازگشت دوباره به‌ "دمشق" را در بر درارد.

در بخش دلیل چاپ این اثر آمده است، "مقصد یگانۀ ما از طبع و نشر اینگونه آثار طرز جدید، دیگر هیچ چیزی نیست مگر اینکه ابنای وطن عزیز خود را بمطالعۀ آثار جدید طرز تحریر ادبیات عصر حاضر که با طرز تحریر اصول سابق خیلی مباین افتاده است عادت آموختگی بخشیم زیرا عصر عصر تجدد و ترقیست. چنانچه در هر چیزی یک نوی و تازگی را درین‌ وقت‌ها طبایع آرزو می‌کند و در اصول انشأ و کتابت نیز این آرزو طبیعی شمرده می‌شود. قلم خوش تقریر تجدد تحریر محرر شهیر وطن عزیز ما "محمود طرزی"، حقیقتاٌ یک اسلوب نو، و اصول تازۀ در انشا و کتابت بروی کار آورده است."

"محمود طرزی"، در پیشگفتاری زیر عنوان "عرض مقصد" بیان نموده است که ممکن خوانندگان از این کتاب دچار شگفتی گردند زیرا چگونه امکان دارد "... که آقای سیاح ما این چنین سه قطعۀ جسیمه را آیا در ٢۹ روز چسان دور و سیاحت کرده باشد!؟"

بعد او دلیل این سیاحت را همراهی با پدرش که راهی حج بوده، بیان می‌نماید. او در مورد چگونگی نوشت این اثر یادآور می‌شود، "نسخۀ این سیاحتنامه در یکی از کتابچه‌های جیبی در همان سفر با قلم پنسل روز بروز نوشته شده بود."

سپس خاطر نشان می‌کند که این اثر را به‌وسیله یک میرزای خوشخط از "صحایف فرسوده فرسوده کتابچه‌های جیبی" پاکنویس نموده و آن را برای شهزاده "عنایت‌الله" تقدیم نموده است.

او در بخش دیگر چنین آورده است، "در این سیاحتنامۀ عاجزانه بعضی سخنان عاشقانه و بحث‌های اجسام لطیفه نیز بصورت طبیعی که در اثنای سیاحت پیش آمده مسطور است." او در این راستا از شیخ "سعدی" نمونه می‌آورد و می‌گوید "آن ذات مبارک نیز ادوار حیات‌‌شان را از نشیب و فراز احوال روحیه طبیعیه خالی نمانده!!!"

او در مورد فایده سیاحت یادآور می‌شود که حیات به‌دو چیز "افزونی" می‌یابد. یکی مطالعه تاریخ و دیگری سیاحت.

او در جای دیگری بیان می‌دارد، "تنها از شام و استانبول - غیر از این بار که یومیه وقوعات را در قید تحریر آورده‌ام هفت بار سفر کرده ام که در یکی از این سفر‌ها تا به ‌"پاریس" هم رفته اوروپا را سیاحت نموده‌ام. ولی افسوس که تنها به‌نوشتن همین یک سیاحتنامه خود کامیاب آمده و دیگر سیاحات عاجزانه بطرز مکمل و مدون نوشته نشده بلکه بعضی پارچه‌های از سیاحت (۱٣٠٦) هجری خود هم نوشته‌ام که بعصی فقرات آن در کتاب "از هر دهن سحنس واز هر چمن سمنی" مندرج است. الحاصل این است که من دیدم و گردیدم، و دیدنی‌های نو را بنظر مطالعۀ اخوان خود عرض و تقدیم نمودم."

او در بخش "مقصد اصل از ین سیاحت چیست؟" بیان می‌دارد که پدرم در اینبار ادای حج، بر آن شدند تا "اجازه عواطف مهام پروری شاهانه را ...(که) به‌خادمی آن خود را مفتخر می‌دانند واصل شوند. دگر هیچ مدعا و مقصد نیست. این بندۀ‌شان تا به‌اسکندریه بمعیت‌‌شان همراهی دارم. بعد از آن برای سرپرستی و ادارۀ امورر بیته و ماهانه رساندن و جه برای‌شان پس بشام می‌آیم."

این سفر درست ساعت شش روز دوشنبه ۱۹ شوال ۱٣٠٨ هـ.ق. از "شام" آغاز می‌گردد، و روز سه شنبه ۱٨ ذیقعده ۱٣٠٨هـ.ق با رسیدن دوباره به "شام" به‌گفته خودش، "سیاحت سی روزۀ کاملۀ خود را انجام رسانیدم" پایان می‌یابد.

در این سفر نامه می‌توان بازتاب دیدگاه‌ها، اندیشه‌ها و باور‌های هر دو مسافر یعنی پدر و پسر را دید. هم‌چنان در آن آگاهی‌های زیادی از وضع تاریخی و جغرافیایی جای‌هایی که از آن‌ها گذشته‌اند دید. بخش پـُر اهمیت دیگر، شیوه نگارش و زبان پارسیی است که "محمود طرزی" در این اثر به‌کار می‌برد.

به بار من برای درک زنده‌گی‌نامه پدر و پسر، این اثر چشمه بزرگ و پـُرآب آگاهی‌ها می‌باشد. ضرورت است:

    ۱) این اثر بار دیگر چاپ گردد.
    ٢) چاپ نقادانه آن صورت بگیرد.
    ٣) برای کاوش و بررسی آن کار همه جانبه انجام شود.

سال نوشته: (۱٨۹٠/۱٣٠٨/۱٢٦۹).


[٦]- دیباچه دیوان "غلام‌محمد طرزی"

آن گاهی كه سردار "محمدانور" پسر سردار "محمدسرور" برادرزاده "غلام‌محمد طرزی" بر آن می‌شود تا "به‌سعی بلیغ و رای بی‌دریغ" به"طبع" و نشر شعرهای كاكایش با عنوان "كلیات دیوان فارسی طرزی قندهاری" همت بگمارد، "محمود طرزی" و "زمان طرزی" انجام این كار را به‌دوش می‌گیرند.

"زمان طرزی" شعرها را با خط خودش با شیوه و یا "قلم" نستعلیق می‌نویسد. سپس در بندر "كراچی"، با توافق "فیض محمد" خان كه "افغان باركزایی" تخلص می‌نمود و مالك مطبع "فیض محمدی" است، به‌دست نشر سپرده شود.

"محمود طرزی" به‌اثر هدایت پدر، پیشگفتار، دیباچه و یا مقدمه‌یی بر دیوان شعرها، می‌نویسد. این مقدمه، به‌نوشته آن چی در "کلیات" درج است، "بدست خط محمد زمان ۱۹ ذیقعده ۱٣٠۹،" که برابر به‌جون ۱٨۹٢، می‌گردد به‌آن اضافه شده است. بعد کار چاپ این "کلیات"، "فی سنه (۱٨۹٢/۱٣۱۱/۱٢٧۱)" .پایان می‌یابد. دیباچه یاد شده و یا به‌گفته "محمود طرزی" که آن را "ترجمۀ احوال" پدرش می‌خواند، از صفحه ۹ تا ٢۵ را در بر می‌گیرد[۱].

سال نوشته: (۱٨۹۱/۱٣٠۹/۱٢٧٠)


[۷]- از هر دهن سخنی و از هر چمن سمنی



[۸]- روضة حكم




[۹]- تلخیص حقوق بین‌الدول

بگفته "محمود طرزی"، این اثر را از روی نوشته "حسن فهمی" در سال (۱٨۹٧/۱٣۱۵/۱٢٧٦)، ترجمه نمود. او بعد این اثر را برای مــطالعه امیر "عبدالرحمان" به‌وسیله داگ به"كابل" فرستاده است. این اثر، به‌چاپ نرسیده و نسخه خطیش نیز وجود ندارد.

سال ترجمه: (۱٨۹٧/۱٣۱۵/۱٢٧٦).[٢]


[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]

[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: این نوشته، در "همایش بین‌المللی" که به ابتکار "وزارت خارجه"، به مناسبت بزرگداشت از هشادمین روز بنـیادگذاری آن نهاد و نقش محمود "طرزی" و محمدولی "دروازی"، دو وزیر خارجه پیشین، به تاریخ بیست و سه و چار ماه اگست ۲۰۰۸ ع. در شهر "کابل" برگزار شده بود، ارایه گردید و سپس برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط نگارنده (صدیق رهپو طرزی) ارسال شده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- یادآوری: این اثر، باردیگر "به كوشش و اهتمام دكتور ننگیالی طرزی" پسر "صدیق طرزی" و نواسه "زمان طرزی" زیر عنوان "كلیات دیوان طرزی" از سوی موسسه فرهنگی ـ هنری "نقش سیمرغ" در سال (٢٠٠٢/۱٣٨۱)، در "تهران"، مركز "ایران" نشر شده است.
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]