دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

افشار، ایرج

از: دانشنامه آریانا


فهرست مندرجات

[...][...]


ایرج افشار (زادۀ ۱۳۰۴ خ - درگذشتۀ ۱۳۸۹ خ)، پژوهشگر حوزه ایران‌شناسی و مولف، مصحح و مترجم حدود ۳۰۰ عنوان کتاب و کتاب‌شناس برجسته‌ی ایرانی بود.


[] زندگی‌نامه

ایرج افشار فرزند محمود افشار و نصرت برازنده، در سال ۱۳۰۴ در تهران به‌دنیا آمد[۱] و پدرانش البته از افشاران یزد بودند. تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی را در دبیرستان‌های بزرگ آن دوره، از جمله دبستان شاپور تجریش و مدرسه فیروز بهرام، که دبیرستان زرتشتیان بود، به پایان رساند[٢]. در سال ۱۳۲۸ با ارائه رساله اقلیت‌ها در ایران در رشته حقوق قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد[٣].

از آغاز جوانی، علاقه خاصی به ایران‌شناسی و فرهنگ ایران داشت، و این خودش بی‌ربط به این نکته نیست که پسر محمود افشار بود که خود یکی از بزرگان فرهنگ ایران در قرن بیستم است و شاید بزرگترین خیّر فرهنگی ایران که موقوفاتش هنوز هم در منطقه محمودیه تهران قابل مشاهده است. موقوفاتی که پسرش آن‌ها را به بهترین وجه سرپرستی کرد و از قبل آن‌ها فواید زیادی به ایران‌شناسی رساند[۴].

ایرج افشار در سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۵ به‌عنوان مدیر داخلی مجله آینده فعالیت داشت و پس از درگذشت پدرش، سردبیری این مجله را بر عهده گرفت.[۵]

در سال ۱۳۳۱، اولین مجله از چند مجله‌ای را که در طول عمرش پایه‌گذاری کرد انتشار داد. این مجله "فرهنگ ایران‌زمین" نام داشت که با همکاری استادانی همچون منوچهر ستوده و محمدتقی دانش‌پژوه، که مشوق اولیه ایرج افشار بودند، سال‌ها در ایران منتشر می‌شد و محل انتشار مقالات مفید و عالمانه‌ای در مورد ادبیات، تاریخ، و فرهنگ ایران بود[٦].

مجلات ديگری که ایرج افشار قبل از انقلاب منتشر کرد شامل "بررسی کتاب"، "مهر" و البته "آينده" می‌شوند. دو سال پربار نيز سردبير مجله "سخن" بود که به‌صاحب امتيازی دکتر پرويز ناتل خانلری منتشر می‌شد و از اصلی‌ترين مجلات تخصصی ادبيات و فرهنگ ايران است که حتی تا امروز مطالبش مورد ارجاع و استفاده متخصصين قرار می‌گيرد.

در زمينه نشر، ایرج افشار در پايه‌گذاری چند مرکز مهم نشر، از جمله "بنگاه ترجمه و نشر کتاب"، نقش اساسی داشت. همچنين در کنار دوستانش که بزرگترين خدمتکاران فرهنگی ايران بودند، در اداره بسياری از موسسات انتشاراتی ايران داخل بود.

اما يکی از اصلی‌ترين نقش‌های او، توليت بنياد موقوفات دکتر محمود افشار يزدی بود که از طريق آن، مجموعه‌ای از تحقيقات فرهنگی را در قالب کتاب‌های مستقل يا مجموعه يادنامه دکتر محمود افشار انتشار می‌داد. به‌علاوه همه اينها، ايرج افشار موسس نشر "دفتر تاريخ" نيز بود که مدريتش را پسر بزرگ او، که در جوانی در گذشت، به‌عهده داشت و ناشر بسياری از نوشته‌های تحقيقی در مورد تاريخ ايران بود.

يکی از بزرگ‌ترين جنبه‌های علمی افشار، انتشار نسخه‌های کمياب يا ناشناخته فارسی در دور و بر دنيا بود و همه دوستداران و اطرافيانش را به نوشتن در اين مورد و انتشار آن‌ها تشويق می‌کرد.

برای اين موضوع، گاهنامه‌ای را تحت پوشش بنياد موقوفات دکتر محمود افشار يزدی به راه انداخته بود که پژوهش‌های ايران‌شناسی نام داشت و در آن، از کشفيات دست‌نويس‌های جديد، تصحيح متون کمياب، و ديگر مسائل مربوط به ايران‌شناسی، مقالات و نوشته‌های بسياری منتشر می‌کرد.

حمايت ايرج افشار از نويسندگان و دانشمندان جوان، و ناشران با علم و انصاف، مثال‌زدنی بود و الگويی برای کسانی که شايد بخواهند به جايگاه استادی نظير او برسند.

جدا از همه اينها، ايرج افشار به‌معنای واقعی اهل سفر بود. سال‌ها، دهه‌ها، در سراسر ايران مسافرت کرده بود و به قول معروف "وجب به وجب" خاک ايران را می‌شناخت.

او همچنين، بارها به اروپا مسافرت کرده بود و در دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های معروف اروپايی تدريس و تحقيق کرده بود. همه اينها به‌علاوه مسافرت‌های سالانه به ايالات متحده که پسرانش در آن زندگی می‌کردند.

نتيجه اين همه مسافرت، بخصوص داخل ايران، چندين مجموعه بسيار شيرين و از نظر علمی مفيد و اساسی، از سفرنامه‌هایی بود که در آن، خاطرات مسافرت با بزرگان فرهنگ ايران به فلان ده و قصبه را به همراه مهمترين بررسی‌ها و برداشت‌ها از تاريخ و رسوم و فرهنگ منطقه همراه می‌کرد.

او گزارش ‌بسیاری از بازدیدهای خود را از مناطق مختلف ايران همراه با صحبت‌های که با مردم محل داشته، و بررسی‌های منطقه‌ای، در يادداشت‌های‌ به‌صورت مقاله يا کتاب نیز منتشر می‌کرد که از جمله بهترين منابع برای تحقيق در مورد فرهنگ ايران است.


[] مشاغل اداری

مشاغل اداری او از دوره کتابداریش در دانشکده حقوق، همان جایی که در آن تحصیل کرده بود، در سال ۱۳۳۰ شروع شد. بجز سردبیری مجلات مختلف، این تخصص در مدیریت کتابخانه‌ها به ریاست اولیه او به کتابخانه دانشسرای عالی، پیش از تدریس در آن، و بعد به ریاست کتابخانه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ انجامید.

سال بعد از آن به ریاست مرکز ایران‌شناسی دانشگاه تهران رسید و از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۸، رئیس کتابخانه دانشگاه تهران بود. در این موقعیت، خدمات زیادی به پیشرفت علم کتابداری در ایران و نظم دادن به کتابخانه دانشگاه کرد که از جمله آن، به پايه‌گذاری قرائت‌خانه ايران‌شناسی و انتشار مجله کتابداری می‌توان اشاره کرد.


[] مشاغل دانشگاهی

مشاغل دانشگاهی ایرج افشار از تدریس او در دانشسرای عالی در سال ۱۳۳۷ شروع شد؛ قبل از آن، چندی به‌عنوان دبیر در دبیرستان‌های تهران خدمت کرده بود.

اما از سال ۱۳۴۸ به موقعیت استادی رشته تاریخ در دانشگاه تهران رسید، سمتی که تا انقلاب ایران به آن ادامه داد. بعد از آن ایرج افشار بارها در دانشگاه‌های خارج کشور از جمله دانشگاه برن در سوئیس به‌عنوان استاد مهمان تدریس کرد، و بارها در موسسه ایران‌شناسی اتریش و دیگر موسسات نظیر آن، کلاس‌هایی در مورد نسخه‌شناسی، خط‌شناسی، و ادبیات ایران ارائه داد.


[] نسخه‌شناسی

اما شايد بزرگ‌ترين و پربارترين جنبه زندگی ايرج افشار، اقدامات مختلف او در زمينه نسخه‌شناسی، سندشناسی، انتشار اسناد، و نگارش فهرست‌های مهم نسخه‌های خطی فارسی در دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های مختلف ايران و جهان بود. از این روی، او را پدر نسخه‌شناسی ایران خوانده‌اند.

تعداد آثار او در این زمینه به‌راستی از شمار بيرون است و علاقه‌مند به دانستن همه کتاب‌هایی که ايرج افشار در نگارششان دخالت داشت، بايد به فهرست کتاب‌های خود او مراجعه کند.

اما از مهمترين اينها می‌شود از فهرست نسخه‌های فارسی آرشيو ملی اتريش نام برد. بسياری از آثار مهم او، تصحيح و چاپ مدارک تاريخی و ادبی ايران، از جمله کتاب‌های جغرافيايی و تاريخی مهمی بوده است.

از جمله اينها می‌توان از مجموعه اسناد امير نظام گروسی، تاريخ عالم آرای عباسی، و يا ترجمه عتيق مسالک الممالک اصطخری به فارسی را نام برد.

تحقيقات و علايق ايرج افشار منحصر به تاريخ قديم نبود و آثار او در مورد دوره مصدق يا آثار اخير او در انتشار نامه‌ها و نوشته‌های بزرگانی مانند تقی‌زاده و بزرگ علوی نشانه‌ای از اين جنبه علاقه‌های اوست.

غير از اين، او همواره به تصحيح متون قديمی علاقه بارزی داشت و بسياری از متن‌های کلاسيک فارسی، از نوشته‌های تاريخی گرفته تا قصه حسين کرد شبستری، را به تنهايی يا به همراهی صاحبنظران جوانتر منتشر کرد.


[] درگذشت

ایرج افشار كه مدتی بود دچار بیماری شده بود، از شامگاه ۱۲ اسفندماه در بخش مراقبت‌های ويژه‌ی بیمارستان جم تهران بستری شد و سرانجام، بعد از چندماه بیماری، در حالی که فرزندان، دوستان، و دوستدارانش در کنارش بودند، جهان را در بعد از ظهر روز چهارشنبه، ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ وداع گفت و دنیای علم و فرهنگ ایرانی را با مرگ خود، داغدیده ساخت. قرار بود دانشگاه اسكاتلند در ماه سپتامبر ۲۰۱۱ به استاد افشار، در رشته‌ی تاريخ مدرک دكتری افتخاری تقدیم کند.


[] آثار

بسياری از آثار مهم ایرج افشار، تصحيح و چاپ مدارک تاريخی و ادبی ايران، از جمله کتاب‌های جغرافيايی و تاريخی مهمی بوده که امروزه بدون استفاده از آن‌ها، کمتر محققی می‌تواند به‌تحقيق در مورد تاريخ ايران بپردازد.

ایرج افشار، آثار فراوان از خود به‌جا گذاشت که از برخی آن‌ها می‌توان چنین نام برد:

  • پژوهشهای ایران‌شناسی نامواره دکتر محمود افشار، انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، چاپ اول ۱۳۸۴
  • دفتر تاریخ، انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، چاپ اول، ۱۳۸۴
  • ریاض الفردوس خانی، انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، چاپ اول ۱۳۸۵
  • فرهنگ ایران زمین در ۳۰ جلد به کوشش ایرج افشار
  • نامه‌های تهران شامل ۱۵۴ نامه از رجال دوران به سید حسن تقی‌زاده، به کوشش ایرج افشار، انتشارات فرزان روز چاپ دوم ۱۳۸۵
  • گلگشت در وطن سفر نامچه انتشارات اختران چاپ اول ۱۳۸۴
  • فهرست دستنویس‌های فارسی در کتابخانهٔ ملی اتریش و آرشیو دولتی اتریش در وین انتشارات فرهنگستان علوم اتریش - فهرستگان چاپ اول ۱۳۸۲

فهرست مقالات فارسی که مقاله‌های فارسی را در زمینه ایران‌شناسی در ۶ جلد به چاپ رسانده است. این شش جلد بالغ بر چهل سال از زندگی وی را در بر گرفته است و هر کسی که بخواهد در موضوعاتی که مربوط به ایران و زبان و فرهنگ ایرانی دست به پژوهش بزند از مراجعه به این کتاب بی‌نیاز نخواهد بود. مجموعه مقالاتی که ایرج افشار در مجلات و یادنامه‌ها به‌چاپ رسانده است شاید بالغ بر دوهزار مقاله باشد. کتاب‌هایی که او در زمینه فرهنگ، تاریخ و ادب ایران انتشار داده‌اند بالغ بر سیصد جلد می‌شود و از این نظر شاید در میان معاصران بی‌نظیر باشد.


[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]

[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی تهیه و گردآوری شده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]