- تاريخچه
- عوامل ظهور نظریه تجربه دینی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
تجریه دینی یکی از مصطلحات جدید غربیان در حوزه دینپژوهی است مراد آنان از این اصطلاح در عین اختلافی که در تفسیر آن دارند، اتصال آدمی با امر قدسی است. این اصطلاح در متون اسلامی نیامده است؛ هرچند در کتابهای عرفانی اصطلاح نزدیک به آن موجود است. در این مقاله اصطلاح تجربه دینی بهمعنایی اعم از آن چه مقصود غربیان است به کار رفته است بهگونهای که در برگیرنده تجریه عرفانی و تجریه فلسفی میپردازد و بعد از آن تجربه دینی را به منزله طیفی گسترده از شناخت عقلی، قلبی و فطری از خدا تا شناخت عمیق فلسفی و معرفت و گرایش عرفانی و از آنها بالاتر تا مرحلهی نبوت و دریافت وحی مورد بحث قرار میدهد[۱].
از نظر ویلیام آلستون، تجربهٔ دینی نیز مانند تجربهٔ حسی میتواند منبعی برای معرفت یا توجیه معرفتی باشد گرچه هیچ کدام از این دو همیشه خالی از خطا و اشتباه نیست. به نظر او اختلافات بین این دو گونه تجربه، نشانگر اعتبار تجربهٔ حسی و بیاعتباری تجربهٔ دینی نیست؛ بلکه تنها نشانگر دوگونهٔ مختلف از تجربه است. همچنان که تجربهٔ دینی موجب معرفت برای خود شخص میشود، گزارش آن نیز میتواند موجب ایجاد معرفت برای دیگران باشد. به نظر آلستون ما برای اعتماد به منابع تجربی باورها هیچ دلیل کافی نمیتوانیم داشته باشیم مگر آنکه برای همهٔ آنها اعتباری اولیه قائل باشیم و تنها اگر دلایلی برای بیاعتباری آنها به دست آوردیم آنها را کنار بگذاریم در غیر این صورت گرفتار شکگرایی تمام عیار خواهیم شد. به نظر او هر عمل شناختی که به لحاظ اجتماعی تثبیت شده باشد باید بهعنوان منبعی برای باور صادق پذیرفت مگر دلایل کافی برای رد آن در دست باشد.[٢]
[↑] تاريخچه
تا قبل از قرن هجدهم عقلگرایی و تكیه بر تواناییهای عقل در عرصة شناخت و اثبات وجود خداوند، مهمترین اندیشه در مغرب زمین بود. و تمام تلاش اندیشمندان دینی مصروف براهین عقلی اثبات وجود خداوند میشد. اما در اواخر قرن هجدهم عقلگرایی از سوی بسیاری از اندیشمندان نفی شد و مناقشات جدّی دربارة این براهین درگرفت.[٣] شاید بیش از همه هیوم دراین باره اصرار داشت. از نظر او براهین اثبات وجود خدا ناتمام بود و تثلیث امری غیر برهانی به شمار میآمد. او پس از سالها كار بر روی دلیل نظم شش اشكال عمده در كتاب گفتگوهایی دربارة دین طبیعی[۴] بر این برهان وارد كرد.
كانت نیز این نكته را كه دین با عقلگرایی افراطی سازگار نمیافتد و آموزههای دینی را با عقل نمیتوان به اثبات رساند، از هیوم پذیرفت و بهتر از او آن را تبیین كرد. پیشنهاد كانت این بود كه دین را باید از حوزة عقل نظری خارج كرد و به قلمرو عقل عملی یعنی اخلاق، درآورد از نظر او وجود خدا از آن رو پذیرفتنی است كه پیش فرض عقل عملی و اخلاق است نه به خاطر ادلّهای كه از سوی عقل نظری بر اثبات آن اقامه شده است؛ زیرا آن ادلّه دارای معارض است. این اندیشه موجب گشت كانت حقیقت دین را همان اخلاق بداند و فتوا دهد كه دین و اخلاق یكی هستند.[۵]
در این بستر، حفظ دین و ارایة توجیه معقولی از دیانت نیازمند طرح جدیدی بود. شلایر ماخركه در فضای رمانتیسم (تكیه بر احساسات و عواطف) میزیست با عقلگرایی افراطی و همسانانگاری دین با اخلاق به مخالفت پرداخت.
او اصل و اساس دین را نه تعالیم وحیانی میدانست چنان كه در ادیان الهی مطرح است و نه عقل نظری. چنان كه در الهیات طبیعی مطرح است. و نه عقل عملی و اخلاق چنان كه كانت و پیروان او معتقد بودند. بلكه او حقیقت دین را در احساسات و عواطف تشخیص داد و گوهر دین را احساس وابستگی به مبدأ و قدرتی متمایز از جهان دانست.[٦] او با این نظریه یك حوزة حفاظتی برای دین پدید آورد و آن را از انتقادات علم جدید مصون نگه داشت.
پس از شلایرماخر اندیشمندانی مانند ویلیام جیمز با تألیف كتاب مشهورش، به نام “انواع تجارب دینی”[٧]، رواج فراوانی به این بحث داد. این جریان به دست فلاسفهای مانند رودلف اتر، جان هیك، ویلیام آلستون، ریچارد سویین برن، استیس، پراودفوت و... گسترش و ادامه یافت. آنها معتقد بودند كه آنچه در دین مهم است احساس وابستگی مطلق و ارتباط شخصی با خداوند است كه از طریق تجربة دینی بدست میآید[٨].
[↑] عوامل ظهور نظریه تجربه دینی
عوامل متعددی در پیدایش بحث تجریه دینی دخیل بودهاند كه به طور خلاصه به آنها اشاره مینماییم.[۹]
- ۱- مخالفت با الهیات طبیعی: الهیات طبیعی كه همان الهیات مبتنی بر عقل است در تعالیم افلاطون و ارسطو ریشه دارد و در واقع بررسی فلسفی دین است. در مقابل آن، الهیات مبتنی بر وحی است. توماس آكویناس (۱۲۲۴-۱۲۷۴) مهمترین شخصیت الهیات طبیعی بود. اما تجربهگرایان انگلیسی و در رأس آن هیوم با الهیات طبیعی و عقلانی مخالفت گستردهای میكردند.[۱٠] تلاش متكلمانی نظیر شلایر ماخر در ارایه نظریه تجریه دینی در این راستا بود كه میخواستند شكست الهیات طبیعی تأثیری بر دین نگذارد.
۲- فلسفه نقادی كانت و تحویل دین به قلمرو اخلاق: كانت همانند هیوم مخالف با الهیات طبیعی است و منكر آن است كه مسائل دینی را بتوان از طریق استدلال عقلی و فلسفی ثابت كرد. وی برای دین و متافیزیك حوزة مستقلی قایل نیست و آموزههای دینی را تابعی از قوانین اخلاقی میداند. و آن را به اخلاق فرو میكاهد. طرح شلایر ماخر انتقادی به نظریه تحویلی كانت درباب فرو كاستن دین به اخلاق است. او و دیگر تجربهگرایان دینی با طرح این نظریه حوزهای مستقل برای دین در نظر گرفتند.
۳- تعارض علم و دین: متكلمان كه تا سالها تفاسیر كلامی خود را بر پایه علوم طبیعی قدیم بنا نهاده بودند با پیشرفت فزاینده علوم تجربی تعارضاتی را میان علوم طبیعی جدید و اعتقادات خود مشاهده كردند. شلایر ماخر كه به دنبال راه حلّی برای این معضل بود با انتقال پایگاه دین از كتاب مقدس به قلب مؤمنان و طرح تجربه دینی به عنوان گوهر دین عملاً قلمرو علم را از قلمرو دین جدا نمود و با این شیوه دین را از انتقادات علوم تجربی مصون نگه داشت.[۱۱]
۴- قلمرو مكتب رمانتیك: در زمان شلایر ماخر تفكر فلسفی و استدلالهای عقلی به نوعی به بنبست رسیده بود و استدلالهای خشك و بیروح عقلی به شدت تضعیف شده بودند در چنین شرایطی نهضت رمانتیسم ظهور كرد. آنها معتقد بودند كه از طریق عواطف و احساسات میتوان به ناشناختیها دست یافت. ظهور این جنبش زمینه مناسبی برای تأكید بر عنصر احساس و عاطفه در دین فراهم نمود. مثلاً شلایر ماخر نیز تحت تأثیر همین جنبش، تجریه دینی را گوهر و قلب دین دانست و استدلالهای عقلی را در دین اموری حاشیهای تلقی نمود.
۵- نقادی كتاب مقدس: در دو قرن اخیر كتاب مقدس مسیحیان آماج نقدهای فراوان قرار گرفته است. متفكرانی مانند شلایر ماخر كه از یك سو نمیخواستند از ایمان دینی دست بكشند و از سوی دیگر در كتاب مقدس با یك دسته آموزههای غیر عقلانی مانند تثلیث و تجسد مواجه بودند. تلاش نمودند كه مركز ثقل ایمان را از كتاب مقدس به قلب دینداران منتقل نمایند و با این كار ایمان مسیحی را از انتقادات عقلی نجات دهند. به اعتقاد آنان پیام اصلی كتاب مقدس احیای تجربه دینی در میان دینداران است و كاركرد اصلی تجربة دینی فراهم نمودن زمینه برای ایجاد ارتباط عاشقانه با خداست كه جلوههای آن عشق سرسپردگی و گفتگو است و همین امر بالاترین خیر ما را تشكیل میدهد.[۱٢][۱٣]
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدی خراسانی تهیه و گردآوری شده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- تجربه دینی، فلسفه دین، سال ۱٣٨۴ خ، شماره ٢
[٢]- آلستون، و.پ.، "تجربهٔ دینی"، دربارهٔ دین، مجموعه مترجمان، تهران: هرمس، ۱۳۸۳ خ.
[٣]- توماس ريچارد مايلز به تجربه دينی، ترجمه جابر اكبری، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸٠، ص ٧.[۴]- David Hame, dialogues concerning Natural Religion.[۵]- ر.ك به: محمدعلی فروغی، سير حكمت در اروپا، چاپ اول، تهران: نشر البرز، ۱٣٧۵، صص ٣۴٢-٣٦۱.
[٦]- مايكل پترسون و ديگران، عقل و اعتقاد دينی، ترجمه احمد نراقی و ابراهيم سلطانی، چاپ سوم، تهران: طرح نو، ۱٣٧۹، ص ۴۱.[٧]- William james, The Varieties of Religious Experience.[٨]- محمدتقی فعالی، تجربه دينی و مكاشفه عرفانی، تهران: موسسه فرهنگی دانش و انديشه معاصر، ۱۳۸٠.
[۹]- ر.ك: محمدتقی فعالی، تجربه دینی و مكاشفه عرفانی، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱٣٨٠، ص ۱۱۹-۱٢۱. و علیرضا قائمینیا، تجربه دینی و گوهر دین، قم: بوستان كتاب، ۱٣٨۱، صص ۱٠٢-۱۱۴.
[۱٠]- ویلیام هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، ترجمه طاطهوس میكائلیان، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱٣٦٨، ص ۱۴.
[۱۱]- همان، ص ۴۱.
[۱٢]- همان.
[۱٣]- محمدتقی فعالی، پیشین
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□