دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

قرآن صنعا

از: دانشنامه‌ی آریانا

قرآن صنعا


فهرست مندرجات
قرآنتاریخ قرآن

قرآن صنعا (Sana'a Qur'an)، يك نسخه‌ی نادر و تاريخی قرآن كريم است که در سال ۱۹۷٢ میلادی، در جریان بازسازی مسجد جامع «صنعا»، واقع در پايتخت يمن، توسط باستان‌شناسان از آن‌جا کشف شد.

در سال ۱۹۷٢ در جریان بازسازی مسجد اعظم صنعا، در کشور یمن، کارگران به انبوه کاغذهای قدیمی برخوردند که در اثر رطوبت و گذشت قرن‌ها به‌هم چسبیده بودند. از آن‌جایی که بیم آن می‌رفت که با انتشار خبر، چنین اسنادی توسط مذهبی‌ها نابود شوند و یا حداقل جلوی کار گروه تحقیقات گرفته شود، گروه تحقیق با پشتکار و بدون منتشر کردن خبر كشف به‌کار جمع‌آوری، مرتب‌سازی و کلاسه‌بندی اسناد ادامه دادند. تا سال ۱۹۹۷ تقریباً ٣۵٠٠٠ میکروفیلم از اسناد گرفته شد که در سال ۹۹ به آلمان برده شد و پس از آن گزارشی مختصر در این زمینه در سال ۱۹۹۹ در مجله آتلانتیک به چاپ رسید.

در این میان، «علی‌محمد مجور»، نخست‌وزير دولت يمن از كشف يك نسخه‌ی نادر و تاريخی قرآن كريم در مسجد جامع «صنعا» پايتخت يمن توسط باستان‌شناسان اين كشور خبرداد. او گفت: قدمت اين نسخه قرآنی نادر و تاريخی كه در ۴۵٠٠ صفحه نگاشته‌شده، به دوران نگارش خطوط بی‌نقطه باز می‌گردد، كه با خط كوفی و حجازی نوشته شده‌است. در ضمن این نسخه قرآنی دارای لطافت‌ و ظرافت‌های خاص هنری و يك كشف علمی بی‌سابقه است.

اين عقيده در بين مسلمانان كاملاً رايج است كه قرآن‌،‌ كلام خدا از هرگونه تحريف و تغييری مبراست. اما آنچه كه در يمن كشف شد، این عقیده را سخت به چالش می‌کشاند.


بازیابی قرآن صنعا

در سال ۱۹۷٢ در جریان بازسازی مسجد جامع صنعا، کارگران به انبوه کاغذهای قدیمی برخوردند که در اثر رطوبت و گذشت قرن‌ها به‌هم چسبیده، و موش‌ها و حشرات نیز به آن‌ها آسیب‌هایی رسانده بودند، و متصدیان مسجد با بی‌توجهی خاصی آن‌ها را در بیست گونی سیب زمینی مچاله کرده و زیر راه پله یکی از مناره‌ها انداخته بودند. یکی از مقامات میراث فرهنگی یمن به اهمیت کشف جدید پی برد و با سعی فراوان توانست در سال ۱۹۷۹ یک دانشمند آلمانی را با پشتیبانی مالی دولت آلمان، متقاعد سازد تا روی کاغذ پاره‌ها کار کند و آن‌ها را بازسازی نماید. این دانشمند با اعضای تیم آلمانی - به قرار شرح زیر - کار را آغاز کرد:

    ۱- دكتر جرد پویین، از متخصصان قواعد زبان عربی و قرآن در دانشگاه سارلند در آلمان.

    ٢- دكتر گراف وان باتنر، مورخ و متخصص هنرهای اسلامی و استاد دانشگاه سارلند.

دو دانشمند نامبرده به‌عنوان سرپرست گروه علمی آلمانی موفق به کشف این حقیقت شدند که بخشی از این کاغذ پاره‌ها در واقع نسخه‌های قدیمی قرآن هستند که باهم تفاوت‌هایی دارند. از آن‌جایی که بیم آن می‌رفت که با انتشار خبر، چنین اسنادی توسط مذهبی‌ها نابود شوند و یا حداقل جلوی کار گروه تحقیقات گرفته شود، گروه تحقیق با پشتکار و بدون منتشر کردن خبر كشف به کار جمع‌آوری، مرتب‌سازی و کلاسه‌بندی اسناد ادامه دادند. تا سال ۱۹۹۷ تقریباً ٣۵٠٠٠ میکروفیلم از اسناد گرفته شد که در سال ۹۹ به آلمان برده شد و پس از آن گزارشی مختصر در این زمینه در سال ۱۹۹۹ در ماهنامۀ آتلانتیک (Atlantic Monthly) به‌چاپ رسید

با عکاسی با نور ماورای بنفش از بعضی از نسخه‌های کشف شده، آثار پاک کردن یک متن و بازنویسی آن مشهود است و بسیاری از سایر نسخه‌ها با نسخ رسمی کنونی قرآن تفاوت‌های مشهود دارند. با توجه به این اسناد می‌توان نتیجه گرفت که در قرآن، برخلاف تصور و باور مسلمین، تغییراتی بوجود آمده است، و این افسانه عدم تحریف قرآن و حفاظت خدا از آن فقط افسانه‌ای بیش نیست. این دو دانشمند بزودی کتابی بر مبنای تحقیقات خود به‌چاپ خواهند رساند. البته با توجه به اهمیت موضوع و جنجالی که احتمالاً پس از انتشار اسناد در میان مسلمانان تندرو جهان به‌پا خواهد شد، بعید نیست که اراده‌ای سیاسی یا حداقل ترس از تکرار ماجرای سلمان رشدی جلوی نشر این كتاب را بگیرد.


جعلی بودن قرآن‌های موجود

همه می‌دانند که ایمان به قرآن به‌عنوان معجزه محمد، و کلام خدا از پایه‌های اعتقادی مسلمانان است. مسلمانان معتقدند كه هیچ تغییر و تحریفی در قرآن بوجود نیامده است و نخواهد آمد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ».

با قرآن‌های کشف شده در صنعا حداقل می‌توان ثابت کرد که متن قرآن به‌طور قطع در طول تاریخ تغییر یافته و قرآن امروز با قرآن ۱۴۰۰ سال پیش متفاوت است. این یکی از بزرگترین کشف‌ها در مورد قرآن است که به‌دلایل خاصی چندان مورد توجه خردورزان مسلمان قرار نگرفته است.

در سال ۱۹۹۹، توبی لستر، در مجله آتلانتیک، مقاله‌ای با عنوان «قرآن چیست؟» منتشر کرد و در آن به‌بررسی آنچه بر گنجینه صنعا گذشته بود پرداخت. وی به نقل از گرد پویین چنین گزارش می‌کند:

    از نظر من قرآن ملغمه‌ای از متون مختلف است که چه بسا معانی بسیاری از آن‌ها در زمان محمد [نیز] به‌درستی درک نشده بود. خیلی از آن‌ها ممکن است یک قرن پیش از ظهور اسلام نوشته شده باشند. حتی در درون متون سنتی اسلام هم مجموعه عظیمی از اطلاعات متضاد و متفاوت از فرهنگ‌ها و ادیان مختلف، به‌ویژه متون مسیحی، به‌چشم می‌خورد، که با کنار هم گذاشتن آن‌ها می‌توان بخش عظیمی از ضد تاریخ (شبه تاریخ - anti history) معادل اسلام را استخراج کرد. قرآن خود ادعا می‌کند که «مبین» یا آشکار و روشن است، ولی وقتی به آن نگاه می‌کنید می‌بینید که از هر پنج جمله یکی (یا چیزی همین حدود) واضحاً بی‌معنی است. البته مسلمانان تفسیر دیگری از این مسأله دارند، اما واقعیت اینجاست که حدود یک پنجم قران غیرقابل درک است. به این جهت است که این تضاد تاریخی حول بحث چگونگی ترجمه قرآن شکل گرفته است. اگر قرآن غیرقابل درک باشد، و حتی به زبان عربی قابل فهم نباشد، طبیعتن به زبان دیگر هم قابل ترجمه نخواهد بود. به این جهت است که مسلمانان می‌ترسند. وقتی قرآن خود ادعا می‌کند که زبانش گویا و واضح است اما این‌گونه نیست، یک تناقض روشن وجود دارد. شاید مسأله اصلن چیز دیگریست.

کریستف لوکزنبرگ در سال ٢٠٠٠ كتابی منتشر كرد كه به‌لحاظ زبان‌شناختی و روشن کردن بسیاری از نکات ناروشن قرآن نقطه عطفی به‌شمار می‌رود. متون یافته شده در صنعا محور اصلی روش وی موسوم به «قرآن‌شناسی تطبیقی» است.

او می‌نویسد: در زمان فوت پیامبر اسلام (۶۳۲ میلادی) کتاب مقدس مسلمانان یعنی قرآن به‌شکل امروزی وجود نداشت. شکل امروزی قرآن در واقع در زمان خلیفه سوم یعنی عثمان (بین سال‌های ۶۴۴ تا ۶۵۶) نهایی شد و به‌تمام مناطق فرستاده شد و نسخه‌های دیگر و یا عبارت‌هایی که با عبارت‌های موجود در نسخه تهیه شده توسط عثمان اختلاف داشت از بین برده شد.

کتاب مقدس مسلمانان (قرآن) به‌شکل فعلی آن به کمک افرادی جمع‌آوری شد که قسمت‌هایی از آن را از حفظ می‌دانستند و یا بر روی پوست یا استخوان نوشته شده بود. در آن سال‌ها خط عربی تنها دارای ١۸ حرف بوده و به‌لحاظ نوشتاری كامل نبوده است. به‌عبارت ساده‌تر، آنچه به آن زبان عربی گفته می‌شده، قابل نگارش به خط عربی آن زمان نبوده است. نگارش قرآن به قرن هفتم میلادی بر می‌گردد ولی متون عربی و ادبیات عربی کامل از دو قرن پس از آن در قرن نهم ظاهر می‌شود یعنی همزمان با نگارش زندگی‌نامه محمد توسط ابن هشام در ۸۲۸ میلادی. بدین ترتیب اولین واژه‌شناسی عربی مبتنی بر ادبیات قرآن در سال ۷۸۶ توسط الخلیل ابن احمد به‌نام کتاب «العین»، یعنی ۱۵۰ سال پس از مرگ پیامبر اسلام، در ۶۳۲ میلادی منتشر شد. از این رو، زمان تدوین و یکسان‌سازی نسخ متعدد قرآن در عصر عثمان است.

نسخه نهایی شده که امروزه نیز در بین مسلمانان رواج دارد، مبتنی بر زبان نوشتاری - گفتاری آرامی سوری بوده است و از همین رو دارای نقاط و فراز‌های بسیار مبهمی است که در زبان عربی متولد شده در دو قرن بعد، معانی غیر واقعی به‌خود می‌گیرند.

بدین ترتیب، لوکزنبرگ توانسته با مقایسه متون سوریانی - آرامی و متن قرآن‌های صنعا به‌معنی و منظور (یا شاید هم شكل صحیح)‌ برخی از آیات قرآن پی ببرد.

از جمله آیه ۳۱ سوره نور كه مستند اصلی افراط‌گرایان كنونی در تحمیل فشار به زنان در كشورهای مسلمان است تعبیری دیگر پیدا می‌كند كه شباهت فراوان به روایات مسیحی دارد. در سوره نور آیه ۳۱ آمده است: «ای رسول خدا، زنان مومن را بگو تا چشم‌ها را بپوشانند و فروج و اندام‌شان را محفوظ دارند و... باید سینه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند»، در حالی که معنای سوری - آرامی این عبارت به‌سادگی یعنی:

«آن‌ها باید شال خود را دور کمرشان ببندند». این شال و کمربند همان کمربندی است که در سنت مسیحی، خود عیسی مسیح نیز به‌دور کمر خود می‌بست و معنای نجابت داشت.

آنگونه كه گفته شده است، محققان عمدتاً آلمانی كه برروی مخطوطات صنعا كار می‌كنند، از بیم واكنش‌های مسلمانان یا شاید هم به‌دلیل فشارهای سیاسی نتایج كامل تحقیقات خود را منتشر نمی‌كنند.


نظر دانشمندان غربی

در این‌جا خلاصه‌ی نظریات دانشمندان غربی در مورد تاریخچه قرآن صنعا و احتمال تغییر تدریجی قرآن و واکنش برخی از دانشمندان مسلمان مطرح خواهد شد.

مسلمانان معتقدند که قرآن کلام خداست و خدا آن را به محمد دیکته کرده است. در حالی که اکثر یهودیان و مسیحیان معتقدند که متون مقدس‌شان نوشته انسان‌هایی است که با الهام خدا آن را نگاشته‌اند. این تفاوت بدین معناست که تجزیه و تحلیل‌های مهمی که از قرن شانزده تا کنون بر متون مخفی زیادی انجام شده و بسیاری از موضوعات را برای تفکرات یهودی و مسیحی روشن ساخته در رابطه با قرآن موضوعی بسیار حساسی می‌باشد. حتی غربی و غیر مسلمان بودن محققان هم کمکی به این موضوع نمی‌کند. آیا تحقیقات آن‌ها می‌تواند دید تازه‌ای از متن قرآن و اصل بودن آن به ما بدهد؟

در سال ۱۹۷٢ و در طی بازسازی یک مسجد بزرگ در صنعا، پایتخت یمن، کارگران کاغذهای پوستین خیس خورده را در اتاقی زیر شیروانی پیدا کردند. تمام این انباشته‌های کاغذهای پوستین میان حدود بیست گونی سیب‌زمینی انبار شد و همان‌جا ماند تا این‌که هفت سال بعد دکتر گرد پونین، متخصص و پژوهشگر قرآن بیاید و ببیند که آیا چیزی از آن مانده یا نه. او فوراً متوجه اهمیت این کشف شد و به کمک گروهی از افراد محلی لایه‌ها را از هم جدا کرد و هزاران عکس از آن‌ها تهیه کرد. چهار تکه از این اکتشاف توجه پونین را به‌طور ويژه‌ای به‌خود جلب کردند. این تکه‌ها حاوی اولین و آخرین سوره‌های قرآن بودند و بر خلاف هر یک از قرآن‌های موجود، آن‌ها مصور به نقش‌های معماری مساجد بودند که اصل بودن آن‌ها را تأیید می‌کرد. دکتر پونین می‌گوید:

    از روی نقش‌ها و متن تاریخی این یافته به صراحت می‌توان گفت که آن‌ها متعلق به دوران الولید هستند. این یعنی دورانی میان سال‌های ۷٠۵ تا ۷۱۵ میلادی.

قدیمی‌ترین قرآنی در جهان که تاریخش مشخص است و حدود ۷٠ سال پس از مرگ پیامبر اسلام نوشته شده است. پونین در میان گونی‌های سیب‌زمینی، تکه‌های متفاوت مربوط به حدود هزار قرآن را یافت که مقایسه آن‌ها و نسخه کنونی قرآن که از نسخه‌ای در قاهره نوشته شده، بسیار تکان‌دهنده است.

این متون تاریخی با حروف کوتاه، بدون اِعراب و نقطه نوشته شده‌اند. این یعنی هر واژه می‌تواند بیش از سیزده معنی داشته باشد. دکتر پونین می‌گوید:

    وجود معانی متفاوت از هر کلمه می‌تواند به این معنا باشد که متن قرآن کلمه به کلمه نازل نشده است. متن صنعا مانند متن موجود در قاهره پایدار نیست.

کشف جالب دیگری هم از تکه‌های موجود در صنعا به‌دست آمد. انجام تکنیک‌های رایج بر متون تاریخی آشکار ساخت که متنی دیگری در زیر متن اصلی بوده که قبلاً شسته شده و دوباره روی همان پوست‌ها متن جدید نوشته شده است.

گر چه متن‌های آشکار شده معنایی غیر از متون نوشته شده نداشتند، اما کلمات عوض شده بودند و ترتیب سوره‌ها تعییر کرده بودند.

    اگر تحقیقات بر زمان نگارش این نسخه صحیح باشد، نشان می‌دهد که قرآن در حقیقت یک نگارنده و مؤلف ندارد و در سال ٦۵٠ میلادی جمع نشده است. بلکه در واقع، خیلی خیلی بعد از آن بسط داده شده است و این نسخه و محتوایش مخفی شده است.

محققان قدیمی و امروزی برجسته اسلامی معتقدند که اصل متن قرآن توسط سنت قرائت آن حفظ شده است و می‌گویند که اگر تفاوتی میان نسخه‌های قدیمی و امروزی هست به دلیل تلفظ‌های متفاوت از همان لغات در مناطق مختلف است.

    ما قبول داریم که از همان ابتدا گوناگونی‌هایی در موارد بسیار حساس وجود داشته است، ولی این تفاوت‌ها پیغام اصلی قرآن و اصول ایمان ما را تغییر نمی‌دهد.

یکی دیگر از تحقیقات آلمانی‌ها در سال ٢٠٠۱ میلادی تنش شدید به‌وجود آورد. به‌حدی که هر اشاره‌ای به آن در برخی کشورهای اسلامی ممنوع شد. کتابی توسط یک متخصص در زمینه‌ی زبان‌های سریانی منتشر شد. این کتاب به حدی جنجال‌برانگیز شد که نویسنده مجبور شد آن را تحت نامی مستعار منتشر کند و تنها در شرایطی که هویتش پنهان باشد صحبت کند:

    برای فهم صحیح قرآن باید اساساً تفسیر و قرائت قرآن را بدانیم.

دکتر مارکوس گروس کمک کرد تا این کتاب از آلمانی به انگلیسی ترجمه شود و آزادنه حاضر است تا نظرات نویسنده کتاب را بیان کند.

    یک چهارم یا یک پنجم از قرآن حاوی کلماتی نامفهوم و یا بی‌ربط است. این رقم با دانستن زبان سوریانی می‌تواند تا ۵ درصد کاهش یابد.

زبان سوریانی و یا سوریانی - آرامی زبان بیشتر ادبیات مسیحی در قرن سوم بود. مسیح به زبان آرامی صحبت می‌کرد و این زبان اکنون هم در برخی از جوامع دورافتاده مسیحی مانند شهر ملوله در سوریه به‌کار می‌رود.

    اما در زمان محمد، این زبان، زبان نوشتاری و فرهنگی اغلب مردم منطقه بود. در آن زمان عربی کنونی در اوایل شکل‌گیری خود به‌سر می‌برد.

دکتر مارکوس گروس می‌افزاید:

    متون کوتاهی مربوط به پیش از اسلام به زبان عربی موجود است، اما اولین کتاب واقعی که به عربی نوشته شد، قرآن است.

وقتی از او پرسیده شد: اما شما می‌گویید قرآن به دو زبان نوشته شده است؟

    در بسیاری از نقاط جهان زبان‌ها به‌راحتی و مدام باهم ترکیب می‌شوند. مثلاً برای این‌که ایرلندی را بفهمید باید حدود هزار سال به عقب بر گردید و تصور کنید که یک برده آنگلوساکسون با اربابش صحبت می‌کند که یک نورمن است و ترکیبی از زبان فرانسه و آنگوساکسون دارد و تنها وقتی این زبان ترکیبی را متوجه می‌شوید که هر دو زبان را بدانید.

محققان اسلامی درگذشته این اطمینان را داشتند که وجود لغات خارجی در قرآن را تأیید کنند. محقق اسلامی برجسته‌ی قرن دهم، الطبری لغاتی را از زبان‌های عبری، لاتین، یونانی، فارسی، اوستایی و سوریانی در قرآن را شناسایی کند. تفاوت در اینجاست که این لغات معانی خاصی را به‌وجود می‌آورند که قبلاً وجود نداشته‌اند.

چگونه و با چه استدلالی یک پروفسور آلمانی می‌تواند تعابیر بیش از یک میلیارد مسلمان را به چالش بکشد؟ او از چه شیوه‌ی استفاده می‌کند؟

    هر وقت می‌خواهم معنی یک متن نامفهوم را بفهمم، اولین قدم این است که معنی لغات نامفهوم را در واژه‌نامه‌های قدیمی جستجو کنم. این کاری است که مفسرین مورد نظر قرار ندادند. اگر این روش جواب نداد، معانی ریشه‌های آن واژه و واژه‌های مشابه را در زبان سریانی جستجو می‌کنم و یا غلط‌خوانی‌های احتمالی را امتحان می‌کنم. غلط‌خوانی در اینجا یعنی متون بدون نقطه ممکن است، اشتباهاً نقطه‌گذاری شده باشد. امکان دیگر این است که حرفی سریانی به اشتباه در متون عربی به‌کار رفته باشد.

آقای لوکزانبورگ، با استفاده از این روش‌ها برخی از متون قرآنی را مورد آزمون قرار داد. در متن عربی و پس از این‌که مریم عیسی را به دنیا آورد، فرشته مقرب به او می‌گوید غمگین نباش، خداوند نهری کوچک در زیر پای‌هایت قرار داده است. اما نسخه آقای لوکزانبورگ می‌گوید: غمگین نباش خداوند حاصل رحم ترا مشروع ساخته است.

نمونه‌هایی دیگر مورد اختلاف این‌که، در متن عربی خدا به کسانی که شکاکند دستور می‌دهد تا به غذا و آشامیدنی و الاغشان بنگر و وضع خود را ببینند که در آخر دنیا پیشرفت خواهد کرد. اما در نسخه سوریانی می‌گوید که دنیا از هم می‌پاشد.

ولی آیا هیچ یک از این‌ها احکام اصلی قرآن را تغییر می‌دهد و یا آقای لوکزانبورگ گزافه می‌گوید؟

    تغییرات در حقیقت در قوانین کلیدی مانند، وجود خدا یا آخرت نیست که البته به تفسیر من آن‌ها هم چالش‌هایی دارند. اما خیلی از رسومات روزمره مانند پوشیدن روبند، تغییراتی دارند. در قرآن راجع به «حمور» صحبت شده که باید "زده شده در جیب" معنی شود. اما این جمله کمی نامفهوم است و به‌خاطر همین ترجمه شده که «سر و صورت خود را بپوشانید» و اگر به حجاب، چادر و روبند در ایران نگاه کنید، دقیقاً همان سر و صورت را می‌پوشاند. اما تفسیر و ترجمه سوریانی من این است که «کمربندتان را به دور باسن خود ببندید!» و کمربند نشانه‌ای از عفت و پاکدامنی بوده است که مخصوصاً راهب‌ها آن را استفاده می‌کردند. این‌طور خیلی با معناتر خواهد بود.

اما تفسیر لوکزامبورگ از بهشت سبب بیشترین اختلاف می‌شود. در شهر اصفهان، قصری مربوط به قرن ۱٧ وجود دارد که نشانگر دروازه‌های بهشت است. باغ‌های زیبای اطراف این سازه، اشتیاق مردم کویرنشین این منطقه برای زیبایی‌های بهشت توصیف شده در قرآن را نشان می‌دهد، به‌همراه فواره‌ها و حوری‌ها که معمولاً زنانی چشم سیاه و همیشه باکره هستند که نه در قرآن بلکه در یکی از تفاسیر تعدادشان برای هر فرد مومن ٧٢ تا مشخص شده است. اما این گفته‌ها با ٧ آیه از قرآن که می‌گوید مؤمنین تا به ابد با همسرانشان خواهند بود، در تضاد است. لوکزانبورگ معتقد است که این تضاد را حل کرده است.

    متنی در قرآن است که در مورد حوری‌ها صحبت می‌کند که می‌گوید: به آن‌ها چشمانی سیاه دادیم. این ترجمه‌ای است که مسلمانان صحیح می‌دانند. حال اگر نقطه‌ها را کمی تغییر دهیم، متن این‌گونه تغییر می‌کند که ما شما را با انگورهایی سفید و شیشه‌ای راحتی می‌بخشیم.

پس دیگر ٧٢ حوری نیستند که در انتظار بمب‌گذاران انتحاری هستند، بلکه طبق تفسیر لوکزانبورگ، یک مشت انگور در انتظار آن‌هاست.

    تا آنجایی که من می‌دانم تحقیقات آلمانی‌ها خیلی با مرکزیت مسیحیت است. آن‌ها با قرآن همان رفتاری را می‌کنند که برای تحقیق و جمع‌آوری کتاب مقدس‌شان کردند. در حالی که قرآن با کتاب آن‌ها فرق دارد.

لوکزانبورگ ارتباطی میان قرآن و نمادهای مسیحی بر قرار می‌کند که ممکن است برای خیلی‌ها بی‌ربط باشد، اما برای بقیه بخشی متقاعدکننده است.

این نقاشی آبرنگی روی گچ مربوط به قرن پنجم، نشان می‌دهد که فرشته‌ای مقرب جان انسان‌ها را در بهشت قبول می‌کند. هر یک از این فرشته‌ها انگوری در یک دست دارند و با دست دیگر جان انسانی را در آغوش گرفته‌اند که این جان‌ها را با انگور طراوت می‌بخشند. نقش و نگار بر لباس روحانیان کلیسای ارتدکس سورانی بسیار بارز است.

این نقش‌ها مربوط به شام آخر عیسی می‌شود که در آن‌جا به شاگردانش گفت بدانید که من دیگر از میوۀ مو نخواهم نوشید که روزی که آن را با شما در پادشاهی پدرم تازه بنوشم.

    اگر لغات خارجی در زمان پیامبر در فرهنگ لغت عربی بود، حتما برای آن معانی عربی در نظر گرفته شده بود. پس اگر واژه خاص سوریانی باشد، باید آن‌طور تفسیر شود که عرب‌های آن‌زمان آن را می‌فهمیدند. یعنی حور نه انگور، یعنی یارانی در بهشت.

    فکر می‌کنم که همه‌ی ما این را می‌دانیم که این‌ها سمبولیک است و ما باید ورای آن فکر کنیم. مثلاً وقتی به بهشت نگاه می‌کنیم، نباید این‌طور نگاه کنیم که در این مورد هرچه گفته می‌شود، همان‌ منظور هست. این برای فهم ماست تا بفهمیم که در آن‌جا چیز زیبایی ورای تصور ما خواهد بود.

اگر چه کار لوکزانبورگ از سوی آکادمی‌های بزرگ مورد سئوال قرار گرفته است، و ذاتاً بحث‌برانگیز است. اما او معتقد است که راه باز می‌کند تا زبان‌شناسان، باستان‌شناسان و تاریخدان‌ها از ابزار مدرن استفاده کنند تا متون و زمینه‌های آن‌ها را روشن‌تر و واضح‌تر سازند. این موضوع برای برخی محققان مسلمان از طریق پرسشگری آزاد از قرآن قابل دسترسی است و این‌که مسلمانان برای کسانی که ایمان‌شان را زیر سئوال می‌برند، تهدیدی ایجاد نکنند.

    کار لوکزانبرگ و همکارانش هیچ‌یک از تعالیم و اصول اسلام را تخریب نمی‌کند. بلکه سئوال‌های جالبی طرح می‌کند و ما به‌عنوان مسلمان متفکر و قرن بیست و یکمی می‌گوییم که بلی بیایید نگاهی به دستاوردهای او بیندازیم، نه آن‌که آن را محکوم کنیم. بیایید هم‌چنین ببینیم که آیا این تحقیقات مبنای تاریخی دارد یا زاییده‌ی تفکرات و اعتقادات خود اوست.


نگارخانه


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

مسجد جامع صنعا در يمن، از قديمی‌ترين مساجد اسلامی است كه به‌دستور پيامبر اسلام در سال ششم هجری قمری ساخته شده و در طول ساليان متمادی چندين‌بار مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته‌است.
كشف نسخه‌ نادری از قرآن كريم در مسجد جامع صنعا، خبرگزاری قرآنی ایران
Gerd-R. Puin, a specialist in Arabic calligraphy and Koranic paleography based at Saarland University, in Saarbrücken, Germany.
H.-C. Graf von Bothmer, an Islamic-art historian also based at Saarland University.
سورۀ الحجر، آیۀ ۹
ترجمه فارسی بخش زیر توسط «محبت نیوز» آژانس خبری مسیحیان ایران صورت گرفته است.


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:قرآن‌شناسیتاریخ قرآننسخه‌های کهن قرآن