دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

کرستوف دو پونفیلی

از: دانش‌نامه‌ی آريانا


فهرست مندرجات

[فرانسه][مشاهیر اهل فرانسه]


کرستوف دو پونفیلی (به فرانسوی: Christophe de Ponfilly) (زادۀ ۵ ژانویه ۱۹۵۱ م - درگذشتۀ ۱٦ مه ٢٠٠٦ م) نویسنده، کارگردان، تهیه‌کننده و روزنامه‌نگار فرانسوی بود.[۱]


[] زندگی‌نامه

کرستوف دو پونفیلی، در ۵ ژانویه ۱۹۵۱ میلادی، در پاریس به‌دنیا آمد[٢]. او، همراه با «فریدریک لوفاند» بنیان‌گذار آژانس روزنامه‌نگاری «انترسکوپ» (Interscoop) بود و هنرکده‌ی (استودیو یا موسسۀ) فیلم‌برداری «البرت فیلم» (Albert Films) را بنیان گذاشت.

این روزنامه‌نگار و مستندساز تصویری، تهیه‌کننده‌ای بیش از چهل گزارش و فیلم مستند بود که اغلب این گرازش‌ها در مورد مسایل اجتماعی فرانسه می‌باشد.

کرستوف دی پونفیلی، که شهرت اصلی‌اش را به‌عنوان مستندساز به‌خاطر معرفی «احمدشاه مسعود» در فرانسه و سایر کشورهای غربی کسب کرده بود، با عشق و علاقه خاصی که به افغانستان و مردم آن داشت، از سال ۱۹۸۱ میلادی بارها و بارها به این کشور سفر کرد و حدود بیش از دو دهه با احمدشاه مسعود نشست و برخاست داشت، به‌حدی که دوستی خاصی بین آن‌ها شکل گرفت.

در واقع از این دوستی هر دو طرف سود می‌بردند؛ اما این «کرستوف دی پونفیلی» بود که برای اولین بار لقب «شیر پنجشیر» را برای «احمدشاه مسعود» قایل شد و با ساخت مستند درباره احمدشاه مسعود در دوران اشغال شوروی سابق او را در فرانسه و سایر کشورهای غربی مشهور ساخت و از سویی هم خود از این بابت شهرت نسبی و جوایزی چند از جشنواره‌های فرانسوی، به‌عنوان مستندساز خط مقدم جهاد افغانستان علیه شوروی سابق برای خویش کسب کرد.

سر انجام، کرستوف دو پونفیلی، در ۱٦ مه ٢٠٠٦ میلادی در شهر «رامبوئییه» (Rambouillet)، در شهرستان «ایولین» در ناحیه «ایل دو فرانس» کشور فرانسه خودکشی کرد. جسد او در جنگل «فانتن بلو» که در حومه‌ی پاریس واقع است، پیدا شد. در همان روز خبر ناگهانی درگذشت او که برای افغان‌ها نیز نسبتاً آشنا بود، در رسانه‌های جهانی به نشر رسید.

خودکشی «دی پونفیلی» در حالی صورت گرفت که آخرین فیلمش که درباره «پنجشیر» و به باور خودش در وصف قهرمانان این وادی بود، در مرحله تدوین ناتمام به‌جای ماند. چندی پس از مرگ وی، کار فیلم توسط خانواده‌اش به اتمام رسید و با عنوان «ستاره یک سرباز» نخست در پاریس و سپس در کابل به نمایش گذاشته شد.

در مورد انگیزه خودکشی وی و در مورد این‌که چرا این نویسنده و مستندساز ۵۵ ساله فرانسوی به‌طور ناگهانی دست به‌خودکشی زد، آنهم در حین مرحله پس از تولید بلندترین فیلم زندگی‌اش، خیلی از دوستان نزدیک افغان او که از اصل ماجرا آگاه هستند، تا کنون کوشیده‌اند به این موضوع هیچگونه اشاره‌ای نکنند و آن را سرپوشیده نگه‌دارند.

اما به‌گفته یکی از همکاران نزدیک افغان وی در پروژه فیلم بلند «ستاره یک سرباز» در پنجشیر که تا آخرین لحظه پروژه فیلم با آن‌ها بوده است، «دوپونفیلی» در آخرین روزهای فیلم‌برداری از بی‌حوصلگی، خلق تنگی و عذاب وجدان رنج می‌برد. از یک سو، بدرفتاری‌ها و سواستفاده‌های مسئولان امنیتی پنجشیر از پروژه فیلم و از سویی هم عدم صداقت و سواستفاده‌های بیش از حد مالی همکاران افغان وی گرفته تا اختلاس و سرقت از پروژه فیلم در دوران ساخت آن، بیش از هر چیز او را از درون می‌خورد و روز تا روز حوصله‌اش را تنگ‌تر می‌کرد.

«کرستوف دو پونفیلی»، با توجه به عشق و علاقه‌ی خاصی که به افغانستان و به‌ویژه به مردم پنجشیر داشت، با تمام مشکلات اقتصادی‌اش، سال‌ها روی داستان این فیلم کار کرد و در نهایت با فروش خانه‌اش در فرانسه توانست هزینه‌های اولیه فیلم را ترتیب دهد و ریسک ساخت آن را بر عهده بگیرد تا دینی را که بر دوشش احساس می‌نمود و وعده‌ای را که روزی به «احمدشاه مسعود» در مورد یک فیلم بلند سینمایی سپرده بود، بدون چشم‌داشت مالی از آن، ادا نماید. ولی با گذشت زمان و در حین تصویربرداری فیلم، به مسایلی چون خیانت، عدم صداقت، بی‌مسئولیتی، دزدی، بی‌حرمتی و منت‌گذاری همکاران افغانش در پنجشیر مواجه شد که این وضعیت، تمامی آن تصاویری را که وی تا آن‌زمان از پنجشیر و مردمانش در ذهن داشت، در عمل همه خلاف آن ثابت شد. این فیلمساز و نویسنده که شخص ایدآلیسی بود، به‌سختی می‌توانست با این موضوع کنار بیاید و احساس می‌کرد ارزش‌ها و آرمان‌هایش همه فرو ریخته‌اند و در این سرزمین «هیچگونه ارزشی» وجود ندارد که او به ناحق خود را وقف آن می‌نماید. این امر سبب بروز عذاب وجدان برایش گردید که خود را در دو راهی «احساس پشیمانی از کارهای گذشته‌اش برای این مردم» و عدم علاقه به ادامه کار روی پروژه فیلم یافت.

با این وجود، ضربه‌ی نهایی زمانی بر او وارد آمد که در یکی از روزها، پس از تصویربرداری زمانی که عوامل فیلم، روی برنامه‌ریزی برای روز بعد، باهم صحبت می‌کردند، یکی از هنرپیشه‌های فرعی فیلم که اهل پنجشیر است، ویدیوهای مستندی را با افتخار به «دی پونفیلی» نشان می‌دهد که او را در جا شوکه کرد! «دو پونفیلی» با دیدن این ویدیو حالش به‌هم خورد و در همان‌جا وضعیت‌اش خراب شد، برای دو روز پروژه فیلم را رها کرد و از پنجشیر رفت، اما مدیر تولید وی به‌نام فلیپ، به‌عوامل می‌گوید که «کرستوف» ناخوش است. پس از دو روز که «کرستوف» دوباره به پنجشیر بر می‌گردد، با چشمان قرمز و وضعیت نامناسب روحی سرصحنه حاضر می‌شود و آن هنرپیشه افغان از او معذرت خواست که از نمایش آن ویدیوها، هدف خاصی نداشته فقط می‌خواست او را از نبرد و شهامت سربازان پنجشیر بیشتر آگاه سازد. ولی دیدن تصاویر «جنگ افشار» و اجساد قربانیان، بدترین ضربه روحی‌ای بود که فیلم‌ساز آیدآلیست را از پای در آورد و روزهای اخیر فیلم‌برداری همیشه از «نیمه کاره» رها کردن فیلم سخن می‌گفت.

همکار افغان وی در پروژه «ستاره یک سرباز» به‌صراحت می‌گوید دو دلیل عمده بود که «کرستوف دی پونفیلی» را به‌آخر خط رساند و به‌خودکشی واداشت: یکی، بی‌باور شدن به ارزش‌ها و آرمان‌هایی که چندین سال با آن‌ها زیسته بود و دوم، دیدن ظلم سربازان پنجشیری در ویدیوی اجساد قربانیان «قتل عام افشار».

به‌هر حال، این دو دلیل، زندگی را برای «دی پونفیلی» چنان تلخ کرد که به‌سبب عذاب وجدان نتوانست، بیش از آن به‌زندگی ادامه دهد. وی، در آخرین روزهای پروژه فیلم خود، در درد دل با همین همکار افغانش گفته بود: «من برای چه کسانی زندگی‌ام را وقف نموده و فیلم می‌سازم؟!»[٣]


[] آثار

از این فیلم‌ساز و نویسنده، پنج عنوان کتاب و سی و پنج فیلم مستند و یک فیلم بلند داستانی «ستاره یک سرباز» که آخرین فیلم زندگیش بود به‌جا مانده است.[۴] او بیش از چهل گزارش و فیلم مستند ساخت که اکثر در مورد اجتماع فرانسه است، به‌طور نمونه، می‌توان از: «A nos profs bien-aimés, 95» و یا «Télé-Radio-Magie, 93» در بارۀ آفریقا نام برد. هم‌چنین چندین مجموعه فیلم مستند، مانند: «Zanzi bar» و «Aux p'tits bonheurs La France» تهیه کرد.

گذشته از این، در میان آثار دی پونفیلی، می‌توان از دو کتاب او به‌نام‌های «Massoud l'Afghan» (مسعود افغان) که در سال ۱۹۹۸ میلادی منتشر شد و «Scoops» (قاشق) که در سال ٢٠٠٢ به‌چاپ رسید، نیز یاد کرد.


[] جوایز

کرستوف دی پونفیلی، در سال ۱۹۸۵، به‌خاطر یک اثرش زیر عنوان «Les Combattants de l'insolence»، جایزه‌ی «Albert Londres» را دریافت کرد.

هم‌چنان، او در سال ۱۹۹۸ در اثر خود با فرنام «Massoud, Portrait d'un chef afghan» (مسعود؛ چهره‌ی یک فرمانده افغان) که زندگی خصوصی مسعود را به‌طور بسیار زیبا به‌تصویر کشید، چندین جایزه به‌دست آورد.


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده و بیشتر مطالب آن از سایت کابل پرس نقل قول شده است. هم‌چنین پاره‌ی از مطالب توسط آقای اجمل مستعد از زبان فرانسه به دری برگردان شده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]