[اسلام] [زنان محمد]
ماریه قبطیه (به عربی: مارية القبطية)، از زنان محمد، پیامبر اسلام، و مادر ابراهیم بود که او را مقوقس قبطی حاکم اسکندریه و مصر برای محمد هدیه فرستاد. او از قبیله «قبطیه» در مصر بود، از این رو، به «ماریه قبطیه» معروف است.
[↑] زندگینامه
ماریه دختر شمعون قبطیه[۱]، از مادر رومی[٢]، در قریهی «حَفن» در یکی از مناطق «اَنصِنای» مصر بهدنیا آمد[٣]. در سال ششم هجری، پس از قرارداد «حدیبیه»، پیامبر اسلام، حاطب بن ابیبلتعه را بههمراه نامهای بهسوی مقوقس حاکـم مصـر و اسـکندریه میفرسـتد تا او را بـه اسـلام دعـوت کنـد[۴]. مقـوقس در پاسـخ بـه دعـوت محمـد، ماریـه را که از دخـتران ملـوک مصـر بود بههمراه خواهرش «سیرین»[۵] و به نقلی «شیرین»[٦] بههمراه هدایایی دیگر، برای پیامبر فرستاد و نیز غلامی بهنام «جریح» را مأمور کرد که خدمتگزار آنان باشد. مقوقس همراه این هدایا نامهای نیز برای محمد مینویسد که در بخشی از آن چنین آمده: «من فرستاده تو را اکرام کردم و بهسوی تو دو کنیز فرستادم که در سرزمین «عظیم قبط»، دارای منزلت هستند»[٧]. نقل است که عایشه نیز از ماریه بهعنوان (دختر حاکم) یاد کردهاست.[٨]
ماریه و خواهرش گرچه غیر مسلمان اما از اهل کتاب بودند روایت شده که در بین راه حاطب بن ابیبلتعه اسلام را بر آن دو عرضه میدارد و آنها میپذیرند و مسلمان میشوند.[۹] پس از ورود آنان به مدینه، پیامبر، ماریه را برای خود برگزید و سیرین را به حسان بن ثابت بخشید[۱٠].
نخستین منزل ماریه خانهی حارثة بن نعمان بود و یک سال در آنجا سکونت کرد؛ اما آزار و اذیتهای برخی از زنان پیامبر اسلام، بهویژه عایشه، ماریه را بر آن داشت که با التماس و مصرّانه از محمد بخواهد که او را بهجایی دیگر انتقال دهد، پس پیامبر او را در بخش بالای مدینه در نخلستان کوچکی که از اموال غنیمتی او در غزوه بنینضیر بود و امروزه به «مشربه امابراهیم» معروف است، مسکن داد و مقررات حجاب را بر او مقرر داشت.[۱۱] ماریه در تابستان و فصل خرماچینی همانجا ساکن بود و پیامبر برای دیدنش به آنجا میرفت.[۱٢]
توجه محمد به ماریه و شـایسـتگیهای این بانو حسـادت برخی از زنان پیامبر، بهویژه عایشـه و حفصـه را برانگیختـه بود. آنها از رفتار پیامبر با ماریه و علاقه خاص محمد به او در رنج و تعصب بودند تا اینکه روزی حفصـه در روز مخصـوص خود نزد پیامبر آمده از وی اجازه خواست جهت کاری نزد پدر برود. محمد به او اجازه داد، پس از رفتن حفصه، پیامبر، ماریه را بهخود طلبید، حفصـه بهخانه برگشـت و چون در بسـته بود بیرون در نشسـت. وقتی حفصـه محمد را با ماریه دید ناراحت شـد و با پیامبر درشـتی کرد. محمد برای رضـایت او، ماریه را بر خود حـرام کرد و از او خواسـت قضـیه را مخـفی نگهدارد؛ اما حفصـه فوراً به عایشه خبر داد[۱٣] و گفـت: «تو را بشـارت میدهـم که رسـولخـدا کنیـزش را بـر خـود حـرام کـرده اسـت و خـداوند ما را از دسـت او راحـت کـرد.»[۱۴]
در این هنگام آیات اول سوره تحریم نازل شد در این آیات ضمن ملامت حفصه و عایشه به محمد خطاب شد که «یا ایّها النّبیّ لم تحرّم ما أحلّ الله لک تبتغی مرضات أزواجک و الله غفورٌ رحیم.» (ای پیامبر چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده بهخاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام میکنی و خداوند آمرزنده رحیم است).[۱۵]
فرمان خداوند به شکستن تحریم ماریه نشان از آن دارد که رابطه عاطفی محمد با ماریه فینفسه امر مطلوبی بوده است. در نهایت ماریه نزد پیامبر ماند؛ اما توجه پیامبر به ماریه همچنان ناراحتی برخی زنان پیامبر بهخصوص عایشه را در پی داشت. او که در آتش حسد میسوخت و نمیتوانست آن را کاملاً پنهان کند زبان به شماتت و تهمت به ماریه میگشود تا او را از چشم محمد بیندازد[۱٦]، این وضعیت با اعلام بارداری ماریه تشدید شد. از اینرو پیامبر ماریه را از مدینه خارج و در منطقهای بهنام «عالیه» ساکن کرد[۱٧] و برای وی نیز همچون سایر همسرانش حجاب مقرر کرد. این مسأله بر زنهای پیامبر بسیار دشوار آمد و بر او رشک بردند.[۱٨]
عایشه در این باره میگوید: «ماریه زنی زیبا با موهای مجعد بود، برای همین رسولخدا او را دوست میداشت. از اینرو علیه هیچ یک از همسران پیامبر به اندازه ماریه بدگویی و سخنچینی نکردهام... پس از اذیت و آزارهای ما رسولخدا ماریه را به مشربه امابراهیم منتقل کرد و خودش پیش او رفت و آمد میکرد. این کار باعث حسادت بیشتر ما نسبت به او شد، پس از آنکه ماریه از رسولخدا حامله شد این حسادت و کینه شدیدتر شد، چرا که او چیزی داشت که همه ما از آن محروم بودیم.»[۱۹]
مدتی پس از استقرار ماریه در مشربه امابراهیم، ابراهیم فرزند محمد، در ذیحجه سال هشتم هجری، بهدنیا آمد، جبرئیل نازل شد و پیامبر را با عنوان «ابا ابراهیم» سلام داد[٢٠] نقل است که بعد از تولد ابراهیم، پیامبر، ابراهیم را به عایشه نشان داد و گفت: «ببین چقدر این بچه شبیه من است؟» عایشه از روی حسادتش این حرف پیامبر را رد کرد، گفت: «او هیچ شباهتی به شما ندارد و این شباهتهایی هم که هست اثر شیر بز است.»[٢۱]
زمان گذشت تا اینکه بعد از چند ماه ابراهیم فرزند پیامبر از دنیا رفت و در بقیع دفن شد.
در حدیث إفک، علی بن ابراهیم قمی با سلسله سندش از امام جعفر صادق روایت کرده است: چون ابراهیم فرزند پیامبر وفات کرد، پیامبر را حزنی شدید در برگرفت، عایشه گفت: «چرا بر این کودک میگریی؟ او که فرزندت نبود، او فرزند خادمش جریح بود.»[٢٢] پیامبر از این گفته عایشه به شدت عصبانی شد و علی را فرا خواند و امر به قتل جریح داد؛ علی به مشربه امابراهیم رفت، جریح قبطی در حیاط بود، علی در زد، جریح پیش آمد تا در را باز کند، پس چون علی را با صورت برافروخته دید به عقب برگشت و فرار کرد، علی در را شکست و وارد شد و او را تعقیب کرد، او از ترس بر بالای درخت نخلی رفت، علی نیز به دنبالش رفت پس چون جریح بر بالای درخت خرما رسید بادی وزید و عورتش نمایان شد و معلوم شد که او از آلت مردانگی بیبهره است، پس علی برگشت و جریان را به رسولخدا اطلاع داد بدین ترتیب، ماریه از این اتهام تبرئه شد.[٢٣]
پس آیه نازل شد که «انّ الّذین جاءوا بالإفک عصبةٌ مّنکم لا تحسبوه شرّاً لّکم بل هو خیرٌ لّکم لکل امرئٍ مّنهم مّا أکتسب من الإثم و الّذی تولّی کبره منهم له عذابٌ عظیمٌ» (مسلماً کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی (متشکل و توطئهگر) از شما بودند؛ اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است بلکه خیر شما در آن است آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند و از آنان کسی که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست.)[٢۴]
البته دربارۀ شأنالنزول این آیه، دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد و بین مفسران قرآن اختلاف نظر است. شکی نیست که متهم کردن ماریه قبطیه از مصادیق بارز تهمتزدن به زنان عفیف بوده است. بر این اساس، برخی از مفسران شیعه روایت کردهاند که آیات إفک در برائت ماریه نازل شده است.[٢۵] در مقابل اهل سنت روایت کردهاند: این آیه درباره عایشه نازل شده است؛ زیرا که در جنگ بنیالمصطلق از سوی قبیله خزاعه نسبت ناروا به او زده شده بود[٢٦]. ماجرای إفک به این صورت در اکثر منابع اهل سنت و تعدادی از منابع شیعی آمده است با این وصف برخی از علمأ و مفسران شیعه از جمله علی بن ابراهیم قمی متذکر این مطلب هستند و میگویند ماجرای إفک درباره ماریه قبطیه بوده است.
در حالیکه دیدگاه اهل سنت در باب حدیث إفک برخاسته از روایات متعددی است که از طرق مختلف از سوی روات و محدثان نقل شده است؛ اما مخالفان، بر این روایات اشکالات زیادی وارد کردهاند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مناقشه در سند و متن: سند احادیث مورد نظر یا مرسل یا معلق و یا منقطع است و آنچه دارای سند متصلی است بر اساس اهل سنت ضعیف است و اعتماد برآن صحیح نیست؛ در محتوا نیز تناقضات متعدد و غیر قابل جمع وجود دارد.
- اختلاف زمانی نزول آیات و قضیه إفک: آیات إفک حدوداً در سال هشتم هجری نازل شده و حال آن که ماجرای إفک در سال ششم و یا قبل از آن رخ داده. روایات نیز صراحت دارد که آیات در زمان وقوع إفک نازل شده و پس چگونه إفک در سال ششم باشد و آیات در سال هشتم نازل شود. در نتیجه نسبت دادن آن به عایشه دشوار به نظر میآید. اما در مورد ماریه قراین نزدیکتری وجود دارد. از جمله:
۱- سال و محل و ولادت ابراهیم همان سال نزول آیۀ ۱۱ سورۀ نور است.
٢- تمام کتب تاریخی اهل سنت به شکل متفاوتی جریان تهمت به ماریه را نیز نقل کردهاند و به این مسأله اذعان دارند که در این بین روایت واقدی به شکل ویژهای قابل مطابقت با آیۀ ۱۱ سورۀ نور است.[٢٧]
بهرغم این، از عایشه روایت شده است که: «هفده آیت از قرآن که در سورۀ نور است حق تعالی برای برائت من آن روز فرو فرستاد و ساخت مرا به پاکی پیدا کرد.». براساس حکایت عایشه، زمانی که این آیات نازل شد، پیامبر به عایشه گفت: «ای عایشه، بشارت باد تو را که حق تعالی برائت تو را فرو فرستاد.»[٢٨]
اختلاف دومی که بین مسلمانان در مورد ماریه قبطیه وجود دارد، این است که ماریه همسر پیامبر بود یا کنیز او. هرچند عدهای کوشیدهاند که ماریه را همسر پیامبر وانمود کنند، اما روایات صدر اسلام بر خلاف این نظر است. از جمله محمد ابن اسحاق میگوید: «چون سید از دنیا مفارقت کرد، نُه زن در خانهی وی بودند: عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر و امحبیبه دختر ابوسفیان و ابن حرب و اُمسلمه دختر ابو اُمیه ابن مُغیره و سوده دختر زمعه ابن قیس و زینب دختر جحش ابن رئاب و میمونه دختر حارث ابن حزن و صفیه دختر حیی ابن اخطب و جویریه دختر حارث ابن ابیاضرار».
چنانکه ملاحظه میشود، نام ماریه در این فهرست بهعنوان همسر پیامبر بیان نشده است. از این رو، برخی گفتهاند: «اگر تاریخ نتواند با دادههای خود همسری ماریه را برای پیامبر ثابت کند، روایاتی همچون پردهزدن و سخن گفتن از ورای حجاب، معرفی پیامبر بهعنوان داماد قبطیان، و حرام شدن او بر مردان همچون سایر زنان پیامبر، این مطلب را میرساند که وی همردیف و همشأن سایر همسران بوده و نزد پیامبر جایگاه خاصی داشته است.»[٢۹]
بههر حال، در روایات اسلامی، ماریه بانویی پاک[٣٠]، دیندار و از زنان صالح، نیکوکار، شایسته و مورد توجه و علاقه پیامبر اسلام بود[٣۱] و مورخان و سیرهنگاران او را به حسن دینش ستودهاند[٣٢] پیامبر، نیز در بیانی علاقه خود را به این بانو چنین اظهار میدارند: «آنگاه که مصر را فتح کردید با آنها بهخوبی برخورد کنید چون من داماد آنها هستم».[٣٣]
از زندگی و احوالات و چندوچون زندگی ماریه، پس از وفات پیامبر، خبر چندانی نرسیده است. تنها در روایات آمده است که پس از درگذشت پیامبر، ابوبکر مقرریای برای او در نظر گرفت؛ پرداخت این مقرری پس از مرگ ابوبکر توسط عمر بن خطاب نیز ادامه یافت.[٣۴]
سرانجام، ماریه، در زمان خلافت عمر، در محرم سال ۱٦ هجری چشم از جهان پوشید[٣۵]. عمر، مردم را برای تشییع جنازهی او خبر کرد و بر وی نماز خواند و در بقیع به خاک سپرده شد.[٣٦]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- ابن عبدالبر؛ الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجبل، چاپ اول، ۱۹۹٢، ج ۴، ص ۱۹۱٢.
[٢]- بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار وریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹٦، ج ۱، ص ۴۴۹.
[٣]- یاقوت حموی؛ معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵، ج ۱، ص ٢۴۹ و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹٠، ج ۱، ص ۱٠٧ و زرکلی، خیرالدین؛ الأعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹٨٦، ج ۵، ص ٢٢۵ و ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ج ۱، ص ۱۹۱.
[۴]- طبقات الکبری، پیشین، ص ۱٠٧ و انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۴٨ و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱٣٧٨، ج ۱۱، ص ٦۱٧
[۵]-ابن قتیبه؛ المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹٢، ص ٣۱٢ و طبقات الکبری، پیشین، ص ۱٠٧ و انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۴۹ و تاریخ طبری، پیشین، ص ٦۱٧.
[٦]- انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۴۹.
[٧]- طبقات الکبری، پیشین، ص ٢٠٠.
[٨]- ابن کثیر؛ البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴٠٧، ج ۵، ص ٣٠۴.
[۹]- انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۴۹ و تاریخ طبری، پیشین، ص ٦۱٧ و ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹٨۹، ج ٨، ص ٣۱۱.
[۱٠]- طبقات الکبری، پیشین، ص ۱٠٧ و الاستیعاب، پیشین، ص ۱۹۱٢ و تاریخ طبری، پیشین، ص ٦۱٧.
[۱۱]- طبقات الکبری، پیشین، ص ۱٠٧ و تاریخ طبری، پیشین، ص ٦۱٧.
[۱٢]- طبقات الکبری، پیشین، ج ۱، ص ۱٠٧ و اسدالغابه، پیشین، ج ٨، ص ٣۱۱.
[۱٣]- طبقات الکبری، پیشین، ج٨ ، ص ۱٨٢ و صالحی دمشقی، محمد بن یوسف؛ سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ٦٠.
[۱۴]- طبقات الکبری، پیشین، ج ٨، ص ۱۵۱ و مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، دار صادر، ۱۴٠۴، ج ٢٢، ص ٢٢۹.
[۱۵]- سوره تحریم، آیه ۱.
[۱٦]- سید جمیلی؛ نساء النبی، بیروت، دار المکتبة الهلال، ٢٠٠٣، صص ۱٣٧–۱٣٨.
[۱٧]- انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۴۹ و طبقات الکبری، پیشین،ج ۱، ص ۱٠٧ و ج ٨، ص ۱٧۱.
[۱٨]- تاریخ طبری، پیشین، ص ٦۱٧ و ٧۱ و البدایه و النهایه، پیشین، ج ۵، ص ٣٠۴ و انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۴۹ و طبقات الکبری، پیشین، ج ۱، ص ۱٠٨ و ابن جوزی؛ المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء و مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹٢، ج ٣، ص ٣۴۵.
[۱۹]- طبقات الکبری، پیشین، ج ٨، ص ۱٧۱ و انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۵٠ و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج ٨، ص ٣۱۱.
[٢٠]- انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۵٠ و یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹٨٨، ج ٢، ص ٨٧ و طبقات الکبری، پیشین، ج ٨، ص ۱٧٢.
[٢۱]- انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۵٠.
[٢٢]- قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴٠۴، ج ٢، صص ۹۹-۱٠٠ و شیخ مفید؛ رسالة حول خبر ماریه، تحقیق مهدی الصباحی، هزاره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱٣، ص ۱٦.
[٢٣]- تفسیر قمی، پیشین، ج ٢، صص ۹۹-۱٠٠ و رسالة حول خبر ماریه، ص ۱٧ و انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۵٠ و الاستیعاب، پیشین، ص ۱۹۱٢.
[٢۴]- سورۀ نور، آیه ۱۱.
[٢۵]- تفسیر قمی، پیشین، ج ٢، ص ۹۹.
[٢٦]- طبقات الکبری، پیشین، ج ٢، ص ۵٠ و تاریخ طبری، پیشین، ج ٢، ص ٦۱۱ و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴٠۵، ج ۴، ص ٦۵ و ...
[٢٧]- العاملی، جعفر مرتضی؛ حدیث الافک، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴٠٠، صص ٧٢ و ۱٣٧.
[٢٨]- سیرت رسولالله (ترجمۀ سیرت ابن اسحاق، از روایت عبدالمالک ابن هشام)، رفیعالدین اسحاق ابن محمد همدانی (قاضی ابرقوه، ویرایش جعفر مدرس صادقی)، تهران: نشر مرکز، چاپ سوم - ۱٣٨٣، ص ۴٠٠
[٢۹]- همانجا، ص ۵۴۹
[٣٠]- تاریخ طبری، پیشین، ج ٣، ص ٢٢.
[٣۱]- البدایه و النهایه، پیشین، ج ٧، ص ٧۴.
[٣٢]- طبقات الکبری، پیشین، ج ۱، ص ۱٠٧.
[٣٣]- معجم البلدان، پیشین، ج ۵، ص ۱٣٨.
[٣۴]- انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۵٠ و تاریخ طبری، پیشین، ج ۱۱، ص ٦۱٨ و طبقات الکبری، پیشین، ج ٨، ص ۱٧۴ و المنتظم، پیشین، ج ۴، ص ٢۱٨.
[٣۵]- تاریخ طبری، پیشین، ج ۱۱، ص ٦۱٨ و المنتظم، پیشین، ج ۴، ص ٢۱٨.
[٣٦]- همانها و الاستیعاب، پیشین، ص ۱۹۱٢ و انساب الاشراف، پیشین، ص ۴۵٣.
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ ابن عبدالبر؛ الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجبل، چاپ اول، ۱۹۹٢
□ بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار وریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹٦
□ یاقوت حموی؛ معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵
□ ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹٠
□ زرکلی، خیرالدین؛ الأعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹٨٦
□ ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بیتا
□ طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱٣٧٨
□ ابن قتیبه؛ المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹٢
□ ابن کثیر؛ البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴٠٧
□ ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹٨۹
□ صالحی دمشقی، محمد بن یوسف؛ سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴
□ مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، دار صادر، ۱۴٠۴
□ سید جمیلی؛ نساء النبی، بیروت، دار المکتبة الهلال، ٢٠٠٣
□ ابن جوزی؛ المنتظم، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء و مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹٢
□ ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵
□ یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹٨٨
□ قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴٠۴
□ شیخ مفید؛ رسالة حول خبر ماریه، تحقیق مهدی الصباحی، هزاره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱٣
□ بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴٠۵
□ العاملی، جعفر مرتضی؛ حدیث الافک، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴٠٠
□ سیرت رسولالله (ترجمۀ سیرت ابن اسحاق، از روایت عبدالمالک ابن هشام)، رفیعالدین اسحاق ابن محمد همدانی (قاضی ابرقوه، ویرایش جعفر مدرس صادقی)، تهران: نشر مرکز، چاپ سوم - ۱٣٨٣
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]