فهرست مندرجاتافغانستان پس از ۲۰۱۴
چشمانداز روابط خارجی افغانستان پس از ۲۰۱۴
- تغییر در سیاست خارجی افغانستان
- تضاد منافع کشورها در افغانستان
- ضرورت تدوین سیاست خارجی
- تأثیر آشتی ملی در سیاست خارجی
- پایان سخن
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[قبل] [بعد]
افغانستان گاهی میدانی برای ائتلافهای جهانی است و گاهی با کشورهای خاص عقد پیمان میبندد که این دو با یکدیگر کاملاً در تضاد هستند. به اعتقاد کرزی، تدوین استراتژی سیاست خارجی نوین در افغانستان، تغییر اساسی در روابط افغانستان و جهان بعد از سال ۲۰۱۴ ایجاد میکند. بسیاری از کارشناسان بهدلیل مجموعه مشکلاتی که از نظر سیاسی، امنیتی و اقتصادی در افغانستان وجود دارد، معتقدند که حاکمیت قاعدتاً باید بهدنبال راهکارهایی باشد که تا حدودی این فشارها را تخفیف دهد و از مجموعه دلنگرانیها و اعتراضات موجود جلوگیری کند.
[↑] تغییر در سیاست خارجی افغانستان
روابط خارجی افغانستان همواره متأثر از تحولات شگرف و عمیق بینالمللی و منطقهای بوده، زیرا موقعیت منحصر بهفرد ژئوپولیتیک افغانستان بهگونهای است که همواره در سیر تحولات راهبردی بهعنوان یکی از اجزای جداناپذیر استراتژیهای جهانی محسوب شده و این امر سبب شده تا تحولات بینالمللی نیز متقابلاً بر رفتار و سمت گیریهای استراتژیک در سیاست خارجی این کشور بسیار مؤثر باشد. بنابراین، همواره میزان و کم و کیف درک این شرایط، تعیینکننده چگونگی تأمین منافع گوناگون داخلی و خارجی افغانستان است.
به اعتقاد شبکه خبری بی بی سی، یکی از نیازمندیهای جنگ با تروریزم و برنامههای توسعهای افغانستان، تأسیس و ازدیاد روابط سیاسی و دیپلماتیک بین افغانستان و جهان بود که منتج به گشایش تعداد زیادی از نمایندگیهای سیاسی و کنسولی دو جانبه در کابل و پایتختهای جهان شد. البته نوپا بودن دولت افغانستان باعث شد تا مراودات زیادتر تحت شعاع سیاست کشورهای خارجی قرار گیرد.
[↑] تضاد منافع کشورها در افغانستان
افغانستان در سالهای اخیر همزمان با بسیاری از کشورهای مختلف ارتباط نزدیک سیاسی دارد که بسیاری از این کشورها باتوجه به تضاد منافعی که دارند برای افغانستان مشکل سازند. علاوه بر قدرتهای منطقه، قدرتهای فرامنطقهای دیگری که در تحولات افغانستان دخیل اند، عملاً دارای تضاد منافع جدی اند و این مسأله باعث میشود که افغانستان نتواند یک تعادل منطقی در روابط خود با این کشورها در جهت منافع خود بهوجود آورد.
کشورهایی مانند آمریکا، بریتانیا، ایران، ترکیه، روسیه، پاکستان، چین، هند و عربستان که همگی در تحولات یک دهه اخیر افغانستان نقش آفرین بوده و اکنون نیز روابط نزدیک با افغانستان دارد، در بسیاری از مسایل منطقهای و جهانی تضاد منافع و استراتژیهای کاملاً متفاوت دارند. هند و پاکستان همسایههای افغانستان و دشمن همدیگرند. با این حال، افغانستان مجبور است این دو دشمن استراتیژیک و پرسابقه را دوست بخواند.
از سوی دیگر، ایالات متحدۀ آمریکا حامی و همکار نزدیک افغانستان است، ولی این کشور سیاستی را دنبال میکند که بر مبنای آن خویشتن را علیه کمکاری پاکستان در امر مبارزه با هراسافکنی و تروریسم موضعگیری شدیدی داشته باشد.
به باور صاحبنظران افغانستان، باید در شرایط کنونی (که کشور محور تلاقی سیاستهای متضاد در سطح منطقه و جهان گردیده است)، دیپلماسی فعال در سطح تعامل با کشورهای بیرونی داشته باشد تا جنبه اثرگذاری آن بر سیاستهای خارجی دیگران، بیشتر از اثر پذیری آن باشد.
البته در داخل افغانستان هم اختلافنظر وجود دارد، برخی بر این باورند که ضروری است تا رییس جمهور در تعیین سیاست کلی کشور و خط مشی عملی در برابر کشورهای بیرونی با نهادهای ملی دیگر نیز مشورت کرده و با اخذ نظر این نهادها ابراز عقیده نماید.
[↑] ضرورت تدوین سیاست خارجی
تدوین سیاست خارجی افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی از این کشور در سال ۲۰۱۴ بهدلیل تغییرات قابل توجه در این سال، ضرورتی است که دولت با آن مواجه است.
خبرگزاری ریانووستی مینویسد: دولت افغانستان درصدد است روابط خارجی خود را بهگونهای تنظیم کند که حضور خارجیها در این کشور پس از خروج نظامیان آمریکایی و ناتو بر اساس تعامل راهبردی و بدون سیاست جنگی باشد.
خبرگزاری صدای افغان با اشاره به اینکه افغانستان از سال ۲۰۰۴ به بعد تجربه جدید دولت ملی را دارد، افزود: این کشور در سالهای اخیر متناسب با نیازها و ضروتها رویکردهای سیاست خارجی را خود مورد توجه قرار داد.
بی بی سی نوشت: کرزی در دومین دورۀ ریاست جمهوری خود اولویت سیاست خارجی خود را افزایش همکاریهای منطقهای و بینالمللی برگزید. نگاهی به عملکرد دستگاه دیپلماسی افغانستان در بیش از سه سال گذشته نشان میدهد که دولت این کشور در مسیر توسعه تعامل در ابعاد منطقهای و بینالمللی گام برداشته است.
امضای توافقنامههای همکاری راهبردی با هند و تلاش برای امضای توافقنامههای مشابه با چین و پاکستان در همین راستا قابل ارزیابی است.
دولت افغانستان در چارچوب این رویکرد با کشورهایی از جمله آمریکا، انگلیس، آلمان و ایتالیا توافقنامه همکاری راهبردی امضا کرده است.
کارشناسان میگویند، تجارب سالهای گذشته دیپلماسی افغانستان زمینهای مناسب برای تدوین سیاست خارجی این کشور پس از سال ۲۰۱۴ است که میتواند در تهیه نقشه راه کابل در روابط خارجی نقشی مهم ایفا کند.
اگرچه تدوین دکترین سیاست خارجی افغانستان موضوعی حیاتی است و میتواند چارجوب صلاحیتها و تکالیف کارگزاران دستگاه دیپلماسی این کشور را مشخص کند، اما ممکن است مورد بیتوجهی دولت آینده کابل قرار گیرد و با روی کارآمدن رییس جمهور جدید در سال ۲۰۱۴ از بین برود.
[↑] تاثیر آشتی ملی در سیاست خارجی
یکی از عوامل موثر در ثبات دولت که میتواند بر سیاست خارجی تاثیرگذار باشد، بحث روند آشتی ملی در افغانستان است. برخی معتقدند که دولت در مذاکره با طالبان و پیشبرد روند آشتی ملی اهمال میکند و بهنظر میرسد راهبرد حاکمیت نسبت به موضوع صلح مبهم است.
از مجموعه بیانیهها و اطلاعیههای جریان افراط چنین بر میآید که آنها بهدنبال تمامیتخواهی هستند و اصولاً با مذاکره برای صلح میانهای ندارند. همچنین در مورد پذیرش قانون اساسی افغانستان توسط آنها تردید وجود دارد.
برخی کارشناسان معتقدند که دولت و حاکمیت موجود در افغانستان این حقیقت را باید بداند که اگر کشورهای منطقه با یکدیگر تفاهم استراتژیک پیدا کنند و اپوزیسیون موجود افغانستان با مخالفان آشکار دولت متحد شوند، دولت دچار مشکلات عدیدهای خواهد شد و کنترل آن دشوار می شود.
[↑] پایان سخن
صاحبنظران اعتقاد دارند که تداوم آشفته بازار سیاسی و مدیریتی در روابط خارجی افغانستان قطعاً بهضرر این کشور است. اگر کشور یک رویکرد ائتلافی مبتنی بر استراتژی اتحاد با کشورهای دیگر دارد سازوکارهای لازم آن باید سنجیده شود و ظرفیتها و بسترهای لازم آن نیز باید شناسایی شود و اگر افغانستان از یک رویکرد بیطرفانه و چندجانبهگرایانه پیروی میکند، نیز کاملاً مشخص کند و یا حتی اگر کشور بهدنبال انزوای سیاسی است باز هم باید تعریفها و چارچوبهای آن مشخص باشد و اگر چنین توانایی برای تشخیص وجود ندارد باید در جلب و جذب نیروها در دستگاه دیپلماسی خارجی کشور تجدیدنظر شود.
از آنجا که فضای داخلی کشور یک فضای سردرگم و ناروشن است نمود آن در رفتار خارجی کاملاً مشخص است. بیپرواییهایی که در رفتار سیاست خارجی افغانستان و جود دارد در درازمدت افغانستان را در منطقه آسیبپذیر میسازد.
چارهی کار در این است که ابتدا باید در داخل کشور و در سطح ملی یک نوع ثبات سیاسی در داخل بهوجود بیاید، اما حکومت تاکنون سعی نکرده است این اجماع سیاسی در داخل افغانستان را بهوجود بیاورد و ظرفیتهای لازم آن را ایجاد نماید. بدیهی است که در نبود چنین اجماع داخلی ثبات بهوجود نمیآید و وقتی ثبات بهوجود نیاید یک نظام سیاسی آشفته نمیتواند روابط خارجی پویا و موثری را با نظام بینالملل و منطقه داشته باشد.
همین امر باعث شده که عملاً در این سالها سیاست خارجی افغانستان یک نوع پاسخگویی به اهداف سیاست خارجی کشورهایی مثل ترکیه، عربستان، قطر، پاکستان و ... باشد و افغانستان خود هیچگاه نتوانسته است سیاست خارجی این کشورها را مبتنی بر منافع خود جهتدهی نماید. شاید چه بسا بتوان گفت هنوز در کشور تعریف روشنی از منافع ملی وجود ندارد.
بهنظر میرسد راهکار اساسی حل مشکلات افغانستان باید در داخل افغانستان تعریف شود. در گذشته حتی راهکارهایی که در زیر چتر سازمان ملل یا مجامع بینالمللی صورت گرفته و پشتوانه داخلی افغانستان را داشته بههیچ جایی نرسیده است. چنین راهکارهایی بیشتر کارکرد سیاسی داشته تا کاربرد عملی.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- چشمانداز روابط خارجی افغانستان پس از ۲۰۱۴، ایران: خبرگزاری جمهوری اسلامی، کد خبر: ٨٠۵٠۱٦۵٨ (٣٠۹۴٦٧۱)، تاریخ خبر: ٢٧/۱٠/۱٣۹۱
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ خبرگزاری جمهوری اسلامی، سایت متعلق به خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران