فهرست مندرجاتروابط ایران و افغانستان
ایران و چالشهای امنیت ملی افغانستان
- ایران و چالشهای امنیت ملی افغانستان
- حوزه قم
- وزارت اطلاعات (استخبارات)
- سپاه پاسداران
- نتیجه
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[قبل] [بعد]
این مقاله، توسط امرالله صالح که رئیس پیشین اداره امنیت ملی افغانستان بود، نگارش یافته است و در سایت پشتوی بی بی سی منتشر و برای بخش «ناظران میگویند...» سایت فارسی بی بی سی برگردان شده است
[↑] ایران و چالشهای امنیت ملی افغانستان
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سابق، بیشتر افغانها براساس دلایل معقول، ایران و پاکستان را برای کشورشان منبع تهدید میپندارند.
این دیدگاه با این وجود شکل گرفته که میلیونها افغان در این دو کشور زندگی و کار میکنند.
برخی از نهادهای مشخص در ایران مثل پاکستان برای دست یافتن به منافع و اهداف آن کشور، در امور افغانستان دخالت میکنند.
سیاست و عملکرد ایران در قبال افغانستان بحث پیچیدهای است و در این مقاله (نوشتار) تنها به آن بخشهایی پرداخته شده که شامل مداخلات مستقیم ایران برای عملی ساختن سیاست این کشور در افغانستان میشود.
آخرین باری که نیروهای نظامی ایران و افغانستان درگیر جنگ شدند در نیمه اول قرن نزدهم میلادی بود.
در آن زمان، ایران قاجاری با بهرهبرداری از فروپاشی امپراتوری درانی و تشنج به میان آمده تلاش کرد تا با حمله نظامی به بخش غربی خراسان پیشین که هرات بود، را به قلمرو خود مدغم کند.
افغانها اول با امکانات دست داشته خود و بعداً با کمک انگلیسها موفق شدند هرات را حفظ کنند و نیروهای ایرانی را بهعقب برانند.
دومین دعوا میان افغانستان و ایران بر سر تقسیم آب رودخانه هلمند بهوجود آمد که در زمان سلطنت محمدظاهر شاه با امضای یک توافقنامه بهصورت مسالمتآمیز خاتمه یافت.
اما افغانستان هنوزهم نتوانسته سهم خود از این آب را بهدست آورد و از آن استفاده کند.
از زمان انقلاب اسلامی در ایران و انقلاب هفتم ثور (۱۳۵۷) در افغانستان، روابط این دو کشور هیچ زمانی عاری از تنش نبوده است.
در این چهاردهه روابط دولتهای افغانستان و ایران همیشه مملو از شک و تردید باقی مانده است.
دولت ایران از جهاد مردم افغانستان در برابر شوروی حمایت کرد. هشت حزب شیعه افغانستان در ایران پایگاه داشتند. با کمک و میانجیگری ایران این احزاب با هم یکی شدند و تحت رهبری عبدالعلی مزاری، حزب وحدت را تشکیل دادند.
اما حزب حرکت انقلاب اسلامی بهرهبری آیتالله محسنی، با وجودی که شیعه بود، به این ائتلاف ملحق نشد و پس از آن، در سالهای آخر جهاد مجبور شد تا دفاتر حزبش را به پاکستان منتقل کند.
پس از سقوط حکومت دکتر نجیبالله، ایران سیاست بسیار پیچیده در قبال افغانستان اتخاذ کرد.
در آن زمان، ایران برای تکمیل برنامه هستهایاش، به کمک فنی پاکستان نیاز داشت و از همینرو، تا سال ۱۹۹۶ سیاستش در قبال افغانستان بسیار نزدیک و همنوا با پاکستان بود.
در پی کشتهشدن عبدالعلی مزاری، رهبر حزب وحدت، بهدست طالبان، در سیاست ایران تغییر رونما شد. از سال ۱۹۹۶ تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ایران از جبهه متحد مخالف طالبان حمایت نظامی و مالی کرد.
سقوط طالبان از یکطرف و سرنگونی رژیم صدام حسین از جانب دیگر، ایران را از بنبست جدی منطقهای نجات داد.
ایران در ابتدا ظاهراً روابط خوبی با حکومت جدید افغانستان بر قرار کرد، اما در خفأ به دیده شک به آن نگریست.
در زمان حکومت محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران، سیاست این کشور در قبال افغانستان فعال و روشن بود. اما حالا بر مبنای عوامل و مسایل منطقهای، ایران برای رسیدن به اهدافش در افغانستان، در امور این کشور بهصورت مخفی دخالت میکند. این مداخله از راه نهادهای (ادارههای) زیر صورت میگیرد:
[↑] حوزه قم
حوزه روحانیت قم، در واقع یک حوزه بزرگ مذهبی و سیاسی است که در راستای گسترش نفوذ نرم و سیاسی ایران، به اقلیتهای شیعه، نه تنها در افغانستان بلکه در تمام منطقه، کمک میکند.
حمایت مالی از مساجد شیعهها، فراهمسازی زمینه تحصیلات عالی برای روحانیون شیعه، برگزاری وسیع مراسم عاشورا، ایجاد هماهنگی میان شخصیتهای شیعه و ایجاد زمینه اتحاد مذهبی میان آنها، همه کار همین حوزه است.
گفته میشود که آنها فهرستی از اسامی روحانیون شیعه افغانستان را در اختیار دارند و با هر کدام از آنها بهنحوی در تماس اند.
حلقات مذهبی که در تقابل با حوزه قم قرار بگیرند و یا از همنوایی اجتناب ورزند، از کمکهای ایران بیبهره میمانند.
رهبری حوزه قم صلاحیت این را دارد که به علمای شیعه مقام یا القاب و عناوین مذهبی بدهد. در دیگر مذاهب اسلامی چنین نهاد مرکزی و باصلاحیت وجود ندارد.
[↑] وزارت اطلاعات (استخبارات)
در وزارت اطلاعات ایران، شعبهای موسوم به اطلاعات خارجی است که در کشورهای دیگر فعالیتهای آشکار و سری دارد.
آشکار به این معنا که در چهارچوب سفارتخانههای ایران، یک مأمور برای تأمین روابط با مقامات کشور میزبان آشکارا فعالیت میکند.
یکی از وظایف اساسی شعبه اطلاعات خارجی این است که در باره افغانستان اطلاعات جمعآوری کند.
آنها در ادارات مختلف افغانستان با مأمورانی که به اطلاعات ویژه دسترسی دارند، بهصورت سری رابطه برقرار میکنند.
برای این شعبه وزارتهای امور خارجه، داخله، دفاع، آب و انرژی و مالیه افغانستان و همچنین ولایتهای غربی ما ارزش ویژه دارند.
وزارت اطلاعات در فعالیتهای خرابکارانه (سبوتاژ) و ضد آن سهم ندارد. آنها تنها اطلاعات جمعآوری میکنند. این وزارت در زمان نظام سلطنتی در ایران، ساواک نام داشت و اساس آن به کمک آمریکا و اسرائیل بنیاد نهاده شده بود.
از همین رو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار این وزارت یک اداره موازی تشکیل شد که در باره آن اندکی بعد معلومات ارائه میشود.
ایران کشوری است ثروتمند و عواید فراوان نفت، این امکان را به آن کشور داده تا برای رسیدن به اهداف ملی و ایدئولوژیک خود، با استفاده از منابع داخلی و اتکأ به آن، فعالیت کند.
وزیر کنونی اطلاعات ایران، حیدر مصلحی است که با ولایت فقیه ارتباط دارد. براساس مقررات مقامات ارشد این وزارت باید با حلقات فکری انقلاب این کشور ارتباط داشته باشد و شخص وزیر باید از سوی ولی فقیه تأئید شود.
کارمندان این وزارت هر جایی که برای انجام وظیفه تعیین شوند، وظیفه آنها ویژه و مشخص است. بر مبنای منافع ملی ایران و اهداف اطلاعاتی، ماموریت این وزارت در هر کشور خارجی متفاوت است. هدف آنها در افغانستان جمعآوری اطلاعات در باره نهادهای مهم این کشور است.
[↑] سپاه پاسداران
در ایران بزرگترین، با صلاحیتترین و پیچیدهترین نهاد همین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که ایرانیان بهصورت فشرده آن را «سپاه» میخوانند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار ارتش، نیروی جدید نظامی و اطلاعاتی مقتدر و مجهز با امکانات گسترده تشکیل شد که همین سپاه است.
در جریان جنگ ایران و عراق، سپاه نقش مرکزی و اصلی را داشت. اداره اطلاعات مرکزی آمریکا یا سیا، برای آزاد کردن شهروندان آمریکایی به گروگان گرفته شده در لبنان، از طریق اداره اطلاعات اسرائیل یا موساد، در سالهای ۱۹۸۰ برای سپاه تجهیزات و وسایل فراهم میکرد که بهعنوان (ماجرای ایران کونترا) مشهور شده است.
گفته میشود که در ابتدا، موساد با سپاه روابط سری داشت، چون در آن زمان اسرائیل از طرف عراق احساس خطر میکرد و امیدوار بود که جنگ ایران و عراق به درازا بکشد.
دولت ایران اتهام داشتن رابطه با موساد را رد میکند. اما واقعیت هرچه باشد، «ماجرای ایران کونترا»، در خاور میانه، در میان سه کشور ایران، اسرائیل و آمریکا، عملیاتی پر از رسوایی محسوب میشود.
سپاه یک نیروی ایدئولوژیک است که فرمانده آن از سوی ولی فقیه تعیین میشود. سپاه در تشکیلات خود نیروی زمینی، دریایی، هوایی و موشکی دارد.
نیروی مخفی امنیت داخلی ایران که بسیچ نام دارد، نیز با سپاه ارتباط دارد و به فرمانده سپاه پاسخگو است.
سپاه در داخل و خارج ایران فعالیتهای پیچیده و گسترده اطلاعاتی دارد. سپاه نقش مرکزی را در( سبوتاژ) فعالیتهای خرابکارانه و ضد آن دارد.
افسران سپاه در چهارچوب سفارتخانهها، بهنام فعالیتهای تجاری، تحت نام فعالیتهای بشردوستانه، بهعنوان خبرنگار و یا یک شهروند عادی، نه تنها مشغول جمعآوری معلومات اطلاعاتی اند بلکه بر ضد تهدیدهای خارجی علیه ایران نیز مبارزه میکنند و در راستای عملی کردن سیاست خارجی ایران در منطقه بهصورت ویژه فعالیت میکنند.
دو شعبه سپاه بهصورت ویژه در رابطه به افغانستان فعالیت جدی میکنند. یکی از بخشهای «قرارگاه انصار» که در شهر مشهد مستقر است و دیگر «مرکز ۲۳» که از شهر بیرجند فعالیت دارد. هر دوی این نهادها به «لوای قدس» مرتبط هستند و عمیقاً در امور افغانستان دخیل اند.
سپاه قدس، دامنه فعالیتهای اطلاعاتی و خرابکارانه خود را برعلاوه افغانستان به بلوچستان پاکستان، عراق، لبنان و یمن گسترش داده است. برآورد میشود که شمار ماموران حرفهای سپاه قدس تا ۱۵ هزار نفر میشود.
سپاه مثل ارتش پاکستان، بهصورت گسترده مشغول فعالیتهای تولیدی، وارداتی و تجاری است.
دولت غیرنظامی ایران در باره بودجه سپاه چیزی نمیداند. سپاه در مورد مصارفش تنها به ولی فقیه (رهبر جمهوری اسلامی) پاسخگو است.
نیروهای استراتژیک در ایران، که در منطقه قابلیت واکنش را دارند، نیز تحت فرمان سپاه اند.
براساس یک توافق دیپلماتیک میان افغانستان و ایران، دیپلماتهای دو کشور برای رفت و آمد میان دو کشور به ویزا نیاز ندارند.
ماموران اطلاعاتی ایران از این سهولت بهصورت گسترده سوءاستفاده میکنند. آنها هر زمانی که بخواهند و از هر راهی که برایشان آسان باشد، بهنام دیپلمات وارد افغانستان میشوند و برای ادارۀ استخبارات افغانستان نظارت بر آنها تقریباً ناممکن است.
اما ایران برای تعقیب و جستجوی دیپلماتهای خارجی امکانات گسترده تکنولوژیک و فیزیکی دارد. از همین رو، این توافق دیپلماتیک در حال حاضر از نظر اطلاعاتی برای افغانستان بهجای سودمند بودن، زیانبار است.
سیاست فعلی ایران در قبال افغانستان جنبههای متعدد دارد. حفظ روابط نزدیک با حکومت مرکزی، حمایت از اپوزیسیون سیاسی و همکاری با آن، فراهم کردن امکانات برای گروههای شیعه، مخالفت آشکار و نهان با حضور نظامی و سیاسی آمریکا و تلاش برای کسب قابلیت حمله راکتی به تأسیسات نظامی آمریکا در حالات اضطراری.
برای پیشبرد همزمان چنین سیاست چند بعدی، به امکانات نیاز است و فراهم کردن این امکانات در اختیار سپاه قرار داده شده است.
میرزا اسلم بیک، رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش پاکستان، روابط بسیار نزدیک با سپاه داشت.
پاکستان در زمان رهبری نظامی او، مایل شد که با ایران در برنامه اتمیاش همکاری فنی کند. اما درپی فشارهای آمریکا، این همکاری بهحالت تعلیق درآمد.
موضعگیری سخت طالبان علیه شیعهها و توقف همکارهای فنی پاکستان موجب شد تا ایران در سیاستهای خود، تغییرات عمده وارد کند.
وجود یک نظام دموکراتیک در افغانستان بهسود ایران است، اما مقامات ایرانی دموکراسی کنونی در افغانستان را با دیده شک مینگرند و فکر میکنند که ادامه حضور نظامی آمریکا در افغانستان تاحدی برای محاصره ایران است. اما آمریکا این اتهام را بهشدت رد کرده است.
در کنار این، ایران میگوید که افزایش پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، زمینه حمله به اهداف آمریکایی را برای این کشور نیز بیشتر و آسانتر ساخته است. در این میان، قربانی کشورما، افغانستان، است.
[↑] نتیجه
ایران به تمامیت ارضی افغانستان احترام دارد. اما به حاکمیت دولتی این کشور در ظرف چهار دهه اخیر هیچگاه احترام نگذاشته است.
ضعف دولت افغانستان، زمینه مداخلات مستقیم و غیر مستقیم ایران را فراهم کرده است.
پیشبینی نمیشود که ایران دست به تهاجم نظامی مستقیم بر علیه افغانستان بزند، اما اگر بخواهد یا شرایط اضطراری پیش بیاید، ایران این توانایی موشکی را دارد که هر نقطه افغانستان را هدف قرار دهد و بزند.
ساختار قومی افغانستان، تفاوتهای مذهبی، فقر و بیچارگی، نداشتن راه به بحر و نیاز به آن، اختلافات زبانی و دشمنیها همه عواملی اند که زمینه را برای مداخله همسایههای ما، بهخصوص ایران و پاکستان، فراهم میکند.
تا زمانی که افغانستان از نظر دفاعی روی پاهای خود نایستد، ایران برای افغانستان یک تهدید امنیتی و نظامی محسوب میشود.
تا زمانی که روابط ایران و غرب بهبود نیابد، افغانستان نمیتواند از بندر آبی چابهار ایران بهصورت مناسب بهرهبرداری کند. چون ایران از نظر امنیتی و استراتژیک بر این مساله بهطور دوامدار بازنگری میکند.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- امرالله صالح، ایران و چالشهای امنیت ملی افغانستان، سایت فارسی بی بی سی: شنبه ٢٦ ژانويه ٢٠۱٣ - ٠٧ بهمن ۱٣۹۱
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ بخش «ناظران میگویند...» سایت فارسی بی بی سی