- واژهشناسی
- تبارشناسی
- تاریخ
- توزیع منطقهای ازبکها
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[قوم] [اقوام در افغانستان]
اُزبَک، اوزبک یا ازبیک (به انگلیسی: Uzbek) یکی از اقوام ترکتبار[۱] ساکن آسیای میانه هستند که بیشینه جمعیت ازبکستان، را تشکیل میدهند و در درۀ فرغانه که شامل شمال و باختر تاجیکستان و جنوب قرقیزستان میشود و سواحل آمودریا در خاور ترکمنستان و شمال افغانستان نیز جمعیت زیادی دارند[٢].
ازبکها به زبان ازبکی از خانواده زبانهای ترکی سخن میگویند و بیشتر آنها مسلمان و پیرو مکتب حنفی هستند[٣].
[↑] واژهشناسی
ازبک اسم خاص است، برای قبیلهای زردپوست ساکن ترکستان روس و ترکستان افغان، مغولها و تاتارهایی که از اعقاب سپاهیان چنگیز در ماوراءالنهر و نواحی بین دریاچۀ آرال و بحر خزر باقی مانده بودند[۴].
نام ازبک ترکیبی از دو واژۀ کهن و در عین حال زنده و متداول ترکی «اوز» و «بک» بوده است. جز نخستین بهمعنای «خود» و جز دوم، یعنی واژۀ «بک» از القاب تشریفی ترکان بوده است. دربارۀ معنای لغوی ترکیب ازبک، اظهار نظری قطعی ممکن نیست، اما بنابر قولی متداول این ترکیب را بهمعنای «آقای خود» میتوان دانست[۵].
تاریخنگاران اسلامی، بر پایۀ سنتی متداول، برآناند که ازبکها ظاهراً عنوان خود را از نام رهبر خود «ازبک خان» (۱٢٨٢-۱٣۴٢ میلادی) که اردوی زرین را مسلمان کرد، گرفتهاند[٦]. با این حال، پیش از انقلاب شوروی، ازبکهای شهرنشین را «سارت» مینامیدند. این عنوان برای نامیدن سایر قبایل غیرمهاجر از جمله تاجیکها نیز بهکار میرفت[٧]. بههر صورت، پیشینۀ نام قومیِ ازبک از سدۀ ٨ هجری قمری (۱۴ میلادی) فراتر نمیرود[٨].
[↑] تبارشناسی
پیدایی تشکل قومی مردمی ترکزبان در آسیای مرکزی که جمعیت اصلی جمهوری ازبکستان را تشکیل میدهند و اطلاق نام قومیِ ازبک بر آن از نظر تاریخی فرایندی پیچیده را پشت سر نهاده است، اما جدا از این پیچیدگیهای تاریخی، اکنون مردم ازبک از اشتراکاتی گسترده برخوردارند که آنان را بهعنوان ملتی واحد، در این کشور نوبنیاد، گرد هم آورده است[۹].
با این وجود میتوان گفت که در تاریخ آسیای مرکزی، نخستینبار نام ازبک به سربازان شیبانیان اطلاق شده است[۱٠]. وجه تسمیۀ ازبک به سربازان شیبانیان این بود که فرمانروای مقتدر و مسلمان اردوی زرین، در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان، فردی بهنام ازبک خان بود[۱۱]. از فرمانروایان ازبک، ازبکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ قبل از تیمور مشهورند.
در منابع تاریخی مربوط به روزگار حیات ازبک خان، از او بهعنوان فرمانروای «اُلوس جوچی» یاد گردیده، و تعبیر «الوس ازبک» مربوط به روزگار او نبوده است. چنین مینماید که نامگذاری قلمرو اردوی زرین با بهکارگیری نام ازبک خان، از آثار نویسندگان شامی و مصری در سالهای میانی سدۀ ٨ هجری قمری (۱۴ میلادی) آغاز گردیده است که ازبک خان را بهعنوان پشتیبانی مقتدر برای اسلام و اهل سنت حرمت میداشتهاند[۱٢].
در روزگار فرمانروایی امیر تیمور و جانشینان او، نام ازبک بهعنوان نماد الوس جوچی، برای مشخص کردن همسایگان شمالی آنان کاربردی گسترده داشت. بر پایۀ منابع متأخر آشکار است که در برههای از زمان، در آسیای مرکزی واژۀ ازبک بهعنوان نامی قومی از باب تغلیب بر تمامی مغولان جوچیتبار اطلاق میشده است و دور نیست که بر پایۀ برخی شواهد، پیشینۀ این کاربرد تا روزگار تیمور عقب برده شود.
در کنار این کاربرد خاص، گاه تعابیری چون «ازبکیان»، یا شکل ساده شدۀ «ازبک» بر مردمان تحت فرمان جوچیتباران، بهطور عام اطلاق میشده است؛ اما تعبیری که در این معنی بهطور گسترده بهکار میرفته، ترکیب «الوس ازبک» بوده است[۱٣].
[↑] تاریخ
در روزگار امیر تیمور (حدود ٧٧۱-٨٠٧ هجری قمری) جمعیت قابل ملاحظهای از کوچندگان شمال در سرزمین ماوراءالنهر جای گرفته بودند. این گروههای مهاجر از الوس جوچی (الوس ازبک) بودند که در آن روزگار از سوی ماوراءالنهریان، ازبک نامیده میشدند.
امیر تیمور در کنار اقدامات اساسی خود در جهت مطیع ساختن این اقوام مهاجر، حضور آنان را در شمار فرمانبرداران خود پذیرا گردید و آنان را از حقوق برابر برخوردار ساخت.
موج گستردۀ مهاجرت ازبکان به سمت ماوراءالنهر، با لشکرکشی محمدخان شیبانی نوادۀ ابوالخیرخان به قلمرو تیموریان آغاز شده است. محمدخان که خود نسب به جوچی میبرد، گونهای از برتری نژادی برای ازبکان، در قلمرو خود برقرار کرد و آنان را در ردهبندیهای لشکری و کشوری در جایگاهی ممتاز قرار داد.
بعد از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دورهی صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبک یا شیبک تأسیس شد (۹۰۵ هجری قمری) و غالباً بهسبب تعصب در مذهب تسنن و تجاوز به خراسان بزرگ با شاهان صفوی در زدوخورد بودهاند. مرکز امرای این سلسله سمرقند بوده است و امرای مزبور با خانات خیوه و خانات بخارا و خانات خوقند و امرای آستراخان (معروف به خانان جانی) خویشاوند و منسوب بودهاند. دولت آنها نیز عاقبت بهوسیلهٔ امرای هشترخان (حاجی طرخان) منقرض شد.
[↑] توزیع منطقهای ازبکها
اکثر ازبکها در جمهوری ازبکستان سکونت دارند. اما اجتماعات نسبتاً بزرگی از آنان نیز عمدتاً در مناطق مجاور جمهوری ازبکستان در جمهوریهای ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و افغانستان زندگی میکنند. ازبکها در افغانستان، بیشتر در شهرهای، مانند مزارشريف، شبرغان، ميمنه، خانآباد، قندوز و... ساكن هستند.
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: احمد پاکتچی، اُزْبَک، از: دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- شیرین آکینر، اقوام مسلمان اتحادشوروی، ترجمۀ علی خزاییفر، ص ۱٧
[٢]- ازبکها، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٣]- همانجا
[۴]- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ج ۱، ص ۱٢٣؛ دکتر محمد معین در «فرهنگ فارسی» خود، ازبک را «طایفه های از تاتار» خوانده است. (رجوع شود به: محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ٢۱۴)
[۵]- احمد پاکتچی، اُزْبَک، دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی، ج ٢، مقاله شماره: ٣٣٢۹
[٦]- همانجا؛ همچنین، شیرین آکینر، پیشین، ص ٣٢٦
[٧]- همانجا، ص ٣٢٨
[٨]- احمد پاکتچی، پیشین
[۹]- همانجا
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]