- واژهشناسی
- پیشینهی تاریخی
- در قرآن و روایات اسلامی
- مناسک حج
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
حج (به عربی: الحج؛ به انگلیسی: Hajj)، از نظر تسنن، یکی از پنچ ارکان اصلی اسلام[۱] و از نظر شیعه یکی از مهمترین فروع دین اسلام[٢] است که یک مسلمان با داشتن شرایطی مکلف است که در دهه اول ماه ذیالحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان سعودی رفته و مجموعهای از اعمال نیایشی را بهجا آورد[٣]. منکر آن از نظر شرع اسلام کافر است[۴].
[↑] واژهشناسی
واژۀ حج در لغت عرب بهمعناى مطلق قصد است و در اصطلاح شريعت قصد خاصى است كه عبارت است از قصد بيتاللّٰه الحرام براى انجام مناسك حج در موسم حج[۵]. در فرهنگ فارسی عمید آمده است: «مصدر عربی است بهمعنای قصد کردن، آهنگ کردن، با حجت و دلیل بر کسی غالب شدن، قصد بیتالله کردن، قصد طواف کعبه کردن، به زیارت کعبه رفتن، زیات بیتالله در مکه که بر مسلمان بالغ و عاقل و تندرست اعم از مرد و زن بهشرط داشتن استطاعت در تمام مدت عمر یک مرتبه واجب است.»[٦]
[↑] پیشینهی تاریخی
دربارهی تاریخ شکلگیری و چگونگی آیین حج، اطلاعی روشنی در دست نیست؛ اما روایات اسلامی بر پیشینهی بسیار کهن آن تأکید کردهاند. اما داستان پدید آمدن کعبه و آغاز مراسم حج از قبیل افسانههایی است، که بن تاریخی ندارد و از روی سادهلوحی بهوجود آمده است[٧] و چون ریشه در پندارگرایی دینی دارد، از روزگار قدیم تاکنون، مسلمانان آن را درست و حقیقی پنداشتهاند.
بر اساس روایات اسلامی، قدمت آیین حج به پیش از خلقت آدم باز میگردد و نخستین حجگزاران فرشتگان بودند که در آسمان چهارم بر گرد بیت المعمور به طواف و عبادت میپرداختند[۵]. این مناسک پس از خلقت آدم به زمین نیز انتقال یافت و وی به فرمان خدا، مأمور بنای کعبه و برگزاری مراسم حج گردید[٦]. در این خصوص، عبارت قرآنیِ «اَوَّلَ بَیتٍ» (نخستین خانه) که در توصیف کعبه به کار رفته است[٧]، چه بسا ناظر به بنای کعبه توسط آدم باشد. سنّت حجگزاری در میان اخلاف آدم (ملقب به ابوالحجاج) تداوم یافت و پیامبران به برگزاری آن اهتمام ویژهای داشته و بسیاری از آنان در جوار کعبه به خاک سپرده شدهاند.[٨]
گفته میشود که کعبه در طوفان نوح ناپدید گشت[۹] و بهتدریج آیینهای حج بهفراموشی سپرده شد. این وضع تا زمانی که ابراهیم مأمور بازسازی کعبه و احیای آیین حج گردید[۱٠]، ادامه یافت. گفتهاند که پس از اتمام بنای کعبه، جبرئیل مناسک حج را یک به یک به او آموخت. آنگاه ابراهیم بر مکان مرتفعی (به روایتی کوه ثَبیر و بهروایتی جاییکه بعدها به مقام ابراهیم معروف شد) ایستاد و با صدای بلند، مردمان را به حجگزاری فرا خواند. سپس خود، پسرش اسماعیل و گروهی از جُرهُم، بهعنوان پیشگامان، حج بهجای آوردند[۱۱]. از آن پس، حج بهعنوان سنّتی مقدّس و با آدابی چون مُحرِم شدن، طواف، سعی، وقوف در عرفه، مَشعَر، مِنا و مزدلفه، قربانی، تهلیل، تلبیه و رَمْیِ جمره، تداوم یافت و مناصبی چون کلیدداری، پردهداری و خدمتگزاری کعبه نیز پدید آمد[۱٢].
همچنین ادعا میشود حجگزاری مختص اهالی حجاز نبود، زیرا برخی روایات تاریخی از تقدس کعبه نزد اهل کتاب و برخی اقوام غیرعرب، خبر دادهاند[۱٣]. بهروایت «ابن هشام»[۱۴]، دو دانشمند یهودی دربارهی عواقب هرگونه اقدام علیه کعبه بهیکی از پادشاهان تُبَّع، هشدار دادند[۱۵].
بهنقل مسعودی، در قدیم پارسیان زرتشتی با هدایای گرانقیمت بسیار، بهزیارت کعبه میرفتند و زمزمه آنان بر سر چاه آن، سبب شد که «زمزم» نام گیرد[۱٦]. آخرین پارسی حجگزار، ساسان (جد ساسانیان) معرفی شده است. او در مروجالذهب آورده است:
- پارسیان قدیم به احترام خانۀ کعبه و جدشان ابراهیم و هم توسل به هدایت او و رعایت نسب خویش، به زیارت بیتالحرام میرفتند و بر آن طواف میبردند، و آخرین کس از ایشان که به حج رفت، ساسان پسر بابک، جد اردشیر بابکان، سر ملوک ساسانی بود... و چون ساسان به زیارت خانه رفتی، طواف بردی و بر سر چاه اسماعیل زمزمه کردی، گویند بهسبب زمزمهای که او و دیگر پارسیان بر سر چاه میکردهاند، آن را زمزم گفتهاند.[۱٧]
از به زیارت کعبه رفتن پادشاهان حِمْیر، کِنده، غسّان و لخم نیز یاد شده است[۱٨]. با این حال، تقسیمبندی حجاج به گروههای سهگانه حُمس، حِلَّه و طُلْس، گویای آن است که در ادوار نزدیک بهظهور اسلام، گسترهی جغرافیایی و قومی حجگزاران، به حجاز و نواحی اطراف آن محدود بود[۱۹].
به باور مسلمانان، آیینهای حج، با گذشت زمان و گسترش بتپرستی میان اعراب، تغییرات ماهوی کرد. نخستینبار، چندین قرن پیش از ظهور اسلام، عمرو بن لُحَیّ خزاعی (سرپرست امور مکه) بتهایی بر گرد کعبه نهاد که تکریم آنها بخشی از آیین حج شد[٢٠]. بعدها رسوم انحرافی دیگری به مناسک حج راه یافت، از جمله سعی میان اِساف و نائله (مرد و زنى كه بهصورت دو سنگ، مسخ شدند و براى عبرت دیگران، در دو محل نصب گردیدند، ولى بعداً بهعنوان دو بت مورد پرستش قرار گرفتند)؛ اهتمام قبایل در بهجای آوردن حج با بت مخصوص خود؛ سوت کشیدن و کف زدن؛ و بالاخره مسئله نَسیء (تغییر زمان ماههای حرام به منظور قرار گرفتن موسم حج در ماههای معتدل سال و جلب منابع تجاری[٢۱]). در قرآن نیز به برخی از آنها تصریح شده است[٢٢].
با تفوق قریش بر مکه، بدعتهای حج بیشتر شد که تقسیم حجاج به سه گروه حُمْس، حِلَّه و طُلْس از آن جمله بود؛ هر چند که آداب پسندیدهای نیز رواج داشت، از جمله اطعام حجاج و گاه بذل و بخشش به آنان[٢٣]. این رسوم، بهویژه پس از تسلط قُصَیّ بن کلاب و اخلاف وی بر امور مکه، مورد توجه بسیار قرار گرفت، چنانکه از آن پس رفادت (پذیرایی از حجاج) و قیادت (راهنمایی حجاج) در کنار حجابت (پردهداری و کلیدداری) و سقایت (آبرسانی)، از وظایف لازمالاجرای قریشیان، بهویژه خاندان قصیّ (که این مناصب میانشان موروثی شد)، گشت.[٢۴] سقایت، بهویژه بهعلت گرمای هوای مکه، اهمیت فراوان داشت. بهگزارش ازرقی، عبدمناف و فرزندانش که عهدهدار این مناصب بودند، با تدابیر رفاهی خاصی چون افزودن کشمش به آب زمزم برای کاستن از شوری آن و نیز تهیه مخلوط شیر و عسل، حجاج تشنه را سیراب میکردند[٢۵].
به هر حال، آیینهای حج و عمره، احرام، لثم و لمس حجرالاسود، سعی بین صفا و مروه، وقفه در عرفات و رمی جمره، همگی پیش از اسلام رایج بود و تنها برخی تعدیلات در حج اسلامی نسبت به پیش از اسلام روی داده است.
اعراب پیش از اسلام هنگام طواف «لبیک یا لات»، «لبیک یا عزی» و «لبیک یا منات» میگفتند و هر قومی بت خود را میخواند و در اسلام، «اللهم» جای نام بتها را گرفت و آن عبارت بدین شکل تغییر کرد: «لبیک اللهم لبیک»
عربها صید را در ماه حج حرام میدانستند. پیامبر اسلام حرمت صید را ویژه ایام حج و هنگام احرام مقرر کرد. عربها گاهی لخت به پیرامونگردی (طواف) کعبه میپرداختند. اسلام آن را منع کرد و پوشیدن لباس دوختهنشده را مقرر کرد. عرب از خوردن گوشت قربانی اکراه داشت و پیامبر اسلام آن را مجاز دانست.
مسلمانان پس از فتح مکه و برانداختن بتهای قریش از سعی میان صفا و مروه اکراه داشتند؛ زیرا پیش از اسلام بر این دو کوه دو بت سنگی قرار داشت که حاجیان و زائران آن دوره سعی بین صفا و مروه را برای نزدیک شدن به آنها و دستکشیدن و بوسیدن آنها انجام میدادند. ولی محمد سعی بین صفا و مروه را مجاز کرد و بنا بر متن قرآن این کار از شعائر الله دانسته میشود.[]
[↑] در قرآن و روایات اسلامی
برخی آیات قرآن (۱٢٧ بقره، ۹٦ آل عمران، ٣٧ ابراهیم و ٢٦ حج)[] هر کدام به گونهای اشاره به تاریخ کعبه دارند. روایات بسیار زیادی نیز سخن از تاریخ بنای کعبه بهمیان آوردهاند. برخی از مفسران با استفاده از این آیات و روایات، ابراهیم را بنیانگذار کعبه میدانند. اما بسیاری از مفسران معتقدند که کعبه پیش از ابراهیم نیز وجود داشته است و آیات قرآن اشاره به بازسازی و مرمت کعبه بهدست ابراهیم دارند.
شکی نیست که از نظر قرآن، کعبه خانهای کهن و منسوب به ابراهیم است. اما پرسش این است آیا کعبه پیش از ابراهیم وجود داشته یا نه؟ همه مفسران شیعه و بیشتر مفسران اهل سنت برآنند که کعبه پیش از ابراهیم موجود بوده و پیشینۀ آن به زمان آدم، بلکه قبل از آن بر میگردد. چون از سوی ظاهر اطلاق آیۀ: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا» (در حقيقت نخستين خانهاى كه براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه در مكه است و مبارك)[سورۀ آل عمران (۳): آیۀ ۹٦] این است که کعبه کهنترین معبد است و از سوی دیگر، بر اساس آیات ٣۱، ۵٨ و ۵۹ سورۀ مریم و آیات دیگر، همۀ انبیا نماز و سجده میگذاردند. پس اگر گفته شود قبلهگاه آنان غیر از کعبه بوده، با اطلاق آیه ۹٦ آل عمران، سازگاری نخواهد داشت.[جوادی آملی، عبدالله، حج در قرآن، فصلنامۀ میقات حج، شمارۀ ۴، ص ۵۵]
بدین ترتیب، علمای اسلامی برای توجیه این آیهی قرآن، پیشینۀ حج معبد کعبه را با آغاز حیات بشر پیوند میدهند و مدعی هستند که از همان آغاز حیات بشر در زمرهی شعائر موحدان و پیامبران خدا از آدم تا خاتم بوده، که همواره برای طواف و انجام مناسک حج، به آن دیار بار سفر بستهاند.[ماجده مؤمن و محمدتقی رهبر، حج در رهگذر تمدنها، میقات حج، بهار ۱٣٨۱، شماره ٣۹، ص ٨٣]
اینکه گفته میشود حج، مراسمی ویژهی دین اسلام نیست، در آن، جای هيچ شك و ترديدی نيست. حج مانند بسیاری از عبادات دیگر اسلامی، از فرهنگها و ادیان ماقبل اسلامی اقتباس شده است. اما آنچه مورد تردید است، قدمت کعبه و بازسازی آن و احیای سنت حج، توسط ابراهیم است و بهعلاوه اینکه از آدم تا خاتم، تمام موحدان و پیامبران خدا، همواره برای طواف و انجام مناسک حج، به آن دیار بار سفر بستهاند.
در واقع، آیهای که در بالا به آن اشاره شده، در پاسخ به ایراد یهود در تغییر قبله بهسوی کعبه است که اعتراض کردند، بیتالمقدس سزاوار به استقبال است. چون که قبل از کعبه ساخته شده و قبلۀ گروهی از انبیا بوده است؛ در واکنش به آن این آیه پاسخ داد: اگر کعبه قبله قرار گرفت، جای تعجب نیست. چون که نخستین خانۀ توحید و با سابقهترین معبد در زمین است.[شکریان، ناصر، سیر تاریخی حج در قرآن، میقات حج، بهار ۱٣٨۴، شماره ۵۱، ص ۹٠]
اما پرسش دیگر این است که از نظر اسلام، آغاز مراسم حج و پیشینۀ تاریخی آن، بهچه زمانی بر میگردد؟ از آنجایی که در آیات قرآن، حج و کعبه به ابراهیم نسبت داده شده، بنابراین، کعبه اصولاً برای انجام مراسم حج بهوجود آمده است[شکریان، ناصر، سیر تاریخی حج در قرآن، میقات حج، بهار ۱٣٨۴، شماره ۵۱، ص ۹۱].
با این حال، دربارۀ تاریخ بنای کعبه با محوریت آیات قرآن، دو نظریۀ مختلف وجود دارد: عدهای با استناد به آیات قرآن و استمداد از روایات، بهدنبال اثبات این نظریهاند که ابراهیم بنیانگذار کعبه بوده و پیش از آن خانۀ کعبه وجود نداشته است؛ در مقابل، برخی دیگر بنای کعبه را به زمان آدم باز میگردانند و معتقدند که ابراهیم تنها آن را بازسازی کرد[امام، سید جلال، کعبه و بررسی تاریخ بنای آن در قرآن، معرفت، سال شانزدهم، شمارۀ ۱۱۴، خرداد ۱٣٨٦، ص ۵۵]؛ در حالی که حج، بهعنوان زیارت امکان مقدس، پیشینۀ بسیار کهنتر در تاریخ بشر دارد.
بهرغم آنکه شأن قرآن، نزد یک مسلمان، اجّل از یک منبع تاریخی است، روشن است که برای بررسی اینگونه مباحث تاریخی، نمیتوان صرف به آیات قرآن و روایات اسلامی تکیه کرد. با این وجود، با نگاهی به روایات کتاب مقدس و نیز کتابهای تاریخی، صحت یا سقم ادعاهای قرآن و روایات اسلامی مشخص میشود.
بهجاست پیش از ورود به تاریخ کعبه، دید که به لحاظ تاریخی آیا ابراهیم به مکه آمده است؟ پر واضح است که اطلاعات مسلمانان دربارۀ گذشتههای بسیار دور، از طریق آیات قرآن و روایات اسلامی است؛ در حالی که این حادثه از طریق باستانشناسی و کتابهای تاریخی قابل اثبات است. یک مورخ غیرجانبدار میتواند، با مراجعه به قدیمترین منابع استناد کند. در حالی که آیات قرآن و روایات اسلامی قابل اعتماد نیست. برای چنین مورخان پرسش اساسی این است که محمد از کجا میدانست که پیش از او چه خبر بوده است؟
این در حالی است که کتاب مقدس نیز یکی از منابع خوبی برای دستیابی به حداقلهایی از تاریخ انبیا است. تورات نیز بهتفصیل زندگی ابراهیم را نقل کرده است. از آیات قرآن بهدست میآید که ابراهیم پیش از تجدید بنای کعبه، همراه با همسرش هاجر و فرزند خردسالش اسماعیل، به مکه آمدند و ابراهیم آنان را در صحرایی بیآب و علف گذاشت و به بیتالمقدس بازگشت. او چند باری به مکه آمد تا اینکه در یکی از این سفرها مأمور بنای خانۀ کعبه شد و پسرش اسماعیل او را در این امر یاری داد. اما در تورات به این مطلب اشاره نشده است. در سِفر پیدایش آمده است:
- آنگاه ساره به ابراهيم گفت: «اين كنيز را با پسرش بيرون كن، زيرا كه پسر كنيز با پسر من اسحاق، وارث نخواهد بود.» اما اين امر، بهنظر ابراهيم، دربارۀ پسرش بسيار سخت آمد. خدا به ابراهيم گفت: «دربارۀ پسر خود و كنيزت، بهنظرت سخت نيايد، بلكه هر آنچه ساره به تو گفته است، سخن او را بشنو، زيرا كه ذريت تو از اسحاق خوانده خواهد شد و از پسر كنيز نيز اُمّتی بهوجود آورم، زيرا كه او نسل توست.» بامدادان، ابراهيم برخاسته، نان و مَشكی از آب گرفته، به هاجر داد، و آنها را بر دوش وی نهاد، و او را با پسر روانه كرد. پس رفت، و در بيابان بئرشبع میگشت و چون آب مشك تمام شد، پسر را زير بوتهای گذاشت و به مسافت تير پرتابی رفته، در مقابل وی بنشست، زيرا گفت: «موت پسر را نبينم.» و در مقابل او نشسته، آواز خود را بلند كرد و بگريست؛ و خدا آواز پسر را بشنيد و فرشتۀ خدا از آسمان، هاجر را ندا كرده، وی را گفت: «ای هاجر، تو را چه شد؟ ترسان مباش، زيرا خدا آواز پسر را در آنجايی كه اوست، شنيده است. برخيز و پسر را برداشته، او را بهدست خود بگير، زيرا كه از او اُمّتی عظيم بهوجود خواهم آورد.» و خدا چشمان او را باز كرد تا چاه آبی ديد. پس رفته، مشك را از آب پر كرد و پسر را نوشانيد؛ و خدا با آن پسر میبود؛ و او نمو كرده، ساكن صحرا شد، و در تيراندازی بزرگ گرديد و در صحرای فاران، ساكن شد. و مادرش زنی از زمين مصر برايش گرفت.[کتاب مقدس (ترجمه قدیمی)، سفر پیدایش، باب ٢۱، آیات ۱٠-٢۱]
همانگونه که در متن تورات گذشت، تصریحی به آمدن ابراهیم به مکه نشده و همین امر سبب شده است، تا یهود معتقد باشد که ابراهیم هرگز به مکه نیامده است. یگانه دستآویز مسلمان در این مورد، آن است که با یک کلیگویی ادعا کند که تورات تحریف شده است! بدون آنکه بتواند ادعای قرآن را اثبات کند.
البته صرفنظر از اینکه این ادعای مسلمان نابهجاست و گذشته از اینکه تورات تحریف شده یا نه، قراین تاریخی بهخوبی مینمایاند که این ادعای قرآن بیریشه و اساس است.
محمد بن جریر طبری، در حوادث سال دوم هجرت مینویسد که یکی از حوادث این سال، تغییر قبلۀ مسلمانان از شام بهسوی کعبه بود.[طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، ج ۳، ص ۹۴۱] هرچند بهقول وی آگاهان سلف در مورد زمان تغییر قبله که هیجده ماه پس از هجرت بهوقوع پیوست یا شانزده ماه، اختلاف کردهاند، اما بههر حال، در سال دوم هجرت انجام شد. در تاریخ طبری آمده است: قتاده گوید: «وقتی پیامبر در مکه بود، مسلمانان سوی بیتالمقدس نماز میکردند و چون هجرت فرمود تا شانزده ماه سوی بیتالمقدس نماز میبرد، پس از آن قبله تغییر یافت و سوی کعبه شد.» و ابن زید گوید: «پیامبر مدت شانزده ماه سوی بیتالمقدس نماز میبرد و شنید که یهودان میگفتند: پیامبر و یاران وی نمیدانستند قبلهشان کجاست تا ما هدایتشان کردیم. پیامبر این [گفته] را خوش نداشت و سر به آسمان برداشت و آیۀ تغییر قبله نازل شد.»[همانجا، ج ۳، ص ۹۴٢]
ابن هشام مینویسد: «و چون آیت فرو آمد و قبله از بیتالمقدس با کعبه افتاد، عُلمای یهود نخست پیش پیغمبر آمدند و گفتند: ای محمد، تو دعوی میکنی که: ملت من و ملت ابراهیم هر دو یکی است، پس چرا قبله از شام با کعبه افگندی؟ اگر میخواهی که ما به دین تو درآیم و متابعت تو کنیم، قبله همچنانکه بود باز جانب شام افگن.»[سیرت رسولالله، ترجمۀ رفیعالدین اسحق بن محمد همدانی، ج ۱، صص ۵٠٦-۵٠٧]
با توجه به اینکه تا سال دوم هجری قبلۀ مسلمان بیتالمقدس بود، این پرسش مطرح میشود که چرا مسلمانان بایست با وجود کعبه تا آنزمان بهسوی بیتالمقدس نماز گذاردهاند؟ البته وجود بتهای مشرکین دلیلی قانعکننده در این مورد نیست؛ چونکه از سال دوم هجری با وجود این بتها، مسلمان بهسوی کعبه (بتکده) سجده کردند. با این حال، حتی پیامبر در ماه ذیقعده سال ششم به قصد (حج) عمره برون شد و مجاهد گوید: پیامبر سه عمره کرد که همه در ذیقعده بود و پس از انجام هر کدام به مدینه بازگشت. بههر حال، در نخستینبار (سال ششم هجری)، پیامبر با مهاجر و انصار و عربانی که بدو پیوسته بودند برون شد و هفتاد قربانی همراه برد و احرام بست تا کسان از جنگ وی بیمناک نشوند و بدانند که به زیارت و تعظیم کعبه میرود.[همانجا، ج ۳، ص ۱۱۱٠] تا اینکه در سال هشتم هجری، زمانی که مکه بهدست مسلمانان فتح شد، پیامبر، خود بهدرون كعبه رفت و خانه را از بتان پاك کرد.
همچنین، روایتی که ابن هشام بیان میکند، بهخوبی نشان میدهد که یهودیان مدینه معتقد بودند که قبلۀ و عبادتگاه ملت ابراهیم کعبه نبوده بلکه بیتالمقدس است و بهقول طبری، تغییر قبله از بیتالمقدس بهسوی مکه، بهسبب واکنش محمد در برابر طعنههای یهود بوده است.
نظر به گزارش تورات در سفر پیدایش باب ۱٢، ابراهيم، پس از مرگ پدرش تارح، در جستجوی سرزمينی با جمعيت كمتر، از حران به راه افتاد. شكيم، نخستين محل توقف ابراهيم در كنعان و واقع در مركز اين سرزمين بود که در درهای بين كوه ايبال و كوه جرزيم قرار داشت. ابراهيم در آنجا مذبحی برای خدا ساخت، ولی پس از مدت كوتاهی، باز بهسمت جنوب حركت كرد. بيتئيل در ٢٠ مايلی جنوب شكيم، ۱٠ مايلی شمال اورشليم، دومين مكانی بود كه ابراهيم در آن توقف نمود. اين يكی از مرتفعترين نقاط كنعان بود که در آنجا نیز مذبحی مانند آنكه در شكيم ساخته بود، بنا کرد و بعدها مانند آنها، در حبرون نیز ساخت[هنری هلی، راهنمای کتاب مقدس، ص ٦۹]، اما در هیچ جای تورات نمیتوان دریافت که ابراهیم به مکه رفته باشد و در آنجا کعبه را ساخته یا بازسازی کرده باشد.
با آنکه از سدۀ نخست اسلامی، که تاریخنکاری وارد اسلام شد تا به روزگار ما، مورخان مسلمان نتوانستند خود را از تعصبات شدید دینی و مذهبی و تبلیغی، که در روایات اسلامی رواج عام داشته است، برکنار دارند و بر مبنای همین غرضورزیها علیه پیروان ادیان دیگر و توجیهگریهای آیات قرآن و روایات اسلامی بود که دیدگاههای را ارائه دادند که مبتنی بر واقعیتهای تاریخی نبود، اما آنان نیز در این مورد خاص کمتر با روایات اسلامی، بهویژه روایات شیعه که پُر از تحریفات و گزافهگوییهای مذهبی است، همسو باشند.
بهطور مثال، از ابن عباس روایت شده است: «در محضر پیامبر خدا بودیم، مسافت میان مکه و مدینه را میپیمودیم که به یک وادی رسیدیم. پیامبر فرمود: نام این وادی چیست؟ پاسخ دادند: «وادی ازرق». فرمود: شفاف مینگرم موسی را که با گیسوان بلند در حالی که انگشتان دستش را در گوشها نهاده بود، و تلبیۀ حج میگفت، از این وادی میگذشت و آهنگ حج مکه مکرمه و کعبۀ مشرفه را داشت.»[سنن ابن ماجه، ج ٢، ص ۹٦۵]. با چه منطقی میتوان چنین روایاتی را پذیرفت که گذشته از تورات، حتی در قرآن هم به آن تصریح نشده است.
از سوی دیگر، وقتی مناسک حج مسلمانان با مناسک حج قبل از اسلام اعراب مقایسه شود، بهخوبی آشکار میشود که محمد مراسم حج را از سنت جاهلی اعراب اقتباس کرده و با اندک تغییرات آن را وارد اسلام نموده است.
[↑] مناسک حج
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: حج در ادیان، از: دائرةالمعارف تركیه
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]- محمدی، علی، شرح تبصره علامه حلی (ره)، قم: دار الفکر، ج ۱، ص ٢٦٣
[۵]- همانجا
[٦]- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ج ۱، ص ٧٧٨
[٧]- در اینجا تنها به یک نمونه اکتفا میشود تا خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل. خانم رقیه صادقی در فصلنامه میقات حج، در مقالهی با فرنام «اسرار و معارف حج: حج جاهلی - حج محمدی» مینویسد: «حج بههمین شکلی که امروز برگزار میشود و در قالب و بافت و مناسک متداول و مرسوم آن، از پیشینهای کهن و طولانی برخوردار است، قدمتی که بهسالهای قبل از خلقت آدم میرسد؛ چنانکه به شهادت روایتی از امام صادق، سابقۀ حج، به سه هزار سال پیش از آدم میرسد. امام صادق میفرماید: جبرییل به آدم فرمود: «گوارا باد بر تو ای آدم! بخشوده شدی، من این خانه را سه هزار سال پیش از تو طواف کردم». لذا نخستین حاجی از اهل آسمان، جبرییل و از اهل زمین آدم بوده است... بعد از آدم، نوبت به حج پیامبران دیگر میرسد که همگی حجگزار بودهاند. در زمان حضرت ابراهیم، خداوند به ایشان فرمان داد به اتفاق همسرش به مکه بیاید و خانه را تجدید بنا کرده، اعلام حج عمومی نماید. ابراهیم نیز چنین کرد.» (صادقی، رقیه، اسرار و معارف حج: حج جاهلی - حج محمدی (ص)، فصلنامه میقات حج، شماره ۴۳، بهار ۱۳٨۲، ص ٨)
[۵]- محمد بن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجأ فیها من الآثار، ج ۱، صص ۳۴-۳٦ و ۴۹-۵۱؛ ابن بابویه، علل الشرایع، ج ۱، صص ۴۰۲ و ۴۰٦؛ و همچنین: مجملالتواریخ و القصص، ویرایش سیفالدین نجمآبادی و زیگفرید وبر، ج ۱، ص ۳۷۲
[٦]- محمد بن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجأ فیها من الآثار، ج ۱، صص ۳٦-۴۳؛ ابن بابویه، علل الشرایع، ج ۱، ص ۴۰٦؛ و همچنین: مجملالتواریخ و القصص، ویرایش سیفالدین نجمآبادی و زیگفرید وبر، ج ۱، ص ۳۷۲
[٧]- سورۀ آل عمران (۳)، آیۀ ۹٦؛ سورۀ حج (۲۲)، آیات ۲۹ و ۳۳.
[٨]- محمد بن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجأ فیها من الآثار، ج ۱، صص ۵۱، ٦۸-٦۹ و ۷۲-۷۴؛ طبری، تاریخ طبری، بیروت: ج ۱، ص ۱۲۵؛ و محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۱، ص ٦۰
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ محمد بن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجأ فیها من الآثار، بیروت: چاپ رشدی صالح ملحس، ۱۴۰۳ هـ.ق (۱۹۸۳ م)، چاپ افست قم ۱۳٦۹ ش.
□ مجملالتواریخ و القصص، ویرایش سیفالدین نجمآبادی و زیگفرید وبر، چاپ نیکارهوزن (آلمان): ۱۳۷۸ ش.
□ ابن بابویه، علل الشرایع، نجف: ۱۳۸۵-۱۳۸٦ هـ.ق، چاپ افست قم (بیتا).
□ محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ویرایش هاشم رسولی محلاتی، قم: ۱۳۸۰-۱۳۸۱ هـ.ق، چاپ افست تهران: (بیتا).
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]