فهرست مندرجاتنظریهی تکامل
آیا فرگشت فقط یک نظریه است؟
[قبل] [بعد]
برای درک مباحث علمی، باید تصویری داشته باشید از اینکه علم چیست و دانشمندان چه میکنند. برخی مردم با لحنی تحقیرآمیز ادعا میکنند که تکامل یا فرگشت «فقط یک نظریه است»، در گاهی اوقات هم به این بسنده نمیکنند و ادعا میکنند که فقط یک فرضیه میباشد! چنانکه گویی عقیدهی موهومی است که میتوان براساس سلیقه شخصی آن را پذیرفت یا نادیده گرفت! اما تا آنجا که با اندیشه علمی میتوان دریافت، گفتن اینکه عقیدهای فقط یک نظریه است در حقیقت احترام گذاشتن فراوان به آن عقیده است! حال، سئوال پیش میآید که نظریه علمی چیست و چطور میتوان یک نظریه موفق را از یک فرضیه تشخیص داد؟ در این مقاله سعی شده است به این پرسشها پاسخی مناسب داده شود.
[↑] نظریه علمی چیست؟
نظریه علمی عبارت است از مجموعهای کوتاه و منسجمی از مفاهیم، دعویها، و قوانینی که غالباً بهصورت فرمولهای ریاضی بیان میشوند و میتوان از آنها برای توضیح و پیشبینی دقیق و صحیح پدیدههای طبیعی استفاده کرد.
اکنون نظریه فرگشت را ارزیابی میکنیم تا ببینیم که آیا «فقط یک نظریه است یا خیر». نخست درباره این نظریه که چارلز داروین سنگبنای آنرا گذاشته و در اثر انتخاب طبیعی شرح داده شده به گزارههایی نیاز داریم. اصول بنیادین این نظریه بدین قرارند:
- تغییر قابل وراثت در ارگانیسمها وجود دارد.
- میزان زاد و ولد ارگانیسمها بیش از اندازهای است که محیط بتواند امکانات زیستی را برایشان فراهم آورد. اگر تغییری در محیط بهوجود آید تغییراتی ِ مثبت یا منفی مرتبط با زاد و ولد صورت میگیرد.
- تغییر ممکن است چندان زیاد شود که گونههای تازه بتوانند پدیده آیند.
نظریه تکامل یا فرگشت در اثر انتخاب طبیعی سرشار از اصطلاحات گمراهکننده است! اصطلاحات «انتخاب طبیعی»، «سازش» و «بقای شایستهترین» را چه کسی نشنیده است؟ ما در اینجا مجموعه اصطلاحات مربوط به فرگشت را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
فعل انتخاب کردن معمولاً بهمعنای متعددی بهکار برده میشود و از اینرو فرض میکنیم که باید هم انتخابکنندهای وجود داشته باشد و هم انتخاب شوندهای. داروین این ترکیب را برگزید زیرا همانندی عمیقی میان آن و انتخاب مصنوعی، که به توسط پرورندگان جانوران صورت میپذیرفت قائل بود. تنوع بیپایان سگهایی در اندازهها، شکلها، رنگها و طبایع مختلف گواه روشنی بر انتخاب مصنوعی است. آنچه در نظریه فرگشت با آن همانندی دارد این است که سازش یا انطباق صورت میپذیرد زیرا انواع و گونههای مختلف در درون موقعیتهای محیطی انتخاب میشوند. معیار انتخاب دیگر مجموعهای مقررات حاکم بر نمایشگاههای سگ نیست، بلکه توانایی تولید مثل کردن در محیط است. اما همانندی در اینجا کامل نیست زیرا هیچ پرورشدهندهای وجود ندارد که انتخاب را به اجرا در آورد.
حقیقت این است که ارگانیسمهای پیچیده در اثر سازش با شرایط فوقالعاده اختصاصی تکامل میپذیرند، اما هیچ قصد و هدفی در تکامل وجود ندارد. بسیاری از ارگانیسمهای پیچیده منقرض شدهاند و بسیاری از آنها در سیر قهقرایی وجود دارند، مثلاً ویروسهایی در آغاز سازوارههای مستقلی بودند و بهصورت ابتداییتری در آمدند و سرانجام به میزبانانشان وابسته شدند.
اما تردیدی نیست که نخستین جایزه مربوط به اصطلاحات گمراهکننده باید بهعبارت بقای شایستهترین تعلق گیرد؛ اتفاقاً این اصطلاح را خود داروین در کتاب اصل انواع بهکار نبرد بلکه هربرت اسپنسر جامعهشناس از آن استفاده کرد. این اصطلاح، اگر چه بهعنوان مترادفی برای برتری در زاد و ولد از لحاظ فنی بسیار دقیق است، این معنای ضمنی کاملاً نادرست را در ذهن القا میکند که کلمه شایشته بهنحوی معنی شایسته بودن از حیث جسمی یا ذهنی یا اخلاقی را می رساند. در دنیای غزال ها، بقای شایسته ترین به معنی بقای آن افرادی نیست که بتوانند تا آخر با شیری مبارزه کنند، بلکه بقای افرادی است که خطر را سریعتر تشخیص دهند، تندتر پا به فرار بگذارند، یا خود را در محیط استتار کنند. برای شکارچی که بقایای شایستهترین در نظرش بهمعنای انتخاب برای ستیزهجویی است، شکاری وجود دارد که بقای شایستهترین در نظرش انتخاب برای ترسویی است.
نظریه فرگشت پهنه حاصلخیزی فراهم آورد که همه انواع نظریهپردازان از آن خوشه برچینند، بهویژه کسانی که هوادار پیشرفت بودند، آن عقیده بر این استوار بود که اگر طبیعت با پروراندن موجودی به پیچیدگی و سازش یافتگی انسان میتواند پیشرفت کند، پس مسلماً انسانها با پروراندن ویژگیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خویش میتوانند پیشرفت کنند. تأکید نهادن بر این که داروین، در صدد توجیه خاستگاه همه چیز بر نیامد، تمامی کاری که او انجام داد توضیح خاستگاه انواع بود، اینکه چرا این همه شکلهای زندگی متفاوت هم زنده و هم منقرضشده وجود دارند که با محیطشان بهخوبی سازش کردهاند. او در آخرین جمله «کتاب اصل انواع» چنین مینویسد: «در این نگرش به زندگی، با نیروهای متعددش، که در آغاز در شکلهای متعدد یا در یک شکل دمیده شدهاند، شکوه و غظمتی وجود دارد؛ و نیز در همان هنگام که این سیاره بر طبق قانون ثابت جاذبه میچرخیده است، از شکلهای بیکرانی که در آغاز بسیار ساده بودند زیباترین و شگفتانگیزترین شکلها تکامل یافتنهاند، و تکامل مییابند.»
نظریه فرگشت در اثر انتخاب طبیعی، در جوهر خود مجموعهای از اصول و قوانینی است که میتوانند سیر تحول صورتهای زندگانی در گذر زمان را توضیح دهند و پیشبینی کنند. این نظریه کوتاه و منسجم بود و به تبیینها و پیش بینیهایی پرداخت که در آنزمان هم صحت و هم دقتشان به اثبات رسید. اما تکامل، برخلاف نظریه گرانش نیوتن، در قالب قانونهای ریاضی توصیف نمیشد و نیز همانند نظریه گرانش فاقد ساز و کار بود. داروین نشان داد که جهشها و سازشها روی میدهند، اما نتوانست قانونهایی ریاضی بهدست دهد و نتوانست ساز و کاری برای تغییر و وراثت توصیف کند. خود داروین تقریباً بهطور قطع از این سختیهای موجود در نظریهاش آگاهی داشت.
هر نظریه علمی آغازی برای پژوهش است: علاقمندیم که پدیدهها را بیش از پیش توضیح دهیم، برای پرداختن به پیشبینیهایی که تأییدپذیر یا ابطالپذیر به پژوهش در شاخههای مختلف نظریه بپردازیم، و در زمینه ساز و کارهای بنیادین عمیق کند و کاو کنیم. نظریه علمی ماهیتی پویا دارد و هرگاه شواهدی تجربی بیشتری بهدست آیند و نظریههای دیگری بتوانند ساز و کاری برای آن نظریه فراهم آورند، در معرض مباحثه و اصلاح قرار میگیرد. نظریه تکامل در اثر انتخاب طبیعی فقط یک نظریه نیست؛ واقعاً نظریه است و بر طبق معنی علمی این واژه نظریه است موفق.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- آیا فرگشت فقط یک نظریه است؟، ترجمهی فریبرز مجیدی، وبسایت علمی بیگ بنگ: ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت علمی بیگ بنگ؛ برگرفته از:
Moti Ben-Ari, »Just A Theory: Exploring The Nature Of Science«, April 8, 2005