دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

مغز به تنهایی نمی‌اندیشد

از: اوالــیـن کلِـمـا[۱فـابـریـس گـیـوم[٢] و برونو وی‌وی‌کارسی[٣]؛ برگردان از: مرمر کبیر

مغز به تنهایی نمی‌اندیشد


فهرست مندرجات
[قبل][بعد]

پیشرفت‌های اخیر در زمینه تصویربرداری از مغز مجددا به خیال‌پردازی‌های قدیمی پروبال داده است که گویا می‌توان با مشاهده مغز همه‌چیز را توضیح داد - از جمله فقر، بزهکاری، شکست درسی... این توهم که می‌تواند باعث بروز انحرافات سنگینی شود بر مبنای توضیحات نادرستی شکل گرفته است.

مغز به تنهایی نمی‌اندیشد

در اواخر سال‌های هشتاد، همگرایی پیشرفت در فیزیک اتمی و علوم کامپیوتر زمینه‌ساز شکل‌گیری تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی و یا functional MRI و هم‌چنین رشد چشمگیر علوم اعصاب‌شناسی Neurosciences cognitives و یا بررسی سامانه‌های بیولوژیک و عصبی شناخت و اختلالات آن شد، البته منظور از شناخت در این‌جا تفکر می‌باشد. هر روز پنج تا هشت مقاله در باره MRI در نشریات علمی بین‌المللی به چاپ می‌رسید. برخی از نویسندگان این مقالات که به‌شهرت رسانه‌ای دست یافتند بر این باور دامن‌زده می‌شد که گویا این تصویر‌ها از مغز می‌تواند افکار را بخواند، تمایلات سیاسی ما را حدس بزند، مهارت‌های اجتماعی‌مان را پیشگویی کند و شخصیت‌مان را ترسیم نماید[۴].

سه قرن پس از آن‌که آندره وزال Andrée Vésale، آناتومیست مشهور دوران رُنسانس به این نتیجه رسید که ذهن در مغز جای دارد، فرانتس ژوزف Franz Joseph (١٧۵٨-١٨٢٨) آن‌را دسته‌بندی کرد و ادعا کرد که توانایی‌های مختلف بشر از مناطق مشخصی در مغز نشأت می‌گیرند. در قرن نوزدهم این نظریه، یعنی جمجمه‌شناسی روانی Phrenologie، در اروپا و امریکا گسترش یافت و نقش تعیین کننده‌ای در روان‌شناسی فنی یا علم کاربرد عملی روان‌شناسی در جرم‌شناسی و پلیس علمی ایفا کرد. سزار لمبروزو Cesar Lombroso (١٨٣۵-١٩٠٩) پایه‌گذار مکتب ایتالیایی جرم‌شناسی از نظریه «جانی بالفطره» و یا «بزهکار از بدو تولد» (١٨٧٦) دفاع کرد و آلفونس برتیون Alphonse Bertillon (١٨۵٣-١٩١٤) انسان سنجی قضایی Anthropométrie judiciaire را ابداع کرد.

امروز این باور که هر کدام از نواحی مختلف مغز در داخل جمجمه به یکی از مهارت‌های فکری بشر مرتبط است (مثلاً وجود ناحیه مربوط به استعداد ریاضی) کاملاً رد شده است. اما نظریه تفکیک ذهن به اجزأ اولیه متشکل از عناصر مغزی مشخص هنوز پابرجاست. آن‌جا که تصاویر ضروری پزشکی از مغز و اعصاب اختلالات مغزی را تشریح می‌کند و امکان می‌دهد تا آسیب‌شناسی انجام گیرد و یا غده‌ای مشاهده شود، تصاویر مغز و اعصاب در رابطه با شناخت ذهن که با روان‌شناسی ذهن همراه است سعی دارد تا فعالیت مناطق مختلف مغز را به روند‌های ذهنی ارتباط دهد. به‌جای موشکافی در نواحی مختلف جمجمه امروز بیشتر تغییرات در فعالیت متابولیک مغز بررسی می‌شود ـ معمولاً مصرف اکسیژن در هر ناحیه مغز اندازه‌گیری می‌گردد.

اگر چنانچه همه فعالیت‌های بشری تنها به فعالیت مغزی مرتبط باشد، می‌بایست در همه زمینه‌ها از تصاویر مغز استفاده شود و «نورو» در هر زمینه‌ای رایج گردد: «نورو ساینس اجتماعی»، «نورو اقتصاد»، «نورو بازاریابی»، «نورو حقوق»، «نورو اخلاق» و «نورو تربیت»... به این ترتیب با سیتی اسکن مغز می‌شود انتخاب سیاسی شهروندان، شخصیت بزهکاران، مشکلات آموزشی، تصمیمات یک کارگزار اقتصادی را بررسی کرد، دورنمایی که می‌تواند برای کارفرمایان و نهاد‌های دولتی الهام‌بخش باشد.

اما بحث علمی در باره آنچه می‌توان و یا نمی‌توان از تصاویر مغز و اعصاب به‌دست آورد هنوز باز است و به نتیجه نرسیده. البته پژوهش در مورد ارتباط مستقیم بین مهارت‌ها و یا اقشار اجتماعی با مغز گسترش می‌یابد. مثلاً برخی کارشناسان‌ها ادعا دارند که فعالیت مغزی نزد افراد متعلق به اقشار بی‌بضاعت مشابه آن‌چیزی است که در بین بیمارانی دیده می‌شود که «لب قدامی» Lobe Frontal مغز آن‌ها دچار آسیب شده است[۵]. برخی دیگر معتقدند که عملکرد مغز پس از بلوغ به تربیت خانوادگی در دوران کودکی بستگی دارد[٦]. در میان مقالات مختلف می‌توان خواند که فعالیت «بادامه مغز»، یا منطقه‌ای که در شناخت و ابراز احساسات دخالت دارد، در بین کودکانی که در میان اقشار محروم رشد می‌کنند بیشتر از دیگر کودکان است[٧]. گویا حتی سیاست منطقه‌ای را نیز می‌توان از طریق سیتی اسکن توضیح داد. یک هیئت علمی در حیفای اسرائیل به بررسی تفاوت واکنش مغز در برابر تصاویر منعکس‌کننده درد در میان یهودیان و اعراب پرداخته است[٨]. به این ترتیب تصاویر پزشکی می‌توانند ریشه بروز مسائل را از طریق عوامل طبیعی توضیح دهند و بدون تجزیه و تحلیل علل سیاسی به تفسیر درگیری بین اسرائیل و فلسطین بنشینند...

در ده‌سال اخیر کاربرد تصاویر مغزی به‌مثابه «برهان علمی» از نوع جدید در زمینه قضایی نیز گسترش بی‌سابقه‌ای پیدا کرده است. به‌وجود آمدن بنیاد مک آرتور با طرح پژوهشی امریکا در زمینه قانون و نورو ساینس (٢٠٠٧) و هم‌چنین ابتکارات مدرسه عالی علوم اقتصاد و اجتماعی لندن London School of Economics and Social Research از این دست می‌باشد. کارشناسان نورو ساینس، فلسفه و حقوق به‌بررسی تطابق قوانین با شناخت از طریق این تکنیک‌ها می‌بپردازند. «اختیار» و یا انتخاب آزاد بشر به این ترتیب تنها باوری مردمی و کهن است که گویا با پیشرفت‌های علمی سازگاری ندارد... در فرانسه نیز قانون بیو اتیک ٧ ژوئیه ٢٠١١ اجازه ارائه تصاویر مغزی در دادگاه‌ها را صادر می‌کند امری که پیش از آن در دادگاه‌های زیادی در جهان مورد استفاد قرار می‌گرفت. حتی در نظر دارند تا از این طریق افرادی را که امکان دارد پس از ارتکاب به‌جرم مجددا مجرم شوند شناسایی کنند.

سرمایه‌گذاری در زمینه تصاویر مغزی از سال‌های ١٩٩٠ روز به روز بیشتر می‌شود، سال‌هایی که از طرف کنگره آمریکا «دهه مغز» نام‌گذاری شد. باراک اوباما اخیراً به هنگام آغاز طرح پژوهش در رابطه با مغز از طریق نوآوری نورو تکنولوژیک پیشرفته Brain (Brain Research through Advancing Innovative Neurotechnologies) اعلام کرد که «رمز گشایی» از مغز می‌تواند همچون شناخت ژن‌های انسانی و ADN بازگشت سرمایه زیادی به همراه آورد. در پاسخ به طرح فوق در این زمینه که رقابت بالایی جریان دارد، برای پروژه تحقیقاتی اروپایی «مغز بشر» بین سال‌های ٢٠١٠ تا ٢٠٢٠ یک میلیارد دلار بودجه اختصاص داده شده است.

در توضیح این پدیده دلایل زیادی را می‌توان برشمرد. اهمیت علمی و نظری برای درک رابطه بین جسم و روح که از جمله سوالات فلسفی کهن می‌باشد، از زمره دلایل آشکار و اولیه‌اند. امکان به نمایش گذاشتن دلایل مستند قابل دیدن زمینه موفقیت این راهکار را فراهم می‌سازد. اما باید دانست که یک تصویر از مغز و سلسله اعصاب تنها نمایش قابل روئیت از مجموعه اندازه‌گیری‌های پیچیده ایست که حاصل محاسبات ریاضی می‌باشد و بر فرضیاتی متکی است که هنوز در بین کارشناسان مورد بحث می‌باشد.

بازار جهانی تصویرسازی از مغز در دست سه تولیدکننده اصلی است: جنرال الکتریک (امریکایی)، فیلیپس (هلندی) و زیمنس (آلمانی). قیمت متوسط یک دستگاه ام آرآی حدود ۵،١ میلیون یورو است و مجموع درآمد در این زمینه به افق ٢٠١۵ حدود ٧ میلیارد یورو تخمین‌زده می‌شود. بخش بزرگی از سرمایه‌گذاری در زمینه تحقیقات پایه‌ای در زمینه علوم مربوط به شناخت ذهن و عملکرد مغز صرف تجهیزات مربوط به تصویرسازی می‌شود. در سال ٢٠٠٦، مرکز نوروسپن تصویرسازی از مغز که ٢٠٠ میلیون یورو هزینه آن شد در ساکلی نزدیک پاریس گشایش یافت.

شاید بیان این امر تابو باشد، اما چنین زمینه‌ای می‌تواند سبب برخی چشم‌پوشی‌ها در رابطه با لزوم دقت علمی و انتخاب داده‌ها، تن در دادن به علم - نمایشی و یا حتی تقلب گردد[۱٠]. ارائه راه حل‌های ساده بر اساس این تکنولوژی پیچیده می‌تواند برای دولتمردان جذابیت داشته باشد، اما تاکید بر این که تصاویر از مغز می‌تواند شیوه‌های تربیتی[۱۱]، سامانه‌های اقتصادی و یا تصمیمات قضایی را تایید کند خطر انحراف ایدئولوژیک، علمی، سیاسی و مدنی را به همراه دارد. اگر امکان داشت که بزهکاری، شکست درسی و یا فقر را با تصاویر مغزی توضیح داد پس دیگر چه دلیلی داردکه به‌عنوان مثال در زمینه سیاست‌گذاری تربیتی و یا پیشگیری از جنایت و جذب مجدد بزهکاران در جامعه سرمایه‌گذاری هنگفت شود؟

«اثبات از طریق مغز» برتوهم فردگرایانه دامن می‌زند، یعنی بر این باور که موجودیت افراد در وهله اول توسط مشخصات بیولوژیک آنان تعیین می‌شود و زندگی و محیط‌شان نقشی نسبتاً جانبی ایفا می‌کند. به ذهنیت بیشتر جنبه تجریدی ناشی از طبیعت انسان می‌دهد که بر روی صفحه کامپیوتر به تجلی در می‌آید، تا نتیجه شرایط و تاریخچه زندگی فرد؛ به این ترتیب زمینه فرهنگی اجتماعی و تاریخی در رشد ذهن و جامعه نادیده گرفته می‌شود. هم‌چنین بعد ذهنی و مستقل بنا شده توسط تجربه انسانی بی‌بها گشته در چارچوب صرف علوم طبیعی خلاصه می‌گردد.

مغز جوهر مادی فعالیت ذهنی ماست اما نمی‌اندیشد؛ این انسان است که می‌اندیشد. محتوای اندیشه بشر خارج از مغز او در محیط داخلی و خارجی که وی را احاطه کرده است ریشه دارد. تصاویر مغزی تفکر را به نمایش نمی‌گذارند، آن‌ها فعل و انفعالات بیولوژیک را به هنگام تفکر انسانی نشان می‌دهند : فعالیت مغناطیسی مغز، تغییرات در جریان خون،... مغز شرط عینی واقعیت ذهن است اما این واقعیت ذهنی آن را شکل می‌دهد. از یاد بردن این دو امر راه را بر «نورو اسطوره» علم نما می‌گشاید.[۱٢]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- Evelyne Clément، استاد دانشگاه گرونبل
[٢]- Fabrice Guillaume، استاد دانشگاه در شهر مارسی (لابراتوار پژوهشی بر روی روان‌شناسی) انستيتوی دانشگاهی فرانسه
[٣]- Bruno Vivicorsi، استاد دانشگاه در شهر روان
[۴]- Michel Alberganti, »Les neurosciences viennent à la rencontre de la psychiatrie«, Le Monde, 19 septembre 2003
[۵]- Rajeev D. S. Raizada et Mark M. Kishiyama, »Effects of socioeconomic status on brain development, and how cognitive neuroscience may contribute to levelling the playing field« (PDF), Frontiers in Human Neuroscience, vol. 4, no 3, Lausanne, 2010
[٦]- Peter J. Gianaros (sous la dir. de), »Parental education predicts corticostriatal functionality in adulthood« (PDF), Cerebral Cortex, vol. 21, no 4, New York, 2011
[٧]- Pilyoung Kim (sous la dir. de), »Effects of childhood poverty and chronic stress on emotion regulatory brain function in adulthood« (PDF), Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, vol. 110, no 46, Washington, DC, 2013
[٨]- David Brooks, »The young and the neuro«, The New York Times, 9 octobre 2009
[۹]- Eyal Aharoni (sous la dir. de), »Neuroprediction of future rearrest« (PDF), Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, vol. 110, no 15, 2013
[۱٠]- Pierre Barthélémy, »Doutes sur la fiabilité des neurosciences«, 14 avril 2013
[۱۱]- Gilles de Robien, »Conférence de presse sur la lecture«, 5 janvier 2006
[۱٢]- مغز به تنهایی نمی‌اندیشد، وب‌سایت فارسی لوموند دیپلماتیک: سپتامبر ٢٠۱۴



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

وب‌سایت فارسی لوموند دیپلماتیک