دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

هیاهوی بسیار برای هیچ

از: مایکل شرمر (Michael Shermer)؛ برگردان: فیزمن

پیدایش جهان

هیاهوی بسیار برای هیچ


فهرست مندرجات
[قبل][بعد]


چرا به‌جای عدم، چیزی وجود دارد؟ این یکی از آن پرسش‌های عمیقی است که پرسیدنش آسان است و پاسخش دشوار. تا هزاره‌ها، انسان‌ها به‌سادگی می‌گفتند «کار خدا بوده است»؛ خالقی که پیش از جهان، وجود داشته و آن‌را از عدم به وجود آورده است. اما این پاسخ، این پرسش را پیش می‌کشد که چه چیزی خدا را خلق کرده است، و اگر خدا به خالق نیاز ندارد، منطق حکم می‌کند که جهان هم نیاز به خالق نداشته باشد. علم با علت‌های طبیعی (نه ماورای طبیعی) سروکار دارد و به‌همین دلیل چندین راه برای بررسی نحوه‌ی به‌وجود آمدن «چیز»ی از «عدم» پیش‌رو می‌گذارد.



چند جهانی

تعداد زیادی فرضیه‌ی چندجهانی که از فیزیک و ریاضیات نتیجه گرفته شده وجود دارند که نشان می‌دهند چگونه جهان ما می‌تواند از جهان دیگری به‌وجود آمده باشد. برای مثال، جهان ما ممکن است تنها یکی از چندین جهان حبابی باشد که هر کدام، از قوانین طبیعی متفاوتی برخوردار است. جهان‌هایی که قوانینی مشابه قوانین جهان ما دارند ستاره‌ها را تولید خواهند کرد که بعضی از آن‌ها به‌شکل سیاه‌چاله و تکینگی‌ها متلاشی می‌شوند که آن‌ها نیز به‌نوبه‌ی خود مولد جهان‌های جدیدی خواهند بود. همانند تکینگی‌ای که فیزیکدانان معتقدند منجر به بیگ بنگ شده است.


نظریه‌ی اِم

در کتاب «طراحی بزرگ» نوشته‌ی استیون هاوکینگ و لئونارد ملادینو، در مورد نظریه‌ی ام (نسخه‌ی بسط یافته‌ی نظریه‌ی ریسمان که شامل ۱۱ بعد فیزیکی است) گفته شده است: «تنها نظریه‌ای که نامزد تبدیل‌شدن به نظریه‌ی کاملی برای جهان است. اگر این نظریه، متناهی باشد (که این موضوع هنوز اثبات نشده است) مُدلی خواهد بود برای جهانی که خود را به‌وجود می‌آورد.»


پیدایش از طریق خلأ کوانتومی

«عدم»ی که در فضای خلأ وجود دارد در واقع از آشفتگی‌های زیراتمی فضازمان در فواصل بسیار بسیار کوچکی که با مقیاس پلانک سنجیده می‌شوند تشکیل یافته است (فاصله‌ای که در آن، گرانش کوانتومی بر ساختار فضازمان حاکم است). در این مقیاس، اصل عدم قطعیت هایزنبرگ اجازه می‌دهد که انرژی به‌مدت کوتاهی به ذرات و پادذرات تبدیل شود، یعنی پیدایش «چیز»ی از «هیچ».


عدم، ناپایدار است

لاورنس کراوس کیهان‌شناس در کتاب جدید خود «جهانی از هیچ»، سعی دارد فیزیک کوانتومی را به نظریه‌ی نسبیت عام اینشتاین پیوند دهد تا منشأ پیدایش جهان از عدم را توضیح دهد: «در گرانش کوانتومی، جهان می‌تواند (در واقع همواره این چنین است) به‌طور خود به‌خود از عدم به‌وجود آید. این جهان‌ها لزوماً تهی نیستند بلکه می‌توانند ماده و تشعشاتی در خود داشته باشند، البته تا جایی‌که انرژی کل که شامل انرژی منفی مربوط به گرانش (که انرژی مثبت ماده را خنثی می‌کند) نیز است، صفر باشد.» به‌علاوه «در جهان‌های بسته‌ای که ممکن است از طریق چنین مکانیزمی به‌وجود آیند، برای این‌که این جهان‌ها بتوانند بیشتر از زمان‌هایی بسیار بسیار کوچک عمر کنند چیزی مانند تورم کیهانی لازم است.» شواهد نشان می‌دهند که جهان ما، در واقع جهانی تخت است (یعنی ماده‌ی کافی برای کاهش آهنگ بسط جهان وجود دارد اما آن را به‌طور کامل متوقف نمی‌کند)، دارای انرژی کل صفر است و بنا بر کیهان‌شناسی تورمی، بلافاصله پس از بیگ بنگ به سرعت متورم یا منبسط شده است. کراوس نتیجه می‌گیرد: «نه تنها به‌نظر می‌رسد گرانش کوانتومی اجازه‌ی پیدایش جهان‌هایی از هیچ (یعنی عدم وجود فضا و زمان) را می‌دهد، بلکه حتی نیازمند آن نیز است.» عدم (در این مورد یعنی نه فضا، نه زمان و نه هیچ چیز دیگر) ناپایدار است.

فرضیات قابل آزمایش دیگری نیز وجود دارند. این ایده که جهان‌های جدید می‌توانند از اضمحلال سیاه‌چاله‌ها به‌وجود آیند احتمالاً در آینده با افزایش دانش در مورد سیاه‌چاله‌ها (که در حال حاضر در موردشان مطالعه می‌شود) روشن تر شود. جهان های حبابی دیگر نیز ممکن است توسط تغییرات دمایی کوچک در تابش زمینه‌ی کیهانی که از آثار به‌جا مانده از بیگ بنگ است، شناسایی شوند. سفینه‌ی فضایی WMAP ساخت NASA در حال جمع‌آوری داده‌های مربوط به این تابش است. علاوه بر این، پروژه‌ی تحقیقاتی LIGO نیز برای شناسایی موج‌های گرانشی به‌شدت ضعیف طراحی شده است. اگر جهان‌های دیگری وجود داشته باشند، احتمالاً ارتعاشات امواج گرانشی شاهدی بر وجود آن‌ها خواهد بود. شاید علت این‌که نیروی گرانشی، نیروی نسبتاً ضعیفی است (در مقایسه با الکترومغناطیس و نیروهای هسته‌ای) این باشد که بخشی از این نیرو به جهان‌های دیگر نشت می‌کند.

حتی اگر خدا را به‌عنوان خالق قوانین طبیعت که باعث به‌وجود آمدن جهان (یا چندجهان) از عدم شده‌اند فرض کنیم، این خدا هیچ گزینه‌ای به‌جز آفرینش جهان نداشته است و در نتیجه برای پیدایش این جهان نیازی به وجود آن نیست. در هر صورت، چرا باید متوسل به ماوراءالطبیعه شویم در حالی که فهم ما از طبیعت تنها مراحل آغازین خود را سپری می‌کند؟ خردمندانه است که این اصل را همواره به‌خاطر بسپاریم: قبل از آن‌که ادعا کنید چیزی خارج از این جهان است، ابتدا اطمینان یابید که در این جهان نیست.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- مایکل شرمر، هیاهوی بسیار برای هیچ، برگردان: فیزمن، از کانون آگنوستیک‌ها و آتئیست‌های ایران



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

کانون آگنوستیک‌ها و آتئیست‌های ایران