دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۳ آبان ۷, چهارشنبه

از جوک‌های تجاوز تا اسیدپاشی خیابانی

از: نسرین افضلی (جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل زنان)

جنسیت‌زدگی

از جوک‌های تجاوز تا اسیدپاشی خیابانی


فهرست مندرجات



سکسیسم چیست؟

سکسیسم یا جنسیت‌زدگی، نوعی تبعیض و پیش‌داوری درباره انسان‌ها بر اساس جنسیت آن‌ها و کلیشه‌های جنسیتی غالب در جامعه است. کلیشه‌های جنسیتی نقش‌های خاصی را برای مردان و زنان تعریف می‌کند و اگر انسانی خارج از این تعاریف رفتار کند، «غیرطبیعی» یا «نامناسب» محسوب می‌شود. این پیش‌فرض‌های کلیشه‌ای اغلب باعث تبعیض و نابرابری می‌شود. بی‌بی‌سی در مجموعه مطالبی به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است.


از جوک‌های تجاوز تا اسیدپاشی خیابانی

سکسیسم (جنسیت‌زدگی) درجات مختلفی دارد٬ از رفتارهای روزمره و عادی که‌ گاه حتی نشانه احترام و ادب نسبت به زنان تلقی می‌شود، تا جوک‌های ضد زن و تحقیرکننده توانایی‌های زنان و در درجه آخر قوانین تبعیض‌آمیز و خشونت‌آمیز علیه زنان.

نکته‌ی مهم درباره‌ی تشخیص رفتار سکسیستی از غیرسکسیستی توجه به موقعیت و زمینه‌ی بروز آن رفتار یا گفتار است. یعنی یک جمله یا رفتار خاص در موقعیت‌های مختلف تاریخی و جغرافیایی٬ و بسته به گوینده و مخاطب آن می‌تواند معانی متفاوتی به‌خود بگیرد. این مسأله در موارد دیگر مانند نژادپرستی نیز صادق است؛ برای مثال جمله «او باید در کوره آدم‌سوزی بسوزد» وقتی درباره یک یهودی گفته شود بار معنایی متفاوتی می‌گیرد تا وقتی که درباره یک غیریهودی گفته شود. در مورد یک یهودی پیشینه‌ی تاریخی و تجربه هولناک هولوکاست باعث می‌شود این جمله شخصی تلقی نشود و کلیه یهودیان را نشانه برود و بنابراین امروز در بسیاری از کشورهای جهان بیان چنین جمله‌ای جرم تلقی می‌شود و مجازات دارد.

درباره‌ی سکسیسم هم همین حکم مصداق دارد. به‌عنوان مثال٬ اصطلاح غربی «اول خانم‌ها (لیدیز فرست)» که برای تعارف ورود به یک مکان یا مواردی از این دست استفاده می‌شود٬ و وارد فرهنگ ایران نیز شده است٬ یک نمونه رایج و روزمره سکسیسم است. در این‌جا این حرکت به ظاهر٬ ادب و احترام نسبت به زنان است ولی وقتی آن‌را در کنار قواعد ادب دیگر قرار می‌دهیم مانند این‌که در حضور یک مرد شایسته نیست که زن کرایه تاکسی یا صورت‌حساب خرید یا رستوران را بپردازد٬ یا زنان باید آهسته غذا بخورند و حرف بزنند و بخندند٬ و از آن‌طرف٬ با وجود یک زن، مرد نباید کودک را تر و خشک کند یا غذا بپزد و نظافت کند٬ متوجه می‌شویم که این قواعد و قرارداد‌ها برای یک نوع تفکیک نقش‌های جنسیتی تدارک دیده شده که مبنای آن حضور و تسلط مرد بر عرصه عمومی و منحصر کردن زن به عرصه خصوصی و نقش‌های به اصطلاح «زنانه» است.

در این سیستم٬ زن زیر چتر حمایت و نظارت مرد است٬ وظیفه کسب درآمد ندارد٬ و لازم نیست از مسایل فنی٬ اقتصادی و اجتماعی سر دربیاورد٬ در عوض باید مراقب زیبایی و ظاهر خود باشد و رفتار و گفتارش «خانمانه و نجیبانه» و همراه با ظرافت باشد. از آن‌سو مرد وظیفه تامین معاش و امنیت زن و فرزندان را بر عهده دارد و باید در این عرصه‌ها «مردانگی» و قدرت خود را اثبات کند تا «بی‌غیرت یا زن ذلیل» خطاب نشود. این تقسیم جنسیتی نقش‌ها در ‌‌نهایت موجب موقعیت ضعیف‌تر زنان در خانواده و در جامعه شده و قدرت و کنترل بیشتر را به مردان سپرده است.

این نظام وظایف خانگی زنان را مطابق فطرت و توانایی‌های محدود آن‌ها می‌داند و آنان را ناتوان از انجام وظایف «مردانه» می‌پندارد و هم‌زمان زنان را به این دلیل تحقیر و تمسخر می‌کند. نمود بارز این تمسخر‌ها را می‌توان در جوک‌های جنسیتی دید٬ آن‌جایی که مهارت زنان در رانندگی٬ کار با کامپیو‌تر و به‌طور کلی تکنولوژی‌های جدید زیر سئوال می‌رود و دستمایه طنز می‌شود یا وقتی که حساسیت زنان روی زیبایی و سن و سال‌شان در گفت‌و‌گوهای روزمره بساط خنده می‌شود. در حقیقت٬ کلیشه‌هایی که ابتدا توسط خود جامعه تولید شده و به‌خورد زنان و مردان داده شده است در یک چرخه٬ مجدداً دستمایه تحقیر زنان می‌شود.

تفکری که زن را فاقد توانایی ذهنی کافی در ریاضیات می‌بیند و او را به‌سمت دیگر رشته‌های تحصیلی سوق می‌دهد٬ تکنولوژی و مسایل فنی را مختص مردان می‌داند٬ ارزش و جذابیت زن را در زیبایی و در جوانی او می‌داند٬ حضور در جامعه و ارتباطات اجتماعی را به مردان و عرصه خانه را به زنان تقدیم کرده است٬ در ‌‌نهایت به همین زنانی که در اثر این شرایط فاقد یک سری از مهارت‌ها و آگاهی‌های تکنولوژیک هستند برچسب «خنگی و بی‌دست و پایی» می‌زند و وسواس آن‌ها به سن و زیبایی را احمقانه و مایه خنده جلوه می‌دهد.

حالت شدید‌تر این سکسیسم جایی است که نه تنها توانایی‌های زن کمتر از مرد دانسته می‌شود، بلکه اساساً بدن و وجود زن را در خدمت لذت و بهره‌مندی مرد می‌داند و زن را به یک ابژه جنسی تنزل می‌دهد.‌ گاه این ابژه‌نگری٬ در قالب داستان‌ها و رمان‌های عاشقانه مشهور٬ زن را در جایگاه «معشوق و معبود» مردان قرار می‌دهد که برای به‌دست آوردن و کام گرفتن از او مصیبت‌های فراوانی متحمل می‌شوند و با یکدیگر به مبارزه برمی‌خیزند؛ و‌ گاه در جوک‌های جنسی در نقش مفعول رابطه جنسی ظاهر می‌شود که اختیار و کنترلی روی رابطه جنسی ندارد و هدف وجودی‌اش لذت‌رساندن به مرد است.

این نگاه وقتی شدید‌تر می‌شود به «زن‌ستیزی» منجر می‌شود که نمونه‌های آن را در جوک‌های «تجاوز» مشاهده می‌کنیم. گفته می‌شود که میزان و گستردگی جوک‌های تجاوزگرانه به زنان رو به افزایش است. در این جوک‌ها آن چیزی که باید به آن خندید خود «تجاوز» است و نه رابطه جنسی که تا کمی پیش از این برای خنده کفایت می‌کرد.

تغییر نقش‌های سنتی زنان و افزایش آگاهی جنسیتی آنان عامل اصلی افزایش حملات زن‌ستیزانه و تجاوزگرانه است که از جوک‌های وایبری و پیامکی شروع می‌شود و به آزار خیابانی٬ اسیدپاشی و تجاوز جنسی ختم می‌شود.

اعمال قوانین سفت و سخت برای مقابله با خشونت علیه زنان می‌تواند در این راستا بسیار مهم و کارگشا باشد٬ اما مقابله ریشه‌ای با مردسالاری و سکسیسم در عرصه‌های مختلف فرهنگی مفید‌ترین و در درازمدت، موثر‌ترین روش حل این معضل است.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- نسرین افضلی، جنسیت‌زدگی؛ از جوک‌های تجاوز تا اسیدپاشی خیابانی، وب‌سایت بی بی سی: سه‌شنبه ٢٨ اکتبر ٢٠۱۴ - ٠٦ آبان ۱٣۹٣



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

وب‌سایت بی بی سی