|
آلفرد چارلز کینزی
فهرست مندرجات
- زندگینامه
- سکسولوژی و جنجالهای حاشیهای
- آثار
- نگارخانه
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[سکسولوژی] [سکسولوژیستها]
آلفرد چارلز کینزی (به انگلیسی: Alfred Charles Kinsey) (زادۀ ۱۸۹۴ م - درگذشتۀ ۱۹۵٦ م)، زیستشناس، استاد حشرهشناسی و جانورشناسی آمریکایی بود که در سال ۱۹۴٦ مؤسسهٔ پژوهشی سکس، جنسیت و تولیدمثل را در دانشگاه ایندیانا بنیان نهاد.
پژوهش کینزی روی مسألهٔ تمایلات جنسی مردم، که پایهگذار رشتهٔ جدید سکسولوژی (مطالعات جنسی) شد، در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ جنجال آفرین گشت. نتیجهٔ تحقیقات او ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جهان را تحت تأثیرات شگرف خود قرار داد. امروزه او بهعنوان پدر علم سکسولوژی در جهان شناخته میشود.
▲ | زندگینامه |
آلفرد کینزی نخستین فرزند از سه فرزند آلفرد سگین کینزی و سارا آن چارلز بود، که در ۲۳ ژوئن ۱۸۹۴ در شهر هابوکن ایالت نیوجرسی امریکا زاده شد. مادرش تحصیلاتی اندک داشت، اما پدرش استاد عالیرتبه در مؤسسهٔ فناوری استیونز بود.
خانوادهای کینزی مسیحیانی بسیار باورمند و دیندار بودند. این امر نقش بهسزایی در شکلدادن شخصیت او داشت چرا که بهدلیل عضویت پدرش در کلیسای مذهبی، بیشترین تقابلات کینزی در جامعهٔ اطرافش تنها با دیگر اعضای کلیسا بود که معمولاً او بهصورت ناظری خاموش شنوندهٔ صرف گفتگوهای پدر و مادرش دربارهٔ مسایل دینی میشد. پدر کینزی مقررات شدیدی بر خانه حکمفرما کرده بود، از جمله دستورش در رابطه با تخصیص اکثر وقت روزهای یکشنبه برای نیایش. با این حال، در شرایطی بزرگ شد که هرگونه بحث درباره مسایل جنسی ممنوع بود.
افزون بر این، وی در کودکی از بیماریهایی مانند نرمی استخوان و تبهای روماتیسمی رنج میبرد٬ در دوران مدرسه گاهی رابطهای تنشآمیز با والدین خود داشت و بهدلیل ضعف جسمی٬ در کلاس ورزش شرکت نمیکرد. نوشیدن مشروب٬ رقص و کشیدن سیگار نیز در خانوادهاش چندان پذیرفته نبود.
در دوران آموزش در مدرسه، عضو گروه پیشاهنگ بود و از اینکه در دل طبیعت چادر بزنند و به میان طبیعت برود لذت میبرد.
کینزی از همان ابتدا شیفتهٔ زیستشناسی، گیاهشناسی و جانورشناسی بود؛ اما پس از اتمام دبیرستان، بنا به اصرار و خواست پدرش در رشته مهندسی به کالج رفت؛ ولی کمتر از دو سال بعد، بهرغم مخالفت پدر، به رشته مورد علاقه خود بازگشت و در کالج بُودن در ماین ثبت نام کرد؛ این تغییررشته شکافی عمیق در رابطهٔ او با پدرش پدید آورد. بنابراین، در بیستسالگی برای تحصیل در رشته زیستشناسی خانه پدری را ترک کرد. سرانجام، در رشته زیستشناسی و روانشناسی به اخذ مدرک نایل آمد. سپس، به تحصیل زیستشناسی در دانشگاه هاروارد پرداخت که در سال ۱۹۱۹ موفق به دریافت مدرک دکترا در همان رشته، از آن دانشگاه شد و سال بعد بهعنوان دانشیار در دانشگاه ایندیانا در زمینهی حیوانشناسی به تدریس پرداخت. کینزی از ابتدای جوانی سالها به تحقیقات حشرهشناسی مشغول و در کارش موفق بود.
کینزی در سال ۱۹۲۱ با کلارا براکن مکمیلن ازدواج کرد. حاصل این پیوند چهار فرزند بود که نخستین فرزندشان «دان» در خردسالی بر اثر بیماری قند درگذشت.
در سال ۱۹۳۳ و در پی گفتگویی با یکی از همکارانش، کینزی به مطالعهی نظاممند و علمی مسألهی تمایلات جنسی در انسان علاقهمند شد. در خلال این امر، معیاری از میزان گرایش جنسی افراد ارائه نمود که امروزه بهنام مقیاس کینزی شناخته میشود و دامنهی آن از ۰ تا ٦ متغیر است. صفر نشانگر دگرجنسگرای صِرف و ۶ همجنسگرای کامل است. رتبهی X هم بعدها از سوی همقطاران کینزی برای بیجنسگرایان دیده شد.
در ۱۹۳۵، کینزی کنفرانسی در دانشگاه ایندیانا ارائه نمود که نخستین سمینار عمومیاش در این جستار بود و در آن او به «بیخبری گسترده از بنیادهای سکس و فیزیولوژی» تاخته و دیدگاهش را چنین عنوان ساخت که دیرآزمایی سکس، زیان بسیاری بر روان آدمی وارد میسازد. کینزی سرمایهی پژوهشش را از بنیاد راکفلر فراهم کرد که او را قادر ساخت تا بدینترتیب به کاوش در رفتارهای جنسی انسان بپردازد.
پژوهشهای او در باب آمیزش جنسی از سال ۱۹۳٦ در دانشگاه و با برگزاری دورههایی برای مشاوره ازدواج آغاز شد. از آنجا بود که گردآوری اطلاعات درباره رفتارهای جنسی زنان و مردان را طی مصاحبههایی آغاز کرد. اولویت پرسشهای او نه موضوعهایی مانند رابطه دو جنس یا بارداری٬ بلکه دادههای آماری درباره ارضای جنسی بود.
او با اطلاعات آماری نشان داد چه درصدی از زنان و مردان خودارضایی یا رابطه جنسی خارج از زندگی مشترکشان داشتهاند.
پژوهشی که برای تهیه کتابها و گزارشات کینزی انجام شد بزرگترین پژوهشی علمی در تاریخ بوده است. هزینه انجام این پژوهش از طریق دانشگاه ایندیانا و کمیته شورای پژوهش ملی در زمینهی پژوهش در مسایل جنسی و نیز با حمایت بنیاد راکفلر تامین شد.
و نمایی گزارشهای کینزی که با انتشار کتاب «رفتار جنسی در مردان» در سال ۱۹۴۸ آغاز و در سال ۱۹۵۳ با کتاب «رفتار جنسی در زنان» دنبال گشت آن را به فراز فهرست پرفروشترین کتابها رساند و بهیکباره کینزی را به یک ستارهٔ سرشناس بدل ساخت. نوشتارهایی دربارهٔ او در نشریاتی چون تایم، لایف، لوک و مککالز انتشار یافتند. گزارشهای کینزی که به توفانی از مجادلات انجامید، از سوی بسیاری بهعنوان زمینهساز انقلاب جنسی دههٔ ۱۹٦۰ شناخته میشود.
بررسیهای کینزی که در نهایت، شکل کتاب بهخود گرفت، همزمان بود با پیشرفتهایی که در امر پژوهش و نمونهگیری در سطح کشور آمریکا حاصل شده بود. کینزی در شرایطی که بررسی در زمینه امور جنسی ابداً ساده نیست، توانست اطلاعات قابل اعتمادی جمعآوری کند. در ضمن، اطلاعات را بهگونهای جمعآوری میکرد که کسانی که اطلاعات خود را در اختیار میگذاشتند، شناخته نشوند. مصاحبهشوندگان باید به ۳۵۰ سئوال دربارهی فعالیتهای جنسی خود پاسخ میدادند. در جمعآوری این پرسشها به موضوعات وسیعی و از جمله وضعیت نکاحی، مجرد بودن، سن و سال، میزان تحصیلات، طبقه اجتماعی - اقتصادی، زمینههای دینی و اینکه آیا مصاحبهشونده در شهر یا نقاط روستایی زندگی میکند، توجه میشد.
در فاصله سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۵۶، ۱۷۰۰۰ نفر مورد بررسی قرار گرفتند. کینزی ۵۰۰۰ مصاحبه را شخصاً انجام داد. در جریان بررسی برای نگارش کتاب امور جنسی زنان ۵۹۴۰ زن سفید پوست و ۱۸۴۹ زن غیر سفید پوست حکایات خود را در میان گذاشتند.
در دهه ۱۹۵۰، در امریکا روانشناسی پیش از آنچه در ذهن میگذشت با رفتار انسانها سروکار داشت. کتابهای کینزی موضوع رفتار جنسی را پی میگرفت. گروه او میخواستند نشان دهند که انسان نمیتواند از میراث حیوانی خود فرار کند. برخلاف آنچه امروزه هم بشر میخواهد رفتار جنسی را با عشق توجیه کند، کینزی معتقد بود که این موضوع ارتباط چندانی با ذهن متعالی دارد.
با این حال، کینزی بهعنوان یک دانشمند موضوع تحت بررسی خود را با بررسی روی همسر و همکارانش ادغام کرد که این موجب ناراحتی و سروصدای فراوان شد. حتی در زمینه کار او در سال ۲۰۰۴، یک فیلم سینمایی تهیه شد. کتابهای کینزی بیش از هر کتاب دیگری دربارهی رفتارها و اندامهای جنسی به مردم امریکا اطلاعات داد. حتی امروزه بهندرت کسی پیدا میشود که کتابهای کینزی را بخواند و بر اطلاعات خود در زمینه رفتارهای جنسی مردان و زنان نیفزاید.
سر انجام، آلفرد کینزی در ۲۵ اوت ۱۹۵٦، در سن ٦۲ سالگی براثر بیماری قلبی و ذاتالریه چشم از جهان فروبست.
▲ | سکسولوژی و جنجالهای حاشیهای |
پژوهشهای کینزی در زمینهی سکس، پا را از بیان دیدگاهها و همپرسیها فراتر گذاشت تا بتواند مشاهدات عینی از اعمال جنسی را نیز دربر گیرد. این مشاهدات رفتار همجنسگرایانه با کارمندان پروژه و دیگران را نیز شامل میشدند. کینزی روند را چنین توجیه مینمود که برای کسب اطمینان از جستارهای پژوهشی، این موارد لازمالاجرا میباشند. بسیاری از کسان، عملکرد کینزی را برگرفته از گرایشهای جنسی شخصیاش میدانستند و بر این باور بودند که او، کارمندانش در این پروژه را نیز چنین تشویق مینموده تا همچو وی عمل کرده و دامنهی اعمال جنسی خویش را تا میشود گسترش دهند، چرا که کینزی باورداشت این کار به پرسشگران کمک میکند تا پاسخ متقابل شرکتکنندگان در نظرخواهیها و مصاحبهها را بهتر درک کنند.[] کینزی برای بخشی از پژوهشش از اعمال جنسی کارمندان پروژه در اتاق زیر شیروانی منزلش فیلم تهیه میکرد.[] زندگینامهنگار سرشناس، جاناتان گاثورن-هاردی تشریح مینماید که اینکار برای تضمین محرمانه ماندن فیلم و اهتراز از رسوایی برآمده از فراگیر شدن احتمالی آن انجام گردیده بود.[] کینزی اسناد گوناگونی که مندرجات سکسی دربر داشتند را از سرتاسر جهان جمعآوری نموده بود که در سال ۱۹۵۶ وقتی ادارهی گمرک چند فیلم پورنواش را توقیف کرد، برایش دردسرساز شدند. مشکلی که تا پیش از مرگش به شیوهی قانونی حل و فصل نشد.[]
کینزی درجلد اول گزارشاتش که به بررسی اوج لذت جنسی در نابالغین میپردازد از دادههای جداول ۳۰ تا ۳۴ استفاده کرد که گزارشی بود از مشاهدات این پدیده در بیش از ۳۰۰ کودک از سنین پنج ماهه تا چهارده ساله.[] گفته شد که این اطلاعات از خاطرات کودکی افراد بالغ یا مشاهدات والدین یا آموزگاران آنها گردآورده شده بوده است.[] کینزی همچنین گفت که از ۹ مرد که تجربهی رابطهی جنسی با کودکان نیز داشته، مصاحبه بهعمل آورده که در رابطه با پاسخها و واکنشهای کودکان در این باره گفتهاند. در آنزمان به این بخش رسیدگی زیادی نشد، ولی اینکه کینزی این مطالب را از کجا بهدست آورده، امری بود که حدود ۴۰ سال بعد مورد پرسش قرار گرفت.[] بعدها آشکار شد که کینزی این اطلاعات را از یک مرد دارای انحراف بچهبازی و نه از چندین منبع برگرفته بوده است. بولوگ در کتابش دلیل را پردهپوشی برای اهتراز از افشای منبع میداند.[] کینزی نیاز به رازداری و گمنامنگاهداری مشارکتکننده را لازمهٔ یافتن پاسخهای صادقانه در رابطه با این جستارهای ممنوعه و تابوها دیده بود. چیزی که به گمان باز-رخدهی این جرایم بهدست آن منحرف جنسی میارزید.[] انجمن علمی کینزی اظهار داشت که کلیهی دادههای مندرج در جداول ۳۱-۳۴ که در مورد کودکان آمدهاند، از دفترچه خاطرات شخصی یک فرد (آغاز از تاریخ ۱۹۱۷) برداشت شدهاند و رویدادهای مشروحه همگی پیش از گزارشات کینزی رخ داده بودهاند.[]
جونز نوشته که کار کینزی متأثر از اعمال جنسی شخصیاش بوده، چراکه او بیش از اندازه زندانیان و روسپیان را مورد بررسی قرار داده است، برخی از مجردان را جز «مزدوجها» طبقهبندی کرده[] و تعداد نامتناسبی از مردان همجنسگرا از ایالت ایندیانا را در نمونه پژوهشی خود شرکت داده که ممکن است برآیند مطالعاتش را مخدوش کرده باشد.[] افزون بر آن، اشاره بر این نکته نیز شده که کینزی در پژوهشش سیاهپوستان را نادیده گرفته است.[]
در دههٔ ۱۹۷۰ پل گبهارت تمامی دادههای مشکوک (همانند آنچه از زندانیان و مخاطبین مشابه تهیه شده بود) را از مطالعه زدود و دیگر دادهها را دوباره نسبت به برآیند «۱۰۰ درصد» گروهها مورد پردازش قرار داد. او تنها تغییراتی اندک میان ارقام دگرگون شده و رقوم پیشین را برداشت نمود.[] بولوگ توضیح میدهد که چگونه پس از جداسازی دادههای وابسته به زندانیان و یک همجنسگرا مجدداً آنها را پردازش کردند و نتیجه تغییر چندانی نکرد. گرچه کینزی دادههای افراد همجنسگرا را بیش از اندازه در پژوهشش بهکار برده بود، ولی بولوگ براین باور است که این امر میتواند بدین انگیزه بوده باشد که این رسوایی نیز باید درک میشد.[]
▲ | آثار |
در سال ۱۹۴۷ «موسسه پژوهشهای جنسی کینزی» با اقدام آلفرد کینزی در دانشگاه ایندیانا پدید آمد. این محقق تا آنزمان هزاران نمونه از تجربههای جنسی را برای کتاب «رفتار جنسی انسان مذکر» گرد آورده بود. او دریافته بود که پژوهشهای علمی و آماری ناچیزی در باب رفتار جنسی انسان وجود دارند.
او نخستین محققى بود که به پژوهش در زمینهی رفتارهای جنسی انسان پرداخت. کینزی جدا از ضوابط و قید و بندهای اخلاقی – اجتماعی و تنها با در نظر گرفتن معیارهای علمی، تحقیقات خود را آغاز کرد.
برخلاف آنچه بهنظر مىرسد جامعه امریکا سنتىتر و مذهبىتر از آن بود که پذیراى چنین جسارتى باشد. نه تنها آنزمان، بلکه تا به امروز نیز آلفرد کینزى مورد خشم و غضب کلیساست. گواه این مدعا جنجالی که دو سال پیش هنگام روى پرده رفتن فیلمى از داستان زندگى کینزى در امریکا برپا شد. کار به آنجا رسید که حتی در نیویورک آزادترین و دموکراتترین شهر امریکا پوستر تبلیغاتى فیلم از میدان تایمز برداشته شد. اما همانزمان نیویورک تایمز مقالهای چاپ کرد با عنوان: «تنها آنهایی که شهامت دارند در مورد سکس تحقیق مىکنند.»
بههر صورت، این موسسه در حال حاضر در دانشگاه بلومینگتون (Bloomington) در ایالت ایندیانا راه او را ادمه مىدهد.
جنیفر باس (Jennifer Bass) یکى از کارمندان موسسه درباره اینکه چگونه کینزی در چهل سالگی به فکر این افتاد که در مورد مسایل جنسی تحقیق کند، مىگوید: «کینزى در سال ۱۹۳۹ تدریس واحدى در مورد ازدواج و خانواده را شروع کرده بود که متوجه شد بسیاری از دانشجویانش با پرسشهای در مورد زندگی خصوصی و روابط جنسیشان به سراغ او میآیند. او تصمیم گرفت راهى براى یافتن پاسخ این پرسشها پیدا کند. بهترین راه جمعآورى اطلاعات از طریق سئوالکردن از همین دانشجویان بود، سئوالکردن در مورد زندگی شخصی و روابط جنسى آنان. کینزى بعد از مدت کوتاهى متوجه شد بزرگترین اشکال و سوتفاهم در درک رفتارهای جنسی بیاطلاعى در این زمینه است. او تصمیم گرفت به این مسئله پاسخ کارشناسانه بدهد.» آلفرد کینزی سراغ خطرناکترین پرسشهای ممکن رفت. روابط جنسى با چه کسی، کجا، چگونه و تا چه زمانی با همان شخص ثابت؟ او و تیم همکارانش هیجده هزار مورد را بررسى کردند. افراد تیم برای بررسى هر مورد زمانى حدود دو تا سه ساعت به گفتگوی خصوصی با مراجعان مىپرداختند. اولین نتیجه کار در سال ۱۹۴۸ با نام «رفتار جنسی در مردان» بهچاپ رسید.
داگمار هرزویگ (Dagmar Herzog) یکی از کارشنان دانشگاه نیویورک در مورد واکنش عمومی مىگوید: «در امریکا آدم متوجه مىشد که جامعه کمى شوکه شده است، روابط زناشویی، حتى خارج از روابط زناشویی همجنسگرایان از طرف دیگر انگار همه یک نفس راحت کشیدند. خوب بقیه هم این کار را مىکنند، همه مثل هم هستند. تقریباً!»
پنج سال بعد، نسخه بعدی به چاپ رسید: «رفتارهای جنسی زنان» داگمار هرزویگ اضافه مىکند: «آدم فقط مىتواند بگوید گزارشها واقعأ خستهکننده بودند. اما نتیجه کلیاش یک نکته اساسى و کاملاً روشن بود. نتیجه همه این تحقیقات این بود که ارگانهای جنسى زنان و مردان بهصورتى ناباورانه به یکدیگر شبیهاند. نکته دیگر این گزارشها این بود که نشان میداد آدمها کارهای زیادی مىکنند، حتی اگر این کارها را خانواده، مدرسه، کلسیا یا حتی قوانین حقوقى منع کرده باشد.»
از آنزمان که آلفرد کینزی آغاز بهکار کرد تا امروز نه تنها نگاه و برداشت عمومی نسبت به بسیاری مسایل بلکه روش تحقیق در این زمینه هم تغییر زیادی کرده است. اریک جانسن (Erik Janssen) یکی از کارشناسان موسسه کینزی در مورد روشهاى تحقیقاتى نو مىگوید: «ما مشتاقیم در مورد ساختار روابط جنسى بیشتر بدانیم. اینکه روانشناسی چه نقشی بر عهده دارند؟ احساساتمان تا چه حد در روابط جنسى دخیلند. کینزی نگاه قبلی را تغییر داد. اما پاسخ او به اینکه چرا نمىتوانیم احساسات را اندازهگیری کنیم یا چرا نمیتوانیم عشق را بررسی کنیم این بود که ما نمىتوانیم اینها را بسنجیم. من بهعنوان یک جامعهشناس مخالف این پاسخم. من معتقدم ما میتوانیم هر چیزی را اندازه بگیریم. حالا شاید این کار را خیلی خوب انجام ندهیم؛ اما این مسئله نباید مانع از آن شود که دست از تحقیق و یا پژوهشی به بکشیم قبل از آنکه آن را آغاز کرده باشیم.»
لیست آنچه که باید در مورد آن باید تحقیق شود و آنچه که باید در مورد آن و یا به زبان سادهتر در مورد طبیعت خودمان بدانیم پایانی ندارد. اما آلفرد کینزی، با پژوهشها و آثار خود، روزنهی را بر این مسیر بر روی همه گشود.
انسان هم برای کینزی گونهای حیوان بود که امیال طبیعی و شهوانی متنوع خاص خود را دارد. از دریچه جهانبینی زیستشناسانه او٬ تنها تجرد٬ پرهیزکاری در امور جنسی و ازدواج دیرهنگام اختلال بهشمار میرفتند و همجنسگرایی نیز امری طبیعی بود.
با این تصورات از انسان و باور به تنوع در امکان ارضای میل جنسی برای هر دو جنس٬ کینزی در پی آزادی ارتباط٬ بهدور از محدودیتهای اجتماعی بود. در سالهای دهه ۱۹۴۰ هنوز در بسیاری از ایالتهای آمریکا همجنسگرایی و ارتباط جنسی میان سفیدپوستان و سیاهپوستان مجازات در پی داشت. از این جهت دو کتاب کینزی در باب رفتارهای جنسی شوکی برای جامعه آمریکا بودند.
کینزی در پاسخ بعضی انتقادها به این موضوع اشاره میکرد که در پژوهشها٬ مسئول ثبت دادهها و گردآوری واقعیتهاست٬ نه داوری اخلاقی.
با وجود انتقادهای اخلاقی و علمی از کینزی حتی پس از مرگ او در سال ۱۹۵٦ از دید بسیاری٬ آزادی جنسی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی پس از سالهای دهه ۱۹٦۰ از جمله نتیجه تحقیقات او هستند و آثار وی در نوع خود کمسابقه بودهاند.
چنانکه آوازهی کتاب «رفتار جنسی در مردان» شور گستردهای در رسانهها برانگیخت. مجله تایم نوشت «بعد از کتاب بربادرفته کتابفروشان چنین فروشی را به خود ندیدهبودند»[] کتاب «رفتار جنسی در زنان» حتی پوشش خبری بیشتری را در رسانهها به تکاپو کشید: فرتوری از کینزی روی جلد نشریه مورخ ۲۴ اوت ۱۹۵۳ تایم شکل بست و دو مقاله از وی در آن شماره چاپ شد.[] سرمقاله نهایتاً با این جمله خاتمه مییابد: «خدمتی که کینزی در حق مسایل جنسی کرده همچون خدمتیست که کریستف کلمب در حق جغرافیا داشته است. با این تفاوت که کلمب نمیدانسته کجا را کشف کرده است.»
▲ | نگارخانه |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
آلفرد کینزی و شناخت رفتارهای جنسی
...
[▲] پینوشتها
»Origin of the Institute«. The Kinsey Institute....
آلفرد کینزی، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
...
...
...
...
...
زندگی آلفرد کینزی، مجلۀ اینترنتی موفق باشی
فرهاد سلمانیان، آلفرد کینزی و شناخت رفتارهای جنسی، وبسایت دویچهوله فارسی: ۱٠ مارس ٢٠۱۴
پیشین، مجلۀ اینترنتی موفق باشی
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ زندگینامهها │ سکسولوژیستها