دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۵ خرداد ۲, یکشنبه

لوئیس هنری مورگان

از: دانشنامه‌ی آریانا

لوئیس هنری مورگان


فهرست مندرجات
انسان‌شناسانجامعه باستان

لوئیس هنری مورگان (به انگلیسی: Lewis Henry Morgan) (زاده‌ی ۱۸۱۸ م - درگذشته‌ی ۱۸۸۱ م)، وکیل دعاوی، مردم‌شناس و باستان‌جامعه‌شناس آمریکایی و نویسنده کتاب «جامعه باستان» بود، که به‌عنوان یکی از بنیان‌گذران رویکرد تطوری شناخته می‌شود و نیز وى را پدر علم مردم‌شناسى مدرن مى‌خوانند. مورگان، در کتاب «جامعه باستان»، ادوار تطور تکاملی فرهنگ انسان را به هفت دوره تقسیم کرد.


زندگی‌نامه
لوئیس هنری مورگان

لوئیس هنری مورگان، در ۲۱ نوامبر ۱۸۱۸ میلادی، در مزرعه‌ای نزدیک قصبه‌ی آرورا (Aurora)، در شمال نیویورک آمریکا به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در همان‌جا گذراند. آرورا مرکز سرزمین اقوام ایراکویی بود.

لوئیس، از آوان کودکی به سرخ‌پوستان علاقمند بود هم‌چنین علاقه‌ی مفرطی به سازمان‌دادن داشت. هنگامی‌که هنوز در مدرسه درس می‌خواند، دوستان خود را وارد یک انجمن به‌نام گوردون‌نات کرد. بی‌شک همان‌طور که میان اغلب خردسالان آمریکایی مرسوم است، لوئیس نیز در کودکی هنگام بازی خود را به‌شکل سرخ‌پوستان در می‌آورد.

پدر بزرگ لوئیس، «توماس مورگان» (Thomas Morgan) اهل کانکتیکت (Connecticut)، ایالتی از ایالت‌های نیو انگلند آمریکا در شمال شرقی این کشور، بود، که به عنوان یک سرباز، در جنگ انقلاب آمریکا (American Revolutionary War) (۱۷۸۳–۱۷۷۵ م) شرکت داشت. پس از آن، وی و خانواده‌اش به غرب منطقه‌ی به‌نام «دریاچه‌های انگشت» (Finger Lakes)، در نیویورک مرکزی (Central New York) مهاجرت کرد و قطعه زمینی، در سواحل دریاچه‌ی کایوگا نزدیک آرورا، از مردم كايوگا (Cayuga people) خرید و به کشاورزی مشغول شد. او و همسرش سه پسر و یک دختر داشتند، که یکی از پسران آن‌ها، به‌نام «جددیه مورگان» (Jedediah Morgan) (۱٨٢٦–۱۷۷۴ م)، پدر لوئیس بود.

جددیه مورگان، در سال ۱۷۹۷، با خانم «آماندا استانتون» (Amanda Stanton) پیوند زناشویی بست و از پدر آماندا، ۱٠٠ جریب زمین به‌عنوان هدیه دریافت کرد. پس از آن‌که آماندا صاحب پنج فرزند شد، درگذشت. با این حال، جددیه با «هریت استیل» (Harriet Steele) اهل شهر هارتفورد، در ایالت کانکتیکت ازدواج کرد. حاصل این پیوند زناشویی هشت فرزند از جمله لوئیس بود، که فرزند ارشد آن‌ها به‌شمار می‌آمد. پدر لوئیس، پس از آن‌که به آرورا نقل‌مکان کرد، به سازمان‌ فراماسونری پیوست و خود کمک کرد تا نخستین لژ فراماسونری در آرورا شکل گیرد. سپس، او به‌عنوان سناتور ایالتی انتخاب شد و در سال ۱٨٢٦ درگذشت و ۵٠٠ جریب زمین و گله‌ای فراوان برای حمایت از خانواده‌اش به میراث گذاشت.

میراثی که پدر لوئیس به‌جا گذاشت و به‌ویژه، مقدار پولی که برای تحصیل لوئیس در نظر گرفته شده بود، کمک کرد تا لوئیس در آکادمی كايوگا (Cayuga Academy) موضوعات کلاسیک، مانند: زبان یونانی، لاتین، فن بیان و ریاضیات را فراگیرد. او به مدت دو سال - بین سال‌های ۱٨٣٨ تا ۱٨۴٠ میلادی - در این آکادمی درس خواند و در ٢٢ سالگی از آن‌جا فارغ‌التحصیل شد. لوئیس، به شدت علاقمند آثار ژرژ کوویه (Georges Cuvier)، زیست‌شناس فرانسوی و بنیان‌گذار دیرین‌شناسی بود. او در سال ۱٨٣۹، به Eliphalet Nott پیوست.

لوئیس مورگان، افزون بر رشته‌‌ی تحصیلی خود که حقوق بود، اقتصاد سیاسی و روان‌شناسی را نیز آموخت. سپس، او در شهر راچستر (Rochester) دفتر وکالت تأسیس کرد؛ ولی کارها در آن شهر راکد بود و هیچ‌کس به وکیل جوان مراجعه نمی‌کرد. در اول ژانویه ۱٨۴۱، وی انجمن گوردان‌نات (Gordian Knot) را از نو تشکیل داد و اعضای جدید برای آن پذیرفت، از جمله سرخ‌پوست جوانی به‌نام الی پارکر (Ely S. Parker). شخصیت بارز پاکر اثر عمیقی در مورگان داشت آن‌دو از منطقه‌ی سرخ‌پوستی سنکا (Seneca) دیدن کردند. آشنایی مورگان با سنکا به‌تدریج مبدل به‌علاقه‌ای علمی شد. به‌همین شکل محیط انجمن گوردون‌نات نیز تغییر کرد و به‌شکل یک انجمن جدی تاریخی در آمد. بنابراین، بنیان‌گذار آن تصمیم گرفت که انجمن درصدد ضبط فرهنگ سرخ‌پوستان، که به‌سرعت رو به زوال بود، برآید.

اما آنچه باعث اعتماد و اطمینان کامل قبائل سنکا به مورگان شد، دفاع مورگان از این قبیله در زمینه اقامه‌ی دعوی علیه شرکت اراضی بود که با دسیسه‌چینی می‌خواست بخش عظیمی از اراضی سرخ‌پوستان را از چنگ‌شان درآورد. مورگان برای پی‌گیری این کار به واشنگتن رفت و توانست از روی تقلب و تزویر شرکت پرده برداشته و قرارداد شرکت را باطل کند. این کار باعث شد در سال ۱٨۴٦، قبائل سنکا در جشن خرمن‌چینی ضمن قدردانی، مورگان را به‌نام دائووه‌کوه (Tayadaowukuh = کسی که بین ٢ منطقه حائل میان دو نژاد سرخ‌پوست و سفیدپوست زندگی می‌کند و فاصله‌ها را از میان بر می‌دارد٬ یا کسی که پل می‌سازد، پلی میان بومی‌ها و سفیدپوستان) و به‌عنوان یکی از افراد «کلان» برگزیدند.

مورگان که به‌عنوان یکی از بنیان‌گذران رویکرد تطوری شناخته می‌شود٬ مطالعات خود را بر سرخ‌پوستان بومی محل زندگی آن‌ها از دهه‌ی ۱۸۴۰ آغاز کرد. او به ثبت‌رساندن سنت‌های بومی ایروکویی‌ها را در شرایطی که نفوذ و سلطه‌ی استعمارگران اروپایی در حال از بین بردن فرهنگ‌های بومی بود٬ وظیفه‌ی مسلم خود می‌دانست. بنابراین، به‌شکل جدی وارد عمل شد و با مطالعات گسترده به شکل تماس مستقیم و زندگی در میان این قوم مطالعاتش را تکمیل نمود.

بنابراین، او به مطالعه‌ی مردم‌نگاری قبیله‌ی ایرویکوی روی آورد و ظرف شش ماه اثری را با عنوان «اتحادیه قبایل ایریکوی» (The League of the Ho-de-no-sau-nee or Iroquois) تکمیل نمود. این اثر خلاصه‌ای است از مطالعات مورگان در زمینه مذهب، خانه‌سازی، حکومت و سازمان اجتماعی، فرهنگ مادی زبان و نام اماکن. این تک‌نگاری که به لحاظ نمودارها و نقشه‌ها نیز از غنای بالایی برخوردار است، داده‌های مردم‌نگارانه مفصلی را ارائه می‌نماید. هم‌چنان به‌عنوان یک منبع با ارزشی اطلاعاتی تلقی می‌گردد. این اثر جزو نخستین نمونه‌های اتنوگرافی محسوب می‌شود.

پس از آن، مورگان تحقیق در خصوص سرخ‌پوستان را موقتاً کنار گذاشت و دست‌اندرکار ساختمان خط آهن و استخراج معادن آهن گردید و از این راه به ثروت زیادی دست یافت.

□ نظریه‌ای تحول خویشاوندی

مورگان اولین کسی بود که برای نخستین‌بار تحلیل نظام‌مندی از اشکال خویشاوندی ارائه داد. چنان‌که پیشتر گفته شد٬ وی متوجه ساختار ویژه‌ی نظام خویشاوندی ایروکویی‌ها شد. بنابراین، در صدد مطالعه‌ی بومی‌های ساکن امریکای شمالی برآمد و در نهایت نتایج مطالعاتش بر نظام خویشاوندی بومی‌ها را در کتاب The Indian Journals منتشر نمود. او نخستین گونه‌شناسی نظام‌های خویشاوندی را ابداع کرد و با تالیف اثر ماندگار و تاثیرگذار خود «نظام همخونی و وصلت خانواده‌ی انسانی» در سال ۱۸۷۱، «خویشاوندی را یک‌بار برای همیشه٬ به‌سان یک موضوع اصلی انسان‌شناسی تعریف کرد». نکته‌ای که در این‌جا قابل توجه است٬ توجه مورگان به پیوندهای خویشاوندی٬ به مثابه‌ی ستون و پایه‌ی اصلی سازمان‌یافتگی جوامع ابتدایی است. و این همان نقطه‌ی آغازین ورود به مطالعه‌ی تطور اجتماعی بود.

مورگان نشان داد که پیوندهای خویشاوندی٬ لزوماً نمودار نزدیکی زیست‌شناختی نیستند٬ چنان‌که در نزد ایروکویی‌ها کودکان عموی خود را نیز پدر صدا می‌کنند. او به‌علاوه با توجه به شباهتی که میان نظام‌های خویشاوندی در سرتاسر جهان وجود دارد٬ به یگانگی منشأ انسانیت اشاره می‌کند.

با وجود این، یشترین تلاش مورگان بازسازی تحول نظام‌های خویشاوندی بود، او قادر نبود - در این مطالعات خود - از موضوع سرخ‌پوستان صرف‌نظر نماید. از این‌رو، او در سال ۱۸۵۵، از اقامتگاه قوم چی‌پوا دیدن کرد. آنچه باعث تحیر وی شد، عقاید این قوم بود که اگرچه به‌زبان دیگری غیر از ایرکویی صحبت می‌کردند، ولی واژه‌های خویشاوندی عمه و خاله‌ها و برادران و خوهران کلان در بین هر دو قوم یکی بود و ایل‌های آن‌ها نیز بر وفق توتم‌های مختلف به کلان‌های متعدد تقسیم شده بودند.

شاید این اصطلاحات در بین تمامی اقوام سرخ‌پوست امریکا چنین بود؛ به‌همین سبب مورگان، براى آگاهى از قواعد خویشاوندى و رسوم ازدواج در میان سرخ‌پوستان آمریکایى، پرسش‌نامه‌ای تهیه کرد و آن را برای تمام کسانی‌ که در سراسر ایالات متحده سرپرست امور سرخ‌پوستان بودند فرستاد و خود وی هم به تحقیق در این باره پرداخت، ولی آنچه مسیر زندگی تحقیقاتی مورگان را تغییر داد برخورد تصادفی وی با یک مسیحی بود که از جنوب هندوستان بازگشته بود. مورگان از زبان او شنید که آداب و رسوم مردم تامیل، در جنوب هندوستان، مانند رسومى است که در قوم ایروکوى وجود دارد. با توجه به این‌که در آن زمان حدود ۲۴ میلیون آسیایى در قاره آمریکا زندگى مى‌کردند، این خبر انگیزه‌ی قوى مورگان براى ادامه کار او شد و حدسی جسوانه‌ی در خیال وی نقش بست. وی برای اثبات فرضیاتش پرسش‌نامه‌ای دیگری به کلیه کنسولگری‌های ایالات متحده در سراسر جهان و نیز عین این پرسش‌نامه را به علمای طراز اول و به دعاه مسیحی فرستاد.

در سال ۱۸٦٦ مورگان کتاب قواعد قرابت نسبى خانواده بشرى را منتشر ساخت. وى در این کتاب، به انواع طبقه‌بندى‌هاى خویشاوندى‌ در سراسر جهان پرداخت و آن‌ها را با یکدیگر مقایسه کرد. وی با تطبیق آیین خویشاوندی سرخ‌پوستان آمریکا و مردم آسیا در پی اثبات فرضیه آسیایی‌بودن سرخ‌پوستان آمریکا بود. بعد از تطبیق آئین‌های خویشاوندی، مورگان تصور می‌کرد یک سلسله رسومی را به‌عنوان مدرک پیدا کرده است که معرف تکامل جامعه بشری از یک حالت هرج‌ومرج در روابط جنسی است.

مراحل این سیر تکاملی در نظر مورگان چنین است: ۱- هرچند که هرج‌ومرج جنسی (یا پرومیسکویته) مرحله‌ای است که اثبات آن ممکن نیست و جامعه‌ای با این ویژگی‌ها مشاهده نشده است، ولی مورگان فرض می‌کرد که جماعات بدوی هیچ‌گونه علایق جنسی دائمی و مشخصی نداشتند. ٢- به نظر مورگان ازدواج بامحارم در خانواده سلطنتی مصر دلیلی بود بر وجود روابط جنسی میان برادران و خواهران. ٣- سرانجام، به‌خاطر اصلاح نسل برادران و خواهران همخون، آن‌ها ازدواج با یکدیگر را کنار گذاشتند، ولی جماعتی از مردان و گروهی از زنان به‌دور هم گردآمدند و یک‌نوع باشگاه عروسی تشکیل دادند (خانواده اشتراکی).

مورگان در توجیه نظریه‌ی خود معتقد است از آن‌جا که تمام مردان و زنان به‌عنوان والدین دارای روابط در هم و مختلط بودند، تحت یک عنوان واحد نامیده می‌شوند. تمام خواهران و برادران و هر شخص دیگری در شرایط بین نسلی نیز با یک اصطلاح نامیده می‌شوند و تمام فرزندان، مورد مراقبت هر یک از مردان قرار می‌گیرند. او در کتاب جامعه باستان می‌نویسد: از آن‌جا که برادران و خواهران مجاز نیستند با یکدیگر ازدواج کنند، این طبقات در مورد حق ازدواج یا همبستری که این رابطه را بهتر بیان می‌کند، در جهت متفاوتی رویاروی یکدیگر قرار می‌گیرند. این یک قانون اصلی است.

مورگان در خصوص ازدواج قبایل در این نوع خویشاوندی، این‌گونه بیان می‌کند: در این مرحله که روابط جنسی خواهران و برادران منع شده بود، ممنوعیت دیگری وضع شد و آن این‌که فرد مجبور بود از خارج از گروه خویشاوندی خود همسر انتخاب کند. به سخن دیگر، هر زن با مردی از هر کلان غیر از کلان خودش می‌توانست ازدواج کند. در این مرحله، مادرتباری وجود دارد و فرزندان به لحاظ بیولوژیکی توسط مادران خود بهتر از پدران‌شان شناخته می‌شدند و پسران این مادر باید با کلانی به جز کلان مادر ازدواج می‌کردند. بنابر مطالعه مورگان نخستین کلان‌های مادر تباری در این مرحله شکل گرفت. در پایان دوره‌ی بربریت گرایش به ازدواج زوجی و تک‌همسری پدید آمد. مورگان معتقد است دامداری که همراه با کوچ‌گری بود، شکل بعدی است که با گذر از مادرتباری به پدرتباری همراه بوده است.

مورگان بر این باور بود که تمامی نظام‌های خویشاوندی را می‌توان به دو مقوله‌ی گسترده تقسیم نمود:

    ۱- نظام‌های توصیفی: در این نظام که در بین اقوام سامی، آریایی و اورایی وجود دارد، میان خویشاوندان خطی و جانبی تفاوت قایل می‌شوند و پدر و عمو با یک لفظ مشترک تعریف نمی‌شوند.

    ٢- نظام‌های رده‌بندی: در این نظام الفاظ مشابهی برای خویشاوندان خطی و جانبی به‌کار می‌برند. این نظام که در بین خانواده‌های مالایی، تورانی و گانوایی وجود دارد، برای پدر و عمو، خاله و مادر و ... الفاظ مشترکی به‌کار می‌برند.


□ مورگان و تکامل‌گرایی
مورگان تحت تأثیر تئورى تکامل داروین قرار گرفت و کوشید تا تکامل جامعه بشرى را در طى قرون وسطى در سراسر کره‌ی خاکی تشریح نماید. در سال ۱۸۷۷، کتابى تحت عنوان «جامعه باستان» منتشر کرد که در آن کوشید سیر و پیشرفت بشر را از دوران توحش و مرحله‌ی بربریت تا تمدن مورد بررسى قرار دهد و بر آن شد (در مقدمه‌ی جامعه باستان) که: «اکنون، براساس شواهد متقین، مى‌توان اثبات کرد که در همه قبائل بشرى دوران توحش مقدم بر عهد بربریت بود، و چنان‌که معلوم است بربریت قبل از تمدن وجود داشته است». وى نتیجه گرفت که تاریخ نژاد بشرى یک سرچشمه دارد و از نظر تجربه و پیشرفت یکى است. (هـ، ر، هیس، تاریخ مردم‌شناسی، ترجمه‌ی ابوالقاسم طاهری، ص ۷۱).

نظریه تکامل بیش از همه با نام مورگان همراه است او که در عصر تکامل در زیست‌شناسی به‌وسیله داروین می‌زیست، در حوزه‌ی مردم‌شناسی نظریاتی را در باب تکامل مطرح ساخت که اگر چه بعدها انتقاداتی را در پی داشت ولی هنوز هم وقتی این بحث مطرح است، انسان‌شناسان ناچار به ذکر نظریات وی هستند. مورگان در خصوص این نظریه می‌گوید: «گروه‌هایی که بشریت را شکل می‌دهند از یک سلسله مراحل می‌گذرند که با یکدیگر قابل مقایسه‌اند. برای هر جامعه، تحول بر روی یک خط و تحول همه جوامع با تأخیر و تأخر مشابه است. خطوط موازی فرهنگی را می‌توان در جوامع مشخص کرده و با یکدیگر مقایسه کرد. گروه‌های عقب‌مانده شرایطی را می‌گذرانند که گروه‌های پیشرفته درگذشته داشته‌اند، این وضع در تمام جنبه‌های فرهنگی جوامع وجود دارد.

مورگان برای ذهن انسان هم دوره‌ی تکاملی بر می‌شمرد و معتقد بود که ذهن انسان در دوره‌‌ی توحش کوچک بوده و در مرحله بربریت توسعه یافته و به کیفیت کنونی رسیده است. اصل عمومی هوش در مرحله توحش، بربریت و تمدن در انسان ایجاد شد و رشد کرد بشر توانست با اتکا به ذهن و در شرایط مساوی، به اختراعات و ابزارسازی مشابه دست یابد هر اندازه بشر به اختراعات و اکتشافات دست می‌یازید و نهادهای اجتماعی فرهنگی توسعه می‌یافت، مغزش نیز بزرگ‌تر می‌شد؛ زیرا مغز انسان همراه با کسب تجربه رشد می‌کند. بنابراین، تکامل زیستی همراه با تکامل فرهنگی صورت می‌گیرد و رابطه مستقیمی بین رشد مغز و هوش وجود دارد.

بنابراین، مورگان در بررسى خط سیر تکامل فرهنگ دو جریان جداگانه را تشخیص داده است:

    ۱- اختراعات و اکتشافات: به‌عقیده او هر قدر دامنه‌ی اکتشافات و اختراعات گسترده‌تر باشد، همراه با توسعه نهادهاى اجتماعی، مغز انسان بزرگ‌تر مى‌شود و همراه با کسب تجربه رشد مى‌کند که با تکامل فرهنگى همراه است، به این ترتیب نتیجه مى‌شود که تکامل ابزارى و مغزى انسان دو جریان متقابل و پیوسته به‌هم مى‌باشند.

    ٢- نهادها: مورگان بر آن است که نهادهاى اولیه بشر در نتیجه هسته‌هاى اولیه فکر او توسعه یافته، یعنى تکامل فرهنگ از دید نهادى جنبه‌ی درونى و روانى دارد. به سخن دیگر تکامل فرهنگ همان تکامل ذهن انسان است.

چنان‌که در بالا گفته شد، مورگان در طرح مراحل سه‌گانه، تکامل ابزارى و فرهنگى به‌نام مراحل توحش، بربریت و تمدن، مى‌گوید ذهن و هوش عمومى انسان رشد یافته است. از این‌رو در جوامعى که شرایط یکسان دارند نوع اختراعات و اکتشافات یکسان و مشابه خواهد بود و حاصل آن پیدایش نهادهاى اجتماعى یکسان است.

از جمله اختصاصات اساسى که مورگان به انسان مربوط دانسته، کنترل او بر خوراک است و مى‌گوید زمانى جمعیت انسان در روى زمین افزایش یافته که قابلیت‌هاى لازم را برى کنترل بر غذاى خود کسب کرده است. از این‌رو مى‌گوید دوران شکوفائى و رشد انسان از جنبه‌هاى نهادى و اختراعى زمانى آغاز شده است که منابع غذائى فراوانى را به‌دست آورده است.

پس از این‌رو است که در سیر تکامل فرهنگى انسان مراحلى مانند شکار، ماهی‌گیری، دامپروری، کشاورزى و صنعت به‌عنوان دوران‌هاى شاخص رشد و توسعه تمدن و فرهنگ انسانى شناخته شده‌اند.

□ خط تطوری مورگان

لوئیس هنری مورگان، که همزمان با کارل مارکس، چارلز داروین و زیگموند فروید می‌زیست، با طرح نظریه‌ی مردم‌نگاری ایرو کیز معتقد بود که جوامع اولیه مادرسالار بودند و نه پدرسالار و از نظریه‌های معروف وی، تقسیم جهان باستان به بربریت - توحش و تمدن است.

پژوهش‌ها و مطالعات مورگان در مورد ایروکویی‌ها٬ او را متوجه پرسش‌های جدیدی در مورد سازمان‌های اجتماعی کرد. او توجه مردم را به این باور جلب کرد که سازمان‌مندی یونانیان و رومیان باستان مشابه نظام طایفه‌ای (کلانی) قبایل هندی-امریکایی است. تا پیش از دهه‌ی ۱۸۷۰ مردم طبیعت این نظام را درک نمی‌کردند و تصور می‌کردند که این سازمان‌مندی صرفاً یک نمود تشریفاتی٬ مذهبی یا مناسکی دارد و یا از برگرفته از اسطوره‌هاست. آن‌ها چنین نهادهایی را به‌عنوان واحدهای بنیادین نظام اجتماعی نمی‌شناختند. مورگان نگرش جدید خود را در این حوزه‌ی جامعه‌ی انسانی و تاریخ روشن ساخت.

مورگان پس از مطالعات طاقت‌فرسای خود در حوزه‌ی یونان و رم باستان به مدت ۴۰ سال٬ به طرح نظریات تطوری خود در اثر مهمش جامعه باستانی می‌پردازد. نظریه‌ی تکامل اجتماعی که سیر خط تاریخی پیشرفت جوامع انسانی را در سه مرحله نشان می‌دهد: «توحش٬ بربریت و تمدن». او گذار از هر مرحله به مرحله‌ی بعد را با در نظر داشتن چند مولفه‌ی شاخص در هر دوره‌ نمودار می‌سازد٬ مولفه‌های فناورانه‌ای که در هر دوره شکل ابزاری برجسته‌ای داشته‌اند: آتش٬ کمان و سفال در عصر توحش (نمود شکارچی گردآور بودن انسان این عصر)٬ فلز در عصر بربریت (یا همان انقلاب نوسنگی - یا نئولیتیک - و نمود گرایش یافتن انسان به کشاورزی٬ یکجانشینی٬ و اهلی کردن حیوانات)٬ و سپس عصر تمدن با تاکید بر اختراع الفبا و نوشتن. او هرج‌ومرج جنسی را به انسان ابتدایی عصر توحش٬ مادرسالاری را به دوره‌ی بربریت٬ و پدرسالاری را به عصر تمدن نسبت می‌دهد. در این رویکرد، مورگان پیشرفت تکنولوژیک را به‌عنوان عامل پیشرفت اجتماعی نشان می‌دهد. به‌علاوه، او معتقد بود هر شکل از تغییر اجتماعی نیز٬ اعم از تغییر در سازمان‌ها٬ نهادها و ایدئولوژی با تحولات فناورانه آغاز می‌شوند.

مورگان در تطور تاریخ انسانی سه مرحله اصلی را تعیین می‌کند که عبارتند از توحش، بربریت و تمدن. البته قبل از مورگان، آدام فرگوسن در کتاب تاریخ جامعه مدنی، این تقسیم‌بندی سه‌گانه را مطرح کرده بود؛ ولی نوآوری مورگان در آن بود که این مراحل را با وجود آمدن اختراعات و نهادهای اجتماعی خاصی پیوند می‌داد و با تکیه بر داده‌های مردم‌شناختی تلاش می‌کرد نمونه‌هایی از هر یک از این مراحل را در جوامع معرفی نماید.

در خصوص وجه تسمیه‌ی این ٣ واژه می‌توان گفت: «وحشی» واژه‌ای عام بود که به اهالی بومی مستعمرات و جوامع ابتدایی اطلاق می‌شد. «بربر» واژه‌ای بود که به تمدن یونانی و رویکرد یونانیان که مردمان دیگر را در رده‌ای پست‌تر قرار داده و بربر می‌نامیدند، استناد داشت، و سرانجام «تمدن» واژه‌ای بود که به تاریخ شهر که پایه و اساس تمدن یونانی وومی و سپس اروپایی بوده اشاره داشت.

مورگان مراحل تکامل و تحول را کشف و ابداع ابزار و وسایل مشخص می‌کند. تقسیم‌بندی مورگان بر خصوصیات تکنولوژی استوار است. او هر یک از این سه مرحله توحش، بربریت و تمدن را به ٣ زیرمرحله قدیم، میانه و جدید بخش می‌کند:

  • توحش قدیم یا حالت اولیه وحشیگری: این مرحله از دوره نوزادی بشر شروع می‌شود. انسان در این دوره از طریق جمع‌آوری گیاهان و غذای گیاهی زندگی می‌کرده است مشخصه‌ی این دوره را پیدایش زبان می‌دانند. این مرحله با ماهی‌گری و استفاده از آتش خاتمه می‌یابد.
  • توحش میانه: این مرحله با یادگیری ماهیگیری و پیدایش تبر و نیزه سنگی چوبی آغاز شد و با اختراع تیروکمان خاتمه یافت.

  • توحش جدید: این مرحله با اختراع تیر و کمان شروع شد و با پیدایش سفال و کوزه‌گری پایان یافت.

  • بربریت قدیم: این مرحله با کشف سفال و کوزه‌گری آغاز می‌شود.

  • بربریت میانه: اهلی کردن حیوانات و انجام کار کشاورزی و آبیاری در این مرحله اتفاق می‌افتد.

  • بربریت جدید: آغاز این دوره ساخت اشیای آهنی است و پایان آن اختراع الفبای آوایی و استفاده از خط برای نگارش آثار ادبی.

  • تمدن قدیم: پیدایش خط

  • تمدن میانه: اختراع قطب نما، باروت و کاغذ چاپ

  • تمدن جدید: این مرحله آخرین مرحله تمدن است که انسان قوه‌ی بخار، برق و ... را کشف می‌نماید.

این تقسیم‌بندی بر فرهنگ مادی و عوامل تکنولوژی در طی تاریخ متکی است و اسامی تکامل خطی که توسط مورگان بیان شده است عبارتند از:

    الف) فرهنگ طی مراحلی متوالی متحول می‌شود.

    ب) فرهنگ اساساً در همه‌‌جای دنیا مشابه است.

    ج) در نتیجه نظم مراحل گریزناپذیر است و محتوی آن‌ها محدود است.

    د) فرآیندهای ذهنی در تمام جهان و در میان انسان مشابه هستند.

با این وجود، از تکامل خطی مورگان انتقادات زیادی شده است. هر چند مورگان عاری از نقص نیست ،اما تأثیر وی بر انسان‌شناسی، هم‌چنان تأثیری اساسی و پایدار است. وی اهمیت مطالعه‌ی نظام‌های خویشاوندی را مورد تأکید قرار داد و اهمیت نظام برای رده‌بندی، نقش گروه‌هایی هم‌تبار خطی در سازمان اجتماعی و نظام‌های که بر پایه روابط خویشاوندی هستند را دریافت. هم‌چنین مورگان تلاش نمود در تحقیقات خود به‌گونه‌ای نظام‌مند و همه‌جانبه عمل نماید که این امر طلایه‌دار مطالعات بین فرهنگی در مقیاس وسیع به‌شمار می‌رود که یک قرن بعد صورت گرفت. مورگان داده‌ای انسان‌شناسی را برای مبنای چارچوبی معین از تطور فرهنگی سازماندهی نمود و تفاوت‌های فرهنگی را به‌عنوان ظرافت‌های مردم‌نگاری تلقی کرد. او سهم بزرگی در گسترش شناخت در مردم‌شناسی داشت.

به هر حال، لوئیس هنری مورگان، عضو آکادمی ملی علوم و رئیس انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم در سال ۱۸۷۹ بود. وی به‌عنوان سیاستمدار در حزب جمهوری‌خواه فعالیت می‌کرد و بین سال‌های ۱۸٦۸ تا ۱۸٦۹ به‌عنوان سناتور در مجلس سنا برگزیده شد. سرانجام، وی، در ۱۷ دسامبر ۱۸۸۱ میلادی، در شهر راچستر، ایالت نیویورک، درگذشت.


آثار

آثار ارزشمند چندی از لوئیس هنری مورگان، در زمینه‌ی انسان‌شناسی به یادگار مانده است که عبارت‌اند:

  • The League of the Ho-de-no-sau-nee or Iroquois، چاپ ۱۸۵۱ میلادی.
  • The Indian Journals، چاپ سال‌های ۱۸۵۹-۱۸٦٢.

  • The American beaver and his works، چاپ ۱۸٦٨ میلادی.

  • Systems of consanguinity and Affinity، یا به فارسی: نظام‌های هم‌خونی و وصلت خانواده‌ی انسانی، چاپ ۱۸۷۱ میلادی.

  • Montezuma's Dinner، چاپ ۱۸٧٦ میلادی.

  • Ancient society، یا به فارسی: جامعه‌ی باستان (یا تحقیقاتی در خطوط پیشرفت انسانی از توحش٬ گذر از بربریسم تا تمدن)، چاپ سال ۱۸۷۷ میلادی، که در سال ۱۳۷۱ خورشیدی توسط محسن ثلاثی به فارسی ترجمه شده و توسط انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی در تهران منتشر شده است.

  • Aborigines 1881 Houses and House-lives of the American


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

...


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها

مورگان، لویس هنری، جامعه باستان، ترجمه‌ی محسن ثلاثی، تهران: انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ ۱۳۷۱.
شهمیرزادی، صادق ملک، ایران در پیش از تاریخ (باستان‌شناسی ایران از آغاز تا سپیده‌دم شهرنشینی)، تهران: مؤسسه‌ی پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور، چاپ اول - ۱۳۷٨
چایلد، گوردون، تطور اجتماعی، ترجمه‌‌ی احمد صبوری، تهران: انتشارات نیل، چاپ ۱۳۵٢.
نوابخش، مهرداد، 1382، درآمدی بر مکاتب و نظریه‌های مردم‌شناسی، اراک: انتشارات دانشگاه آزاد، چاپ ۱۳٨٢.
روح‌الامینی، محمود، گردشهر با چراغ در مبانی انسان‌شناسی، تهران: انتشارات عطار، چاپ ۱۳٨۵.
5. فرخ‌نیا، رحیم، نظریه‌های مردم‌شناسی، اراک: نشر نویسنده، چاپ ۱۳٨۹.
مور، جری، دی، زندگی و اندیشه بزرگان انسان‌شناسی، ترجمه هاشم‌آقای بیک‌پوری، جعفر احمدی، تهران: انتشارات جامعه‌شناسان، چاپ ۱۳٨۹.
فکوهی، ناصر، تاریخ اندیشه و نظریه‌های انسان‌شناسی، تهران: نشر نی، چاپ ۱۳٨4.
ریویر، کلود، درآمدی بر انسان‌شناسی، ترجمه‌ی ناصر فکوهی، تهران: نشر نی، چاپ ۱۳٨٢.
قرائی مقدم، امان‌الله، انسان‌شناسی فرهنگی (مردم‌شناسی فرهنگی)، انتشارات ابجد، چاپ ۱۳٨٨.
اریکسون، توماس هیلند و نیلسون، فین سورت، تاریخ انسان‌شناسی (از آغاز تا به امروز)، ترجمه‌ی علی بلوکباشی، نشر گل آذین، چاپ ۱۳٨٧.
یوسفی زاده، محمدعلی، تاریخ و اندیشه‌ها و آرای انسان‌شناسی و مردم‌شناسی (شاخه زرین)، انتشارات یسطرون، چاپ ۱۳٨٢.
هیس، هـ، ر، تاریخ مردم‌شناسی، ترجمه ابوالقاسم طاهری، انتشارات ابن سینا، چاپ ۱۳۴٠.
دانشنامه‌ی آزاد ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)
فولادی، حسنعلی، خط تطوری و تحول خویشاوندی لوئیس هنری مورگان، وب‌سایت انسان‌شناسی و فرهنگ.


[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:زندگی‌نامه‌هاانسان‌شناسان