|
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
فهرست مندرجات
.
آب
احمد تفضّلی زبانشناس، ایرانشناس و پژوهشگر ایرانی در ۱۳۱۶ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. دوران دبستان و دبیرستان خود را در تهران گذراند و دیپلم ادبی خود را از دبیرستان دارالفنون اخذ کرد. لیسانس زبان و ادبیات فارسی را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با رتبهی اول به پایان رساند. دورهی فوق لیسانس خود را در مدرسهی زبانهای شرقی دانشگاه لندن گذراند و پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۵ موفق به اخذ مدرک دکترا در رشتهی زبانهای باستانی شد. موضوع پایاننامه دکتر تفضّلی تصحیح و ترجمهی سوتکرنسک (نخستین بخش از اوستای ساسانی) و ورشت مانسرنسک (نسک دوم یا دومین بخش از اوستای ساسانی) از دینکرد و مقایسه این دو بخش با متنهای اوستایی بود که به راهنمایی دکتر صادق کیا، زبانشناس و متخصص زبانهای باستانی ایرانی انجام گرفت.
در زمان تحصیل حضور درس استادان بزرگی همچون بدیعالزمان فروزانفر، جلال همایی، محمد معین، احسان یارشاطر، عبدالعظیم قریب و ... را تجربه کرد. او همچنین از محضر اساتید غیرایرانیای چون مری بپیس، مکنزی، دومناش و ... استفادههای فراوان برد.
تفضلی مدتی بهعنوان پژوهشگر در بنیاد فرهنگ ایران بهکار مشغول شد و از سال ۱۳۴۷ با سمَت استادیار گروه فرهنگ و زبانهای باستانی به هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پیوست و پس از آن استاد زبانهای باستانی ایرانی در دانشگاه به تدریس مشغول شد و ده سال ریاست بخش دانشجویان خارجی دانشکدهی ادبیات را برعهده داشت.
پژوهشهای احمد تفضلی با همراهی بدیعالزمان فروزانفر در بازنویسی یادداشتهای کتاب «عطار» آغاز شد. فروزانفر همواره دید علمی و سختکوشی و موشکافی ِ تفضلی را میستود.
تفضلی به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی تسلط داشت و با زبانهای روسی و عربی نیز آشنایی داشت.
احمد تفضلی در زندگی پر بار خود جوایز و تقدیرنامههای بسیار دریافت کرد. آکادمی کتیبهها و ادبیات فرانسه جایزهی گیرشمن را برای قدردانی از تحقیقات تفضلی در حوزهی مطالعات زبان پهلوی به او اختصاص داد. آکادمی کتیبهها و ادبیات یکی از پنج آکادمی تشکیلدهندهی انستیتوی فرانسه است. این برای بار نخست بود که این آکادمی به این شکل از یک ایرانی قدردانی میکرد. احمد تفضلی همچنین نخستین استاد از کشورهای شرقی بود که از دانشگاه سن پترزبورگ دکترای افتخاری دریافت میکرد.
احمد تفضّلی با داشنامهی ایرانیکا و همینطور دائرهالمعارف بزرگ اسلامی همکاری داشت. دکتر جلیل دوستخواه، ایرانشناس، پژوهشگر و شاهنامهپژوه ایرانی در گفتوگویی دربارهی مرگ احمد تفضلی میگوید: «زندهیاد دکتر احمد تفضلی با دریغ بسیار در سال ۱۳۷۵، در تهران در یک رویداد یا بهتر گفته بگویم در یک سانحه ساختگی کشته شد و در واقع بهقتل رسید. این فاجعهای بود در فرهنگ ایرانی و در عرصهی کوششها و پژوهشهای دانشگاهی.»[۱]
آب، مادهای مركب از هیدروژن و اكسیژن با فرمول شیمیایی O٢H كه در شرایط عادی مایع، و خالصِ آن بیبو و بیمزه، و اندكِ آن بیرنگ است، ولی بسیارِ آن آبی به نظر میآید.
۱ | در طبیعت |
پیدایش آب: پس از سرد شدنِ پوستهی برونی زمین در حدود ۴ میلیارد سال پیش و فراهم شدن امكان تركیب هیدروژن و اكسیژن، در میان تودههای بخارِ غلیظی كه همهی كرهی زمین را فراگرفته بود، بارانهای سیلآسا باریدن گرفت و طی هزاران سال پستیهای پوستهی زمین را پر كرد و اقیانوسها را به وجود آورد. هزاران میلیون تُن املاح محلول در این سیلابها موجبِ شوری و تلخی آب اقیانوسها گردید و رسوبات حاصل از آنها زمینهی چینخوردگیها و فرایندهای كوهزدایی بعدی را فراهم آورد.
مقدار آب در زمین: آب ٧۱٪ سطح زمین را میپوشاند و حجم آن حدود ۱ʽ۵٠٠ میلیون كمـ٣[٢] است[٣]. ۹٧٪ این مقدار آب شور اقیانوسها و دریاها، و ٣٪ آن به اصطلاح آب شیرین است. آبهای شیرین به صورت یخ و برف در یخچالهای قطبی و كوهستانی انباشته شده است و باقیمانده، آبِ مورد استفادهی موجودات زنده را تشكیل میدهد كه مقدار آن را بین ۱۱ تا ۱٢ میلیون كمـ٣ برآورد كردهاند[۴]. مجموع آبهای زیرزمینی نیز حدود ٨ میلیون كمـ٣ برآورد شده است[۵]. در جو نیز آب بهصورت بخار و ابر و مه تا میزان ۴٪ وجود دارد.
خواص فیزیكی آب: قدرتِ حلالیتِ آب بسیار است. از اینرو در طبیعت هرگز بهصورت خالص یافت نمیشود و همواره مقداری مواد آلی و معدنی بهصورت محلول با خود دارد. نقطهی انجماد آب خالص در فشار یك اتمسفر (صفر درجه) و نقطهی تبخیر آن در همان فشار (۱٠٠٠ سانتیگراد) بهعنوان مبدأ اندازهگیری دما برگزیده شده است. تغییرات چگالی آب در اثر افزایش و كاهشِ حرارت، حالتی استثنایی دارد: در دمای صفر درجه، جرم حجمی آن برابر ٠،۹۹۹٨ گرم در سانتیمتر مكعب است. در ۴٠ سانتیگراد به ماگزیموم خود یعنی یك میرسد و از آن پس با افزایش دما، بار دیگر از جرم حجمی آن كاسته میشود. انجماد آب نیز موجب كاهش جرم حجمی آن میشود و یخ صفر درجه، جرم مخصوصی برابر ٠،۹۱٦٧۴ دارد. از همینرو یخ بر روی آب میماند. بههنگام كاهش دما، آب ۴٠ بر اثر جرم حجمی بیشتر به پایین منتقل میشود و آب سردتر جای آن را میگیرد. از اینرو انجماد آب همواره از سطح آغاز میشود و به این علت كه قابلیتِ هدایتِ حرارتی یخ بسیار پایین است، انجماد هیچگاه به اعماق آب نمیرسد و این برای جانوران آبزی بسیار حیاتی است.
آب مهمترین عامل فرسایش پوستهی زمین و جابهجا كردن مواد آن است. این عمل بهوسیلهی سیلابها و رودها انجام میگیرد. مثلاً، رود میسیسیپی هر روز در حدود یك میلیون تن مواد گوناگون به خلیج مكزیك میریزد[٦] و این عمل آب طی میلیونها سال موجب بسیاری از دگرگنیهای پوستهی زمین و پیامدهای زیستی آن گردیده است و به كندی همچنان پستیها و بلندیهای زمین را دگرگون میسازد[٧].
٢ | در جهان اسلام |
این بخش دارای این مباحث است: ۱- تعریف و حدود جهان اسلام؛ ٢- شرایط جغرافیایی جهان اسلام و انطباق آن بر مناطق خشك برّ قدیم؛ ٣- عوامل جغرافیایی ایجاد مناطق خشك؛ ۴- مقدار و پراكندگی باران در جهان اسلام؛ ۵- رودهای جهان اسلام؛ ٦- دریاچههای جهان اسلام؛ ٧- سدهای جهان اسلام؛ ٨- منابع آب زیرزمینی در جهان اسلام؛ ۹- آمار نمونههایی از باران جهان اسلام.
تعریف و حدود جهان اسلام: در تعریف كشور اسلامی میان پژوهشگران وحدت نظر نیست. برخی از نویسندگان، كشورهایی را كه بیش از ٧۵٪ جمعیت آنها را مسلمانان تشكیل میدهند، كشور اسلامی دانستهاند و برخی جمعیتِ مسلمانِ بیش از ۵٠٪ را مبنای اسلامی شناختن كشورها شمردهاند. آنچه مسلم است، در حال حاضر حدود یك میلیارد مسلمان جهان از سنگال در مغرب افریقا تا اندونزی در جنوب شرقی آسیا را فرا گرفتهاند و دامنهی این دین را از شمال به سیبری و از جنوب به زنگبار در آفریقای شرقی كشاندهاند و آن را از یك سوی نیمكرهی شرقی جهان بهسوی دیگر رساندهاند[٨].
اسلام در طول ۱۴ قرن، در قارههای آسیا و آفریقا گسترش یافته و توسعهی اوّلی آن بجز در هند و مالزی و اندونزی، در مناطق خشك این دو قارّه از برّ قدیم بوده است. قسمتی از قارهی آفریقا كه میان مدیترانه در شمال و اقیانوس اطلس در مغرب و جنگلهای استوایی در جنوب (حدود ْ۱٠ عرض شمالی) و دریای سرخ در مشرق جای دارد، قلمرو مطلق اسلام به شمار میرود. افزون بر این، قسمتی از كرانههای شرقی این قارّه یعنی سواحلِ آفریقایی اقیانوسِ هند از حدود شاخ آفریقا تا زنگبار نیز در قلمرو اسلام جای دارد.
حدود جغرافیایی قلمرو اسلام در آسیا در شمال و جنوب، خطوط نامنظمی را تشكیل میدهد كه با برشمردن چند واحد جغرافیایی و نیز واحدهای سیاسی بهتر مشخص میگردد و اگر اندونزی و مالزی و بنگلادش را از كشورهای اسلامی آسیا استثنا كنیم، قلمرو اسلام، آسیای صغیر و كشورهای ساحلی مشرق مدیترانه و سرزمینهای اردن و عراق و سراسر شبه جزیرهی عربستان و فلات ایران (شامل ایران و افغانستان) و پاكستان و جمهوریهای مسلماننشین اتحاد جماهیر شوروی (آذربایجان یا ارّان در مغرب و تركمنستان و ازبكستان و تاجیكستان و بخشی از قزّاقستان) و تركستان چین (سین كیانگ) و بخشی از مغولستان را در بر میگیرد.
شرایط جغرافیایی جهان اسلام و انطباق آن بر مناطق خشك برّ قدیم: از نظر جغرافیایی، گسترهی اسلام در آفریقا و آسیا به صورتی كه توصیف شد، به استثنای بنگلادش و مالزی و اندونزی، با آنچه جغرافیدانان مناطق خشك بَرّ قدیم مینامند، انطباق دارد. بههمین علت گفته شده است كه میان دین اسلام و محیطِ جغرافیایی گسترشِ آن پیوندی در كار است (دوپلانول، ۴۴٣).
اصطلاح منطقهی خشك یا عناوینی مانند بیابان و صحرا كه گاهی بههمان معنی بهكار میرود، همواره گرمای سخت و باران كم و فقدانِ پوششِ گیاهی غنی و مقتضیان طبیعی لازم برای یك زندگی توأم با رفاه را به ذهن میآورد. خشكی را در این موارد بهصورتهای گوناگون تعریف كردهاند (جعفرپور، ۴٨)، ولی یك مشخصهی عمومی برای تعیین حدود مناطق خشك را میتوان باران سالانهی زیر ٢۵ سانتیمتر (بریتانیكا، ذیل Deserts) و نیز عدم ثبات و تغییرپذیری مقدار باران دانست كه میزان این تغییرپذیری معمولاً با مقدار باران سالانه نسبت عكس دارد.
در نظامهای نوین، تعریف خشكی براساس مفهوم «بیلان آب» پایهگذاری شده است و آن رابطهای است كه در هر ناحیهی معین، میان مقدار باران سالانه از یك سو و تبخیر و تعرّق بالقوّه و مصرف ذخیرهی آب از دیگر سوی وجود دارد. این رابطه میزان كمبود آب و درجات و مراحل خشكی را نشان میدهد (گودی، ذیل Water Balance) سرزمینهای آسیایی (به استثنای اندونزی و مالزی و بنگلادش) و آفریقایی اسلامی، با هر ضابطه كه در نظر گرفته شود، جزء مناطق خشك جهان بهشمار میآید. به دیگر سخن، از مقایسهی نقشهی باران و مناطق خشك نیم كرهی شمالی در بَرّ قدیم با نقشهی پراكندگی كشورهای اسلامی، بنابر تعریفی كه در این مورد پذیرفتهایم (نسبت مسلمانان بیشتر از ٧۵٪)، بهخوبی استنباط میشود كه همهی كشورهای اسلامی آفریقا و آسیا به استثنای اندونزی و مالزی و بنگلادش در همین مناطق خشك و كمباران واقع شده است (نكـ : نقشهی ص ٧). این كشورها در روی زمین بخشی از فضای میان ْ۱٠ و ْ۴٠ عرض شمالی را در بر میگیرد. با اینكه خشكی و كمبارانی وجه مشترك سراسر این منطقه است، میزان گرمای مناطق خشك با تفاوت عرض جغرافیایی فرق میكند. صحراهای آفریقا، عربستان، سوریه، عراق و كویرهای مركزی ایران مناطق خشكِ گرم، و بیابانهای تركستان چین و آسیای میانه و مغولستان مناطق خشك سرد به شمار میروند.
مقدار پراكندگی باران در جهان اسلام: باران متوسط سالانهی جهان اسلام به استثنای اندونزی و مالزی و بنگلادش بین حدّاقلهایی میان ۵ و ۱٠ سانتیمتر و حداكثرهایی میان ٧٠ و ۱٠٠ سانتیمتر قرار دارد (والن، ٢٦). خشكترین نواحی منطقهی وسیع اسلامی آفریقا و آسیا در داخل بیابانها و نقاط دور از دریا مانند نواحی مركزی صحرای آفریقا و عربستان و كویرهای مركزی ایران و نیز نقاط مركزی تركستان چین و آسیای میانه جای دارد كه در برخی از آنها ممكن است سالها اثری از باران دیده نشود. پربارانترین مناطق جهان اسلام (به استثنای اندونزی و مالزی و بنگلادش) در آفریقا دامنههای شمالی كوههای اطلس در مراكش و الجزایر و در آسیا دامنههای غربی جبال لبنان و كرانههای شرقی مدیترانه و دامنههای شمالی مرتفعات شمالی تركیه كه مشرف بر دریای سیاه است و به ویژه در نیمهی شرقی میان سامسون و طرابوزان، و دامنههای شمالی البرز مشرف بر دریای خزر و سرانجام مرتفعات هندوكش و كوههای تیانشان و آلتایی است كه در آنجا نزولات آسمانی بیشتر بهصورت برف است. پراكندگی و مقدار باران سالانه رابطهی نزدیك با ارتفاع و وضع مرتفعات در برابر جریانات جوّی دارد. در جاهایی كه امتداد رشتهكوهها بر امتداد وزش بادها عمود است، دامنههای رو به بادِ مرتفعات، باران قابل توجهی دریافت میكند، در حالی كه دامنههای پشت به باد (باد پناه) معمولاً از مقادیر مشابه نزولات آسمانی محروم میماند.
مقادیر باران سالانه در جهان اسلام در مسافتهای نسبتاً كوتاه ناگهان تغییر میكند. مثلاً، در سوریه از ٧٠ تا ۱٠٠ سانتیمتر در سواحل، به ٧ سانتیمتر در ۵٠ كم ساحل كاهش مییابد (همانجا)، یا در عراق از ۱۴ سانتیمتر در بغداد در فاصله كمتر از ۱٠٠ كم در دامنههای غربی زاگرس به ٧٠ سانتیمتر میرسد و یا در البرز مقدار باران از ۱٠٠ تا ۱۵٠ سانتیمتر در دامنههای شمالی به ۱٠ تا ٢۵ سانتیمتر در دامنههای جنوبی تقلیل مییابد.
از نظر فصل ریزش باران به استثنای اندونزی و مالزی و بنگلادش، در سراسر جهان اسلام زمستان فصل باران، و حداكثرهای ماهانهی باران بیشتر در ماههای سرد سال است. در برخی مناطق ماههای پاییز و بهار هم ممكن است ماههای پرباران باشد. مشخصهی دیگر بارانهای جهان اسلام این است كه در مرتفعات بالاتر از ٢آب ٧۱٪ سطح زمین را میپوشاند و حجم آن حدود ۱ʽ۵٠٠ تا ٣آب ٧۱٪ سطح زمین را میپوشاند و حجم آن حدود ۱ʽ٠٠٠ متر از سطح دریا، بیشتر نزولات آسمانی بهصورت برف است، كه خود عامل مهمی در مداومت زندگی گیاهی و حیوانی و انسانی در ماههای خشك سال بهشمار میرود.
در سراسر صحرای آفریقا كه وسعت آن را از ٦ تا ٨ میلیون كم٢ برآورد كردهاند (دائرةالمعارف بزرگ شوروی، ذیل Sahara)، باران اندكی میبارد چنانكه میزان متوسط باران این منطقهی وسیع را در حدود ۵ تا ٦ سانتیمتر در سال دانستهاند (كندرو، ۴۵). در حاشیهی شمالی صحرا، باران منحصر به فصل زمستان، و نتیجهی مستقیم برخورد هستههای فشارِ كمِ مدیترانهای توأم با مرتفعات ساحلی است و مقدار آن از مغرب به مشرق كاهش مییابد چنانكه از ٧۵ سانتیمتر در الجزایر به ۱٨ سانتیمتر در اسكندریه میرسد. در حاشیهی جنوبی صحرا كه همجوار با ناحیهی بارانهای موسمی آفریقاست، فصل ریزش باران تابستان است و مقدار آن هم گاهی ممكن است بسیار باشد (۵٠٠ تا ٦٠٠ میلیمتر در سال). در صحرای آفریقا تغییرپذیری باران از سالی بهسال دیگر بسیار شدید است چنانكه در اورجلا (الجزایر) در یك سال ٢۵ سانتیمتر باران باریده است و پس از آن چندین سال پیاپی هیچ بارانی به ثبت نرسیده است.
بارانهای صحرا بیشتر بهصورت رگبارهای سخت و كوتاه مدّت است كه در فاصلهی كوتاهی، سیلابهای طغیانی و زیانبار پدید میآورد، ولی در عین حال سبب دوام زندگی در واحهها و وادیها و همچنین تا حدودی موجب احیای منابع آب زیرزمینی در صحرا میگردد. در داخل صحرا نواحی كوهستانی از باران بیشتری بهرهمند میشود چنانكه حُجار و ایر در سال حدود ٣٠ سانتیمتر باران و احیاناً برف دریافت میكند، ولی این مقدار در مرتفعات تیبتسی در شمال چاد كه در فاصلهی دورتری از منابع باران شمالی قرار گرفته، بسی كمتر است (همو، ۴٦).
در شبه جزیرهی عربستان مانند صحرای آفریقا باران اندكی میبارد كه بیشتر محدود به دامنههای لبهی غربی فلات است و هر اندازه بهسوی مشرق پیش رویم، از میزان آن كاسته میشود (دوپلانول، Al، IV). تنها در جنوب غربی شبه جزیره كه از بادهای موسمی تابستانی اقیانوسِ هند برخوردار میشود، بارانهای پربركتی در دامنهی كوهها پدید میآید و از بركت همین بارانهاست كه مناظر جغرافیایی حاشیهی شبه جزیره به سبب مزارع سرسبز و آبادانی بیشتر با قسمتهای صحرایی داخلی تفاوت بسیار دارد. در شمال شبه جزیرهی عربستان صحراهای عراق و سوریه، بهویژه آنچه در مشرق مرتفعات لبنان قرار دارد، از نظر میزان باران در وضع بهتری است، ولی با اینهمه، متوسط باران سال بیابانها از ۵ تا ۱۵ سانتیمتر تجاوز نمیكند. باران باریكهای از ساحل شرقی مدیترانه كه میان دریا و مرتفعات بعلبك و لبنان جای دارد، بیشتر از نواحی بیابانی شرقی كوهستانهاست و در سراسر این باریكه حداكثرهای ٧٠ تا ۱۱٠ سانتیمتر به ثبت رسیده است.
كشور تركیه كه بخش شرقی آن در شمال ناحیهی ساحلی شرقی مدیترانه قرار گرفته، بهعلت وجود دریاهای مدیترانه و اژه و سیاه كه از ٣ طرف آن را احاطه كرده است، از كشورهای پرآب جهان اسلام محسوب میشود كه باران نواحی ساحلی غربی و جنوبی آن از ٧٠ تا ٨٠ سانتیمتر است و در ساحل شرقی دریای سیاه تا ٢٧٠ سانتیمتر میرسد. نزولات بخشهای داخلی آن كه اغلب به صورت برف است، از ٣٠ تا ۵٠ سانتیمتر تفاوت میكند. علاوه بر این، به علت مجاورت دریاها، ریزش باران آن، برخلاف دیگر نواحی جهان اسلام در مناطق خشك آفریقا و آسیا منحصر به زمستان نیست.
پیشتر اشاره شد كه در كشورهای اسلامی واقع در مناطق خشك آسیا و آفریقا، مقدار و پراكندگی باران سالانه رابطهی نزدیك با ارتفاع و وضع قرار داشتن مرتفعات در برابر جریانات جوّی دارد. فلات ایران (شامل كشورهای ایران و افغانستان) مصداق این گفتار است، زیرا نقشهی پراكندگی و مقدار باران سالانهی آن شباهت خیرهكنندهای به نقشهی مرتفعات و ناهمواریهای آن دارد. در این فلات وسیع، باران نواحی كویری و پست داخلی كه از هر سوی با تودههای كوهستانی در میان گرفته شده است، ممكن است از ۵ تا ۱٠ سانتیمتر تجاوز نكند در حالی كه تودههای كوهستانی زاگرس در مغرب، و البرز در شمال ایران، از ۴٠ تا ٦٠ سانتیمتر بهصورت باران یا برف دریافت میكند و میزان باران و برف سالانهی تودهی هندوكش كه از منابع اصلی رطوبت در نواحی غربی و شمالی و شمالِ غربی فلات فاصلهی بیشتری دارد، به ۴٠ سانتیمتر میرسد. پربارانترین نواحی ایران باریكهی ساحلی جنوب دریای خزر، میان آن دریا و دامنههای شمالی رشتهی البرز واقع است. در این باریكه پربارانترین ایستگاه هواشناسی، بندر انزلی در گوشهی جنوب غربی دریای خزر است كه میانگین بارانه سالانهی آن به ۱٨٠ سانتیمتر میرسد. از این نقطه هر اندازه در طول ساحل به سوی مشرق پیش رویم، از مقدار باران كاسته میشود چنانكه در گرگان (جنوب شرقی دریای خزر) میاندین باران سال از ٦٣ سانتیمتر تجاوز نمیكند. در فلات ایران بهویژه در كشور ایران به طور كلی، مقدار باران از شمال به جنوب و از مغرب به مشرق كاهش مییابد. در پاكستان با اینكه بخشهای شمالی آن زیر تأثیر بارهانهای موسمی تابستانی شبه قارّهی هند است، در بیشتر نواحی جنوبی شرایط صحرایی حكمفرماست. میزان باران سالانهی دامنههای هیمالیا و جلگههای كوهپایهای پاكستانِ شمالی از ٧۵ تا ۹٠ سانتیمتر است كه در حوالی لاهور و اسلام آباد به ۵٠ سانتیمتر كاهش مییابد و در نیمهیجنوبی و كاملاً بیابانی این كشور به ۱٠ سانتیمتر (در حیدر آباد) میرسد.
در جمهوریهای مسلماننشین اتحاد جماهیر شوروی در آسیای میانه یعنی تركمنستان و ازبكستان و تاجیكستان به طور كلی، شرایط اقلیمی بیابانی حكمفرماست و مقدار باران سالانه میان ۵ تا ۱٠ سانتیمتر در نواحی وسیع و پست بیابانی و از ٨٠ تا ۹٠ سانتیمتر در نواحی مرتفع كوهستانی تفاوت میكند. در كوهستانها بیشتر نزولات آسمانی به صورت برف دیده میشود كه آب شدن تدریجی آن در ماههای گرم تابستان سبب مداومت جریانهای رودخانهای و رونق زندگی كشاورزی میگردد.
بنگلادش با وسعتی برابر با ٧٧٦،۱۴٢ كمـ ٢ سراسر جلگه ساحلی گنگ و براهماپوترا را در شمال خلیج اسلام است كه در سال به طور متوسط ٢۴٠ سانتیمتر باران دریافت میكند. نوع باران آن موسمی است و فصل ریزش آن منحصر به تابستان است. در شمال و مشرق این كشور رشته كوههای خاسی و آراكان به هم نزدیك میشود و با ایجاد دیواری در برابر بادهای موسمی جنوب غربی و معروف هندوستان، پربارانترین ناحیهی كرهی زمین را پدید میآورد. در دامنهی جنوبی رشتهی خاسی و درست در خارج مرز سیاسی بنگلادش، ولی مشرف بر زایدهی شرقی این كشور، پربارانترین نقطهی جهان یعنی چراپونچی قرار دارد كه در سال به طور متوسط ٢٨۴،۱ سانتیمتر باران دریافت میكند (كندرو، ۱٧٣). همهی این بارانها از طریق سرزمین هموار و پرجمعیتِ بنگلادش به دریا راه مییابد. همین بارانها و آبهای فراوان رودهای عظیم گنگ و براهماپوتراست كه نواحی پست و ساحلی بنگلادش را همواره آماج تلفات جانی و خسارات مالی فراوان ناشی از سیلابها میسازد.
اندونزی و مالزی دو كشور پرجمعیت اسلامی، از لحاظ اقلیمی در شرایطی به كلی متفاوت با بقیهی جهان اسلام جای دارند و از نظر منابع آب به هیچوجه قابل مقایسه با دیگر كشورهای اسلامی كه در مناطق خشك واقعند، نیستند. اندونزی در بخشی از طوقهی اِسْتِوایی زمین واقع است كه در سال در حدود ٣ متر و گاهی بیشتر باران دریافت میكند. در منطقهی جغرافیایی این ٢ كشور اسلامی كه میان ْ۱٠ عرض جنوبی و ْ۱٠ عرض شمالی قرار گرفته است، هوای گرم و مرطوب استوایی در طول سال به صورت تقریباً یكنواختی سرنوشتساز است و هر روز سال در ساعات بعدازظهر بارانهای سیلآسا همراه با رعد و برق فراوان به بار میآورد. در مرتفعات كوهستانی و رو به باد جزایر جاوه و سوماترا و گینهی نو، باران سالانه به طور متوسط از ۴۵٠ سانتیمتر تجاوز میكند و حتی نواحی نسبتاً كمباران ساحلی در سال تا ۱٢٠ سانتیمتر باران دارد. در این قسمت از جهان اسلام هیچ ماهی از سال نیست كه ۱٠ تا ۱۵ سانتیمتر كه برابر یا بیشتر از باران سالانهی بخشهای وسیعی از جهان اسلام است، نبارد (همو، ٢۱٨).
رودهای جهان اسلام: در كشورهای اسلامی جهان (به استثنای بنگلادش و مالزی و اندونزی)، به علت خشكی و كمبارانی، رود دائمی و پرآب كمتر به چشم میخورد و اگر نیل و سند و فرات و دجله را در شمار نیاوریم، میتوانیم بگوییم كه بیشتر رودهای جهان اسلام دارای آب كم و جریانات فصلی است و مقدار آب آنها بستگی مستقیم به نزولات آسمانی دارد. خاصیت دیگر این قبیل رودها این است كه اغلب به دریاچهها و باتلاقها و كویرها و حتی ریگزارهای داخلی میریزد و تنها در موارد اندك است كه به دریای آزاد راه پیدا میكند. با این همه، به سبب خشكی عمومی سرزمینهای اسلامی، همین رودها از اهمیت ویژه برخوردار است و در طول تاریخ نقش بسیار مهمی از نظر آبادی و تمركز جمعیت و تحول تمدن و فرهنگ در نواحی مجاور خود داشته است.
در سراسر منطقهی وسیع صحرایی آفریقا به استثنای رود نیل، رود مهم و قابل ذكری دیده نمیشود. در دامنههای شمالی كوههای اطلس (مراكش و شمال الجزایر) كه باران بیشتری میبارد، به علت كم عرض بودن جلگههای ساحلی، رودهای كوتاه و كوچكِ چندی آبهای این دامنهها را به دریای مدیترانه میرساند. از اینها كه بگذریم، تا حدود ْ۱٠ عرض شمالی كه معمولاً حدّ جنوبی نفوذ اسلام در آفریقا فرض میشود، هیچ نوع رودخانهی دائمی در صحرای وسیع آفریقا نیست و اگر بارانی ببارد، آب آن از طریق وادیها و مسیلهای خشك به گودالهای داخلی منتقل میگردد. عمر این نوع جریانات ممكن است از چند ساعت تا جند روز تجاوز نكند. آب آنها به سرعت از گودالها و كویرها و بركههای داخلی تبخیر میگردد. از حدود ٨ میلیون كمـ ٢ وسعت صحرای آفریقا آبهای سطحی ٧ میلیون كمـ ٢ آن در حوضههای داخلی از میان میرود (دروهین، ۱۱).
در حواشی جنوبی جهان اسلام در آفریقا بارانهای استوایی، رودهای نسبتاً دائمی پدید میآورد مانند رود سنگال كه قسمت عمدهی آن مرز میان این كشور و موریتانی را تشكیل میدهد و نیز سرشاخههای رود عظیم نیجر كه نیمهی جنوبی كشور مالی را سیراب میسازد. در مشرق حوضهی رود نیجر و در نیمهی جنوبی چاد، رودهای چندی از قبیل شاری ، یوب و لوگون ، آبهای مناطق جنگلی جنوبی را به دریاچهی آب شیرین چاد میریزد. در حاشیهی شرقی صحرای بزرگ آفریقا طویلترین رود جهان یعنی رود نیل را میبینیم كه به درازای تقریبی ٧٠٠،٦ كم و در حوضهای به وسعت ٠٠٠،٨٧٠،٢ كمـ ٢ از مرتفعات و دریاچههای شرقی آفریقا در حدود ْ۵ عرض جنوبی سرچشمه جنوبی) و در اطراف ْ٣۱ عرض شمالی به دریای مدیترانه میریزد و خود در طول ۱٠/۱ محیط زمین جریان دارد. حوضهی آبی این رود بخشهایی از كشورهای تانزانیا، بوروندی، روآندا، كنیا، اوگاندا، اتیوپی و تمامی وسعت سودان و مصر را در برمیگیرد، ولی در سودان و مصر است كه حیات اقتصادی و وجود سیاسی این دو كشور بدان بستگی دارد. به دیگر سخن، سودان و مصر هرچه دارند، از نیل دارند.
در شبه جزیرهی پهناور عربستان و بیابانهای اردن و سوریه كه در شمال آن جای گرفتهاند، هیچ رود یا روخانهای كه در خور یادكردن باشد، نیست. تنها باریكهی آب دائمی این منطقهی وسیع، رودخانهی كوچّك و مشهور اردن است كه به بحرالمیت میریزد.
در میان كشورهای اسلامی بیشتر است و به همین علّت از بیابانهای خشك و حوضههای آبریز داخلی وسیع كه ویژگی جغرافیایی بیشترِ كشورهای اسلامی است، در تركیه اثری دیده نمیشود. شبكهی رودخانهای تركیه نسبتاً به هم بافته و پیچیده است. سرچشمهی بیشتر رودخانهها قلل كوههایی است كه به موازات سواحل كشیده شده است. در نتیجه، طول رودها كم، ولی آب آنها نسبتاً بسیار است و تنها در موارد استثنایی رودهای داخلی رشتهكوهها را میبُرد و پس از طی مسافتهای بیشتری به دریاهای مجاور میریزد. خطِ مقسّم المیاهِ تركیه خطّ الرأس كوههایی است كه از حدود اسكندرون در گوشهی شمال شرقی مدیترانه آغاز میشود و در امتداد شمال شرقی به باطوم در جنوب شرقی دریای سیاه میپیوندد. همهی گذرگاههای آبهای سمت چپ این خط به استثنای چند حوضهی دریاچهای داخلی به دریاهای سیاه، اژه و مدیترانه منتهی میشود در حالی كه آبهای سمت راست این خط به استثنای حوضهی داخلی دریاچهی وان یا از طریق سرشاخههای ارس به دریای خزر راه پیدا میكند یا از راه سرشاخههای فرات و دجله به خلیج فارس میریزد. مهمترین رود تركیه قزل ایرماق است كه در مسیر پیچیده و نامنظمی به طول ٣۵۵،۱ كمـ (سالنامهی ۱۹٨٣ تركیه، ٢٨) آبهای مركزی این كشور را به دریای سیاه هدایت میكند. پس از آن ساكاریا به طول ٨٢۴ كمـ (همان، ٢٨) است كه آن هم مانند قزل ایرماق از داخل كشور سرچشمه میگیرد و به دریای سیاه میریزد.
یكی دیگر از رودهای مهم كه از فلات آناتولی سرچشمه میگیرد، ارس است كه از دامنههای كوههای بینگول در مشرق تركیه بر میخیزد و پس از گذشتن از درههای تنگ وارد جلگهی آرارات میشود و از دامنههای این كوه، مرز میان ایران و شوروی را تا سرزمینهای پست مغان تشكیل میدهد. طول ارس ٠٧٢،۱ كمـ است كه ۱٠٠ كمـ آخر آن در جلگهی مغان جاری است و در همان جاست كه به رود كورا ملحق میشود و از طریق همین رود به دریای خزر میریزد. وسعت حوضهی ارس ٠٠٠،۱٠٢ كمـ ٢ است (دائرهیالمعارف بزرگ شوروی، ذیل Araks). این رود سالانه ٦/٧ كمـ ٣ آب به دریای خزر میرساند و ۱٦ میلیون تُن تهنشست به جا میگذارد. مهمترین شعبههای آن از خاك شوروی احوریان، رازدان، ارپا و وُرتان، و از سمت ایران قطور و قرهسوست. سد معروف ارس براساس موافقتنامهی شوروی و ایران بر روی آن بنا شده است.
در میان شبه جزیره عربستان و صحرای سوریه از یك سو، و بخشهای غربی فلات ایران در دیگر سوی، جلگهی رسوبی و پهناور بینالنّهرین (كشور عراق) جای دارد كه با وجود خشكی و كمبارانی ذاتی، به سبب آبهای وارداتی فراوانی كه از طریق آن به سوی خلیج فارس روان است، از كشورهای نسبتاً پر آب جهان اسلام به شمار میآید و زندگی آن وابسته به ٢ رود بزرگ فرات و دجله است كه از خارج از مرزهای سیاسی این كشور سرچشمه میگیرد.
رود فرات كه با طول ٠٦۵،٣ كم در حوضهای به مساحت ٠٠٠،٦٧٣ كمـ ٢ (همان، ذیل Euphrates) جریان دارد، از كوههای مركزی تركیه و در فاصلهی بسیار اندكی از سرچشمههای قزل ایرماق بر میخیزد و ۹٧۱ كمـ از مسیر علیای آن در خاك تركیه جای دارد (سالنامهی ۱۹٨٣ تركیه، ٢٨) كه در این بخش شاخههای چندی از چپ و راست بدان میپیوندد. این رود سپس وارد سوریه میشود و با طی مسیری از شمال غربی به جنوب شرقی، این كشور را به دو نیم نابرابر بخش میكند. آنگاه آبهای بركتزای خود را وارد عراق میكند. رود فرات سراسر طول كشور عراق را از شمال غربی به جنوب شرقی در مینوردد و این كشور را به دو نیم تقریباً مساوی و هم شكل تقسیم میكند و سرانجام در قُرنه به دجله میپیوندد و با تشكیل اروند رود (شطّ العرب) به خلیج فارس میریزد. فرات از رودهای پرآب جهان است كه امروز از آب آن، از سرچشمه تا مصب، در كار آبیاری و تولید نیرو و جز آن استفاده میشود. با اینهمه، میزان تخلیهی آن را تا ۵٠٠،٢ مـ ٣ در ثانیه برآورد كردهاند.
طول دجله (۹٠٠،۱ كمـ) و وسعت حوضهی آن (٠٠٠،٣٧۵ كمـ ٢: دائرةالمعارف بزرگ شوروی، ذیل Tigris) بسی كمتر از فرات است. این رود از دامنههای توروس شرقی در تركیه سرچشمه میگیرد و پس از دریافت شاخههای چندی در شمال موصل وارد خاك عراق میشود و طول این كشور را در مسیری تقریباً به موازات فرات تا محل برخورد ٢ رود طی میكند. برخلاف فرات كه در خاك عراق شاخهی قابل ذكری بدان نمیپیوندد، رود دجله چندین شاخه از سمت مشرق دریافت میكند كه مهمترین آنها عبارت است از زاب صغیر، زاب كبیر، دیاله و كرخه كه همهی آنها از دامنههای غربی كوههای زاگرس بر میخیزد و بخش مهمی از آب حوضههای غرب ایران را به عراق صادر میكند. زندگی و اعتبار كنونی عراق همانند سودان و مصر كه به نیل وابسته است، به رودهای فرات و دجله بستگی نزدیك دارد و در نتیجهی وجود همین رودها بوده است كه نه تنها تمدّنهای بابل و كلده در زمانهای گذشته بلكه مراكز بزرگ تمدن و فرهنگ اسلامی در دورانهای مختلف در این سرزمین پدید آمده است.
فلات ایران تقریباً در مركز منطقه خشك بَرّ قدیم جای دارد و فاصله آن از بیابانهای استپی آسیای میانه كه دارای زمستان سرد است، با فاصلهی آن از صحراهای خشك و گرم عربستان و آفریقا یكسان است (اهلرز، ٣٣). در این فلات پهناور كه ایران و افغانستان را در برگرفته، از رودخانههای پرآب دائمی و قابل مقایسه با نیل و فرات و دجله اثری نیست. رودهای دائمی فلات ایران بیشتر در باریكههای حاشیهای جای دارد و آنچه در نقشههای جغرافیایی مخصوصاً در داخل فلات به صورت رودخانه نشان داده میشود، معمولاً مسیلهای خشكی است كه در سال چند روز و یا حدّاكثر چند هفته دارای آب است و اغلب به كویرها یا نمكزارها و شورهزارهای داخلی میپیوندد و آب خود را از دست میدهد. در این فلات ٣ حوضهی آبی به این شرح تشخیص داده شده است:
الف - حوضهی آبگیر دریای خزر: وسعت این حوضه ٠٠٠،۱۹٠ كمـ ٢ است (همو، ۱۵٠). از مشخصات بیشتر رودخانههایی كه به دریای خزر میریزند، كوتاهی طول و مستقیم بودن مسیر و عمیق بودن مجرای آنها است. گفته شده است كه تعداد رودخانههای بزرگ و كوچكی كه در سواحل ایران به دریای خزر میریزد، به بیش از ٣٠٠،۱ میرسد (همانجا) كه سرچشمهی بسیاری از آنها كوههای پربرف سبلان و طالش در مغرب، و رشتههای شمالی البرز در جنوب، و كوههای شمالی خراسان در مشرق آن دریاست. بیشتر این رودها به علت آب شدن برفهای كوهستانی در ماههای بهار و بارانهای محلی در ماههای پاییز در تمام سال آب دارد.
بزرگترین رودخانهای كه تماماً در داخل مرزهای سیاسی ایران است و به دریای خزر میریزد، سفیدرود است كه از دامنههای الوند سرچشمه میگیرد و پس از قطع چندین رشته كوه و دریافت ریزابههای متعدّد كه مهمترین آنها زنجان رود و شاهرود است در دلتایی به وسعت ۵٠٠،٣ كمـ ٢ پخش میشود و از طریق دهها مسیر به دریای خزر میپیوندد. طول آن ٨٠٠ كمـ و وسعت حوضهی آن ٠٠٠،٦٠ كمـ ٢ و میزان تخلیهی آب آن در پرآبترین ماههای سال یعنی اردیبهشت بیش از ۴٠٠ مـ ٣ در ثانیه است (همو، ۱۵۱).
همهی رودهای دیگری كه از دامنههای شمالی البرز برمیخیزد، دارای طولی كم و حوضهای محدود و آبی كم است. از آب دو رودخانهی نسبتاً بلند اترك و گرگان كه از كوههای شمال خراسان برمیخیزد، آن قدر بهرهبرداری میشود كه آب آنها در برخی از ماههای سال اصلاً به دریا نمیرسد. در مغرب دریای خزر رود بزرگ و مرزی ارس واقع است كه مرز میان ایران و شوروی است و بخشی از آبهای نواحی شمالی آذربایجان را از طریق رودهای ماكو و قُطور و كَلیبر و از همه مهمتر قرهسو به خود جلب میكند.
ب - حوضههای داخلی فلات ایران: در حدود ٣/٢ از وسعت ایران (همو، ٧٠) و سراسر خاك افغانستان به استثنای بخش شرقی آن كشور كه حوضهی آبریز رود كابل را میسازد، جزء حوضههای داخلی فلات ایران بهشمار میآید و همهی جریانهای سطحی خود را در داخل فلات از دست میدهد. در این منطقهی پهناور از فلات ایران، شمار بسیاری حوضههای مختلف در ابعاد و اشكال گوناگون هست كه گاهی به وسیلهی مرتفعات مهم و زمانی به وسیلهی تپههای كمارتفاع و سرزمینهای مرتفع از همدیگر جدا شده است. از این گذشته، غالباً این حوضهها هر یك به چندین حوضهی فرعی و كوچكتر تقسیم میشود كه هر یك سیلابهای فصلی و كمدوام را به خئد جلب میكند و كویرها و بیابانهای كوچك و بزرگ و احیاناً دریاچههای موقت و شورهزارها و نمكزارهایی پدید میآورد. در این منطقهی پهناور به علت كمی باران سالانه، كمتر رودخانهای هست ككه در سراسر سال آب كافی برای رسیدن به سطح فرسایش خئود داشته باشد. بیشتر رودخانهها كه جنبهی فصلی شدید دارد، به محض خروج از كوهستانها در بسترهای آبرفتی خود فرو میرود و حتی به حوضههای انتهایی هم نمیرسد (همو،۱۵٢).
از حوضههای متعدّد بسته و داخل فلات ایران، تنها شمار اندكی دارای دریاچهی دائمی است. در این میان مهمتر از همه حوضهی ارومیه است كه با وسعتی برابر با ٧۴٧،۵۴ كمـ٢ (همو، ٧٠) بخش عمدهای از فلات آذربایجان در شمال غربی ایران را در بر میگیرد. در مركز و پستترین قسمت این حوضه در ارتفاع ٢٧۵،۱ متری از سطح دریا، دریاچهی ارومیه جای دارد كه رودخانههای كوچك و بزرگ چندی، كه میزان نمك آنها متفاوت است، از همه سوی بدان رو میآورد.
در دو حوضهی بسیار پهناور داخلی ایران یعنی كویر نمك یا كویر بزرگ به وسعت ٠٠٠،٢٠٠ كمـ ٢ در شمال و دشت لوت با وسعتی برابر ٠٠٠،۱٣٠ كمـ٢ در جنوب آن هیچ رودخانه یا دریاچهی دائمی به چشم نمیخورد و تنها باریكهی آبی كه در كوهپایههای غربی این سرزمینهای خشك، عامل مهم حیاتبخش بهشمار میآید، زایندهرود است كه آب آن شهر مهم اصفهان و نواحی صنعتی و كشاورزی اطراف آن را سیراب میسازد.
در مشرق فلات ایران، حوضهی داخلی و بستهی پهناور دیگری هست كه قسمت عمدهی افغانستان را در برمیگیرد و آن حوضهی هیرمند است كه آب آن از مرتفعات هندوكش برمیخیزد و پس از عبور از بیابانهای خشك افغانستان، در سیستان وارد خاك ایران میشود و دلتای حاصلخیز و پر نعمت خود را، كه زمانی مصر ایران نامیده میشده، تشكیل میدهد. آب حیات بخش هیرمند در گذشته دریاچهی آب شیرین بزرگی به وسعت ٠٠٠،۴ كمـ٢ به نام دریاچهی هامون پدید میآورده كه مایهی شكوفایی اقتصادی منطقه از نظر كشاورزی و دامپروری بوده است، ولی دخالتهای روزافزون در بخش بالای هیرمند كار را به جایی رسانده كه گاهی نیاز ساكنان دلتا را به آب آشامیدنی نیز تأمین نمیكند و تنها در سالهای پرباران استثنایی است كه مازاد آب هیرمند به دریاچهی هامون میرسد.
ج - حوضهی آبریز خلیج فارس: در حدود ٠٠٠،٣۵٠ كمـ ٢ از مساحت ایران آبهای سطحی خود را به خلیج فارس میرساند (اهلرز، ۱۵٠). حوضهی آبریز خلیج فارس همهی نیمهی غربی و جنوبی زاگرس را در استانهای غربی و جنوبی ایران در بر میگیرد، ولی چنانكه پیشتر دربارهی دجله اشاره رفت، ابهای بخش شمالی این حوضهی پهناور از طریق رودهای زاب و دیاله و كرخه و دهها رود كوچك و بزرگ دیگر از مرز غربی ایران خارج میشود و از طریق دجله به دریا میرسد. مهمترین رود این حوضهی پهناور كارون است كه از كوهرنگ در مغرب اصفهان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از تنگهای پرپیچ و خم رشتههای موازی زاگرس و دریافت شاخههایی مانند خِرْسان و دز و جز آن، وارد جلگهی خوزستان میشود. حوضهی كارون در حدود ٠٠٠،٦٠ كمـ ٢ است. شاخههای كارون به اقتضای شرایط جغرافیایی، هر كدام در فصلی، آب بیشتری دارد و در نتیجه كارون كه با ٨۵٠ كم طول درازترین رود ایران بهشمار میآید، در تمام سال پرآب است، و در فاصلهی میان اهواز تا خرمشهر تنها رود قابل كشتیرانی ایران است. مقدار آب كارون را در موسم پرآبی از ٧٠٠،۱ تا ٠٠٠،٢ مـ ٣ در ثانیه برآورد كردهاند (همو، ۱۵٦).
در فاصلهی میان مصبّ كارون كه بخشی از آن از طریق بهمنشیر به خلیج فارس میریزد، تا مرز پاكستان به علّت كمی باران و شرایط جغرافیایی، هر قدر از مغرب به مشرق پیش رویم، از اهمیت و اعتبار رودها كاسته میشود و حتّی رود مُند كه حوضهای برابر با سفیدرود و كارون دارد (همو، ۱۵٧) دیده شده است كه در سیلابهای استثنایی مقدار تخلیهی آن برای مدّت كوتاهی تا ٠٠٠،٢ مـ٣ در ثانیه رسیده، در مواقع خشكی جریان آب آن به یك مـ ٣ در ثانیه هم نمیرسد. پس از مُند رودهای كوچك و بزرگ فراوانی به خلیج فارس میریزد كه به علت كمی آب و بیثباتی جریان درخور یادآوری نیست.
ناحیهی پهناوری با مساحت ٠٠٠،٢٠٠،۱ كمـ٢ كه از شمال به جمهوری قزّاقستان، از شرق به متصرفات شرقی چین، از جنوب به افغانستان و ایران و از غرب به دریای خزر محدود است آسیای میانه خوانده میشود و شامل ۴ جمهوری شوروی (تركمنستان، ازبكستان، تاجیكستان و قرقیزستان) است (دائرةالمعارف بزرگ شوروی، ذیل Middle Asia). قسمت عمدهی این ناحیهی پهناور را صحراها یا بیابانهای قرهقوم و قزلقوم تشكیل میدهد كه از آنها گاهی به تركستان روس یا سرزمینهای پست توران تعبیر میشود. در این ناحیهی پهناور، به علت دوری از اقیانوس و ارتفاع و شرایط دیگر جغرافیایی كه به خشكی و كمبارانی میانجامد، حوضههای داخلی و بسته و شورهزارها و دریاچههای نمكی چندی هست كه سیلابهای نادر و شدید بیابانها را به خود جذب میكند. مهمترین این حوضههای داخلی بعد از حوضهی عظیم دریای خزر، حوضهی آرال است كه تنها رودهای دائمی سراسر این منطقه یعنی آمودریا و سیردریا بدان میانجامد. آمودریا یا جیحون كه مهمترین رود منطقه است، از یخچالهای پامیر سرچشمه میگیرد و پس از دریافت شاخههایی مانند پنج كه مرز افغانستان و شوروی بهشمار میرود و وَخْش، وارد بیابانهای كم عارضه میشود و در بستر پهنی كه از هر سوی آن آبراههای چندی برای بهرهبرداری كشاورزی جدا میشود، جریان پیدا میكند و سرانجام باقیماندهی آبهای آن از دلتای پهناوری میگذرد و به آرال میریزد. سیردریا یا سیحون از كوههای پربرف تیانشان برمیخیزد و از لحاظ مقدار و عرض و عمیق كوچكتر از آمودریاست. این رود درهی معروف فرغانه را سیراب میسازد و همانند آمو به آرال میریزد (شاباد، ٣٦۴-٣٦٧).
در جنوب و جنوب شرقی آسیای میانه جمهوریهای تاجیكستان و قرقیزستان جای دارد كه تماماً در منطقهی كوهستانی تیانشان، آلای و پیش كوههای پامیر واقع است و شبكههای آبی این دو جمهوری را بیشتر سرشاخههای آمودریا و سیردریا تشكیل میدهد.
در میان فلات ایران و نواحی شمال غربی فلات دكن كشور اسلامی پاكستان است كه در آن رود بزرگ سند همان نقش اقتصادی و اجتماعی رود نیل را در مصر و سودان و رودهای فرات و دجله را در عراق برعهده دارد. این رود از بلندیهای تبّت در ارتفاع ٣٠٠،۵ متری سرچشمه میگیرد و با شیب و جریان تندی از میان بلندیهای قره قوروم و پس از آن از درههای تنگ خیبر شمال غربی، كه از نظر سوقالجیشی بسیار مهم است، میگذرد و در این جاست كه رود كابل كه حوضهی آن بخش شرقی افغانستان را تشكیل میدهد، بدان میپیوندد. سپس سند وارد زمینهای هموار و جلگهای پنجاب میشود و به تدریج ۵ آب یا ۵ رودخانهی معروف (جِلُم، جِناب، اوی، بیاض، سوتْلِج) بدان میپیوندد. سپس رود سند صحرای معروف تار در شمال غربی هندوستان را دور میزند و دلتای عظیمی از شاخههای متعدد خود تشكیل میدهد كه ٠٠٠،٨ كمـ ٢ وسعت دارد و طول ضلع مقابل دریای آن به ٢٠٠ كم میرسد و در این مسافت دراز است كه آب سند به دریای عربستان میریزد. حوضهی سند ٠٠٠،۹۵٢ كمـ٢ و طول آن ۱٦٠،٣ كم است كه در سراسر حوضهی جلگهای آن سدها و بندهای متعدد برای آبیاری یا ایجاد نیرو بر آن بستهاند. میانگین آب آن كه ۵٠ سال متوالی در محل سد سَكْهور (سكور) اندازهگیری شده، بالغ بر ۴٠٠،۴ مـ٣ در ثانیه به دست آمده است، ولی در حال طغیان مقدار آب آن تا ٠٠٠،٣٠ مـ٣ در ثانیه میرسد و مقدار متوسط تخلیهی سالانهی آن را بالغ بر ۱۴٠ كمـ ٣ دانستهاند (بریتانیكا، ذیل Sind و Pakistan) كه ٢ برابر آب رود نیل و ٣ برابر دجله و فرات با هم است. جلگهی سند از جملهی مراكز نخستین پیدایی تمدن بشری است و رودسند دارای اهمیت تاریخی فراوان است.
در ٣ كشور اسلامی آسیا كه در خارج از مناطق خشك جای گرفته است، یعنی بنگلادش و مالزی و اندونزی، نه تنها كمبود آب وجود ندارد بلكه آنچه مسأله ساز و جالب توجه است، همانا فراوانی آب است كه همواره زیانهایی به بار میآورد. كشور بنگلادش تماماً در جلگههای دلتایی ٢ رود عظیم گنگ و براهماپوترا قرار دارد كه اولی پس از پیمودن ۴۹٠،٢ كم در خاك هندوستان از مغرب و دومی پس از گذر از درّههای هیمالیا و طی مسافتی به درازای ٨٨٠،٢ كم از شمال وارد این كشور میشود. این ٢ رود عظیم با آبهای فراوان خود در زمینهای پست و بیعارضهی بنگلادش پخش میشود و شبكهی به هم بافتهای از راه آبها پدید میاورد كه در سراسر سال پر از آب است و هرگز خشكی و كمآبی به خود نمیبیند. هنگامی كه بارانهای موسمی در این سرزمین میبارد، سیلابهای بارانی به آب رودها افزوده میشود و زیانهای هنگفت مالی و جانی برای بنگلادش به بار میآورد. در مالزی و اندونزی به علّت بارانهای همیشگی كه بدان اشاره شد، رودخانههای بسیاری وجود دارد، ولی شكل خاص جغرافیایی و باریكی بیشتر جزایر و نواحی این دو كشور موجب كوتاهی رودها شده است.
دریاچههای جهان اسلام: از آنچه دربارهی میزان باران و جریان رودخانههای جهان اسلام گفته شد، به آسانی میتوان نتیجه گرفت كه در سراسر جهان اسلام شمارهی دریاچههای دائمی پهناور و پرآب نمیتواند بسیار باشد.
تعداد دریاچههای غیر دائمی جهان اسلام بسیار است كه از ویژگیهای آنها، كمی آب و فصلی بودن است و همهی آنها سرانجام به شورهزار یا كویر و نمكزار تبدیل میشوند و این حالتی است كه از غرب آفریقا تا مركز آسیا در همهی بیابانها و صحراهای جهان اسلام حكمفرماست. از جمله در فصل زمستان در فلات ایران صدها دریاچهی كوچك و بزرگ میتوان دید كه در چالههای داخلی و حوضههای آبی فرعی پدیدار میشود و با گرم شدن هوا آب خود را به كلی از دست میدهد و به كویر مبدل میگردد.
در سراسر صحرای پهناور آفریقا تنها یك حوضهی آبریز داخلی هست كه در نواحی پستِ آن، دریاچهی دائمی به چشم میخورد و آن حوضهی چاد و دریاچهی چاد است كه در حاشیهی جنوبی سرزمینهای اسلامی افریقا جای دارد. دریاچهی چاد كه در مرز سیاسی ۴ كشور نیجر و چاد و نیجریه و كامرون واقع شده، دارای وسعتی در حدود ٠٠٠،۱٣ كمـ٢ و عمقی متوسط در حدود یك متر است. این دریاچه به وسیلهی ۴ رود دائمی كومادوگو ، یوب، چاری (یا شاری) و لوگون تغذیه میشود كه دوتای اخیر، از جنوب شرقی و جنوب دریاچه، به دریاچه میرسد و از سرزمینهای پرباران استوایی آفریقا سرچشمه میگیرد. آب دریاچهی چاد به علت آبهای دائمی فراوان آن، برخلاف انتظار شیرین مانده است و از این لحاظ از اهمیت زیستی فراوانی برخوردار است (بریتانیكا، ذیل Chad و Alrica).
در سراسر منطقهی پهناوری كه میان صحرای آفریقا و فلات ایران قرار گرفته، ینی در شبه جزیرهی عربستان و بیابانهای شمالی آن در اردن و سوریه و همچنین در عراق و سواحل شرقی مدیترانه، تنها دریاچهی دائمی، باریكهی دراز و كم عرض بحرالمیت است كه در یك شكاف طبیعی و میان ٢ گُسَل واقع شده اس. طول آن ٨٠ و عرض آن حدود ۱٧ كم و وسعت آن ٠۴۹،۱ كمـ ٢ و بیشینهی ژرفای آن ۴٠٠ متر است. سطح كنونی آب بحرالمیت كه در طول روزگاران نوسانهای بسیاری به خود دیده، ٣۹۵ متر پایینتر از سطح دریاست و از این رو، پستترین نقطهی حد فاصل میان پوستهی زمین و جوّ مجاور آن است. املاح و شوری آب آن از ٣٠٠ در هزار تجاوز میكند.
در كشور تركیه به سبب ساختار ویژهی زمینشناسی و آب و باران بیشتری كه بدان اشاره شد، دریاچههای چندی دیده میشود كه بیشتر دارای آب شیرین و اهمیت زیستی فراوان است. مهمترین این دریاچهها بدین شرح است: دریاچهی وان در مشرق تركیه با وسعتی برابر ٧۱٣،٣ كمـ ٢ كه بزرگترین دریاچهی این كشور است و آب آن شور و وسعت حوضهی آن به ٠٠٠،۱٢ كمـ ٢ میرسد؛ توزگُل با وسعتی برابر ٦٢٠،۱ كمـ٢ دومین دریاچهی تركیه است؛ دریاچههای آجی گُل؛ مانیاس؛ چلدر؛ آیانت و غیره.
در فلات ایران بر عكس فلات آناتولی شمارهی دریاچههای دائمی بسیار اندك است، ولی در شمال این فلات دریاچهی عظیم خزر جای دارد كه با وسعتی برابر با ٠٠٠،٣٧۱ كمـ٢ بهعنوان بزرگترین دریاچهی جهان از چنان عظمتی برخوردار است كه همیشه از ان به دریای خزر (دریای مازندران، دریای قزوین، یا كاسپین) تعبیر میشود. این دریا را از این رو كه سواحل نیمهی جنوبی آن هم مرز سرزمینهای اسلامی است، یكی از دریاچههیای جهان اسلام دانستهاند كه از ٢ ٠جهت اهمیت دارد: یكی اینكه بسیاری از رویدادهای تاریخی اسلام در سرزمینهای پیرامون آن انجام یافته و دیگر اینكه از نظر جغرافیایی عامل سرنوشتسازی در تعیین شرایط اقلیمی و زیستی و اقتصادی و اجتماعی سرزمینهای پیرامون آن بهشمار میآید. از این كه بگذریم، در سراسر فلات ایران تنها یك دریاچهی دائم در خور یاد كردن است و آن دریاچهی ارومیه است. این دریاچه با وسعتی برابر با ٠٠٠،۵ كمـ ٢ در ارتفاع ٢٧۵،۱ متری از دریای آزاد (اهلرز، ۱۵٣) و در نیمهی غربی آذربایجان در شمال غربی فلات ایران واقع شده است. آب این دریاچه از طریق ذوب بهارهی برفهایی كه در زمستان در كوهستانهای اطراف آن میبارد، تأمین میشود و رودهای متعددی كه از همه سو به سمت دریاچه سرازیر میشود، عامل این آبرسانی بهشمار میآید. در فصل بهار ممكن است آب دریاچه كه میانگین ژرفای آن از ٦ متر در شمال تا ۱۵ متر در جنوب تجاوز نمیكند، ۹٠ تا ۱٠٠ سانتیمتر بالا بیاید و بر سطح آن مقداری افزوده گردد، اما با گرم شدن هوا روز به روز از میزان آبهای وارد به دریاچه كاسته و بر میزان تبخیر آب به شدت افزوده میشود. همین امر باعث شده است كه دریاچهی ارومیه بهصورت یكی از دریاچههای بسیار شور جهان با مقدار نمكی به میزان ٣٠٪ (همو، ۱۵۵) در آید كه امكان هر نوع حیات گیاهی و حیوانی را در آن از میان میبرد.
آخرین دریاچهی قابل ذكر جهان اسلام دریاچهی آرال در آسیای میانه است كه آبهای بخش شرقی حوضهی عظیم خزر - آرال در قارهی آسیا را به خود اختصاص داده است. این دریاچه كه وسعت آن در حدود ٦۴،٠٠٠ كمـ ٢ و از این نظر چهارمین دریاچهی جهان است، در حوضهی پهناور و كم ارتفاعی واقع شده كه شیب آن از همه سوی به سمت دریاچه است، ولی تقریباً همهی آب آن به وسیلهی ٢ رود بزرگ سیر دریا و آمودریا تأمین میشود. این ٢ رود به موازات یكدیگر از جنوب شرقی به شمال غربی جریان پیدا میكند. اوّلی در گوشهی شمال شرقی و دومی در گوشهی جنوب غربی دریاچهی آرال به این دریا میرسد و در میان این ٢ رود است كه ماوراءالنهر یكی از مراكز بسیار مهم تاریخی و فرهنگی جهان اسلام جای دارد. حداكثر عمق آرال ۱٠٠ متر و شوروی آب آن ۱٠ در هزار است كه آن را نتیجهی اتصال این دریاچه به دریای خزر در دورانهای اخیر زمینشناسی دانستهاند.
در ۴ كشور دیگر اسلامی آسیا یعنی، پاكستان، بنگلادش، مالزی و اندونزی، با وجود باران فراوان دریاچهی مهمی نیست و تنها در جزیرهی سوماترا در اندونزی چند دریاچهی كوهستانی در مرتفعات به چشم میخورد.
سدهای جهان اسلام: بنابر شواهر باستانشناسی، دخالت در جریان طبیعی آبها در جهان اسلام برای بالاآوردن سطح آب و تسهیل آبیاری از روزگاری كه مردم این سرزمینها پی به ارزش كشاورزی بردهاند، آغاز شده و آثار اینگونه دخالتها در بینالنهرین و حاشیههای دجله و فرات از هزارههای ششم پیش از میلاد به دست آمده است (ایرانیكا، ذیل آبیاری). این دخالتها از طریق ایجاد بندها و سدهای موقت یا پایدار و انحراف آب رودها به مسیرها و آبراههای زراعی انجام میگرفته است. آثار بندها و سدهایی كه آب رودخانههای دائمی را به زمینهای زراعتی منتقل میساخته است، در درّهی نیل به هزارهی پنجم و در درّهی سند در دوران تمدن موهنجو دارو به هزارهی سوم ق م باز میگردد. احتمالاً مقارن همان زمانها، در آفریقا و به ویژه در حواشی شمالی كه رودخانههیای كوچك و مداومی وجود داشته است، استفادهی زراعی از آبها به همین صورت انجام میپذیرفته است. در فلات ایران نیز در سكونت گاههای دائمی حواشی رودخانهها وضع مشابهی در كار بوده است. از شواهد باستانشناسی كه بگذریم، ظاهراً قدیمترین نوشته دربارهی سد همان است كه در عهد عتیق دربارهی بركههای حضرت سلیمان آمده است. این بركهها در وادی تنگی در جنوب بیتِ لحم جای داشته است و هدف از ایجاد آنها این بوده كه آب باران در آنها جمع گردد و از قنات مخصوصی به اورشلیم جاری شود. در این وادی ٣ بركه بوده كه هر یك با دیواری به كمالِ استحكام كه از اندرون ساروج كرده بودند، از دیگری جدا میگشته و آب باران كه در بركهی اوّل جمع میشده به بركهی دوم و از آن به بركهی سوم، كه ۵٨٢ قدم طول و ۵٠ قدم عمق داشته، راه مییافته است (قاموس كتاب مقدس، ذیل بركههای سلیمان).
در قرآن مجید هم ذكری از عَرِم به میان آمده است (فَاَرْسَلْنا عَلَیهِمْ سَیلَ الْعَرِمِ: سبأ /٣۴/۱۵). این، ظاهراً سدّی بوده كه بلقیس در میان ٢ كوه با سنگ و قیر ساخته بود، تا آب باران در آن اندوخته شود. این سد دارای ٣ در بوده كه هر یك بالای دیگری جای داشته است و برای تنظیم جریان آب از آنها استفاده میشده است (ابوالفتوح، ۴/٣٦٦). به گفتهی هرودت درهزارهی اوّل قم دولت هخامنشی در آسیای میانه كه دارای آب نسبتاً بیشتری بوده، خود با پول و وسایل خویش به ساختمان سدها و بندها و تأسیسات آبیاری پرداخته بوده و از مردم در ازای استفاده از آنها اجرت ویژهای دریافت میكرده است (بارتولد، ۱/٦). پس از آنان، اشكانیان اقداماتی دامنهدار در راه تأمین آب دائمی برای آبیاری كردند و ساسانیان امر سدسازی و بندسازی را با استفاده از سنگ تراشیده و ساروج و میخهای فولادی به عالیترین حد رساندند (ایرانیكا، ذیل آبیاری). از جملهی مهمترین سدهایی كه در زمان ساسانیان ساخته شده، سد معروف شادُروان است كه به فرمان شاپور پادشاه ساسانی و به دست اسیرانی كه پس از پیروزی او بر والرین امپراتور روم (٢٦٠م) به چنگ آورده بود، بر روی كارون بنیاد نهاده شد. دیگری سد بهمن است كه در زمان ساسانیان بر روی رودخانهی قرهآقاج در حدود ٨ كیلومتری غرب كاروانسرای كَوار (یك كیلومتری راه شیراز به فیروزآباد) بنا شده است (دائرهیالمعارف فارسی، ذیل بند بهمن).
اظهار نظر دقیق دربارهی وضع آبیاری در همهی سرزمینهایی كه بعدها در قلمرو جهان اسلام قرار گرفت، به علت فقد منابع كافی، ممكن نیست، ولی منابع نسبتاً زیادی در دست است كه وضع آبیاری در همین سرزمینها را در دورهی اسلامی روشن میسازد. مثلاً، اطلاعات ما دربارهی حوضهی آمو دریا از زمان فتوحات مسلمانان آغاز میگردد و از همین اطلاعات برمیآید كه مسلمانان از ابتدا به امر آبیاری عنایت داشتهاند (بارتولد، ۱/۹٨).
دخالت در جریان طبیعی رودها به منظور تنظیم جریان یا ذخیرهسازی آب در دوران اسلامی پیشرفت سریع كرد. در سالهای اول این دوران، فاتحان عرب آبشناسان آزمودهی ایرانی را از سیتان به مكه بردند تا در اطراف آن شهر مزارع كشاورزی به راه اندازند (گردیزی، ٢٣۱). مسلمانان به هر سرزمینی كه میرفتند، در صورت مساعد بودن شرایط، روشهای گوناگون آبیاری و سدبندی و استفاده از آب را به آنجا میشناساندند (بریتانیكا، ذیل آبیاری ). در نتیجه در سراسر جهان پهناور اسلامی تأسیسات آبیاری بهصورتهای مختلف از جمله سدسازی پدید آمد. از جملهی مهمترین سدهای این دوره بندامیر است كه در زمان عضدالدولهی دیلمی (٣٣٨ـ٣٧٣ق/۹۴۹ـ۹٨٣م) بر روی رودخانهی كُر در فارس بنیاد شد و به گفتهی بارتولد هیچیك از سدهای ماوراءالنهر با آن قابل مقایسه نبود (ص ۱/۱٧). بندامیر كه به درازای ۱٠٦ متر بر روی كر ساخته شد، از همان زمان تاكنون مورد بهرهبرداری بوده و سهم عمدهای در عمران و آبادی منطقهی فارس داشته است.
همراه با تحولات علمی و فنی و اجتماعی یكی دو قرن اخیر، پیشرفتهایی در توسعهی منابع كشاورزی جهان اسلام پدید آمد. طبیعی بود كه این پیشرفتها در وهلهی اول در حوضهیرودهای بزرگ دائمی كشورهای اسلامی جامهی عمل پوشید. همان سان كه ساختن سدها و بندهای موقّت برای مقاصد كشاورزی در درّهی نیل آغاز شد، ساختن سدهای نوین براساس محاسبات فنی و اصول علمی و به دنبال آن ایجاد شبكههای گستردهی آبیاری هم نخستینبار در جهان اسلام در درهی نیل به ظهور پیوست. هدف اصلی در ایجاد این سدها تنظیم جریانات رودنیل و جلوگیری از قحط و غلاهایی بود كه متعاقب كمبودهای طغیان سالانه در آن كشور رخ مینمود. اولین سد در ۱٢٧٨ق/۱٨٦۱م در رأس دلتای نیل بسته شد. ۴٠ سال بعد در ۱٣۱۹ق/۱۹٠۱م سدّ دیگری در همان محل برای تنظیم آبیاری دلتای نیل ساخته شد.
اولین سد آسوان در ۱٣۱٦ق/۱٨۹٨م تا ۱٣٢٠ق/۱۹٠٢م در مصر علیا ساخته شد، ولی مهمتر از آن سد نوین و بزرگ آسوان معروف به السدالعالی است که در ۱۹٦٠م در فاصلهی ٦ کیلومتری جنوب سد قدیمی پایهگذاری گردید و تاریخ رسمی پایان بنای آن را سال ۱٣۹٠ق/۱۹٧٠م اعلام كردند. این سد به طول ۴ كمـ و با ارتفاع ۱۱٠ متر بنا شده و دریاچهای به طول ۵٠٠ كمـ در جنوب شهر آسوان پدید آورده كه ظرفیت آن ۱٦۴ میلیارد مـ٣ (۱٦۴ كمـ ٣) است (دائرهیالمعارف بزرگ شوروی، ذیل Aswan Dam). سد آسوان بزرگترین و مهمترین نمونهی مهار كردن جریان طبیعی یك رودخانه به منظور تنظیم جریان و تأمین آب در جهان محسوب میشود (هوپرت، ۵٧).
در تركیه در قرن حاضر سدهای متعددی ساخته شده كه گرچه از نظر عظمت به پای سدهای نیل، دجله و فرات نمیرسد، نقش اقتصادی مهمی از نظر توسعهی زمینهای كشاورزی و ایجاد نیروی برق در آن كشور دارد.
در سی چهل سال اخیر تلاشهای جدی در ایران برای مهار كردن آبهای موجود و جلوگیری از هدر رفتن آب انجام یافته و سدّهای كوچك و بزرگ بسیاری ساخته شده است كه مهمترین آنها عبارتند از سدّهای دز، سفیدرود، امیركبیر، ارس و زاینده رود...
از جمله سدهای مهمّ فلات ایران كه تأثیرات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مهم داشته،سد كَجَكی است كه در افغانستان بر روی رود هیرمند ساخته شده است، این سد با ظرفیتی معادل ٣ میلیارد مـ ٣، تأثیرات عمیقی در آبادی بخشهای بیابانی افغانستان دارد.
در پاكستان موضوع بهرهبرداری از آبهای سند و شاخههای پنجگانهی آن از سالها پیش مورد توجه بوده و افزون بر آبراههای فراوان كه برای تنظیم جریان رودها و آبرسانی به مزارع ساخته شده، شمار بسیاری سدهای كوچك و بزرگ در فواصل مختلف بر روی رودها بسته شده كه مهمترین آنها عبارتند از: سد سوكهور (سابقاً معروف به لوید)، سدّ غلام محمّد، سد گودو، سد مانگالا و سد تونسا. علاوه بر اینها، در حدود ۱۵ سد كوچك دیگر در پاكستان احداث گردیده است (شریفیان، ۴۱؛ ولیان، ٦٣). در ٣ كشور بنگلادش، مالزی و اندونزی به علّت وجود رودهای عظیم در اوّلی و بارانهای مداوم در ٢ كشور اخیر، مسألهی سدبندی برای اندوختن آب مطرح نیست و بیشتر طرحهای كشاورزی در قالب ایجاد شبكههای آبیاری و كانالهای آبرسانی اجرا میشود.
منابع آب زیرزمینی در جهان اسلام: آبشناسان را عقیده بر این است كه به طور متوسط، در حدود ٢۵٪ آب بارانی كه در خشكیهای جهان نزول میكند، به زمین فرو میرود. مقدار كمی از این آب از راه ریشه و شاخ و برگ گیاهان به فضا بر میگردد و تبخیر میشود، ولی بیشتر آن بر اثر نیروی ثقل به اعماق زمین فرو میرود و گاهی از راه چشمهها به سطح زمین میرسد و زمانی از راههای مختلف به دریاها و اقیانوسها میپیوندد (دیكسن، ۵٣).
همین بخش از بارانها است كه آبهای زیرزمینی را پدید میآورد. مقدار آبهای زیرزمینی جهان را بالغ بر ٨ میلیون كمـ ٣ یا ٦٢٪ كل آبهای جهان برآورد كردهاند (كردوانی، ٢٣) كه این مقدار ۵/۹٦٪ همهی آبهای شیرین را تشكیل میدهد (گودی، ذیل Ground Water). كمّ و كیف آبهای زیرزمینی در مناطق مختلف جهان با استفاده از اصول علوم چندی مانند زمینشناسی، ژئومورفولوژی، آبشناسی، خاكشناسی، زمین فیزیك و هواشناسی و دیگر دانشهای همانند تعیین میگردد (كلوك، ٣٢)، ولی آنچه از همهی این دانشها در این زمینه مهمّتر است، هواشناسی و زمینشناسی است كه اوّلی مقدار آب موجود برای نفوذ به لایههای پایین زمین و دومی مقتضیات جریان آب را در اعماق زمین معین میسازد.
در مورد هر نوع آب زیرزمینی ٢ مسأله شایان توجه است: یكی اینكه آب زیرزمینی موجود ممكن است طی هزاران سال گذشت زمان انباشته شده باشد؛ دیگر اینكه مبدأ آن ممكن است در نواحی دور از محل وجود آن باشد. در مطالعات مربوز به كمّ و كیف آبهای زیرزمینی كه همهی دانشهای مذكور در آن به كار گرفته شده، به اثبات رسیده است كه آب باران كه در مرتفعات رشته كوهها به زمین فرو میرود، ممكن است در همان محل یا صدها كیلومتر دورتر از آن از راه خُلل و فُرج لایههای سنگهای رسوبی و نفوذپذیر انتقال یابد و در برخورد به لایههای غیرقابل نفوذ یا در گودترین نواحی محصور میان اینگونه لایهها حبس شود و بهصورت آب فسیل درآید. در سالهای اخیر كه ایزوتوپهای رادیوآكتیو در مطالعهی آبهای زیرزمینی به كار گرفته شده، مسائل زیادی دربارهی سمت و سرعت حركت مولكولهای آب روشن شده است. از جمله به اثبات رسیده است كه حركت آبهای زیرزمینی به ویژه آبهای عمیق لزوماً ارتباطی با حوزههای سطحی زمین ندارد (دروهین، ۱٢).
آبهای زیرزمینی را به دو نوع مشخص تقسیم كردهاند: آبهای كمعمق كه سطح فوقانی آنها به سفرهی آب، یعنی سطح آبهای آزاد در شكاف یا خلل و فرج سنگهای اشباع شده (گودی، ذیل Water Table) منتهی میگردد و كمی و بسیاری و نوسن سفرهی آب به نفوذ مستقیم آب باران محل ارتباط دارد. در صحرای بزرگ آفریقا اینگونه آبهای زیرزمینی كمعمق به تفاوت از چند ۱٠ سانتیمتر تا چند متر زیر سطح خاك به دست میآید (حسن عود، ٢٣۵). نوع دوم آبهای عمیق است كه در اعماق پوستهی زمین جای دارد. مطالعات اخیر در جستوجوی منابع نفتی نشان داده است كه مخازن آب نوع دوم تا اعماق ٠٠٠،٣ـ٠٠٠،۴ متری سطح زمین وجود دارد (گودی، ذیلGround Water ).
كیفیت آبهای زیرزمینی از لحاظ مناسبت آن برای شرب و استفادههای كشاورزی و صنعتی بیشتر بستگی به شرایط زمینشناسی و نوع سنگهایی دارد كه آب از آنها عبور میكند و یا در آنها گرد میآید. كیفیت آبهای زیرزمینی عمیق صرفنظر از ملاحظات شیمیایی معمولاً از آب شیرین قابل استفاده برای مصارف خانگی تا آب شور كم فایده تفاوت میكند.
خشكی عمومی و كمآبی در بیشتر كشورهای اسلامی آفریقا و آسیا اقتصاد آب را همواره در سرلوحهی مسائل اجتماعی قرار داده و استفادهی صحیح از منابع آب موجود از ایام بسیار قدیم نقش مهمی در تحول روابط اجتماعی و فرهنگی این كشورها داشته است. در فلات ایران كه باران و در نتیجه آب جاری سطحی كافی وجود نداشته،ساكنان نواحی شمال غربی فلات ظاهراً در هزارهی اول قبل از میلاد به ارزش ساختمان قنات پیبردهاند (منرز، ٣۴) كه خود یكی از نخستین راههای بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی بهشمار میرود. با گذشت سالها، قنات و بهرهبرداری از آن در سراسر فلات ایران متداول شده و از آنجا به وسیلهی مسلمانان قرون اول اسلامی به سواحل شرقی مدیترانه و سراسر آفریقای شمالی تحت نام فرافرا در لیبی و فگارا در الجزیره (حسن عود، ٢٣۵) و سپس به اسپانیا و از آنجا به آمریكا گسترش یافته است. قنات به هر جا راه پیدا كرده، سكونت دائم و رونق كشاورزی و دامپروری و عمران و آبادانی با خود به ارمغان آورده است. در شبه جزیرهی عربستان و خاورمیانه و آفریقا بهرهوری از آبهای زیرزمینی از طریق چاه از زمانهای قدیم معمول بوده، ولی جز در مواردی كه چاه خاصیت آرتزین و جریان دائمی داشته، جامعههای وابسته به آب جاه كمتر توانستهآند با ساكنان اطراف قنات در مداومت سكونت و ایجاد تمدّن و فرهنگ رقابت كنند.
تحولات علمی و فنی یكی دو قرن اخیر كه بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی را به مقیاس گسترده مقدور ساخته، در دهههای اخیر به بیشتر كشورهای اسلامی راه پیدا كرده است و امروز كمتر كشوری از این قبیل را مشاهده میكنیم كه در آن بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی از طریق چاههای عمیق نقش عمدهی خود را در تغییر فاحش چهرهی زمین و پیریزی زندگیهای نوین به ظهور نرسانده باشد.
دربارهی وسعت واقعی منابع آب زیرزمینی در جهان اسلام، اطلاع صحیحی در دست نیست، زیرا اشكال تحقیق علمی دربارهی این منابع و لزوم مشاركت متخصّصان رشتههای مختلف علوم، انجام پژوهشهای علمی را در برخی كشورها دشوار میسازد و نتیجهی حاصل از مطالعات انجام شده در ارتباط با طرحها و برنامههای اقتصادی و عمرانی در دیگر كشورها هم كمتر بهصورت منطقهای هماهنگ شده است.
آنچه مسلّم است و همهی شواهد روشن بر آن دلالت دارد، این است كه در بیشتر كشورهای اسلامی آسیا و آفریقا كه از نعمت باران كافی و آبهای سطحی برخوردار نیستند، منابع آب زیرزمینی سرشاری هست كه در صورت بهرهبرداری صحیح، آیندهی بسیار درخشانی را نوید میدهد. در مراكش و الجزایر منابع آب زیرزمینی در اغلب حوضههیای داخلی فراوان است (دروهین، ٢۱) و لایههای سنگهای آهكی كامبرین موجود در كوههای آنتی اطلس است كه عامل عمدهی تأمین این منابع است (پیكارد، ۱٦٦). در تونس سالهاست كه نقشههای زمینشناسی و سنگشناسی به مقیاسهای مطلوب فراهم شده و منابع زیادی از آب زیرزمینی را مشخص ساخته است (دیكسی، ۵۱). صحرای بزرگ آفریقا حوضههای آب زیرزمینی فراوان دارد كه در نتیجهی وجود لایههای ضخیم ماسه سنگهای تریاسِ زیرین تشكیل شده است. آب فراوان این حوضهها در بخشهایی از نواحی شمالی صحرا بهصورت آرتزین به سطح زمین رسیده و واحههای غنی و نسبتاً پرجمعیتی ایجاد كرده است. در بخشهایی از صحرا كه از منابع نفت آن بهرهبرداری میشود،آب چاههای آرتزین است كه این بهرهبرداری را مقدور میسازد (دائرهیالمعارف بزرگ شوروی، ذیل Ground Water). در لیبی و همچنین در مصر بیشتر از همه لایههیای آهكی میوسن مایهی ایجاد منابع آب زیرزمینی است و از طریق همین لایههاست كه مقادیری به آب نیل افزوده میشود یا به آبهای مدیترانه میپیوندد (مریلیس، ۴٢). به قرار معلوم، در زیر رود نیل رودخانهیزیرزمینی عظیمی به طول حدود ۹٠٠ كمـ هست كه از ۱۵٠ كیلومتری جنوب لوكسور (الاقصر) تا ۱٣٠ كیلومتری شمال قاهره با عرض متوسطی در حدود ۱٠ كمـ جریان دارد. این رودخانه خلل و فرج لایههای ماسهسنگی به ضخامت ۱٠٠ تا ٣٠٠ متر را پر كرده و دارای ظرفیتی بالغ بر ٠٠٠،۵٠٠ میلیون مـ ٣ است كه جریان آن بسیار كند است و ۱٠٠ سال طول میكشد كه آب از ابتدا به رأس دلتا برسد (دیكسن، ۵۴).
در عربستان كه باران آن بسیار اندك است، منابع ناچیز آب نیمهی غربی شبه جزیره از مرتفعات غربی سرچشمه میگیرد در حالی كه تصور میرود منشأ مخازن زیرزمینی كه آب نواحی شمال شرقی و مشرق جزیره و همچنین جزیرهی بحرین را تأمین میكند، بارانهایی باشد كه بر دامنههای زاگرس میبارد و از طریق لایههای آهكی در عمق چند هزار پا و از زیر خلیج فارس میگذرد و به آن نواحی میرسد (مریلیس، ۴٢، ۴۱).
در كرانههای شرقی مدیترانه لایههای آهك ائوسن با قطری در حدود ٧٠٠ متر آبهای دامنههای غربی جبل لبنان را به باریكههای ساحلی منتقل میسازد به طوری كه در فلسطین چاههای عمیقی حفر شده كه تا ٢٠٠ مـ ٣ در ساعت یا یك میلیون گالن در شبانه روز آبدهی دارد. در زمینهایی از همین نوع چشمههای طبیعی با ظرفیت ٠٠٠،۱ تا ٠٠٠،۱٢ مـ٣ در ساعت دیده میشود (پیكارد، ۱٦٧).
دربارهی كمّ و كیف آبهای زیرزمینی عراق اطلاعی در دست نیست، ولی شرایط عمومی جغرافیایی و زمینشناسی بینالنّهرین از وجود منابع سرشار آب زیرزمینی گزارش میدهد. در بخشهای كوهستانی شرقی و شمالی كه وضعیت جریان دجله و فرات استفاده از آنها را محدود میسازد، بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی كمعمق از طریق قنات امری عمومی در زندگی كشاورزی و دامپروری ساكنان بهشمار میرود، اما در بخشهای هموار داخلی وجود سدها و سیستمهای آبیاری، بهرهبرداری از منابع زیرزمینی را كم و بیش منتفی میسازد.
تركیه همانگونه كه از نظر مقدار باران پرآبترین كشور اسلامی در آسیا (به استثنای آسیای جنوب شرقی) بهشمار میرود، از نظر منابع آب زیرزمینی هم از بسیاری كشورهای اسلامی غنیتر است. بیشتر زمینهای تركیه را چینخوردگیهای آلپی پدید میآورد كه لایههای آهكی و قابل نفوذ متعلّق به ادوار مختلف زمینشناسی در آن دیده میشود، در حالی كه در زیر این لایهها سنگهای سخت اولی و متبلور و غیرقابل نفوذ واقع شده و در خلل و فرج رسوبات قابل نفوذ و روی لایههای نفوذناپذیر زیرین است كه منابع آب زیرزمینی فراوان در اعماق مختلف قرار گرفته است. مطالعات آبشناسی كه در ٠٠٠،۵٠٠ كمـ٢ از خاك تركیه انجام گرفته، روشن ساخته است كه لایههای رسوبات آبدار در اعماق مختلف قرار دارد كه هر قدر چاهها عمیقتر حفر شود، به منابع سرشارتری برخورد میكند. در حوضهها و جلگههای داخلی كه میان رشتهكوهها واقع شده و در تركیه شمار آنها بسیار است، چاههایی كه تا اعماق ۱٠٠ تا ٢٠٠ متر حفر میشود، بیشتر حالت آرتزینی دارد و آب با فشار طبیعی به سطح زمین میرسد. دو مركز عمده و اصلی آبگیر داخلی عبارتند از تزگولو و كنیا كه آب آنها از كوهستانهای آهكی تورس غربی تأمین میشود. از همین كوهستانها محتملاً مقدار زیادی آب نفوذی و زیرزمینی به حوضهی آنتالیا وارد میشود (گودرزینژاد، ٢۴).
ردیف | نام | کشور | عرض جغرافیایی | طول جغرافیایی | مقدار باران | ||
---|---|---|---|---|---|---|---|
درجه | دقیقه | درجه | دقیقه | به سانتیمتر |
در فلات ایران و مخصوصاً در بخش ایرانی آن مطالعات دامنهداری دربارهی كمّ و كیف آبهای زیرزمینی با بهرهبرداری از روشهای متداول علمی و فنی از سال ۱٣۴۱ش آغاز شده و هنوز ادامه دارد (كردوانی،٢۱٧). حاصل این مطالعات چندین ساله وجود منابع زیرزمینی فراوانی را به ثبوت رسانده كه در سراسر ایران در دشتهای مركزی میانكوهی و جلگههای پایكوهی و ساحلی گسترش یافته است.
موجودی آب زیرزمینی ایران را در حدود ۴٠ میلیارد مـ٣ یا برابر با ۱/۱٠ متوسط باران سالانه برآورد كردهاند (همو، ٢٣٠) كه بهصورت زیر از آن بهرهبرداری میشود (در همهی موارد ارقام ساده و گرد شده است):
۱- | از | ۱٠ʽ٠٠٠ | چشمهی كوچك و بزرگ | ۹ | میلیارد مـ٣ | یا | ٪٢٨ | ||||
٢- | از | ٢٠ʽ٠٠٠ | قنات كوچك و بزرگ | ٨ | میلیارد مـ٣ | یا | ٪٢۵ | ||||
٣- | از | ۱٠٧ʽ٠٠٠ | چاه عمیق و غیر آن | ۱۵ | میلیارد مـ٣ | یا | ٪۴٧ | ||||
جمع: | ٣٢ | میلیارد مـ٣ | یا | ٪۱٠٠ |
از كاوشهای انجام شده در بخش افغانی فلات ایران اطلاع بسیاری در دست نیست. آنچه مسلم است اینكه با مهار شدن آب هیرمند، بسیاری از زمینهای كشاورزی قسمت سفلی و دلتایی رودخانه بهعلت نرسیدن آب از میان رفته است (مریلیس، ٣۹).
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ مدخل «آب»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى (جلد اول)، تهران: كتابخانه مركز اسناد و مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ ۱٣٦٧ خ، شابک: ۱-٠۴-٧٠٢۵-۹٦۴-۹٧٨؛ برگرفته از مآخذ زیر: