|
خشونت علیه زنان
فهرست مندرجات
- پیشینهی تاریخی
- تعاریف
- جنگها و بحرانها
- خشونت در خانواده
- واكنشها به خشونت
- خشونت پنهان
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
حقوق زنان خشونت
خشونت علیه زنان (به انگلیسی: Violence against women یا Gender-based violence)، اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونتآمیز علیه زنان بهکار میرود. این خشونت گاهی بهعنوان جنایت برپایهی نفرت در نظر گرفته میشود. در سال ۱۹۹۳ برای نخستینبار جامعه بینالمللی حقوق بشر، رسماً خشونت علیه زنان را حتی در زندگی خصوصی خانوادهها، بهعنوان یكی از موارد نقض بنیادین حقوق بشر بهرسمیت شناخت. در همانسال در كنفرانس جهانی حقوق بشر در وین، حقوق زنان و دختران بهعنوان جزء لاینفك حقوق بشر اعلام شد و خشونت جنسی و همه اشكال آزار و بهرهكشی جسمی، جنسی و روانی ناشی از تبعیض، تعصب فرهنگی و قاچاق بینالمللی زنان، مغایر با كرامت و حرمت انسان شناخته شد.
خشونت علیه زنان، فراگیرترین مصداق نقض حقوق بشر و معضلی جهانی است كه البته از دیدگاه مدافعان حقوق بشر، قابل توقف و درمانپذیر است، مشروط بر آنكه دولتها همكاری كنند؛ قوانین اصلاح شوند؛ زنان به حقوق خویش آگاه شوند و یك نهضت جهانی در حذف خشونت علیه زنان شكل گیرد تا خشونت در خانواده، خصوصی تلقی نشود و خشونت در چارچوب جنگها و بحرانها نیز موضوعی ملی بهشمار نیاید.
▲ | پیشینهی تاریخی |
تعیین روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان به ۲۵ نوامبر ۱۹۸۱ میلادی بر میگردد. در این تاریخ و در اولین جلسه بزرگ فمنیستهای آمریكای لاتین، كه در بوگوتا پایتخت كلمبیا برگزار شده بود، ۲۵ نوامبر سالروز قتل «خواهران میرابال» بهدست رژیم نظامی مورد حمایت آمریكا در دومنیكن بهعنوان روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان انتخاب شد.
خواهران میرابال در سال ۱۹٦۰ در راه مبارزه برای دموكراسی بهطرز فجیعی توسط رژیم «تروخیلو» كشته شدند. پاتریا، مینروا و ماریا ترزا سه خواهر بودند كه در جمهوری دومنیكن زندگی میكردند و همراه همسرانشان در چارچوب یك نهضت دموكراسیخواه درصدد سرنگونی رژیم نظامی ژنرال تروخیلو بودند. رژیم تروخیلو همانند اكثر رژیمهای نظامی آمریكای لاتین از دیدگاه آمریكا سدی در برابر نفوذ كمونیسم بهشمار میرفت. این سه خواهر كه دو تن از آنان دانشگاهی بودند، بارها بازداشت و تحت فشار قرار گرفتند و یكی از آنان، یعنی پاتریا بنیانگذار نهضت مقاومت سری علیه تروخیلو بود. در نوامبر ۱۹٦۰ ژنرال تروخیلو اعلام كرد كه دو مشكل اساسی او كلیسا و این خواهران هستند.
چند روز پس از این سخنان، خواهران میرابال در حالیكه قصد رفتن به زندان و ملاقات با همسرانشان را داشتند، در یك تصادف رانندگی مشكوك جان سپردند، اگرچه تروخیلو یكسال پس از این واقعه در اثر مبارزات مردمی از كار بركنار شد. خواهران میرابال كه «پروانههای فراموش ناشدنی» لقب گرفته بودند، الهامبخش مبارزاتی شدند كه نه تنها در دفاع از دموكراسی بلكه در مقابله با خشونت علیه زنان بود.
در دسامبر ۱۹۹۹ نیز، مجمع عمومی سازمان در هشتاد و سومین جلسه خود، براساس گزارش كمیته اجرایی و با توافق نمایندگان ۷۹ كشور، روز جهانی حذف خشونت علیه زنان را ۲۵ نوامبر قرار داد. طبق تعریف سازمان ملل «خشونت علیه زنان» چنین تعریف شده است: «خشونت علیه زنان بهمعنای اعمال هرگونه خشونت براساس جنسیت است، كه پیامد احتمالی آن صدمه یا آزار فیزیكی، جنسی، روانی، مالی، آموزشی، سیاسی و اجتماعی زنان است، صرف نظر از اینكه در محیطهای عمومی و یا در زندگی خصوصی رخ دهد. خشونت در طول تاریخ همواره از جانب افرادی كه دارای اهرمهای قدرت (فیزیكی، اقتصادی و اجتماعی) بودهاند، اعمال شده است. خشونت علیه زنان تجلی تاریخی رابطه قدرت نابرابر میان زن و مرد است. خشونت به اشكال متفاوت بروز میكند و دامنه وسیعی را در بر میگیرد، از خشونتهای بدنی تا اشكال پیچیده و پنهان آن، بهصورت خشونتهای جنسی، روانی و... و در نهایت حذف زنان از كلیه عرصهها. پیش از آن در سال ۱۹۷۷ مجمع عمومی سازمان ملل از كشورهای جهان خواسته بود تا طبق سنن و رسوم تاریخی و ملی خود یك روز را در سال بهعنوان روز سازمان ملل برای حقوق زنان و صلح جهانی اختصاص دهند. سازمان ملل از كشورها خواست شرایطی را فراهم كنند كه تمام اشكال تبعیض علیه زنان متوقف شود و آنها نیز بتوانند با حقوقی برابر با مردان در توسعه اجتماعی بهطور كامل مشاركت داشته باشند. این اقدام سازمان ملل در حول و حوش سال جهانی زن (۱۹۷۵ میلادی) و دههی سازمان ملل برای زنان (۱۹۷۶ تا ۱۹۸۵ میلادی) كه از سوی مجمع عمومی اعلام شده بود، صورت گرفت و نظارت سازمان ملل بر روز جهانی زن را از سال ۱۹۷۵ آغاز كرد.
▲ | تعاریف |
مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونتآمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهی آزادی (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» میشود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان میکند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود.
همچنین هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی و رنجِ زنان شود را خشونت علیه زن میگویند. این خشونت میتواند با تهدید، اجبار یا سلب اختیار و آزادی، بهصورت پنهان یا آشکار انجام شود.
▲ | جنگها و بحرانها |
سازمان عفو بینالملل در گزارش سال ۲۰۰۳ خود، خشونت علیه زنان را فراگیرترین و جهانیترین مصداق نقض حقوق بشر دانسته است. در گزارش سال ۲۰۰۴ نیز كه ۸ دسامبر منتشر شد نگرانی موجود دربارهی خشونت علیه زنان و اذیت و آزار آنان تكرار گردید و تأكید شد كه دولتها یا كوتاهی میكنند و یا اساساً اقدامی برای توقف این روند خطرناك بهعمل نمیآورند. این گزارش كه «زندگی از همپاشیده» نام دارد و یكی از دلایل تداوم خشونت علیه زنان را معاف بودن عاملان این خشونتها از مجازات بر شمرده و با اشاره به برخی كانونهای جنگ و بحران نظیر سودان (جنگ دولت مركزی و شورشیان جنوب) چچن (جنگ جداییطلبان و ارتش روسیه) نپال (مبارزه چریكهای كمونیست با دولت پادشاهی) كلمبیا (درگیریهای مربوط به مواد مخدر و چریكهای چپگرا با دولت مركزی) و افغانستان، تأكید میكند كه دولتها و گروههای درگیر، هنگام بحران در این مناطق نتوانستهاند از زنان و دختران مراقبت كنند. طبق گزارش مذكور، خشونت علیه زنان، نه تنها از آثار و نتایج جنگها، بلكه بهطور تعمدی و سازمانیافته، یك شیوه و بازار جنگیدن علیه طرف مقابل بوده و در مواردی، خشونت علیه زنان وسیلهای برای پاكسازی نژادی بوده است. سازمان ملل متحد در چارچوب گسترش حقوق بینالملل، پاكسازی نژادی را از مواردی دانسته كه جامعه بینالملل میتواند برای جلوگیری از وقوع آن حاكمیت ملی یك كشور را نادیده گرفته، دست به مداخله بشردوستانه بزند، همانند واقعهای كه بهطور سازمانیافته علیه زنان بوسنیایی، رواندایی در دو جنگ بزرگ نژادی در بالكان و آفریقا رخ داد. «ایرنه خان»، دبیركل عفو بینالملل معتقد است كه در جریان جنگها و بحرانها، زنان با هدف بیاحترامیكردن به دشمن و تضعیف روحیه مردان و ترساندن مردم و واداركردن آنها به فرار، مورد تعرض قرار میگیرند. عكسهای فرار دستهجمعی زنان و كودكان در جنگ هوتوها و توتسیها در اوایل دهه ۹۰ در رواندا و بروندی، یكی از مصادیق فاجعهبار این نوع خشونت علیه زنان بهشمار میرود.
پلیس طالبان، در حال زدن و سرکوب زنان.
فعالان سیاسی زن، بهویژه آندسته از زنانی كه در صدد مبارزه برای دفاع از حقوق زنان در حوزهی حقوق بینالملل هستند، پیشنهاد كردهاند كه یكی از دستور كارهای دادگاه تازهتشكیل بینالمللی جزایی، رسیدگی به جرایم مربوط به خشونت علیه زنان باشد، اگرچه عفو بینالملل معتقد است كه این دادگاه بدون حمایت سیاسی دولتها، قادر به دفاع از حقوق زنان نیست. او از رهبران جهان خواسته است تا پیش از صدور قطعنامه و محكومیت لفظی و فاقد ضمانت اجرا، در محكومیت خشونت علیه زنان ، بهویژه تجاوز و خشونت سیاسی، گامهای عملی بردارند.در همین چارچوب، عفو بین الملل در حال تهیه دستورالعملی در سطوح چهارگانه بینالمللی، منطقهای، ملی و محلی است كه اساس این دستورالعمل تحت فشار قرار دادن صاحبان قدرت با هدف وادار كردن آنان به حمایت از زنان تحت خشونت و حذف خشونت علیه زنان است. عفو بینالملل همچنین در طرح خود، تلاش كرده خطر افزایش خشونت علیه زنان و ارتباط آن با جنگهای مسلحانه را گوشزد كند و آن را یكی از برهههای حساس تلقی كند.
▲ | خشونت در خانواده |
طبق گزارش سالانه عفو بینالملل، هیچ كشوری در جهان موفق نشده روند خشونت علیه زنان در خانه و توسط اعضای خانواده را متوقف و از زنان در مقابل این نوع خشونت محافظت كند. خشونت علیه زنان اغلب در پشت درهای بسته صورت میگیرد و مواقعی كه موضوع تجاوز جنسی در میان است، احساس شرم، مانع از علنیشدن خشونت میشود. كتكزدن توسط شوهر یا دوست، بدرفتاری و آزار خشونتآمیز دخترانی كه حاضر به ازدواج اجباری نشده و یا گمان میرود كه حیثیت خانواده را زیر سؤال بردهاند، از جمله این نوع خشونتها است. نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر و حقوق زنان معتقدند كه خشونت خانوادگی علیه زنان یك موضوع خصوصی نیست، بلكه حملهای خشونتبار است كه از زنان باید در مقابل آن حفاظت كرد، همچنان كه خشونتهای سازمان یافته علیه زنان در جریان جنگها و بحرانها نیز نمیتواند یك موضوع ملی باشد و جهانیان باید نسبت به آن حساس باشند، بهویژه آنكه زنان نسبت به مردان، خشونتی مضاعف را در جنگها متحمل میشوند، یكبار خشونتهای عام حاصل از جنگ و نتایج آنرا و یكبار خشونت ناشی از تبدیل شدن به قربانی اذیت و آزارهای جنسی و ننگ اجتماعی گریبانگیرشان را.
▲ | واكنشها به خشونت |
واكنشهای زنان به اشكال خشونت، بیشتر انفعالی و از طریق پنهانسازی و یا حتی خودكشی بوده است. خودسوزی زنان در برابر خشونتهایی كه بر آنان اعمال میشود، در برخی از جوامع به یك بحران ملی تبدیل شده است. گزارشهای منتشره از وضع زنان در برخی مناطق هند نشان میدهد كه خودسوزی در برابر ازدواجهای اجباری، بهشدت نگران كننده است. در تاجیكستان اوضاع بهحدی نگرانكننده بوده كه همایشی در سطح ملی برای مقابله با آن برگزار شده. در برخی از استانهای ایران نیز بهعنوان یك موضوع حساسیتبرانگیز نگاه شده است. در بیشتر موارد خودسوزی، زنان و دختران جان خود را از دست میدهند و در برخی موارد كه زنده میمانند، با مشكلات و رنج بیشمار روبهرو میشوند.
علیشیر عمر اف مسؤول بیمارستان سوختگی دوشنبه، پایتخت تاجیكستان، میگوید كه ۳۰ تا ۴۰ درصد بیماران این بیمارستان، زنان و دخترانی هستند كه خودسوزی كردهاند. «گل جهان باباصادقوا»، رئیس سازمان غیردولتی «زنان تحصیلكرده» میگوید: خودسوزی داغ جامعه ماست. برخی از زنانیكه خودسوزی میكنند، مریضی روانی دارند، ولی شمار دیگری از آنان را خشونت بهخودسوزی میرساند. بازپروری زنان و دخترانی كه از خودسوزی جان سالم به در بردهاند، بسیار مشكل است و آنها معمولاً بهخاطر این كارشان انگشتنما میشوند. از آنجا كه دختران روستایی بیشتر مورد خشونت و تحقیر قرار میگیرند و مشكلات زندگی در روستاها نیز بیشتر است و آگاهی زنان و دختران از حقوق خویش اندك است، شمار خودسوزی در این مناطق بیشتر است. در عربستان سعودی نیز سرانجام یك گوینده معروف تلویزیون تصمیم گرفت، پنهانسازی را كنار گذاشته، با انتشار عكسهای مربوط به كتك خوردن از همسرش، یك شوك جدی به وضعیت زنان در كشورش وارد كند. رانیا الباز تنها گوینده زن تلویزیون آنكشور، داستان لتوكوبشدن خود را توسط شوهرش به رسانههای گروهی بیان كرد و تصاویر مضروبشدنش را بر روی شبكهی جهانی اینترنت قرار داد.
▲ | خشونت پنهان |
براساس گزارشهایی كه نهادهای مدافع حقوق بشر، بهویژه نهادهای پیگیر دفاع از حقوق زنان منتشر میكنند، خشونت علیه زنان در كشورهای توسعهیافتهی غربی هم یك معضل ماندگار و پایدار بوده است. سازمان خیریه «پناه» (Refuge) در انگلیس گزارش داده كه از هر چهار زن بریتانیایی، یك نفر در طول عمر خود كتك خورده است. همچنین از هر ده زنی كه در این نظرسنجی اذعان كرده كه مورد خشونت همسر یا شریك زندگی خود قرار گرفته، یك نفر جان خود را در خطر میدیده است. طبق گزارش سازمان «پناه» در هفته دو زن بهدست شوهران فعلی یا سابق خود در بریتانیا كشته میشوند. در این نوع جوامع، علاوه بر همسر، خشونت علیه زنان معمولاً توسط شوهران سابق و یا دوستان كنونی آنها بهعمل میآید. پلیس لندن از گزارش حدود ۷۶۵۰ مورد خشونت خانگی علیه زنان گزارش داده، كه شامل هتاكی، مضیقه مالی، منع از معاشرت با دوستان و فامیل، تجاوز جنسی و كتك میشود. مقایسهای میان انواع خشونت علیه زنان در جوامع توسعهیافته و توسعهنیافته نشان میدهد كه برخی خشونتها نظیر ضربوشتم و تجاوز جنسی مشترك است، اما در مواردی نظیر ازدواج اجباری و یا میزان دسترسی به نهادهای انتظامی و قضایی میان آنان تفاوتهای جدی وجود دارد. یكی دیگر از وجه تفاوتهای زنان در این دو نوع جوامع، میزان آگاهی آنان از حقوق خویش و راهكارهای حقوقی و قانونی برای احقاق حقوق خود است. با این وجود، «آنیكا فلنزبورگ»، مسؤول دپارتمان مطبوعاتی عفو بینالملل در حوزه منع خشونت علیه زنان نیز معتقد است كه زنان و دختران در جوامع غربی، ممكن است با اشكال پیچیدهتری از خشونت روبهرو باشند، كه بیش از فشارهای جسمی، در بردارنده فشارهای روانی باشد. او خشونت در این جوامع را متنوع میداند و آن را از تبعیض، كتك، سؤرفتارهای روانی كه میتواند بهصورت تحقیر و سلب آزادیهای فردی باشد تا خشونتهایی كه عمدتاً توسط بستگان نزدیك اعمال میشوند، دستهبندی میكند. فلنزبورگ معتقد است كه خشونت علیه زنان در جوامع غربی، عموماً پنهان است و بسیاری از زنان در این جوامع از بیان آنچه بر آنها میگذرد، شرم دارند و سكوت اختیار میكنند و تعداد بسیار كمی حاضرند درباره رفتارهای خشونتآمیزی كه علیه آنها اعمال میشود، حرف بزنند. به اعتقاد مسؤولان عفو بینالملل، نظام قضایی در غرب خیلی از رفتارهای خشونتآمیز علیه زنان را بهرسمیت نمیشناسد، در حالیكه زنان حق انتخاب چندانی ندارند و در ازای ترك همسر یاشریك زندگی خود، كه تصمیمی بسیاردشوار است، راه دیگری در پیشرو نمیبینند و تعداد خانههای امن هم كم است. با فشار نهادهای مدافع حقوق زنان، اكنون تلاشها بر آموزش بیشترو گفتوگوهای علنی متمركز شده تا دختران و زنان متوجه شوند كه مورد خشونت قرار گرفتن در خانه یك وضعیت عادی و توجیهپذیر نیست. در بسیاری ازكشورهای غربی، ازجمله سوئد، كه قوانین مناسبی برای حمایت از زنان وضع شده، دختران بیش از پیش میدانند كه تقصیر آنها یا مادرانشان نیست كه مورد خشونت قرار میگیرند. در فرانسه كه مهد آزادی، لیبرالیسم و دموكراسیخواهی تلقی میشود، خشونت علیه زنان همچنان ادامه دارد. طبق نتایج پژوهش ملی دربارهی خشونت علیه زنان، ۱۳ درصد پاسخگویان معتقد بودند در طول سال گذشته مورد خشونت لفظی قرار گرفتهاند. پرخاشگری و بدرفتاری لفظی علیه زنان در شهرهای بزرگ بهویژه پاریس شایعتر است. تعرض جسمی و كتكزدن و اقدام به قتل بیشتر از سوی زنان جوانی گزارش شده كه در شرایط انزوای اجتماعی زندگی میكنند؛ یعنی زنانی كه بیكار هستند و یا به تنهایی زندگی میكنند. در جامعهای نظیر جامعه فرانسه، تجاوز جنسی بسیار كمتر است، اما سایر موارد خشونت علیه زنان همچنان شایع است. فضای زنستیزانه در بسیاری اماكن عمومی پاریس هنوز وجود دارد. خشونت علیه زنان در محل كار، از جمله پدیدههایی است كه در اینگونه جوامع رواج بیشتری نسبت به آزار جنسی مستقیم دارد. اهانت و تهدیدهای لفظی از سوی مشتریان و استفادهكنندگان از خدمات شهری، سپردن كارهایی به زنان كه كس دیگری حاضر به انجام آن نیست، یا اختصاص ساعات كاری كه هیچكس خواهان آن نیست، از جمله نقض حقوق زنان در فرانسه بهشمار میرود. انتقاد مداوم از كارگران زن و فشارهای روانی دیگر نیز در فرانسه شایع است كه از جمله آنها نابود كردن محصول كار یا ابزار كار زنان در محیطهای كارگری ذكر شده است. مقایسه خشونتهای به عمل آمده علیه زنان فرانسوی، شاید این موضوع را به اذهان زنان شرقی و جهان سومی متبادر كند كه اگر این موارد، خشونت بهشمار میرود، پس نام خشونتهایی را كه در جوامع جهان سومی نسبت به زنان اعمال میشود، چه میشود گذاشت! با وجود این، واقعیت آن است كه محصول هر دو دسته خشونت در جوامعی نظیر فرانسه یا كشورهای جهان سومی، وارد آمدن فشار روانی شدید بر زنان و دختران است؛ فشارهایی كه زندگی عادی آنان را مختل میكند.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ ...