دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۷ بهمن ۱۶, سه‌شنبه

جان کری

از: دانشنامه‌ی آریانا

جان کری

روابط افغانستان و آمریکاوزیران امور خارجه آمریکا

جان فوربز کِری (به انگلیسی: John Forbes Kerry) (زاده‌ی ۱۹۴۳ م)، سیاستمدار و وکیل آمریکایی است که از ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۳ سناتور دموکرات ایالت ماساچوست در مجلس سنای ایالات متحده آمریکا و ۶۸مین وزیر امور خارجه این کشور در دولت دوم باراک اوباما بود. هم‌چنین او در ۲۹ ژوئیه ۲۰۰۴، رسماً به‌عنوان نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۰۴ معرفی شد که از جورج بوش شکست خورد. او همواره مشغول کار و فعالیت برای دموکرات‌ها است.


زندگی‌نامه
جان کری

جان کری، در ۱۱ دسامبر ۱۹۴۳ میلادی، در مرکز پزشکی نظامی فیتزسیمونس (Fitzsimons Army Medical Center)، در آرورا، شهری در ایالت کلرادو در آمریکا زاده شد. او فرزند دوم از چهار فرزند ریچارد جان کری و رزماری ایزابل فوربز است. پدرش در دفتر خارجی به‌عنوان افسر و وکیل خدمت می‌کرد و مادرش یک پرستار و فعال اجتماعی بود. پدربزرگ و مادربزرگ پدری او از مهاجران یهودی اتریش به آمریکا بودند، که کاتولیک شدند. او خود نیز یک کاتولیک خداباور است.

کری دوران کودکی را در یک محیط نظامی گذراند تا آن‌که پدرش از کار در نیروی هوایی ارتش دست کشید و خانواده‌ی او در سال ۱۹۴۹ به واشینگتن، دی.سی. کوچ کردند. پدرش در دفتر اداره‌ی کل نیروی دریایی آمریکا مشغول به‌کار شد و به‌زودی به‌عنوان دیپلمات در ادراه‌ی امور خارجه منتقل گردید. از آن‌جا که خانواده‌ی مادری او افراد ثروتمند بودند، خاله‌ای او هزینه تحصیلات مدرسه شبانه‌روزی او را پرداخت.

در سال ۱۹۵۷، در مدرسه شبانه‌روزی شهر نیوتون، ماساچوست به تحصیل مشغول شد، که در آن‌جا مهارت‌ در سخنرانی عمومی را فراگرفت و به سیاست علاقه‌مند شد. او در نوامبر ۱۹۶۰، اولین سخنرانی سیاسی خود را برای راهیابی جان اف. کندی به کاخ سفید انجام داد. در سال ۱۹۶۲، کری وارد دانشگاه ییل گردید و به تحصیل در رشته‌ی علوم سیاسی در دانشکده‌ای جاناتان ادواردز پرداخت. در همان‌سال، یکی از داوطلبان برای اولین کمپین سناتوری تد کندی بود و در تابستان آن سال وی با ژانت آوچینکلوس جنینگز خواهر ناتنی بانوی اول ایالات متحده ژاکلین کندی ملاقاتی داشت. ژانت جنینگز، کری را دعوت به بازدید از املاک و خانواده‌اش و مزرعه‌ی هامراسمیت در رود آیلند نمود. این نخستین جایی بود که وی رئیس‌جمهور جان اف. کندی را برای اولین‌بار ملاقات کرد.

جان کری در آغاز جنگ ویتنام عازم آن کشور شد و چهارده ماه از چهار سال دوران خدمت سربازی خود را (۱۹۶۶-۱۹۷۰) در ویتنام گذراند. او وقتی از جبهات جنگ ویتنام زنده برآمد، از همان‌زمان فکر می‌کرد که هر روز زندگی‌اش، غنیمت است. با این‌حال، کری به‌خاطر این جنگ چندین مدال شجاعت گرفت. وی پس از پایان جنگ به جنبش ضد جنگ پیوست و سخنرانی او در کنگره‌ی آمریکا، دولت آمریکا را تحت فشار زیاد گذاشت تا به‌حضور نیروهای آمریکایی در ویتنام پایان دهند. البته فعالیت گروه سربازان ضد جنگ ویتنام و رهبری کری بر آن‌ها توجه مؤثر و خشم برخی از جمله دولت ریچارد نیکسون را به‌خود جلب کرد.

در سال ۱۹۸۴، کری در انتخابات مجلس سنا شرکت کرد و توانست به‌جای سناتور بازنشسته پل سونگاس به‌نمایندگی ایالت ماساچوست وارد سنا شود. او برای ۲۸ سال به‌عنوان سناتور ایالت ماساچوست در کنگره‌ی آمریکا کار کرد.

سناتور کری در فوریه ۲۰۰۳، در کمیسیون انتخابات آمریکا ثبت نام نموده و فعالیت ستاد انتخاباتی خود را آغاز کرد. در فوریه ۲۰۰۴ با شروع انتخابات مقدماتی حزب دموکرات برخلاف انتظار همگان با برنده‌شدن در ۴۶ مرحله از ۵۰ مرحله با اکثریت قاطع به‌عنوان نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری برگزیده شد، که آن‌را در نهایت به جورج بوش از حزب جمهوری‌خواه باخت.

از سال ۲۰۱۳، پس از استعفای هیلاری کلینتون به‌عنوان وزیر امور خارجه دوم کابینه‌ی باراک اوباما برگزیده شد و تا پایان‌یافتن دولت اوباما در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷، در این مقام خدمت کرد.


خاطرات جان کری از افغانستان

در میان افغان‌ها، جان کری بیش‌تر به‌عنوان طراح حکومت وحدت ملی شهرت دارد. اما خود او در کتاب خاطراتش زیر عنوان «هر روزی غنیمت است» (Every Day is Extra) کمتر و به‌گونه‌ی فشرده به مسایل افغانستان پرداخته و هیچ رمز و راز تازه‌ی را برملا نکرده است.

ماجرای میانجی‌گری (یا دخالت) جان کری در انتخابات افغانستان، به‌سال ۲۰۰۹ بر می‌گردد. در آن‌زمان حامد کرزی فکر می‌کرد که ریچارد هولبروک، نماینده‌ی ویژه‌ی امریکا برای افغانستان و پاکستان، و کارل ایکنبری، سفیر وقت آمریکا در افغانستان، در پی برکناری وی از اریکه‌ی قدرت هستند. در پی ادعاهای تقلب گسترده در آرا، دکتر عبدالله، رقیب اصلی حامد کرزی، نتایج انتخابات را رد کرد و طرفداران قدرتمند وی تهدید به اعلان حکومت موازی نمودند. از آن‌جا که اعتماد در روابط میان کرزی، ایکنبری و هولبروک وجود نداشت، سناتور کری در نقش یک دیپلمات با رئیس‌جمهور کرزی وارد مذاکره شد و پس از چندین دور گفت‌و‌گوهای همه‌جانبه،‌ سرانجام کرزی را به‌رفتن به‌دور دوم آرأ قانع ساخت. اما دکتر عبدالله از دور دوم پا بیرون کشید و به این ترتیب کرزی برنده‌ی انتخابات اعلام شد. کری از یک دیدارش با کرزی چنین نوشته است:

    یک‌بار کرزی چشم در چشمم دوخت و گفت، «جان من نمی‌توانم که ۲۵۰ هزار رأی پشتون‌ها را باطل کنم. من زنده نخواهم ماند.» او از اتاق بیرون شد تا به تلفن پاسخ بدهد، اما من فکر کردم که او می‌خواست که حرف‌هایش طنینی برجا بگذارد و خودش را برای حربه‌ی بعدی آماده کند. رویم را به‌طرف معاون سفیر ما، فرنک ریکاردونی، کردم که یک کارمند فوق‌العاده‌ی وزارت امور خارجه، از مدفورد ماساچوست بود. او رک و راست صحبت می‌کرد. «فرنک، آیا واقعاً ۲۵۰ هزار آرای پشتون‌ها باطل شده است؟» فرنک تبسم نموده جواب داد: «نه، بیش‌تر مثل ۲۵ رأی پشتون است که هر کدام آن‌ها ۱۰۰۰۰ برگه انداخته است.»

دور نخست انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان در سال ۲۰۱۴، فارغ از انتقادهای گسترده اجرا شد و از میان هشت نامزد، فقط اشرف غنی و دکتر عبدالله، به دور دوم راه یافتند. اما آن دور به جنجالی‌ترین انتخابات افغانستان مبدل گردید که پای جان کری، وزیر امور خارجه امریکا، را برای مدیریت آن به کابل کشاند. کری در کتابش نوشته است که «آمریکا از هیچ‌یک از دو نامزد حمایت نمی‌کرد». او در مورد در مورد اشرف غنی می‌نویسد:

    غنی یک پشتون ناسیونالیست طرفدار غرب بود که از زبانش اصطلاحات تکنوکراتیک می‌بارید. در حالی‌که بیش‌تر در بانک جهانی در آمریکا کار کرده بود، غنی در پیوستن با سیاسیون محلی مشکل داشت. او مغز عالی داشت اما سیاستمدار کم‌تجربه‌ی بود. بعضی اوقات او در واکنش مایل به افراط می‌شد. او همچنان یک مرد شدیداً منحصر به‌خودش بود و به مدیریت خرد (Micromanagement) تمایل داشت که همیشه به نفع‌اش تمام نمی‌شد.

در برابر غنی، از دید جان کری، دکتر عبدالله «شخص آرام، مؤقر و نرم زبان بود، که دیدگاه تکنوکراتیک غنی را نداشت، اما همیشه از اوضاع درک خوبی داشت. او در ساخت ائتلاف مهارت داشت و می‌دانست که چگونه در عقب صحنه کار کند. او یک سیاستمدار خوبی بود.»

هر یکی از این دو نامزد، به‌نوشته‌ی کری، به‌مراتب بهتر از حامد کرزی بود. روابط کرزی با آمریکا، به‌ویژه در سال‌های ۲۰۱۳-۲۰۱۴، به‌شدت به تیرگی گرائید و کرزی از امضای توافق‌نامه‌ی امنیتی و دفاعی با امریکا، ابا ورزید.

اما مشکل اساسی این بود که دور دوم انتخابات به‌یک افتضاح تمام‌عیار انجامید. جان کری می‌نویسد:

    به نظر ما، هر طوری‌که نتایج آزمایش می‌شد، در نتیجه بُرد با غنی بود. اما اتهامات تقلب و بی‌نظمی‌ها بر چیزی که می‌شد آن‌را یک لحظه کامیابی برای مردم افغان نامید، سایه‌ی افگنده بود.

با آن‌که اشرف غنی، دست‌کم از دید مقام‌های آمریکایی و براساس شمارش آرا، برنده‌ی انتخابات بود، اما حامیان قدرتمند دکتر عبدالله با تهدیدهای جدی در برابر آن ایستادند.

کری نوشته است: «در جولای، یکی از حامیان کلیدی عبدالله تهدید به ایجاد حکومت موازی در دوازده تا چهارده ولایت نمود.» این حامی کلیدی دکتر عبدالله، استاندار پیشین بلخ عطامحمد نور بود که اکنون منتقد و مخالف دکتر عبدالله است.

دیپلمات‌های امریکایی در آن‌زمان به جان کری گفتند که در صورت اعلام اشرف غنی به‌عنوان برنده‌ی انتخابات، جنگ‌های داخلی در افغانستان شعله‌ور می‌شود و نظام نوپای این کشور از درون متلاشی خواهد شد. کری می‌نویسد: «سفیر ما در کابل استدلال می‌ورزید که خطر کودتا واقعی است.»

افزایش تنش‌ها در دور دوم انتخابات و تهدیدهای حامیان دکتر عبدالله، پای جان کری را بار دوم برای مدیریت بحران انتخاباتی افغانستان به کابل کشاند و وی ساعت‌های طولانی را صرف چانه‌زنی‌ و اندرزگویی‌ها با هر یک از نامزدان ریاست‌جمهوری نمود.

کری در خاطرات‌ش طوری وانمود می‌کند که او به‌جز از ترغیب دکتر عبدالله و اشرف غنی به خویشتنداری و ایثارگری برای میهن، طرح مشخصی را برای حل بحران موجود انتخاباتی در دست نداشت. او می‌نگارد:

    ما به‌یک مرحله حساس مذاکرات نزدیک می‌شدیم که در یک حرکت حیرت‌انگیز، غنی به ایده‌ی تشکیل یک حکومت وحدت پرداخت. من همیشه حدس می‌زدم که وی از محبوبیت این ایده آگاهی داشت. بعدش، من به‌طرف غنی دور زدم،‌ و دستم را بر شانه‌اش گذاشتم و گفتم «اشرف، تو رئیس‌جمهور خواهی بود. عبدالله با تو در تطبیق یک دستورالعمل مشترک کمک خواهد کرد. اما تو باید در انتقال واقعی قدرت به او راضایت داشته باشی و به او فرصت حکومتداری مشترک را بدهی، به‌خاطری که این کار به‌نفع کشور است.

با این طرح، در نهایت بحران دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان پایان یافت و اشرف غنی و دکتر عبدالله متن توافق‌نامه تشکیل حکومت وحدت ملی را امضأ کردند. در پای این توافق‌نامه، امضای یان کوبیش، فرستاده‌ی سرمنشی سازمان ملل برای افغانستان، و جیمز کنینگهم، سفیر وقت امریکا در کابل، هم وجود دارد.

به این ترتیب، غنی رئیس‌جمهور و عبدالله رئیس اجرایی حکومتی شد که قدرت سیاسی بین آن‌ها به‌صورت مساوی تقسیم گردید – ساختاری که در قانون اساسی افغانستان تسجیل نیافته است.

حکومت وحدت ملی افغانستان،‌ با وجود مشکلات انبوه، برای حدود چهار سال دوام یافته است. با آن‌که برخی‌ها میانجی‌گری جان کری در انتخابات افغانستان را به‌شدت مورد انتقاد قرار می‌دهند، کری در آخر یاداشت‌هایش از افغانستان نوشته است که به آینده این کشور خوشبین است.

    افغانستان امروزی با آزمون‌های بزرگ اقتصادی و امنیتی روبه‌روست، اما شانس شناخته‌شدن به‌عنوان یک کشور، نه‌فقط یک میدان جنگ، را دارد. دیپلماسی که [افغانستان] را تا این‌حد آورد، ارزشش را داشت.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

...















مدیریت میکرو یا مدیریت خرد (Micromanagement)، که اکمل داوی آن را در گزارش خود «مایکرومنجمنت» نگاشته است، سبکی از مدیریت در حوزه‌ی کسب و کار است که به‌موجب آن مدیر ارشد، اقدام به کنترل و نظارت بر فعالیت‌های کارکنان زیرمجموعه خود می‌نماید. استفاده از تکنیک‌های مدیریت خرد همواره با عدم آزادی کارکنان در محیط کار همراه می‌باشد و در مجموع یک روش منفی در حوزه‌ی مدیریت شناخته می‌شود. این در واقع، نوعی اختلال شخصیت خودشیفته است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم می‌پندارد و به‌گونه‌ای غلوّآمیز احساس توانایی و لیاقت می‌کند.
برگرفته از: اکمل داوی، خاطرات جان کری از معامله ایجاد حکومت غنی-عبدالله، رادیو آشنا - صدای آمریکا: ۱۹ سنبله ۱۳۹۷


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها │ ...