|
والنتریسم
فهرست مندرجات
◉ واژهشناسی
◉ فلسفهی والنتریسم
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
.
دانشواژههای سیاسی نهادهای سیاسی
ارادهگرایی یا داوطلبیگری یا والنتریسم (به انگلیسی: Voluntarism)، یک مکتب اجتماعی-سیاسی است حول این باور هنجاری که «همه»ی پیوندهای بینانسانی باید بر مبنایی داوطلبانه و اختیاری شکل گیرد، و همچنین برای گذار به چنان جهانی نباید به «هیچ» وسیلهای که متضمن نقض آن آرمان باشد، دست یازید. خب، با این اوصاف، والنتریستها رادیکال هستند؛ هم در اندیشه و هم در عمل.
داوطلبیگری، عموماً فلسفهایست که معتقد است همهی اشکال انجمنهای انسانی باید داوطلبانه باشد. اصلی که غالباً برای حمایت از ارادهگرایی استفاده میشود اصل عدم تجاوز است.
بیشتر ارادهگرایان اندیشهی خود را بر پایهی نظریات فلاسفه ارادهگرایی چون موری راتبارد و رابرت لفیور قرار میدهند. راتبارد می گوید اولاً هر دولتی ایجاد انحصار اجباری در خصوص خدمات دفاعی (پلیس و دادگاه) بر یک منطقه جغرافیایی را مسلم میداند. تا مالکینی که خواهان پذیرفتن یک شرکت دفاعی دیگر در آن ناحیهاند مجاز نباشند چنین کنند؛ و ثانیاً هر دولتی درآمدش را از دزدی بهدست میآورد که به آن برچسب مالیاتگیری زده میشود. بههر حال همه دولتها حداقل این دو جرم را علیه آزادی و مالکیت انجام میدهند، مگر اینکه محدود شده باشند.
▲ | واژهشناسی |
واژهی والنتاریسم، بهمعنای اختیارباوری - ضد جبرباوری (دترمینیسم) است. محمد ماشینچیان مینویسد: «داریوش آشوری والنتریسم را مردمیاریخواهی معادلگذاری کردهاند، و بهگمان من شاید همپیوندخواهی معادلی رساتر باشد.»
هرچند والنتاریست بهکسی گفته میشود که «ارادهگرا» باشد، اما سلیمان لایق آنرا بهصورت یک صفت منفی به حفیطالله امین اطلاق میکند و میگوید که «ارادهی خود را بر حزب تحمیل کرد!». از نظر او، والنتاریست کسیست که ارادهی یک فرد را بر حمع تحمیل کند. اینکه او در این توصیف خود تا چه حد محق است، جای بحث جداگانه دارد.
▲ | فلسفهی والنتریسم |
اگر نیمقرن پیش دولت شروع میکرد و شاموناهار هر روز همهی ما را فراهم میکرد، امروز این سخنی رایج و مقبول بود که «غیرممکن است که ما بتوانیم خود شاموناهارمان را تهیه کنیم.»
اُبرون هربرت
این سخنِ اُبرون هربرت (Auberon Herbert)، یک فردگرای رادیکال قرن نوزدهمی انگلیسی و از نظریهپردازان متقدم مکتب والنتریسم (Voluntarism) است.
جملهای که از هربرت نقل شد، امروز توصیفی از نحوهی غالب تفکر انسانها در باب نقش دولت در فراهمآوری خدمات رفاهی است. کافی است به جای «شاموناهار» بگذارید: حقوق از کار افتادگی، بیمهی بیکاری، حقوق بازنشستگی، بیمهی خدمات درمانی، تا تصدیق کنید که این تفکر که بدون نقشآفرینیِ ایجابیِ دولت، تأمین رفاه اجتماعی توسط جامعه برای اعضای جامعه غیرممکن است، چهسان تا پستوهای ذهنِ همه ریشه دوانده است.
شاید آرمانگرایی رادیکال هربرت قرننوزدهمی بهکار دنیای واقعی بشر در قرن بیستویکم نیاید! شاید اصلاً روا نباشد که «شاموناهار» در کلام او را با «حقوق از کار افتادگی، بیمهی بیکاری، حقوق بازنشستگی، بیمهی خدمات درمانی» جایگزین کرد! هرچه باشد امروز مردم «شاموناهار» خود را تهیه میکنند اما در حقوق از کارافتادگی نمیتوانند وابسته به دولت نباشند. شاید این خود اثبات این باشد که «شاموناهار» و رفاه اجتماعی از یک جنس نیستند و نباید انتظار داشت که بیدولت بتوان رفاه اجتماعی داشت.
شاید اصلاً مسأله این است: ذهنی که نقشآفرینی ایجابی دولت در تأمین رفاه اجتماعی را به پرسش میگیرد، از یک دگرگونی سترگ و بیسابقه که در این دویستسال گذشته در زندگی آدمی اتفاق افتاده غافل شده: مدرنیته و انقلاب صنعتی!
در جهان پیشامدرن و پیشاصنعتی که کشاورزی و دامداری شکل غالب تولید اقتصادی بود، و اکثر جمعیت دنیا روستانشین و قبیلهنشین بود، آنچه را امروز رفاه اجتماعی میخوانند در شکل پیشامدرناش عمدتاً پیوندهای قومی و خویشاوندی فراهم میکرد. مگر نه اینکه حقوق از کار افتادگی، بیمهی بیکاری، حقوق بازنشستگی، بیمهی خدمات درمانی پدیدههای مدرنی هستند و در زندگی پیشامدرن و پیشاصنعتی وجود خارجی نداشتند؟ شاید قضیه از این قرار است که وقتی با مدرنتیه و انقلاب صنعتی روستانشینان شهرنشین شدند و کشاورزان کارگران کارخانهها، آن پیوندهای اجتماعی پیشامدرن از بین رفت، و آنگاه آنچه از پی حادث شد این بود که «دولت مدرن» بهطوری طبیعی مسئولیت تأمین رفاه اجتماعی را به دوش کشید تا خلائی را پر کند! کاری که بهناگزیر باید میکرد! شاید ورود دولت به حوزهی تأمین خدمات رفاهی چیزی نبوده جز یک «ناگزیریِ تاریخی» در حرکت بهسوی «ترقی اجتماعی» و «توسعهی اقتصادی» و «دموکراسی سیاسی»!
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
موری نیوتن راتبارد (Murray Newton Rothbard) (زاده ۲ مارس ۱۹۲۶ – درگذشته ۷ ژانویه ۱۹۹۵) اقتصاددان، تاریخدان، نظریهپرداز سیاسی آمریکایی و از چهرههای نامدار مکتب اتریشی اقتصاد بود که با ایجاد گونهای از آنارشیسم بازار آزاد، که خود آنرا آنارکو-کاپیتالیسم (Anarcho-capitalism) مینامید بهگونهای بنیادین بر جنبش لیبرترین (Libertarianism) آمریکا و اندیشه معاصر لیبرترین و لیبرالیسم کلاسیک تأثیر گذاشت. راتبارد بیش از بیست کتاب نوشته است و از او بهعنوان چهرهای مهم در جنبش لیبرتارین آمریکا یاد میشود. وی، بر اساس مفهوم ترتیب آنی مکتب اتریش، هواداری از اقتصاد آزاد در خلق پول، و محکوم کردن برنامهریزی متمرکز، از حذف کنترل اجباری جامعه و اقتصاد توسط دولت مرکزی دفاع میکرد. او نیروی انحصاری دولت را بزرگترین خطر برای آزادی و رفاه بلندمدت مردم میدانست و حکومت را «سازمان دزدیدن سیستماتیک آزادی» و مکان غیراخلاقیترین، بیپرواترین و خودخواهترین افراد در هر جامعه میدانست.
راتبارد نتیجه گرفت که همه خدمات انحصاری ارائهشده توسط دولتها میتواند بهگونهای بهتر از سوی بخش خصوصی ارائه شود. او بسیاری از مقررات و قوانینی را که ظاهراً برای «منفعت عمومی» وضعشده را قدرت رباییهای خودخواهانه توسط بوروکراتهای دولتی توطئهگر میدید که خود را بهطرز نامحدودی بزرگ میکنند، بهگونهای که گویی تابع مکانیسم قیمت نیستند. راتبارد میگفت ناکارآمدیهایی در خدمات دولتی وجود دارد و اظهار میکرد که اگر خدمات بر اساس رقابت در بخش خصوصی ارائه شود، مکانیسم قیمت میتواند آنها را حذف کند. او استدلال میکرد که مالیاتگیری نمادی از دزدی اجباری در مقیاس بزرگ، و «انحصار اجباری زور» برای ممنوعکردن خرید داوطلبانه خدمات کارامدتر دفاعی و قضایی از تأمین کنندگان رقیب است. او بانکداری مرکزی و بانکداری ذخیره کسری تحت یک نظام پول فیات را شکلی از اختلاس قانونیشده مورد حمایت دولت، متضاد با اصول و اخلاقیات لیبرترین میداند. راتبارد با دخالتگرایی نظامی، سیاسی و اقتصادی در امور دیگر کشورها مخالف بود.
Robert LeFevre
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ علوم سیاسی │ واژگان سیاسی