دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۷ بهمن ۲۰, شنبه

می‌توانیم کوه‌ها را ذوب کنیم

از: پاتریشیا سیتهی (گزارشگر نیوزویک)

می‌توانیم کوه‌ها را ذوب کنیم

گفت‌وگوی پاتریشیا سیتهی با ببرک کارمل


فهرست مندرجات

.



ببرک کارمل

نیوزویک (Newsweek)، هفته‌نامه‌ای است که توسط مؤسسه‌ی واشینگتن‌پُست در شهر نیویورک ایالات متحده از سال ۱۹۳۳ تا پایان سال ۲۰۱۲ به‌صورت چاپی و پس از آن به‌صورت آنلاین منتشر می‌شود. نیوزویک، پس از مجله‌ی تایمز، دومین هفته‌نامه‌ی آمریکایی است که قدمت آن به هشتاد سال می‌رسد. شعبه‌ی مرکزی نشریه در نیویورک بوده و دارای ۱۷ شعبه در آمریکا و جهان است. در تصویر روی جلد نیوزویک، شماره‌ی ۴ ژوئن ۱۹۸۴ است.

ببرک کارمل (Babrak Karmal)، سیاست‌مدار کمونیست افغانستان، نظریه‌پرداز مارکسیست-لنینیست و از اعضای کمیته مرکزی حزب دمکراتیک خلق افغانستان بود. وی ریاست‌جمهوری افغانستان را در دهه ۱۹۸۰ میلادی بر عهده داشت. او در ششم جدی ۱۳۵۸، هم‌زمان با ورود نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق به افغانستان، از تبعید به این‌کشور بازگشت و به‌عنوان سومین رئیس‌جمهوری دولت به‌رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان آغاز به‌کار کرد. مخالفان از او به‌عنوان گماشته‌ی مسکو و دست‌نشانده‌ی شوروی در افغانستان یاد می‌کنند و به او لقب «شاه‌شجاع دوم» را داده‌اند.

در چهارم ژوئن ۱۹۸۴، پاتریشیا سیتهی (Patricia Sethi)، گزارشگر هفته‌نامه‌ی نیوزویک، گفت‌وگوی با ببرک کارمل، در خانه‌ی خلق (ارگ ریاست‌جمهوری افغانستان) داشت که حدود سه‌ساعت به‌طول انجامید. آن‌چه در زیر آمده است، همین گزارش بانو پاتریشیا سیتهی، زیر عنوان «می‌توانیم کوه‌ها را ذوب کنیم» (We Can Melt the Mountains) در هفته‌نامه‌ی نیوزویک است، که توسط دکتر صبورالله سیاه‌سنگ به‌فارسی دری برگردان شده است.

ببرک کارمل، افغان برجسته و پتان-ستایل بود. برخی او را تاجیک می‌خوانند، شماری پشتون و کسانی کشمیری. شکوهندگی و زیبایی چهره‌ی ستاره‌ی سینمای بالییود را داشت. با اشغال کشورش از سوی نزدیک به صدوده‌هزار سرباز شوروی در هنگامه نبرد با نیروهای چریکی مجاهدینی که امریکایی‌ها پنهانی آنان را مسلح می‌ساختند، او در نشان‌گاه تفنگ زندگی می‌کرد. البته، کردارش این را می‌پوشاند. یارانه، خوش‌گفتار و خوش برخورد بود. ادعای انقلابی بودن در خدمت مردمش را داشت و با پافشاری می‌گفت: «دست‌نشانده‌ی اتحاد شوروی نیستم».

کارمل و من در پیرامون «مسایل پنجشیر» که در ۱۹۸۴ میدان جنگ‌های خونین بود، بحث داشتیم. وقتی باز هم پافشاری کرد که «تمام نیروهای چریکی سرکوب‌شده و پنجشیر در کنترل کامل» اوست، دندان روی جگر فشردم و پرسیدم: «اجازه می‌دهید خودم بروم و ببینم؟» تکان خورد و پاسخ داد: «چگونه می‌توانم بانوی جوانی را با خطر مواجه سازم؟» همچو تعارف را نوعی بهانه‌ی گریز یافتم و گفتم: «اگر پنجشیر برای من خطر دارد، نمی‌تواند جایگاه امن و چنانی‌که وانمود می‌سازید، زیر کنترل شما باشد.» سخن پایانی وی چنین بود: «ببینم چه‌کاری می‌توانم بکنم.»

فردای آن‌روز در هلیکوپتر جنگنده‌ی روسی نشستم و رهسپار پنجشیر شدم. از بالا نشانه‌های آشکار بمباران گسترده را می‌دیدم: گام به گام گودال پی گودال یادگار بمب‌های افگنده شده. سلسله کوه‌ها، نشیب‌ها و دره‌های باریک نزدیک به کناره - به‌گمان زیاد سنگرهای پنهان چریک‌ها - داغان داغان و آبله‌باران یا زیر برف‌کوچ‌ها به‌چشم می‌خوردند.

بخش‌های زیاد همواری پنجشیر شکوهمند و سرسبز بودند، لیک هرچه دیده می‌شد کارزار رزمی بود. پوسته‌های (پاسگاه‌های) نظامی کوچک و بزرگ در سراسر منطقه گسترانده شده بودند.

در ساحه‌ی قرارگاه مهم نظامی شهرکی به‌نام بارک (بهارک) پیاده شدیم. ژنرال محمدجمال، افسر ارتش و چندین فرمانده دیگر به دیدنم آمدند و پی‌هم می‌گفتند: «کنترل ساحه مطلق به‌دست ماست». آن‌جا نشانی از هم‌پیمانان شوروی آنان نبود. ناگهان سر مرد روسی با موهای زرد - اشتباهاً - بالای تانکی نمایان شد. پس از آن‌که مرا دید، بی‌درنگ خود را پایین کشید و نهان کرد. چاشت بود. نان و کباب می‌خوردیم. ساعتی با ژنرال‌ها از استراتژی‌های جنگی در برابر جنبش‌های چریکی گفتیم و سپس روانه کابل شدم.

رفت و برگشت پیروزمندانه من به پنجشیر پدیده چشمگیری در گزارشگری پنداشته می‌شد؛ زیرا نخستین بار یک «بیگانه» چراغ سبز دیده بود تا در دل میدان جنگ افغانستان پا گذارد. گردانندگان [نیوزویک] شادمان شدند. آن‌گاه پشتیبانان امریکایی مجاهدین ثبوت دست اول یافتند که حکومت ایالات متحده باید با جنگ‌ابراز خیلی پیشرفته و پول بسیار هنگفت چریک‌ها را در نبرد با روس‌ها کمک می‌کرد. به این‌گونه طالبان زاده شدند!

نیویارک - هشتم جون ۲۰۱۷


می‌توانیم کوه‌ها را ذوب کنیم

هفته‌ی پیش [چهارم جون ۱۹۸۴] ببرک کارمل رییس‌جمهور افغانستان و پاتریشیا سیتهی - گزارشگر نیوزویک - در «خانه‌ی خلق» [کاخ ارگ] گفت‌وشنود سه‌ساعته داشتند.

گماشته مسکو: مگر رشته‌های وابستگی وجود ندارد؟

پاتریشیا سیتهی: در غرب، مردم می‌گویند شما دست‌نشانده‌ی اتحاد شوروی هستید. پاسخ شما چیست؟

ببرک کارمل: در واقع جای افتخار است هنگامی که امپریالیست‌ها و دشمنان ما با دروغ‌ها و بدگویی‌ها بر ما می‌تازند. پریشان می‌شدم اگر چنین نمی‌بود. اجازه دهید به آگاهی‌تان برسانم: از هژده سالگی عضو فعال جنبش دانشجویی در کشورم بودم. بعد در مبارزه ملی دموکراتیک سهم گرفتم و در تهداب‌گذاری حزب دموکراتیک خلق افغانستان کمک کردم. چهار سال از بهر فعالیت‌هایم زندانی شدم. در دهه‌ی ۱۹۶۰ دوبار از سوی همشهریان کابل به شورای ملی برگزیده شدم. پس از انقلاب [ثور (اپریل)] ۱۹۷۸ معاون شورای انقلابی گردیدم. پیشینه‌ی من پاک است. فرد انقلابی در خدمت میهن و مردمم بودم و هستم. آیا آدمی با همچو سوابق می‌تواند دست‌نشانده کسی باشد؟

پاتریشیا سیتهی: پس چرا صد و ده هزار سرباز شوروی و چهار هزار مشاور شوروی در کشور تان دارید؟ آیا حضور اینان بر آزادی شما چلیپا نمیکشد؟

ببرک کارمل: در سراسر تاریخ، حتا در روزگار فرمانروایی بریتانیای امپریالیست بر نیمقاره، اتحاد شوروی یگانه دوست واقعی و صدیق مردم افغانستان بوده است. با انقلاب اپریل ۱۹۷۸ که دستگاه سلطنت استبدادی فیودالی در افغانستان سرنگون گردید، نقطه‌ی عطفی در مناسبات ما با شوروی به‌‌میان آمد. چنانی‌که می‌دانید وقتی طبقه‌ی حاکم از قدرت ساقط می‌گردد، به آسانی تسلیم نمی‌شود و نمی‌خواهد امتیازاتش را از دست دهد. لذا، عناصر استبدادی، فیودالی و ارتجاعی در جبهه‌ی نامقدس علیه روند برنامه‌ریزی‌شده‌ی انقلاب در افغانستان متحد شدند. آنان به پاکستان رفتند و از آن‌جا توطئه و نقشه حملات بر انقلاب را روی‌دست گرفتند. صف‌بندی در سطح منطقه در صف‌بندی بین‌المللی انعکاس یافت: نیروهای مترقی به‌رهبری اتحاد شوروی در برابر نیروهای ارتجاعی امپریالیستی به سردمداری ایالات متحده. تمامیت [ارضی] افغانستان در خطر بود. بر بنیاد معاهده‌ی دوستی و همکاری ۱۹۷۸ از دوستان شوروی کمک خواستیم. آن‌ها پاسخ [مثبت] دادند.

پاتریشیا سیتهی: خطر [جنگ‌های] چریکی چقدر جدی است؟ گزارش‌ها می‌گویند حکومت شما تنها شهرها را به‌دست دارد، در حالی‌که شورشیان ولایات را دارند.

ببرک کارمل: امروز کنترل عام‌وتام کشور را به‌دست داریم. واقعیت تاریخی چنان است که این‌جا به‌خاطر ساحات کوهستانی و دره‌های تنگ و ناهموار ملاکان فیودال زمام امور مناطق و مردم خود را - بدون تامین رابطه با مقامات حاکمیت مرکزی - در اختیار داشته‌اند. در گوشه‌های دورافتاده حتا امروز هم وضع بر همان منوال است. ولی ما کنترل موثر اوضاع را تا سطح ولسوالی‌ها را در دست داشته و به جرگه‌های محلی قدرت زیاد داده‌ایم. البته، باندهای درنده‌یی که از سوی مرتجعین لمیده در پاکستان تحریک می‌شوند، مداخلات نفوذی‌شان را پیش می‌برند و ما عکس‌العمل نشان می‌دهیم.

پاتریشیا سیتهی: از عملیات پنجشیر چه می‌گویید؟ اگر خطر این‌همه ناچیز باشد، چرا برای نابود کردنش نیاز داشتید به فرستادن آن‌گونه قوای مسلح فوق‌العاده بزرگ؟

ببرک کارمل: ما در افغانستان قدرت آتش‌گشایی کافی برای ذوب‌کردن کوه‌ها داریم؛ ولی نمی‌خواهیم چنان کنیم؛ زیرا همچو عملیات می‌تواند باعث مرگ مردمان بی‌گناه گردد. بگذارید همین‌قدر بگویم: عملیات مختصر ما در پنجشیر «پرابلم» آن‌جا را به‌طور کامل سرکوب کرد. پنجشیر به‌حالت عادی برگشته است.

پاتریشیا سیتهی: آیا گروه چریکی به‌رهبری احمدشاه مسعود را نابود ساخته‌اید؟ مسعود مرده است یا زنده؟

ببرک کارمل: این مسعود که شما از وی یاد می‌کنید، کیست؟ تبلیغات ایالات متحده شخصیت‌های مصنوعی و خدایان دروغین می‌آفرینند. ریگان در نقش هنرپیشه‌ی سینما خوب می‌داند که چگونه روی ستیژ جهانی - چه چلی، السلوادور یا افریقا – گُدی‌هایی پدید آورد. همچو تخلیقات بت‌های گلین هستند و خیلی زود فرومی‌پاشند. مسعود ابزار امپریالیست‌ها بود. نمی‌دانم زنده است یا مرده و پروایش را هم ندارم. موضوع پنجشیر حل شده است.

پاتریشیا سیتهی: : انقلاب چپ‌گرا را با رسوم اسلامی افغانستان چگونه سازگاری می‌دهید؟

ببرک کارمل: ماشین تبلیغات امپریالیستی پندار نادرستی را به‌خورد غرب داده است: انقلاب [ثور] ضد اسلام است. اسلام سرشار است از اصول مترقی چون صلح، صداقت، حقیقت، تساوی، حرمت به همسایه. انقلاب در افغانستان در توافق کامل با همین اصول قرار دارد. حکومت انقلابی باید در خدمت مردم باشد. خواست مردم، خواست ماست. عقاید و عنعنات اسلامی بخشی از جامعه افغانستان است و ما به آن احترام داریم.

پاتریشیا سیتهی: ولی شما نمی‌توانید اسلامی و کمونیستی باشید. انقلاب سوسیالیستی مذهب را تشویق نمی‌کند.

ببرک کارمل: ولی این انقلاب سوسیالیستی نیست. وقتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در دهه ۱۹۶۰ پی‌ریزی شد، ایدیولوژی چپی داشت. اما نمی‌توانید دستگاه سیاسی را با شعارها دستور دهید، باید از لایه‌های زیرین مردم برخیزد. انقلاب ما انقلاب ملی دموکراتیک است، یعنی ضدفیودالی، ضدامپریالیستی با سمت‌گیری سوسیالیستی.[٢]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا با اجازه عبدالقدیر فاضلی، مدیر سایت اصالت، توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- پاتریشیا سیتهی، می‌توانیم کوه‌ها را ذوب کنیم، برگردان: صبورالله سیاه‌سنگ، سایت اصالت: یک‌شنبه، ۱۳ ژانویه ۲۰۱۸.


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها

وب‌سایت اصالت، برگرفته از یادداشت‌های شخصی بانو Patricia Sethi و برگ‌های ۲۰ و ۲۱ هفته‌نامه‌ی نیوزویک - یازدهم جون ۱۹۸۴
We Can Melt the Mountains, By Patricia J Pereira-Sethi on June 08, 2017.