|
داریوش در تورات
فهرست مندرجات
◉ بیان مسأله
◉ فرضیهی پژوهش
◉ هدف پژوهش حاضر
◉ کلیاتی دربارهی کتاب حضرت دانیال نبی
◉ خلاصهای از روایات کتاب دانیال نبی
◉ عدم تطابق روایات کتاب دانیال نبی با تاریخ هخامنشیان
◉ بررسی نظریههای جدید
◉ نتیجه
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
بازشناسی هویت داریوش در کتاب دانیال نبی
یکی از کتابهای ۲۴گانهی عهد عتیق کتاب دانیال است و با آنکه موضوع آن با تاریخ ایران ارتباط دارد اما از لحاظ محتوایی با تاریخهایی که در دورهای معاصر برای هخامنشیان نگاشته شده و همچنین با متن استوانهای کوروش همخوانی ندارد. به روایت کتاب مقدس، دانیال یکی از یهودیانی است که بعد از حمله بابلیان به یهودا، مورد اسارت قرار میگیرد و به سرزمین بابل در عراق امروزی منتقل میشود. ولی وی در دربار بابل و سپس ماد و هخامنشی به مقامات مهمی نائل میآید که از آن به زیان میزبانان و بهنفع همکیشان خود بهرهبرداری میکند؛ گفته میشود این کتاب سرشار است از اشتباهات تاریخی، برای مثال داریوش را پادشاه ماد مینامد نه شاهنشاه هخامنشی که بر سرزمین کلدانیان حکومت میکند نه بر سرزمین پارس و پسر خشایارشاه است و نه پدر وی و کورش شاهنشاه هخامنشی پس از او حکومت میکند نه پیش از او و ابتدا داریوش پرستندهی بعل بت بزرگ بابل است و سرانجام با راهنماییهای دانیال یهودی میشود و فرمانهایی به همهی اتباع خود صادر مینماید که بهحضور یهوه خدای دانیال لزران و ترسان شوند.
در کتاب مقدس آمده است: «داریوش مادی پادشاه کلده میشود و عزم مینماید ۱۲۰ والی بر مملکت بگمارد و آنها را زیر فرمان سه وزیر میگذارد که دانیال وزیر اعظم آنهاست؛ پادشاه فرمانی صادر میکنند که اگر هرکس تا سی روز نزد خدایی غیر از او دعا کند در چاه شیران افکنده شود و والیان پادشاه، دانیال را در حال دعا کردن بهسوی اورشلیم غافلگیر میکنند و دانیال را به گودال شیران میاندازند؛ اما سحرگاه دانیال را میبینند که شیرها در پیش پایش مثل بره خوابیدهاند و دانیال باز صدراعظم امپراتوری میشود و پس از آن داریوش به جمیع قومها و امتهای جهان فرمان صادر میکند که در هر مملکتی از ممالک او مردمان بهحضور خدای دانیال لرزان و هراسان شوند، زیرا او خدای حی و تا ابدالاباد قیوم است و ملکوت او بیزوال است.» (بنگرید به: کتاب مقدس، عهد عتیق: کتاب دانیال نبی، فصل ششم، آیات ۲۵ تا ۲۷)
پس از داریوش فرزند اخشورش که از نسل مادیان و بر مملکت کلدانیان پادشاه بود (بنگرید به: کتاب مقدس، عهد عتیق: کتاب دانیال نبی، فصل نهم، آیهی ۱) کورش پادشاه فارس جانشین او میشود (بنگرید به: کتاب مقدس، عهد عتیق: کتاب دانیال نبی، فصل دهم، آیهی ۱) ولی دانیال همچنان در حدود صد سال فاصله از نبوکدنصر تعبیر کنندهی خوابهای پادشاه باقی میماند.
فصل پایانی کتاب دوم تواریخ، با این جملات آغاز میشود: «و یهوه، کورش پادشاه پارس را برانگیخت تا در سال اول سلطنت خود در تمامی ممالک خود فرمانی نافذ فرمود و بر آن نوشت: کورش پادشاه فارس میفرماید که یهوه خدای آسمانها مرا فرمانروای تمام ممالک زمین کرد و به من امر فرمود که خانهای برای او در اورشلیم که مرکز یهود است بنا نمایم و از شما در میانتان کیست آنکه بخواهد به اورشلیم بازگردد و به رفتن مختارید» (کتاب مقدس، عهد عتیق: کتاب دوم تواریخ، فصل سیوششم، آیهی ۲۳)
اما در متن فرمانِ کورش هخامنشی، که بر روی لوحی از گِلِ پخته، در سال ۵۳۸ پیش از میلاد بهدستور او نگاشته شده است و اکنون بهنام استوانهی کورش در موزهی بریتانیای لندن نگهداری میشود و متن آن در آئین بزرگداشت دوهزاروپانصدمین سال شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۱ م) به تمام زبانهای جهان ترجمه شد، نه سخنی از یهوه به میان آمده است و نه فرمان یهوه به کورش و نه ماموریت الهی کورش در بازسازی اورشلیم؛ بلکه کورش برای تمامی اتباع شاهنشاهی پارس حق آزادی عقیده و آزادی مذهب قائل گردید.
در کتاب دانیال نبی (Book of Daniel) «داریوش مادی» (Darius the Mede) نام پادشاهی است که بابل را فتح میکند و گروهی از علمای بنیاسرائیل را به شوش میآورد تا از آنها در امور ملکداری استفاده کند. اما در اینکه این پادشاه مطابق آنچه یهودیان فرض میکنند، همان داریوش یکم هخامنشی باشد، حرف و حدیث فراوان وجود دارد. هیچ سند تاریخی بابلی و یا ایرانیای نیز به شخصیتی جز این اشاره نکردهاند. هدف پژوهش حاضر دستیابی به تصویر روشنی از شخصیتی است که در این کتاب طرح شده تا در پرتو آن بتوان به هویت واقعی وی نزدیک شد. پژوهشگر با بررسی اشارات متن مورد نظر و اعتبارسنجی ترجمههای این متون به روش تحلیلی و نقد نظریههای محققان کتاب مقدس به این نتیجه میرسد که آوردن نام داریوش در داستان دانیال نبی یا اشتباهی از سوی نسخهبردار کتاب در ضبط نام «داریوش» بهجای «کوروش» بوده و یا اصولا "داریوش" لقبی برای "کوروش" از سوی مردم بابل محسوب میشده است. در همین راستا، مسأله دیگری مطرح میشود که تعداد نادرست شاهان هخامنشی در این کتاب است. «جبرئیل» به آنحضرت الهام میکند که چهار پادشاه پیش از «اسکندر» سلطنت خواهند کرد. این تعداد با تعداد درست شاهان هخامنشی از داریوش (یا کوروش) تا اسکندر بههیچروی همخوانی ندارد. پژوهشگر نشان میدهد که اینبار مقصر نه نسخهبردار، بلکه شخص نویسنده کتاب است که در زمان رونویسی یک عبارت از کتاب مقدس، واژهی «مهمترین» را پیش از عبارت «شاهان پیش از اسکندر» جاانداخته و موجب این گرفتاری شده است. پژوهشگر در پایان پیشنهاد میدهد که اطلاعات تاریخی بهدست آمده از کتاب مقدس بار دیگر مورد بازنگری و واکاوی قرار گیرند.
▲ | بیان مسأله |
علیرغم پژوهشهای مفصلی که از قدیمالایام بر روی مندرجات کتب و رسائل مقدس یهودی و مسیحی انجام شده، هنوز جای شک و شبههی فراوان در این آثار بهجا مانده است. یکی از این نکات که امروزه محور مناقشات مورخان تاریخ ایران دورهی هخامنشی هم شده، زمان ظهور و حیات حضرت دانیال و به تبع آن تطبیق تحولات سیاسی منتسب به زمان حیات آنحضرت، در کتاب دانیال نبی، از مجموعهی رسائل کتاب مقدس، با تاریخی است که بر اساس مستندات تاریخی کشف شده و حفاریها و یافتههای باستانشناسی ترسیم کردهایم. علمای یهود ظهور حضرت دانیال را بهطور سنتی و به پیروی از آرای قدما، همزمان با دوران حکمرانی داریوش یکم هخامنشی در دربار شوش میدانند. این در حالی است که بسیاری از مفسران و محققان کتاب مقدس گمان میبرند که زمان حیات آنحضرت بسیار پیشتر از این بوده است.
پرسش اصلی این است: شخصی که با عنوان «داریوش مادی» در کتاب دانیال از او یاد شده و بنابر مندجات همین کتاب، پادشاهی مادی بوده که بابل را فتح کرده است و بنیاسرائیل را از اسارت بابلیان آزاد ساخته، چهکسی بوده است و با کدام یک از سران شناخته شدهی جامعهی آریایی تازه ساکنشدهی در فلات ایران مطابقت داده میشود؟
▲ | فرضیهی پژوهش |
پژوهشگر، بیش از هرچیز، همسو شدن اشتباه نویسندهی کتاب دانیال نبی و ناسخانی که در پی او، از روی کتاب رونویسی میکرده و گاه بر مطالب آن میافزودهاند، را مایهی گمراهی مورخان در تعیین تاریخ دقیق حیات حضرت دانیال و ارتباط آنحضرت با پادشاهان ایرانی میداند؛ بهطریقی که این اشتباه چنان باب شده که تصور اینکه «داریوش» کتاب دانیال نبی شخصی چز داریوش، شاه بزرگ هخامنشی، است، برای مؤمنین به رسائل کتاب مقدس ناپذیرفتنی است. پژوهشگر میکوشد با دلایل کافی و مدارک متقن به تبیین این فرضیه نزدیک شود و «داریوش مادی» را لقبی برای «کوروش پارسی»، شاه بزرگ سلسلهی هخامنشیان بداند.
▲ | هدف پژوهش حاضر |
برای تشخیص زمان دقیق حیات آنحضرت و به تبع آن، نقش تصویری دقیق از وقایع آن عصر برای تبیین نظریات تاریخی، شایسته است نخست شخصیتهایی که در این روایت نقش کلیدی ایفا میکنند، شناسایی شوند. البته، نیازی به توضیح نیست که این امر خطیری است که با مداقهی فراوان و بهخدمت درآوردن یافتههای نوین زبانشناسی و تاریخ عملی خواهد شد.
آنچه در پی خواهد آمد، کوششی است در پی بازنمایی و بازشناسی شخصیت «داریوش» در کتاب دانیال نبی تا در پرتو پاسخ به این پرسش اساسی، ابعاد ناگفته و ناشناختهی این شخصیت روشن شود. به این منظور، پژوهشگر طیف وسیعی از رسائل مقدس یهودی و تحقیقات مفصلی را که بر پایهی این رسائل انجام شده، در پیش روی خود میگذارد تا از لابهلای سطور آنها، به حل مساله و یا راهکاری که امید حل مساله را در پی داشته باشد، دست یابد.
آرمان بلندمدت پژوهشگر، که طبیعتاً در پی مطالعات گستردهتر و بررسی مصادیق بیشتر ایجاد خواهد شد، یافتن الگویی نظری یا دستیابی به نظریههای قابل اتکا برای بازشناسی شخصیتهایی از این دست است.
▲ | کلیاتی دربارهی کتاب حضرت دانیال نبی |
کتاب دانیال نبی که احوال و سیر حضرت دانیال، یکی از پیامبران بنیاسرائیل را به تصویر میکشد، هم بخشی از تورات (تنخ) یهودیان و هم بخشی از «عهد قدیم» مسیحیان است. این کتاب به خامهی استادانهی نویسندهای ناشناس بهزبان عبری و آرامی جامهی تحریر پوشیده است و به دورانی از تاریخ قوم یهود میپردازد که آنها در پی غارت اورشلیم بهدست دژخیمان «نبوکد نصر» (Nebuchadnezzar) (۵۶۲-۶۰۵) در سال ۵٩٧ پیش از میلاد، به بابل تبعید شدند.
کتاب دانیال نبی دو بخش مجزا را در بردارد: یک بخش آن به شش روایت (فصول یکم تا ششم) و چهار مکاشفه (فصول هفتم تا دوازدهم) میپردازد. این روایات تصویری جاندار و پرمایه از وقایع دربار بابل است با محوریت حضرت دانیال و پیروانش (فصلهای یکم، سوم و ششم) و همچنین ماجرای چند تعبیر خواب خردمندانه توسط حضرت دانیال (فصول دوم، چهارم و پنجم) را به نمایش میگذارد. بخش دوم بازگویی رویاها، مکاشفات و الهامات الهی بر قلب آنحضرت در قالب روایی اول شخص است (تاونر، ١٩٩۳: ص ١٤٩).
▲ | خلاصهای از روایات کتاب دانیال نبی |
پس از اینکه اسرای بنیاسرائیل به بابل آورده شدند، علما و نخبگان این قوم به خدمت دربار بابل گماشته شدند. در میان این علما حضرت دانیال نیز حضور داشت. پس از سه سال آن حضرت به عنوان مشاور برگزیده شد و میگویند ده برابر بهتر از تمام مشاوران پادشاهی بابل عمل میکرد.
روزی پس از اینکه «بِلشَصّر» (Belshazzar) پادشاه جدید بابل و یارانش از ظرف مقدس معبد یهودیان نوشید و با این کار به آن معبد بیاحترامی کرد، دستی غیبی را دید که بر دیوار قصر او جملاتی مینویسد. پادشاه که بسیار ترسیده بود، برای ترجمهی کلام الهی کسی را به دنبال دانیال نبی - که در بابل به دانایی و مهارت در تعبیر امور غیبی معروف شده بود - فرستاد. دانیال فرمود: «خداوند روزهای سروری تو را به پایان رسانده است. ... قلمرو تو میان مادها و پارسیان تقسیم خواهد شد». در کتاب دانیال نبی آمده است که همانشب «بلشصّر» سرنگون شد و «داریوش» شاهی او را به دست گرفت.
شهرت علم و دانایی دانیال موجب شد که او در دربار «داریوش» نیز به مقام مشاورهی پادشاه برسد؛ مقامی که طبیعتاً با تصاحب آن مورد رشک و حسد بسیاری قرار میگرفت. این درباریان و اشراف که از تعلق خاطر دانیال به پروردگار یکتا آگاه بودند، نزد داریوش رفتند و فریبکارانه از او خواستند فرمانی صادر کند که برای مدت سی روز پرستش هر خدا و بتی در سراسر قلمرو پادشاهی ممنوع شود. داریوش نیز این فرمان را صادر کرد.
هنگامیکه «داریوش» مشاهده کرد که دانیال علیرغم فرمان حکومت، باز هم سه بار در روز بهسوی بیتالمقدس نماز میگذارد او را به بند کشید و در قفس شیران انداخت. اما خداوند او را از گزند شیران در امان داشت و صبح روز بعد داریوش حضرت دانیال را صحیح و سالم در کنار شیران یافت (والوورد، ١٩۸٩: صص ١۳٠-١۵١).
▲ | عدم تطابق روایات کتاب دانیال نبی با تاریخ هخامنشیان |
برخی از مورخان جدید روایات این کتاب را دربارهی هخامنشیان و پارسیان نادرست و یا لااقل تحریف شده میدانند، زیرا این روایات در موارد متعددی خلاف حقایق تاریخی است. در همین حال «اچ. اچ. راولی»، یکی از محققان برجستهی کتاب دانیال، مطالب کتاب یازدهم دانیال نبی را دقیقترین منبع دست اول دربارهی حوادث آن دوره میداند (راولی، ١٩۵٩: ١۵٨).
مسالهی اول: مشکل تطابق داریوش کتاب دانیال با داریوش یکم هخامنشی
فصل ششم تا نهم کتاب دانیال نبی مربوط به فرمانروایی «داریوش مادی» میشود. در اینجا آمده است که «داریوش مادی»، فرمانروای ماد، در زمان فتح بابل حدود ٦۲ سال سن داشت. مشکل اینجاست که اگر مبنای تحقیقات خود را بر سالنامههای آشوری و استوانهی کوروش بگذاریم، اثری از اشغال بابل توسط شخصی مادی (و یا پارسی) پیش از کوروش نمییابیم. آیا این شخص همان داریوش یکم هخامنشی است؟
در کتاب دانیال نبی، پادشاهی که بابل را فتح کرده، نخستین شاه پارسی یا مادی است که به بابل دست انداخته است و پیش از او سابقهی چنین جنگی میان دو ملت وجود نداشته است، اما باید توجه داشت که هرودوت که کتابش را در حدود سال ۴۴٠ پیش از میلاد نوشته است، مینویسد که بابل نخستینبار در زمان «کوروش» بهدست سپاه پارسیان افتاد (بیکرمن، ١٩٦٧: ص ۵٠).
در نتیجه منطقی به نظر میرسد که عامل این مناقشه را یک اشتباه تاریخی از سوی نویسندهی کتاب دانیال نبی بدانیم. احتمالاً او ناخواسته گرفتار شهرت و نام بلند داریوش یکم هخامنشی شده و او را نخستین پادشاه این سلسله فرض کرده است، اما در شباهت «داریوشِ کتاب دانیال» با «داریوش یکم هخامنشی» نیز از سوی موافقان صحت این روایت سه شاهد ارائه شده است: نخست اینکه داریوش یکم، مثل کوروش، در فتح بابل، خود شخصاً رهبری سپاه را بر عهده گرفت و در ۵۲۲ پیش از میلاد شهر بابل را فتح کرد؛ دوم اینکه نویسندهی کتاب دانیال نبی، به داریوش به عنوان شخصی اشاره میکند که با ایجاد ساتراپیهای قدرتمند، اوضاع مملکت را سر و سامان بخشید. چنانکه میدانیم، داریوش نیز به ایجاد این سامانهی قدرتمند اداری در قلمرواش زبانزد است؛ سوم اینکه داریوش یکم هخامنشی، شخصیتی مهم و آشنا در ادبیات یهودیان است که نمایندهی قهر خداوند بر مردم بابل محسوب میشود.
▲ | بررسی نظریههای جدید |
پژوهشگران معاصر هر کدام در روشن ساختن این موضوع حدس و گمانی را مطرح ساختهاند که شایسته است پیش از اظهار نظر در این باره، نخست به آنها نگاهی بیفکنیم:
١- «اچ. اچ. راولی» که مبحث شناسایی داریوش در کتاب دانیال نبی را مهمترین و پیچیدهترین مشکل تاریخی این کتاب میداند، بر این عقیده است که عنوان «داریوش» در این کتاب در حقیقت جایگزین نام «کوروش» است که در پانزدهم اکتبر سال ۵۳٩ پیش از میلاد بابل را فتح کرد (راولی، ١٩۵٩: ١۵۸). او در بررسی نسخ خطی کتاب دانیال نبی دریافته است که چون واژهی «داریوش» (דריוש: DRYWS) و واژهی «کوروش» (כורש: KWRS) در زبان عبری بسیار شبیه به هم نوشته میشده است، احتمالاً اشتباه ناسخان در زمان نسخهبرداری از کتاب این مشکل را موجب شده است.
در نتیجه، تعجبی نیست به دلیل شباهت زیاد این دو واژه در آن زبان، این دو به جای یکدیگر به کار رفته باشند.
۲- «جان وایتکومب» داریوش را در کتاب دانیال نبی عنوانی برای «گئوبَروَه»، فرمانروای «گوتیوم» (Gutium) میداند (وایتکومب، ١٩۵٩: ٦۲). این شخص احتمالاً همان کسی است بر اساس سانامهی نبونید محرک اصلی کوروش و راهنمای او در تسخیر بابل بوده است که پس از فتح آن به فرمانروایی بر آن شهر منصوب میشود (نک: بریان، ۲٠٠۲: ۴۲). دلیل ادعای او نخستین ترجمهی کتاب دانیال نبی است که زمان پادشاهی «داریوش مادی» بر بابل را در زمان سلطنت «کوروش» میداند (دانیال، فصل ٦: بند ۲۸).
۳- «سینسلوس» عنوان داریوش کتاب دانیال نبی را لقبی برای «آستیاگس»، آخرین پادشاه ماد - که توسط کوروش سرنگون شد - می داند (هارتمن، ١٩٩٠: ١٠). این نظریه بر منابع «طلموط» و «مِدرَش» استوار است که «داریوش» را پدرزن «کوروش» عنوان کردهاند. در آنجا آمده که پس از مرگ «داریوش»، «کوروش» عهده دار تاج و تخت ماد میشود.
۴- چند محقق قدیمی مانند «کالوین» (Calvin)، «اوشر» (Ussher) و «جان گیل» (John Gill) و چند محقق جدید از جمله «کیل» (Keil) و «دلیچ» (Delitzsch)، داریوش این کتاب را همان «هوخشتره»، پادشاه ماد، میدانند (نک: گاستون، ۲٠٠٩: ص ١۸).
در نتیجه، باید گفت که با اطلاعاتی که فعلا در اختیار دانشمندان است، هیچ اظهار نظری حتی در بیان یقین به اینکه داریوشِ این کتاب حقیقتا «شخصیتی تاریخی» است، قابل دفاع به نظر نمیرسد. از سویی، اگر او را شخصیتی تاریخی فرض کنیم، دلایل و شواهد مطابقت داریوش کتاب دانیال با داریوش یکم هخامنشی به هماناندازه قابل اتکاست که استدلالات در رد آن.
در میان نظریاتی که تا بهحال در مجامع علمی مطرح شده است، نظریهی «راولی» قابل اتکاتر به نظر میرسد که می گوید به دلیل شباهت نوشتاری واژهی «داریوش» و «کوروش» در زبان عبری، یکی از اولین نسخه برداران کتاب دچار سهو شده و این دو نام را به جای هم بهکار برده است و متعاقب آن، دیگران هم که از روی آن رونویسی کرده و به خطا رفتهاند.
اما مورخان تاریخ یهودیان بابل، چون «میلر» معتقدند که با توجه به اینکه شاهان بابلی اغلب دو عنوان رسمی داشتهاند، کوروش را نیز در مقام شاه بابل با دو نام خطاب می کردهاند (میلر، ١٩٩۴: ص ١۴٩). اگر این عقیده را بپذیریم و عبارات کتاب دانیال نبی را با دقت بیشتری بررسی کنیم، به نتایج جالبی میرسیم. عبارتی در فصل ششم، - بند بیست و هشتم کتاب دانیال نبی آمده که همواره چنین ترجمه شده است: «پس دانیال در زمان سلطنت داریوش و سلطنت کوروش پارسی کامکار شد». اما ترجمهی صحیح این جمله در لغت عبری چنین است: «پس دانیال در زمان سلطنت داریوش که همان سلطنت کوروش پارسی است کامکار شد». در نتیجه، یک نظریهی دیگر می تواند این باشد که "کوروش" لقبی هم با عنوان «داریوش» در میان اهالی بابل داشته است. این نظریه با این سند تقویت میشود که کوروش در اسناد تاریخی توسط «نبونید» (Nabonidus) با لقب «مادی» خطاب شده است. این لقب مشابه عنوانی است که برای «داریوش» در کتاب دانیال نبی آمده است. میتوان احتمال داد یهودیان برای مشخص ساختن نام «داریوش» بهعنوان لقب «کوروش» و شخص داریوش یکم هخامنشی، از «کوروش» بهعنوان «داریوش مادی» یاد میکردهاند. صفت «مادی» بازماندهی دورانی است که مادها، نزدیکترین قوم آریایی از سوی بابلیها محسوب میشدند و آنها تمام اقوام آرایی را تحت نام «مادی» که برایشان آشناتر بود، خلاصه میکردند. همچنین میدانیم که کوروش همسری مادی داشته و نیز از مادری مادی زاده شده است (نک: میلر، ١٩٩۴: ص ١۴٩).
مسالهی دوم: چهار پادشاه پارسی
در کتاب دانیال (فصل ١١. بند ۲-۴) آمده است که جبرئیل به دانیال الهام کرد که پیش از آمدن اسکندر، چهار شاه پارسی به سلطنت خواهند رسید (والوورد، ١٩۸٩: ص ۲۴). جبرئیل به دانیال میگوید: «و اکنون سه واقعیت را برای تو فاش میسازم. نگه کن: سه پادشاه در پارس ظهور خواهند کرد؛ و چهارمی از همه غنیتر خواهد بود؛ او با ثروتش بر یونان میتازد. سلطانی نیرومند بر میخیزد که با اقتدار و مطابق میل خویش حکمرانی خواهد کرد. وقتی او سقوط میکند، پادشاهیاش در هم میشکند و میان چهار باد آسمانی تقسیم میشود» (فصل ١١. بند ۲-۴). از آنجا که بنا بر شهادت همین این کتاب، حضرت دانیال در زمان سقوط بابل (۵۳٦ ق.م) میزیسته و با توجه به این واقعیت که اسکندر در سال ۳۳۳ ق.م هخامنشیان را سرنگون کرد، این روایت کتاب نیز محل مجادلهی دانشمندان بسیاری قرار گرفته است، زیرا در تاریخ هخامنشیان، کوروش، کمبوجیه، داریوش، خشایارشا، اردشیر یکم، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم و داریوش سوم در این بازه ی زمانی قرار میگیرند (وایزمن، ١٩٦۵: ص ٦۴).
میتوان حدس زد که نویسندهی کتاب دانیال، از روایت عهد عتیق استفاده کرده که در آن به این چهار شاه «مهمتر» و «برجستهتر» هخامنشی (و نه تمام آنها) چنین اشاره کرده است: کوروش (عزرا، فصل اول. بند اول)، داریوش یکم (عزرا. فصل ۴. بند ۵)، خشایارشا (با تلفظ «اَخَشُوِرُش» عزرا، فصل ۴، بند ٦)و اردشیر یکم (عزرا، فصل ۴، بند ٧)، ولی نویسندهی کتاب دانیال نبی واژهی «مهمتر» و یا «برجستهتر» را سهواً از قلم انداختهاند. باید گفت که این بار اشتباه نه از سوی نسخهبردار؛ که از طرف نویسنده سر زده است.
▲ | نتیجه |
منابع یهودی و مسیحی در مقام یکی از پلهای ارتباطی میان مورخان و جهان باستان، حامل گنجینهای غنی از اطلاعات تاریخی دورهی ایران باستان هستند، اما دادههای تاریخی این منابع بهتر است پیش از به کارگیری به عنوان مادهی خام پژوهشهای تاریخی مورد واکاوی و بازنگری جدی قرار گیرد.
ماجرای «داریوش مادی» و چند پادشاه دیگر هخامنشی در کتاب حضرت دانیال نبی از جملهی مواردی است که بدون مداقه و صرف وقت کافی در بازشناسی آن، مورخ را گاه به خطا برده، نتایج نادرستی برای وی حاصل میکند. در این تحقیق، پژوهشگر کوشید اشتباه سهوی و یا عمدی نویسندهی کتاب دانیال نبی و یا اشتباه ناسخان آن را مایهی پیچیدگی و چندگانگی نتایج حاصل از بررسیهای تاریخی حول محور شخصی که به نام «داریوش» در این کتاب آمده معرفی کند و معتقد است که میتوان شخصیت «داریوش مادی» را تاحدود زیادی نزدیک به «کوروش هخامنشی» دانست و اشاره به چهار پادشاه مادی را اشتباه ناسخ در رونویسی از «تورات» خواند.
محقق مصرّاً بر این باور است که علیرغم جنجالی بودن بحث اوصاف پادشاهان ایرانی در کتب مقدس یهودی و مسیحی در مجامع جهانی تاریخ و با وجود تلاشهای انجام شده، نتایج قلیل خبر از این دارد که ما هنوز در ابتدای راه بازشناسی عناصر تاریخی کتب مقدس قرار داریم و شواهد پنهان و رازهای سر به مهر تاریخ ایران هنوز چشم انتظار نگاه باریکبین پژوهشگران این عرصهاند.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- دانشجوی دکتری تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران.
[٢]-
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ ایمان نوروزی، پژوهشی در بازشناسی هویت داریوش در روایت کتاب حضرت دانیال نبی، مجلهی پژوهشهای تاریخی، دوره ۱، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۸، صفحه ۷۹-۸۶. برگرفته از مراجع زیر:
1. Bickerman, E. J. (1967). Four Strange Books of the Bible. Oxford University Press.
2. Briant, Pierre. (2002). From Cyrus to Alexander. Translated by Peter Danielsparis. Paris.
3.Collin, John J. (1992). “Book of Daniel,” Anchor Bible Dictionary 2.London.
4.Collin, John J. (1993). Daniel: A Commentary on the Book of Daniel. London.
5. Gaston, T. E. (2009). Historical Issues in the Book of Daniel. Oxford.
6. Hartman, Louis F. (1990). In acompany with Alexander A. Di Lella, "Daniel," in Raymond E. Brown, The New Jerome Biblical Commentary.
7. Miller, Stephen, R. (1994). Daniel in New American Commentary, 18. Nashville: Broadman and Holman.
8. Rowley, H. H. (1959). Darius the Mede and the Four World Empires in the Book of Daniel. University of Wales Press.
9. Towner, W. Sibley (1993). "Daniel," in The Oxford Companion to the Bible.Oxford.
10. Walvoord, John F. (1989) .Daniel: The Key to Prophetic Revelation. Oxford.
11. Wiseman, D.J. (1965). Notes on Some Problems in the Book of Daniel. London.