- مقالۀ "پیروزی علم و شکست خرافات"، نویشتۀ مولانا بحرالدین باعث، دانشمند فرهیخته و صاحب رأی در امور اسلامی، سخنور توانا، مبارز نستوه راه آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی است، که در ١۵/١٢/١٣۴۴ در جریدۀ "پیام امروز" شمارۀ هشتم آذین چاپ یافته و سروصدای بزرگـی را از جانب "جمعیت العــلمـای" وابـسته به نظام سلطنتی سبب گردید. اين مقاله برگرفته از بایگانی شخصی دکتر اسدالله شعور است. {برگرفته از سايت انجمن پاسداران فرهنگ آريانا}
بقلم بحرالدین باعث
فـرود آمدن موفـقانه و آرام سفـینه کیهانی لـونای نهم اتحاد جماهر شوروی به کرۀ ماه بیش از آنچه برای تخنیک دانان ارزش علمی دارد، برای ما از نگاه دین درخور دقت و مطالعه است.
بررسیهای دقیق پیرامون نظریات عدهای از عالم نمایان مذهبی مبنی بر چگونگی وضع نـظام شمسی میرساند که دین تا کجاها دستخوش تیوریهای ناواقع بینانۀ گروهی خودخواه و متـسامــح گردیده و تا چه اندازه روح آن قربانی سهلانگاریهای آمیخته با تعصب و کین شده است.
این تـودۀ متعالـم از غـیر تشخیص نصب الـعین واقعــی دیـن و درک مفـاهیم قرآنی بسائـقۀ حـس ماجراجویی و به منظور حفظ و صیانت موقف اجتماعی، تسلیم بلا قید و شرط حکمت یونان گردیده با کمال بیباکی بر تـیوریهای آن رنگ دیـن و مـذهب را ریخته اند و برای قبولاندن و تزریق آن در افکار عامه از استخدام نابخردانۀ روایات بیاساس و نامستندی کار گرفتهاند.
حکمای یونان آسمانها را بصورت طبقاتی یکی بالای دیگر پنداشته و هر کدام را مرکـوز و متعلـق به فلک مخصوصی دانسته و حکم کردهاند که افلاک اصولاً قـابل درک و تسخیر نیستند و بـدین اساس دست یافتن به سیارات، منجمله کرۀ ماه محال و ناممکن میباشد. ایـن پـندار میان ایـن عـدۀ علـما شکل یک رکن اساسی دین را بخود گرفت و این آقایون نامآل اندیش بدون آنکه باندیشند، اینگونه مسایـل چه وابستگی به دیـن دارد، پیرامـون آن به لـفاظی پـرداخـته با جـوش و خـروش آزمـندانه در نـشر واشاعـۀ آن بحـیث یکـی از مــسایل مـذهـبی اهـتمام ورزیـده اند، تا آنـجا که عدهای از افـراطـیون، عـقـیده بـر ضد این تـیوری را الحــاد و گناه غیر قابل عـفو وانـمود کـرده بی رحـمانه از سنگردین آنچه از تکفیر و ناسزا میخواستند بر حقیقت پژوهان شلیک میکردند و چون سد محکمی به بـزرگـی کوه در مسیر ساینس و تکنالوژی واقـع شده، برای هیچکس مجال پژوهش و تحقیق را درین مورد نمیدادند و چه بسا شخصیتهای علمی و نوابغـی مانند بوعـلی، ابـن تیمیه، رازی و... که قربانی این ذهنیتهای خرافی و منافی زمزمۀ اسلامی گردیده اند.
تأثیر و گـردن نهـادن افکار عـمومی در پیشگاه ایـن تلقینات واهی و میان تهی، بهترین حربهای بود که طی قـرون متـمادی در بـرابـر اندیـشههـای عــرفانی و کاوشهای علمی بکار برده میشد که تاریخ مشحون از همچو رویـدادها بوده، خـام پنداران متحجر همیشه از خـواب غـفلت دیگـران سود جسته در پـناه دیـن و مـذهـب سرسخـتانه کـوشیدهانـد تا افــرادی را که داعـیۀ خرد و دانش دارند از میان بـردارند، سعی کردهانـد تا از راه بر انگیختن احساسات عـمومی شعلۀ تابناک علم و دانش را که غــذای اساسی دین است، خامـوش سازند. مگـر از آنجا که جهـل و بـیدانشی در تحــمیق عمومی رول عمده داشته و خوشبختانه در عصری که ما در آن حیات بسر میبریم، آفتاب دانـش بشر به نصفالنهار خود رسـیده و گلیم جهــالت برچیده شده است، پدیـدههـای پیهم عـلمی یکـی بعد دیگـری بر تـیوریهای بی اساس کـهنه پرسـتان خـط بطـلان کشیده، مشت آنـها را بـاز و خبطـهای شـان را آشکار میسازد. چنان که از جــمله یکی هـم کشف اسرار منـظومۀ شمسی و دست یافتن بشربر کرۀ ماه است که حلقههای تخیلی حکمت یونان و یا بعبارۀ دیگر عقاید اسلامی(گونۀ تفکر یونانی) را از هم پاشیده، پیروزمندانه بر کرسی قبول همگانی نشسته است.
شکست طلسم خـرافات در پهــلوی منافع بیشمار، باری اگــر تحقیق بعمل نیایـد و چهــرۀ واقعی اسلام نشان داده نشود، زیانهای معنوی هم دربـردارد و آن عبارت از ایـجاد سـؤتفاهــم و اندر شدن مسلمانان سـاده لـوح بیک اضطراب عـقیده وی بعضی بـر دیـن میباشد چه قـبول کــردن فرضیۀ عـدم امکان تسخیر سـیارات بحیث یـک اصل مسلم دیـنی و رسوخ این عــقیده در ژرفای روان آنها و لگدمال شدن آن زیـر پای ستوران ساینس و تکـنولـوژی، شکـی نیست که آنها را دچار یک سؤظن شدید ساخته از پیـمانۀ گرایـش شان بکاهـد و رفـته رفـته خـوشبینی شـان را به بدبینی و انزجـار عمیقی مبدل کند و درختی را که این آقـایون قشری آبیاری کـردهاند، ثمری زهـرآگین بـه بار آورد و جهـانی را مسموم سازد.
اینجاست که بایست برای رفـع ایـن اشـتباه مسایلی را که شالودۀ دیــن را تشکیل میدهند اجمالاً مورد بررسی قرار داده از خود بپرسیم که این گونه مسایل چه ارتباطی با دین دارند؟
آیـۀ مـبارکه "یسئلونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس" و شأن نزول آن واضح میسازد که دین دارای اهــداف مخصوص و شخصی بـوده جزئیترین بستگی به همچو مسایل ندارد. زیرا اگر سروکاری به این موضوعات میداشت، سئوال کننده گان هرگز مورد عتاب قرار نگرفته برعکس تقدیر میشدند، چه کنجکاوی در اطراف مسایل مذهبی از سرامد خصال و نمونۀ کامل دیانت شعاری بشمار میرود و خیلی هم شگفت آور است اینکه شخص دیانت شعاری نکوهش شود.
حـدیـث شریف "انتـم اعـلم بامـورالـدنیا" این ادعا را تأئید و میرساند که میان دین و این قبیل مسایل مرام شخصی موجود میباشد و هیچگونه هماهنگی بین این دو وجود ندارد.
اکـنون بـیائیـم سر ایـن مطلب که دیـن چیست؟ چه میخواهد؟ و ارکانی که اسکلیت آنرا تشکیل میدهند کدامها اند؟
دیـن بنابـر تعـریف اهل کلام "عـلمای عـقایـد" پرنسیپی است آسمانی که خردمندان را با ایده های مقدسشان سوق میدهـد و هـدف دیـن طـوری کـه به هـمگان معـلوم است، تـأمین مصالح فردی واجتماعی و تحکیم روابط بشر بخدا و همدیگر میباشد.
رکـنهای اساسـی دیـن چـنان که در کـتب دیـنی مـشاهـده میشود، آنهایی اند که قرآن پیروانش را به پذیرفتن آنها بحیث معتقدات دیـن تکلیف و مستنکیفین را مورد عتاب قرار داده است که بصورت اجـمال میتوان از ایـمان بخـدا، فـرشتگان، کتب آسمانی، پیغمبران، روز آخرت و تقدیر بخیر و شر از جانب خدا نام برد.
ارکان پنجگانۀ اسلام که عبارت از گواهی به یگانگی خدا و رسالت محمد(ص)، روزه، نماز، حج و ذکات میباشـند و اشکال مختلف عبـادت عـملی و نـظری، مالـی و بـدنـی تشکیل میدهند، هر کدام از معتقدات بـوده ایـمان به آن نیز بنوبۀ خود ضروری است. زیرا طوری که در تعریف ارکان دین اشاره کـردیـم، قرآن در چنـدین جا مسلمانان را به آنها مکلف نموده اعتقاد و تعمیل آنها را در امداد سعادت و خوشبختی وانمود کرده است، که به همگان معلوم بوده نیازی به تفصیل نیست. حالا باید دیـد که چه وجه مشـترکـی میـان دیـن و منـظومۀ شمسی مـوجـود است و قـضاوت نمود که آیا این متعالمین گرامی به نـفع دین خـدمت کرده اند یا چطور؟ البته استنتاج را بخود مطالعین محترم واگذار میشویم. موضوع دیگری که موجبات خبط عدۀ زیادی را فراهم کرده و اساساً معلوم نیست تا کـجاهـا حقیقـت دارد هـمانا مــوضوع شـق قمر است که سالیان درازی هسته سخن پردازیهای علما بوده، آب و تابی به آن دادهاند و او را بحیث معجزه رسول در زمرۀ معتقدات پذیرفتهاند و سؤتـفاهـمی که در این مورد دامنگیر شـده است درست از آیۀ مبارک "اقتربت الساعته وانشق القمر" نشأت کرده است.
مگـر نگارنده نـظربه بداهـت مـوضوع وقـت خـوانندگان ارجـمند را ضایع نساخته از غیر اینکه پـیرامـون ترجمۀ این آیه و مفهوم واقعی اعجاز و اینکه اعجاز دارای چه شکلی میباشد؟ فرق عادت یعـنی چـه؟ و مراد از آن کدام است؟ عـادت اله است یا عادت الناس؟... به پیچیم، ضمن تبریک این موفقیت بزرگ کیهانی به پیشگاه بشریت بگذارش فوق اکتفا میکنم والسلام.