دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

اطلاعات بيوگرافی دربار‌ه‌ی کابينه افغانستان

از: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اسناد لانه‌ی جاسوسی

شماره ۲۹


فهرست مندرجات

.



افغانستان (۱)

(سند شماره ۵)

اطلاعات بيوگرافی دربار‌ه‌ی کابينه افغانستان

روی جلد کتاب اسناد لانه‌ی جاسوسی، شماره ۲۹، افغانستان (۱)

اسناد لانه‌ی جاسوسی، عنوان مجموعه اسناد محرمانه‌‌ی سفارت آمریکا در تهران است، که توسط دانشجویان پیرو خط امام در ۷۴ جلد ترجمه و منتشر شد. این اسناد، که پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران، در ۱٣ آبان سال ۱٣۵٨ به‌دست دانشجویان پیرو خط امام، کشف شد، به‌گفته‌ی ماجراجویان انقلابی، «از اسرار‌ جاسوسی‌ها و دخالت‌های بی‌شمار آمریکا در ایران و کشور‌های مختلف جهان پرده برمی‏‌دارد و اسامی ‌بسیاری از عوامل و رابطین آمریکا و انواع شیوه‏‌های جاسوسی و تحرکات سیاسی این کشور را در مناطق مختلف جهان افشا می‏‌کند.» دو جلد ٢۹ و ٣٠ این مجموعه اسناد، ویژه‌ی افغانستان است.


سند شماره: ۵
شماره سند: کابل ۳۵۱۱
تاريخ: ۳ می ۱۹٧۸
از: سفارت آمريکا در کابل
به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.
رونوشت به: سفارت آمريکا در تهران
طبقه‌بندی: سری
موضوع: اطلاعات بيوگرافی دربار‌ه‌ی کابينه افغانستان

آنچه در زير می‌آيد، از سند اطلاعات بيوگرافی درباره‌ی اعضای کابينه افغانستان است که در ماه می اعلام شده و در دسترس سفارت آمريکا در کابل قرار گرفته است.

نورمحمد تره‌کی: نخست‌وزیر و رئیس شورای انقلاب (گزارش بیوگرافیک کابل ۳۳۷۲)

ببرک کارمل: نایب رئیس شورای انقلاب و معاون نخست‌وزیر. کارمل (غالباً فقط به‌عنوان ببرک شناخته شده) در حدود سال ۱٩۲٩ در نزدیکی کابل متولد شد. او پسر یک ژنرال احتمالاً فامیل دور داوود است. وی هنگامی که در کابل بود، یک دانشجوی آشوبگر بود و ۵ سال (از سال ۱٩۵۲ تا ۱٩۵٦) را در زندان گذراند. بعد از آزادیش از زندان دوره‌ی حقوق خود را به پایان رساند و با میر اکبر خیبر، رهبر کمونیست که قتلش در ۱۷ آوریل، اولین نشانه آشکار از ناآرامی بود که اتفاق افتاد، (گزارش کابل ۳۱۴۲) دوست شد. تقریباً در سال ٦۰[۱] او دوست نزدیک (عاشق) آناهیتا راتبزاد شد، که اکنون وزیر امور اجتماعی است. و در سال ۱٩٦۵ او برای پارلمان انتخاب شد. در ۱٩٦۵ به‌عنوان یک عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست در کنگره آن برگزیده شد. در ۱٩٦۷، او در مخالفت با گروه تره‌کی (خلق) برای تشکیل حزب پرچم به خیبر پیوست. به‌خاطر تماس‌های نزدیک با ولی‌خان و حزب عوام ملی در پاکستان، او به‌عنوان یک حامی قوی مسئله پشتونستان شناخته شده بود.

در سال ۱٩۷۳ او «بزرگ‌ترین تظاهرات در تاریخ افغانستان» را برای اعتراض به موافقت‌نامه آب‌های هیرمند با ایران، رهبری کرد. ببرک یکی از هفت رهبر کمونیست‌ها بود که توسط حکومت داوود در ۲۵ آوریل دستگیر شد. (کابل ۳۲۲۷)

حفيظ‌الله امين، معاون نخست‌وزير و وزير امور خارجه [افغانستان]. امين در سال ۱۹۲۸ در پغمان متولد شد. در اوايل سال ۱۹۵۹، او به‌عنوان يک چپی آشوبگر شناخته شد. امين در رشته‌ی آموزش و پرورش متوسطه در سال ۱۹۵۸ از کلمبيا ليسانس گرفت و برای دو سال تحصيل اضافی (در سال‌های ٦۵-۱۹٦۳) به کلمبيا بازگشت. هزينه‌ی هر دو اقامت موقتی او توسط بورس کمکی ايالات متحده تأمين شد.

امين با تره‌کی در اواسط سال‌های ٦۰ همکاری نمود و در دسته‌بندی‌های بسيار سخت بين خلق و پرچم در سال ۱۹٦٧ توسط پرچمی‌ها متهم شد که عامل سيا است. به‌عنوان عضو مجلس عوام، امين گاه‌گاهی صريحاً عليه فعاليت‌های ايالات متحده در افغانستان صحبت می‌کرد. امين هم در ميان آن کمونيست‌هايی بود که توسط حکومت داود در ۲۵ آوريل دستگير شد.

ناخدا محمداسلم [وطنجار]: معاون نخست‌وزیر و وزیر مخابرات. (گزارش کابل ۳۳۵۰ را ببینید)

سرهنگ عبدالقادر: وزیر دفاع. (گزارش وزارت خارجه ۱۱۰۰۷۴[٢] و دفتر وابسته‌‌ی دفاعی، کابل ۷۸-۰۰۳۸-۸۰۰-٦-۸۴ را ببینید.)

نوراحمد (پنجوایی): وزیر امور داخلی. احمد یا نور، یا پنجوایی، پسر یک ملاک ثروتمند در منطقه قندهار است. به‌نظر می‌رسد که او یک فارغ‌التحصیل دانشگاهی باشد. انگلیسی صحبت می‌کند و قبل از انتخابش برای پارلمان در سال ۱٩٦۵ یک کارمند جزء در وزارت امور خارجه بود. در سال ۱٩٦۸ او با ببرک کارمل و حزب پرچم همکاری کرد. در پارلمان، او یک خط کمونیستی تندی را انتخاب کرد، اما اطلاعات بیوگرافی ما به‌طور مبهم بیان می‌کند که او ممکن است رام‌شدنی‌تر و بی‌تعصب‌تر از دیگر کمونیست‌ها باشد.

سلطان‌علی کشتمند: وزیر طرح و برنامه، کشتمن در سال ۱٩۵۳ در کابل متولد شد. گزارش شده که او در سال ۱٩٦٦ عضو کمیته مرکزی حزب دمکراتیک خلق (شکل پیشین حزب خلق) بوده است. در سال ۱٩٦۵ او برای به‌دست آوردن یک کرسی در مجلس عوام تلاش کرد ولی در انتخابات شکست خورد. در سال ۱٩٦۷ او پست مدیر کلی را در بخش اقتصادی وزارت صنایع و معادن تصرف کرد. خواهران او از اولین حامیان آناهیتا راتبزاده، وزیر امور اجتماعی، فعلی بوده‌اند.

عبدالکریم میثاق: وزیر دارایی. (هیچ اطلاعات بیوگرافی وجود ندارد)

دکتر صالح‌محمد زیری: وزیر کشاورزی. دکتر زیری فارغ‌التحصیل دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه کابل بود، جایی‌که او در تمام هفت سال شاگرد اول کلاسش بود. او در انتخابات ۱٩۵٩ کاندیدای پارلمان از قندهار شد. ظاهراً او گاه‌گاهی در حین فعالیت سیاسی دستگیر شده بود. در آن‌موقع او یک عضو «کمیته مرکزی گروه ببرک» بود. یک گزارش دیگر دلالت می‌کند بر این‌که دکتر زیری یک‌بار در اواخر سال ۱٩٦٩ به‌دلیل این‌که حزب خلق در مقابل دستگیری او به دولت اعتراض نکرده بود، از حزب استعفا کرد. او در آن‌موقع[٣] پیشنهاد کرد که توسط حزب می‌بایست از حفیظ‌اللّه امین (عضو سابق کمیته مرکزی خلق) خواسته شود که در اعتراض علیه دستگیری او (دکتر زیری) از پارلمان کناره‌گیری کند. حزب استعفای او را به‌نحو کم‌اهمیتی در منطقه گزارش کرد. او بعدا دوباره سمت خود را در حزب خلق به‌دست آورد. زیری شوهر خواهر مدیر روابط فرهنگی و خارجی دانشگاه کابل، پیرمحمد زیری، است.

عبدالحکیم شهرانی: وزیر دادگستری و وکیل عمومی. شهرانی در سال ۱٩٦۲ یک دانشجوی دو ساله در بخش روزنامه‌نگاری دانشکده مراسلات بود. در آن‌موقع به او پیشنهاد شد که خبرنگار نیروهای امنیتی افغان شود. یک منبع گفت که او در همان موقع در حزب کمونیست فعال بود و انتظار داشت که بدان وسیله روزی رهبر مهمی شود. در سال ۱٩٦۳ شهرانی به‌عنوان یک کمونیست خیلی فعال آماده شده بود که برای به‌وجود آوردن و تحریک‌ کردن اختلافات بین ازبک‌ها و پشتون‌‌ها در سرپل، نزدیک مزار شریف، مشغول فعالیت شود. در آن‌موقع او در بخش دایرةالمعارف افغان در وزارت آموزش و پرورش کار می‌کرد. منبع دیگری گزارش داد که در همین موقع او به‌طور منظم در تمام میتینگ‌های حزب کمونیست شرکت می‌کرد و برای انتشار تبلیغات حزب و «عقاید ضد اسلامی» وارد فعالیت شد. شهرانی یکی از کمونیست‌هایی بود که توسط دولت داوود در ۲۵ آوریل دستگیر شد.

دکتر شاه‌ولی (الکوزی ALEKOZAI): وزیر بهداشت عمومی. نام اخیر، آلکوزی، او را به‌عنوان یک پشتون از منطقه قندهار تثبیت می‌کند. (شاه)‌ولی از مدرسه پزشکی دانشگاه کابل فارغ‌التحصیل شد و دستیار یک پروفسور در مدرسه پزشکی جلال‌آباد بود. او ممکن است مقداری تعلیمات در چکسلواکی دیده باشد. در زمان کودتا او معاون مدیر بیمارستان زنان دانشگاه کابل بود. (شاه)‌ولی یکی از هفت کمونیستی بود که در ۲۵ آوریل توسط حکومت داوود دستگیر شد.[۴]

غلام‌دستگیر پنجشیری: وزیر آموزش و پرورش. پنجشیری قبلاً مدیر سانسور رادیو افغانستان (٦۵-۱٩٦۳) و مدیر جوایز ادبی وزارت اطلاعات و فرهنگ (۱٩٦۸) بود. او در سال ۱٩٦٩ در موقع انتخابات پارلمانی برای برکناری «پادشاه» زندانی شد و در سال ۱٩۷۲ آزاد شد. قبل از دستگیرش او با خیبر و ببرک کارمل همکاری می‌کرد. اما ظاهراً هنگامی که در زندان بود از حزب پرچم، که در آن یک عضو کمیته مرکزی بود، استعفا داد. در ۱٩۷۰ پنجشیری و پسر عمویش یک گروه جداگانه تشکیل دادند و آن را دموکراتیک خلق کارگری افغانستان نامیدند. او یکی از هفت نفری بود که در ۲۵ آوریل دستگیر شد.

محمدحسن بارق شفیعی: وزیر اطلاعات و فرهنگ «شاعر بزرگ افغان» شفیعی، سردبیر نشریه جدید «خلق» در ۱٩٦٦ و مدیر فتوگرامتری در مؤسسه نقشه‌کشی وزارت صنایع و معادن از سال ۱٩٦۰ تا ۱٩٦۷ بود. او هم‌چنین مجله «پشتون ږغ» را چاپ کرد و در سال ۱٩٦۵ مدیر «پیام امروز» بود. در سال ۱٩٦۸ در وزارت اطلاعات و فرهنگ در یک پست نامعلوم کار کرد. در خلال همان سال او سکرتر کمیته مرکزی پرچم شد و بعد از این‌که تره‌کی از آن جدا شد او در حزب پرچم باقی ماند. در ۱٩٦٦ در یک گفتگوی بین تره‌کی و شفیعی. مأمورین سفارت گزارش دادند که تره‌کی خیلی مشتاق شفیعی بود و قبل از پاسخ به پرسش‌های مشکل با او مشورت می‌کرد. اگر چه زبان شفیعی فرضاً محدود به فارسی و پشتو است، ولی مأمورین بر این عقیده‌اند که او می‌توانست بیشتر مکالمه‌هایش را به انگلیسی انجام دهد.

سلیمان لایق: وزیر رادیو و تلویزیون. (گزارش کابل ۳۳٩۲ را ببینید.)

اسماعیل دانش: وزیر صنایع و معادن. دانش ۳۷ ساله است و فارغ‌التحصیل از مدرسه حبیبیه و دانشکده مهندسی دانشگاه کابل می‌باشد. سه‌سال و نیم را در ایالات متحده گذراند از اوایل سال‌های ۱٩٦۰ تا[۵] اوایل سال‌های ۱٩۷۰ او درجه BS و MS را در معدن از دانشگاه ویرجینیای غربی ایالات متحده به‌دست آورد. دانش، سه سال اضافی در مسکو گذارند، جایی‌که او یک لیسانس دیگر گرفت. دانش به‌عنوان مدیر مرکزی معادن ذغال سنگ ایشپوشتا، و مدیر مرکزی گزارشات علمی در وزارت صنایع و معادن خدمت کرده است و اخیرا او رئیس بخش فیزیک در مؤسسه پلی تکنیک بود. بر طبق گفته برادرش که یک کارمند محلی خدمات خارجی سفارت است، دوستان نزدیک نور محمد تره‌کی، حفیظ اللّه امین و سلطان علی کشتمن هستند، که به کابینه معرفی شدند. دانش یک عضو (حزب) خلق است.

سرهنگ محمد رایی: وزیر امور عام‌المنفعه. (Publik Work) (اطلاعات بیوگرافی وجود ندارد.)

محمدمنصور‌ هاشیمی (هاشمی مترجم): وزیر آب و برق. محمدمنصور‌ هاشمی پسر محمد هاشمی، متولد خاش، جورم، در سال ۱٩۳۴ است. او قبلاً معلم علوم در کالج تربیت معلم بود. از سال ۱٩٦۰ تا ۱٩٦۵، او در دانشگاه آمریکایی بیروت بود. در ماه مه ۱٩٦۳، او درخواست کرد برای تحصیل یک برنامه هیجده ماهه به ایالات متحده برود. در اوت ۱٩٦۳ برای مسافرت به دانشگاه کلمبیا ویزا گرفت. اطلاعات ما نشان می‌دهد که او به‌طور هفتگی در خانه یک مأمور دادگستری وزارتخانه برای میتینگ هسته مرکزی حزب کمونیست ملاقات داشت. این ملاقات‌ها از نوامبر ۱٩٦٦ شروع شد.

پروفسور محمود سوما: وزیر علوم عالی. سوما یک پروفسور در دانشکده علوم است. او یا موافق و یا عضو حزب خلق است. تماسش را با اعضای شناخته‌شده‌ی حزب حفظ کرده است.

دکتر آناهیتا راتبزاده: وزیر امور اجتماعی. در حدود سال ۱٩۲٩ در کابل متولد شد. او در سال‌های ۵۳-۱٩۵۱ در مدرسه نرس‌ها در شیکاگو و مدرسه پزشکی در دانشگاه کابل حضور داشت. در حدود سال[٦] ۱٩٦۰ عاشق ببرک کارمل شد و وقتی برای پارلمان در سال ۱٩٦۷ انتخاب شد، با کارمل و نوراحمد همکاری می‌کرد. «نور» به‌عنوان یکی از اعضای «اتحاد سه گانه کمونیست‌ها در پارلمان» بود. گزارش شده که در سال ۱٩۷۳ آناهیتا در کمیته مرکزی حزب پرچم بوده است.

عبدالقدوس غوربندی: وزیر بازرگانی. در سال ۱٩۷۴ غوربندی یک عضو کمیته مرکزی پرچم بود و دوست نزدیک ببرک کارمل. ما در حال حاضر اطلاعات دیگری نداریم.

نظام‌الدین تهذیب: وزیر امور قبایل. تهذیب تقریباً متولد سال ۱٩۳۵ در کندوز است. در اوایل سال‌های ۱٩٦۰ تهذیب در کالج حبیبیه و در دبیرستان دولتی ابن سینا درس می‌داد. او فارغ‌التحصیل از دانشکده اسلامی دانشگاه کابل است. بعدا او برای رادیو کابل کار کرد و سپس در وزارت آموزش و پرورش در بخش دایرةالمعارف شغلی به‌دست آورد و عضو یکی از واحد‌های یکی از شعبات حزب کمونیست بود. گزارش شده که او در سال ۱٩٦٦ به‌طور منظم هر هفته در میتینگ‌های خانه‌ی نور محمد تره‌کی شرکت می‌کرد. در آن‌زمان او مشغول تعلیمات حزبی بود. در ۱٩۷۰ او به مؤسسه معلمان برگشت و یک دوست خوب برای رای اسماتی (RAI SMATI)، بارق شفیعی (BAREQ SHAFEI)، ببرک کارمل و سلیمان لایق شناخته شد و یک رتبه پایین حزبی را به‌دست آورد.

الیوت[٧]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی و ارسال شده است. البته اطلاعاتی که در قسمت پيوست‌ها ارائه می‌شود، آگاهی از ديدگاه‌های مختلف درباره‌ی مطالب يک مدخل خاص است. مسئوليت این ديدگاه‌ها به عهده نويسنده‌ی يا نويسندگان آن است و نشر اين ديدگاه‌ها در دانشنامه به منزله تایید نظرات ارائه شده در آن‌ها نیست.
يادداشت ۲: در این‌جا نکات چندی پیرامون نحوه برخورد با اسناد سفارت آمریکا در کابل را متذکر می‌شویم.
نخست آن‌که برگردان فارسی اسناد و نام‌گذاری سفارت آمریکا به «لانه‌ی جاسوسی» توسط دانشجویان پیرو خط امام خمینی در تهران که به سفارت آمریکا در آن‌جا حمله برده و آن را به اشغال خود درآوردند، صورت گرفته است. بنابراین، نباید فارغ از جانبداری و نقاط ضعف باشد و نمی‌توان این موارد را مربوط به دانشنامه‌ی آریانا دانست.
دوم آن‌که مطالبی که در این اسناد به‌طور مستقیم از افراد و شخصیت‌ها نقل قول شده است دقیق‌تر بوده تا برداشت مامور سفارت از مطالب رد و بدل شده بین آن‌ها. طبیعی است که جو حاکم بر ملاقات و کیفیت روابط طرفین در کیفیت گزارش موثر بوده است.
سوم دیگر آن‌که باید توجه داشت اسنادی که در در رابطه با افغانستان از سفارت آمریکا در تهران به‌دست آمده، تماماً گزراش‌ها توسط مامور آمریکا در سفارت کابل تهیه و بر اساس بینش دیپلمات‌های آمریکایی نگاشته و گزارش شده است و طبیعی است که قضاوت در مورد اسناد در رابطه با جریان‌های سیاسی و اجتماعی افغانستان باید با توجه به این بینش باشد. از لابه‌لای این مدارک می‌توان به زوایای حرکت دیپلماسی آمریکا پی برد. یکی از شیوه‌هایی که آمریکا برای کسب اطلاعات در افغانستان اتخاذ کرده بود، ملاقات‌های به‌ظاهر رسمی بود که مامور آمریکایی در این دیدارها اقدام به جمع‌آوری اطلاعات می‌کرد و دو دیگر، گزارش‌هایی هستند که جاسوسان افغانی برای این سفارت اطلاعات تهیه می‌کردند و بسیاری از تحلیل‌ها و دیدگاه‌های سیاستمداران آمریکا در رابطه با مسایل افغانستان مبتنی بر همین‌گونه اطلاعاتی است که از این ملاقات‌ها یا گزارش‌های جاسوسان افغان به‌دست آورده‌اند و از این‌جا، گذشته از ماهیت گزارش‌ها جاسوسان افغان، پی به اهمیت خاص ملاقات‌های دیپلماتیک آمریکا در افغانستان نیز می‌بریم.
افزون بر این‌ها، برخی از اسناد، گزارشات وقایع و اخبار است و دقت در نوع انتخاب و ارسال خبر که مبین نیازهای اطلاعاتی آمریکا و دیپلمات‌های آن در کابل بوده است، می‌تواند راهگشای ما در شناخت علایق و نکات برجسته‌ای باشد که موجب حساسیت ابرقدرت آمریکا در افغانستان بوده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- اسناد لانه‌ی جاسوسی، شماره ۲۹، افغانستان (۱)، ص ۴۹
[٢]- همان‌جا، ص ۵۰
[٣]- همان‌جا، ص ۵۱
[۴]- همان‌جا، ص ۵۲
[۵]- همان‌جا، ص ۵۳
[٦]- همان‌جا، ص ۵۴
[٧]- همان‌جا، ص ۵۵


[] جُستارهای وابسته

تاريخ افغانستان
تاريخ معاصر افغانستان
افغانستان در قرن بيستم


[] سرچشمه‌ها

اسناد لانه‌ی جاسوسی، شماره ۲۹، افغانستان (۱)، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، تهران: انتشارات پيام آزادی، صص ۴۹-۵۵