- پيشگفتار
- باب ١
- باب ٢
- باب ٣
- باب ۴
- باب ۵
- باب ٦
- باب ٧
- باب ٨
- باب ٩
- باب ۱٠
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[انجيلهای چهارگانه] [باب ۱۱-٢٠]
[↑] پيشگفتار
عيسی در زمانی زاده شد که قوم اسرائيل در زير سلطۀ امپراتوری روم بود. بههمين دليل آنها مجبور بودند به رومیها باج و خراج بدهند. در نظر بنی اسرائيل، کثيفترين شغل را کسانی داشتند که مأمور بودند، اين خراج را برای دولت روم وصول کنند. آنها را "باجگير" میناميدند، و متی يکی از آنان بود. اما هنگامی عيسی او را ديد، از وی دعوت کرد، او را پيروی کند. متی نيز از زندگی کثيف خود دست کشيد و يکی از دوازده شاگرد عيسی شد و اين انجيل را چند سال پس از صعود استاد خود به آسمان نوشت.
موضوع اصلی اين انجيل شناسانيدن معنی واقعی "ملکوت خداوند" به مردم است، که اغلب نظرياتی غلط دربارۀ آن داشتند.[۱] بهدليل تکرار زياد اصطلاح "ملکوت آسمان"، اين انجيل عموماً انجيل ملکوت نام گرفته است.
در عين حال که نظم نگارش اين انجيل بهطور کلی بر حسب ترتيب زمانی است. مطالب آن بهصورت موضوعی گروهبندی شدهاند.[٢] در ضمن متن کاملی از موعظههای عيسی، بهويژه "موعظۀ سر کوه" او که از معروفترين خطابههای تاريخ است، در اين انجيل يافت میشود.[٣]
مَتّی ۱:۱-۱۷ - لوقا ۳:۲۳-۲۸
مَتّی ۱:۳-۶ - روت ۴:۱۸-۲۲
مَتّی ۱:۷-۱۱ - اوّل تواریخ ۳:۱۰-۱۷
۱ شجرهنامۀ عیسی مسیح، پسر داوود، پسر ابراهیم:
۲ ابراهیم پدر اسحاق، اسحاق پدر یعقوب و یعقوب پدر یهودا و برادرانش بود. ۳ یهودا پدر فارِص و زارَح بود و مادرشان تامار نام داشت. فارِص پدر حِصْرون و حِصْرون پدر رام، ۴ رام پدر عَمیناداب، عَمیناداب پدر نَحْشون و نَحْشون پدر سَلمون بود. ۵ سَلمون پدر بوعَز بود. مادر بوعَز راحاب نام داشت. بوعَز پدر عوبید بود و مادر عوبید روت نام داشت. عوبید پدر یِسای بود. ۶ یِسای پدر داوود پادشاه، و داوود پدر سلیمان بود. مادر سلیمان پیشتر زن اوریا بود. ۷ سلیمان پدر رِحُبعام، و رِحُبعام پدر اَبیّا، و اَبیّا پدر آسا بود. ۸ آسا پدر یِهوشافاط، یِهوشافاط پدر یورام، و یورام پدر عُزیا بود. ۹ عُزیا پدر یوتام، یوتام پدر آحاز، و آحاز پدر حِزِقیا بود. ۱۰ حِزِقیا پدر مَنَسی، مَنَسی پدر آمون، و آمون پدر یوشیا بود. ۱۱ یوشیا پدر یِکُنیا و برادرانش بود. در این زمان یهودیان به بابِل تبعید شدند. ۱۲ پس از تبعید یهودیان به بابِل: یِکُنیا پدر شِئَلْتیئیل و شِئَلْتیئیل پدر زِروبابِل بود. ۱۳ زِروبابِل پدر اَبیهود، اَبیهود پدر ایلیاقیم، و ایلیاقیم پدر عازور بود. ۱۴ عازور پدر صادوق، صادوق پدر یاکیم، و یاکیم پدر اِلیهود بود. ۱۵ اِلیهود پدر ایلعازَر، ایلعازَر پدر مَتان، و مَتان پدر یعقوب بود. ۱۶ یعقوب پدر یوسف همسر مریم بود، که عیسی ملقّب به مسیح از او به دنیا آمد. ۱۷ بدین قرار، از ابراهیم تا داوود بر روی هم چهارده نسل و از داوود تا زمان تبعید هودیان به بابِل، چهارده نسل، و از زمان تبعید تا مسیح چهارده نسل بودند.
میلاد عیسی مسیح
۱۸ تولد عیسی مسیح این چنین روی داد: مریم، مادر عیسی، نامزد یوسف بود. امّا پیش از آنکه به هم بپیوندند، معلوم شد که مریم از روحالقدس آبستن است. ۱۹ از آنجا که شوهرش یوسف مردی پارسا بود و نمیخواست مریم رسوا شود، چنین اندیشید که بیهیاهو از او جدا شود. ۲۰ امّا همان زمان که این تصمیم را گرفت، فرشتۀ خداوند در خواب بر او ظاهر شد و گفت: "ای یوسف، پسر داوود، از گرفتن زن خود مریم مترس، زیرا آنچه در بطن وی جای گرفته، از روحالقدس است. ۲۱ او پسری به دنیا خواهد آورد که تو باید او را عیسی[۵] بنامی، زیرا او قوم خود را از گناهانشان نجات خواهد بخشید." ۲۲ این همه رخ داد تا آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود، به حقیقت پیوندد که:
۲۳ "باکرهای آبستن شده، پسری به دنیا خواهد آورد و او را عِمانوئیل خواهند نامید،"[٦] که بهمعنی "خدا با ما" است. ۲۴ چون یوسف از خواب بیدار شد، آنچه فرشتۀ خداوند به او فرمان داده بود، انجام داد و زن خود را گرفت. ۲۵ امّا با او همبستر نشد تا او پسر خود را به دنیا آورد؛ و یوسف او را عیسی نامید.
۱ چون عیسی در دوران سلطنت هیرودیسِ پادشاه، در بیتلِحِمِ یهودیه به دنیا آمد، چند مُغ از مشرق زمین به اورشلیم آمدند ۲ و پرسیدند: "کجاست آن مولود که پادشاه یهود است؟ زیرا ستارۀ او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم." ۳ چون این خبر به گوش هیرودیسِ پادشاه رسید، او و تمامی اورشلیم با وی مضطرب شدند. ۴ هیرودیس همۀ سران کاهنان و علمای دینِ قوم را فراخواند و از آنها پرسید: "مسیح کجا باید زاده شود؟" ۵ پاسخ دادند: در بیتلِحِمِ یهودیه، زیرا نبی در اینباره چنین نوشته است:
۶ "ای بیتلِحِم که در سرزمین یهودایی، تو در میان فرمانروایان یهودا به هیچروی کمترین نیستی، زیرا از تو فرمانروایی ظهور خواهد کرد که قوم من، اسرائیل، را شبانی خواهد نمود."[٧]
۷ پس هیرودیس مُغان را در نهان نزد خود فراخواند و زمانِ دقیقِ ظهور ستاره را از ایشان جویا شد. ۸ سپس آنان را به بیتلِحِم روانه کرد و بدیشان گفت: "بروید و دربارۀ آن کودک بهدقّت تحقیق کنید. چون او را یافتید، مرا نیز آگاه سازید تا آمده، سجدهاش کنم." ۹ مُغان پس از شنیدن سخنان پادشاه، روانه شدند و ستارهای که در مشرق دیده بودند، پیشاپیش آنها میرفت تا سرانجام بر فراز مکانی که کودک بود، بازایستاد. ۱۰ ایشان با دیدن ستاره بسیار شاد شدند. ۱۱ چون به خانه درآمدند و کودک را با مادرش مریم دیدند، روی بر زمین نهاده، آن کودک را پرستش نمودند. سپس صندوقچههای خود را گشودند و هدیههایی از طلا و کندر و مُر[٨] به وی پیشکش کردند. ۱۲ و چون در خواب هشدار یافتند که نزد هیرودیس بازنگردند، از راهی دیگر رهسپار دیار خود شدند.
فرار به مصر
۱۳ پس از رفتن مُغان، فرشتۀ خداوند در خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت: "برخیز، کودک و مادرش را برگیر و به مصر بگریز و در آنجا بمان تا به تو خبر دهم، زیرا هیرودیس در جستجوی کودک است تا او را بکشد." ۱۴ پس یوسف شبانگاه برخاست، کودک و مادرش را برگرفت و رهسپار مصر شد، ۱۵ و تا زمان مرگ هیرودیس در آنجا ماند. بدینگونه، آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود تحقق یافت که "پسر خود را از مصر فراخواندم."[۹]
۱۶ چون هیرودیس دریافت که مُغان فریبش دادهاند، سخت برآشفت و دستور داد تا در بیتلِحِم و اطراف آن همۀ پسران دو ساله و کمتر را، مطابق با زمانی که از مُغان تحقیق کرده بود، بکشند. ۱۷ آنگاه آنچه به زبان اِرِمیای نبی گفته شده بود، به حقیقت پیوست که:
۱۸ "صدایی از رامه به گوش میرسد، صدای شیون و زاری و ماتمی عظیم. راحیل برای فرزندانش میگرید و تسلی نمییابد، زیرا که دیگر نیستند."[۱٠]
بازگشت به ناصره
۱۹ پس از مرگ هیرودیس، فرشتۀ خداوند در مصر به خواب یوسف آمد ۲۰ و گفت: "برخیز، کودک و مادرش را برگیر و به سرزمین اسرائیل بازگرد، زیرا آنان که قصد جان کودک را داشتند، مردهاند." ۲۱ پس یوسف برخاست، کودک و مادرش را برگرفت و به سرزمین اسرائیل بازگشت. ۲۲ امّا چون شنید آرخِلائوس بهجای پدرش هیرودیس در یهودیه حکم میراند، ترسید به آنجا برود، و چون در خواب هشدار یافت، روبه سوی نواحی جلیل نهاد ۲۳ و در شهری به نام ناصره سکونت گزید. بدینترتیب، کلام انبیا به حقیقت پیوست که گفته بودند "ناصری" خوانده خواهد شد.
مَتّی ۳:۱-۱۲ - مَرقُس ۱:۳-۸؛ لوقا ۳:۲-۱۷
۱ در آن روزها یحیای تعمیددهنده ظهور کرد. او در بیابان یهودیه موعظه میکرد و ۲ میگفت: "توبه کنید زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است!" ۳ یحیی همان است که اِشَعْیای نبی دربارهاش میگوید: ندای آن که در بیابان فریاد بر میآورد: "راه را برای خداوند آماده کنید! مسیر او را هموار سازید!"[۱۱]
۴ یحیی جامه از پشم شتر بر تن داشت و کمربندی چرمین بر کمر میبست، و خوراکش ملخ و عسل صحرایی بود. ۵ مردم از اورشلیم و سراسر یهودیه و از تمامی نواحی اطراف رود اردن نزد او میرفتند ۶ و به گناهان خود اعتراف کرده، در رود اردن از دست او تعمید مییافتند.
۷ امّا یحیی چون بسیاری از فَریسیان و صَدّوقیان را دید که به آنجا که او تعمید میداد میآمدند، به آنان گفت: ای افعیزادگان! چه کسی به شما هشدار داد تا از غضبی که در پیش است، بگریزید؟ ۸ پس ثمری شایستۀ توبه بیاورید ۹ و با خود مگویید "پدر ما ابراهیم است." زیرا به شما میگویم خدا قادر است از این سنگها فرزندان برای ابراهیم پدید آورد. ۱۰ هماکنون تیشه بر ریشۀ درختان نهاده شده است. هر درختی که میوۀ خوب ندهد، بریده و در آتش افکنده خواهد شد.
۱۱ "من شما را برای توبه، با آب تعمید میدهم؛ امّا آن که پس از من میآید تواناتر از من است و من حتی شایسته نیستم کفشهایش را پیش آورم. او شما را با روحالقدس و آتش تعمید خواهد داد. ۱۲ او کجبیل خود را در دست دارد و خرمنگاه خود را پاک خواهد کرد و گندم خویش را در انبار ذخیره خواهد نمود، امّا کاه را با آتشی خاموشیناپذیر خواهد سوزانید."
تعمید عیسی
مَتّی ۳:۱۳-۱۷ - مَرقُس ۱:۹-۱۱؛ لوقا ۳:۲۱ و ۲۲؛ یوحنا ۱:۳۱-۳۴
۱۳ آنگاه عیسی از جلیل به رود اردن آمد تا از دست یحیی تعمید گیرد. ۱۴ ولی یحیی کوشید او را از این کار بازدارد و به او گفت: "مَنَم که باید از تو تعمید بگیرم، و حال تو نزد من میآیی؟" ۱۵ عیسی در پاسخ گفت: "بگذار اکنون چنین شود، زیرا شایسته است که ما پارسایی را بهکمال تحقق بخشیم." پس یحیی رضایت داد. ۱۶ چون عیسی تعمید یافت، بیدرنگ از آب برآمد. هماندم آسمان گشوده شد و او روح خدا را دید که همچون کبوتری فرود آمد و بر وی قرار گرفت. ۱۷ سپس ندایی از آسمان در رسید که "این است پسر محبوبم که از او خشنودم."
مَتّی ۴:۱-۱۱ - مَرقُس ۱:۱۲ و ۱۳؛ لوقا ۴:۱-۱۳
۱ آنگاه روح، عیسی را به بیابان هدایت کرد تا ابلیس وسوسهاش کند. ۲ او چهل شبانهروز را در روزه سپری کرد و پس از آن گرسنه شد. ۳ آنگاه وسوسهگر نزدش آمد و گفت: "اگر پسر خدایی، به این سنگها بگو نان شوند!" ۴ عیسی در پاسخ گفت: نوشته شده است که: "انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر شود."
۵ سپس ابلیس او را به شهر مقدّس برد و بر فراز معبد قرار داد ۶ و گفت: اگر پسر خدایی، خود را به زیر افکن، زیرا نوشته شده است: "دربارۀ تو به فرشتگان خود فرمان خواهد داد و آنها تو را بر دستهایشان خواهند گرفت، مبادا پایت به سنگی برخورَد."
۷ عیسی به او پاسخ داد: این نیز نوشته شده که، "خداوند خدای خود را میازما."
۸ دیگربار ابلیس او را بر فراز کوهی بس بلند برد و همۀ حکومتهای جهان را با تمام شکوه و جلالشان به او نشان داد ۹ و گفت: "اگر در برابرم به خاک افتی و پرستشم کنی، اینهمه را به تو خواهم بخشید." ۱۰ عیسی به او گفت: دور شو ای شیطان! زیرا نوشته شده است: "خداوند، خدای خود را بپرست و تنها او را خدمت کن."
۱۱ آنگاه ابلیس او را رها کرد و فرشتگان آمده، خدمتش کردند.
آغاز خدمت عیسی در جلیل[٨]
مَتّی ۴:۱۲-۱۷ - مَرقُس ۱:۱۴ و ۱۵؛ لوقا ۴:۱۴ و ۱۵؛ یوحنا ۴:۴۳-۴۵
۱۲ چون عیسی شنید که یحیی گرفتار شده است، به جلیل بازگشت.۱۳سپس ناصره را ترک کرده، به کَفَرناحوم رفت و در آنجا اقامت گزید. کَفَرناحوم در کنار دریاچۀ جلیل و در نواحی زِبولون و نَفْتالی واقع بود. ۱۴ بدینسان کلام اِشَعْیای نبی بهحقیقت پیوست که گفته بود:
۱۵ "دیار زِبولون و نَفْتالی، در کنار دریا، فراسوی اردن، جلیلِ اجنبیان؛ ۱۶ مردمی که در تاریکی بهسر میبردند، نوری عظیم دیدند، و بر آنان که در دیار سایۀ مرگ میزیستند، روشنایی درخشید."
۱۷ از آن زمان عیسی به موعظۀ این پیام آغاز کرد که: "توبه کنید، زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است!"
نخستین شاگردان عیسی[۹]
مَتّی ۴:۱۸-۲۲ - مَرقُس ۱:۱۶-۲۰؛ لوقا ۵:۲-۱۱؛ یوحنا ۱:۳۵-۴۲
۱۸ چون عیسی در کنار دریاچۀ جلیل راه میرفت، دو برادر را دید به نامهای شَمعون، ملقّب به پِطرُس، و آندریاس، که تور به دریا میافکندند، زیرا ماهیگیر بودند. ۱۹ به ایشان گفت: "از پی من آیید که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت." ۲۰آنان بیدرنگ تورهای خود را وانهادند و از پی او شتافتند. ۲۱ چون به راه خود ادامه داد، دو برادر دیگر یعنی یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا را دید که با پدرشان زِبِدی در قایق بودند و تورهای خود را آماده میکردند. آنان را نیز فراخواند؛ ۲۲ ایشان بیدرنگ قایق و پدر خود را ترک گفتند و از پی او روانه شدند.
شفای بیماران[۱٠]
مَتّی ۴:۲۳-۲۵ - مَرقُس ۱:۳۵-۳۹؛ لوقا ۴:۴۲-۴۴
۲۳ بدینسان، عیسی در سرتاسر جلیل میگشت و در کنیسههای ایشان تعلیم میداد و بشارت پادشاهی را اعلام میکرد و هر درد و بیماری مردم را شفا میبخشید. ۲۴ پس آوازهاش در سرتاسر سوریه پیچید و مردم همۀ بیماران را که به انواع امراض و دردها دچار بودند، و نیز دیوزدگان و مصروعان و مفلوجان را نزدش میآوردند و آنان را شفا میبخشید. ۲۵ پس جماعتهایی بزرگ از جلیل و دِکاپولیس، اورشلیم و یهودیه و فراسوی اردن از پی او روانه شدند.
مَتّی ۵:۳-۱۲ - لوقا ۶:۲۰-۲۳
۱ چون عیسی آن جماعتها را دید، به کوهی برآمد و بنشست. آنگاه شاگردانش نزد او آمدند ۲ و او به تعلیم دادنشان آغاز کرد و گفت:
- ۳ "خوشابهحال فقیرانِ در روح، زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان است.
۴ خوشابهحال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت.
۵ خوشابهحال نرمخویان، زیرا آنان زمین را بهمیراث خواهند برد.
۶ خوشابهحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا آنان سیر خواهند شد.
۷ خوشابهحال رحیمان، زیرا بر آنان رحم خواهد شد.
۸ خوشابهحال پاکدلان، زیرا آنان خدا را خواهند دید.
۹ خوشابهحال صلحجویان، زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.
۱۰ خوشابهحال آنان که در راه پارسایی آزار میبینند، زیرا پادشاهی آسمان از آنِ ایشان است."
۱۱ "خوشابهحال شما، آنگاه که مردم بهخاطر من، شما را دشنام دهند و آزار رسانند و هر سخن بدی بهدروغ علیهتان بگویند. ۱۲ خوش باشید و شادی کنید زیرا پاداشتان در آسمان عظیم است. چراکه همینگونه پیامبرانی را که پیش از شما بودند، آزار رسانیدند."
نور و نمک
۱۳ "شما نمک جهانید. امّا اگر نمک خاصیتش را از دست بدهد، چگونه میتوان آن را باز نمکین ساخت؟ دیگر به کاری نمیآید جز آنکه بیرون ریخته شود و پایمالِ مردم گردد."
۱۴ "شما نور جهانید. شهری را که بر فراز کوهی بنا شده، نتوان پنهان کرد.۱۵ هیچکس چراغ را نمیافروزد تا آن را زیر کاسهای بنهد، بلکه آن را بر چراغدان میگذارد تا نورش بر همۀ آنان که در خانهاند، بتابد. ۱۶ پس بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا کارهای نیکتان را ببینند و پدر شما را که در آسمان است، بستایند."
تحقق عهد عتیق
۱۷ "گمان مبرید که آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را نسخ کنم؛ نیامدهام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمدهام تا تحققشان بخشم. ۱۸ زیرا آمین، به شما میگویم، تا آسمان و زمین از میان نرود، نقطه یا همزهای از تورات هرگز از میان نخواهد رفت، تا اینکه همه بهانجام رسد. ۱۹ پس هرکه یکی از کوچکترینِ این احکام را بشکند و به دیگران نیز چنین بیاموزد، در پادشاهیِ آسمان، کوچکترین بهشمار خواهد آمد. امّا هرکه این احکام را اجرا کند و آنها را به دیگران بیاموزد، او در پادشاهیِ آسمان بزرگ خوانده خواهد شد. ۲۰ زیرا به شما میگویم، تا پارسایی شما برتر از پارسایی فَریسیان و علمای دین نباشد، هرگز به پادشاهی آسمان راه نخواهید یافت."
خشم[۱٢]
مَتّی ۵:۲۵ و ۲۶ - لوقا ۱۲:۵۸ و ۵۹
۲۱ "شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، ”قتل مکن، و هرکه قتل کند، سزاوار محاکمه خواهد بود." ۲۲ امّا من به شما میگویم، هرکه بر برادر خود خشم گیرد، سزاوار محاکمه است؛ و هرکه به برادر خود "راقا" گوید، سزاوار محاکمه در حضور شوراست؛ و هرکه به برادر خود احمق گوید، سزاوار آتش جهنم بُوَد. ۲۳ پس اگر هنگام تقدیم هدیهات بر مذبح، بهیاد آوردی که برادرت از تو شکایتی دارد، ۲۴ هدیهات را بر مذبح واگذار و نخست برو و با برادر خود آشتی کن و سپس بیا و هدیهات را تقدیم نما. ۲۵ با شاکیِ خود که تو را به محکمه میبرد، تا هنوز با وی در راه هستی، صلح کن، مبادا تو را به قاضی سپارد و قاضی تو را تحویل نگهبان دهد و به زندان افتی. ۲۶ آمین، به تو میگویم که تا دينار آخر را نپردازی، از زندان بهدر نخواهی آمد."
شهوت
۲۷ "شنیدهاید که گفته شده، "زنا مکن." ۲۸ امّا من به شما میگویم، هرکه با شهوت به زنی بنگرد، هماندم در دل خود با او زنا کرده است. ۲۹ پس اگر چشم راستت تو را میلغزاند، آن را بهدرآر و دور افکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود. ۳۰ و اگر دست راستت تو را میلغزاند، آن را قطع کن و دورافکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود."
طلاق
۳۱ "همچنین گفته شده که "هرکه زن خود را طلاق دهد، باید به او طلاقنامهای بدهد." ۳۲ امّا من به شما میگویم، هرکه زن خود را جز بهعلت خیانت در زناشویی طلاق دهد، باعث زناکار شدن او میگردد؛ و هرکه زن طلاق داده شده را به زنی بگیرد، زنا میکند."
سوگند
۳۳ "و باز شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، "سوگند خود را مشکن، بلکه به سوگندهای خود به خدا وفا کن." ۳۴ امّا من به شما میگویم، هرگز سوگند مخورید، نه به آسمان، زیرا که تخت پادشاهی خداست، ۳۵ و نه به زمین، چون کرسی زیر پای اوست، و نه به اورشلیم، زیرا که شهر آن پادشاه بزرگ است. ۳۶ و به سر خود نیز سوگند مخور، زیرا حتی مویی را سفید یا سیاه نمیتوانی کرد. ۳۷ پس "بلهِ" شما همان "بله" باشد و "نهِ" شما "نه"، زیرا افزون بر این، شیطانی است.
انتقام
۳۸ "نیز شنیدهاید که گفته شده، "چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان." ۳۹ امّا من به شما میگویم، در برابر شخص شرور نایستید. اگر کسی به گونۀ راست تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز بهسوی او بگردان. ۴۰ و هرگاه کسی بخواهد تو را به محکمه کشیده، قبایت را از تو بگیرد، عبایت را نیز به او واگذار. ۴۱ اگر کسی مجبورت کند یک میل با او بروی، دو میل همراهش برو. ۴۲ اگر کسی از تو چیزی بخواهد، به او بده و از کسی که از تو قرض خواهد، روی مگردان."
محبت به دشمنان[۱٣]
مَتّی ۵:۴۳-۴۸ - لوقا ۶:۲۷-۳۶
۴۳ "شنیدهاید که گفته شده، "همسایهات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن." ۴۴ امّا من به شما میگویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار میرسانند، دعای خیر کنید، ۴۵ تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان میتاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران میباراند. ۴۶ اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت میکنند، چه پاداشی خواهید داشت؟ آیا حتی خراجگیران چنین نمیکنند؟ ۴۷ و اگر تنها برادران خود را سلام گویید، چه برتری بر دیگران دارید؟ مگر حتی بتپرستان چنین نمیکنند؟ ۴۸ پس شما کامل باشید چنانکه پدر آسمانی شما کامل است."
۱ "آگاه باشید که پارسایی خود را در برابر دیدگان مردم بهجا میاورید، به این قصد که شما را ببینند، و گرنه نزد پدر خود که در آسمان است، پاداشی نخواهید داشت."
۲ "پس هنگامی که صدقه میدهی، جارمزن، چنان که ریاکاران در کنیسهها و کوچهها میکنند تا مردم آنها را بستایند. آمین، به شما میگویم، اینان پاداش خود را بهتمامی یافتهاند. ۳ پس تو چون صدقه میدهی، چنان کن که دست چپت از آنچه دست راستت میکند، آگاه نشود، ۴ تا صدقۀ تو در نهان باشد؛ آنگاه پدرِ نهانبینِ تو، به تو پاداش خواهد داد."
دعا[۱۴]
مَتّی ۶:۹-۱۳ - لوقا ۱۱:۲-۴
۵ "هنگامی که دعا میکنی، همچون ریاکاران مباش که دوست میدارند در کنیسهها و سَرِ کوچهها ایستاده، دعا کنند تا مردم آنها را ببینند. آمین، به شما میگویم، اینان پاداش خود را بهتمامی یافتهاند. ۶ امّا تو، هنگامی که دعا میکنی به اتاق خود برو، در را ببند و نزد پدر خود که در نهان است، دعا کن. آنگاه پدرِ نهانبینِ تو، به تو پاداش خواهد داد."
۷ "همچنین، هنگام دعا، عباراتی توخالی تکرار مکنید، آنگونه که بتپرستان میکنند، زیرا میپندارند بهسبب زیادهگفتن، دعایشان مستجاب میشود. ۸ پس مانند ایشان مباشید، زیرا پدر شما پیش از آنکه از او درخواست کنید، نیازهای شما را میداند."
۹ پس شما اینگونه دعا کنید:
- "ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدّس باد. ۱۰ پادشاهی تو بیاید. ارادۀ تو، چنانکه در آسمان انجام میشود، بر زمین نیز به انجام رسد. ۱۱نان روزانۀ ما را امروز به ما عطا فرما. ۱۲ و قرضهای ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضداران خود را میبخشیم. ۱۳ و ما را در آزمایش میاور، بلکه از آن شرور رهاییمان ده. [زیرا پادشاهی و قدرت و جلال، تا ابد از آنِ توست. آمین.]"
۱۴ زیرا اگر خطاهای مردم را ببخشید، پدر آسمانیِ شما نیز شما را خواهد بخشید. ۱۵ امّا اگر خطاهای مردم را نبخشید، پدر شما نیز خطاهای شما را نخواهد بخشید.
روزه
۱۶ "هنگامی که روزه میگیرید، مانند ریاکاران تُرشرو مباشید، زیرا آنان حالت چهرۀ خود را دگرگون میکنند تا نزد مردم، روزهدار بنمایند. آمین، به شما میگویم، که پاداش خود را بهتمامی یافتهاند. ۱۷ امّا تو چون روزه میگیری، به سر خود روغن بزن و صورت خود را بشوی ۱۸ تا روزۀ تو بر مردم عیان نباشد، بلکه بر پدر تو که در نهان است، و پدرِ نهانبینِ تو، به تو پاداش خواهد داد.
گنج در آسمان[۱۵]
مَتّی ۶:۲۲ و ۲۳ - لوقا ۱۱:۳۴-۳۶
۱۹ "بر زمین گنج میندوزید، جایی که بید و زنگ، زیان میرساند و دزدان نَقْب میزنند و سرقت میکنند. ۲۰ بلکه گنج خود را در آسمان بیندوزید، آنجا که بید و زنگ زیان نمیرساند و دزدان نَقْب نمیزنند و سرقت نمیکنند. ۲۱ زیرا هرجا گنج توست، دل تو نیز آنجا خواهد بود.
۲۲ "چشم، چراغ بدن است. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود. ۲۳ امّا اگر چشمت فاسد باشد، تمام وجودت را ظلمت فراخواهد گرفت. پس اگر نوری که در توست ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی خواهد بود!
۲۴ "هیچکس دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد. نمیتوانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول.
زندگی بدون نگرانی[۱٦]
مَتّی ۶:۲۵-۳۳ - لوقا ۱۲:۲۲-۳۱
۲۵ "پس به شما میگویم، نگران زندگی خود نباشید که چه بخورید یا چه بنوشید، و نه نگران بدن خود که چه بپوشید. آیا زندگی از خوراک و بدن از پوشاک مهمتر نیست؟ ۲۶ پرندگان آسمان را بنگرید که نه میکارند و نه میدِرَوَند و نه در انبار ذخیره میکنند و پدر آسمانی شما به آنها روزی میدهد. آیا شما بس باارزشتر از آنها نیستید؟ ۲۷ کیست از شما که بتواند با نگرانی، ساعتی به عمر خود بیفزاید؟
۲۸ "و چرا برای پوشاک نگرانید؟ سوسنهای صحرا را بنگرید که چگونه نمو میکنند؛ نه زحمت میکشند و نه میریسند. ۲۹ به شما میگویم که حتی سلیمان نیز با همۀ شکوه و جلالش همچون یکی از آنها آراسته نشد. ۳۰ پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا در تنور افکنده میشود، این چنین میپوشانَد، آیا شما را، ای سستایمانان، بهمراتب بهتر نخواهد پوشانید؟
۳۱ "پس نگران نباشید و نگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم و یا چه بپوشیم. ۳۲ زیرا اقوام دور از خدا در پی همۀ اینگونه چیزهایند، امّا پدر آسمانی شما میداند که بدینهمه نیاز دارید. ۳۳ بلکه نخست در پی پادشاهی خدا و انجام ارادۀ او باشید، آنگاه همۀ اینها نیز به شما عطا خواهد شد. ۳۴ پس نگران فردا مباشید، زیرا فردا نگرانی خود را خواهد داشت. مشکلات امروز برای امروز کافی است!
[۱٨]
مَتّی ۷:۳-۵ - لوقا ۶:۴۱ و ۴۲
۱ "داوری نکنید تا بر شما داوری نشود. ۲ زیرا به همانگونه که بر دیگران داوری کنید، بر شما نیز داوری خواهد شد و با همان پیمانه که وزن کنید، برای شما وزن خواهد شد. ۳ چرا پَرِ کاهی را در چشم برادرت میبینی، امّا از چوبی که در چشم خود داری غافلی؟ چگونه میتوانی به برادرت بگویی، "بگذار پَرِ کاه را از چشمت بهدر آورم،" حال آنکه چوبی در چشم خود داری؟ ۵ ای ریاکار، نخست چوب را از چشم خود بهدرآر، آنگاه بهتر خواهی دید تا پَرِ کاه را از چشم برادرت بیرون کنی.
۶ "آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند."
بخواهید، بجویید، بکوبید[۱۹]
مَتّی ۷:۷-۱۱ - لوقا ۱۱:۹-۱۳
۷ "بخواهید، که به شما داده خواهد شد؛ بجویید، که خواهید یافت؛ بکوبید، که در به رویتان گشوده خواهد شد. ۸ زیرا هرکه بخواهد، بهدست آوَرَد و هرکه بجوید، یابد و هرکه بکوبد، در به رویش گشوده شود. ۹ کدامیک از شما اگر پسرش از او نان بخواهد، سنگی به او میدهد؟ ۱۰ یا اگر ماهی بخواهد، ماری به او میبخشد؟ ۱۱ حال اگر شما با همۀ بدسیرتیتان، میدانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر شما که در آسمان است به آنان که از او بخواهند، هدایای نیکو خواهد بخشید. ۱۲ پس با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند. این است خلاصۀ تورات و نوشتههای انبیا.
راه حیات
۱۳ "از درِ تنگ داخل شوید، زیرا فراخ است آن در و عریض است آن راه که به هلاکت منتهی میشود و داخلشوندگانِ به آن بسیارند. ۱۴ امّا تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی میشود، و یابندگان آن کماند."
درخت و میوهاش[٢٠]
مَتّی ۷:۱۶-۱۸ و ۲۰ - لوقا ۶:۴۳-۴۵
۱۵ "از پیامبران دروغین برحذر باشید. آنان در لباس گوسفندان نزد شما میآیند، امّا در باطن گرگان درّندهاند. ۱۶ آنها را از میوههایشان خواهید شناخت. آیا انگور را از بوتۀ خار و انجیر را از علف هرز میچینند؟ ۱۷ به همینسان، هر درخت نیکو میوۀ نیکو میدهد، امّا درخت بد میوۀ بد. ۱۸ درخت نیکو نمیتواند میوۀ بد بدهد، و درخت بد نیز نمیتواند میوۀ نیکو آوَرَد. ۱۹ هر درختی که میوۀ خوب ندهد، بریده و در آتش افکنده میشود. ۲۰ بنابراین، آنان را از میوههایشان خواهید شناخت.
۲۱ "نه هرکه مرا "سرورم، سرورم" خطاب کند به پادشاهی آسمان راه یابد، بلکه تنها آن که ارادۀ پدر مرا که در آسمان است، بهجا آوَرَد. ۲۲ در آن روز بسیاری مرا خواهند گفت: ”سرور ما، سرور ما، آیا به نام تو نبوّت نکردیم؟ آیا به نام تو دیوها را بیرون نراندیم؟ آیا به نام تو معجزات بسیار انجام ندادیم؟" ۲۳ امّا به آنها بهصراحت خواهم گفت، "هرگز شما را نشناختهام. از من دور شوید، ای بدکاران!"
معمار دانا و معمار نادان[٢۱]
مَتّی ۷:۲۴-۲۷ - لوقا ۶:۴۷-۴۹
۲۴ "پس هرکه این سخنان مرا بشنود و به آنها عمل کند، همچون مرد دانایی است که خانۀ خود را بر سنگ بنا کرد. ۲۵ چون باران بارید و سیلها روان شد و بادها وزید و بر آن خانه زور آورْد، خراب نشد زیرا بنیادش بر سنگ بود. ۲۶ امّا هرکه این سخنان مرا بشنود و به آنها عمل نکند، همچون مرد نادانی است که خانۀ خود را بر شن بنا کرد. ۲۷ چون باران بارید و سیلها روان شد و بادها وزید و بر آن خانه زور آورْد، ویران شد، و ویرانیاش عظیم بود!"
۲۸چون عیسی این سخنان را بهپایان رسانید، مردم از تعلیم او در شگفت شده بودند،۲۹زیرا با اقتدار تعلیم میداد، نه مانند علمای دین ایشان.
مَتّی ۸:۲-۴ - مَرقُس ۱:۴۰-۴۴؛ لوقا ۵:۱۲-۱۴
۱ چون عیسی از کوه پایین آمد، جمعیتی انبوه از پی او روانه شدند. ۲ در این هنگام مردی جذامی نزد او آمد و در برابرش زانو زد و گفت: "سرورم، اگر بخواهی میتوانی پاکم سازی." ۳ عیسی دست خود را دراز کرده، او را لمس نمود و گفت: "میخواهم؛ پاک شو!" دردم، جذام او پاک شد. ۴ سپس عیسی به او فرمود: "آگاه باش که در اینباره به کسی چیزی نگویی، بلکه برو خود را به کاهن بنما و هدیهای را که موسی امر کرده، تقدیم کن تا برای آنها گواهی باشد."
ایمان نظامی رومی[٢٣]
مَتّی ۸:۵-۱۳ - لوقا ۷:۱-۱۰
۵ چون عیسی وارد کَفَرناحوم شد، یک نظامی رومی نزدش آمد و با التماس ۶ به او گفت: "سرور من، خدمتکارم مفلوج در خانه خوابیده و سخت درد میکشد." ۷ عیسی گفت: "من میآیم و او را شفا میدهم." ۸ نظامی پاسخ داد: "سرورم، شایسته نیستم زیر سقف من آیی. فقط سخنی بگو که خدمتکارم شفا خواهد یافت. ۹ زیرا من خود مردی هستم زیر فرمان. سربازانی نیز زیر فرمان خود دارم. به یکی میگویم "برو،" میرود، و به دیگری میگویم "بیا،" میآید. به غلام خود میگویم "این را بهجایآر،" بهجای میآورد." ۱۰ عیسی چون سخنان او را شنید، به شگفت آمد و به کسانی که از پیاش میآمدند، گفت: "آمین، به شما میگویم، چنین ایمانی حتی در اسرائیل هم ندیدهام. ۱۱ و به شما میگویم که بسیاری از شرق و غرب خواهند آمد و در پادشاهی آسمان با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بر سر یک سفره خواهند نشست، ۱۲ امّا فرزندان این پادشاهی به تاریکیِ بیرون افکنده خواهند شد، جایی که گریه و دندان بر هم ساییدن خواهد بود." ۱۳ سپس به آن نظامی گفت: "برو! مطابق ایمانت به تو داده شود." در هماندم خدمتکار او شفا یافت.
شفای مادرزن پِطرُس و بسیاری دیگر[٢۴]
مَتّی ۸:۱۴-۱۶ - مَرقُس ۱:۲۹-۳۴؛ لوقا ۴:۳۸-۴۱
۱۴ چون عیسی به خانۀ پِطرُس رفت، مادرزن او را دید که تب کرده و در بستر است. ۱۵ عیسی دست او را لمس کرد و تبش قطع شد. پس او برخاست و مشغول پذیرایی از عیسی شد.
۱۶ هنگام غروب، بسیاری از دیوزدگان را نزدش آوردند و او با کلام خود ارواح را از آنان بهدر کرد و همۀ بیماران را شفا داد. ۱۷ بدینسان، پیشگویی اِشَعْیای نبی به حقیقت پیوست که: "او ضعفهای ما را برگرفت و بیماریهای ما را حمل کرد."
بهای پیروی از عیسی[٢۵]
مَتّی ۸:۱۹-۲۲ - لوقا ۹:۵۷-۶۰
چون عیسی دید گروهی بیشمار نزدش گردآمدهاند، امر فرمود: "به آن سوی دریا برویم." ۱۹ آنگاه یکی از علمای دین نزد او آمد و گفت: "ای استاد، هرجا بروی، تو را پیروی خواهم کرد." ۲۰ عیسی پاسخ داد: "روباهان را لانههاست و مرغان هوا را آشیانهها، امّا پسرانسان را جای سر نهادن نیست." ۲۱ شاگردی دیگر به وی گفت: "سرورم، نخست رخصت ده تا بروم و پدر خود را به خاک بسپارم." ۲۲ امّا عیسی به او گفت: "مرا پیروی کن و بگذار مردگان، مردگانِ خود را به خاک بسپارند."
آرام کردن توفان دریا[٢٦]
مَتّی ۸:۲۳-۲۷ - مَرقُس ۴:۳۶-۴۱؛ لوقا ۸:۲۲-۲۵
مَتّی ۸:۲۳-۲۷ - مشابه مَتّی ۱۴:۲۲-۳۳
۲۳ سپس عیسی سوار قایقی شد و شاگردانش نیز از پی او رفتند.۲۴ناگاه توفانی سهمگین درگرفت، آنگونه که نزدیک بود امواجْ قایق را غرق کند. امّا عیسی در خواب بود. ۲۵ پس شاگردان آمده بیدارش کردند و گفتند: "سرور ما، چیزی نمانده غرق شویم؛ نجاتمان ده!" ۲۶ عیسی پاسخ داد: "ای کمایمانان، چرا اینچنین ترسانید؟" سپس برخاست و باد و امواج را نهیب زد و آرامش کامل حکمفرما شد. ۲۷ آنان شگفتزده از یکدیگر میپرسیدند: "این چگونه شخصی است؟ حتی باد و امواج نیز از او فرمان میبرند!"
شفای دو مرد دیوزده[٢٧]
مَتّی ۸:۲۸-۳۴ - مَرقُس ۵:۱-۱۷؛ لوقا ۸:۲۶-۳۷
۲۸ هنگامی که به ناحیۀ جَدَریان، واقع در آن سوی دریا رسیدند، دو مرد دیوزده که از گورستان خارج میشدند، بدو برخوردند. آن دو بهقدری وحشی بودند که هیچکس نمیتوانست از آن راه عبور کند. ۲۹ آنان فریاد زدند: "تو را با ما چه کار است، ای پسر خدا؟ آیا آمدهای تا پیش از وقتِ مقرر عذابمان دهی؟" ۳۰ کمی دورتر از آنها گلهای بزرگ از خوکها مشغول چرا بود. ۳۱ دیوها التماسکنان به عیسی گفتند: "اگر بیرونمان میرانی، به درون گلۀ خوکها بفرست." ۳۲ به آنها گفت: "بروید!" دیوها خارج شدند و به درون خوکها رفتند و تمام گله از سرازیریِ تپه بهدرون دریا هجوم بردند و در آب هلاک شدند. ۳۳ خوکبانان گریخته، به شهر رفتند و همۀ این وقایع، ازجمله آنچه را که برای آن دیوزدهها رخ داده بود، بازگو کردند. ۳۴ سپس تمام مردم شهر برای دیدن عیسی بیرون آمدند و چون او را دیدند بدو التماس کردند که آن ناحیه را ترک گوید.
مَتّی ۹:۲-۸ - مَرقُس ۲:۳-۱۲؛ لوقا ۵:۱۸-۲۶
۱ پس عیسی سوار قایق شد و به آن سوی دریا، به شهر خود رفت.
۲ آنگاه مردی مفلوج را که بر تختی خوابیده بود، نزدش آوردند. عیسی چون ایمان ایشان را دید، به مفلوج گفت: "دل قویدار، فرزندم، گناهانت آمرزیده شد!" ۳ در این هنگام، بعضی از علمای دین با خود گفتند: "این مرد کفر میگوید." ۴ عیسی افکارشان را دریافت و گفت: "چرا چنین اندیشۀ پلیدی بهدل راه میدهید؟ ۵ گفتن کدامیک آسانتر است: اینکه "گناهانت آمرزیده شد،" یا اینکه "برخیز و راه برو"؟ ۶ حال تا بدانید که پسرانسان بر زمین اقتدار آمرزش گناهان را دارد..." - به مفلوج گفت: - "برخیز، بستر خود برگیر و به خانه برو." ۷ آن مرد برخاست و به خانه رفت. ۸ چون مردم این واقعه را دیدند، ترسیدند و خدایی را که این چنین قدرتی به انسان بخشیده است، تمجید کردند.
دعوت از مَتّی[٢۹]
مَتّی ۹:۹-۱۳ - مَرقُس ۲:۱۴-۱۷؛ لوقا ۵:۲۷-۳۲
۹ چون عیسی آنجا را ترک میگفت، مردی را دید مَتّی نام که در خراجگاه نشسته بود. به وی گفت: "از پی من بیا!" او برخاست و از پی وی روان شد.
۱۰ روزی عیسی در خانۀ مَتّی بر سر سفره نشسته بود که بسیاری از خراجگیران و گناهکاران آمدند و با او و شاگردانش همسفره شدند. ۱۱ چون فَریسیان این را دیدند، به شاگردان وی گفتند: "چرا استاد شما با خراجگیران و گناهکاران غذا میخورد؟" ۱۲ چون عیسی این را شنید، گفت: "بیمارانند که به طبیب نیاز دارند، نه تندرستان. ۱۳ بروید و مفهوم این کلام را درک کنید که "طالب رحمتم، نه قربانی." زیرا من برای دعوت پارسایان نیامدهام، بلکه آمدهام تا گناهکاران را دعوت کنم."
سؤال دربارۀ روزه[٣٠]
مَتّی ۹:۱۴-۱۷ - مَرقُس ۲:۱۸-۲۸؛ لوقا ۵:۳۳-۳۹
۱۴ آنگاه شاگردان یحیی نزد عیسی آمدند و گفتند: "چرا ما و فَریسیان روزه میگیریم، امّا شاگردان تو روزه نمیگیرند؟" ۱۵ عیسی پاسخ داد: "آیا ممکن است میهمانان عروسی تا زمانی که داماد با ایشان است، سوگواری کنند؟ امّا ایامی میآید که داماد از ایشان گرفته شود، آنگاه روزه خواهند گرفت. ۱۶ هیچکس پارچۀ نو را به جامۀ کهنه وصله نمیزند، زیرا وصله از جامه کنده میشود و پارگی بدتر میگردد. ۱۷ و نیز شراب نو را در مَشکهای کهنه نمیریزند، زیرا مَشکها پاره میشوند و شراب میریزد و مَشکها از بین میروند. شراب نو را در مَشکهای نو میریزند تا هر دو محفوظ بماند."
دختر یکی از رئیسان و زن مبتلا به خونریزی[٣۱]
مَتّی ۹:۱۸-۲۶ - مَرقُس ۵:۲۲-۴۳؛ لوقا ۸:۴۱-۵۶
۱۸ در همان حال که عیسی این سخنان را برای آنان بیان میکرد، یکی از رئیسان نزد وی آمد و در برابرش زانو زد و گفت: "دخترم هماکنون مرد. با اینحال بیا و دست خود را بر او بگذار که زنده خواهد شد." ۱۹ عیسی برخاست و به اتفاق شاگردان خود با او رفت. ۲۰ در همان هنگام، زنی که دوازده سال از خونریزی رنج میبرد، از پشت سر به عیسی نزدیک شد و لبۀ ردای او را لمس کرد. ۲۱ او با خود گفته بود: "اگر حتی به ردایش دست بزنم، شفا خواهم یافت." ۲۲ عیسی برگشته، او را دید و فرمود: «دخترم، دل قویدار، ایمانت تو را شفا داده است." از آن ساعت، زن شفا یافت. ۲۳ هنگامی که عیسی وارد خانۀ آن رئیس شد و نوحهگران و کسانی را دید که شیون میکردند، ۲۴ فرمود: «بیرون بروید. دختر نمرده بلکه در خواب است." امّا آنان به او خندیدند. ۲۵ چون مردم را بیرون کردند، عیسی داخل شد و دست دختر را گرفت و او برخاست. ۲۶ خبر این واقعه در سرتاسر آن ناحیه پخش شد.
شفای دو نابینا و یک لال
۲۷ هنگامی که عیسی آن مکان را ترک میکرد، دو مرد نابینا در پی او شتافته، فریاد میزدند: "ای پسر داوود، بر ما رحم کن!" ۲۸ چون به خانه درآمد، آن دو مرد نزدش آمدند. عیسی از آنها پرسید: "آیا ایمان دارید که میتوانم این کار را انجام دهم؟" پاسخ دادند: "بله، سرور ما.»۲۹سپس عیسی چشمانشان را لمس کرد و گفت: «بنابر ایمانتان برایتان انجام شود." ۳۰ آنگاه چشمان ایشان باز شد. عیسی آنان را بهتأکید امر فرمود: "مراقب باشید کسی از این موضوع آگاه نشود." ۳۱ امّا آنها بیرون رفته، او را در تمام آن نواحی شهرت دادند.
۳۲ در همان حال که آنها بیرون میرفتند، مردی دیوزده را که لال بود، نزد عیسی آوردند. ۳۳ چون عیسی دیو را از او بیرون راند، زبان آن مردِ لال باز شد. مردم حیرتزده میگفتند: "چنین چیزی هرگز در اسرائیل دیده نشده است!" ۳۴ امّا فَریسیان گفتند: "او دیوها را به یاری رئیس دیوها بیرون میراند."
کارگران اندکند
۳۵ عیسی در همۀ شهرها و روستاها گشته، در کنیسههای آنها تعلیم میداد و بشارت پادشاهی را اعلام میکرد و هر درد و بیماری را شفا میبخشید. ۳۶ و چون انبوه جماعتها را دید، دلش بر حال آنان سوخت زیرا همچون گوسفندانی بیشبان، پریشانحال و درمانده بودند. ۳۷ پس به شاگردانش گفت: "محصول فراوان است، امّا کارگر اندک. ۳۸ پس، از مالک محصول بخواهید کارگران برای دروِ محصول خود بفرستد."
مَتّی ۱۰:۲-۴ - مَرقُس ۳:۱۶-۱۹؛ لوقا ۶:۱۴-۱۶
مَتّی ۱۰:۹-۱۵ - مَرقُس ۶:۸-۱۱؛ لوقا ۹:۳-۵ و ۱۰:۴-۱۲
مَتّی ۱۰:۱۹-۲۲ - مَرقُس ۱۳:۱۱-۱۳؛ لوقا ۲۱:۱۲-۱۷
مَتّی ۱۰ ۲۶-۳۳ - لوقا ۱۲:۲-۹
مَتّی ۱۰:۳۴ و ۳۵ - لوقا ۱۲:۵۱-۵۳
۱ آنگاه عیسی دوازده شاگردش را نزد خود فراخواند و آنان را اقتدار بخشید تا ارواح پلید را بیرون کنند و هر درد و بیماری را شفا دهند. ۲ این است نامهای دوازده رسول: نخست، شَمعون معروف به پِطرُس و برادرش آندریاس؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا؛ ۳ فیلیپُس و بَرتولْما؛ توما و مَتّای خراجگیر؛ یعقوب پسر حَلْفای و تَدّای؛ ۴ شَمعون غیور و یهودای اِسْخَریوطی که عیسی را تسلیم دشمن کرد.
۵ عیسی این دوازده تن را فرستاد و به آنان فرمود: "نزد غیریهودیان مروید و به هیچیک از شهرهای سامریان داخل مشوید، ۶ بلکه نزد گوسفندانِ گمشدۀ قوم اسرائیل بروید. ۷ هنگامی که میروید، این پیام را موعظه کنید که پادشاهی آسمان نزدیک شده است. ۸ بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده کنید، جذامیها را پاک سازید، دیوها را بیرون کنید. بهرایگان یافتهاید، بهرایگان هم بدهید. ۹ هیچ طلا یا نقره یا مس در کمربندهایتان با خود نبرید ۱۰ و برای سفر، کولهبار یا پیراهن اضافی یا کفش یا چوبدستی برندارید؛ زیرا کارگر مستحق مایحتاج خویش است. ۱۱ به هر شهر یا روستایی که داخل میشوید، فردی شایسته بجویید و تا زمانی که در آن شهر هستید در خانهاش بمانید. ۱۲ چون به خانهای درمیآیید، بگویید ”سلام بر شما." ۱۳ اگر آن خانه شایسته باشد، سلام شما بر آن قرار یگیرد و اگر نه، به شما بازمیگردد. ۱۴ اگر کسی شما را نپذیرد و یا به سخنانتان گوش نسپارد، بههنگام ترکِ آن خانه یا شهر، خاک پایهای خود را بتکانید. ۱۵ آمین، به شما میگویم، در روز داوری، تحمل مجازات برای سُدوم و غَمورَه آسانتر خواهد بود تا برای آن شهر.
۱۶ "من شما را همانند گوسفندان به میان گرگان میفرستم. پس همچون مارْ هوشیار باشید و مانند کبوترْ ساده. ۱۷ از مردم برحذر باشید. آنان شما را به محاکم خواهند سپرد و در کنیسههای خود تازیانه خواهند زد. ۱۸ بهخاطر من شما را نزد والیان و پادشاهان خواهند برد تا در برابر آنان و در میان قومهای جهان شهادت دهید. ۱۹ امّا چون شما را تسلیم کنند، نگران نباشید که چگونه یا چه بگویید. در آن زمان آنچه باید بگویید به شما عطا خواهد شد. ۲۰ زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روحِ پدر شماست که به زبان شما سخن خواهد گفت. ۲۱ برادر، برادر را و پدر، فرزند را تسلیم مرگ خواهد کرد. فرزندان بر والدین برخواهند خاست و موجبات قتل آنها را فراهم خواهند آورد. ۲۲ همۀ مردم بهخاطر نام من از شما متنفر خواهند بود. امّا هرکه تا بهپایان پایدار بماند، نجات خواهد یافت. ۲۳ چون در شهری به شما آزار رسانند، به شهری دیگر بگریزید. آمین، به شما میگویم، که پیش از آنکه بتوانید به همۀ شهرهای اسرائیل بروید، پسرانسان خواهد آمد."
۲۴ "شاگرد از استاد خود برتر نیست و نه غلام از ارباب خود والاتر. ۲۵ شاگرد را کافی است که مانند استاد خود شود و غلام را که همچون ارباب خود گردد. اگر رئیس خانه را بَعَلزِبول خواندند، سایر افراد خانه را چه خواهند خواند؟"
۲۶ "بنابراین، از آنان مترسید. هیچچیزِ پنهان نیست که آشکار نشود و هیچچیزِ پوشیده نیست که عیان نگردد. ۲۷ آنچه در تاریکی به شما گفتم، در روشنایی بیان کنید و آنچه در گوشتان گفته شد، از فراز بامها اعلام نمایید. ۲۸ از کسانی که جسم را میکشند امّا قادر به کشتن روح نیستند، مترسید؛ از او بترسید که قادر است هم روح و هم جسم شما را در جهنم هلاک کند. ۲۹ آیا دو گنجشک به یک پول سیاه فروخته نمیشوند؟ با این همه، حتی یک گنجشک نیز بدون خواست پدر شما به زمین نمیافتد. ۳۰ حتی موهای سر شما بهتمامی شمرده شده است. ۳۱ پس مترسید، زیرا ارزش شما بیش از هزاران گنجشک است."
۳۲ "هرکه نزد مردم مرا اقرار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را اقرار خواهم کرد؛ ۳۳ امّا هرکه مرا نزد مردم انکار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را انکار خواهم کرد."
۳۴ "گمان مبرید که آمدهام تا صلح به زمین بیاورم. نیامدهام تا صلح بیاورم، بلکه تا شمشیر بیاورم! ۳۵ زیرا آمدهام تا: "پسر را بر پدر، دختر را بر مادر و عروس را بر مادرشوهرش برانگیزانم. ۳۶ دشمنان شخص، اهل خانۀ خودش خواهند بود."
۳۷ "هرکه پدر یا مادر خود را بیش از من دوست بدارد، شایستۀ من نباشد؛ و هرکه پسر یا دختر خود را بیش از من دوست بدارد، شایستۀ من نباشد. ۳۸ هرکه صلیب خود را برنگیرد و از پی من نیاید، شایستۀ من نباشد. ۳۹ هرکه بخواهد جان خود را حفظ کند، آن را از دست خواهد داد و هرکه جان خود را بهخاطر من از دست بدهد، آن را حفظ خواهد کرد."
۴۰ "هرکه شما را بپذیرد، مرا پذیرفته و کسی که مرا پذیرفت، فرستندۀ مرا پذیرفته است. ۴۱ هرکه پیامبری را از آنرو که پیامبر است بپذیرد، پاداش پیامبر را دریافت خواهد کرد، و هرکه پارسایی را از آنرو که پارساست بپذیرد، پاداش پارسا را خواهد گرفت. ۴۲ هرکه به این کوچکان، از آنرو که شاگرد منند، حتی جامی آب سرد بدهد، آمین، به شما میگویم، بیپاداش نخواهد ماند."
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: متن انجيل متی براساس "انجيل عيسی مسيح" (ترجمۀ هزارۀ نو) و "کتاب مقدس" (ترجمۀ تفسيری) برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی گردآوری شده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: معرفی انجیل متی
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- مقدمه سرگذشت عيسی مسيح نوشتۀ متی، کتاب مقدس (ترجمۀ تفسيری)، ص ۸۹۳
[۲]- هنری هلی، راهنمای کتاب مقدس، ترجمۀ جسيکا باباخانيان، سابرينا بدليان و ادوارد عيسی بيک، زير نظر کشيش ساروخاچيکی، ص ۴٢۸
[۳]- کتاب مقدس (ترجمۀ تفسيری)، ص ۸۹۳
[۴]- يا: "اجداد و شرع آغاز زندگی عيسی مسيح"
[۵]- "عيسی" به معنای "نجات دهنده" است.
[۶]- اشعيا، ۱۴:٧
[٧]- ميکا، ۶:۲؛ منظور شهرهای يهودا است.
[۸]- "مر" مادۀ تلخ و خوشبويی است که از شيرۀ درختچهای بههمين نام فراهم میآيد.
[۹]- هوشع، ۱:۱۱
[۱٠]- ارميا، ۱۵:۳۱
[۱۱]- اشعيا، ۳:۴٠
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□ انجيل های ديگر[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]