دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

نیوتن، آیزاک

از: دانشنامه‌ی آریانا

آیزاک نیوتن


فهرست مندرجات
زندگی‌نامه‌هادانشمندان فیزیک

سِر ایزاک نیوتن (به انگلیسی: ) یا اسحاق نیوتن (زاده ۱٦۴۲ م – درگذشته ۱۷۲۷ م)، فیزیک‌دان، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس، فیلسوف و شهروند انگلستان بود که در سال ۱۶۸۷ میلادی شاهکار خود «اصول ریاضی فلسفهٔ طبیعی» را به نگارش درآورد. در این کتاب، او مفهوم گرانش عمومی را مطرح ساخت و با تشریح قوانین حرکت اجسام، علم مکانیک کلاسیک را پایه گذاشت. از دیگر کارهای مهم او بنیان‌گذاری حساب دیفرانسیل و انتگرال است.

نام نیوتن با انقلاب علمی در اروپا و ارتقای پیوند خورده است. او نخستین کسی است که قواعد طبیعی حاکم بر گردش‌های زمینی و آسمانی را کشف کرد. وی هم‌چنین توانست برای اثبات قانون‌های حرکت سیاره‌های کپلر برهان‌های ریاضی بیابد. در جهت بسط قوانین نامبرده، او این جستار را مطرح کرد که مدار اجرام آسمانی مانند ستارگان دنباله‌دار، لزوماً بیضوی نیست! بلکه می‌تواند هذلولی یا شلجمی نیز باشد. افزون بر این‌ها، نیوتن پس از آزمایش‌های دقیق دریافت که نور سفید ترکیبی از تمام رنگ‌های موجود در رنگین کمان است. او فرضیه موجی هویگنس را دربارهٔ نور رد کرد. از دیدگاه نیوتن نور جریانی از ذرات است که از چشمهٔ نور به بیرون فرستاده می‌شوند. از نظر اعتقادی، او از جمع دانشمندان یکتاپرست بود.


زندگی‌نامه
ایزاک نیوتن

ایزاک نیوتن، در نیمه شب عید سال نو، در ۲۵ دسامبر ۱٦۴۲ میلادی، در روستای وولزثورپ بای کالستروُرث واقع در ناحیه لینکلن‌شر زاده شد. در زندگی‌نامه نیوتن آمده است که او کودکی زودرس به‌دنیا آمد و بنابراین آن‌قدر نحیف بود که پزشکان به زنده ماندنش امید چندانی نداشتند. پدرش، که اسحق نام داشت و کشاورزی مرفه بود، سه ماه پیش از تولد نیوتن، در ٣٠ سالگی، درگذشت و مادر او، هانا اسکاف، دو سال بعد، با «بارناباس المیت»، کشیش مرفه كه دو برابر وی سن داشت، از نو ازدواج کرد و از آن‌جا که شوهر دوم او حاضر به نگهداری از این کودک ضعیف نشد، آیزاک را تحت سرپرستی مادربزرگش قرار داد. او هیچگاه با مادربزرگش صمیمی نبود و همیشه از ناپدریش متنفر بود. افزون بر این، به‌علت این‌که از نظر جسمی فردی ضعیف، با رفتار غیرعادی، زودرنج و عصبی‌مزاج بود، به شخصی گوشه‌گیر و انزواطلب تبدیل شد که این خصوصیات اخلاقی تا آخر عمر با او باقی ماند. در خانهٔ مادربزرگش اکثر ساعات روز را به ساخت الگوهای مکانیکی می‌پرداخت. او علاقهٔ زیادی به این کار داشت.

آیزاک، که دوره کودکی شاد و خوبی نداشت، جدایی از مادر تأثير نابهنجاری بر شخصیت او گذاشت و نوع رفتارهای بعدی وی نسبت به زنان را نیز شکل داد. نیوتن هیچگاه ازدواج نکرد، اما یک‌بار (شاید هم دو بار) نامزد کرد. به‌نظر می‌آيد که تمرکز او تنها روی کارش بوده است.

به‌هر صورت، وی آموزش ابتدایی خود را در همان دهکده که مادربزرگش زندگی می‌کرد، آغاز کرد و به‌طور رسمی، در دو مدرسه کوچک دهکده‌های اسکلینگتن و راچفورد ادامه داد که هر دو برای رفت و آمد روزانه به خانۀ او نزدیک بودند. در ده سالگی شاهد مرگ ناپدری‌اش بود که با مرگ او، مادرش به وولزثروپ بازگشت. دو سال بعد نیوتن وارد دبیرستان گرانثام شد. با وجود این‌که نیوتن بسیار ضعیف بود و نمی‌توانست در بازی‌های خشن شرکت کند، در چهارده سالگی، یک روز با یکی از بچه‌های قُلدر مدرسه گلاویز شد و در آخر موفق شد بینی حریف خود را بشکند. این اتفاق او را به یک قهرمان تبدیل کرد و باعث تشویق و تحسین دیگر بچه‌ها و دلگرمی او شد.

زمانی كه نيوتن نوجوان بود، مادرش قصد داشت وی را در خانه نگهدارد تا در کارهای مزرعه به او کمک کند، اما دايی او که کشیشی به‌نام «ویلیام آیسکاف» بود، متوجه شد که در نیوتن استعدادی مافوق کودکان عادی وجود دارد. بدین ترتیب، ویلیام آیسکاف، مادر را متقاعد کرد که کودک را به دانشگاه کمبریج (که خودش نیز از شاگردان قدیمی آن بود) بفرستد. در آن‌زمان، کمبریج، آکسفورد را از مقام اولی كه داشت، برانداخته و به قلب پیوریتانیسم انگلیس و کانون زندگی روشنفکری آن کشور تبديل شده بود.

آیزاک نیوتن، در سال ۱٦٦۱، هنگامی که هجده سال داشت، وارد دانشگاه کمبریج شد اما مادر او نمی‌توانست مخارج دانشگاه را بپردازد؛ از این‌رو، وی به گروه «سابسایزرها» پیوست. سابسایزرها دانشجوهایی بودند که به‌جای پرداخت شهریه، اتاق‌ها را نظافت می‌کردند یا در سالن غذاخوری به‌عنوان پیشخدمت کار می‌کردند.

در آن دوران، دروس دانشکده عموماً بر پایهٔ آموزه‌های ارسطو تنظیم می‌شد ولی نیوتن ترجیح می‌داد که با اندیشه‌های مترقی‌تر فیلسوفان نوگرایی چون دکارت، گالیله، کپرنیک و کپلر آشنا شود. وی، باری در یکی از روزهای سال ۱٦٦٣ یا ۱٦٦۴، شعار زیر را در کتابچه یادداشت خود وارد کرد: «افلاطون دوست من و ارسطو هم دوست من است، اما بهترین دوست من، حقیقت است». او از کارهای دکارت در هندسه تحلیلی شروع کرد، و سریعاً تا مبحث روش‌های جبری پیش آمده بود.

در اواخر بهار ۱٦٦۴، در یک روز یکشنبه، آیزاک و دوستش، جان ویکنز به سیرکی که به‌تازگی در کمبریج دایر شده بود رفتند. در این سیرک آیزاک به‌طور تصادفی متوجه چیزی شد که به‌طرز خیره‌کننده‌ای می‌درخشید. آن‌چیز حیرت‌آور یک منشور بود. آیزاک متوجه شد که با استفاده از آن منشور می‌تواند آزمایش‌های مفیدی انجام دهد. از این‌رو، فوراً آن را خرید. مردم آن زمان فکر می‌کردند که اثر رنگین کمان از خواص منشور است و تابش نور بر منشور این خاصیت را از درون منشور آزاد می‌کند. نیوتن دست به چندین آزمایش زد و از چند منشور استفاده کرد. نتایج او امروزه به‌عنوان جزئی از قوانین فیزیک محسوب می‌شوند. او کشف کرد که «تصاویری که ما از اجسام می‌بینیم، بازتاب نور از سطح آن اجسام است».

هم‌چنین، در ۱٦٦۵ او موفق به کشف قضیهٔ دو جمله‌ای در جبر شد. یافته‌ای که بعدها به ابداع حساب دیفرانسیل انجامید.

نیوتن، پس از این موفقیت‌های علمی، در سال ۱٦٦۵ نخستین مدرک دانشگاهی (لیسانس) خود را در رشتۀ علوم انسانی دریافت کرد. اما زمانی که درصدد ورود به دورهٔ کارشناسی ارشد بود، دانشگاه کمبریج بر اثر همه‌گیری طاعون در لندن و حومه تعطیل شد و نیوتن به روستایش بازگشت. در طول دو سال بعد او در خانه‌اش به مطالعات خود در زمینهٔ حساب، نورشناسی و گرانش ادامه داد.

در این زمان، نیوتن ٢٢ سال داشت، ولی بیش از ارشمیدس و دکارت درباره معرفت ساختار جهان دقیق شده بود. نیوتن، ضمن دو سالی که دوران مرخصی اجباری خود را در وولستورپ می‌گذرانید، عناصر بی‌نهایت کوچک و قانون جاذبه عمومی را کشف نمود و نظریات خود را در مورد گرانش پایه‌ریزی کرد و هم‌چنین، تئوری نور را بنیان گذاشت.

بر اساس داستانی بسیار مشهور، روزی نیوتن زیر یک درخت سیب نشسته بوده که ناگاه سیبی بر سرش می‌افتد و از این واقعه او به یکسانی ماهیت نیروی گرانش زمینی و سماوی پی می‌برد. این داستان، در واقع روایت اغراق شده‌ای است از خاطره‌ای که خود نیوتن نقل کرده بود مبنی بر این‌که یک روز کنار پنجرهٔ اتاق خانه‌اش به تماشای باغ نشسته بود که افتادن سیبی از درختی نظرش را به‌خود جلب کرد. در حقیقت طی گفتگوهای بعدی، وی اقرار کرد که داستان سیب کاملاً ساختگی بوده و کشف جاذبه به تحقیقات قبلی او بر می‌گردد و او این داستان را به‌خاطر جلب‌نظر عموم ساخته است.

پیش از این، نیوتن در این فکر بود که چگونه سیارات بر مدار خود پیرامون خورشید قرار می‌گیرند بی‌آنکه نیرویی ناشناخته دست اندرکار باشد. داستان سقوط سیب از درخت، او را متوجه کرد که علت افتادن سیب همان دلیل گردش سیارات به دور خورشید است. خورشید نیروی کششی به سیارات وارد می‌کند و عین همان نیرو را زمین به ماه. اما سئوالی دیگر برای وی پیش آمد: «چرا سیارات به‌روی خورشید سقوط نمی‌کنند؟» او چندین روز به این مساله فکر کرد اما جوابی نیافت. درست همان زمان که او بار و بنهٔ خود را برای بازگشت به دانشگاه کمبریج می‌بست، حقیقت پرده از چهره برگرفت. در یک لحظه او نوعی بازی را که بچه‌ها در مدرسه انجام می‌دادند به‌خاطر آورد. قاعدهٔ بازی این بود که باید بازیکن سطل آبی را در هوا می‌چرخاند. برندهٔ این بازی کسی بود که سطل را بدون این‌که آب از آن بریزد در هوا بچرخاند. اکنون نیوتن دلیل چرخش سیارات به‌دور خورشید، بدون آن‌که در خورشید سقوط کنند را دریافته بود. این پدیده که نیازمند سرعت جانبی است، همان نیروی مرکزگرا است. او پس از چند آزمایش کشف کرد که نیروی جاذبه از قانون عکس مجذور فاصله پیروی می‌کند.

به‌هر حال، پس از برطرف شدن خطر طاعون در سال ۱٦٦۷، نیوتن به کمبریج بازگشت و عضو کالج ترینیتی شد و در سال ۱٦٦۸ با دریافت مدرک فوق‌لیسانس و گرفتن کرسی استادی لوکاسین جایگاه خود را تثبیت کرد.

در زمان گالیله فقط تلسکوپ‌های انکساری وجود داشت، اما بزرگ‌نمایی و وضوح خوبی نداشتند. نیوتن با استفاده از نبوغ و تجربه‌اش در ساخت مُدل‌های مکانیکی توانست تلسکوپ انعکاسی را که انقلابی در علم محسوب می‌شد اختراع کند. این تلسکوپ بزرگ‌نمایی و وضوح بهتری نسبت به تلسکوپ‌های انکساری دارند. نیوتن به‌دلیل اختراع تازه‌اش بسیار مشهور شد و پس از چندی به انجمن سلطنتی پیوست. او در اولین سخنرانی‌اش با دانشمند بزرگ هم عصرش یعنی رابرت هوک ملاقات کرد و میان این دو مشاجره در گرفت. هوک خود را خبرهٔ پژوهش دربارهٔ نور می‌دانست و نظرات نیوتن را رد می‌کرد.

پس از مدتی، نیوتن فیزیک را رها کرد و به پژوهش در مورد کیمیاگری (پایهٔ شیمی امروز) پرداخت. اما در اثر مطالعات فراوان مبتلا به ناراحتی عصبی شد، كه اولين‌بار، ظاهراً در سال ۱٦٧٨ و دومین‌بار، يك‌سال بعد از درگذشت مادر او بود که این مساله او را تا مدتی از کسب دانش بازداشت.

با این حال، هرچند نیوتن به مدت ٦ سال از هرگونه مکاتبه مربوط به تلاش‌های ذهنی دست کشید؛ اما بین سال‌های ۱٦٨۴-۱٦٨٦ از نظر تاریخ فکری بشر مقام ارجمندی دارد.

در ۲۸ آوریل ۱٦۸٦ ایزاک نیوتن کتاب «اصول ریاضی فلسفهٔ طبیعی» را چاپ کرد و نسخهٔ اول آن را به انجمن سلطنتی داد. با این حال، نیوتن با لایب‌نیتز بر سر این‌که کدام زودتر مبدع حساب دیفرانسیل و انتگرال بوده‌اند، اختلاف داشت و هنگامی که لایب‌نیتز از آکادمی علوم سلطنتی درخواست کرد که کمیته‌ای بی‌طرف برای بررسی این موضوع دست به‌کار شود، نیوتن به‌عنوان رییس آکادمی کمیته‌ای متشکل از دوستان خود را برای این کار انتخاب کرد و در نتیجه لایب‌نیتز به دزدی محکوم شد. با این حال، نیوتن اولین کسی بود که به حساب دیفرانسیل و انتگرال دست یافت.

نیوتن، در سال ۱٦۸٧ در سن ۴۵ سالگی، قانون جاذبه زمین و سه قانون درباره حرکت را در کتابش - که به زبان لاتین نوشته شده بود - منتشر کرد. اما در نیمه شب همان‌روز هوک مدعی شد که قوانین نیوتن را قبلاً کشف کرده است. مدارک تازه به‌دست آمده نشان می‌دهد، در درگیریی که بین نیوتن با رابرت هوک بر سر ابداع قوانین سه‌گانه حرکت نیوتن پیش آمد، حق با هوک بوده است.

در کنار فعالیت‌های علمی معمول، نیوتن از مسؤولیت‌های سیاسی نیز رویگردان نبود. او در سال‌های ۱٦۸۹، ۱۷۰۱ و ۱۷۰۲ به نمایندگی مجلس برگزیده شد. اگر چه تنها جمله‌ای که در طول این سه سال در صحن مجلس بر زبان آورد، تقاضای بستن پنجره‌ها بود!

در سال ۱٦۹٦ با فرمان چارلز مونتاگو رئیس خزانه‌داری انگلستان، نیوتن منصب ناظر ضراب‌خانه‌ی سلطنتی را عهده‌دار شد و سه سال بعد در ۱٦۹۹ به مدیریت آن سازمان گمارده شد. اگر چه نیوتن چنین مشاغلی را بیشتر برای سرگرمی می‌پذیرفت ولی گفته‌اند که در این مقام او وظیفهٔ خود را «با شایستگی تمام» انجام می‌داد. از سال ۱۷۰۳ تا آخر عمر نیوتن رئیس انجمن سلطنتی بریتانیا و هم‌چنین یکی از اعضای فرهنگستان علوم فرانسه بود. در این مدت، او متقاعد شد که اکتشافات خود در زمینهٔ نور را با عنوان «نور شناخت» منتشر کند. یک سال بعد، در سال ۱۷۰۵ از سوی ملکه آن به مقام شوالیه (شهسواری) مفتخر گردید.

سر انجام، سر آیزاک نیوتن در ۲۰ مارس ۱۷۲۷ و در سن ۸۴ سالگی در لندن چشم از جهان فرو بست. پیکر وی را در کلیسای وست‌مینستر به خاک سپردند و او نخستین دانشمندی بود که به این افتخار نائل آمد.


کشفیات و آثار

نيوتن، در ایام نوجوانی، پس از شیوع طاعون و بازگشت به ملک مزروعی مادرش، طی ۱٨ ماه به آگاهی‌ها و کشفياتی، بیش از آنچه که دانشمندان دیگر در طول عمر خود كسب می‌كنند، دست یافت. او در طی این ۱٨ ماه، ساخت‌وساز قانون نیروی گرانش را آغاز کرد، درباره نور و رنگ‌های آن پژوهش کرد، دلیل جزر و مد را کشف کرد، قوانین و حرکات به‌خصوصی را به‌درستی تشخیص داده و معادله‌هایی برای آن نوشت که بعدها اساس و بنیان دانش مکانیک شد. نیوتن معتقد بود که نه تنها زمین، نیروی گرانش دارد، بلکه تمام اجسام و اجرام از چنین خصوصیتی برخوردارند.

در اواخر دهه ۱٦۴۰ میلادی نیوتن درباره شکست نور تحقیق می‌کرد. او روزی منشوری را در دست گرفت و اجازه داد تا پرتو نور خورشید از میان آن بتابد. او با این کار کشف کرد که نور سفید به هنگام ورود به منشور شیشه‌ای منحرف شده و به ٧ پرتو نور اصلی با رنگ‌های گوناگون تجزیه می‌شود. آن‌ها رنگ‌های رنگین کمان هستند که طیف یا بیناب نامیده می‌شوند و عبارتند از: سرخ، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش.

او علت تشکیل طیف را چنین توجیه می‌کرد: نور جریانی از ذرات کوچک است که به‌خط مستقیم در فضا حرکت می‌کنند و هنگام عبور از یک ماده شفاف مانند منشور به ماده‌ای دیگر، این ذرات بسته به نوع لرزش خود با زاویه‌های گوناگون شکست می‌یابند. در نتیجه ذرات تشکیل دهنده نور سفید ازهم جدا شده به‌شکل طیف هفت رنگ ظاهر می‌شوند. هم‌چنین او دریافت، به‌وسیلهٔ قرار دادن منشور مشابه دیگری در مسیر نور تجزیه شده به‌صورت وارونه، می‌توان رنگ‌های طیف را بازترکیب کرد و نور سفید به‌دست آورد.

این ویژگی در تلسکوپ‌های شکستی پدیده‌ای را موجب می‌شود که به آن پراکندگی نور می‌گویند؛ لبه‌های عدسی‌های این تلسکوپ‌ها مانند منشور عمل کرده و نور سفید را پس از عبور از خود به‌صورت طیف در می‌آورند و در تصاویر تلسکوپ حاشیه‌های رنگی ایجاد می‌کنند. برای حل این مشکل نیوتن در سال ۱٦٦۸ تلسکوپ بازتابشی را که چندی قبل توسط جیمز گرگوری اسکاتلندی طراحی شده بود تکامل بخشید و آن را همراه با تحلیل دقیق قوانین بازتابش و تجزیهٔ نور به انجمن سلطنتی ارائه نمود. نظریهٔ نیوتن با مخالفت رابرت هوک فیزیکدان روبه‌رو شد. هوک و کریستیان هویگنس هلندی در آن‌زمان صاحب تئوری موجی نور بودند که از نظر نیوتن مردود بود. چندی بعد نیوتن بر پایه نظریات خود کتابی در باب نورشناسی با عنوان «اپتیکس» نوشت؛ ولی از بیم مخالفت‌های هوک انتشار آن را تا سال ۱۷۰۴ به تأخیر انداخت. در این زمان وی خود رئیس انجمن سلطنتی شده و رابرت هوک نیز در گذشته بود.

در سال ۱٦۸۴ نیوتن که مطالعات خود را دربارهٔ گرانش و چگونگی حرکت سیارات کامل کرده بود، رساله‌ای در این مورد نوشت که بسیار مورد توجه ادموند هالی ستاره‌شناس معروف انگلیسی قرار گرفت. با تشویق و پیگیری او سرانجام نیوتن کتابش با نام «اصول ریاضی فلسفهٔ طبیعی» را تکمیل و با سرمایه هالی منتشر کرد. این کتاب بر جهان علم به‌ویژه فیزیک تأثیری عظیم گذاشت و بعضی آن را بزرگ‌‌ترین کتاب علمی تاریخ دانسته‌اند.

یوهانس کپلر ستاره‌شناس آلمانی در سال ۱٦۰۹ نظریهٔ انقلابی خود را دربارهٔ حرکت سیارات عرضه کرد. در آن زمان هنوز یافته‌های کپرنیک مقبولیت عام پیدا نکرده بود و اکثر مردم بر این باور بودند که سیارات، خورشید و دیگر ستارگان به دور زمین می‌چرخند. کپلر در کتاب خود به‌نام «هیئت جدید» تمام این پندارها را در هم ریخت. او با استفاده از نتایج رصدهای استادش تیکو براهه و مشاهدات خود توانست ثابت کند که سیارات نه به دور زمین که گرد خورشید می‌چرخند و مدار آن‌ها نیز بر خلاف تصور رایج دایره‌ای نیست بلکه بیضوی است. کپلر نتوانسته بود توضیح دهد که چرا مدار سیاره‌ها به این شکل است و چه نیرویی آن‌ها را به حرکت در می‌آورد. هم‌چنین مشخص نبود که به‌چه علت سرعت مداری سیارات وقتی به خورشید نزدیک‌ترند، افزایش می‌یابد.

نیوتن در کتاب «اصول ریاضی فلسفه طبیعی»، معروف به «پرینسیپیا» ()، به تمامی این پرسش‌ها پاسخ گفت. او ثابت کرد که نیروی کشش میان اجسام آسمانی، طبق قانون «عکس مربع» عمل می‌کند یعنی مقدار نیروی گرانش میان خورشید و یک سیاره برابر است با عکس مجذور فاصله میان آن دو. او با تحلیل ریاضی نشان داد که قانون عکس مربع به ناگزیر مسیر حرکت سیاره‌ها را بیضی می‌سازد. اصول اساسی حساب دیفرانسیل را در این زمان اختراع کرد. آن‌گاه او گام بلند دیگری برداشت و قانون گرانش عمومی را کشف کرد که به موجب آن هر جسمی در عالم به هر جسم دیگری نیروی کششی وارد می‌کند و مقدار این نیرو با رابطهٔ نامبرده محاسبه‌پذیر است.

گهواره نیوتن در حال حرکت

در بخش دیگری از پرینسیپیا، نیوتن چگونگی حرکت اجسام را در قالب سه قانون توصیف کرده‌ است. این قوانین آن‌قدر همه‌فهم و شفاف هستند که امروزه کسی گمان نمی‌برد نیازی به کشف شدن داشته باشند. با این حال، نیوتن نخستین کسی بود که با نبوغ خود به‌وجود آن‌ها پی‌برد و چیستان حرکت جسم را حل کرد.

  • قانون اول نیوتن (قانون لَختی): هر جسم که در حال سکون یا حرکت یکنواخت در راستای خط مستقیم باشد، به همان حالت می‌ماند مگر آن‌که در اثر نیروهای بیرونی ناچار به تغییر آن حالت شود.

  • قانون دوم نیوتن (رابطهٔ نیرو و شتاب): کل نیروی وارد بر یک جسم برابر است با حاصل‌ضرب جرم آن جسم در شتاب آن.

  • قانون سوم نیوتن (قانون کنش و واکنش): هرگاه جسمی به جسمی دیگر نیرو وارد کند جسم دوم نیز نیرویی به همان بزرگی ولی در خلاف جهت بر جسم اوّل وارد می‌کند.

مجموعهٔ قوانین سه‌گانهٔ حرکت و قانون گرانش عمومی، اساس و شالودهٔ فناوری مدرن هستند و با وجود پیدایش فرضیه‌های تازه‌تر از اهمیت آن‌ها کاسته نشده‌است.

هرچند نیوتن بیشتر به‌خاطر آثار علمی خود معروف است؛ امّا تعدادی از رساله‌های وی در مورد تفسیر کتاب مقدس نیز شهرت دارند. وی خود را از معدود افراد زمان می‌دانست که توسط خدا برای تفسیر کتاب مقدس برگزیده شده‌اند. وی مانند بسیاری دیگر از معاصران هموطنش از ستایندگان آثار جوزف مید بود. نیوتن تاکید زیادی بر تفسیر مکاشفه یوحنا داشت و یادداشت‌های فراوانی در مورد این بخش از انجیل دارد. وی به تثلیث اعتقاد نداشت.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

آیزاک نیوتن، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
Philosophical Naturals Principia Mathematical
حسین جوادی و افسانه جوادی، فیزیک از آغاز تا امروز، ص ۱٢۵
فیزیک از آغاز تا امروز، ص ۱٢۵






زندگی‌نامه آيزاك نيوتن، ويرايش : مريم فودازی، وب‌سايت رَه‌پو

آیزاک نیوتن، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
مريم فودازی، پیشین
ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد، پیشین
فیزیک از آغاز تا امروز، صص ۱٢۴
مريم فودازی، پیشین
ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد، پیشین
فیزیک از آغاز تا امروز، صص ۱٢۴-۱٢۵



سال‌ها بعد، در ۱۵ آوریل ۱۷۲۶، او به دوست نویسنده‌اش ویلیام استاکلی گفت: «واقعهٔ مذکور این سؤال را به ذهنم آورد که چرا سیب همیشه مستقیماً به پایین می‌افتد؟ چرا به‌جای حرکت به‌سمت مرکز زمین به‌طرفین یا رو به بالا نمی‌رود؟» (به نقل از کتاب «یادداشت‌هایی از زندگانی سر آیزاک نیوتن»)


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:زندگی‌نامه‌هادانشمندان فیزیک نظری