دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

افغانستان تجزیه نخواهد شد

برگرفته از: کلید گروپ


فهرست مندرجات



[] افغانستان تجزیه نخواهد شد

پيش از پرداختن به‌هرگونه تحليل و تبصره در خصوص اظهارات پيتر گالبرايت و رابرت بلك ويل لازم است دو نكته در اين بحث روشن گردد.

اول اين‌كه بنابر حكم صريح معاهدات بين‌المللی هيچ كسی حق ندارد اظهار نظری نمايد كه به تماميت ارضی يك كشور كه يك اصل اساسی در منافع ملی تمام كشورها به‌شمار می‌رود، لطمه وارد نمايد.

دوم اينكه در دنيای كنونی به‌هيچ‌وجه نمی‌توان تعاملات و اتفاقاتی را كه در يك گوشه‌ی از جهان رخ می‌دهد با نقاط ديگر بی‌ارتباط دانسته و يك نقطه‌ی جغرافيايی را تافته‌ی جدا بافته از ديگر جهان تصور نمود.

اگر چنين بود با تولد و رشد يك حاكميت بنيادگرا در افغانستان، ديگر مردم دنيا هرگز فكر ورود به اين اقليم به سرشان خطور نمی‌كرد و يا اين‌كه با وجود حاكميت‌های خودسری چون كوريای شمالی و عراق، چه لزومی بر تحريم يا براندازی اين نظام‌ها بود؟

با حملات يازدهم سپتامبر 2001 به پتناگون و مركز تجارت جهانی نيويارك به‌خوبی ثابت شد كه ريشه گرفتن يك گروه افراطگرا در يك نقطه‌ی دور افتاده می‌تواند برای امن‌ترين نقطه‌ی دنيا نيز خطرساز واقع شود.

با روشن شدن اين دو نكته، می‌پردازيم به اين موضوع كه چندی پيش رابرت بلك ويل؛ سفير سابق ايالات متحده امريكا در هند كه عنوان بزرگترين لابی هند را نيز با خود دارد، طرح تجزيۀ افغانستان را در مقالۀ منتشر شده از (فايننشل تايمز) وارد مباحث سياسی غرب نموده و به‌دنبال آن پيتر گالبرايت؛ معاون سابق نمایدگی ملل متحد در افغانستان نيز از آن حمايت كرد.

پس از آن، اين طرح عنوان يك بحث داغ رسانۀ را در محافل سياسی به‌خود گرفته و بازار رسانۀ‌ها در مورد افغانستان را گرم نمود.

اما متأسفانه كه حكومت افغانستان، نهادهای ديپلوماتيك و ديگر مجاری مدافع از حقوق اساسی كشور در اين راستا اقدام شديد و زودهنگام انجام ندادند. لذا بايد اذعان نمود كه اين سكوت سياسی (ولو مقطعی) در برابر يك اظهار نظر كاملا مخالف با منافع ملی، يك مصيبت سياسی برای كشور محسوب می‌گردد.

هرچند حكومت افغانستان اظهارات مطرح شده در مورد تجزيۀ افغانستان را غيرمسوولانه و نوعی دشمنی با مردم افغانستان توصيف كرد و همچنين گفت: كسانی كه اين‌گونه اظهارات را مطرح می‌كنند دشمنان افغانستان هستند و اين‌گونه طرح‌ها هيچ زمانی در اين كشور عملی نخواهد شد، اما لازم بود اين اظهارات خيلی زودتر از اين و به شكل صريح‌تر از آنچه گفته شد ابراز می‌گرديد.

همان‌گونه كه در نظر رسمی حكومت افغانستان مطرح شد، پروسه‌ی جديد دولت‌سازی در افغانستان بيشتر با مبنای وفاق ملی و ملت‌سازی بنا گذاشته شده و سعی همگانی در طی نه سال گذشته بر اين بود كه بستر همگرايی بيشتری را در ميان اقوام فراهم سازند. البته كه جامعه جهانی نيز ظاهرا با اين پروسه موافقت نشان داده و از آن پشتيبانی می‌كردند.

اكنون و با اظهار نظر كنونی مقامات غربی، مشخص می‌شود كه ممكن است دست‌های زير پرده با همگرايی ملی در افغانستان مخالف بوده و برای شكنندگی اين پروسه در تلاش بوده‌اند و اكنون اين نيت زيرزمينی ظاهر شده و در ديد عمومی هويدا گشته است.

گرچه برنامه تجزیۀ افغانستان به شمال و جنوب از مدت‌ها مطرح است و درین چند سال نقشه‌هایی از سوی نهادهای ظاهرا گمنام و مجهول به‌چاپ رسیده که جغرافیای جدید منطقه را به نمایش می‌گذارند و افغانستان در محراق آن قرار دارد و در اين ميان هرچند اظهار نظر آقای گالبرايت از اهميت چندانی برخوردار نيست؛ اما با توجه به جايگاه و سابقۀ رابرت بلك ويل، در تشكيلات حكومتی ايالات متحده آمريكا، نمی‌توان اين ابراز نظر را يك ديگاه شخصی وی تلقی نمود. شاید طرح پیشنهادی وی سرآغاز تطبیق همان نقشه‌هایی باشد که درین چند سال در اذهان مردم القاء شده است و یا این‌که نشاندهندۀ باخت ایالات متحده آمریکا در جنگ کنونی است.

به‌هر حال، نبايد از نظر دور داشت كه هرگونه تصميم‌گيری در خصوص مسائل مهمی از اين قبيل مربوط به مردم افغانستان بوده و تا حال مردم افغانستان در بدترین شرایط و حالات جنگی هیچ‌وقت روحیه تجزیه‌گرایی را نداشته و اکنون نیز با تمام قوت در برابر آن ایستادگی کرده و هیچوقت زیر یوغ اجانب و آن عده وطن‌فروشانی‌که از چنین طرح حمایت می‌کنند، نخواهند رفت و بر فرض اگر پيشنهاد چنين طرح، برای اجرايی شدن آن به يك همه پرسی عمومی موكول شود، همه خواهند دید كه قطعا نظريه‌ی مردم افغانستان شديدا مخالف آن است. چرا كه همگی آگاه اند كه اين مسئله موجب خواهد شد تا رويارويی بحران آفرين و ويرانگر ديگری را در ميان مردم افغانستان ايجاد و پيامد ناگوار آن برای هيچ‌كسی قابل پيش بينی نمی‌باشد.

بدون شك هيچ مقام غربی از اين نكته نیز غافل نيست كه چنين حقی يك حق مدنی و ديپلوماتيك و محفوظ برای ملت افغانستان می‌باشد.

علاوه براين، هيچ ضمانتی وجود ندارد كه با واگذاری جنوب افغانستان به دست مخالفان دولت و طرفداران برپايی حكومت مورد نظرشان، سمت ديگر كشور از تأثيرات آن مصوون بماند. وقتی غربی‌ها می‌گويند: ما در افغانستان به‌خاطر تأمين امنيت در لندن و واشنگتن آمده‌ايم، اين بدان معناست كه وجود يك گروه افراط‌گرا در افغانستان می‌تواند دورترين كشورهای غربی را نيز مورد تهديد قراردهد. بنابر اين، چگونه می‌توان تصور نمود كه با استقرار نظام افراط‌گرا در جنوب، ساحات ديگر كشور از خطرات آن محفوظ بماند؟

لذا انتظار مردم افغانستان اين است كه حكومت كنونی با موضع‌گيری شديدتر از پيش در اين خصوص از حيثيت ملی افغانستان دفاع نموده و نگذارد بيش از اين با اصول اساسی اين كشور بازی شده و سرنوشت مردم در محك امتحان‌های سياسی مربوط به ديگران قرار گيرد.

و سخن آخر اين‌كه به‌يقين كه پيشنهاد اين طرح، بازی ديگری است كه ممكن است در ميز سياسی بعضی از عوامل سودجو قرار گرفته و در صدد راه‌اندازی يك سناريوی ديگری برای پيشبرد بازی‌شان باشند.[۱]


[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]

[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- افغانستان تجزیه نخواهد شد، کلید گروپ



[] سرچشمه‌ها




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]