ماتریالیسم دیالکتیک
و ماتریالیسم تاریخی
یکصد گفتار برای نخستین آشنایی
با شالودههای فلسفه مارکسیستی - لنینیستی
کتاب اول
ماتریالیسم دیالکتیک
فهرست مندرجات
[↑] درس چهارم ـ اسلوب در فلسفه
مکاتب فلسفه علاوه بر پاسخ بهمسئله اساسی فلسفه از طریق چگونگی شیوه شناسایی واقعیت و اسلوب تفکر و پژوهش از هم متمایز میشوند. این مسئله مهمی در فلسفه است زیرا برای راه بردن بهحقیقت و تدوین یک سیستم فکری فلسفی اسلوب دارای اهمیت خاصی است.
[۱]- اسلوب یعنی چه؟
اسلوب چیست؟ اسلوب یعنی شیوه برخورد و پژوهش و پراتیک انسانی برای فرا گرفتن و شناختن یک موضوع معین.
ما انسانها چه در فعالیتهای مادی چه در تحقیقات علمی، چه در جریان شناخت و چه در طی مبارزه اجتماعی خود هدفهایی داریم و وظایفی برای خود معین میکنیم. اما بهجز تشخیص درست هدف و تعیین دقیق وظیفه مسئله بسیار مهم پیدا کردن راه درست و مناسب و تعیین شیوه کار و عمل برای رسیدن بهاین هدفها و اجرای وظایف است. اسلوب در حقیقت عبارت است از همین راه رسیدن بههدف، مجموعه موازین و روشها و شیوهها چه برای تحقیق تئوریک و چه برای فعالیت پراتیک.
مثلا هر علمی دارای شیوه بررسی مخصوص بهخود است. دانشمند زیست شناس راه پژوهشی خاصی را میپیماید، از سیستمها، مقولات و وسایل ویژهای استفاده میکند و دانشمند فیزیک دان موازین و قواعد ویژه دیگری را در تحقیق پدیدههای فیزیکی رعایت میکند. همان طور که یک نفر شیمیدان برای شناختن ترکیب یک جسم باید حتما با اسلوب تجزیه شیمیایی آشنا باشد. یک نفر جامعه شناس یا یک مبارز انقلابی هم باید اسلوب تحلیل پدیدههای اجتماعی را بداند و در بررسی یا پیکار خود آن را بهکار برد. بیکن فیلسوف ماتریالیست انگلیسی بهدرستی اسلوب را با «چراغی فرا راه یک رهنورد» مقایسه کرده و مینویسد دانشمندی که فاقد یک اسلوب پژوهش باشد همچو مسافری است که در ظلمت شب عصا زنان راه میجوید.
اسلوب در هر رشته و زمینهای وابستگی کامل با خصلت پدیدههای مورد مطالعه دارد. مثلا اسلوب فیزیک با شیمی و یا اسلوب زیست شناسی با جامعه شناسی کاملا متفاوت است. هر یک از این اسلوبها وابسته بهماهیت پدیدههای مربوط بهموضوع و ناشی از قوانین خاص زمینه مورد نظر است. بهعبارت دیگر اسلوب درست در هر زمینهای از سرشت و طبیعت اشیاء و پدیدهها و روندهای آن زمینه سرچشمه میگیرد. انتخاب اسلوب درست خودسرانه نیست. هر موضوعی اسلوب خویش را داراست. واضح است آن اسلوبی درست و علمی است که با قانونمندیها و سرشت پدیدههای مربوطه تطبیق کند و انسان را در پژوهش علمی یا در فعالیت عملی رهبری نماید و منعکس کننده قوانین عینی حیطه مورد نظر باشد.
[٢]- اسلوب در فلسفه یعنی چه؟
فلسفه نیز دارای اسلوب خاص خود میباشد. این اسلوب خاص باید با موضوع خاص فلسفه تطبیق کند و بتواند جهان پیرامون را در مجموع خویش و در تمام "بود" خود در برگیرد.
اسلوب فلسفی در طول تکامل تاریخ، با تعمیم نتایج پیشرفتهای علوم و فعالیتهای عملی انسانها تکامل یافته است. در فلسفه دو اسلوب اساسی وجود دارد: یکی اسلوب دیالکتیکی و دیگری اسلوب متافیزیکی.
بهعبارت دیگر سیستمهای فلسفی گوناگون برای بیان نظریات خود و برای ترسیم جهان، بهطور عمده بهدو اسلوب فلسفی متوسل میشوند.
۱- آنها که پدیدههای جهان را بههم مربوط میدانند و آنها را در ارتباط متقابل و تأثیر متقابل میبینند و جهان و پدیدهها و روندهای آن را در حال تغییر و تکامل دائمی در نظر میگیرند دارای اسلوب دیالکتیکی هستند.
٢- آن دسته دیگری که جهان را مرکب از اشیاء و پدیدههای مجزا از هم میشمرند که بههم مربوط نیستند و در یک دیگر تأثیر ندارند، در حال رکود و سکون هستند یا تغییرات آنها تکرار مکرر و دور زدنهای یک نواخت است، از اسلوب متافیزیکی استفاده میکنند.
البته در حال حاضر در شرایط تکامل سریع علوم و جامعه دیگر متفکری را نمیتوان یافت که مطلقا از اسلوب اخیر استفاده کند یا بدان معترف باشد. قاعدتا این اسلوب زیر پوششی از بهره گیری ناپیگیر و مثله شدهای کهاندیشه فلسفی ایده آلیستی گاه با اسلوب دیالکتیک همراه است (مثل سیستم هگل). ماتریالیسم نیز گاه با طرز تفکر متافیزیک همراه میشود (مثل سیستم ماتریالیستهای قرن هیجده فرانسه). بهعلاوه انتخاب اسلوب دیالکتیکی گاه خود بهخودی است یعنی مبتنی بر درک آگاهانه قوانین دیالکتیکی تکامل طبیعت و جامعه نیست. نمونه یک چنین اسلوب دیالکتیکی را در عقاید فلسفی هراکلیت فیلسوف بزرگ یونان باستان میتوان یافت. او میگفت: در یک رودخانه دوبار نمیتوان شنا کرد زیرا آب جاری است و همه چیز در آن نو میشود. "همه چیز جریان دارد، همه چیز حرکت میکند".
[٣]- اسلوب دیالکتیکی بهچه معناست؟
اسلوب فلسفی دیالکتیک دستاوردهای دانش بشری و فعالیت انسانی را در بر گرفته و بهآنها عمومیت میبخشد.
واژه دیالکتیک از زبان یونانی قدیم گرفته شده است. در آن دوران فن مباحثه که از راه پیدا کردن تضادها در گفتار حریف و غلبه بر آن و طریق یافتن حقیقت بهشمار میرفت، دیالکتیک نامیده میشد. (از واژه دیالکتیکه بهمعنای گفتگو و بحث). بعدها این فن را بهمفهوم اسلوب شناخت واقعیت بهکار بردند.
اسلوب دیالکتیکی بر این اصل متکی است که همه چیز در پیوند و تکامل است، در جهان و تمام مظاهر هستی، عنصر کهنه رو بهزوال میرود، نابود میشود و عنصر نو بالنده است و میروید و شکوفان میشود. سرچشمه و منبع اصلی این نوزایی و تکامل این حرکت مداوم و جنبش و جوشش عبارت است از تضاد داخلی و درونی خود اشیاء و پدیدهها. گفتیم که اسلوب فلسفی دیالکتیک از آن جا که در درجه اول یک اسلوب پژوهش و یک شیوه ترسیم و توضیح جهان است میتواند هم توسط یک فیلسوف ماتریالیست بهکار برده شود و هم توسط یک فیلسوف ایده آلیست. ولی ـ و مهم اینجاست ـ که تنها آن اسلوب دیالکتیک علمی است که انعکاسی از دیالکتیک عینی و واقعی باشد. یعنی تنها در یک سیستم فلسفی ماتریالیستی اسلوب دیالکتیک، انعکاس تکامل دائمی و جنبش جاودانی طبیعت و جامعه و تفکر بشری است. تنها بهاین صورت علمی است.
اسلوب دیالکتیکی، اسلوب خاص فلسفی است و تفاوتش با شیوههای سایر علوم آن است که در هر یک از علوم اسلوب مربوطه کلید درک و پژوهش پدیدههای همان زمینه است، در حالی که اسلوب دیالکتیکی از آنجا که بر دیالکتیک بمثابه علم قوانین کلی حرکت و تکامل طبیعت و جامعه بشری و تفکر علم ارتباطات و هم پیوندیهای کلیه پدیدهها در جهان (انگلس) متکی است شالوده متدلوژیک برای کلیه علوم در همه زمینههای شناخت بشری است.
اسلوب دیالکتیکی ماتریالیستی اسلوبی است علمی و پی گیر و عام، یعنی کلید درک و راه پژوهش و تغییر در تمام بخشهای سه گانه طبیعت، جامعه و تفکر است، یعنی شیوه برخورد و کلید درک جهان در مجموع خود است. در این معنا و با این دامنه گسترده اسلوبی است که مارکس و انگلس آن را تدوین کردهاند.
اسلوب دیالکتیکی در فلسفه انعکاسی است از واقعیت حرکت، تغییر و تکامل دیالکتیکی در جهان و هر چه در آن است. این اسلوب همه اشیاء و پدیدهها و روندها را در بههم پیوستگی خود و تأثیر متقابل در حرکت دگرگونی نوزایی و تکامل خود نظر میگیرد.
[۴] اسلوب متافیزیکی چیست؟
اسلوب متافیزیک درست نقطه مقابل اسلوب دیالکتیکی است. (باید توجه داشت که در این بحث مقصود اسلوب متافیزیکی است که اصطلاحی است متضاد با اسلوب دیالکتیکی. البته در اینجا مفهوم دیگر این واژه « متافیزیک» بهمعنای ماوراء الطبیعه که زمانی اصولا بهمعنای عام فلسفه بهکار برده میشود در مد نظر نیست). متافیزیک بهمثابه اسلوب فلسفی یا حرکت و پیدایش نو را انکار میکند یا منکر ارتباطات و بههم پیوستگیها میشود یا حرکت را بهمفهوم ساده تغییر مکان اجسام در فضا محدود میکند یا ارتباطات را سطحی، اتفاقی و خارجی میداند. اکنون که کشفیات عظیم دانش بشری اجازه انکار مستقیم تکامل و پیوند را نمیدهد اسلوب متافیزیکی چنین مینمایاند که تکامل یعنی فقط افزایش و کاهش کمی یا تکرار آنچه که قبلا وجود داشته بدون آنکه عاملی واقعا نو پدید آید.
بهویژه اسلوب متافیزیک در حال حاضر وجود تضادهای درونی را بهمثابه سرچشمه تکامل نفی میکند[٢].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- عضو اعدام شده هیات سیاسی حزب توده ایران در قتل عام ۱۳٦٧
[۲]- توضیح بیشتر: "تضاد" درس ۱٧ - "نو و کهنه" درس ۱۵ - اسلوب "دیالکتیک" درس ۱۴نامها و مکاتب: متد و اسلوب mathode – دیالکتیک dialectique – متا فیزیک metaphysique – بیکن (۱٦٢٦-۱۵٦۱) bacon - هراکلیت (۴٧۵-۵۴٠ پیش از میلاد) heraclite
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ کتاب اول ماتریالیسم دیالکتیک، انتشارات حزب توده ایران - ۱۳۵٨ خورشیدی (سایت اینترنتی راه توده)