[تاریخ آلمان] [آدلف هیتلر]
نبرد من (به آلمانی: Mein Kampf) کتابی، که توسط آدولف هیتلر در سال ۱۹۲۳ در زندان نوشته شده است، بیانگر اندیشههای سیاسی وی (نازیسم) میباشد. هیتلر، هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود، بخش اول کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود "رودلف هس" به وجود آورد و این بخش، با عنوان "تسویه حساب" در ۱۸ ژوئیه، ۱۹۲۵ به چاپ رسید؛ بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد و با فرنام "جنبش ناسیونال سوسیالیسم" در ۱۹۲۶ انتشار یافت.
عنوان اصلی انتخابی هیتلر "چهار سال و نیم نبرد در برابر دروغ، حماقت و بزدلی" بود. اما ناشر نازی آن "مکس آمان"، که این عنوان را بسیار پیچیده میدانست، تصمیم گرفت آن را به "نبرد من" کوتاه کند[۱].
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیستها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوجهای تازه ازدواج کرده هدیه میشد، فروش نسخههای دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسهها بهعنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت که بخش اعظم آن یا رایگان توزیع، یا به اجبار خریداری شده بود[٢].
نبرد من پس از جنگ جهانی هرگز در آلمان تجدید چاپ نشده است. البته دلیل اصلی آن مخالفت وزارت دارایی ایالت بایرن بوده که امتیاز نشر آن را در اختیار دارد و ممنوعیتی در این زمینه وجود ندارد. این کتاب توسط عنایتالله شکیباپور به فارسی ترجمه شده و در ایران به چاپ هجدهم رسیده است.[٣]
[↑] سرفصلها
جلد اول: یک تصفیه حساب
- فصل اول: دوران کودکی و کانون خانوادگی
- فصل دوم: سالهای تحصیل و تحمل مشقت در وین
- فصل سوم: ملاحظات سیاسی عمومی بر اساس دوره حضور من در وین
- فصل چهارم: در مونیخ
- فصل پنجم: جنگ جهانی
- فصل ششم: تبلیغات جنگ
- فصل هفتم: انقلاب
- فصل هشتم: آغاز فعالیتهای سیاسی من
- فصل نهم: برای چه آلمان شکست خورد
- فصل دهم: حزب کارگر آلمان
- فصل یازدهم: ملل و نژاد
- فصل دوازدهم: اولین طلیعه پیشرفت حزب کارگر ناسیونال سوسیالیست
جلد دوم: جنبش سوسیالیست ملی
- فصل اول: عقاید فلسفی حزب
- فصل دوم: دولت
- فصل سوم: وضوع دولت و ملت
- فصل چهارم: مفهوم دولت از نظر راسیست
- فصل پنجم: مفهوم فلسفی سازمان دولت
- فصل ششم: اولین مبارزه و اهمیت سخنرانی
- فصل هفتم: مبارزه جدید با جبهه سرخ
- فصل هشتم: نیرومند تا وقتی تنهاست نیرومند میماند
- فصل نهم: حملهها چگونه آغاز میشدند
- فصل دهم: فدرالیسم غیر از ظاهرسازی چیزی نیست
- فصل یازددهم: پروپاکاندو مسئله سازمان
- فصل دوازدهم: مسئله سندیکاها
- فصل سیزدهم: سیاست آلمان و مسئله اتحادهای بعد از جنگ
- فصل چهاردهم: حق دفاع
- فصل پانزدهم: سیاست به سوی مشرق[۴]
نبردِ من، اثری است از آدولف هیتلر (۱۹۴۵-۱۸۸۹). این اثر از قویترین و تاثیرگزارترین آثار قرن بیستم است. به یک معنا باید گفت تنها اثری که در امپراتوری رایش سوم ارزش خواندن داشت همین اثر بود و بههمین خاطر بود که به آن انجیل عرفی ناسیونال سوسیالزم میگفتند. اهمیت این اثر در دورۀ زمامداری هیتلر به حدّی بود که در هر خانهای یک نسخه از آن پیدا میشد و بارها و بارها اتفاق افتاده بود که افراد آن را بهصورت کادو در مناسبتهای مختلف بههم هدیه میدادند. البته خوانش و بررسی این اثر امروز هم خالی از فایده نیست چرا که تنها اثر مدون و منسجمی است که از طریق آن میتوان به جهانبینی هیتلر در رابطه با مسائل مختلف پی برد. بهعبارتی، این کتاب در بردارندۀ عناصر بنیادی ایدئولوژی هیتلر، برنامۀ زمامداری و نیز شخصیتش میباشد.
هیتلر از سال ۱۹۲۴ و در واقع از زمانی در حال گذراندن دوران حبس خود (بهعلت تلاشهای ناکام او جهت سرنگونی حکومت وقت در مونیخ) بود، کار بر روی نبرد من را شروع کرد. در ابتدا برنامۀ هیتلر این بود که کار روی زندگی نامهاش را که شامل مبارزات قهرمانانۀ یک آلمانی میشد، از سرگیرد؛ ولی بعدها تصمیم گرفت دایرۀ خیالش را گستردهتر سازد و اثری بنویسد با عنوان "چهار سال و نیم مبارزه علیه توهم، حماقت و بزدلی" که سرانجام با پیشنهاد ناشر کتاب این عنوان به "نبرد من" یافت.
نثر این کتاب بسیار دشوار و خستهکننده است، بهصورت برانگیزاننده نوشته شده و بحثهای ارائه شده در آن بسیار مبهم و گنگ است. کل کتاب مانند خطابهای که که رویش با مردم عادی است. گویی هیتلر میدانست دستور و واژگان گفتاری از سبک نوشتار تاثیر بیشتری بر اذهان مردم دارد. البته نباید گمان کرد هیتلر در این کتاب آنچه را درست میپنداشت به مردم دیکته کرد؛ این کتاب در واقع حاصل بحث و نظر هیتلر با دیگر زندانیان و فعالین سیاسی بود که در ماجرای براندازی بههمراه خود وی در حبس به سر میبردند. او عقایدش را حتی با شوفر(راننده)ش و نیز با منشی خود در میان میگذاشت و از این طریق از نظرات آنها هم بهرهمند میشد. موقعی که هیتلر تایپ یک بخش از کتابش را تمام میکرد آن را بلند برای بقیۀ همبندانش میخواند و به انتقادات آنها گوش میداد و موارد اصلاحی لازم را اعمال میکرد.
روایتی که هیتلر از زندگی خود در نبرد من ارائه میدهد بیشک اغراقآمیز است. او از هیتلری صحبت میکند که اول یک نقاش ساده بود و در گذر زمان و با سعی و تلاش خارقالعاده به یک انقلابی برانداز تبدیل میشود که برای عزت آلمان نبرد میجنگد. یکی از جنبههای جالب این قسمت از کتاب این است که وی هرگز تمایل به ذکر دوران تنگدستی و نیز دورانی که تحت شکنجه بود نداشت زیرا این یادآوری سبب میشد که از او شخصیت قوی و درخور یک انقلابی ارائه نشود.
هیتلر در کتاب نبرد من همواره در تلاش است از خود چهرۀ یک ناجی را به تصویر بکشد. بهعنوان نمونه او از مردی دارای نبوغ صحبت میکند که هر چند مردم در ابتدا ممکن است بهعلت دغدغههای روزمره، وی را بهدرستی درنیابند ولی دست تقدیر، وی را برای هدایت و راهبری مردم تعیین کرده است. او صراحتاً مینویسد "از بین میلیونها نفر ... تنها یکی است که میبایست پیش قدم شود. این راهبر بینظیر از نظر او سیاستمداری است که با یک نظریه پرداز ازدواج خواهد کرد". در ادامه او بهطور شفافی خود را به منزلۀ فرد مذکور در نظر میگیرد که رسالتش احیای خلق آلمان تحقیرشده در جنگ جهانی اول است.
نبرد من از روند شکلگیری شخصیت آدلف هیتلر پرده بر میدارد. یک جایی در همان اول کتاب مینویسد زمانی که بهدلیل جراحت ناشی از درگیریاش در بیمارستان بهسر میبرد احساس تنفر از خیلی چیزها در وی رشد کرد. درون مایۀ اصلی کتاب و به عبارتی روح کلی حاکم بر کتاب خشم و انتقام است. به این ترتیب او نفرت خود را از طبقات اجتماعی، ایمان و اعتقاد، و نیز کشورهای مختلف، اعلام میکند. بهعلاوه کینه شدید هیتلر نسبت به کسانی که مقدمات تحقیر آلمان را فراهم کرده بودند نیز در این کتاب مشخص است.
بعدها هیتلر متوجه این واقعیت شد که وی کتابش را آنطور که دلش میخواست "خود"ش را تصویر کند ننوشته است. بهجای آنکه تصویر مردی نمونه را در مخاطب القا کند از مرد خشنی صحبت کرده بود که خواستار انتقام از همه چیز است و دوست ندارد هیچکسی و هیچچیزی راه دلخواه خودش را برود.
معمولاً اینجور استنباط میشود که ناسیونال سوسیالیزم فاقد هر گونه ایدهای است و تنها ایدهای پوچگرا است که هواداران آن خواستار چیزی جز قدرت نیستند. اما لااقل از صفحات نبرد من بر میآید که ناسیونال سوسیالیزم چیزی بیشتر از صرف ابزارهای قدرت را طلب میکند.
هیتلر در این کتاب دائماً از موضوعی به موضوع دیگر میپرد. موضوعاتی هم که در این کتاب مورد بررسی قرار میگیرند عبارت اند از تئاتر، آموزش، روشهای موثر تبلیغات، اقتصاد، اتحادیههای تجاری، مهارت خواندن، تاریخ، ادبیات، ازدواج، مارکسیزم، سیفیلیس، نیاز بهوجود رهبر قدرتمند برای آلمان و مطالبی در رابطه با احساس مسئولیت کسانی که سبب زیانهای بزرگ به آلمان پس از جنگ جهانی اول شدهاند. این کتاب بیشتر از اینکه تحلیل واقع بینانۀ یک سیاستمدار باشد، حاصل تخیلات نویسندۀ است. عناصر بنیادی خیال هر کدام در دو جلد جداگانه بهطور مفصل مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند. همین عناصر بودند که در نهایت ایدئولوژی ناسیونال سوسیالیست را که هیتلر و پیروانش هرگز در دوران حکومتشان از آن انحراف نداشتند، فراهم آوردهاند.
یکی از این عناصر خیال ایدۀ نژادگرایانۀ اوست. چیزی که هیتلر از آن بهعنوان "منطق آهنین طبیعت" یاد میکند. او بهوجود نژادهایی معتقد است که در تنازع بقا جان سالم به در میبرند و مابقی را منقرض میکنند. او آریاییها را نژاد برتر میپنداشت و هراس داشت که نژادهای دیگر انسانی در نبرد بقا موفق از آب درآید و بخواهند به نژاد برتر آسیب برسانند. او بهخصوص از آمیزش نژادی وحشت داشت. در این صورت آمیزش خونی سبب نابودی فرهنگهای اصیل و پر قدمت میشدند و دائماً میگفت رستگاری نژاد آریایی زمانی اتفاق خواهد افتاد که بتواند خلوص نژادیاش را حفظ کند.
هیتلر از نژاد اسلاو و بهویژه یهودی نفرت داشت و تمام بدبختی و عقب افتادگی ملت آلمان را به گردن آنها میگذاشت. همین ویژگی یهودستیزی هیتلر موجب شد در هنگام نوشتن نبرد من از آنها بهعنوان نخالههای بشریت یاد کند. و بعدها با تکیه بر دستاوردهای تکنولوژیک در صدد برآمد آنها را تشخیص دهد و از صحنۀ روزگار محو کند.
عنصر خیالین دیگری که هیتلر روی آن تاکید داشت "فضای حیاتی" بود که به میزان زمین و منابعی اطلاق میشد که نژاد آریایی میبایست برای ادامۀ زندگی خود در اختیار داشته باشد. هیتلر بهشدت معتقد بود که هر چه وسعت زمینهای یک ملت بیشتر باشد آن ملت یقیناً در سطح بینالمللی نفوذ بیشتری خواهد داشت. به این ترتیب، او همواره در تلاش بود که شوروی را تحت تسخیر خود بیاورد چرا که در این صوررت زمینهای فراوان برای رشد و نمو آریاییها فراهم میشد.
هیتلر مانند بسیاری از رجال سیاسیِ قرن بیستم در آلمان، از مرزبندی کشورها به آن صورتی در قرارداد ورسای ذکر شده بود اکراه داشت. او بهصورت آشکار این مرزبندیها را به مثابۀ "حماقتی سیاسی در تعیین حدود سرزمینی میپنداشت و این اقدام را در حد یک جرم، خیانتکارانه میدانست". هیتلر سیاست خارجی خود را بلندپروازانه و توسعهطلبانه تعریف کرد. او اعلام کرده بود که آلمان ابتدا میبایست فرانسه را به چنگ بیاورد و سپس متوجه شوروی شود. اما همۀ این اظهارات خیالش را ارضا نکرد چرا که هیتلر بر آن بود تا نه تنها آلمان را به یک قدرت محوری در اروپا بدل کند بلکه آن را به بازیگر مهم در عرصۀ بینالمللی بدل سازد؛ پروژهای که با حمله و شکست روسیه بهدست میآمد. وی با این حمله حتی میتوانست زمینهای اضافی برای زندگی نژاد آریایی تامین کند.
هیتلر متفکری خلاق نبود. تمام بحثهایی که وی در نبرد من پیش میکشد بحث روز محافل روشنفکری اروپا بود. اما مهارت او آن بود که بحثهای رایج را طوری کنار هم چید که ایدۀ خاصی از آن بیرون آمد که انگار ایدۀ اصیل خود اوست.
یکی از اصول اساسی و مسلم علم سیاست معاصر این است که مردم نباید با شعار سیاستمداران فریفته شوند بلکه میبایست الویّت را به اقدامات آنها دهند. امروز سیاستمداران آنقدر شعار تکراری سر دادهاند که بین مردم گوش شنوایی ندارند. در زمانی که هیتلر نبرد من را منتشر کرد نیز کسی وی را جدی نمیگرفت چرا که گمان میکردند حرفهای هیتلر هم مثل حرفهای تمام سیاستمداران دنیا جنبه نمایشی دارد. اما هیتلر واقعا به آنچه گفته و نوشته بود عمل کرد؛ ارزش این اثر نیز امروز همین است؛ اینکه بدانیم در سیاست هر کلمه معنی خاصی دارد و نباید از یک سری مسائل سرسری گذشت.[۵]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی گردآوری و تهیه شده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: چاپ هجدهم کتاب "شرمآور" هیتلر در ایران
[↑] پینوشتها
[۱]- نبرد من، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢]- چاپ هجدهم کتاب "شرمآور" هیتلر در ایران، دویچهوله
[٣]- همانجا
[۴]- نبرد من، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۵]- این بخش کلاً برگرفته از: نگاهی به تاثیرگذارترین آثار سیاسی کلاسیک (٨): "نبرد من" اثر آدولف هیتلر، ترجمه و تلخیص: محمد رسولی، پایگاه برای "انسان شناسی و فرهنگ" است که این بخش برگردان است از:
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
□ سایت دویچهوله
□ پایگاه اینترنتی "انسان شناسی و فرهنگ"
[↑] پيوند به بیرون
□
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]