- زندگینامه
- …
- …
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
<آلمان> <جنگ جهانی دوم>
آدولف هيتلر (زادۀ ۲۰ آوریل، ۱۸۸۹ م - درگذشتۀ ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ م) رهبر حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۱ و به مدت ۱۲ سال صدراعظم و پیشوای آلمان (رهبر رايش سوم) در بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ (دوران حکومت حزب نازی) در آلمان بود.[۱]
آدولف هيتلر مردى است که جهان را لرزاند. او در دوران اقتدار خود، براى سه سال متوالى مرد سال اروپا لقب گرفت و جهانيان او را میستودند و ملت آلمان او را میپرستيدند. اما زمانی که رژيم آلمان نازی به پايان خود نزديک میشد، تصوير پيشوای رايش سوم که با ايدههای واهی خود ميليونها انسان را به کام مرگ فرستاده بود، رفته رفته در اذهان جهانيان دگرگون میگشت؛ چنان که امروزه هر کس نام او را میشنود به ياد کورههاى آدمسوزى، کشتارهاى وسيع غير نظاميان و جنگ و خونريزى میافتد و نيز آلمانیها دوران فرمانروايی او را بزرگترين سرشکستگی تاريخی خود میدانند.
[↑] زندگینامه
آدولف هيتلر در بعد از ظهر ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ ميلادی، در قصبه براونا (Braunau am Inn = براونا-آم-این، شهری کوچک در نزدیکی لینتز در ایالت اتریش شمالی واقع است.) در منطقه مرزی ميان امپراتوری اتريش - مجار و آلمان به دنيا آمد.[٢]
پدر هیتلر، آلویس هیتلر (۱۸۳۷ – ۱۹۰۳ م) نام داشت، که یک کارمند پائین رتبه گمرک (یا به گفتۀ ناشر فارسی کتاب نبرد من: کفاش) بود و در ژانویه ۱۹۰۳ ميلادی درگذشت. مادر او، کلارا هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس (و به گفتۀ ناشر فارسی کتاب نبرد من: سومین همسر وی) بود. آلویس و کلارا شش بچه به دنیا آوردند. در اين ميان، تنها آدولف، که دومین فرزند آنها بود، و خواهر کوچکش پاولا در کودکی زنده ماندند. در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادرش نيز با یک بيماری دردناک بر اثر سرطان سینه در سن ۴۷ سالگی فوت کرد.[٣]
شایعاتی مبنی بر یهودی بودن هیتلر وجود دارد. گفته میشود، مادر بزرگش، ماریا شیکل گروبر، پدر هیتلر را وقتی که در خانه یک یهودی بهنام خانوادهٔ "فرنکِن برگِر" در گراتز اتریش کار میکرد، بهدنیا آورد. اما تاریخدانانی همچون ورنر مازر و ایان کِرشاو این امر را غیرممکن میدانند و مطالعات دقیق دانشگاهی (از جمله بررسی و تطبیق دقیق اسناد دو ائر دولتی کوچکترین اثری از وجود چنین خانوادهای در آن منطقه نیافتند؛ بهطور مثال، بر مبنای اسناد مالیاتی و یا ثبت احوال و یا اسناد مالکیت و غیره) بدون کوچکترین شکی نادرستی این شایعات را ثابت کردند. ظاهراً این شایعات را خود یهودیان، پس از پایان جنگ دوم جهانی، به دو دلیل دامن زدند: یکی آنکه نشان دهند نفرت هیتلر از یهودیان ریشه در پیچیدگیها و مشکلات ژرف روانی و خودبیزاری دارد، و دوم اینکه بههر صورت، حتی با نگاهی منفی، نمیتوان نبوغ و قابلیتهای سترگی در وجود هیتلر را انکار کرد، و یهودیان همواره کوشش دارند که چنین وانمود کنند که قوم یهود از سایر نوع بشر دارای قابلیتهای درونی سترگتری است. بههر روی، نظریهٔ یهودی بودن هیتلر از دیدگاه جهان آکادمیک کاملاً مترود و متروک است.
به هر حال، نژادپرستی افراطی و نفرت از بيگانگان بخشی از تربيت او در سالهای کودکی بود.[۴] در آغاز پدرش دوست داشت كه پسرش نيز راه او را ادامه دهد و كارمند شود. از اين رو، با آنكه در آن زمان در وضعيت مالى بدى قرار داشت پسرش را براى تحصيل به مدرسه فرستاد. اما آدولف نمیخواست كارمند شود. او كارمند شدن را همتراز اسارت میدانست و از اينكه بله قربانگوى كس ديگرى باشد، متنفر بود. بههمين جهت با وجود مخالفت سخت پدرش، به هنر نقاشى روى آورد.[۵]
آدلف هیتلر از کودکی دارای هوش عالی و روح حساسی بود و بیشتر در جستجوی یک هدف عالی بود. نخستین تمایلی که در زندگی از خود نشان داد، ذوق نقاشی و معماری بود. در اوان جوانی (در ۱۵ سالگی) به وين، پايتخت اتريش رفت و سعی کرد در ميان نقاشان برای خود جايی باز کند، اما احساسات تند او در عالم هنر مجال بروز نيافت.[٦] وی در خاطرات خود مینویسد:
- "هدف من از این سفر بررسی گالری موزهٔ کرت بود. اما کمی بعد از اینکه به تابلویی دقت میکردم متوجه میشدم چیز دیگریست که توجه مرا به سوی خود جلب میکند، و آن خود موزه بود. از صبح تا نیمه شب، توجهام از موضوعی به موضوع دیگر عوض میشد اما این ساختمان موزه بود که بیشترین توجه من روی آن متمرکز شده بود."[٧]
بنا به سفارش رئیس آموزشگاه، متقاعد شد که مسیر تحصیلیاش را تغییر دهد و به معماری روی آورد. او مینويسد:
- "بالاخره بعد از مدتی تلاش یک مهندس شدم، بقیه راه مشکلی که در مدرسه ریشویل از دست داده بودم در اثر کوششها و تمرینهای ده ساله تا اندازهای جبران شد ... و هنگامی که بعد از مرگ مادرم دو مرتبه به وین آمدم این بار اقامت من چندین سال طول کشید حالت آرامش و تصمیم جدی در خود احساس کردم و کم کم غرور اولیهام بیدار شد و جدا مصمم شدم که خود را به جایی برسانم."[٨]
او بهعنوان یک نقاش در وین مشغول کار شد و از روی کارت پستالها طرح میکشید و به کاسبها و توریستها میفروخت. تا قبل از جنگ جهانی اول وی حدود ۲۰۰۰ تابلوی اینچنینی نقاشی کرد.
پس از اخراج بار دوم از موسسهٔ هنرهای زیبا، هیتلر دچار فقر مالی شدیدی شد. چنان که در سال ۱۹۰۹، به دنبال سرپناهی میگشت و در سال ۱۹۱۰، در خانهای که برای کارگران فقیر در نظر گرفته شده بود سکنی گزید.[۹]
در سال ۱۹۱۳ به مونيخ پايتخت ايالت باواريای آلمان نقل مکان کرد و وارد ارتش رايش شد که بستر مناسبی بود برای تجلی عقايد تند و افراطی او. هيتلر در سال ۱۹۱۴ به جبهههای جنگ جهانی اول پيوست و با سلاح در راه عقايد ميهنپرستانه خود پيکار کرد.[۱٠] "آنطور كه دوستانش میگفتند، رشادتهاى زيادى از خود نشان داد تا آنجا كه به مدال صليب شجاعت، كه تا آخر عمر با افتخار به گردن میآويخت، نائل گشت".[۱۱]
او دو بار در جبهه زخمی شد[۱٢] و بهسبب جراحتهاى جنگ در بيمارستان بسترى بود[۱٣] كه خبر شكست آلمان را به گوشش رساندند. اين تلخترين خبرى بود كه تا آن زمان شنيده بود و او را منقلب کرد. وی سياستمداران را مسببين اصلى اين شكست میدانست و بههمين جهت بود كه هيچگاه نسبت به حكومتى كه آنها بهنام جمهورى وايمار تشكيل داده بودند، خوشبين نبود.[۱۴]
نتيجه جنگ جهانی اول برای آلمان شکستی فاجعهبار بود. کشورهای پيروزمند در "عهدنامه ورسای" شرايطی بس خفتبار را به اين کشور تحميل کردند. هيتلر مانند بسياری از همنسلان خود، تسليم آلمان را رد میکرد، شکست آلمان را نتيجه بیکفايتی سیاستمداران غیرنظامی و اتحاد يهوديان و کمونيستها میدانست و خواهان جبران آن بود.[۱۵] ویلیام شایرر مینويسد:
- "مخالفت با یهود ریشهای عمیق در فرهنگ کاتولیکهای اتریش داشت. وین دارای یک جامعه بزرگ یهودی، شامل بسیاری از یهودیهای ارتدکس اروپای شرقی بود. زمانی که هیتلر در وین زندگی میکرد به دقت اوضاع سیاسی و رفتار احزاب مختلف را زیر نظر میگرفت و رفتارهای احزاب را بررسی میکرد. وی پس از بررسی احزاب اتریش به این نتیجه رسید که تنها حزبی میتواند به قدرت کامل دست یابد که بتواند تظاهرات عظیم خیابانی به نفع خود سازماندهی کند و احساسات و هیجانات مردم را در اختیار بگیرد و همچنان پشتیبانی دست کم یکی از سه نیروی اصلی کشور یعنی ارتش، کلیسا و یا شخص اول مملکت (رییس جمهور اتریش) را با خود داشته باشد. هیتلر این تجربیات را در راه به قدرت رساندن حزب نازی بهخوبی بهکار گرفت. وی در کتاب خود بهنام نبرد من مینویسد که استدلالهای منطقی و جملات ادیبانه نیستند که تاریخ را میسازند، بلکه خطابههای تحریککننده هیجانات مردم هستند که مسیر تاریخ را تعیین میکنند."[۱٦]
هرچند هيتلر تا سال ۱۹۳۲ تابعیت آلمانی نداشت[۱٧]، پس از جنگ نيز در ارتش آلمان ماندگار شد، و وظیفه سرکوبی شورش سوسیالیستها را بهعهده گرفت. در همین زمان بود که فعالیت سیاسی هیتلر آغاز شد و وی بهعنوان مأمور مخفی سازمان ضداطلاعات ارتش آلمان، و در رابطه با برخی رهبران افراطی نظامی چون ژنرال لودندروف، گروه کوچک خود را تأسیس کرد؛ همان گروهی که سـپس به حزب ملی کارگران سوسـیالیســت آلمان (حزب نازی) بدل شــد.[۱٨]
در نوامبر ۱۹۲۳ ژنرال لودندروف و هیتلر کودتای نافرجامی را بر عليه جمهوری وایمار ترتیب دادند که به کودتای مونیخ معروف است[۱۹]. این کودتا که بعدها کودتای آبجوفروشی نیز ناميده میشد، به سبب خامى هیتلر و همرزمانش با مقاومت پلیس در هم شکست. در نتيجه، آنها دستگیر و حزب نازی منحل اعلام گرديد. هیتلر با استفاده از فرصت پیش آمده در دادگاه که با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی برگزار شده بود، توانست به شهرت خود بیفزاید. وی در دادگاه به ۵ سال حبس محکوم شد، اما پس از ٦ ماه با قید قول شرف برای ترک اقدامات خصمانه علیه جمهوری و نیز با ممنوعیت سخنرانی، آزاد شد.
پس از مدتی، مقامات دولت اینطور تشخیص دادند که هیتلر رویه خود را تغییر داده و پس از درخواست وی، ممنوعیت سخنرانیاش لغو گرديد و فعالیت روزنامه حزب نازی نیز از سر گرفته شد. در سالهای بعد، هیتلر حزب نازی را برای در درست گرفتن قدرت سازماندهی کرد و حتی دولت سایه نیز تشکیل داد تا حزب بلافاصله پس از بهدست گرفتن قدرت قادر باشد کشور را با قدرت اداره کند.[٢٠]
[↑] …
[↑] …
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: اوا براون (همسر آدلف هیتلر)، برگرفته از کتاب "آخرين لحظات زندگی اوا برون" نوشتۀ انجيلا المبرت
پيوست ٢: حمیده احمدیانراد، آدولف هیتلر که بود؟
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵: علی امینی نجفی، روابط آلمان و ايران، يگانگی نژاد آريايی
پيوست ۶: ديدار تاجالملوک (ملکه پهلوی) با هیتلر و استالين
[↑] پینوشتها
[۱]- آدولف هیتلر، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۳]- همانجا
[۴]- امينی نجفی، علی، خودکشی هيتلر: فروپاشی رژيم نازی، سايت فارسی بیبیسی: جمعه ٢۹ آوريل ٢٠٠۵
[۵]- زندگینامه آدولف هیتلر، وبگاه حياتنامه
[۶]- امينی نجفی، علی، خودکشی هيتلر: فروپاشی رژيم نازی
[٧]- نبرد من، بخش ۲، بند سوم
[۸]- نبرد من، فصل ۲ بند ۸
[۹]- آدولف هیتلر، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۱٠]- خودکشی هيتلر: فروپاشی رژيم نازی
[۱۱]- زندگینامه آدولف هیتلر؛ هیتلر در نبردهای مختلفی در جبهه غرب شرکت کرد و به درجهی سرجوخگی رسید. او سرباز بیباکی بود و هر زمان که برای انجام ماموریت به یک داوطلب نیاز بود او داوطلب میشد. دو بار در جنگ مجروح شد و مدتی نیز کور بود و تا پایان جنگ بهخاطر دلاوریهایش شش نشان جنگی دریافت کرد که نشان صلیب آهنین درجه یک را میتوان مهمترین آنها دانست. نشانی که به کمتر سرجوخهای داده میشد.
[۱۲]- خودکشی هيتلر: فروپاشی رژيم نازی
[۱۳]- او در آن زمان به خاطر حمله گازهای سمّی در بیمارستان صحرایی بود و به طور موقت دچار نابینایی شده بود.
[۱۴]- زندگینامه آدولف هیتلر
[۱۵]- خودکشی هيتلر: فروپاشی رژيم نازی
[۱۶]- شایرر، ويليام، ظهور و سقوط رایش سوم
[۱٧]- آدولف هیتلر، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۱۸]- همانجا؛ اما گفته میشود که با شکست آلمان در جنگ جهانی اول (در سال ۱۹۱۸ میلادی) هیتلر به حزب کارگر پیوست و سپس با سخنرانیهای آتشینش توانست تعداد اعضای حزب را بیشتر کند و بهخاطر سخنرانیهایش ب.د که بهعنوان مسئول تبلیغات حزب منصوب شد. او با وارد کردن همرزمانش به حزب، آن را تا حد زیادی گسترش داد و سرانجام به رهبری حزب رسیده و نام حزب را به "ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان" تغییر داد و پرچم صلیب شکسته را بهعنوان پرچم حزب انتخاب نمود.
[۱۹]- پس از اینکه هیتلر به رهبری حزب رسید با پشتیبانی ژنرال لودندورف ژنرال نامی آلمان در جنگ جهانی اول اقدام به یک کودتا در باواریا کرد اما در کودتا شکست خورده و در سال ۱۹۲۴ به زندان محکوم شد. او در دادگاه نطق آتشینی ایراد کرد که همه را به تحسین واداشت. هیتلر در زندان جلد اول کتاب معروفش نبرد من را نوشت و نه ماه پس از حبس از زندان آزاد شد. کتاب نبرد من در آلمان از محبوبیت به سزایی برخوردار بود بهطوری که پس از انجیل پرفروشترین کتاب آلمان شد.
[٢٠]- ظهور و سقوط رایش سوم
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ هيتلر، آدولف، نبرد من، تهران: انتشارات زنگ آزادی، فوریه ۲۰۰۴، شابک ۱۵۹۳۶۴۰۰۶۴
□ شیرر، ویلیام اِل، صعود و سقوط رایش سوم، آلمان: ۱۹۶۰ م. شابک ۰۵۱۷۱۰۲۹۴۳
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]