جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه

رحمانی، غلام‌احمد

از: دانشنامه‌ی آریانا

غلام‌احمد رحمانی


فهرست مندرجات
چهره‌های سیاسی افغانتاریخ مشروطیت در افغانستان

غلام‌احمد رحمانی (زادۀ ۱٨۹٦ م - درگذشتۀ ١٩٦٩ م)، یکی از روشنفکران و مشروطه‌خواهان و از هواداران شاه امان‌الله بود.[۱]


زندگی‌نامه
غلام‌احمد رحمانی

غلام‌احمد رحمانی، در ژانویه ۱٨۹٦ میلادی، در کراچی زاده شد[۲]. عبدالرحمان پدر رحمانی و عبدالحبيب عموی وی، از فرزندان سردار عبدالوهاب‌خان امین‌المکاتیب و از جمله افراد منور و ترقی‌خوا بودند که مدتی را در تبعید سیاسی در خارج از کشور گذارنیده و پس از آن‌که به کابل باز گشتند، در جنبش مشروطه‌خواهی نخست دست داشتند.[۴]

غلام‌احمد رحمانی، در ٩ سالگی به افغانستان برگشت و وارد مکتب حبیبیه شد. پس از آن، در اکادمی حربی تحصیل کرد و زمانی‌که سردار عبدالوهاب‌خان، پدربزرگ او، به‌عنوان نائب‌الحکومه‌ی هرات انجام وظیفه می‌کرد، رحمانی در سال ١٩٢٢ برای تحصیلات عالی به کشور شوروی فرستاده شد[۵]. عبدالحی حبیبی می‌نویسد:

    «غلام‌احمد رحمانی از جوانان تندرو عصر امانی بود که برای تحصيل به اتحاد شوروی فرستاده شد. او در آن‌جا زبان روسی را ياد گرفت و با خانم روسی ازدواج کرد و از اين‌رو او را در کابل «احمد روس» می‌گفتند.»[٦]

در سال ١٩٢۴، احمد رحمانی دوباره به کابل باز گشت و به‌عنوان سکرتر (منشی، دبیر یا کارمندی که مستقیماً با رئیس کار می‌کند و در جریان تمام کارهای اداری او قرار دارد) در سفارت افغانی مقیم شهر انقره (آنکارا)، پایتخت کشور ترکیه، استخدام شد[٧]. در سال ١٩٢٨، هنگامی که غلام‌نبی‌خان چرخی مقام سفیر افغانستان در مسکو را داشت، رحمانی در سفارت افغانی مقیم مسکو به‌عنوان دبیر گماشته شد و در سال ١٩٣٠، به کابل باز گشت، اما زن و فرزند خود را در مسکو گذاشت[٨]. پس از آن، در سال ١٩٣٢، به‌حکم نادر شاه زندانی گردید و در شمار شخصیت‌های دیگری که بعداً از سوی نادرشاه کشته شدند، قرار داشت.[۹]

گفته می‌شود وقتی‌که احمد رحمانی، حکم اعدام خود را از زبان نادرشاه شنید، به‌رسم پوزش‌طلبی این رباعی را از دفتر رباعیات خیام، به‌حضور نادر شاه قرائت کرد و به‌سبب آن حکم اعدام وی به حبس ابد تبدیل گردید[۱٠]:

نـاکــــرده گـنـه در این جهـان کیسـت بگو
و آن‌کس که گنه نکرده، چون زیست بگو؟
مـن بـد کنــــــم و تـو بـد مـکافــات‌دهــی
پس فــــرق میـان من و تو چیسـت بگو؟

به نوشته‌ی لطیف ناظمی، «خاستگاه اجتماعی رحمانی طبقه‌ی زبرين جامعه بود، اما او به‌رغم آن، با دولتمردان هم‌تبار خويش سر ناسازگاری گرفت و از همين‌رو، بهترین سال‌های جوانی را پشت ميله‌های زندان گذراند»[۱۱]. او هفده سال در زندان ارگ زندانی بود[۱۲] که به گفته‌ی خالد صدیق چرخی، «مدت پنج سال آن‌را در حالت تجرید و کوته‌قفلی و زولانه به‌سر برد.»[۱٣] عبدالحی حبیبی می‌افزاید:

    «احمد در سال ۱٣٠٨ خورشیدی، به اتهام مخالفت با سياست انگليس و تمايل شديدش به رژيم ساقط‌شدۀ امانی برای مدت‌های طولانی در محابس کابل زندانی ماند و چون در حدود ۱٣٢۵ خورشیدی از زندان بر آمد در کابل وفات يافت»[۱۴]

پس از آن‌که جنگ دوم جهانی به پایان رسید، بنا بر فیصله‌ی ملل متحد، در سال ١٣٢۵ خورشیدی (١٩۴٦ میلادی)، احمد رحمانی در جمع دیگر زندانیان سیاسی از حبس رها گردید و زمانی‌که جنبش سوم مشروطیت و حزب وطن روی کار آمد، وی به آن پیوست و یک تن از اعضای فعال حزب وطن شد.[۱۵]

احمد رحمانی، که با همه‌ی رنج و شکنجه‌ی مستدام زندان، هرگز دست از پايداری در راه مشروطيت، آزادی و آرمان‌های جنبش مدرن دهه‌ی امانی، برنداشت[۱٦]، سر انجام، در سال ١٩٦٩ میلادی، در اثر بیماری سرطان معده، درگذشت.[۱٧]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.


[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ۲: ...


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- ...
[۲]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]- ...
[۱۲]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:افغانستان‌شناسیزندگی‌نامه‌هاچهره‌های سیاسیزندانیان سیاسی در افغانستان