جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

مريم نبيه

از: دانشنامه‌ی آریانا

مريم نبيه


فهرست مندرجات
کتاب مقدسشخصیت‌های تورات

مریم یا مریام (به عبری: מִרְיָם؛ به انگلیسی: Miriam)، معروف به «مریم نبیه» (به عبری: מרים הנביאה؛ به عربی: مريم النّبيّة؛ به انگلیسی: Miriam the prophetess)، دختر عمرام و خواهر موسی و هارون و یکی از پیامبران زن در دین یهود است.


زندگی‌نامه
مریم نبیه

مریم دختر عمرام (یا عمران) و یوکابد و خواهر موسی و هارون بود. تاریخ تولد او مشخص نیست؛ اما، او از موسی هفت سال و از هارون چهار سال بزرگ‌تر بود و زمانی که موسی زاده شد، یوکابد فرزندش را سه ماه مخفی نگاه داشت و سرانجام او را در زنبیل قرار داده و در میان نیزار کنار رود نیل رها کرد، خواهر موسی، از دور مرافب بود تا ببیند چه بر سر او می‌آید. در همين‌ هنگام‌ دختر فرعون‌ برای آب‌ تنی به‌ كنار رودخانه‌ آمد. دو كنيز او هم‌ در اطراف‌ رودخانه‌ به‌ گشت‌ پرداختند. دختر فرعون‌ ناگهان‌ چشمش‌ به‌ سبد افتاد؛ پس‌ يكی از كنيزان‌ را فرستاد تا آن‌ سبد را از آب‌ بگيرد. هنگامی كه‌ سرپوش‌ سبد را برداشت‌ چشمش‌ به‌ كودكی گريان‌ افتاد و دلش‌ به‌ حال‌ او سوخت‌ و گفت‌: «اين‌ بچه‌ بايد متعلق‌ به‌ عبرانی‌ها باشد.» همان‌ وقت‌ خواهر كودك‌ نزد دختر فرعون‌ رفت‌ و پرسيد: «آيا می‌خواهيد بروم‌ و يكی از زنان‌ شيرده‌ عبرانی را بياورم‌ تا به‌ اين‌ كودك‌ شير دهد؟» دختر فرعون‌ گفت‌: «برو!» آن‌ دختر به‌ خانه‌ شتافت‌ و مادرش‌ را آورد. دختر فرعون‌ به‌ آن‌ زن‌ گفت‌: «اين‌ كودك‌ را به‌ خانه‌ات‌ ببر و او را شير بده‌ و برای من‌ بزرگش‌ كن‌، و من‌ برای اين‌ كار به‌ تو مزد می‌دهم‌.»

مریم نبیه

این نخستین‌باری است که در کتاب مقدس، خواهر موسی، بدون آن‌که از او نام برده شود، حضور می‌یابد. اما، به نوشته‌ی سفر خروج، زمانی‌که «خداوند بنی‌اسرائیل را از چنگ مصری‌ها نجات بخشید»، موسی و بنی‌اسرائیل در ستایش خداوند سرود خواندند و پس از آن، براساس سفر خروج باب ۱۵: «مريم‌ نبيه‌، خواهر هارون‌ دف‌ به‌‌دست‌ گرفت‌ و به‌ رقصيدن‌ پرداخت‌ و زنان‌ ديگر نيز به‌دنبال‌ وی چنين‌ كردند، و مريم‌ اين‌ سرود را خطاب‌ به‌ ايشان‌ خواند: خداوند را بسراييد كه‌ شكوهمندانه‌ پيروز شده‌ است‌، او اسب‌ها و سواران‌شان‌ را به‌ دريا افكنده‌ است‌.»

و بر اساس سفر اعداد، موسی به فرمان خداوند مریم را به مدت هفت روز در اتاقکی زندانی کرد و پیوستن او را به منزل بنی‌اسرائیل ممنوع کرد. پس از هفت روز، موسی نزد خداوند، خواهرش را شفاعت کرد و در پنج کلمه دعا نمود: «خدایا، او را شفا ده». پس از دعای موسی، مریم شفا یافت. درباره‌ی تنبیه مریم، در سفر اعداد آمده است:

    روزی مريم‌ و هارون‌ موسی را به‌علت‌ اين‌كه‌ زن‌ او حبشی بود، سرزنش‌ كردند. آن‌ها گفتند: «آيا خداوند فقط‌ به‌وسيله‌ موسی سخن‌ گفته‌ است‌؟ مگر او به‌وسيله‌ ما نيز سخن‌ نگفته‌ است‌؟» خداوند سخنان‌ آن‌ها را شنيد و فوراً موسی و هارون‌ و مريم‌ را به‌ خيمه‌ عبادت‌ فراخوانده‌ فرمود: «هر سه‌ نفر شما به‌ اين‌جا بياييد.» پس‌ ايشان‌ در حضور خداوند ايستادند.

    آن‌گاه‌ خداوند در ستون‌ ابر نازل‌ شده‌، در كنار در عبادتگاه‌ ايستاد و فرمود: «هارون‌ و مريم‌ جلو بيايند» و ايشان‌ جلو رفتند. خداوند به‌ ايشان‌ فرمود: «من‌ با يك‌ نبی به‌وسيله‌ رويا و خواب‌ صحبت‌ می‌كنم‌، ولی با موسی كه‌ خدمتگزار من‌ است‌ به‌ اين‌ طريق‌ سخن‌ نمی‌گويم‌، چون‌ او قوم‌ مرا با وفاداری خدمت‌ می‌كند. من‌ با وی رودررو و آشكارا صحبت‌ می‌كنم‌، نه‌ با رمز، و او تجلی مرا می‌بيند. چطور جرأت‌ كرديد او را سرزنش‌ كنيد؟»

    پس‌ خشم‌ خداوند بر ايشان‌ افروخته‌ شد و خداوند از نزد ايشان‌ رفت‌. به‌محض‌ اين‌كه‌ ابر از روی خيمه‌ عبادت‌ برخاست‌، بدن‌ مريم‌ از مرض‌ جذام‌ سفيد شد. وقتی هارون‌ اين‌ را ديد، نزد موسی فرياد برآورد: «ای آقايم‌، ما را به‌خاطر اين‌ گناه‌ تنبيه‌ نكن‌، زيرا اين‌ گناه‌ ما از نادانی بوده‌ است‌. نگذار مريم‌ مثل‌ بچه‌‌مرده‌ای كه‌ موقع‌ تولد، نصف‌ بدنش‌ پوسيده‌ است‌، شود.» پس‌ موسی نزد خداوند دعا كرده‌، گفت‌: «ای خدا، به‌ تو التماس‌ می‌كنم‌ او را شفا دهی‌.»

    خداوند به‌ موسی فرمود: «اگر پدرش‌ آب‌ دهان‌ به‌صورت‌ او انداخته‌ بود آيا تا هفت‌ روز خجل‌ نمی‌شد؟ حالا هم‌ بايد هفت‌ روز خارج‌ از اردوگاه‌ به‌ تنهايی به‌سر برد و بعد از آن‌ می‌تواند دوباره‌ بازگردد.» پس‌ مريم‌ مدت‌ هفت‌ روز از اردوگاه‌ اخراج‌ شد و قوم‌ اسرائيل‌ تا بازگشت‌ وی به‌ اردوگاه‌ صبر نموده‌، پس‌ از آن‌ دوباره‌ كوچ‌ كردند.

سرانجام، مریم در قادش درگذشت و در همان‌جا مدفون گشت.


روایت قرآن از مريم نبيه

در سوره‌ی قصص آمده: «به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو باز مى‏‌گردانيم و از [زمره] پيمبرانش قرار مى‏‌دهيم. پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مايه اندوه‌شان باشد آرى فرعون و هامان و لشكريان آن‌ها خطاكار بودند. و همسر فرعون گفت [اين كودك] نور چشم من و تو خواهد بود او را مكشيد شايد براى ما سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم ولى آن‌ها خبر نداشتند. و دل مادر موسى [از هر چيز جز از فكر فرزند] تهى گشت اگر قلبش را استوار نساخته بوديم تا از ايمان‏‌آورندگان باشد چيزى نمانده بود كه آن [راز] را افشا كند. و به خواهر [موسى] گفت از پى او برو پس او را از دور ديد در حالى كه آنان متوجه نبودند. و از پيش شير دايگان را بر او حرام گردانيده بوديم پس [خواهرش آمد و] گفت آيا شما را بر خانواده‏‌اى راهنمايى كنم كه براى شما از وى سرپرستى كنند و خيرخواه او باشند. پس او را به مادرش بازگردانيديم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خدا درست است ولى بيشترشان نمى‏‌دانند.»

در این آیات به‌جز یک مورد اشتباه که دختر فرعون را همسر او بیان داشته است، داستان قرآن با روایت کتاب مقدس - در سفر خروج (باب ۲: آیات ۱-۱۰) - کاملاً همخوان است. در این آیات، نیز به خواهر موسی اشاره شده است، بدون آن‌که از او نام برده شود.

باز هم در قرآن، به این داستان در سوره‌ی طه اشاره شده است:

    «هنگامى كه به مادرت آنچه را كه [بايد] وحى مى‌‏شد وحى كرديم كه او را در صندوقچه‏‌اى بگذار سپس در دريايش افكن تا دريا [=رود نيل] او را به كرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى او را برگيرد و مهرى از خودم بر تو افكندم تا زير نظر من پرورش يابى.

    آن‌گاه كه خواهر تو مى‏‌رفت و مى‏‌گفت آيا شما را بر كسى كه عهده‏‌دار او گردد دلالت كنم پس تو را به‌سوى مادرت بازگردانيديم تا ديده‌‏اش روشن شود و غم نخورد و [سپس] شخصى را كشتى و [ما] تو را از اندوه رهانيديم و تو را بارها آزموديم و سالى چند در ميان اهل مدين ماندى سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى] آمدى.»

اما در دو جای دیگر قرآن، یعنی سوره‌های آل‌عمران و مریم، اصولاً مریم نبیه، دختر عمران و خواهر موسی و هارون را با مریم، مادر عیسی مسیح به اشتباه یکی پنداشته است. در حالی‌که بین این دو مریم، به‌لحاظ تاریخی، حدود یک هزار و چهار صد سال فاصله زمانی وجود دارد.

از سوی دیگر، جالب‌تر این است که هر چند در منابع یهودی-مسیحی، نام خواهر موسی «مریم» یا «میریام» ذکر شده است، و در منابع اسلامی به این موضوع اشاره شده است، ولی روایات اسلامی شیعه و سنی همگی نام او را کلثوم یا کلثم یا کلثمه دانسته‌اند؛ و تفاسیر شیعه و سنی هم این نام را ذکر نموده‌اند. البته در یک روایت به نقل از معاذ بن جبل، راوی حدیث شک کرده است که اسم او کلثوم، کلثم یا کلثمه بوده است یا کلهمه، کلیمه، حلیمه و یا حکیمه.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

...









...


باز هم جالب‌تر این‌که «کلثوم»، نه‌تنها یک واژه‌ی عربی است، نه عبری، بلکه در عربی به‌معنای «مرد پرگوشت رخسار نیکوروی» است (رجوع شود به: منتهی الارب، آنندراج، و ناظم الاطبأ؛). علی‌اکبر دهخدا در یادداشت‌های خود می‌افزاید: «در عربی نامی از نام‌های مردان ، در فارسی نامی از زنان است».





[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:دین‌شناسیکتاب مقدسسفر خروجشخصیت‌های کتاب مقدسشخصیت‌های توراتپیامبران زن