جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

موسی (پيامبر يهود)

از: دانشنامه‌ی آریانا

موسی


فهرست مندرجات
دین یهودپیامبران یهودی

موسی (به عبری: מֹשֶׁה (موشی)؛ به انگلیسی: ) (زادۀ ح ۱٣۹۱ ق.م - درگذشتۀ ۱٢٧۱ ق.م)، یکی از برجسته‌ترین رهبران مذهبی عبرانی و از مهم‌ترین شخصیت‌های کتاب مقدس و نیز قرآن و پایه‌گذار دین یهود است. این رهبر یهودیان، نه‌تنها در نظر پیروان ادیان سامی (شامل یهودیت و مسیحیت و اسلام)، بلکه حتا در نزد پیروان دین جدید ، از پیامبران بزرگ است و مطابق روایات سنّتی این دین‌ها، وی قوم بنی‌اسرائیل را به‌خواست خدا از ستم و بردگی فرعون مصر نجات داد و از مصر بیرون برد.

بنا به باور یهودیان بر اساس روایت عهد عتیق، ده فرمان، در کوه طور به موسی الهام شد که پایه‌های شریعت قوم یهود را تشکیل می‌دهد. موسی در یهودیت با لقب «موسی رَبّی ما» (Moshe Rabbenu)، و در مسیحیت به‌عنوان «پیامبر، پیش‌گو، و قانون‌گذار» شناخته شده است و در نزد مسلمانان به «کلیم‌الله» شهرت دارد و یکی از پنج پیامبر اولوالعزم به‌شمار می‌آید.


زندگی‌نامه
موسی، اثر میکل‌آنژ

براساس روایت سفر خروج، موسی در ماه فوریه یا مارس ۱٣۹۱ پیش از میلاد، در سرزمین گشام، در کشور مصر به دنیا آمد. تبار وی، بر اساس سفر خروج کتاب مقدس، چنین است: موسی پسر عمرام (در قرآن عمران) پسر قهات پسر لاوی پسر یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم، و مادرش یوکابد دختر لاوی (عمۀ عمرام) بود. او، یک خواهر ۷ سال بزرگ‌تر به‌نام مریام (مریم و در روایات اسلامی کُلثُم)، و یک برادر ۳ سال بزرگ‌تر به‌نام هارون (آرون) داشت.

در ایامی که موسی ظهور کرد، مصری‌ها، قوم‌ اسرائیل‌ را برده‌ خود ساخته و مأمورانی‌ بر آنان‌ گماشته بودند تا با كار اجباری‌، آن‌ها را زیر فشار قرار دهند. با این حال، اسرائیلی‌ها شهرهای‌ فیتوم‌ (پی‌توم یا پی-آتوم = شهر آتوم) و رعمسیس‌ (رع-آموسیس = متولد از رع خدای خورشید) را برای‌ فرعون‌ ساختند تا از آن‌ها به‌صورت‌ انبار استفاده‌ كند و با وجود فشار روزافزون‌ مصری‌ها، تعداد آن‌ها روزبروز افزایش‌ می‌یافت‌. این‌ امر مصری‌ها را به‌ وحشت‌ می‌انداخت‌. بنابراین‌، آن‌ها را بیشتر زیر فشار قرار می‌دادند، به‌طوری‌ كه‌ قوم‌ اسرائیل‌ از عذاب‌ بردگی‌ جان‌شان‌ به‌ لب‌ رسید، چون‌ مجبور بودند در بیابان‌ كارهای‌ طاقت‌فرسا انجام‌ دهند و برای‌ ساختن‌ آن‌ شهرها، خشت‌ و گل‌ تهیه‌ كنند.

افزون بر این‌، فرعون‌ به‌ قابله‌های‌ اسرائیلی‌ دستور داد كه‌ پسران‌ اسرائیلی‌ را در هنگام‌ تولد بكشند، ولی‌ قابله‌ها از دستور فرعون‌ اطاعت‌ نكردند و نوزادان‌ را زنده‌ نگه‌داشتند. پس‌ فرعون‌ بار دیگر به‌ مصری‌ها‌ دستور داد: «از این‌ پس‌ هر نوزاد پسر اسرائیلی‌ را در رود نیل‌ بیندازید؛ اما دختران‌ را زنده‌ نگه‌دارید.»

بنابراین، مادر موسی هنگامی که او را به دنیا آورد تا مدت‌ سه‌ ماه‌ از ديد مردم‌ پنهان‌ كرد. اما اين‌ پرده‌پوشی نمی‌توانست‌ بيش‌ از آن‌ ادامه‌ يابد. پس‌، از نی سبدی ساخت‌ و آن‌ را قير اندود كرد تا آب‌ داخل‌ سبد نشود. سپس‌، پسرش‌ را در آن‌ گذاشت‌ و آن‌ را در ميان‌ نيزارهای رود نيل‌ رها کرد‌. ولی‌ خواهر آن‌ كودك‌ از دور مراقب‌ بود تا ببیند چه‌ بر سر او می‌آید.

در همین‌ هنگام‌ دختر فرعون‌ برای‌ آب‌ تنی‌ به‌ كنار رودخانه‌ آمد. دو كنیز او هم‌ در اطراف‌ رودخانه‌ به‌ گشت‌ پرداختند. دختر فرعون‌ ناگهان‌ چشمش‌ به‌ سبد افتاد؛ پس‌ یكی‌ از كنیزان‌ را فرستاد تا آن‌ سبد را از آب‌ بگیرد. هنگامی‌ كه‌ سرپوش‌ سبد را برداشت‌ چشمش‌ به‌ كودكی‌ گریان‌ افتاد و دلش‌ به‌ حال‌ او سوخت‌ و گفت‌: «این‌ بچه‌ باید متعلق‌ به‌ عبرانی‌ها باشد.»

همان‌ وقت‌ خواهر كودك‌ نزد دختر فرعون‌ رفت‌ و پرسید: «آیا می‌خواهید بروم‌ و یكی‌ از زنان‌ شیرده‌ عبرانی‌ را بیاورم‌ تا به‌ این‌ كودك‌ شیر دهد؟» دختر فرعون‌ گفت‌: «برو!» آن‌ دختر به‌ خانه‌ شتافت‌ و مادرش‌ را آورد. دختر فرعون‌ به‌ آن‌ زن‌ گفت‌: «این‌ كودك‌ را به‌ خانه‌ات‌ ببر و او را شیر بده‌ وبرای‌ من‌ بزرگش‌ كن‌، و من‌ برای‌ این‌ كار به‌ تو مزد می‌دهم‌.» پس‌ آن‌ زن‌، كودك‌ خود را به‌ خانه‌ برد و به‌ شیر دادن‌ و پرورش‌ او پرداخت‌. وقتی‌ كودك‌ بزرگتر شد، مادرش‌ او را پیش‌ دختر فرعون‌ برد. دختر فرعون‌ كودك‌ را به‌ فرزندی‌ قبول‌ كرد و او را موسی‌ نامید.


آثار

...



[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها

موسی، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
دکتر بخش‌علی قنبری و زهره قنبری، بررسی تطبیقی جایگاه موسی در قرآن و تورات
رضا دستیاران، عدم تطابق زمانی موسی با رامسس دوم


[] پی‌نوشت‌ها

...









آنچه در مورد شخصیت موسی، در درجه‌ی نخست توجه را به‌خود جلب می‌کند، نام اوست که به عبری «موشه» تلفظ می‌شود. پس نخست لازم است، دیده شود که ریشه و معنای این نام چیست؟ باب دوم سفر خروج، حاوی پاسخی به این پرسش است. در آن‌جا نقل شده که یک شاهزاده خانم مصری، پس از گرفتن کودک از آب نیل، او را موسی (یعنی «از آب گرفته‌شده») نامید. دلیل انتخاب این نام را از لحاظ فقه‌اللغه (زبان‌شناسی)، این دانسته‌اند که وی «از آب نجات یافته» است. اما این توضیح آشکارا اشتباه است. زیرا، به‌نظر یکی از مؤلفان لغت‌نامه‌ی یهود، تفسیر تورات از نام «کسی که از آب بیرون آورده شده»، فقه‌اللغه‌ی عامیانه‌ی است که با شکل عبری واقعی «موشه» که «نجات‌بخش» معنا می‌دهد، سازگار نیست. از سوی دیگر، خلاف عقل است که یک شاهزاده خانم مصری، نام عبرانی برای کودک انتخاب کرده باشد. بنابراین، دانشمندان از دیرباز و از جهات مختلف حدس زده‌اند که نام موسی از واژه‌های مصری گرفته شده است. به‌عنوان نمونه زیگموند فروید، مطلبی از برستد، مؤلف تاریخ مصر را یادآور می‌شود. برستد می‌نویسد: «توجه به این امر مهم است که نام «موسی» مصری بود. این تخلیص شکلی از اشکال کامل‌تری مانند: «آمون - موس» (بچه‌ی آمون) یا «پات موس» (بچه‌ی پات) است. این نام‌ها خود نیز ملخص اشکال کامل‌تری از قبیل: «آمون فرزند عطا کرده» بوده‌اند. واژه‌ی «بچه» (موس) از نظر سهولت جایگزین همه‌ی اسم‌های مرکب شده است. واژه‌ی «موس» بر روی آثار مصری فراوان است. قطعاً پدر موسی بر روی فرزندش نامی گذاشته که کلمه‌ی «آمون» و «پات» در آن بوده، و نام خدا بعدها حذف شده و تنها کلمه‌ی «فرزند» (موسی یا موس) باقی‌مانده است. حرف «س» در آخر کلمه‌ی «موسس» در ترجمه‌ی یونانی اضافه شده و مربوط به زبان عبری نیست که در آن، این اسم «موشه» است.»
فروید، پس از آن‌که مطالب برستد را نقل می‌کند، خود می‌افزاید: «اندکی از این درشگفتم که برستد نام‌های مشابهی از قبیل «اهموس»، «توتموس» (تتمس) و «رامس» را که در فهرست نام شاهان مصر یافت می‌شود، در شمارش از قلم انداخته است. چگونه می‌توان توضیح داد در میان دانشمندان متعددی که به‌ریشه‌ی مصری نام موسی پی برده‌اند، هیچ‌یک نتیجه‌گیری نکرده یا حداقل حدس نزده‌اند که ممکن است کسی که موسی نامیده می‌شود، مصری باشد؟» (فروید، زیگموند، موسی و یکتاپرستی، صص ۱-٣). سپس، همو می‌افزاید: «بنابراین، تا آن‌جا که من می‌دانم، هیچ‌یک از مؤرخان و حتا از میان کسانی که چون برستد آمادگی قبول این مطلب را داشته‌اند که موسی «همه‌ی حکمت مصر را آموخته بود»، در آنچه مربوط به موسی است، چنین نتیجه‌گیری‌های نکرده‌اند. چه چیز تاریخ‌نویسان را از این استنتاج باز داشته است، به سهولت نمی‌توان آن‌را حدس زد. شاید علتش حرمت خلل‌ناپذیر ملهم از روایات کتاب مقدس باشد و شاید هم بدان علت بوده که غیریهودی بودن موسی امری حیرت‌انگیز جلوه می‌کرده است.» (همان‌جا)
Moses Biography, The Famous People, Society for recognition of famous people.
موسی به زمان‌هایی آن‌چنان دور دست تعلق دارد که بیدرنگ برای هر کسی این پرسش پیش می‌آید که آیا واقعاً باید او را شخصیت تاریخی به‌شمار آورد یا چهره‌ای است افسانه‌ای. در صورت اول باید زمان او قرن سیزدهم یا شاید چهاردهم پیش از میلاد بوده باشد. ما درباره‌ی وی جز آنچه در کتاب‌های مقدس و روایات مدون یهودیان به‌دست می‌آید، اطلاعات دیگر در اختیار نداریم. هر چند نمی‌توان یقین حاصل کرد، ولی اغلب مورخان در این نکته توافق دارند که موسی واقعاً وجود داشته و مهاجرت از مصر که با نام او پیوند دارد، وقوع یافته است. گفته می‌شود که اگر فرصیه‌ی مبتنی بر وجود تاریخی او رد شود، تاریخ بعدی اسرائیل غیرقابل فهم می‌شود. با وجود این، دانش امروز، روایات گذشته را با احتیاطی بیش از آنچه در گذشته معمول بود، مورد بررسی قرار می‌دهد. (فروید، زیگموند، موسی و یکتاپرستی، ص ۱)



«توتمِس‌» سوم‌ (Thutmose III) (پادشاهی ۲۴ آوریل ۱۴۷۹ - ۱۱ مارس ۱۴۲۵ پیش از میلاد) ششمین فرعون از دودمان هجدهم مصر باستان، که بزرگ‌ترین‌ فاتح‌ تاریخ‌ مصر بود؛ اتیوپی‌ را سركوب‌ و مطیع‌ خود كرد، تا فرات‌ را تحت‌ حكومت‌ خود درآورد و عظیم‌ترین‌ امپراطوری‌ تاریخ‌ را تشكیل‌ داد. هفده‌‌بار به‌ فلسطین‌ و سوریه‌ حمله‌ كرد. نیروی‌ دریایی‌ تشكیل‌ داد. ثروت‌ عظیمی‌ جمع‌‌آوری‌ كرد. كارهای‌ وسیع‌ ساختمانی‌ را آغاز كرد. دستاوردهای‌ خود را با جزئیات‌ بر روی‌ دیوارها و بناهای‌ یادبود ثبت‌ كرد. مقبره‌ی‌ او در «تبس‌» قرار دارد و جسد مومیایی‌ شده‌ی‌ او در قاهره‌ نگهداری‌ می‌شود. تصور می‌شود او بود كه‌ اسرائیل‌ را تحت‌ فشار قرار داد (رجوع شود به: هنری هلی، راهنمای کتاب مقدس، ص ٨٦). اما اگر توتمِس‌ سوم‌ در سال ۱۴۲۵ پیش از میلاد درگذشته و موسی در سال ۱٣۹۱ پیش از میلاد زاده شده باشد، بعید به‌نظر می‌رسد که این فرد همان فرعون زمان تولد موسی باشد.


سفر خروج ٢: ٢-٣؛ فروید می‌نویسد: «در سال ۱۹۵۹، رانک (O. Rank)، که در آن‌وقت هنوز تحت‌تأثیر من بود، به‌توصیه‌ی من کتابی به‌نام «افسانه‌ی تولد قهرمان» منتشر کرد و در آن نوشت: تقریباً همه‌ی جماعات متمدن ... از همان دوره‌های اولیه، در اشعار و افسانه‌ها، قهرمانانی از قبیل شاهان و امرای افسانه‌ای، بنیان‌گذاران مذاهب و سلسه‌های سلطنتی و مؤسسین امپراتوری‌ها یا شهرها و به‌طور کلی، قهرمانان ملی خود را ستوده‌اند؛ به‌خصوص لذتی می‌برده‌اند که داستان ولادت و دوره‌ی جوانی این قهرمانان را با وقایع دل‌انگیز بیارایند.» به‌گفته فروید (هرچند او با روش خاص خود، در پی اثبات پدرکشی و فرزندکشی از لحاظ روان‌شناسی است که از بحث ما جداست)، همان‌طوری که رانک نوشته، اگر با به‌کار بستن روش گالتون، یک «نمونه‌ی جامع افسانه» برای به‌دست آوردن تمام ویژگی‌های اساسی آن افسانه‌ها ترتیب یابد، الگوی زیر به‌دست می‌آید:
قهرمان از پدر و مادر از عالی‌ترین طبقه‌ی جامعه، که اغلب پسر پادشاه است، به‌دنیا آمده و تولد او در پی بروز دشواری‌های سخت که پدر و مادر او گرفتار ممنوعیت‌ها و موانع خارجی می‌شوند، در هنگام بارداری یا پیش از آن، یک پیشگویی (رؤیا یا سروش) خبر داده که تولد بچه سبب بروز واقعه‌ی شومی خواهد شد، و معمولاً پدر و مادر مورد تهدید قرار می‌گیرد. در نتیجه، آن‌ها به کشتن نوزاد یا افکندن او به‌کام خطرات بزرگ تن می‌دهند. بنابراین، پدر و مادر عموماً کودک را در سبدی گذاشته به جریان آب می‌سپرند. آن‌گاه کودک توسط جانوران یا افرادی مانند چوپانان نجات می‌یابد و جانور پستاندار یا زنی از مردم عادی به او شیر می‌دهد. در بزرگی، پس از حوادث و سرگذشت‌های زیاد، پدر و مادر را باز می‌یابد، در پی انتقام‌گیری می‌شود و سرانجام به عظمت و شهرت می‌سد. قدیمی‌ترین شخصیت معروفی که این افسانه ولادت درباره‌اش صادق است، «سارگن آگادی»، بنیان‌گذار بابل در ٢٨٠٠ پیش از میلاد است. او خود، افسانه‌ی زندگی‌اش را چنین می‌نویسد:
من سارگن هستم، پادشاه توانا، پادشاه آکاد، مادرم یک راهبه بود. تا وقتی‌که عمویم در کوهستان اقامت داشت، پدرم را نشناختم. مادرم در شهر آز و پیرانی، در کناره‌ی فرات، مرا آبستن شد. او مخفیانه مرا به‌دنیا آورد و در سبدی نئی که منافذ آن را با قیر پوشانیده بود، قرار داد و به جریان آبی‌که در آن غرق نمی‌شدم، رها کرد. آب مرا به نزد «آکی» چاه‌کن برد و «آکی» با خوش‌قلبی مرا از آب نجات داد. آکی مرا مانند فرزند خود بزرگ کرد. من باغبان حاکی شدم. وقتی که من باغبان بودم، ایشتر به‌من لطف کرد. من پادشاه شدم و چهل‌وپنج سال فرمانروایی کردم.
در رشته افسانه‌ای که با سارگن آغاز می‌شود، نام‌های موسی، کوروش و روملوس کاملاً آشناست. با این وصف، رانک توانسته تعداد زیادی از چهره‌های قهرمانانی را که به شعر و افسانه تعلق دارند و دارای کودکی کلاً یا جرئاً نظیر هم بوده‌اند، مانند: ادیپ، کارنا، پاریس، تلفس، پرسه، هراکلس، گیلگمش، آمفیون، زتوس، وغیره را گردآوری کند. (رجوع شود به: فروید، زیگموند، موسی و یکتاپرستی، صص ۴-٦)
به‌هر حال، کارهای فروید و رانک، شناخت منشأ و ریشه‌ی افسانه‌ی کودکی موسی را برای ما آشکار ساخته است. بنابراین، می‌توان حدس زد، این افسانه با اندک اختلاف با سایر افسانه‌ها به‌وسیله‌ی قوم یهود خلق شده و به‌شکل معروف به کاهن اعظم این قوم چسبیده است. چنان‌که فروید می‌نویسد: «بعدها مفسر بی‌پروایی به‌خود اجازه داده که به‌تاریخ موسی پاره‌ای تفصیلات نظیر به آب افکندن را که با نمونه‌ی کلاسیک افسانه‌ی قهرمان منطبق‌تر است، بیفزاید.» (همان‌جا، ص ٦). اما برای من از جنبه‌ی دیگر نیز این افسانه که برای موسی با آب و تاب بیان شده، پرسش‌برانگیز است؛ هارون برادر موسی که سه سال از او بزرگ‌تر بوده، چگونه از این فرمان فرعون جان سالم بدر برده است؟ شاید پاسخ این باشد که «قابله‌ها از دستور فرعون‌ اطاعت‌ نكردند، و فرعون هم واکنشی نشان نداد!» (مهدیزاده کابلی)


خروج ٢: ۵-۱٠؛ برای توضیحات لازم درباره‌ی نام موسی به پی‌نوشت‌ شماره ۱۱ رجوع شود.









[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:دین‌شناسیدین‌ یهودپیامبران یهودی