دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

چارلی چاپلین

از: دانش‌نامه‌ی آريانا


فهرست مندرجات

[هنر سینما][هنرپیشگان جهان]


سِر چارلز اسپنسر چاپلین (به انگلیسی: Charles Spencer Chaplin، یا: Charlie Chaplin) (زادۀ ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ م. - درگذشتۀ ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ م)، بازیگر، کارگردان و آهنگساز برجستهٔ هالیوود و برندهٔ جایزه اسکار بود که یکی از محبوب‌ترین و بزرگ‌ترین هنرمندان قرن بیستم میلادی و تاریخ سینما است. بیشتر فیلم‌های او کمدی و صامت هستند.

چاپلین در زمینه‌ی سینما بیش از ٦۵ سال فعالیت کرد که شروع فعالیت‌های وی از سالن ویکتوریا انگلستان به‌عنوان پسربچه‌ای آغاز شد و تا سن ۸۸ سالگی ادامه یافت. وی در سال ۱۹۱۹ همراه با تعدادی از دوستان سینمایی خود اتحادیه سینماگران را بنیان گذاشت[۱].

گفته می‌شود: هیتلر و چارلی تقریباً همسن بودند. هیتلر فقط چهار روز از چارلی کوچکتر بود. چارلی گفت: «... این سرنوشت ما دو تا بود که یکی دنیا را بخنده بیندازد و دیگری به گریه و اگر سرنوشت می‌خواست کاملاً بر عکس می‌شد!»[٢]


[] زندگی‌نامه

چارلی چاپلین، به گفتۀ خود او، در سال ۱۸۸۹ در محله‌ای در جنوب لندن زاده شد[٣]. یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر که چاپلین وی را در «دیکتاتور بزرگ» مورد تمسخر قرار داد[۴]. اما سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیا٬ فرانسه و آمریکا که در مورد وی تحقیق کرده‌اند، تاکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان و زمان تولد وی دست نیافته‌اند[۵]. خانواده چاپلین بیش از ۴۰ سال پس از مرگ وی نامه‌ای در کشویی قفل شده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولی‌ها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام چشم به جهان گشوده است. این نامه که در اوایل دهه ۱۹۷۰، توسط جک هیل به چاپلین فرستاده شده، در آن گفته شده است که عمه او یک ملکه کولی بوده و او در کاروان عمه‌اش به‌دنیا آمده ‌است[٦].

پلیس فدرال آمریکا یا «اف بی آی» معتقد بود چارلی چاپلین در واقع یک روسی یهودی‌تبار با نام اصلی «اسرائیل تورنشتین» بوده است[٧]. از جانب دیگر «اسکاتلندیارد» با ارائه اطلاعاتی از سوی یک منبع اظهار کرد که ممکن است وی در فرانسه متولد شده باشد[٨]. اما اداره اطلاعات بریتانیا (ام ۱٦)، با وجود تحقیقات وسیع، هیچگاه نتوانست مدارک تولد مربوط به چنین شخصی را پیدا کند[۹]. بنابراین، تاکنون، هیچ نوعی مدارک و شواهدی در جهت اثبات این ادعاها پیدا نشده است. قدیمی‌ترین مدرکی که از وی به‌دست آمده، گذرنامه‌ای است که در سال ۱۹۲۰ صادر شده است[۱٠].

پدر و مادر چاپلین هر دو هنرمندانی بازیگر و آوازخوان در سالن بزرگ لندن بودند؛ اما پیش از آنکه چاپلین سه ساله شود از هم جدا شدند. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت و زمانی که چارلی هنوز ۱۲ سال داشت، درگذشت. مستخدمهٔ پدر، چارلی را به همراه برادرش به مدرسه فرستاد. چارلی آواز خواندن را از مادرش که هنا نام داشت، آموخت. بعدها مادر او دچار بیماری روانی شد و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری گردید.

بیماری مادر چاپلین از آنجایی آغاز شد که در یکی از اجراهای زنده تئاتر در لندن که برای سربازان اجرا می‌شد، یکی از اجسامی که سربازان مست به روی صحنه پرتاب ‌کردند به سر مادرش برخورد کرد و مادر چاپلین خون‌آلود و اشک‌ریزان به پشت صحنه رفت و چاپلین پنج ساله به روی صحنه آمد تا تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کند.

با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیق‌تری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار می‌کردند، مشغول به‌کار شدند. در سال ۱۹۲۸ مادر چارلی ۷ سال پس از انتقال وی توسط پسرانش به هالیوود مرد. چاپلین در مورد مادرش می‌گفت: «اگر مادرم نبود شک دارم که می‌توانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم.او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیده‌ام.»[۱۱]

سال‌های پس از مرگ مادر و فقر و استیصال برادران چاپلین تاثیر زیادی بر فضای فیلم‌های چاپلین در سال‌های بعد گذاشت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر، به‌نام «ویلر دریدن»، آگاه می‌شود. پس از آن، این برادر، نیز به جمع برادران دیگر در هالیوود و استودیو چاپلین می‌پیوندد.[۱٢]

چاپلین از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ به همراه «فرد کارنو» سراسر آمریکا را دوره کرد و نمایش تئاتر اجرا می‌کرد. او در زمان همکاری با شرکت کارنو در آمریکا هم‌اتاقی استن لورل بود. استنلی به انگلیس بازگشت اما چاپلین در آمریکا ماند. در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلم‌سازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلم‌سازی «کی استون» همکاری نمود. وی نخستین فیلم خود را با نام «ساختن یک زندگی» که فیلم کمدی بود، در سال ۱۹۱۴ آغاز کرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم به سرعت به شهرت رسید.

در سال ۱۹۱۴ با شرکت کی استون، چاپلین سه فیلم بازی کرد و به موفقیت‌های چشمگیری رسید. خود در زندگی‌نامه‌اش چنین می‌نویسد:

    «من هیچ ایده‌ای دربارهٔ چهره‌پردازی و لباسم نداشتم. لباسی که در فیلم اول داشتم را دوست نداشتم. در راه لباس‌خانه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفش‌های بزرگ و کلاهی خاص. می‌خواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمی‌دانستم باید پیر به‌نظر بیایم یا جوان؟ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که می‌خواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به‌نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم. نمی‌دانستم چه شخصیتی باید داشته باشم، اما زمانی که لباس‌ها را پوشیدم، خودِ لباس‌ها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه می‌رفتم، کاملاً متولد شده بود.»

فیلم‌های نخست به سبک مک سنت که کارگردان بود، از فضای کمدی جسمی و ژست‌های اغراق شده استفاده می‌کرد. کم کم چاپلین برای این شرکت فیلم‌سازی کرد و به‌عنوان کارگردان فیلم‌های کوتاه بیش از ۳۴ فیلم ساخت. چاپلین مورد توجه بسیاری از فیلم‌سازان و نویسندگان قرار گرفت.

شخصیت چاپلین بیشتر به‌عنوان «آواره» شهرت یافت که در زبان‌های مختلف دنیا مفهومی به مانند فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگ‌منشانه داشت. در سال ۱۹۱۵ چاپلین با یک شرکت تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فیلم‌های بلندتری شد.

در سال ۱۹۱۶ شرکت فیلم موچوال مبلغ ۶۷۰ هزار دلار با چاپلین قرارداد بست و در مدت ۱۸ ماه وی ۱۲ فیلم بلند کمدی برای آن‌ها ساخت که در این نوع از ویژگی ممتازی در تاریخ سینما برخوردار بودند. در واقع تمام فیلم‌های که در این شرکت ساخته شد، به یک اثر کلاسیک سینمای کمدی تبدیل شدند. در پایان این سال‌ها آمریکا وارد جنگ جهانی شد و چاپلین دورهٔ جدیدی از سینمای خود را با دوستانش آغاز کرد.

چاپلین از سال ۱۹۱۸ در استودیوی خود مشغول به‌کار شد. تمام فیلم‌های پیشین٬ دوباره ویرایش و کات شدند و در سال‌های مختلف موسیقی و تدوین جدید صورت گرفت[۱٣].

چاپلین همیشه بسیار اشاره‌وار در مورد روش‌های فیلم‌سازی خود سخن می‌گفت، اگر غیر از این عمل می‌کرد مانند این بود که یک شعبده‌باز حقه‌های خود را افشا کند. در واقع تا پیش از ساخت فیلم‌های صدادار مانند «دیکتاتور بزرگ»، در سال ۱۹۴۰ میلادی، او هیچ وقت یک فیلم‌نامهٔ کامل از ساخت فیلم در اختیار نداشت. روش چاپلین این‌گونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده می‌شد و بر اساس آنچه ارائه می‌کرد با او قرارداد بسته می‌شد و در این مسیر او می‌توانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد. پس از آن، چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل می‌داد و محیط داستان و شخصیت‌های آن را می‌ساخت و تقریباً در طول فیلم بود که ابتکارها و ظرافت‌های داستان به ذهنش می‌رسید و آن‌ها را به طرح خود اضافه می‌کرد. گاهی با قسمت‌هایی از فیلم که قبلاً پذیرفته شده بود مخالفت می‌شد یا در روایت داستان ضرورتی ایجاب می‌کرد که چاپلین ناگزیر می‌شد، قسمت‌هایی را که قبلا فیلم‌برداری کرده بود، تکرار کند؛ به‌طور مثال، قسمت‌هایی که با کل مجموعه داستان در تناقض بود. روش فیلم‌سازی منحصر به‌فرد چاپلین تنها پس از مرگش شناخته شد، یعنی زمانی که صحنه‌های بریده شدهٔ فیلم‌ها و خروجی‌های نهایی آن‌ها بوسیله گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳ بررسی گردید[۱۴].

آنچه در بالا گفته شد یکی از دلایلی است که ساخت یک فیلم برای چاپلین نسبت به رقیبانش زمان بیشتری می‌گرفت. دلیل دیگر آن این بود که چاپلین کارگردان بسیار دقیقی بود و اصرار داشت که هنرپیشه‌ها دقیقاً همان گونه بازی کنند که منظور اوست و اصلاً هم برای او مهم نبود که چقدر طول بکشد تا بتواند بازی مورد نظرش را از هنرپیشه‌اش بگیرد. چاک جونز که در زمان کودکی نزدیک کارگاه فیلم‌سازی چاپلین[۱۵] زندگی می‌کرده گفته‌ است: به یاد می‌آورد که پدرش هنگام گرفتن یکی از صحنه‌های فیلم چاپلین در آنجا حاضر بوده و دیده که چاپلین یک قسمت را بیش از ۱۰۰ بار تکرار کرده تا در نهایت از کار هنرپیشه‌اش راضی شده و آن قسمت را پذیرفته‌ است.

ترکیب هم زمان داستان‌پردازی و میل به کمال‌گرایی در چاپلین که منجر می‌شد به روزها تلاش و هزاران فوت فیلم گرفته شدهٔ بی‌استفاده، باعث می‌شد تا فیلم‌سازی برای او بسیار پرهزینه تمام شود و کلافگی او باعث پراکندگی و دلگیری هنرپیشه‌ها و سایر عوامل فیلم‌هایش شود و یا باعث شود آن‌ها ساعت‌ها انتظار بکشند و یا حتی در مواردی کل کار تعطیل شود[۱٦].

در حدود سال ۱۹۵۰ جنگ سرد به اوج خود رسیده و در آمریکا ترس شدیدی از کمونیست‌ها بوجود آمده بود. در آن‌سال سناتوری به‌نام «جوزف مک کارتی» (Joseph Mc Carthy) اعلام کرد فهرستی بلندبالا از چند کمونیست دارد. نام چارلی چاپلین نیز در آن لیست بود. او زمانی که برای اولین نمایش فیلم لام لایت (Lime Light) به لندن سفر می‌کرد از اخراج خود از آمریکا با خبر شد. به این ترتیب چاپلین به همراه خانواده‌اش از ژانویهٔ ۱۹۵۳ در خانهٔ زیبایی در کورسیر سور ووی (Corsier - Sur -Vervey) در کشور سوئیس زندگی کرد. چاپلین در جواب اتهام‌ها گفت: «من یک هنرپیشه هستم نه سیاست‌مدار»[۱٧]

در سال ۱۹۵۴، مک کارتی و همراهانش رسوا شدند. زیرا مشخص شد مدارکی که برای افشای کمونیست‌ها به‌کار برده بودند جعلی بود. آن‌سال، سال بازگشت شکوهمند چارلی به آمریکا بود و در نیویورک هدیه باران شد و مدال ارزشمند هندل به او اهدا گردید.[۱٨]

در اوایل سال ۲۰۱۲، اداره اطلاعات داخلی بریتانیا (MI5) گزارشی را منتشر کرد که نشان می‌داد چارلی چاپلین به درخواست آمریکا و به‌خاطر «گرایش‌های کمونیستی» در دوره‌ای توسط این اداره تحت‌نظر و بازرسی قرار داشت. اما هیچگاه نتوانستند مدرکی دال بر ارتباط او و گروه‌های کمونیستی بیابند. هم‌چنین در این مدارک عنوان شده که اداره ام آی فایو، موفق نشده که محل اصلی تولد چارلی چاپلین را کشف کند.[۱۹] افزون بر این، جمع‌بندی MI6 این بود که چاپلین ممکن است از طرفداران کمونیست‌ها باشد ولی در این مورد رادیکال نیست. اما نام چاپلین به‌نفع کمونیزم و به‌عنوان یکی از قربانیان مک کارتیزم مورد سواستفاده قرار گرفته است.[٢٠]

چاپلین در زندگی شخصی چندین بار ازدواج کرد. اولین ازدواج چارلی در اکتبر سال ۱۹۱۸ با میلدرد هریس (Mildred Harris) بود. دختر بانمکی که چارلی را یاد عشق نافرجامش٬ هتی کلی (Hetty Kelly) می‌انداخت که در سال ۱۹۰۸ عاشق او شده بود. عشقی که از همان ابتدا مورد مخالفت خانوادهٔ هتی قرار گرفت. ازدواج چارلی با میلدرد پس از دوسال یعنی در آوریل ۱۹۲۰ به جدایی کشیده شد. نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند پسر بود که تنها سه روز عمر کرد.

چارلی در نوامبر ۱۹۲۴ با هنرپیشهٔ نقش اول فیلم جویندگان طلا (Gold Rush) یعنی لیتا گری (Lita Grray) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام‌های سیدنی و چارلز بودند. اما تنها بعد از دو سال این ازدواج نیز به جدایی کشیده شد.

در سال ۱۹۳۶ چاپلین بار دیگر با یک بازیگر ازدواج کرد. پائولت گودارد (Paulette Goddard) بازیگر نقش دختر بی‌خانمان در فیلم عصر جدید (Modern Time) که با چارلی ازدواج کرد. این ازدواج نیز در سال ۱۹۴۲ به جدایی انجامید.

در سال ۱۹۴۲ او با دختر یک نمایش‌نامه‌نویس معروف آمریکایی به‌نام یوجین گِلَدِستون اونیل (Eugene Gladstone O'Neill) آشنا شد. نام آن دختر اونا اونیل (Oona O'neil) بود. با اینکه پدر دختر با این ازدواج مخالف بود اما این ازدواج صورت گرفت. چارلی پنجاه و چهار ساله با یک دختر هجده ساله ازدواج کرده بود. این ازدواج در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۴۳ انجام گرفت. اولین حاصل این ازدواج دختری به‌نام جرالدین (Geraldine Chaplin) بود. با این‌که اختلاف سن چارلی و اونا سی و شش سال بود اما این ازدواج پر دوام‌ترین ازدواج چارلی بود و این دو تا پایان عمر کنار یکدیگر بودند.

چارلی چاپلين دو فيلم آخرش را در لندن ساخت؛ «سلطانی در نيويورك» در سال ۱۹۵٧ و «كونتسی از هنگ‌كنگ» در سال ۱۹٦٧ كه كارگردانی، نگارش فيلم‌نامه و تهيه‌كنندگی آن‌ها برعهده خود چاپلين بود. فيلم «كونتسی از هنگ‌كنگ» با بازی مارلون براندو و سوفيا لورن، آخرين حضور چاپلين در عرصه سينما بود. چاپلين پس از خداحافظی از بازيگری، بين سال‌های ۱۹٦۹ تا ۱۹٧٦، موسيقی فيلم‌های صامت‌اش را می‌ساخت و آن‌ها را دوباره عرضه می‌كرد. وی روز چهارم مارس ۱۹٧۵ به‌جهت سال‌ها خدمت هنری به جامعه انگلستان از سوی ملكه اليزابت دوم به‌مقام شواليه رسيد و لقب سر را دريافت كرد.

چاپلين ٦۵ سال از عمرش را وقف سينما و دنيای سرگرمی كرد كه شروع آن از سالن ويکتوريا انگلستان به‌عنوان پسربچه‌ای پنج ساله آغاز شد و تا سن ۸۸ سالگی ادامه يافت. در نهایت، سلامت جسمانی وی تقريباً پس از پايان ساخت فيلم «كونتسی از هنگ‌كنگ» و به‌‌طور شديدتر پس از دريافت جايزه اسكار در سال ۱۹٧٢ روبه وخامت گذاشت. از سال ۱۹٧٧ بود كه او بر روی ويلچر می‌نشست و سرانجام روز ٢۵ دسامبر ۱۹٧٧ در سن ۸۸ سالگی درگذشت.


[] جوایز

چارلی چاپلين طی چند دهه فعاليت سينمايی موفق به كسب جوايز متعددی شد، که از آن شمار می‌توان به جوایز زیر اشاره کرد:

  • دریافت جایزه اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم سیرک در سال ۱۹۲۹.
  • نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین فیلم‌نامه ارجینال و بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۱.
  • نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلم‌نامه ارجینال برای فیلم موسیو وردو در سال ۱۹۴۸.
  • دریافت جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۷۲.
  • برنده جایزه افتخاری شیر طلایی از جشنواره ونیز در سال ۱۹۷۲
  • برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی ارجینال برای فیلم لایم لایت در سال ۱۹۷۳.


[] آثار

از مهم‌ترين آثار كارنامه فيلم‌سازی چارلی چاپلين مي‌توان از «ولگرد»،‌ «شغل»، «بانک»، «مامور آتش‌نشانی»، «خيابان آرام»، «زندگی سگی»، «دوش‌فنگ»، «پسربچه»، «زائر»، «زن پاريسی»، «جويندگان طلا»، «سيرک»، «روشنايی‌های شهر»، «عصر جديد»، «ديکتاتور بزرگ»، «موسيو وردو»، «لايم‌لايت»، «سلطانی در نيويورک»، «کنتسی از هنگ‌کنگ»، «خانه ‌به‌‌دوش»، «پروفسور» و «طبقه مرفه» نام برد.


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط الهام محمدی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]- سرویس اطلاعاتی خارجی انگلیس (ام ۱٦ / MI6)، در این خصوص تحقیقاتی بیشتری کرد اما در مورد اینکه چاپلین در فرانسه متولد شده، به نتیجه نرسید. «جان ماریوت»، رئیس اداره ضدخرابکاری (ام ۱۵ / MI5) معتقد بود که نبود شناسنامه نباید باعث نگرانی سرویس اطلاعاتی شود. وی نوشت: «عجیب است که قادر به کشف محل تولد چاپلین نبوده‌ایم، اما فکر نمی‌کنم که این موضوع از اهمیت امنیتی برخوردار باشد.»
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]