دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

انگشت‌نگاری

از: دانش‌نامه‌ی آريانا

فهرست مندرجات

[حقوق][جرم‌شناسی]


انگشت‌نگاری (به انگلیسی: Dactyloscopy) یا شناسایی اثر انگشت (به انگلیسی: Fingerprint)، یکی از روش‌های شناسایی انسان‌ها بر اساس ویژگی‌های بیومتریکی آن‌هاست. بزرگ‌ترین دلیل استفاده گسترده و عمومی از اثر انگشت به‌عنوان ابزار تشخیص هویت این است که اثر انگشت افراد منحصر به فرد است و در طول عمر فرد تغییر نمی‌کند، بنابراین می‌توان از آن به‌عنوان یک امضأ و یا ابزار تشخیص هویت استفاده کرد.

در انگشت‌نگاری مشخصات نقاطی که در آن‌ها خطوط ریز انگشت با هم تلاقی داشته‌اند، انشعاب داشته‌اند و یا پایان یافته‌اند بررسی می‌شود.


[] دید کلی

علم «انگشت‌نگاری» (Doctyloscopy) از جمله مباحث مهم پليس علمی تلقی می‌شود. این دانش، عبارت است از به‌دست آوردن تصوير خطوط برجسته (نقوش) سرانگشتان اشخاص و به‌معنای وسيع كلام، علم استفاده از اثر انگشت در تشخيص هويّت اشخاص و كشف جرايم می‌باشد.

اثر انگشت، اثری از سایش شیارهای پایانهٔ انگشت است. با توجه به این‌که هیچ دو انسانی اثر انگشت مشابه ندارند، می‌توان از این اثر برای تشخیص هویت یا شناسایی افراد بهره‌برد.

اثر انگشت برجستگی‌های بسیار ریز (قابل رؤیت با چشم غیره مسلح) است که در لایه اپیدرم پوست قرار دارد و فقط در کف دست‌ها و پاها است که برای انگشت‌نگاری تنها بند آخر انگشتان دست را مورد مطالعه قرار می‌دهند. و به‌علت ترشحات چربی زیر پوست این آثار انگشت بر اجسام صاف قرار می‌گیرد که هم‌چنین برای وضوح آن می‌توان از پودری استفاده کرد که جذب این چربی‌ها شده و آن‌ها را به‌صورت واضح نمایان سازد.

این روش در تعیین هویت از دقت ۱۰۰ ٪ برخوردار بوده و حتی در دوقلوهای یکسان (تک‌تخمکی) نیز اثر انگشت متفاوت است. به‌گونه‌ای که امکان شباهت دو اثر انگشت ۶۴٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰/۱ (یک شصت و چهار میلیاردم) می‌باشد.

ایجاد اثر انگشت یک صفت ارثی - محیطی است که هر عامل قبل از تولد می‌تواند بر آن اثر گذارد، مانند فشارهای روحی و روانی بر مادر و حتی فشاری که نوزاد وقت تولد متحمل می‌شود. اثر انگشت کمی پس از تولد کاملاً تثبیت شده و غیر قابل تغییر است.

اثر انگشتان یک دست یا دو دست هیچ شباهت یا رابطه‌ای با هم ندارند به‌همین دلیل در تشخیص هویت و انگشت‌نگاری از همه انگشتان دو دست نمونه‌برداری می‌شود.


[] تاریخچه

تاريخ انگشت‌نگاری چندان روشن و كامل نيست، با این حال، بازهم از دوران کهن آثار قابل توجهی يافت شده است که بيشتر متعلق به خاوردور می‌باشد.

از دیرباز کاربرد از اثر انگشت جهت امضأ و شناسایی اموال و دارایی‌ها در چین مرسوم بوده است. ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، کوزه‌گران چینی از اثر انگشت شصت خود جهت مشخص نمودن کوزه‌ها و آثارشان استفاده می‌کردند[*].

اغلب کتاب‌ها و متن‌های یافته شده در کاوش‌های باستانی چین، عمدتاً دارای مهری سفالینه منقش به اثر اتگشت پدیدآورنده کتاب بوده ‌است.

در چین باستان، مقامات رسمی از سفالینه‌ی اثر انگشت برای مهر نمودن اسناد استفاده می‌کردند. با ابداع کاغذ و ابریشم در چین، قراردادهای رسمی با فشردن دست بر روی اسناد مهر می‌گردید. ۸۵۰ سال قبل از میلاد، یک بازرگان عرب با نام ابو زید حسن، شاهد رسمیت یافتن اسناد وام‌ها در چین بوده ‌است. حتی در سال ۷۰۲ قبل از میلاد، ژاپنی‌ها نیز از روش چینی‌ها برای رسمیت بخشیدن به اسناد استفاده می‌کردند[*].

بر طبق قانون «تای هو» در چين باستان، شوهر می‌توانست به يكی از دلايل هفت‌گانه (عدم تمكين، نازايی، هرزگی، حسد، جزام، پرحرفی و سرقت) همسر خود را طلاق دهد و در اين قبيل مواقع، بايد شخصاً طلاق‌نامه را نوشته و به همسر خود تسليم می‌نمود و چنان‌که اين‌گونه اشخاص بی‌سواد بودند، شخص ديگری طلاق‌نامه را می‌نوشت و آن‌ها زیر آن را انگشت می‌زدند.

هم‌چنين برخی از بازرگانان چينی قالبی از خطوط برجسته سرانگشت خود را به‌صورت مهر سفالی تهيه كرده و نزد شخصی امين می‌گذاشتند تا اگر در غياب‌شان سندی به آن‌ها نسبت داده شود، شخص امين با مقايسه اثر انگشت روی سند و مهر مذكور بتواند به اصالت يا جعلی بودن آن پی ببرد. حدود ۱٢ قرن پيش در چين، هنگام پرداخت وام به اشخاص اثر انگشت وام‌گيرنده و گواهان در سند وام اخذ می‌شد[*].

در سال ۱٨٣۹ نيز در اين كشور، يك سند قديمی در مورد فروش قطعه زمينی به‌دست آمده است كه اثر انگشت شخصی به‌نام «مادر چوئن» روی آن بازتاب یافته است. «رابرت هيندل» جرم‌شناس آلمانی، تاريخ انگشت‌نگاری در خاور دور را به‌دقت مورد بررسی قرار داد و به اين نتيجه رسيد كه به‌طور كلی در سال‌های ۹٠٦ تا ٦۱٨ قبل از ميلاد از آثار انگشت برای تشخيص هويّت استفاده می‌شده است. بعدها چينی‌ها نوعی طبقه‌بندی برای آثار انگشتان مجرمين ترتيب دادند كه اساس آن روی «لوپ و ورل» بود. سيستم طبقه‌بندی چينی در سال ۱٨٨٦ به وسيله «دكتر ماكارتی» در يك روزنامه چاپ و منتشر گرديد و «گالتون» از اين مقاله استفاده نمود و چنان‌كه «هيندل» مدعی است «گالتون» سيستم طبقه‌بندی خود را احتمالاً از چينی‌ها اقتباس نموده است و سيستم طبقه‌بندی هانری-گالتون كه در غالب نقاط دنيا استعمال می‌شد، اقتباسی از سيستم طبقه‌بندی چينی‌ها است.

رشیدالدین همدانی، طبیب برجسته ایرانی، در کتاب «جامع‌التواریخ»، به‌رسم چینی‌ها در شناسایی افراد از طریق اثر انگشت اشاره کرده و توضیح داده‌است که «شواهد و تجربیات نشان می‌دهد که هیچ دو نفری اثر انگشت کاملاً یکسان ندارند».

با وجود این و شواهد دیگر، می‌توان گفت که کاربرد آثار انگشت در اموری كه جنبه اقتصادی و حقوقی داشت، متعلق به مشرق‌زمين است؛ چنان‌كه روی بشقاب‌های گلی قديمی بابل، آثار خطوط انگشت ديده می‌شود. هم‌چنين بابلی‌ها در آن موقع، برای جلوگيری از جعل اسناد اثر انگشت خود را روی گل نرمی زده و آن را به‌عنوان امضأ برای رسيد يا هر سند ديگر به‌كار می‌بردند.

به‌هر حال، بر روی سفالینه‌های به‌جا مانده از تمدن‌های چین، بابل، هم‌چنین دیوار مقبره‌های مصری، و یونان، اثر انگشت افراد پیدا شده‌ است. گرچه برخی از این آثار برای تزیین و یا تصادفی بر جای مانده، اما آثار انگشت سفالینه‌های بابلی چنان عمیق است که در واقع، حاکی از قدمت هنر پدیدآورنده آن است. در هزاره دوم قبل از میلاد بابلی‌ها از اثر انگشت به‌عنوان امضا استفاده می‌کردند.

اگرچه، احتمالاً مردم در دوران باستان نمی‌دانستند که اثر انگشت می‌تواند افراد را به‌صورت منحصر به‌فرد شناسایی نماید، اما در زمان حمورابی، کسانی که دستگیر می‌شدند انگشت‌نگاری می‌شدند.

از سوی دیگر، تا آنجايی كه مدارك تاريخی نشان می‌دهد، فقط در چند مورد در اروپا و امريكای قديم نسبت به آثار انگشت توجه نموده‌اند. بشر از گذشته‌های خيلی دور به‌خطوط برجسته‌ای در كف دست و پا و سرانگشتان او وجود دارد، توجه نموده و اين توجه را به‌صور گوناگون نشان داده است. حتی چنين به‌نظر می‌رسد كه انسان‌ها ابتدا در خلق آثار هنری از آن‌ها الهام گرفته‌اند. مشاهده نقوش حجاری شده خطوط برجسته كف دست انسان‌های ماقبل تاريخ بر ديوار غاری در كوه پيرنه اسپانيا يا كشف لوح سنگی مربوط به چند صد سال قبل در كنار درياچه «كجم كوجيك» در منطقه «نواسكاتيا» واقع در كشور كانادا كه اثر خطوط كف دست و نوك انگشتان روی آن حكاكی شده است و هم‌چنين اشكال حجاری شده خطوط برجسته سرانگشتان بر ديوار سنگی قبری در جزيره «گاورانيس» در ايالت «بريتانی» فرانسه مؤيّد اين نظر است. در مورد اخير در سال ۱٨٣۹ در جزيره «گاورانيس» قبر كهنه‌ای كشف گرديد كه روی ديوارهای سنگی آن اشكال و لوح‌های عجيبی به‌شكل مار و كمان و انگشت حك شده بود. امروزه معتقدند اين شكل‌ها، طرح‌های شاخص نقش‌ها و اشكال و برجستگی‌های سرانگشت بوده است.

گذشته از این، قديمی‌ترين موردی كه تاكنون درباره استفاده از اثر انگشت (خطوط پوستی) برای شناسايی مجرمان و كشف جرم در تاريخ ثبت شده، مربوط به قرن اول بعد از ميلاد است.

در اين زمان يك وكيل مدافع رومی به‌نام «كوئين تيليانوس» در دادگاه از يك مرد كور كه متهم به قتل پدر خود بود، دفاع كرد و سعی فراوانی به‌كار برد كه نشان دهد قاتل، نامادری متهم است و نه‌خود او. در صحنه جنايت علامت‌های خونی كف دست روی ديوار ديده می‌شد و دادگاه نيز از وجود اين علايم خونی عليه مرد كور استفاده نمود. ولی وكيل مدافع كوشش داشت ثابت كند كه همان علايم مخصوص، به‌وسيله نامادری متهم روی ديوار گذاشته شده است، تا سوءظن را به طرف ناپسری خود متوجه نمايد. بنابراين، می‌توان گفت «تبرداران روم» (مأمورين مخصوصی كه تبر در دست داشته و وظيفه پليس امروزی را انجام می‌دادند) برای كشف آثار كف دست و استفاده از آن‌ها به‌عنوان دليل جرم، خيلی نزديك شده بودند؛ اما برای تشخيص هويت، ابداً كوششی به‌عمل نيامده بود.

در برخی از اخبار و روايات صدر اسلام نیز اشاراتی در مورد اثر انگشت وجود دارد كه در اين‌جا دو نمونه بيان می‌شود:

    ۱- جابربن عبدالله انصاری، كه يكی از راويان معروف اخبار و احاديث است، در مورد شناسايی جسد پدرش (عبدالله) كه در جنگ احد شهيد شد، می‌گويد: «ما عرفته اِلّا بِبنانه» يعنی: نتوانستم او را بشناسم، مگر از روی سرانگشتانش.

    ٢- در «صحيح بخاری»، كه جزئی از كتاب‌های «صِحاح سِتّه» اهل سنت محسوب می‌شود، در مورد قول خداوند كه از زبانش گفته است: «من المومنين رجال صدقوا ماعاهدوا ...»، در حديث مفصلی راجع به برادر «ربيع» آمده است: «كسی نتوانست شخص كشته و مُثله شده را بشناسد، مگر خواهرش از روی سرانگشتان او.»

از این گذشته، در قرن هشتم هجری قمری، در شرح حال «قوبيلای قاآن» و «تيمور لنگ» (٨٠٧-٧٣٦ هجری قمری) نيز اشاراتی به اثر انگشت شده است.

با این وجود، پیشینه‌ی تاريخی بررسی خطوط برجسته سرانگشتان و كف دست و پا به‌صورت علمی به نيمه دوم قرن هفدهم ميلادی بر می‌گردد.

در سال ۱٦٨۴، «دكتر نهيما گريو» در انگلستان و در سال ۱٦٨٦، «دكتر مارسلو مالپيگی» در ايتاليا اين خطوط برجسته و نيز منافذ ريز پوست كف دست و پا را از ديدگاه پزشكی مورد مطالعه قرار دادند. در سال ۱٧٨٨، دانشمند ديگری به‌نام «ماير» از نظر تشريحی توضيحاتی درباره‌ی خطوط پوستی داد. وی عقيده داشت كه هرگز اين خطوط در دو نفر مانند هم نيستند.

در سال ۱٨٢٣ «پروفسور جان پركينج» استاد دانشگاه «برسلو» آلمان توانست ۹ نمونه متمايز نقوش سرانگشتان را مشخص نمايد. تشخيص هويّت به وسيله آثار انگشت، از سوی دو نفر انگليسی كه در آسيا زندگی می‌كردند، در يك زمان ولی به‌صورت جداگانه كشف گرديد. يكی از اين دو نفر «سر ويليام هرشل» فرماندار ناحيه «هوقلی» ايالت بنگال در هندوستان بود، و نفر ديگر «دكتر هنری فالدز» می‌باشد كه از كارمندان بيمارستان در «چسو كيجی» شهر توكيو در كشور ژاپن بود. هر دو نفر مزبور مدعی بودند كه از هيچ‌گونه سابقه‌ای در مورد استفاده قبلی آثار انگشت به منظور تشخيص هويت در آسيا مطلع نبوده‌اند؛ ولی به‌هر صورت اين‌طور به‌نظر می‌رسد كه كشف و ظهور انگشت‌نگاری در قاره آسيا - كه قبلاً مهد انگشت‌نگاری به‌منظورهای ديگر بوده است - يك امر تصادفی نبوده است. به‌هرحال بايد گفت اساسی‌ترين تحقيقات علمی در مورد آثار انگشت از نيمه دوم قرن نوزدهم آغاز شد.

در سال ۱٨۵٨ «ويليام هرشل» افسر ارتش انگليس كه مأمور خدمت در كمپانی هند شرقی در بنگال هندوستان بود، به‌تقليد از كارفرمايان چينی و هندی، در تنظيم اسناد و عقد قراردادها از كارگران و افراد طرف معامله اثر انگشت می‌گرفت تا آن‌ها خود را موظّف به رعايت تعهدات خويش بدانند. از آنجايی كه او از اعمال اين روش نتايج مطلوبی به‌دست آورد، نسبت به خاصيت اثر انگشت كنجكاو شد و به مدت ٢٠ سال روی اثرات انگشت اشخاص مختلفی كه در دفعات متفاوت از آن‌ها اخذ كرده بود مطالعه نمود و دريافت كه اولاً: در اثر مرور زمان نقش خطوط برجسته سرانگشتان اشخاص تغيير پيدا نمی‌كند، ثانياً: اين نقوش در هر شخصی منحصر به فرد بوده و با ديگران تفاوت دارد. هرشل پس از كشف اين موارد در سال ۱٨٧٧ به مقامات زندان بنگال پيشنهاد نمود از اثر انگشت به عنوان يك نشان منحصر به فرد برای تشخيص هويت زندانيان استفاده شود. ولی مقامات زندان مذكور به دليل عدم درك موضوع از روی تمسخر پيشنهاد او را رد كردند.

به‌هر حال هرشل بدون آن‌كه به‌چاپ و انتشار نظريه خود موفق شود به‌تنهايی به‌كار خود ادامه داد. قابل ذكر است در زمانی كه هرشل اقدامات خود را شروع كرد (سال ۱٨۵٨) هيچ‌گونه اطلاعی برای استفاده از اين آثار انگشت نداشت، ولی به‌زودی متوجه شد كه می‌تواند آن‌ها را به‌منظور تشخيص هويت نيز به‌كار ببرد. بدين ترتيب شروع به كار نمود و اولين استفاده وی اين بود كه از پرداخت حقوق به‌شيادان و طراران جلوگيری كرد.[] در سال ۱٨٨٠ يك پزشك اسكاتلندی مقيم ژاپن به‌نام «دكتر هنری فالدز» كه قبلاً با ملاحظه آثار انگشت روی ظروف گلی قديمی ژاپنی، به مطالعه و تحقيق پيرامون اثر انگشت اشخاص علاقه‌مند شده بود و از طرفی نيز توانسته بود در جريان بررسی يك سرقت ثابت نمايد كه اثر انگشت ناشی از تماس دست‌آلوده به دوده با ديوار كه در محل وقوع جرم به‌جای مانده، متعلق به متهم دستگير شده نيست و او بی‌گناه است، طی مقاله‌ای نتيجه تحقيقات خود را در مورد آثار انگشت در مجله «نيچر» (nature) انتشار داد و خود را كاشف انگشت‌نگاری دانست.

هرشل با ملاحظه مقاله فوق دچار تعجب شد و فوراً به‌مجله مذكور نامه‌ای نوشت و بدون ادعای حق تقدم در اين موضوع، اظهار داشت كه او انگشت‌نگاری را بيش از ٢٠ سال عملاً در هندوستان به كار می‌برده است. در مجموع در مقام مقايسه كار ٢٠ ساله «ويليام هرشل» و تحقيقات نظری كوتاه مدت «هنری فالدز» و به شهادت تاريخ می‌توان نتيجه گرفت كه پايه‌گذار علم انگشت‌نگاری به‌صورت امروزی «سر ويليام هرشل» بوده است. بنابراين به جرأت می‌توان گفت هرشل كاشف و مؤسس انگشت‌نگاری مدرن می‌باشد. البته بايد توجه داشت كه مطالعات فالدز او را به كشف و استفاده از آثار انگشتانی كه تصادفاً و ندانسته در محلی باقی می‌ماند هدايت نمود، در حالی كه هرشل روی آثار انگشت مطالعه كرده و فهميده بود كه می‌توان از آن‌ها به منظور تشخيص هويت استفاده كرد. به‌عبارت ديگر تحقيقات سرويليام هرشل بيشتر در زمينه تشخيص هويت و بررسی آثار انگشت گرفته شده از اشخاص بوده است، در حالی كه تحقيقات دكتر هنری فالدز بيشتر در كشف جرم و شناسايی مجرمان از روی آثار انگشت به‌جای مانده در صحنه جرم متمركز بود. نظريه‌های هرشل و فالدز در انگلستان توسط «سر فرانسيس گالتون» (۱۹۱۱-۱٨٢٢) رياضی‌دان و انسان‌شناس شهير انگليسی پذيرفته شد و او برای آن‌ها اساس علمی به وجود آورد.

گالتون آثار انگشت جمع‌آوری شده توسط هرشل را به كمك علم رياضی بررسی و تجزيه و تحليل كرد و به اين نكته پی برد كه امكان اين‌كه دو نفر دارای اثر انگشت يكسان باشند، ۱ به ٦۴ ميليارد است و عملاً احتمال اين‌كه دو اثر انگشت يكسان بتوان يافت، وجود ندارد. در نتيجه می‌توان به اثر انگشت اشخاص به‌عنوان يك وسيله مطمئن برای شناسايی آنان اعتماد كرد. گالتون نخستين كسی است كه نقوش سرانگشتان را به سه دسته كمانی (آرچ)، كيسه‌ای (لوپ) و پيچی (ورل) تقسيم كرد. همچنين گالتون در صدد ابداع روشی برای طبقه‌بندی آثار انگشت اشخاص برآمد كه قبل از اتمام اين كار، عمرش به‌پايان رسيد. بعد از او «سر ادوارد ريچارد هنری» كه با ويليام هرشل در هندوستان كار كرده و بعدها رئيس شهربانی لندن شده بود، روش طبقه‌بندی آثار انگشت گالتون را تكميل نموده و به‌دنيا عرضه كرد.

اين روش كه به «روش هنری» شهرت دارد (وعده‌ای نيز آن را روش «هنری – گالتون» می‌نامند) از سال ۱٨۹٧ در ابتدا در هندوستان - كه در آن زمان مستعمره انگليس بود - مورد استفاده قرار گرفت و در سال ۱۹٠۱ از طرف «اسكاتلنديارد» در انگلستان پذيرفته شد و به‌تدريج در اكثر نقاط دنيا مورد استفاده قرار گرفت. در حال حاضر، تعداد قابل ملاحظه‌ای از كشورهای جهان از جمله ايران در طبقه‌بندی و بايگانی آثار انگشتان از اين روش استفاده می‌نمايند. قابل ذكر است كه پذيرش انگشت‌نگاری از سوی «اسكاتلنديارد» باعث منسوخ شدن سيستم «تن پيمايی» به‌وجود آمده توسط «آلفونس برتيون» (۱۹۱۴-۱٨۵٣) گرديد. در اواخر قرن نوزدهم «يوهان وستيش» استاد جرم‌شناسی اهل آرژانتين نخستين كسی بود كه از زندانيان برای تشخيص هويت آن‌ها انگشت‌نگاری به عمل آورد. وی در سال ۱٨۹۱ برای اولين بار در دنيا، روشی را برای طبقه‌بندی آثار انگشتان ابداع نمود كه هنوز هم در كشورهای امريكای لاتين (اسپانيولی زبان) رايج است.

اين روش با وجود ساده و در عين حال جامع بودن، به دليل عدم رواج زبان اسپانيولی در ساير نقاط دنيا، نتوانست در كشورهای بيشتری رواج پيدا كند. در سال ۱٨۹٢ يك بازرس پليس آرژانتينی به‌نام «آلوارز» كه معاون و دستيار «وستيش» بود توانست از روی آثار انگشت خون‌آلود موجود بر روی در كلبه (محل وقوع جرم) مردی را كه متهم به قتل فرزندانش بود، تبرئه كرده و قاتل اصلی را كه همسر وی بود شناسايی نمايد. اين كشف در جلب توجه مردم آن زمان به اهميت اثر انگشت در كشف جرايم تأثير بسزايی داشت. به‌هر حال، بايد گفت انگشت‌نگاری در معنی امروزی آن تا زمان مرگ «آلفونس برتيون» در سال ۱۹۱۴ مورد استفاده قرار نگرفت، زيرا با اين‌كه برتيون از انگشت‌نگاری طرفداری می‌كرد ولی معلوم بود كه طرفداری او صميمانه نبود.

در واقع برتيون اين روش تازه را رقيب «تن پيمايی» خود می‌دانست. با اين وصف نكته جالب آن است كه عده‌ای به‌طور قطعی برتيون را كاشف انگشت‌نگاری می‌دانند. در حالی كه بايد دانست برتيون كاشف «تن پيمايی» بوده است. «برتيوناژ»، «تن پيمايی» يا «پيكر نگاری» يكی از راه‌های شناسايی و تعيين هويّت اشخاص بوده و بنا به تعريف عبارت است از تعيين هويت مجرمان بر اساس توصيف و اندازه‌گيری قسمت‌هايی از بدن آنان. برتيون در ابداع اين علم از تحقيقات پدر خويش و بررسی‌های «آدولف كتله» (۱٨٧۴-۱٧۹٦) بهره فراوان جست. كتله كشف كرده بود كه دو نفر انسان هرگز مشخصات بدنی برابر و يكسان ندارند. عده‌ای از مؤلفان نيز متعقدند تشخيص هويت اشخاص به كمك آثار انگشتان دست، به روش علمی توسط دانشمند انگليسی «گالتون» پايه‌گذاری شد.

عده‌ای نيز بر اين عقيده‌اند از آنجا كه برتيون فرانسوی كه در اداره پليس پاريس مشغول به كار بود، به انگشت‌نگاری توجه كرده است، بنابراین، او پدر علم انگشت‌نگاری است. اما بايد دانست اكثر محققان «سر ويليام هرشل» را مؤسس اين علم می‌دانند.

به‌هر حال، تا اواخر قرن ۱۹ شيوه كشف جرايم و دستگيری مجرمين در كشوهای مختلف، چندان تفاوتی با هم نداشت و افراد پليس پس از حضور در محل وقوع جرم و استماع شهود و تهيه صورت مجلس، در صورت امكان به دستگيری مجرم يا متهم اكتفا می‌نمودند. به‌تدريج، پليس كشورهای مختلف برای مبارزه با بزهكاری و كشف جرايم و دستگيری مجرمين به روش‌های خاص علمی متوسل شدند.

در نتيجه علم جديدی، زیر عنوان «پليس علمی» به علوم جديد افزوده گرديد. در تعريف اين علم بين دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. برخی عقيده دارند كه پليس علمی رشته‌ای از علوم جرم‌يابی بوده و علم مستقلی محسوب نمی‌شود. بعضی ديگر نيز پليس علمی را علم كشف بزه و شناسايی و تعقيب بزهكاران تعريف كرده‌اند. به‌هر صورت، بررسی پيرامون شيوه‌های ارتكاب جرم و وسايلی كه برای انجام دادن آن به‌كار رفته و آثار و نشانه‌هايی كه از مجرم باقی‌ مانده است، موضوع مطالعات پليس علمی است. تشخيص جعل و اسناد مجعول، تعيين نوع اسلحه در ارتكاب جرم، تهيه تصوير مجرم براساس اظهارات گواهان و سرانجام بررسی آثار انگشتان در «انگشت‌نگاری» از جمله زمينه‌های اصلی تحقيقات پليس علمی است.

بدین ترتیب، در اوایل قرن بیستم استفاده از تکنیک‌های تشخیص اثر انگشت برای تحقیقات جنایی در غرب متداول گشت. در آن زمان لازم بود تصویر هر ۱۰ انگشت با جوهر خاصی ثبت گردد. اما در اواخر دهه ۱۹۶۰، ابداع سیستم‌های ثبت اثر انگشت زنده (به‌صورت الکترونیکی - Live-Scan Systems) انقلابی در صنعت تشخیص اثر انگشت به‌وجود آورد. به‌سرعت پایگاه‌های داده از اثر انگشت افراد ایجاد شد و محققان هر روز فناوری تازه‌ای معرفی می‌کردند که با دقت و سرعت بیشتری فرد موردنظر را از بین انبوهی از افراد شناسایی می‌کرد.

امروزه تشخیص اثر انگشت به‌عنوان دقیق‌ترین و سریع‌ترین روش بیومتریک در جهان کاربرد بسیاری دارد نظیر کاربردهای امنیتی در سیستم‌های کنترل دسترسی (Access Control) و کاربردهای تجاری نظیر ساعت‌های حضور و غیاب.


[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]