دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۱ مهر ۱۲, چهارشنبه

کورت گودل

از: دانش‌نامه‌ی آريانا

فهرست مندرجات

[...][...]


کورت فریدریش گودل (به آلمانی: Kurt Friedrich Gödel) (زادهٔ ۲۸ آوریل ۱۹۰۶ م - درگذشتهٔ ۱۴ ژانویه ۱۹۷۸ م) ریاضی‌دان، فیلسوف اتریشی آلمانی‌تبار و قابل توجه‌ترین منطق‌دان اعصار بود که آثارش تاثیرات بسیار وسیعی بر تفکرات علوم و فلسفه قرن بیستم گذاشت، زمانی که بسیاری مانند برتراند راسل، آلفرد وایتهد و دیوید هیلبرت پیشگامان استفاده از منطق و تئوری مجموعه‌ها برای فهم مبانی ریاضیات بودند.[۱]


[] زندگی‌نامه

کورت گودل، در ۲۸ آوریل ۱۹۰۶ در شهر برنو - در موراویا - در پادشاهی اتریش - مجارستان[٢] (اکنون در جمهوری چک)، در یک خانوادۀ ثروتمند طبقات بالای آلمانی[٣] زاده شد. پدرش، «رودلف اوگوست گودل» از فرقۀ کاتولیک و مدیر یک کارخانه نساجی بود. مادرش، «ماریان گودل» نام داشت و از خانوادۀ سرشناس پروتستان بود[۴]. اجداد گودل، اغلب افراد فرهنگی در شهر برنو بودند. برای مثال، پدر بزرگ‌اش، «ژوزف گودل» خوانندۀ معروف آن زمان بود و برای چندین سال در «باشگاه سرور و نشاط برنو» (Brünner Männergesangverein) عضویت داشت.[۵]

گودل جوان، در خانواده‌ای خود، به‌دلیل کنجکاوی‌های سیری‌ناپذیرش به «آقای چرا» (Herr Warum) شناخته شده بود. به‌گفته رودولف برادرش، در سن شش یا هفت سالگی، از تب روماتیسمی رنج می‌برد. اگرچه او به‌طور کامل بهبود یافت، اما، از آسیب دائمی که به قلبش رسیده بود، برای بقیه عمر بیمار ناراحتی قلبی باقی ماند.

از ۱۹۱۲ تا ۱۹۱٦، گودل در یک مدرسه پروتستان لوتری، در برنو، به فراگیری آموزش ابتدایی پرداخت. بین سال‌های ۱۹۱٦-۱۹۲۴، در مدرسه دولتی آلمان، به تحصیل ادامه داد و ریاضیات، زبان و مذهب آموخت. اگرچه کورت در زبان سرآمد بود اما بعدها بیشتر به تاریخ و ریاضیات علاقه‌مند شد. علاقه او به ریاضیات زمانی افزایش یافت، که در سال ۱۹٢٠، برادر بزرگترش، رودولف برای تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه وین به وین رفت. در طول دوران نوجوانی، کورت به مطالعه اختصارات گابلس‌برگر (Gabelsberger shorthand)، تئوری رنگ‌های گوته، انتقاد از اسحاق نیوتن، و آثار امانوئل کانت پرداخت.

گودل در ۱٨ سالگی، به برادر خود در وین پیوست و وارد دانشگاه وین شد. در آن‌زمان، اگرچه در ابتدا، در رشتۀ فیزیک نظری تحصیل کرد، اما سپس در رشته‌های ریاضیات و فلسفه به‌تحصیل ادامه داد. در این مدت، هم‌چنین او ایده رئالیسم ریاضی را به تصویب رسانید؛ کتاب مبانی متافیزیکی علوم طبیعی کانت را خواند، و در حلقه وین موریتس شالیک، هانس هان، و رودلف کارناپ شرکت کرد. پس از آن، به‌مطالعه نظریه اعداد پرداخت. اما زمانی که او در اجرا سمینار که توسط موریتس شالیک گردانندگی می‌شد و در آن، مطالعه مقدمه کتاب برتراند راسل در فلسفه ریاضی انجام می‌گرفت، شرکت می‌کرد، به منطق ریاضی علاقه‌مند شد.

شــرکـت گـودل، در یـک سـخـنـرانـی دیـویـد هـیـلـبـرت (David Hilbert) در بـولـونـیـا (Bologna) کـه در مـوضـوع کامـل‌ســازی و ســازگاری سـیســتـم‌هـای ریـاضــی (completeness and consistency of mathematical systems) برگزار می‌شد، در زندگی تحصیلی او تأثیر عمیق گذاشت. در سال ۱۹۲٨، هیلبرت و ویلهلم آکرمن (Wilhelm Ackermann) «مبانی منطق ریاضی» (Principles of Mathematical Logic) را منتشر کردند، که در آن، مرتبه اول منطق مشکل کامل‌سازی، مطرح شده بود: «آیا بدیهیات یک سیستم رسمی برای درستی استخراج هر عبارت در همه نمونه‌های آن سیستم کافی است؟»

این موضوع، توسط گودل برای کار دکترایش انتخاب شد. وی، در سال ۱۹۲۹، در ۲۳ سالگی، رساله دکترای خود را، که بعدها «قضیه کامل گودل» (Gödel's completeness theorem) نامیده شد، زیر نظر هانس هان (Hans Hahn) آغاز کرد و در سال ۱۹۳٠، موفق به دریافت مدرک دکترا شد. پایان‌نامه دکترای او، همراه با برخی از اضافات، توسط آکادمی علوم وین به نشر رسید.

وی، زمانی که ۱۲ سال داشت، پس از شکست امپراتوری اتریش - مجارستان، بعد از جنگ جهانی اول، به‌طور طبیعی شهروند چکوسلواکی شد[٦]. اما او مانند بسیاری از ساکنان عمدتاً آلمانی زودتنلند (German Sudetenlaender)، خود را همیشه یک اتریشی در حال تبعید در چکسلواکی می‌پنداشت[٧].

گودل، در ۲۳ سالگی تصمیم گرفت شهروند اتریش شود و زمانی که اتریش ضمیمه آلمان شد، ۳۲ سال داشت و به‌شهروندی آلمان درآمد[٨].

در ۳۳ سالگی برای گریز از مشکلات جنگ جهانی دوم به کشور آمریکا مهاجرت کرد[۹]. پس از پایان جنگ، در ۴۲ سالگی شهروند آمریکایی شد و تا پایان عمر در آن کشور باقی ماند[۱٠].


[] اندیشه

گودل با دو قضایای ناتمامیت شهرت دارد که درست یک سال بعد از اخذ مدرک دکترا از دانشگاه وین در سال ۱۹۳۱ (یعنی در سن ۲۵ سالگی وی) به چاپ رسید.

او همین‌طور نشان داد که فرضیه پیوستار را نمی‌توان به‌وسیلهٔ اصول پذیرفته شده در تئوری مجموعه‌ها، به‌فرض پایداری آن اصول، باطل کرد. او سهم عمده‌ای برای اثبات تئوری به‌وسیلهٔ تبیین ارتباط بین منطق کلاسیک، منطق شهودگرا و منطق وجهی داشت[۱۱].


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]