دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

قرآن و کتاب مقدس

از: مهدیزاده کابلی

تفسیر موضوعی قرآن

قرآن و کتاب مقدس

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


مسلمانان باور دارند که قرآن کلام خدا است، که در یک کتاب به‌طور روشن و واضح گزارش شده كه همخوان با كتاب‌هاى آسمانی پيشین است. بنابراین، قرآن جایگاهی اساسی در بینش دینی اسلامی دارد. در این‌جا به دیدگاه قرآن نسبت به کتاب مقدس (تورات، انجیل و سایر صحف انبیأ) می‌پردازیم.


[] همخوانی قرآن با کتاب‌مقدس

سه کتاب تورات، انجیل و قرآن در نظر مسلمانان سه کتاب توحیدی است که از جانب خدا بر موسی، عیسی و محمد فرو فرستاده شده است و چنین ادعای از جانب مسلمانان ریشه در قرآن دارد. قرآن سوره‌ها و آیه‌های فراوان اشاره به همخوانی خود با کتاب مقدس (یا به اصطلاح قرآن، تورات و انجیل) دارد.

در سورۀ بقره، آیۀ ۴۱، خطاب به بنی‌اسراییل آمده است: «وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ» (به آنچه همخوانِِ (مُصَدِّقٌ = گواهی‌دهنده) کتاب شما نازل کرده‌ام ایمان بیاورید و نخستین منکر آن نباشید؛ و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید.)

این همخوانی قرآن گواهی‌دهندگی آن مبنی بر درستی کتاب‌مقدس بارها در قرآن تکرار می‌شود.

«و آنگاه که کتابی از سوی خداوند برای آنان آمد که همخوان با کتاب‌شان بود، ... آن را انکار کردند» (سوره بقره، آیۀ ۸۹). «و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا فروفرستاده است [قرآن] ايمان آوريد، گويند ما به آنچه بر [پيامبر] خودمان نازل شده است ايمان مى‌آوریم و غير آن را با آن‌كه [كاملاً] حق و همخوان کتاب آن‌هاست، انكار مى‌كنند» (همان سوره، آیۀ ۹۱) و «بگو هر كس دشمن جبرئيل باشد [در واقع دشمن خداست] چرا كه او به‌فرمان خدا قرآن را بر دل تو نازل كرده است، در حالی كه همخوان (مؤيد) [كتاب‌هاى آسمانی] پيش از آن و راهنما و مژده‌بخش مؤمنان است.» (همان سوره، آیۀ ۹۷)

سورۀ آل‌عمران، آیه‌های ۳ و ۴: «اين كتاب را كه همخوان با كتاب‌هاى آسمانی پيشین است به‌درستی بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را پیشتر فرو فرستاد» «که راهنمای مردم است و [نیز] فرقان [= جداكننده حق از باطل] را نازل كرد؛ كسانی كه به آيات خدا كفر ورزيدند، بی‌ترديد عذابی سخت‏ خواهند داشت و خداوند شكست‌ناپذير و صاحب‏ انتقام است.»



قرآن دربارۀ عیسی مسیح پسر مریم که او را «کلمۀ خدا» می‌خواند (سورۀ آل‌عمران، آیۀ ۴۵)، می‌گوید: «[خدا] به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مى‌آموزد» (همان سوره، آیۀ ۴۸) «و [او را به‌عنوان] پيامبرى به‌سوى بنی‌اسرائيل [مى‌فرستد] ...» (همان سوره، آیۀ ۴۹) «و [او مى‌گويد آمده‌ام تا] تورات را كه پيش از من [نازل شده] است تصديق‌كننده باشم» (همان سوره، آیۀ ۵۰)

«سپس، هنگامی که عیسی به کفر آنان پی برد، گفت یاوران من در راه خداوند کیست؟ حواریون گفتند ما یاوران [دین] الهی هستیم، به خداوند ایمان آورده‌ایم و گواه باش که ما فرمانبرداریم.» «پروردگارا به آنچه نازل كرده‌اى ایمان آوردیم و از پیامبرت پیروی کردیم پس ما را در زمره‌‌ی گواهان بنويس.» (همان سوره، آیات ۵۲ و ۵۳)


[] تحریف کتاب‌مقدس

«[در آغاز] مردم امت يگانه‌ای بودند، آنگاه خداوند پيامبران را مژده‌آور و هشدار‏دهنده برانگيخت، و با آنان به‌حق كتاب آسمانی فرستاد، تا ميان مردم در آنچه اختلاف می‌ورزند داورى كند، و در آن اختلاف نکردند، مگر كسانی كه آن [كتاب] به آنان داده شده بود، آن‌هم از روی رشک و رقابتی که باهم داشتند، [و] پس از آن‌كه برهان‌های روشن براى آنان آمد. آنگاه خداوند به ارادۀ خویش مؤمنان را به آن حق [و حقیقتی] كه ایشان در آن اختلاف داشتند رهنمون شد، و خدا هر كس را که بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند» (سورۀ بقره، آیۀ ۲۱۳)

«اینان پیامبرانی هستند که برخى را بر برخی ديگر برترى بخشيده‌ایم؛ و بعضی از آنان كسى هست كه خدا با او سخن گفته است؛ و بعضى از آنان را مرتبه‌هایی بلند فرابرده است؛ و عيسى پسر مریم را معجزات آشكار دادیم و او را به روح‌القدس یاری كردیم؛ و اگر خدا مى‏خواست كسانی كه پس از آنان آمدند، پس از روشنگری‌هایی که برايشان آمد، کشمکش و کارزار نمی‌کردند [و به كشتار يكديگر نمى‌پرداختند]، ولی اختلاف پیشه كردند؛ پس بعضى از آنان كسانی بودند كه ايمان آوردند و بعضى از آنان كسانی بودند كه كفر ورزيدند و اگر خدا مى‌خواست با يكديگر جنگ و کارزار نمى‌كردند، ولی خداوند آنچه را مى‌خواهد انجام مى‌دهد» (همان سوره، آیۀ ۲۵۳)

سورۀ بقره، آیۀ ۴۴: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ» (آيا مردم را به نيكى فرمان مى‌دهيد و خود را فراموش مى‌كنيد؟ حال آن‌كه شما كتاب [تورات] را مى‌خوانيد، آيا [هيچ] نمى‌انديشيد؟)

از طریق کلبی از ابوصالح او از ابن‌عباس چنین روایت گردیده که این آیه دربارۀ یهودیان اهل مدینه نازل شده که به‌خویشان و اقربای مسلمان خود که می‌رسیدند، می‌گفتند در دین خود ثابت و پا بر جا باشید و از آن دست برندارید ولی خود در دین ثابت نبوده و مردم را به‌اموری تشویق می‌نمودند که خود بدان پای‌بند نبوده‌اند.[]

سورۀ بقره، آیه‌های ۷۷ تا ۷۹: «أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ * وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ * فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ» (آيا نمى‌دانند كه خداوند آنچه را پوشيده (پنهان) مى‌دارند و آنچه را آشكار مى‌كنند مى‌داند؟ * و [بعضى] از آنان بی‌سوادانی هستند كه كتاب [تورات] را جز خيالات خامى [با قرائتی طوطی‌وار و لقلقۀ زبان] نمى‌دانند و جز پندار نمى‌بافند * پس واى بر كسانی كه [این‌گونه] كتاب [تحريف‌‏شده‌اى] با دست‌هاى خود مى‏‌نويسند [و] سپس برای آن‌که آن را به بهاى ناچيزى بفروشند مى‌‏گويند اين از نزد خداوند است؛ وای بر آنان از آنچه به‌دست‌های خویش نوشته‌اند و واى بر آنان از آنچه [از اين راه] به‌دست مى‌آورند).»




[] واکنش علیه اهل کتاب

ظاهراً تمام تلاش محمد، پیامبر اسلام، این بوده است که یهودیان مدینه را قانع کند تا ایمان آورند که قرآن هم مانند تورات، کتاب فروفرستاده از جانب خدا است. اما هنگاهی که با مخالفت آنان روبرو می‌شود، لحن گفتار او هم نسبت به یهودیان و هم نسبت به کتاب مقدس تغییر می‌کند:

«و آنگاه كه فرستاده‌اى (پیامبری) از جانب خداوند به‌نزد ايشان آمد كه گواهی‌دهنده بر [حقانیت] کتاب‌شان بود، گروهى از اهل كتاب، كتاب الهی را به پشت‌‏سر افكندند، چنان‌كه گويی [از آن هيچ] نمى‌دانند» (سورۀ بقره، آیۀ ۱۰۱). در ادامه لحن او تندتر می‌شود، و می‌گوید: «كسانی از اهل كتاب که كفر ورزیده‌‏اند و همچنین مشركان [هيچ‌كدام] خوش ندارند که از سوی پروردگارتان خيرى بر شما فرود آيد، با آن‌كه خدا هر كه را بخواهد مشمول رحمت ‏خود می‌گرداند، و خدا داراى بخشش فراوان است» (همان سوره، آیۀ ۱۰۵)

کنش‌های یهودیان و مسیحیان، سخت محمد، پیامبر اسلام را می‌آزرد: «بسيارى از اهل كتاب، پس از اين‌كه حق برايشان آشكار شده است، به‌انگیزۀ رشکی که در دل دارند (از روى حسدى كه در وجودشان است)، خوش دارند كه شما را پس از ایمان‌تان كافر گردانند...» (همان سوره، آیۀ ۱۰۹) «و گفتند هرگز هیچ‌كسى به بهشت نمی‌رود مگر آن‌كه يهودى يا مسیحی باشد، اين [از] آرزوهاى آنان است...» (همان سوره، آیۀ ۱۱۱)

«و يهوديان و مسیحيان هرگز از تو خوشنود نخواهند ‏شد مگر آن‌كه از آیین آنان پيروى كنی؛ بگو در حقيقت تنها هدايت‏ خداست كه هدايت [واقعى] است و چنانچه پس از آن دانشى كه بر تو [فرود] آمده است، از خواسته‌های آنان پيروی كنی، در برابر خدا یار و ياوری نخواهى داشت» (همان سوره، آیۀ ۱۲۰) «کسانی كه به آنان کتاب داده‌ایم [و] آن را چنان‌كه بايد و شاید مى‌خوانند، آنانند كه به‌آن ایمان می‌آورند و كسانی كه آن را انکار می‌کنند، آنانند كه زيانكارند» (همان سوره، آیۀ ۱۲۱).

«و يهوديان گفتند مسیحيان بر حق نيستند، و مسیحيان گفتند يهوديان بر حق نيستند، حال آن‌كه آنان كتاب [آسمانی] را مى‌خوانند؛ کسانی هم که [از حق] چیزی نمی‌دانند سخنی همانند سخن ايشان گفتند، سرانجام خداوند در روز رستاخيز، در آنچه در آن اختلاف داشتند ميان آنان داورى خواهد كرد.» (همان سوره، آیۀ ۱۱٣)

«دين خداپسند همانا اسلام است و اهل کتاب پس از آن‌كه علم یافتند [كتاب به آنان داده شد]، از رشک و رقابتی که باهم داشتند، اختلاف پیشه کردند و به آيات خدا كفر ورزید.» (سورۀ آل‌عمران، آیۀ ۱۹)

«و اگر با تو محاجه کردند بگو من و هر آن‌کس که پیرو من است خود را تسليم خدا نموده‏ایم؛ و به كسانی كه اهل كتابند و به مشركان بگو آيا اسلام می‌آورديد؟ اگر اسلام آوردند، به‌راستی راهیاب شده‌اند و اگر رویگردان شدند، همین رساندن پيام بر عهده توست ...» «كسانی كه به آيات خدا كفر مى‌ورزند و پيامبران را به‌ناحق مى‌كشند و دادگستران را به‌قتل مى‌رسانند آنان را از عذابی دردناك خبر ده» (همان سوره، آیات ۲۰ و ۲۱)

«آيا داستان كسانی را كه بهره‌اى از كتاب [تورات] يافته‌اند ندانسته‌اى كه چون به‌سوى كتاب خدا فرا خوانده مى‌شوند تا ميان‌شان حكم كند آنگاه گروهى از آنان به‌حال اعراض روى برمى‌تابند» «اين بدان سبب بود كه آنان [به پندار خود] گفتند هرگز آتش جز چند روزى به ما نخواهد رسيد و برساخته‌های‌شان آنان را در دين‌شان فريفته كرده است.» (همان سوره، آیات ۲۳ و ۲۴)

کار اختلاف محمد، پیامبر اسلام، با یهودیان و مسیحیان، به‌جای کشید که در سال دوم هجری، قبله‌ی مسلمانان را از سمت بیت‌المقدس به‌سوی کعبه که در آن ٣٦٠ بت موجود بود، تغییر داد و در توجیه آن این آیه را گفت: «مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر جا رو آورید، رو به‌سوی خدا است؛ بی‌گمان خدا گشايشگر داناست» (همان سوره، آیۀ ۱۱۵)

ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، در کتاب «التنبیه و الاشراف»، می‌نویسد: «در نماز ظهر روز سه شنبه نیمۀ شعبان [سال دوم هجرت] قبله از بیت‌المقدس سوی کعبه بگشت و پیغمبر که به رکوع رکعت دوم بود بگشت و صف‌ها نیز پشت‌سر او بگشت و آن مسجد را مسجد «ذوالقبلتین» گفتند. به‌قولی این سیزده روز پس از مقرر شدن روزۀ رمضان بود.»[التنبیه و الاشراف، ص ٢۱٦]

همو در کتاب «مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر» می‌گوید: «هیجده ماه پس از اقامت مدینه روزه رمضان را مقرر فرمود و قبله را سوی کعبه معین کرد.» (مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر، ج ۱، ص ٦۳۵)

سبب تغيير قبله طعنه‌های يهود بود که می‌گفتند: «مسلمانان از خود استقلال ندارند و به‌سوی قبله‌ی ما نماز می‌خوانند و اين دليل بر حق بودن ماست.» اين گفته‌ها برای پيامبر اسلام و مسلمانان بسیار ناگوار بود تا اين‌كه فرمان تغيير قبله صادر شد. يهود از اين ماجرا سخت ناراحت شدند و زبان به اعتراض گشودند كه چه عاملی سبب شده است كه مسلمانان از قبله‌ی پيشين انبيأ اعراض نمايند، پس يا كار سابق‌شان باطل بوده و يا كار فعلی آنان اشتباه است. قرآن در آيه يادشده پاسخ آن‌ها را می‌دهد كه همه‌جا مربوط به خداست.

در شأن‌نزول این آیه آمده: «ابن‌عباس گوید این آیه رد بر یهودیان است هنگامی که منکر تحویل قبله به‌طرف کعبه شده بودند و خداوند فرمود قبله مربوط به‌جهت خاصی سوای جهت دیگر نیست؛ چنان‌که مشبهه معتقدند و جبایی این قول را اختیار کرده و اقوی نیز همین است؛ ابن زید و قتاده گویند که مسلمین در موقع نماز به‌هر طرف که مایل می‌شدند می‌ایستادند سپس به‌توسط آیۀ «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» منسوخ گردید و رسول خدا در مرحلۀ اول به‌طرف بیت‌المقدس نماز می‌خواند، دیگران گویند عبدالله بن عمر هنگام سفر به‌طرف که راحله در حرکت می‌بود، نماز می‌خواند[] و معتقد بود که رسول خدا چنین عمل می‌نموده است و آیه را بر قول و فعل خود تأویل می‌نمود[]. بعضی گویند دربارۀ قومی نازل گردید که در تاریکی شب به‌نماز ایستاده بودند و جهت قبله بر آنان معلوم نبود، وقتی که صبح شد فهمیدند که نمازشان به‌طرف قبله نبوده است و خداوند این آیه را نازل فرمود، چنان‌که نخعی و عبدالله بن عامر از پدرش آن را روایت نموده‌اند[].»

در سورۀ بقره آیۀ ۱۴۲ آمده است: «سَيَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (به‌زودى مردم كم‌خرد خواهند گفت چه چيز آنان را از قبله‌اى كه بر آن بودند رويگردان كرد بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر كه را خواهد به راه راست هدايت مى‌كند.)

در شأن‌نزول این آیه آمده: «رسول خدا، در مرحلۀ نخست به‌طرف خانۀ کعبه نماز می‌خواند؛ وقتی که به مدینه هجرت فرمود، دستور یافت که به‌طرف بیت‌المقدس یعنی قبلۀ یهودیان نماز بخواند. چون مدتی گذشت، دیگر بار دستور یافت به‌طرف خانۀ کعبه نماز گذارد. مشرکین گفتند محمد از قبلۀ پدران خود منصرف شده بود، اکنون دوباره به قبلۀ پدران باز آمده، بنابراین، به آیین پدران نیز باز باز خواهد آمد. خداوند این آیه را نازل کرد. منظور از سفهاء در آیه، مشرکین مکه و یهودیان مدینه هستند[].»

در همان سوره، آیۀ ۱۴۳، آمده است: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (و قبله‌اى را كه [چندى] بر آن بودى مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مى‌كند از آن كس كه از عقيده خود برمى‌گردد بازشناسيم هر چند [اين كار] جز بر كسانی كه خدا هدايت[شان] كرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند زيرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است)

در شأن‌نزول این آیه آمده: «جماعتی از یهودیان به معاذ بن جبل گفته بودند ما امت عدل و قوم وسط هستیم و قبلۀ ما قبلۀ پیامبران است و محمد هم می‌داند ولی حسد او را رها نمی‌کند. معاذ در جواب گفت دین ما بر حق است و ما امت عدل می‌باشیم. سپس خدای تعالی این آیه را بر رسول خود فرستاد[]

و دربارۀ قسمت از آیه «وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ» هم وقتی قبله به‌طرف خانۀ کعبه برگردانیده شد، یهودیان گفتند اگر قبله بودن خانۀ کعبه حق باشد کسانی که به‌طرف بیت‌المقدس نماز گذاردند، به‌ضلالت و گمراهی بوده‌اند. سپس تین آیه نازل گردید و فرمود کسانی که به‌بیت‌المقدس نماز خوانده‌اند، خداوند ایمان و نماز آن‌ها را ضایع و تباه نمی‌کند. چون کسانی از مسلمین مانند اسعد بن زرارةَ و براء بن مغرور بوده‌اند که به‌طرف بیت‌المقدس نماز خوانده و سپس وفات یافته‌اند و مراد از ایمان در این آیه نماز است[].»

همچنین در همان سوره، در آیۀ ۱۴۴ آمده است: «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ» (ما [به‌هر سو] گردانيدن رويت در آسمان را نيك مى‌بينيم پس [باش تا] تو را به قبله‌اى كه بدان خشنود شوى برگردانيم پس روى خود را به‌سوى مسجدالحرام كن و هر جا بوديد روى خود را به‌سوى آن بگردانيد در حقيقت اهل كتاب نيك مى‌دانند كه اين [تغيير قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه مى‌كنند غافل نيست)

در شأن‌نزول این آیه آمده: «هنگامی که رسول خدا قبل از هجرت در مکه می‌بود، به‌طرف خانه کعبه نماز می‌خواند؛ بعد از هجرت به مدینه به‌طرف بیت‌المقدس نماز گذارد و هنگامی که به‌طرف بیت‌المقدس نماز گذارد، دو روز از ماه ربیع‌الاول گذشته بود و مدت شانزده ماه به‌طرف بیت‌المقدس نماز خواند تا این‌که به جبرئیل فرمود خیلی دوست می‌دارم که از قبلۀ یهود منصرف شوم و به‌طرف کعبه نماز گذارم. جبرئیل گفت من هم بنده‌ای مانند تو هستم و چون نزد خدا مقرب می‌باشی اگر از خداوند بخواهی مورد اجابت قرار گیرد. از آن‌وقت، رسول خدا اغلب به‌طرف آسمان نظر می‌افکند تا این‌که این آیه نازل گردید و قبله دوباره به‌طرف خانۀ کعبه برگردانیده شد[].»

احمد بن ابی‌یعقوب، در «تاریخ یعقوبی» می‌نویسد: «خدای عزوجل روزۀ ماه رمضان را واجب ساخت و یک‌سال و پنج‌ماه و به‌قولی یک‌سال‌ونیم، پس از رسیدن پیغمبر به مدینه در ماه شعبان قبله به‌سوی مسجدالحرام گردانده شد و خدای عزوجل نازل کرد: «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» (همانا گردش روی تو را در آسمان می‌بینم، و البته تو را به‌قبله‌ای که آن را می‌پسندی خواهیم گردانید، پس روی خود را به‌سوی مسجدالحرام، بگردان.) فاصلۀ میان واجب‌شدن روزۀ ماه رمضان و گشتن قبله به‌سوی کعبه، سیزده روز بود. و بعضی روایت کرده‌اند که رسول خدا در مسجد بنی‌سلمه نماز ظهر می‌خواند و چون دو رکعت به‌جای آورد، دستور گشتن قبله به‌سوی کعبه بر او نازل شد. پس چرخید تا روی خود را به‌سوی کعبه گردانید و آن مسجد «مسجدالقباتین» نامیده شد...»[تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۴٠۱]

محمدجریر طبری، دربارۀ حوادث سال دوم هجرت می‌نویسد: «از حوادث این سال تغییر قبلۀ مسلمانان از شام به‌سوی کعبه بود... مطلعان سلف در مورد زمان تغییر قبله اختلاف کرده‌اند و بیشتر بر این رفته‌اند که در نیمۀ شعبان هیجده ماه پس از هجرت بود.»[تاریخ طبری، ج ۳، ص ۹۴۱]

قتاده گوید: «وقتی پیامبر در مکه بود، مسلمانان سوی بیت‌المقدس نماز می‌کردند و چون هجرت فرمود تا شانزده ماه سوی بیت‌المقدس نماز می‌برد، پس از آن قبله تغییر یافت و سوی کعبه شد.»[همان‌جا، ج ۳، ص ۹۴٢]

ابن زید گوید: «پیامبر مدت شانزده ماه سوی سوی بیت‌المقدس نماز می‌برد و شنید که یهودیان می‌گفتند: پیامبر و یاران وی نمی‌دانستند قبله‌شان کجاست تا ما هدایت‌شان کردیم. و پیامبر این را خوش نداشت و سر به آسمان برداشت و آیۀ تغییر قبله نازل شد.»[همان‌جا، ج ۳، ص ۹۴٢]

ابو جعفر گوید: «در همین سال، روزه ماه رمضان مقرر شد و به‌قولی این به ماه شعبان بود. و چنان بود وقتی پیامبر به مدینه آمد، دید که یهودیان به روز عاشورا روزه می‌دارند و از آن‌ها سبب پرسید، گفتند: «این روزی است که خداوند آل‌فرعون را غرق کرد و موسی و همراهان وی را نجات داد.» پیامبر فرمود: «حق ما نسبت به موسی از آن‌ها بیشتر است» و آن روز را روزه داشت و بگفت تا کسان نیز روزه بدارند. و چون روزه ماه رمضان مقرر شد، نگفت که به روز عاشورا روزه‌دار شوند و از آن منع نفرمود.»[همان‌جا، ج ۳، ص ۹۴٢]

در «سیرت رسول‌الله» ابن‌هشام آمده: «و چون آیت فرو آمد و قبله از بیت‌المقدس با کعبه افتاد، علمای یهود، پیش پیامبر آمدند و گفتند: ای محمد، تو دعوی می‌کنی که: ملت من و ملت ابراهیم هر دو یکی است، پس چرا قبله از شام با کعبه افکندی؟ اگر می‌خواهی که ما بدین تو درآییم و متابعت تو کنیم، قبله همچنان که بود، باز جانب شام افکن. و ایشان می‌خواستند که بدین سخن سید، در فتنه افکنن، و او را بر سر آن دارند که قبله از کعبه باطل کند. و حق تعالی از خُبث ایشان خبر باز داد و آیات ۱۴٢ تا ۱۴۵ سورۀ بقره فرو فرستاد.

گفت: ای محمد، اگر تو هزار معجزه با این جهودان نمایی، و هر چه ایشان گویند تو مراد ایشان برآوری، ایشان متابعت تو هرگز نکنند؛ و نشاید، ای محمد، که از بهر سخن ایشان تَرک قبلۀ خود کنی و رضا و هوای ایشان گیری، اگر چنین کنی، ظلم باشد و ظلم بر پیامبران روا نباشد.»[سیرت رسول‌الله، ترجمۀ رفیع‌الدین اسحق بن محمد همدانی، ج ۱، صص ۵٠٦-۵٠۷]

يكی از علل مهم تغيير قبله می‌تواند اين مسأله باشد، از آنجا كه خانه‌ی كعبه در آن زمان كانون بت‌های مشركان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتاً به‌سوی بيت‌المقدس نماز بخوانند و به اين ترتيب، صفوف خود را از مشركان جدا كنند. اما هنگامی كه پیامبر به مدينه هجرت كرد، سال دوم هجرت خواستار تغيير قبله شد. اين امر به‌واسطه اين بود كه يهوديان مسئله قبله را به‌عنوان دستاويزی قرار داده بودند و از اين امر سوءاستفاده می‌كردند. آن‌ها به مسلمانان می‌گفتند اینان از خود استقلال ندارند و به‌سوی قبله ما نماز می‌خوانند، و این دلیل آن است که ما برحقیم.

«و [اهل كتاب] گفتند يهودى يا مسيحى باشيد تا راه ‏يابيد؛ بگو چنین نیست، بلكه [رستگاری در] آيين ابراهيم پاکدین است که از مشركان نبود» (سورۀ بقره، آیۀ ۱۳۵)

«بگوييد ما به خدا و آنچه بر ما و آنچه بر ابراهيم و اسماعیل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسى و عيسى و آنچه به همه پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده، ايمان آورده‌ایم، و بين هيچ‌يك از آنان فرق نمى‌گذاريم و در برابر او تسليم هستيم» (همان سورۀ، آیۀ ۱۳٦)

«پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ايمان آورده‌ايد ايمان آوردند راهیاب ‏شده‌اند و اگر روى برتافتند، بی‌شک در ستيزند، و خداوند تو را در برابر آنان حمایت کند...» (همان سورۀ، آیۀ ۱۳۷)

«بگو آیا دربارۀ خداوند با ما محاجه می‌کنید، حال آن‌که او پروردگار ما و پروردگار شماست...» «يا مى‌گوييد ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [دوازده‌گانه] يهودى يا مسیحی بوده‌اند؟ بگو آيا شما بهتر مى‌دانيد يا خدا؟» (همان سوره، آیات ۱۳۸ و ۱۳۹)

«اى اهل كتاب چرا در بارۀ ابراهيم محاجه مى‌كنيد، حال آن‌كه تورات و انجيل پس از او نازل شده است؛ آيا اندیشه نمى‌كنيد؟» «گیریم شما در بارۀ آنچه نسبت به آن دانشى داشتيد محاجه كرديد، اما چرا در مورد چيزى كه بدان دانشى نداريد مجادله می‌كنيد؟» «ابراهيم نه يهودى بود و نه مسیحی، بلكه پاکدین فرمانبردار بود و از مشركان نبود.» «نزديك‌ترين مردم به ابراهيم همان كسانی هستند كه او را پيروی كرده‌اند...» (همان سوره، آیات ٦۵ تا ٦۸)

«گروهى از اهل كتاب خوش دارند که شما را گمراه ‏كنند، در صورتى كه جز خودشان [كسى] را گمراه نمى‌كنند و نمى‌دانند» (همان سوره، آیۀ ٦۴).

«بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنی كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به‌جاى خدا به خدايی نگيرد، پس اگر [از اين پيشنهاد] رویگردان شدند، بگوييد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم (فرمانبرداریم) [نه شما].» (همان سوره، آیۀ ٦۹)



واکنش محمد، پیامبر اسلام، علیه مسیحیان نیز پس از انکار آنان از پذیرش اسلام، ۱٨٠ درجه تغییر می‌کند.

«و گفتند خداوند فرزندى براى خود برگزیده است؛ او منزه است؛ بلكه هر چه در آسمان‌ها و زمين است از آن اوست [و] همه فرمان‌پذير اويند» (سوره بقره، آیۀ ۱۱٦)

در شأن‌نزول این آیه آمده است که دربارۀ یهودیان نازل گردیده که می‌گفتند عزیز پسر خدا است و نیز دربارۀ مسیحیان نزول یافته که می‌گفتند مسیح پسر خدا است و هم‌چنین دربارۀ مشرکین بوده که معتقد بودند فرشتگان دختران خدایند.[]



«مؤمنان نبايد كافران را به‌جاى مؤمنان به دوستی بگيرند و هر كه چنين كند در هيچ چيز [او را] از [دوستی] خدا [بهره‌اى] نيست مگر اين‌كه از آنان به‌نوعى تقيه كند و خداوند شما را از [عقوبت] خود مى‌ترساند و بازگشت [همه] به‌سوى خداست» (سورۀ آل‌عمران، آیۀ ۲۸) «بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا نیز شما را دوست داشته باشد...» (همان سوره، آیۀ ۳۱) «بگو از خدا و پيامبر [او] اطاعت كنيد، و اگر رويگردان شدند [بدانند که] خداوند كافران را دوست ندارد.» (همان سوره، آیۀ ۳۲)




[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- کتاب مقدس در زبان فارسی، ترجمه‌ای است از یک کلمه در زبان عبرانی و آرامی که در زبان انگلیسی به «Bible» ترجمه شده است.
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها