تخارستان
ماندگاری یادمانهای ایرانی در سینکیان
فهرست مندرجات
- تخارستان
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
تخارستان | ▲ |
منطقهای که اکنون سين كيان (سینکیانگ) چین نام دارد از دیرباز گهوارهی رشد و نمو فرهنگ و تمدن ایرانی بوده است. این منطقه از اینرو که خاوریترین بخش «جهان ایرانی» و در حقیقت مرزبان خاوری آن بوده است، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
این منطقه در شرق آسیای میانه و شمال و جنوب بلندیهای «تینشان» واقع شده است. در جنوب کوههای تینشان، حوضهی رود تاریم[۱] قرار دارد که در غرب به فلات پامیر محدود میشود. صحرای وسیع تاکلاماکان در میان این منطقه واقع است.
نام این منطقه در گذشته «تخارستان» و از روزگاران بسیار دور جایگاه تیرههای ایرانی بوده است. همچنین این منطقه از نخستین سدههای میلادی به منزلهی بخشی از «جادهی ابریشم»، جهان ایرانی را به چین وصل میکرده است. مراکز مهم تمدن این منطقه پیرامون رود تاریم قرار داشتهاند (شهرهای کوچا، قراشهر، کاشغر و تورفان در شمال رود تاریم، و شهرهای ختن و یارکند در جنوب این رود).
نگارهای یافتشده در کومتورا که در موزهی برلین نگهداری میشود
نظریهای وجود دارد مبنی بر آن که آریاییهای تخارستان شاخهای از سکاها بودهاند و بازماندگانِ سکاهایی هستند که در سدههای هفتم و هشتم پیش از میلاد، به مانند اسکیتها و کیمریها، بهسمت غرب مهاجرت نکرده و در تخارستان باقی ماندند.[٢]
در تاریخهای چینی از تخارها با عنوان «یوئهچی» نام برده شده است. بر پایهی این تاریخها، در سال ۱٧٦ پ.م، تخارها مورد حملهی هونها قرار گرفتند و مجبور به ترک سرزمین خود و سکنا گرفتن در سرزمین بلخ یا باختر شدند.[٣] اما این کوچ به منزلهی برچیدهشدن فرهنگ و تمدن آریایی در تخارستان نبود؛ تاریخ از ماندگاری این فرهنگ در تخارستان حکایت دارد.
در پی رونق گرفتن «جادهی ابریشم»، در نخستین سدههای میلادی، تخارستان به عنوان بخش از مسیر جادهی ابریشم، سه تمدن بزرگ ایران، هند و چین را به یکدیگر پیوند میداد. در طول تاریخ روابط بازرگانی رشد و غنای فرهنگی را نیز از پی خود به ارمغان آورده است. از این رو جایگاه فرهنگی تخارستان، بهسبب پیوندهای اقتصادی این سه تمدن بزرگ، از شکوفایی چشمگیری برخوردار شد. هرتسفلد و هاکن، دو دانشمند نامبردار باستانشناس، معتقدند که در سده های چهارم تا هفتم میلادی، یک سبک فاخر هنری با الگوهای ساسانی – بودایی مانند همان سبکی که در کوشان وجود داشته است، در تخارستان نیز پا گرفت. با این حساب، رنه گروسه، دانشمند شهیر فرانسوی، معتقد است که در پایان سدهی هفتم میلادی، تخارستان به منزلهی «ایران بیرونی» بوده است.[۴]
شواهد بسیاری وجود این فرهنگ و هنر را در حوضهی رود تاریم ثابت میکنند. از جملهی این شواهد، نوشتههایی مربوط به سدههای پنجم تا هفتم میلادی به خط سانسکریت و به زبان تخاری- یکی از شاخههای زبان هند و اروپایی- در شهر «کوچا»ست که در اواسط قرن بیستم میلادی توسط هیأت علمی به سرپرستی پلیو، اشتاین و لوکوک کشف و خوانده شد.[۵] آثار دیگر این منطقه که در حوضهی فرهنگی جهان ایرانی است، نگارهی «کومتورا» متعلق به سدهی هفتم میلادی است که اکنون در موزهی برلن است. در این نگاره، سواران شهر کوچا را با زرههای فلزی و کلاهخودهای مخروطیشکل و نیزههای بلند میبینیم؛ منظرهای که ما را به یاد که آزادسواران ساسانی و سوارهنظام زرهپوش سارماتی میاندازد که تصاویرشان در «کرچ» واقع در شبهجزیرهی کریمه موجود است. این همسانی نیز به نوبهی خود یادآور پیوستگی شگفتانگیز فرهنگ ایرانی از مرزهای چین تا شبهجزیرهی کریمه واقع در دریای سیاه است.[٦]
نگارهای یافت شده در کومتورا که صحنهی جنگ سربازان را همچون تصاویر شاهنامهی بایسنقری به تصویر کشیده است
در پی سیاستهای توسعهطلبانهی امپراتوری تانگ چین (۹٠٧-٦۱٨ م)، در نیمهی اول سدهی هفتم پ.م، سپاهیان چینی، تخارستان را آماج حملههای خود قرار دادند. در سال ٦٣٢ م، ختن و کاشغر و در سال ٦٣۵ م.، یارکند به تصرف امپراتوری تانگ درآمد. سپاهیان چینی در سال ٦۴٨ م، در پی ایستادگی مردم شهر کوچا، ۱۱ هزار نفر از مردم این شهر را کشتار کردند[٧] تا به خیال خود حاملان فرهنگ ایرانی را در این منطقه نابود کنند.
هجومهای پیاپی چین و اقوام بیابانگرد ساکن در مناطق شمالی چین، به محو فرهنگ و تمدن ایران در تخارستان نینجامید. تخارستان تاریخی، و به ویژه ناحیهی تورفان، پایگاه ترویج یکی از دینهای ایرانی یعنی دین مانویت بوده است. این دین ایرانی ترکیبی زیبا میان دینهای زرتشتی و مسیحی است. در سدههای هشتم و نهم میلادی، خلیفگان عباسی، پیروان مانی را در ایران و عراق مورد تعقیب قرار داده و موجب کوچ مانویان به تورفان تخارستان شدند. مواعظ و حکمت مانویت، به همراه فرهنگ ایرانی، سبب شد تا اویغورها بهسرعت به مرحلهی تمدن برسند.[٨] اویغورها پس از هجوم چینیها به تخارستان و براندازی حکومتهای محلی آن منطقه، در سدهی نهم میلادی کنترل تخارستان را در دست گرفتند. اویغورها همچنین با پذیرش فرهنگ مانوی، برتری قابل ملاحظهای نسبت به دیگر قبیلههای ترک و مغول یافتند و تا ظهور چنگیزخان، مربی دیگر قبیلههای ترک و مغول بودند.[۹]
تخارستان، تا به امروز خاوریترین بخش جهان ایرانی است و با قدرت و صلابت که مشخصهی فرهنگی جهان ایرانی است، بهحیات خود ادامه میدهد. در حال حاضر، در حوضهی رود تاریم بهویژه در ناحیهی تاجگوران (در نزدیکی کاشغر) با جلوههای گوناگون فرهنگ ایرانی مواجه هستیم. مردم این منطقه نماز خود را به زبان فارسی میخوانند. این امر نمونهای از تلفیق زیبای فرهنگ ایرانی-اسلامی در این منطقه و گویای مسلمان شدن مردم این منطقه به دستِ بازرگانان ایرانی است.[۱٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- تاریم یا تارم نامی ایرانی بهمعنای منطقهی گرمسیر است که بنا بر پژوهش احمد کسروی متضاد واژهی شمیران بهمعنای منطقهی سردسیر است.
[٢]- «کوشلنکو، یواچی و مهاجرتهایشان»، تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی، بخش یکم از جلد دوم، ترجمهی صادق ملکشهمیرزادی، تهران: وزارت امورخارجه، ۱٣٧۵، ص ٢٢٦
[٣]- همان، ص ٢٢۱
[۴]- رنه گروسه، امپراتوری صحرانوردان، ترجمهی عبدالحسین میکده، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱٣٧۹، ص ۱۱٣
[۵]- دربارهی شباهت گویش کوچایی و دیگر گویشهای حوضهی تخارستان با زبانهای هند و اروپایی بنگرید به: «گروه لهجههای هند و اروپایی»، پدرسن، انجمن تاریخ دانمارک، ۱۹٢۱م.؛ همچنین، زیگ و زیگلینگ (صرف و نحو تخاری)، گوتینگن، ۱۹٧۱ م.
[٦]- رنه گروسه، همان، ص ۱۱۱
[٧]- همان، ص ۱٨٦
[٨]- همان، ص ٢۱۹
[۹]- همان، ص ٢٢۱
[۱٠]- علی علیبابایی درمنی، ماندگاری یادمانهای ایرانی در سینکیان، برگرفته از فصلنامۀ فروزش شماره سوم (تابستان ۱٣٨٨)، رویه ٨۹ تا ۹٠
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ فصلنامۀ فروزش شماره سوم (تابستان ۱٣٨٨)