دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۳ آذر ۱۸, سه‌شنبه

بیت‌المقدس

از: مهدیزاده کابلی (استاد پیشین دانشگاه کابل)

اورشلیم

مکان‌های مقدس یهودی، مسیحی و اسلامی



فهرست مندرجات







(به عربی: بَيْتُ الْمَقْدِس یا أورشلیم القُدس و یا القُدس؛ به عبری: اورشلیم «ירושלים»)، شهری در دامنه جبال الخلیل‎ و یکی از قدیمی‌ترین شهرهای جهان است. اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها هر دو این شهر را پایتخت خود می‌دانند، طوری که اسرائیل موسسات دولتی اصلی خود را در این شهر نگه‌داشته‌ است و حکومت خودگردان فلسطین آن را در نهایت به‌عنوان مقر حکومت خود می‌شناسد، گرچه هیچ‌کدام از این ادعاها به‌طور گسترده مقبولیت جهانی ندارند. این شهر، که براساس آمار سال ۲۰۰۸ میلادی، ۷٦۳٬٦۰۰ نفر جمعیت دارد و مساحت آن ۱۲۵،۱۵٦ کیلومترمربع است، در هر سه دین بزرگ ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام مقدس است. با این وجود، بیت‌المقدس شهری است که سرنوشت‌اش یکی بحث‌انگیزترین موضوعات در مناقشه اعراب و اسرائیل است.


مکان‌های مقدس در أورشلیم

جروسلم، یا اورشلیم، یا ، که در زبان عبری به آن یورشلاییم می‌گویند، در واقع، یکی از کهن‌ترین‌ شهرهای جهان است. در این شهر مکان‌های مقدس یهودی، مسیحی و اسلامی قرار دارد.

نقشه مکان‌های مقدس در شهر قدیم بیت‌المقدس


مکان‌های مقدس یهودی

کهن‌ترین پرستش‌گاه در شهر اورشلیم، معبد اورشلیم است. این معبد که به‌نام‌های هیکل سلیمان یا هیکل مقدس (به عبری: בית המקדש הראשון؛ با تلفظ: بیت همیقداش هاریشون) یاد می‌شود[]، بر اساس کتاب مقدس، نخستین معبد باستانی یهود بود که در اورشلیم ساخته شد.[]

در عهد عتیق، دربارۀ پیشینه‌ی تاریخی این معبد آمده است: «خداوند به قوم اسراییل دستور داد که در زمان سرگردانی در بیابانی چادری به نام میشکان تهیه کنند که این چادر محل ارتباط و حضور خدای اسراییل با آنان بود. در این چادر تابوت عهد قرار داشت و قوم اسراییل در هنگام حرکت این چادر را با خود از محلی به محل دیگر حمل می‌کردند. داود پسر جسی می‌خواست هیکلی برای خداوند بسازد و زمین آن را برای ساختش خریداری کرد اما، بر طبق عهد عتیق به سبب این‌که داوود خون بسیار بر زمین ریخته بود، خداوند او را از ساخت هیکل منع کرد و وعده داد پسرش سلیمان آن هیکل را به اتمام خواهد رساند.»[] کتاب اول پادشاهان می‌نویسد:

    حیرام‌، پادشاه‌ صور، كه‌ در زمان‌ داوود پادشاه‌ دوست‌ او بود، وقتی‌ شنید كه‌ سلیمان‌، پسرداود، جانشین‌ پدرش‌ شده‌ است‌ چند سفیر به‌ دربار او فرستاد. سلیمان‌ نیز متقابلاً قاصدانی‌ با این‌ پیام‌ نزد حیرام‌ فرستاد: «تو می‌دانی‌ كه‌ پدرم‌ داود به‌خاطر جنگ‌های‌ پی‌درپی‌ نتوانست‌ خانه‌ای‌ برای‌ عبادت‌ خداوند، خدای‌ خود بسازد. او منتظر بود كه‌ خداوند او را بر دشمنانش‌ پیروز گرداند. اما اینك‌ خداوند، خدایم‌ در اسرائیل‌ صلح‌ و امنیت‌ برقرار كرده‌ است‌ و من‌ دشمنی‌ ندارم‌ تا به‌ من‌ حمله‌ كند. خداوند به‌ پدرم‌ وعده‌ فرمود: پسرت‌ كه‌ به‌جای‌ تو بر تخت‌ سلطنت‌ می‌نشیند، برای‌ من‌ خانه‌ای‌ خواهد ساخت‌. حال‌ در نظر دارم‌ برای‌ عبادت‌ خداوند، خدایم‌ خانه‌ای‌ بسازم‌. آنچه‌ از تو می‌خواهم‌ این‌ است‌ كه‌ چوب‌بُران‌ خود را به‌ كوه‌های‌ لبنان‌ بفرستی‌ تا از درختان‌ سرو برایم‌ الوار تهیه‌ كنند. من‌ هم‌ افرادم‌ را به‌ آن‌جا روانه‌ می‌كنم‌ تا دوش‌بدوش‌ آن‌ها كار كنند. مزد كارگران‌ تو را هم‌ هر قدر تعیین‌ كنی‌ می‌پردازم‌. چون‌ همان‌طور كه‌ می‌دانی‌ در اسرائیل‌ هیچ‌كس‌ به‌خوبی‌ صیدونی‌ها در بریدن‌ درخت‌ ماهر نیست‌!»

    حیرام‌ از این‌ پیام‌ سلیمان‌ بسیار خوشحال‌ شد و گفت‌: «سپاس‌ بر خداوند كه‌ به‌ داوود پسر حكیمی‌ داده‌ است‌ تا بر مملكت‌ بزرگ‌ اسرائیل‌ سلطنت‌ كند.» آن‌گاه‌ این‌ پیام‌ را برای‌ سلیمان‌ فرستاد: «پیغامت‌ را دریافت‌ كردم‌ و خواهش‌ تو را درباره‌‌ی تهیه‌ الوار درخت‌ سرو و صنوبر به‌جا می‌آورم‌. افرادم‌ الوار را از كوه‌های‌ لبنان‌ به‌ ساحل‌ دریا می‌آورند. سپس‌ آنها را بهم‌ می‌بندند و به‌ آب‌ می‌اندازند تا از كنار دریا به‌طور شناور حركت‌ كنند و به‌ نقطه‌ای‌ كه‌ می‌خواهی‌ برسند. در آنجا افراد من‌ چوب‌ها را از هم‌ باز می‌كنند و تحویل‌ می‌دهند. تو نیز می‌توانی‌ در عوض‌، برای‌ خاندان‌ سلطنتی‌ من‌ آذوقه‌ بفرستی‌.»

    به‌ این‌ ترتیب‌، حیرام‌ چوب‌ سرو و صنوبر مورد نیاز سلیمان‌ را فراهم‌ كرد، و به‌جای‌ آن‌، سلیمان‌ هر سال‌ دو هزارتن‌ گندم‌ و چهار صد هزار لیتر روغن‌ زیتون‌ خالص‌ برای‌ حیرام‌ می‌فرستاد.

    بین‌ حیرام‌ و سلیمان‌ صلح‌ برقرار بود و آن‌ دو با هم‌ پیمان‌ دوستی‌ بستند. خداوند همان‌طور كه‌ فرموده‌ بود به‌ سلیمان‌ حكمت‌ زیادی‌ بخشید.

    آن‌گاه‌ سلیمان‌ سی‌ هزار نفر را از سراسر اسرائیل‌ به‌ بیگاری‌ گرفت‌. ادونیرام‌ را نیز به‌‌سرپرستی‌ آن‌ها گماشت‌. او هر ماه‌ به‌ نوبت‌، ده‌ هزار نفر از آنان‌ را به‌ لبنان‌ می‌فرستاد. به‌ این‌ ترتیب‌، هر كس‌ دو ماه‌ در خانه‌ خود بود و یك‌ ماه‌ در لبنان‌. سلیمان‌ هفتاد هزار باربر و هشتاد هزار سنگتراش‌ در كوهستان‌ داشت‌ و سه‌ هزار و سیصد سر كارگر بر آن‌ها نظارت‌ می‌كردند. سنگتراش‌ها به‌‌دستور پادشاه‌ سنگ‌های‌ مرغوب‌ بزرگ‌ برای‌ بنای‌ خانه‌ خدا می‌كندنـد و می‌تراشیدند. اهالی‌ جبل‌ هم‌ به‌ چوب‌بران‌ سلیمان‌ و حیرام‌ در بریدن‌ چوب‌ و تهیه‌ الوار و تراشیدن‌ سنگ‌ها برای‌ خانه‌ خدا كمك‌ می‌كردند.

مـوقـعیـت: هیـکل ســلیـمـان، در بلندترین نقطه‌ی شهر، بر روی صخره‌ی مقدس بنا شد.[] اما امروزه سطح معبد و قدس‌القداس با سطح شهر یکسان شده است[] و گفته می‌شود که این هیکل، بر روی تپه‌‌ی موریا قرار داشت؛ که این تپه همان است که هم‌اکنون مسجدالاقصی و قبه‌الصخره بر روی آن واقع است.[]

درباره‌ی موقعیت مکانی دقیق هیکل بر روی تپه، نظرها متفاوت است. هم‌اکنون سه احتمال برای آن وجود دارد که به ترتیب در صحن شمالی، در محل کنونی قبةالصخره و در صحن جنوبی (بین مساجد الاقصی و صخره) هستند.[]

اما برپایه‌ی آخرین پژوهش‌ها، احتمال سوم از دو احتمال دیگر قوی‌تر دانسته شده است.[] بر این مبنا، امکان تجدید بنای هیکل سلیمان، در محوطه‌ی باز جنب مسجد، و بدون آسیب‌زدن به هیچ‌یک از مساجد الاقصی و قبةالصخره وجود دارد.[]

معبد سلیمان، در سال ۵۸۷ پیش از میلاد توسط بخت‌النصر بابلی تخریب شد. کاوش‌های باستانی، تاکنون اثری از این معبد پیدا نکرده است و در بیرون از متون مذهبی روایات کمی در مورد آن وجود دارد.[]

در حدود سال ۵۱٦ پیش از میلاد، بازسازی این معبد، به‌دستور کورش کبیر، امپراتور پارس و به کمک منابع مالی او آغاز شد[] این معبد که به‌نام معبد زروبابل‌ یا معبد دوم اورشلیم (؛به عبری: בֵּית־הַמִּקְדָּשׁ הַשֵּׁנִי‎ با تلفظ: بت هامیکداش هاشانی) نامیده می‌شود[]، در زمان داریوش اول، در سال ۵۲۱ پیش از میلاد تکمیل شد[] و ۵٠٠ سال‌ دوام‌ آورد.

سپس، معبد دیگر به‌دست‌ هیرودیس‌، از مرمر و طلا ساخته‌ شد که شكوه‌ و جلال‌ آن‌ غیر قابل‌ توصیف‌ بود.[] یوسفوس فلاویوس اشاره می‌کند که هیرودیس بزرگ، معبد را به‌طور کامل، بین سال‌های ۲۰ تا ۱۸ پیش از میلاد، بازسازی کرد.[] این پرستش‌گاه که جایگزین هیکل سلیمان شد، همان‌ معبدی‌ بود كه‌ مسیح‌ در آن‌ پا نهاد و تا حدود سال ۷۰ بعد از میلاد وجود داشت[]. معبد هیرودیس، در سال ٦۸ میلادی، به‌دست‌ رومیان‌ تخریب‌ شد.[]

تخریب معبد اورشلیم - اثر: فرانچسکو هایز.

بدین ترتیب، شهر قدیم اورشلیم بعد از خرابی معبد هیرودیس، در طی تاریخ و در مسیر ساخت سازها و ویرانی‌های متعدد به عمق ۴۰ تا ۷۰ پا در زیر انبوهی خاک و سنگ مدفون شده و امروز فقط قسمت کوچکی از آن شهر باستانی بر جای مانده است.[]


مکان‌های مقدس مسیحی

در انجیل یوحنا، عیسی مسیح، از بدن‌ خود به‌عنوان‌ معبد یاد كرده است؛ وقتی سران قوم يهود از عيسی معجزه خواستند، او پاسخ گفت: «این خانۀ خدا را ویران کنید و من آن‌را در سه روز برپا خواهم کرد.» یهودیان گفتند: «ساختن این معبد چهل و شش سال طول کشیده است. تو چطور می‌توانی آن‌را در سه روز بنا کنی؟» اما معبدی که عیسی از آن سخن می‌گفت بدن خودش بود.[]

بر اساس یوحنا باب ۴، آیات ٢٠ تا ٢۴، خدا به‌واسطه‌ی او در میان‌ انسان‌ها سكونت‌ گزید. از نظر عیسی‌، وجود معابد زمینی‌ برای‌ پرستش‌ خدا ضروری‌ نیست‌.[]

اما پس از او، ساختمان‌های‌ كلیساها گاهی‌ معابد خدا نامیده‌ می‌شوند، ولی‌ این‌ مطلب‌ در هیچ‌‌جای‌ كتاب‌مقدس‌ ذكر نشده‌ است‌.[] پولس رسول در نامه‌ی اول که به ایمانداران كليسای قرنتس فرستاده، می‌نویسد: «هر فرد مسیحی‌، یك‌ معبد خداست».[] به نظر هنری هلی، شاید عظمت‌ و جلال‌ معبد سلیمان‌ نمونه‌ای از آن‌ بوده‌ باشد.[]

با این حال، پولس رسول می‌افزاید: «كلیسا به‌صورت‌ جامع‌، معبد خدا و محل‌ سكونت‌ خدا در جهان‌ است».[] امروزه، «کلیسای مقبره مقدس» در اورشلیم، بنایی است که برای همه مسیحی‌های جهان مهم است چون به باور مسیحیان داستان زندگی عیسی، از مصلوب‌شدن تا مرگ و رستاخیز، همین‌جا رخ داده است. آن‌طور که در اکثر روایت‌های مسیحی آمده، عیسی را همین‌جا، در جلجتا یا تپه کال‌وری، به صلیب کشیدند. قبرش هم داخل آرام‌گاه است، و رستاخیزش هم همین‌جا بوده است.[]


مکان‌های مقدس مسلمانان

مسجدالاقصی (به عربی: المسجد الأقصی‎، به‌معنی دورترین مسجد[]) از مهم‌ترین مساجد اسلام و سومین مکان مقدس برای مسلمانان است.[] مسجدالاقصی که در بخش جنوب شرقی[] بخش قدیمی اورشلیم واقع شده‌ است، به ادعای مسلمانان تا سال اول هجری، قبله اول مسلمانان بوده‌ است.[] در حالی قبل از خلافت عمر بن خطاب، چنین مسجدی وجود خارجی نداشت و در ضمن قرآن هم مسجدالاقصا را قبله مسلمانان ذکر نکرده است. به هر صورت، مسلمانان به‌مکانی که مسجدالاقصی، قبةالصخره و قبةالسلسله در آن واقع شده‌اند، «حرم‌الشریف» می‌گویند.[]

نمای از مسجد الآقصی

در این مکان، سابقاً پرستش‌گاه اورشلیم و هیکل سلیمان قرار داشت که مقدس‌ترین مکان مذهبی برای پیروان یهودیت است. بر باور یهودیان، بقایای مهم‌ترین معابد دین یهود در زیر مجموعه مسجدالاقصی قرار گرفته است.[] یهودیان محوطه پیرامون مسجدالاقصی را «کوه معبد» می‌خوانند.[]

محوطه حرم‌الشریف شامل قبةالصخره، قبةالسلسله و مسجد الاقصی است که از آن به‌عنوان سومین مکان مقدس مسلمانان پس از اماکن مذهبی مکه و مدینه نام برده می‌شود. در مجاورت این اماکن، «دیوار غربی» قرار دارد که از مقدس‌ترین نمادهای مذهبی برای یهودیان است.

این محوطه، نه تنها مورد احترام مسلمانان، بلکه یهودیان نیز است. یهودیان این محوطه را کوه معبد می‌خوانند و می‌گویند که دو معبد یهودی پیش از این در این محوطه برقرار بوده است.

بنابراین، کوه معبد (حرم شریف) که تپه‌ای واقع در بخش جنوب شرقی محله قدیمی شهر اورشلیم (بیت‌المقدس) است هم برای مسلمانان و هم برای یهودیان مکانی مقدس به‌شمار می‌آید، اما مسلمانان کنترل آن‌را در دست دارند.

اسرائیل شرق اورشلیم (بیت‌المقدس) را در طول جنگ ۱۹٦۷ اشغال و آن را به خاک خود ملحق کرد٬ حرکتی که از سوی جامعه بین‌المللی هیچ‌گاه پذیرفته نشد. از آن زمان یهودیان اجازه بازدید از کوه معبد را دارند اما اجازه عبادت در آن را ندارند.

اشاره: هر چند نام مسجدالاقصی در آیه اول سوره اسرا آمده‌ است که اشاره به معراج و سیر شبانه پیامبر اسلام از مسجدالحرام به مسجدالاقصی دارد. اما این آیه به چند دلیل بین خلافت عمر و خلافت عثمان ساخته و پرداخته شده است تا داستان معراج پیامبر اسلام را، به استناد کلام خدا، واقعی جلوه دهند.

نخست، این‌که مسجد الاقصی در دوران خلافت عمر بن خطاب، در سال ٢٠ هجری ساخته شد و در زمان محمد، پیامبر اسلام، این مسجد وجود خارجی نداشت.

دوم، واژه‌ی مسجد اگرچه لغت عربی است، اما چون پیش از اسلام متداول نبوده، بنابراین به‌همان معنی عام خود یعنی سجده‌گاه تلقی می‌شود؛ اما ذكر كلمات المسجد و الاقصی با الف و لام، به این دلیل است كه مسجد نامبرده که در قرآن مورد گفت‌وگو قرار گرفته، بایست از نظر گوینده یا شنونده و به‌طور كلی در میان مردم آن‌زمان معروف بوده باشد. در حالی که در زمان نزول قرآن چنین چیزی بعید به‌نظر می‌رسد.

سوم، به‌طورکلی، داستان سیر شبانه‌ی محمد از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و معراج او، یک داستان تخیلی و غیر واقعی است که هیچ عقل سلیم نمی‌تواند بر آن گواهی نماید.

محمد، پیامبر اسلام و مسلمانان نخست به سمت بیت‌المقدس نماز می‌خواندند. نام مسجدالاقصی، در آیه اول سوره اسرا آمده‌ است: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ» (منزه است آن [خدايی] كه بنده‏‌اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به‌سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت داده‏‌ايم سير داد تا از نشانه‏‌هاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست)[]

گرچه به گزارش خبرگزاری فارس، مسجدالاقصی در سال ٧۱٠ میلادی ساخته شد، به همین دلیل صرف نظر از قداست یکی از قدیمی‌ترین مساجد جهان اسلام به‌شمار می‌آید[]. اما واقعیت این است که در سال ٦٣٦ میلادی كه لشگر اسلام به فتح شهرهای فلسطین، سوریه، لبنان و اردن نایل آمد، ساكنان بیت‌المقدس به‌علت حصارهای محكم شهر و وقوع آن بر بلندی كوه، مقاومت كردند تا آن‌كه عمر بن خطاب، خلیفه وقت مسلمانان، در ربیع‌الاخر سال ۱٦ هجری قمری، همراه با امان نامه‌ای شخصاً وارد بیت‌المقدس شد.[تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱٧۹۱] هم‌اكنون نام مسجدالاقصی بر منطقه‌ای بالغ بر ۱۴ هكتار معادل حدود ۱۴۴ هزار متر مربع اطلاق می‌شود. مسلمانان معتقدند كه پیامبر اسلام در شب معراج، افسار مركب خود را بنا بر سنت انبیای پیشین به دیوار براق در بخش غربی حرم مسجد الاقصی بست.[] برای اولین‌بار به فرمان عمربن خطاب در سال ٢٠ هجری مسجدی در محل به معراج رفتن پیامبر ساخته شد كه مسجد الاقصی نام گرفت.[]

مسجد‌ الاقصی قبل از خلافت دو حاکم اموی یعنی عبدالملک بن مروان و پسرش ولید بن عبدالملک زیاد توسعه نیافته بود و به «حرم قدسی شریف» معروف بود. در سال ٦۹۱ میلادی عبدالملک حاکم اموی مسجد الاقصی را در مساحت فعلی آن توسعه داد و مهم‌ترین بنای آن معروف به «قبةالصخره» را ساخت. كار ساخت مسجد قبةالصخره، در سال ٦٦ هجری قمری به‌دستور عبدالملك بن مروان شروع و در سال ٧٢ هجری به پایان رسید.


مسجد الاقصی یا مسجد قبةالصخره؟
علامه سید جعفر مرتضی عاملی

علامه سید جعفر مرتضی عاملی، مورخ برجسته‌ی لبنانی و یکی از بزرگ‌ترین علمای شیعه در عصر حاضر، در دو کتاب خود با عنوان‌های «مسجد الأقصی کجاست؟» و «الصحيح من سيرةالنبی»، بر اساس روایات معتبر شیعه مدعی شده است که بنا بر روایات معتبر شیعه، مسجد الاقصی حقیقی، که اسرأ (سفر شبانه‌ی) پیامبر به‌سوی آن بود، در آسمان است و نه بر روی زمین.[عاملی، روایات صحیح از سیرت پیامبر اعظم، ج ٣، ص ۱٠٦]. در روایات شیعه آمده است: «از امام جعفر صادق پرسیده شد که مهم‌ترین مساجد روی زمین کدامند؟ ایشان پاسخ داد مسجد الاحرام و مسجد نبی در مدینه و بعد از این دو، مسجد کوفه. سئوال‌کننده پرسید پس مسجد الاقصی چطور؟ و حضرت پاسخ داد مسجد الاقصی در آسمان است.»[] و نیز علامه عاملی می‌افزاید: «هنگامی که عمر وارد بیت‌المقدس شد در آن‌جا هیچ مسجدی وجود نداشت چه رسد به این‌که اسمش اقصی باشد.»[عاملی، پیشین، ج ٣، ص ۱٣٧] هم‌چنین وی در کتاب «مسجد الأقصی کجاست؟» می‌نویسد: «حقایق متعددی درباره‌ی مسجد الأقصی برایمان آشکار شده است که ثابت می‌کند مسجد الآقصی در فلسطین نیست.»[همان‌جا؛ در روایتی از کتب شیعی، مسجدالاقصی که در قرآن آمده‌است نه در اورشلیم و نه در روی زمین بلکه در آسمان‌ها اعلام شده‌ است. رجوع شود به: تفسیر القمی، ج ۲، ص ۲۴۴ و مستدرک‌الوسائل، ج ۳، ص ۴۰۹]

نمای کلی از مسجد الآقصی و مسجد قبةالصخره؟

و یکی از دلایلی که به آن استدلال کرده تا ثابت کند که مسجد الاقصی، مسجدی است در آسمان. روایتی است که در کتاب «بحار الأنوار مجلسی» از از ابو عبدالله روایت شده که گفت: از او دربارۀ مساجد با فضیلت سؤال کردم، فرمود: مسجد الحرام و مسجد نبی، گفتم: و مسجد الأقصی فدایت شوم؟ فرمود: آن در آسمان است؛ پیامبر به‌سوی آن شب‌روی کرد؛ گفتم: مردم می‌گویند که آن بیت‌المقدس است؟ فرمود: مسجد کوفه از آن بهتر است.»[بحارالأنوار مجلسی، ج ٢٢، ص ۹٠؛ و نیز به کتاب الشیعه و المسجد الأقصی و سایت شبکۀ الراصد مراجعه شود.]

اما جالب‌تر این است که تا همین اواخر، اغلب مسلمانان مسجد قبةالصخره را که ساختمان هشت گوش با گنبد طلایی است، به‌عنوان مسجد الاقصی می‌شناختند.


[] يادداشت‌ها




[] پی‌نوشت‌ها

...
...


[] جُستارهای وابسته

1 2 3 4 5 6 7 8


[] سرچشمه‌ها

□ عاملی، سید جعفر مرتضی، روایات صحیح از سیرت پیامبر اعظم، المرکزالإسلامی للدراسات، چاپ پنجم - ۱۴٢٧ هجری - ٢٠٠٦ میلادی.