دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۷ مرداد ۱۹, جمعه

نامه‌ی دکتر نجیب‌الله به ویلی برانت

از: دکتر مصطفی دانش (روزنامه‌نگار)

جنگ و صلح در افغانستان

نامه‌ی دکتر نجیب‌الله به ویلی برانت‬‎


فهرست مندرجات

.



رقابت ابرقدرت‌ها در افغانستان

هربرت ارنست کارل فراهم (به آلمانی: Herbert Ernst Karl Frahm) معروف به ویلی برانت (Willy Brandt) (زاده‌ی ۱۸ دسامبر ۱۹۱۳ - درگذشته‌ی ۸ اکتبر ۱۹۹۲) سیاست‌مدار آلمانی، از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ صدراعظم آلمان بود. و محمدنجیب‌الله احمدزی معروف به دکتر نجیب‌الله (زاده‌ی ۶ اوت ۱۹۴۷ – درگذشته‌ی ۲۸ سپتامبر ۱۹۹۶) پزشک، دیپلمات افغان، رئیس سابق سازمان امنیت افغانستان و هفتمین رئیس‌جمهور افغانستان و آخرین رئیس‌جمهور حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان بود.

پرسش این است که برخی از کشورها در آفریقا هستند که معادن الماس و طلا دارند و کشورهای خاورمیانه نفت دارند، واقعاً کشور افغانستان چه دارد که این‌همه مردمش باید مصیبت و رنج بکشند؟

در پاسخ این پرسش، به‌نظر دکتر مصطفی دانش، افغانستان دو اهمیت اساسی دارد: یکی از لحاظ استراتژیک، افغانستان پل اروپا از طریق آسیای میانه به جنوب آسیا است. این کشور همرز کشورهای مهم آسیای میانه، ایران و چین است. یعنی در واقع سه کشور مهمی که امروز در دنیا نقش بازی می‌کنند: چین، روسیه و حتی ایران در خاورمیانه. پنتاگون در تحقیقاتش در ماه ژوئن، چنین می‌گوید: «ایران در خاورمیانه نقش هژمونی آمریکا را به چالش کشیده است.» در کنار این، در آن منطقه، نقش چین بسیار اهمیت دارد و یکی از راه‌های اساسی جاده‌ی ابریشم در واقع افغانستان است. از طریق به افغانستان در واقع، جاده ابریشم به آسیای میانه و از طریق آسیای میانه به روسیه و از آن طریق به اروپا وصل می‌شود. این مطلبی است که باید به آن اشاره شود، موقعی که درباره‌ی افغانستان صحبت می‌شود. بنابراین، افغانستان در نزدیکی پاکستان و به نزدیکی هندوستان نقش استراتژیک بزرگی را دارد. هم‌چنین باید به این مطلب هم اشاره بکنیم که امروز گفته می‌شود و حتی آقای حامد کرزی چنین مطرح می‌کند، که بیش از ده هزار نفر نیروهای داعشی از عراق و سوریه وارد افغانستان شدند، به این دلیل که افغانستان برای مبارزه در راه جاده‌ی ابریشم چین، برای نفوذ به آسیای میانه و از طریق آسیای میانه به روسیه و برای نفوذ به داخل ایران نقش مهم استراتژیک دارد.

از این‌روست که نیروهای نظامی آمریکا وارد افغانستان شدند. مطلب دیگری که مهم است در مورد افغانستان، این کشور منابع عظیم زیرزمینی دارد، از جمله معادن اورانیوم که دست‌خورده نیستند و می‌توان مورد بهره‌برداری قرار گیرد. و هم‌چنین معادن زیاد دیگری دارد که می‌تواند مورد استفاده غرب و کشورهای صنعتی باشد. از این لحاظ افغانستان اهمیت دارد، گرچه جنگ داخلی اجازه نداده که تاکنون از این معادن استفاده بشود.

چند سال پیش، چنین مطرح بود که پایپ‌لاین گاز از ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان و هندوستان برود. پایپ‌لاین گازی که یکی از شرکت‌های بزرگ نفت آمریکایی، به‌نام یونیکال می‌خواست از ترکمنستان از طریق افغانستان وارد پاکستان و هندوستان بکند. ولی به‌خاطر جنگ داخلی موفق نشدند. در همان موقع هم حمایت از طالبان می‌کردند، برای آن‌که این پروژه را پیاده بکنند. و امروز هم افغانستان چنین نقشی را بازی می‌کند. اما تا زمانی‌که جنگ داخلی در افغانستان ادامه پیدا کند، کشورهای اروپایی و به‌ویژه کشورهای ناتو و کشورهای سرمایه‌داری بزرگ در افغانستان سرمایه‌گذاری نخواهند کرد. تنها کشوری که هم‌اکنون در افغانستان سرمایه‌گذاری کرده و در افغانستان سود عظیمی می‌برد، و مردم افغانستان را به خودش جذب کرده است، چین است. چین فقط در صنایع مس افغانستان بیش از چهار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده است. خب، سئوال این است که چرا کشور چین چنین سرمایه‌گذاری می‌کند، ولی کشورهای مانند آمریکا که بیش از هفده-هیجده سال است که هژمونی خودشان را در افغانستان دارند، چنین سرمایه‌گذاری نمی‌کنند؟ سرمایه چین، سرمایه‌ی دولتی است و دولت چین می‌تواند چنین ریسکی را بکند و چنین سرمایه‌ی عظیمی را وارد افغانستان بکند و این باعث شده که ده‌ها هزار نیروی کار در واقع، در افغانستان، فرصت شغلی پیدا بکنند. ولی سرمایه‌های کشورهای ناتو و آمریکا، سرمایه‌ی خصوصی هستند. سرمایه‌ی خصوصی جایی می‌رود که امنیت باشد و بزرگ‌ترین سود را ببرد. و به‌خاطر همین هم است که سرمایه‌گذارهای کشورهای اروپا و آمریکا در داخل افغانستان سرمایه‌گذاری نکنند. بنابراین، امروزه نفوذ چین روزبه‌روز در افغانستان، توسعه پیدا می‌کند، به‌همان میزانی که در پاکستان هم به‌نظر می‌رسد.

من امروز به این نتیجه رسیده‌ام که آقای دونالد ترامپ علت فاجعه‌ی افغانستان را در پاکستان می‌بیند. آقای ترامپ مطرح می‌کند که این پاکستان است که فاجعه را آفریده است و دو روز پیش با انفجاری که در کابل پیش آمد، آقای ترامپ چنین مطرح کرد که ما هرگز با طالبان مذاکره نخواهیم کرد.

روز دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۶، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، پس از بمب‌گذاری چند روز پیش طالبان در یک آمبولانس، که در پی این حمله تروریستی در یک چهارراه در شهر کابل، ۱۰۳ نفر کشته و بیش از ۲۰۰ نفر مجروح شدند، و پس از آن، گروه تروریستی طالبان هم‌چنین مسئولیت یک حمله دیگر را که در هتل اینترکانتیننتال کابل رخ داد و به کشته‌شدن ۲۲ نفر منجر شد، بر عهده گرفت، در مهمانی ناهاری که با اعضای شورای امنیت سازمان ملل داشت، اعلام کرد که با هرگونه مذاکره با این گروه تروریستی مخالف است. وی افزود: «ما درباره‌ی این‌که چگونه می‌توانیم گروه طالبان را شکست دهیم، مذاکره می‌کنیم. من فکر نمی‌کنم که مذاکره‌ای با آن‌ها صورت بگیرد. من فکر نمی‌کنم که در حال حاضر ما آماده مذاکره باشیم. در آن‌جا جنگ کاملاً متفاوت است. آن‌ها چپ و راست مردم را می‌کشند. مردم بی‌گناه چپ و راست کشته می‌شوند. بنابراین با طالبان مذاکره نمی‌کنیم. ما آن‌چه را که باید تمام کنیم، تمام می‌کنیم.»

و وزیر امور خارجه آمریکا، آقای رکس تیلرسون، بعد از انفجار کابل چنین می‌گوید ما با کسانی‌که به مسببان این حملات کمک می‌کنند، مدارا نخواهیم کرد. آقای تیلرسون، منظورش پاکستان است.

به گزارش دویچه‌وله فارسی: رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا پاکستان را تهدید کرد. به‌گفته‌ی او پاکستان سیاست متناقضی در قبال گروه طالبان دارد. بنا به ارزیابی آمریکا گروه‌های تروریستی در مناطق امن پاکستان پناه گرفته‌اند و ادامه‌ی این سیاست می‌تواند به قطع کمک‌های آمریکا به پاکستان منجر شود. او ضمن انتقاد از رفتار متناقض پاکستان در قبال گروه طالبان تاکید کرد که ادامه این وضعیت بر روابط واشنگتن و اسلام‌آباد تاثیر منفی خواهد گذاشت. به‌گفته‌ی تیلرسون پاکستان می‌تواند جایگاه خود را به‌عنوان متحد ویژه‌ی آمریکا از دست بدهد. هم‌چنین وی خواستار تغییر هرچه سریع‌تر سیاست پاکستان در زمینه‌ی مبارزه با گروه طالبان شد. به‌گفته او، آمریکا «اهرم‌های فشار» زیادی در قبال پاکستان در اختیار دارد. وی افزود: این اهرم‌ها شامل «کاهش کمک‌های مالی آمریکا به پاکستان، وضع مجازات‌ها و تغییر وضعیت ممتاز» این کشور خواهد بود.

من امروز می‌خواهم برای‌تان یک نامه‌ی تاریخی را از دکتر نجیب‌الله بخوانم. این نامه تا به‌حال، هیچ‌جا منتشر نشده است؛ و این نامه را نه مطبوعات غرب و نه سیاستمداران اروپا و آمریکا، توجه‌ی به آن در آن‌زمان نکردند. امروز آمریکا چنین وانمود می‌کند که حامی فاجعه پاکستان است و آمریکا کوشش می‌کند پاکستان را به‌عنوان یک کشور تروریست معرفی بکند و پرونده‌ی پاکستان را به شورای امنتیت سازمان ملل متحد ارائه دهد. یعنی در واقع، امروز ما در آستانه‌ای قرار داریم پرونده‌ی پاکستان به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود. ولی فراموش نکنیم که ده‌ها سال آمریکا از پاکستان حمایت می‌کرد. هم‌پیمانی بزرگ با پاکستان وجود داشت. در زمانی‌که مجاهدین افغان، در داخل افغانستان خواهان سقوط دولت دکتر نجیب‌الله بودند، و زمانی‌که شوروی از افغانستان خارج شده بود، و مسئله‌ی شوروی به این‌که یک حکومت چپی در افغانستان وجود داشته باشد، منتفی بود، مدرن‌ترین سلاح‌ها، یعنی موشک‌های زمین‌به‌هوای استینگر، برای سقوط دولت دکتر نجیب به مجاهدین داده شد.

من یادم در سال ۱۹۸۹، در سفری که به کابل و در هتل اینترکانتیننتال اقامت داشتم، تلفنی برای من از ریاست‌جمهوری افغانستان آمد و رئیس دفتر آقای نجیب‌الله، از من خواست که سریع به دفتر ریاست‌جمهوری بروم. خب، من کسی بودم که تا آن‌زمان، برای روزنامه‌های آلمان، اتریش و سویس، بیش از ده بار با نجیب‌الله مصاحبه کرده بودم. ولی زمانی‌که به کاخ ریاست‌جمهوری رفتم، این بار مصاحبه مطرح نبود. بلکه این بار دکتر نجیب‌الله خواهشی از من کرد. او از من خواهش کرد که نامه‌ای به ویلی برانت، صدراعظم سابق آلمان نوشته و این نامه من شخصاً به ویلی برانت، در بُن، پایتخت آلمان برسانم. و من مدت کوتاهی مکث کردم و می‌خواستم رد بکنم، ولی بعداً متوجه شدم، به‌عنوان روزنامه‌نگار کار خلافی نخواهم کرد، اگر این نامه را ترجمه کنم و آن‌را به‌دست ویلی برانت برسانم و من این کار را کردم. این اولین‌باری است که من محتوای این نامه را امروز در تلویزویون میهن مطرح می‌کنم. در آن‌زمان، نه این شخصیت بزرگ تاریخی به آن نامه چندان توجه‌ی کرد و نه روزنامه‌ها و مطبوعات آلمانی‌زبان و نه آمریکا بدان توجه کردند. من یادم است وقتی که توجه‌ی به این نامه نشد، من کپی‌های از این نامه را که در اختیار داشتم، در اختیار مجله‌های اشپیگل و اشترن آلمان قرار دادم. کسی‌که سال‌ها برای مجله‌ی اشپیگل و اشترن کار می‌کرد، در اختیار او قرار دادم، اما متاسفانه آن‌ها هم این نامه را منتشر نکردند و چنین مطرح کردند که این نامه تبلیغاتی بیش نیست و این نامه در ضدیت با مجاهدین افغانستان است. من امروز می‌خواهم این نامه را بخوانم تا نشان بدهم که در آن‌زمان نه‌تنها نجیب‌الله در این نامه هیچ تبلیغاتی نکرده بود، بلکه شرایط آن‌روز افغانستان را مطرح کرده بود و از دخالت مستقیم پاکستان و تخریب پاکستان در افغانستان صحبت می‌کرد که مورد توجه نبود، زیرا در آن‌زمان جنگ سرد بودو آمریکا و کشورهای ناتو و اروپا خواهان سقوط نجیب‌الله توسط مجاهدین افغانستان و جهادیست‌های عرب بودند.

همان‌طوری که قبلاً گفتم، این نامه ۲۹ سال قدمت دارد. نجیب‌الله در این نامه به ویلی برانت، صدراعظم سابق آلمان، چنین نوشت:

    جنگ خونین تحمیل‌شده در ده سال گذشته نابودی و غم غیرقابل تصوری را برای مردم ما به ارمغان آورد. مردم ما هر روز شاهد قتل بی‌رحمانه‌ی عزیزان خودشان هستند. ثروت‌های مادی آنان به فنا رفت. این در حالی است که طبق توافق قرارداد ژنو می‌باید دخالت از خاک پاکستان قطع بشود و نیروهای شوروی به کشورشان باز گردند.

    ایالات متحده آمریکا و شوروی به‌عنوان قدرت‌های تضمین‌کننده‌ای توافق ژنو، آن‌را امضأ کرده‌اند. نیروهای شوروی کشورمان را ترک کردند. آن‌که مربوط به ما می‌شود، توافق ژنو را صادقانه و با مسئولیت زیاد اجرا کردیم. متاسفانه با زیر پا گذاشتن خشن بندهای توافق ژنو، دخالت‌های مستقیم ابعاد جدیدی به خود گرفته است. تعلیم نظامی، حمایت مالی، مسلح‌کردن جهادیست‌ها، و فرستادن آن‌ها به داخل کشور ما باعث خون‌ریزی و عملیات تخریبی غیرقابل تصوری شده است. این دخالت‌ها بر علیه کشور ما امروز چنان وسعتی یافته‌اند که جهادیست‌ها سلاح‌های جدید مدرنی را شامل راکت‌های دوربرد از پاکستان دریافت می‌کنند. استفاده از این راکت‌ها با قدرت تخریب خارق‌العاده توسط اشعه‌ی ایکس قابل رویت نیستند. به‌همین‌خاطر، توسط کنوانسیون‌های مختلف بین‌المللی ممنوع اعلام شده‌اند. جهادیست‌ها از مناطق دوردست، این راکت‌ها را به شهرها شلیک می‌کنند و عده‌ای زیادی از مردم افغانستان را به‌قتل می‌رسانند. ادامه‌ی این دخالت‌ها خطر تبدیل‌شدن جنگ در افغانستان به یک برخورد منطقه‌ای را تشدید می‌کند و جهان می‌تواند به آن آلوده بشود.

    شما اطلاع دارید که ما برای حل مشکلات کشورمان پرنسیپ (اصول) کثرت احزاب را پذیرفتیم. ما انتخابات آزاد و تشکیل دولت ائتلافی را اعلام کردیم. ما خواهان آنیم که در یک کنفرانس صلح، یک هیأت رهبری تشکیل بشود که همه‌ی گروه‌ها در آن شرکت داشته باشند. این هیأت رهبری بایستی آتش‌بس را برای شش‌ماه اعلام بکند. تحت نظارت و کارگردانی همین هیأت بایستی یگ گروه دولت ائتلافی وسیع تشکیل بشود. این هیأت رهبری می‌بایست قانون اساسی جدید کشور را به لویه‌جرگه برای تصویب ارائه دهد. متعاقب آن، انتخابات آزاد پارلمان در سراسر کشور انجام بشود. دولت جدید، براساس نتیجه‌ی انتخابات تشکیل گردد. ما پیشنهاد کرده‌ایم که یک کمیسیون جهانی نظارت بر پروژه‌ی انتخابات را به‌عهده بگیرد و انتخابات را کنترل بکند.

    برای حل ابعاد خارجی مشکلات، حتی پیشنهاد کردیم در این کمیسیون جهانی، افغانستان، پاکستان، ایران، هندوستان، چین، ایالات متحده‌ای آمریکا و شوروی و حتی کشورهای ذی‌نفع دیگر شرکت بکنند. هم‌چنین هیأت رئیسه‌ی جنبش کشورهای غیرمتعهد و دبیرکل سامان ملل متحد در آن حضور داشته باشند. این کنفرانس جهانی باید تصمیماتی را اتخاذ بکند که این تصمیمات تضمین‌کننده‌ای آتش‌بس، رد دادن تسلیحات به طرفین جنگ، و خلع‌سلاح در سراسر افغانستان باشند.

    همین‌طوری که مشاهده می‌کنید پیشنهادات ما منافع همه گروه‌های ذی‌نفع را در بر می‌گیرد. ولی دخالت خارجی اجازه‌ی تفاهم بین افغان‌ها را نمی‌دهد. ما اعتقاد کامل داریم که شما، آقای ویلی برانت، قادرید بین گروه‌های متخاصم افغانی واسطه بشوید. شخصیت شما، می‌تواند مردم افغانستان را در مسیر دموکراسی و آزادی قرار بدهد.

آن‌چه بیان شد، بخش‌های مهم این نامه است. شما در این نامه هیچ‌گونه تبلیغاتی نمی‌بینید. اوضاع آن‌روز افغانستان را بعد از خروج نیروهای شوروی را نجیب‌الله تشریح می‌کند و از دخالت خارجی سخن می‌گوید و در واقع از سازمان ملل متحد و حتی آمریکا می‌خواهد که یک کمیسیون خارجی تشکیل بشود و دخالت بکند و برای صلح در مسیر آزادی و دموکراسی مردم افغانستان قدم بردارد.

آن‌ژمان متاسفانه در ایام جنگ سرد، نه‌تنها مخاطب این نامه آقای ویلی برانت، توجه‌ی به این نامه نکرد، بلکه مطبوعات غرب و مطبوعات آلمانی هم توجه‌ای نکردند و چنین مطرح کردند که این نامه تبلیغات مطلق است و تبلیغات ضد مجاهدین است و ضد پاکستان است. هم کسانی که آن‌زمان این را صحبت می‌کردند و آمریکا، امروز پاکستان را در واقع مرکز فاجعه و مرکز تروریسم جهانی و مرکز تروریسم از داخل پاکستان به افغانستان می‌دانند تا جایی‌که تیلر سون مطرح می‌کند «ما با آن‌ها (پاکستان) مدارا نخواهیم کرد».

به این جمله خاتمه بدهم این بخش سخنم را. ببینید اگر دکتر نجیب‌الله، در افغانستان حفظ شده بود، صددرصد طالبانی وجود نداشتند. پدیده‌ای القاعده وجود نداشت. القاعده فاجعه‌ای ۱۱ سپتامبر را نمی‌توانست به‌وجود بیاورد. شاید و احتمالاً جنگ عراق هم اتفاق نمی‌افتاد و داعشی به‌وجود نمی‌آمد.[۱]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها